Wednesday 5 December 2007

ای مسیح مهاجر لمپن

خطاب به "مسیح مهاجر" نویسنده معلوم الحال "سریال ضدصوفی" در روزنامه "جمهوری اسلامی"
ای مسیح مهاجر لمپن
چون بزان ریش بسته ای به ذقن
ریش تومثل بز، دلت چون گرگ
قلم زهری ات چو مار بزرگ
مار در کف، مقاله میبافی
کافرا، چون ز شیعه می لافی؟؛
باورت گر به دین و قرآن بود
عملت؛ پيروی ز عرفان بود
صوفیان جمله اهل فرهنگند
بی ریایند و خوب و یکرنگند
پیرو نکته های قرآنند
رهسپاران راه ایمانند
درس تنزیل حق ، کمال بوَد
صحت فکر و فعل و حال بوَد
کشک و آبی به هم زنی چون دوغ
از "روایت" سخن کنی به دروغ
هیچ ترس از خدا نمی داری
یاد روز جزا نمی آری
باورت نیست، رستخیزی هست
یک سراشیب تند و لیزی هست
پا چو بر پل نهی، هبوط کنی
در دم اژدها سقوط کنی
در جهنم شراره ها برپاست
گرمیش تند و سخت و پابرچاست
چون تنور دلت زبانه زند
آتشت زیر ریش و چانه زند
خازن، آنجا چو درتو هیمه سپوخت
ریشه ء ریش هات خواهد سوخت
چون "زبانّیه" گرز بسپوزد
ریش گندیدهء تو میسوزد
ای تو نکبت تر از کلاغ و شغال
در چهنم سیاهتر ز زغال
ای شده از شراب قدرت مست
توبه کن تا هنوز وقتی هست
بگزین مشی دیگری در پیش
بس کن این ظلم و جور با درویش

No comments: