Tuesday 29 April 2008

ملاجواد محرابی و صابر قدسی

شناسایی گردان امام هادی علیه السلام

به دنبال افشاگری های قاطع و درهم شکننده کجکول درباره جرثومه فساد "ملا محرابی بلواگر" اکنون وقت آن رسیده که پرده از روی باند تبهکار این ملای بیسواد برداریم و نشان دهیم که این جوجه ملای کودن، کارش آن است که در حوزه های علمیه بپلکد و از این حجره به آن حجره سربکشد و سپاه جهل و جنایت را قطار کند. ملا جواد محرابی دور از چشم سربازان گمنام امام زمان عج از لباس روحانیت نهایت سوء استفاده را میکند و سرگرم درست کردن یک میلیشای شبه نظامی در میان طلبه های جوان و پر انگیزه است
.
این ملاجواد محرابی، میلیشای شبه نظامی خود را که به صورت یک گروه وسیع سازمان دهی کرده که جریانی به موازات بسیج و نیزوهای رسمی و دولتی نظامی-انتظامی است "گردان امام هادی ع" اسم گذاشته.
علت این که تاکنون سربازان گمنام امام زمان عج از راه مماشات و لطف اسلامی با این جوجه ملای بیسواد و بلوا گر مماشات کرده اند، تظاهر قلابی وی به پیروی از مکتب ولایت مطلقه فقیه است. اما همه میدانند که او دروغ میگوید و نسبت به کلیت ارکان نظام با اقتدار جمهوری اسلامی به عنوان مشتی کارگزاران مافیای ثروت و قدرت نگاه میکند که عرضه و لیاقت هیچ کاری را ندارند ونظام را به فساد کشیده اند.
http://www.hadioon.blogfa.com/
گردان امام هادی ع پیش از این وبلاگی هم راه انداخته بود که حالا همه فعالیتهای ملاجواد محرابی در وبلاگ زیرخرقه تمرکز پیدا کرده است
http://www.zirekherghe.blogfa.com/
اما ملاجواد محرابی برای آن که بتواند دور از چشم سربازان گمنام امام زمان عج تبهکاریهای خود را مخفی کند فعالیتهای میلیشایی خودش را با بهانهء صوفی ستیزی انجام میدهد و یک عده از پیروان خودش را برای جمع آوری اطلاعات میان درویشهای گنابادی نفوذ داده و حتی از طریق جوانترها به بعضی پیرترها وصل شده و با برپاکردن گفتگو در محافل خصوصی با درویش نماهای مساله دار و ضبط صدای آنان ، بر علیه درویشی پرونده میسازد و خزغبلاتی را با نامهای مجعول و مستعار مثل استاد تقی واحدی فقید !! چاپ میکند و در هر چاپ با تیراژ وسیع مبالغ هنگفتی پول به چیبهای گشادش میریزد ، و به خیال خودش جای پای قرص و محکمی هم در چشم ماموران گمنام امام زمان عج برای خودش تدارک می ببیند. اما کورخوانده است، چون این حقه بازیها دیگر رنگی ندارد و تاریخ مصرفش به سر رسیده
مطالب سایتهای او، ارتباطات او را با بعضی از درویش نماهای های مساله دار نشان میدهد. خود ملامحرابی هم
صدبار این مطلب را در وبلاگ خرقه نوشته
سایتهای وابسته به ملامحرابی محل عقده گشایی آدمهای عقده دار شده. آنقدر که معلوم نیست که به کی است
مثلا ملاجواد محرابی با نام قلابی و جعلی صابر قدسی در وبلاگ خرقه به کجکول حمله کرده ، و نوشته شده بود
بسیاری از دراویش که تا کنون حضوری خدمتشان بوده ام وحتی خیلی از دوستان غیر درویش مرا می شناسند وخود به عمق آلودگی نویسنده وبلاگ کجکول پی می برند
نوشته شده توسط صابر قدسی در چهارشنبه چهاردهم فروردین 1387 ساعت 11:22

http://www.kherghe.blogfa.com/
جالب این است که ملاجواد محرابی بی پروا و پررو است. رک و پوست کنده میگوید "بسیاری از دراویش که تاکنون حضوری خدمتشان بوده ام". خوب احتیاج به پرده پوشی نیست
در وبلاگ جدید التاسیس زیرخرقه ملاجواد محرابی خودش را به عنوان ناجی معرفی میکند. بخوانید

آنان که دل بر دست, به صفای باطن و خوش باوری خویش بدون هیچ تقاضا و
تمنایی به دام صوفیان بی صفا و مکتب داران بی حیا افتاده و به یقین رسیده اند
برای اینکه در لجن زار مسلک داران,بی نام و نشان نشوند به ناجی احتیاج دارند
پنجشنبه پنجم اردیبهشت 1387
او مدعی میشود که خیلی از اهل ذوق و عرفان و افرادجوان که راهی برای نجات خود از چنگ روزگار جستجو میکنند سر و کارشان با ناجی های دروغی میفتد که روسای فرقه های صوفیه هستند. حالا ملاجوادمحرابی میخواهد این به دام افتادگان را نجات دهد. یکی نیست بگوید ملاجواد تو خودت تا فرق سرت وسط مرداب خودخواهی غرق شده ای. بیچاره آن مفلوکی که بخواهد به دست تو نجات پیدا کند
اما حالا نمیشود شک کرد که ترفندهای ملاجوادمحرابی بی اثر هم نبوده و عده ای از درویش نماها به علت وسوسه های این ابلیس شیطان سیرت مساله دار شده اند و به طرف او راه کج کرده اند و برای خبرچینی و گزارش نویسی به حسینیه ها و محافل درویشها میروند
آخرین قدم این ملاجوادمحرابی برای این که عمق نفوذ طرفداران نفوذی خود را در جمع دراویش گنابادی نشان بدهد عکسی است که در وبلاگ خرقه منتشر کرده و شرحی هم بر آن نوشته است.

نوشته شده توسط صابر قدسی در شنبه هفتم اردیبهشت 1387 ساعت 23:36

این عکس از یک گردهم آیی خصوصی بین فرزندان مرحوم حاج علی آقای تابنده و دو تن از فرزندان دکترنوربخش تهیه شده و در اختیار ملاجواد محرابی قرار گرفته تا سربازان گمنام امام زمان را تعجب زده نماید

اما پیام کجکول به ملاجوادمحرابی این است که مطمدن باش که کار خلع لباس تو به درازا نمیکشد. تو لیاقت و شایستگی برتن کردن این لباس مقدس را نداری. همانطور که وبلاگ گردان امام هادی مدتی است باروت خمپاره اش نم کشیده؛ کار خود تو هم رو به زوال و فرسودگی است


پیام دیگر دوستان کجکول هم این است : ملاجواد محرابی، تو غوره نشده میخواهی مویز شوی و صوفی ستیزی را بهانه ای برای زدن بر دهل توخالی ادعاهایت کرده ای. هملباسیهای تو در حوزه از عاقبت کارت نگرانند. چون تو به همان مسیری میروی که ملا اكبر گودرزي، رهبر گروه «فرقان» رفت و در لباس روحانیت و طلبگی، اشخاص عالیفدری مانند شهید آیت الله مطهری را از پا انداخت. هم لباسیهای تو دارند میبینند که دوباره گروه فرقان زیر دست تو دارد جان میگیرد و نشانه های تباهی آن پیداست

http://tabnak.ir/pages/?cid=9802.

تخریب حسینیه ها را در ایران تو بدعت گذاشتی و حالا که حادثه شیراز اتفاق افتاده از ترس و وحشت به تسلیت گویی قلابی خیز برداشته ای. وعده ما در دادگاه ویژه روحانیت

Tuesday 15 April 2008

حقه بازیهای جدید طلبه بیحیا جواد محرابی

این طلبه جواد محرابی از رو نمیرود

خدا را شکر که در آغاز سال هشتادوهفت خورشیدی دست سیاه ِ ملا جواد محرابی مسئول ترسوی وبلاگ مفتضح خرقه پشمینه ، رو شد. گردانندگان کجکول پرده را از کارهای پشت پرده این ملاجواد محرابی بیمایه و جبون کنار زدند و به همه نشان دادند که صابر قدسی اسم مستعاری بوده که ملاجواد محرابی بیچاره و بزدل و ترسو و جبون خود را در پشت آن پنهان میکرده
اما این ملاجواد محرابی ، برای این که ثابت کند که نه فقط ترسو است بلکه پررو هم هست ، بجای این که از زشتکاریها و بلواطلبی های خودش توبه کند، حالا به ترفند جدید دیگری متوسل شده. یعنی رفته و یک وبلاگ دیگری راه انداخته به نام "زیر خرقه" با امضای "نیما سینا" و دوباره همان خزعبلات افراطیگرایانه را در آن نوشته است
البته این بار با رنگ ولعابی تازه تر
اما مطلب همان است. وی در اعلام موجودیت این وبلاگ "تازه راه افتاده" خودش نوشته
.
ما آمده ایم تا به صابر قدسی خسته نباشی بگوئیم.... خرقه پشمینه نام وبلاگ جناب صابر قدسی قصه هزارو یک غصه ننگ آور تاریخ آن خرقه است که برایش فرقه ساختند
.
ما در پاسخ این طلبه آبروباخته و ترسو و تندرو و بیحیا و آشوب طلب میگوییم
.
ملا جواد محرابی. مثل این که نمیخواهی قبول کنی که پرده از روی کارت افتاده. فرقی بین اسم صابر قدسی یا نیما سینا نیست. هردو خزعبلاتی شبیه به هم مینویسند که امضای جواد محرابی را زیرش دارد. همان جواد محرابی که یک مشت طلبه بیسواد و آشوب طلب را دور خودش جمع کرده و به بهانه صوفی ستیزی برای مقامات مسئول نظام تعیین تکلیف میکند. دوستان کجکول از زعمای وزارت ارشاد درخواست رسیدگی به کارنامه وبلاگ ننگین و تفرقه افکن خرقه را کرده بودند و حالا گرداننده آن یعنی طلبه جواد محرابی از ترس فیلترینگ خرقه، دستپاچه شده و وبلاگ ننگینتر دیگری را راه انداخته است. اما حنای این ترفندها دیگر رنگ باخته. آقایان شریف دادگاه ویژه روحانیت سرگرم رسیدگی به شکایات هستند تا در موقع مقتضی این طلبه تندرو و چند نفر بیسوادتر از خودش را برای رسیدگی وصدور قرار لازم احضار و جلب نمایند

چرا سنگرهای نظام طعمه جریانهای افراطگرای انحرافی میشود

ضرورت خلع لباس و نفی بلد طلاب افراطی

به دنبال درخواست کجکول از عالیرتبه ترین مقامات نظام برای خلع لباس و نفی بلد طلبه آشوب طلب ملاجواد محرابی از قم ، واقعه دیگری در کرمانشاه زنگ خطری را از افراطیگری طلاب تندرو در گوش مسئولان امر به صدا در آورده است

تاريخ انتشار: - ۲۷ فروردين ۱۳۸۷

هفته گذشته، انتشار يك خبر كذب در منجر به درگيري اهالي با مأموران انتظامي شد.به گزارش خبرنگار «تابناك»، شنبه شب گذشته 17/1/87 مأموران انتظامي براي ابلاغ حكم به منزل ملاحسين دارابي، از طلاب افراطي منطقه روستاي داراب كرمانشاه، در «ريجاب» مراجعه مي‌كنند كه ملاحسين با دخالت همراهانش، متواري شده و درگيري بين شماري از مردم و نيروي انتظامي به وقوع مي‌پيوندد. اين درگيري خسارات مالي و زخمي شدن مأموران و مردم را نيز به دنبال داشت و باعث شد مأموران روز بعد با مراجعه به منطقه، ابتدا صد نفر را بازداشت و سپس همه را به غير از دوازده نفر آزاد كنند
حسين دارابي از طلابي است كه به گفته بسياري از روحانيون، موفق به اتمام دروس حوزوي خود نشده و مبلغ افراطگرايي در منطقه است
محمد جواد ابو‌القاسمي در اين باره تحليلي نوشته كه در ادامه مي‌خوانيد
به بهانه حوادث اخير در منطقه ريجاب كرمانشاه (روستاي داراب)در ايران اقوام و مذاهب گوناگوني است كه يكي از مهم‌ترين مذاهب ايران پس از شيعه، اهل سنت و جماعت است. در استان كرمانشاه، همواره مردم اهل تسنن و تشيع، بهترين همزيستي را داشته و مانند برادر در كنار يكديگر زندگي كرده و رفت‌وآمدهاي خانوادگي و تجاري و ... در بين مردمان اين ديار از ديرباز، بوده و هست، اما دشمنان ايران و اسلام، همواره اين وحدت و انسجام را برنمي‌تابند و در پي تفرقه افكني و فتنه در اين استان بوده‌اند.يكي از با استعدادترين و مهمترين مناطق توريستي غرب ايران كه بنا بر اعتراف صاحبنظران «بهشت غرب» نيز نام دارد، در منطقه‌اي بر سر راه عتبات عاليات در هشت كيلومتري جاده كرند غرب ـ سرپل ذهاب است و نام آن ريژاو (ريجاب) است. اين منطقه كه جزو شهرستان جديد «دالاهو»ست و ساكنان عمده آن سنّي مذهبند، بسيار خوش آب و هوا با رودخانه زيبا، باغ‌هاي پر از ميوه و محصور شده در كوهستان‌هاي زيباي دالاهو، با مردماني مؤمن، جواناني پاك و كارنامه‌اي افتخارآميز در دوران دفاع مقدس است.عظمت و تدين مردم منطقه را با وجود مساجد قرون اوليه اسلامي در ريجاب مي‌توان ديد. اين سرزمين پيش از انقلاب، همانند ديگر مناطق ايران محروم بود و از استعداد طبيعي آن در راستاي خوشگذراني و عياشي ايادي رژيم ستم شاهي استفاده مي‌شد.با پيروزي انقلاب اسلامي، مردم اين ديار به ويژه جوانان و بزرگان هوشمند و متدين، زمينه حضور و فعاليت نهادهاي انقلابي چون جهاد و سپاه را فراهم ساخته و به‌رغم زمينه‌هاي مشترك، فرهنگي، زباني و مذهبي كه با مناطق فتنه‌خيز كردستان داشتند، توانستند در برابر جريانات ضدانقلابي كردي بايستند و جلوي نفوذ آنان را بگيرند و در نتيجه، اين منطقه از شر فتنه‌هاي كومله و دمكرات در امان ماند و منطقه‌اي كه ضدانقلاب به آن چشم دوخته بود، تبديل به دژي محكم براي دفاع از انقلاب اسلامي شد، به گونه‌اي كه با آغاز جنگ تحميلي و لبيك به فرمان امام خميني (ره) ده‌ها شهيد و جانباز و آزاده و صدها بسيجي و رزمنده تقديم انقلاب كردند كه خود، گواه روشني بر پاسداري از آرمان‌هاي انقلاب و جمهوري اسلامي است
افراطگرايي مذهبي در ريجاب
افراطگرايي در ريجاب به زمان تقريباً اواخر جنگ تحميلي برمي‌گردد و اين حالت از زماني آغاز شد كه مردم، عده‌اي از جوانان را براي فراگيري علوم ديني و حوزوي اهل سنت، راهي مناطق پاوه و سنندج و جوانرود و ... كردند. در اين بين، برخي از جريانات افراطي، تلاش كردند اين جوانان پاكدل را جذب كنند، هر چند سرشت پاك و تربيت خانوادگي آنان، اين توطئه را با شكست روبه‌رو ساخت، ولي متأسفانه در بين آنان تعداد بسيار اندك و انگشت شماري رويه افراطگرايي را پيشه گرفتند و تخم توطئه در اين سرزمين كاشته شد
يكي از اين افراد، شخصي است به نام «حسين دارابي» كه به اعتراف بسياري از روحانيون منطقه، حتي موفق به اتمام دروس حوزوي خود نيز نشده است. رهبري اين جريان را در منطقه به دست گرفت و شروع به ترويج افراطگرايي كرد و با نفوذ در ميان افراد ساده‌دل و به بهانه دفاع از اسلام، اقدام به فريب افكار عمومي نمود.او در سال 73 و در محرم به دليل تشويش اذهان عمومي از سوي دادگاه روحانيت همدان احضار و محكوم به حبس شد. به همين دليل، مردم روستاي «ابودجانه» كه از روستاهاي اطراف ريجاب است و مردمي انقلابي و متدين دارد، وي را از امامت جماعت مسجدشان بركنار كردند. پس از آزادي از زندان، مدتي اين جريانات، راكد ماند و طرفداري نداشت، اما در اواخر سال‌هاي 81 به بعد، اين جريان زنده شد و دوباره شروع به توهين به مقدسات مردم اهل سنت نمودند و با ترويج خشونت و ارايه چهره خشن از اسلام، سعي به گمراه نمودن مردم كردند. هرچند در اين ميان، همواره از سوي دلسوزان و ايثارگران منطقه، تذكرات و پيشنهادهاي لازم به مسئولان محلي، براي كاهش جذب افراد ساده‌دل به اين جريانات مطرح مي‌شد، اما متأسفانه كم‌توجهي مسئولان و انجام شيوه‌هاي سلبي و منفي در منطقه، باعث رشد اين جريان شد
تا اين‌كه ايشان در سال 83 بار ديگر به دادگاه احضار و پس از مدتي به يك سال حبس تعليقي محكوم شد. پس از آن نيز چندين بار براي ابلاغ حكم، مأموران به منزل ايشان رفتند، اما ايشان از حضور در دادگاه خودداري كرد تا اين‌كه در شامگاه 17/1/87، مأموران به درب منزلش مراجعه مي‌كنند، ولي باز هم او را نمي‌يابند. در هنگام بازگشت مأموران، بلندگوي مسجد اعلام مي‌كند «ملاحسين» دستگير شده و اعدام او حتمي است. با پخش اين پيام از بلندگوي مسجد، عده‌اي از مردم به سوي مأموران هجوم مي‌آورند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي‌دهند و خساراتي به اموال دولتي و ضرب و جرح مأموران صورت مي‌گيرد. اين در حالي است كه ملاحسين دارابي متواري شده است و تاكنون اطلاع دقيقي از او نيست. فرداي آن روز، مأموران يگان ويژه براي دستگيري و شناسايي عاملان خسارات به اموال بيت‌المال و ضرب و جرح مأموران، عده‌اي را دستگير مي‌كنند. در آغاز، صد مرد دستگير مي‌شوند، اما پس از بازجويي، دوازده نفر آنها تحويل مقامات قضايي مي‌‌شوند
پيشنهادها و راهكارها
با توجه به تأكيد مقام رهبري بر لزوم اهتمام به «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» براي مناطقي كه هم اتحاد ملي و هم انسجام اسلامي در مخاطره جدّي است، اقدامي بايسته صورت پذيرد تا با بي‌برنامگي و سهل‌انگاري، مناطقي كه دژ دفاع از انقلاب اسلامي بوده‌اند، به كانون ضد انقلاب تبديل نشود

Saturday 5 April 2008

درخواست خلع لباس و اخراج جواد محرابی از قم


عریضه به مشاور مقام معظم رهبری

.
زمان آن رسیده که در قبال اشخاص بلواگر که از لباس مقدس روحانیت سوء استفاده میکنند رویکرد مناسبی اتخاذ شود
.
دفتر جناب سردار دکتر رحیم صفوی مشاور عالیقدر مقام معظم رهبری

با عرض سلام مخلصانه و ادب خالصانه
با اعتذار از تصدیع اوقات شریف

مدتی است که شخصی ملبس به لباس مقدس روحانیت به دفعات مکرره آغاز به اغتشاش و بهانه جوئی از اهل الله کرده ، و اخیراً به بهانه صوفی ستیزی پای از گلیم خویش بیرون نهاده است. از آنجا که هم اکنون بنا بر آمار موجود و قابل اعتماد بیش از چهارده هزار طلبه غیرایرانی و دوهزار طلبه عراقی در قم سرگرم تحصیل و تلمذ و تعلمند حرکات این جوان ناپخته سی و چهار پنج ساله نمونه نامرغوبی در برابر چشم آنان قرارداده و غالباً نسبت به جوسازیها و اغتشاشگریهای این غوره ناپخته مساله دار شده اند و بی تفاوتی این شخص نسبت به تذکرات و رهنمودهای مسئولان حوزه و موسسات پژوهشی واقع در قم بر مساله آنان افزوده است و این امر برای آینده حوزه علمیه بخصوص در رابطه با طلاب غیر ایرانی و کسانی که به علت شیفتگی نسبت به ارزشهای اسلامی قبول اسلام کرده و برای تکمیل مطالعات خود عازم ایران و ساکن در قم شده اند خطرناک است

طلبه جواد محرابی که در حوزه قم به عنوان جوانی کم سواد و پرهیاهو خود را معرفی و معروف عام و خاص کرده با گردآوری جمعی از جوانان جنجال طلب - که ذکر نام آنان مایه ملالت است- یک گروه فشار تشکیل داده و با ارسال مراسلات تحریک آمیز به گوشه و کنار، جوسازی مینماید
طلبه جواد محرابی که برای خود عنوان کارشناس ادیان !! را جعل کرده حرمت سلسله مراتب علمی و عقیدتی را محترم نمیشمارد و برای مقامات عالیرتبه حوزوی تعیین تکلیف کرده و حتی فراتر از آن برای مسئولان عالیمقام نظام نیز تشریح خط مشی میکند. چنین به نظر میرسد که این شخص به بیماری خود بزرگ بینی مبتلا شده و عقل را منحصر به مغز خود میشمارد و سایر ابناء بشر را نعوذ بالله در شمار بیخردان نادان و بی تدبیر قرار میدهد- پناه برخدا من شرور انفسنا

البته حضرت عالی به خوبی مستحضرید که امروزه عده ای "جویای نام" صوفی ستیزی را دکانی برای بازارگرمیهای بچگانه و بازیگریهای کودکانه خویش کرده و به تحریک خاطر بزرگان مشغولند و لحظه ای دست از توطئه های شوم و جوسازیهای مشئوم نمیکشند و از برهم زدن نظم و آرامش در قلب عالم اسلام یعنی حوزه شریف علمیه قم باکی ندارند. از جمله نامبرده به عوض اقتفا به اساتید و مدرسان و اکتفا به تلمذ دروس دینی، حرکات و سکنات خود را منحصر به ایرادگیری از سایرین کرده. سایرینی که از هرنظر بر او سبقت سنی و اعتقادی ؛ و نسبت به اقران او مقام استادی و معلمی دارند. نامبرده بجای اصلاح نفس، زمان را در مسیر اعتراض به سایرین سپری میکند و زبان را به هتک حرمت پیر و جوان میگشاید
شرح اعمال نامربوط و خارج از نزاکت طلبه نامبرده در فصول یک رساله مفصل قابل احصاء و شمارش نیست، چه جای سطور محدود یک نامه مختصر. به این دلیل اقتصار به سه مورد میشود که مشت نمونه خروار است

مورد اول- نامبرده جناب آقای پرفسور گنجویان جراح مشهور مغز و اعصاب را که اکنون حدود دوسال است در اغماء کامل بسر میبرد بدون ذکر سند و ارائه دلیل متهم به ارتباط با فراماسونری کرده است. او همین وصله لا یتچسبک را که در نامه خود خطاب به مسئولان صدا و سیما منتشر کرده در سایت شخصی مفتضحی به نام خرقه پشمینه نیز درج کرده است. سایت ننگین خرقه پشمینه که زیر نظارت طلبه اغتشاشگر جواد محرابی حدود دوسال اندی است به راه افتاده ، وجهه مقصود را ریختن آبروی مسلمانان و مومنان محترم قرار داده و مسئول خائف و ترسوی آن خود را در پشت اسم مجعول "صابر قدسی" مخفی کرده است

مورد دوم- نامبرده به نوشتن نامه مفصلی خطاب به مسئولان موسسات پژوهشی حوزه علمیه قم و بخصوص حجت الاسلام نواب مسئول فصلنامه وزین هفت آسمان دست زده، و در آن نسبت به آقای دکتر شهرام پازوکی خدمتگزار صدیق نظام جمهوری اسلامی بیحرمتی کرده و بطور حضوری نیز در میان جمع ازابراز مراتب بی ادبی نسبت به ایشان فروگذار نکرده است و این خشونتگریها و هتاکی های ایشان از مصادیق بارز سوء استفاده از لباس مقدس روحانیت بشمار میرود و جا دارد که طلبه نامبرده در دادگاه ویژه روحانیت جوابگوی اعمال کریه و اقوال رکیک خود باشد
اگرچه علاقه آقای دکتر شهرام پازوکی به مکتب تصوف و عرفان امری علنی است و هرگز توسط خود ایشان کتمان نشده، اما آیا روا است که پس از این همه سالها خدمتگزاری به نظام مقدس اسلامی، ایشان اینگونه هدف تیرهای مسموم جوانان فرصت طلب و بی انصاف قرار گیرد و خلوص نیت ایشان در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی در سالهای متمادی کاملاً نادیده انگاشته شود؟ بر حضرتعالی پوشیده نیست که آقای دکتر شهرام پازوکی با خلوص تمام در زمینه های مختلف در داخل و خارج از مرزهای وطن خدمتگزار وفادار نظام بوده و فعالیتهای درخور قدردانی قابل توجهی کرده و در ارادت و خدمتگزاری ایشان به اسلام و نظام اسلامی ایران جای تشکیک و شبهه نیست
این امری است که اخوان ارجمند حضرتعالی بخصوص برادر گرامی سرکار، جناب حجت الاسلام و المسلمین پرفسور سیدقهرما ن صفوی آن را تایید میفرمایند و بسیاری دیگر از معرفت اندوزان حوزه و دانشگاه که هم اکنون در مناصب مختلفه نظام در سراسر کشور سرگرم خدمتگزاری هستند بر صحت این مدعا شهادت میدهند

مورد سوم- طلبه نامبرده در نامه نگاریها و حضور در مجامع عمومی و خصوصی به سختی به مسئولان نظام که منصوبان مقام معظم رهبری و منتخبان ملت و مردمند در سطوح مختلف مسئولیت، حمله های تند لفظی و لفاظی های خارج از نزاکت نموده و آنان را متهم به بی لیاقتی و نادانی کرده و اخیراً پیکان حمله خود را متوجه حوزه علمیه قم و موسسات پژوهشی وابسته به آن از یک طرف، و مسئولان محترم صدا و سیما –که همه مورد تایید مقام عظمای رهبری هستند- کرده است ( نامه های طلبه نامبرده به ضمیمه ارسال میگردد)؛

با توجه به موارد فوق تردیدی بجا نمیماند که حرکات و رفتار مشکوک طلبه بلواگر نامبرده حاصلی جز ایجاد هرج و مرج در قلب عالم اسلام یعنی حوزه علمیه ندارد و اضرار به ارزشهای اسلامی و انقلاب میکند و دلسردی و یاس مخلصان خدوم و خدمتگزاران صدیق را در پی می آورد. ضربه هایی که افکار و اقوال و افعال ناموزون نامبرده به بار می آورد میتواند موج خطرناکی در داخل حوزه و درون کشور به راه اندازد که اگر به سرعت مهار نشود ضربه های کاری بر پیکر انقلاب و اسلام انقلابی فرود خواهد آورد و قابل مقایسه با هجمه دشمنان خارجی نسبت به سنت اسلام و قرآن و معصومین علیهم السلام است

امروزه که نغمه های شوم دشمنی با اسلام گوش مردم اروپا را کر کرده و یک روز از دانمارک و روز دیگر از هلند سر برمیکشد و اشخاص معلوم الحال مانند خیرت وایلدرز فیلمهای آن چنانی برای تحریض دشمنی عمومی با اسلام برپرده وسایل ارتباط جمعی می آورند، راه بیش از این نباید برستون پنجم آنان در داخل کشور و در قلب عالم اسلام باز باشد

عریضه نگاران از خداوند متعال مسالت دارند که مقامات مسئول کشوری و مراجع عالیقدر و مدرسان عزیز و بخصوص قضات شریف دادگاه ویژه روحانیت هرچه سریعتر نسبت به خلع لباس طلبه نامبرده جواد محرابی و نفی او از حوزه علمیه شریف قم اقدام عاجل به عمل آورند که فی التاخیر آفات. به این ترتیب سایر اغتشاش طلبان نیز درس عبرت گرفته و هوای سوء استفاده از لباس مقدس روحانیت را در سر نخواهند پرورد

با تقدیم خالصانه ترین احترامات فائقه
جمعی از طلاب حوزه علمیه قم

Tuesday 1 April 2008

افشاگری در مورد شیخ جواد محرابی- یک گام دیگر به جلو


کری خوانی "حجت الاسلام شیخ جواد محرابی" برای ارکان و مسئولان نظام



از دریدگی و بی انضباطی و شدت دروغگوئی این حجت الاسلام قلابی یعنی " شیخ جواد محرابی " هرچه گفته شود کفایت از بیان مقصود نخواهد کرد. اما در مجموع همینقدر یاداوری شاید ضرورت داشته باشد که به دنبال حملات گستاخانه و تهمتهای توهین آمیز و بی بنیان به مومنان و مسلمانان - که بینّه ای از عمق بی ایمانی و خدانشناسی جواد محرابی است - این نسناس ناخلف نامرد اکنون کارش تا به آنجا در مسیر استکبار و تفرعن پیشرفته، که حدود را درنوردیده و خطوط قرمز را زیر پا گذاشته ، حتی بر مسئولان عالیرتبه نظام خرده گیری میکند و برای مدرسان و روحانیون معظم حوزه مانند حجت الاسلام نواب رئیس فصلنامه هفت آسمان و آیت الله تسخیری و اراکی و دیگران خط و نشان میکشد و صحبت از آسیب شناسی میکند


معلوم نیست جواز فضولی را ایشان از کدام مرجعی اخذ کرده است؟ طلاب حوزه علمیه و علما و مدرسین عالیقدر از مقامات میپرسند مگر پشت این جانور کج خلقت به کجا بند است که کسی تاکنون حاضر نشده که او را از یابوی خود باوری پائین بکشد و به قاطر چموش ِ خود گنده بینی و تفرعن اش عنان و افسار و پوزبند بزند؟


چگونه است که این شخص در حوزه رفت و آمد میکند و در همان حوزه از روی اشخاص عالیقدری مانند حجت الاسلام نواب و آیت الله اراکی و آیت الله تسخیری خجالت نمیکشد.

چگونه است که این اسوه استکبار بخود اجازه میدهد که با فرمایشات مقام معظم رهبری بازی کند و در آغاز سال جدید خورشیدی رهنمودهای گرانبهای ایشان را دستاویز و بازیچه حقه بازیهای بچگانه خود قرار دهد؟


آیا حضرت امام خمینی ره آن همه زحمت و مرارت را تحمل فرمودند تا انقلابی اسلامی را پایه گذاری کنند، تا فضله ای این چنین حقیر به فضلا و زعمای قوم راه رشاد نشان دهد و داعیه هدایت و ارشاد نماید؟ آیا روز دوازدهم فروردین سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت مردم به پا خاسته و انقلابی ایران نظام جمهوری اسلامی را با اکثریت قاطع آراء خویش برگزیدند تا در دوازده فروردین هزاروسیصد و هشتاد و هفت ایران جولانگاه جانوران بد خلق و کج خلقتی مانند جواد محرابی گردد؟

آیا خیل شهدا و سیل جانبازان به این دلیل مردانه پای در میدان سرنوشت نهادند تا امروز دیوانگانی مانند جواد محرابی خون آنان را که ضامن بقای انقلاب باید باشد دستاویز خودخواهی های بیفرجام خویش قرار دهند؟


اینجاست که جا دارد تا ما شبکه مافیای حامی این جانور معوج الخلقه را آماج افشاگریهای بیرحمانه خود قرار دهیم که دیگر این قبیل جانوران جرات نکنند تا سر از آخور خود بیرون کنند


به خالق ماه و خورشید و جاعل ظلمات و النور و فاطر آسمانها و زمین سوگند که کجکول در بستر بیان حقایق درباره این جرثومه جاهلیت و ضلالت؛ و نشانه ذلت و مذلت تا به آنجا اصرار و ابرام خواهد کرد که سرانجام پیر وجوان از او تبری بجویند و اورا مانند کلب معتلّ از درگاه خود نفی و طرد کنند و او حتی در نزد خانه و خانواده خود نیز مامنی نیابد و به ناچار در گوشه مغاره ها و بیغوله ها مسکن و ماوا جوید. اگرچه باید مسئولان تیمارستانها اورا در گوشه دیوانه خانه های بیماران روانی غیرقابل تیمار تا ابد به زنجیر ببندند


در دنباله، دو متن که اخیراً به قلم مسموم این دیوانه خرَد باخته و خود فروخته انتشار یافته و شدت جهل و کثرت جنون او را آشکار میکند انتشار می یابد. برای آشنائی بیشتر با ضعف جبلّی این موجود علیل و مخلوق ذلیل خوانندگان را به خرقه پشمینه و به کتابهای درکوی صوفیان و حسن بصری ارجاع میدهیم


مرکز مطالعات ادیان و مذاهب یا مرکز نشر صوفیه

مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان ومذاهب قم به پایگاهی برای نشر افکار فرقه صوفی گنابادی تبدیل شده است. به گزارش رجانیوز، علاوه بر تدریس یکی فعالان وتئوریسین های این فرقه در این مرکز، فصلنامه هفت آسمان ارگان رسمی این مجموعه نیز به تریبونی برای نشر عقائد یکی از فرقه های صوفی مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شده است. بنا بر این گزارش، دکتر شهرام پازوکی از بزرگان فرقه صوفی گنابادی که نفوذ خود را در این مرکز با نوشتن برخی مقالات آغاز کرد و سپس به عنوان استاد نیز به تدریس در این مجموعه پرداخت. وی به تازگی به عضویت شورای علمی فصلنامه در آمده است. همچنین مطالب یکی دیگر از فعالان این فرقه بنام دکتر «ح-ت» نیز در این فصلنامه منتشر می شود. هر چند آزاد اندیشی وطرح مباحث علمی می تواند در بسیاری از امور راهگشا باشد ولی اگر قرار باشد به نام روشنفکری تخریب تشیع وبزرگان شیعه انجام گیرد وبه بهانه های مختلف اجازه نقد این سخنان نیز داده نشود یقینا شبهاتی را بر می انگیزد وباعث نگرانی بسیاری از متدینین خواهد شد. گفتنی است مرکز مطالعات ادیان ومذاهب قم با مدیریت حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب اداره می شود. در ادامه نقد جمعی از پژوهشگران حوزه تصوف وعرفان (جواد محرابی، ابراهیم لشنی زند، سید رضا سجادی، وحید حاجی آقا زاده وعلی گودرزی) بر دیدگاههای منتشر شده در فصلنامه هفت آسمان از سوی دکتر پازوکی آمده است: پازوکی در اکثر مقالات وگفتگوهای خود در فصلنامه هفت آسمان به صورت غیر علمی به منتقدین تصوف حمله می کند. وی در شماره 35 این فصلنامه در پاییز 86 در مورد نقدی که از جانب یکی از محققین حوزه تصوف بر مقاله او وارد شده، می نویسد: «درباره نقد اوّل اصولاً سخنی نمی گویم چون آن را نقد -به معنای دقیق لفظ نمی خوانم- بلکه یکی از آورده های سیل گل آلودی می دانم در مسیر تخریب بنیاد محکم تصوّف و عرفان که در بهترین حالت می خواهد آن را فقط در موزه تاریخ گذشته ایران اسلامی نگاه دارد و از دوره معاصر حذف کند. این سیل برآمده از طوفان هایی است که بادهای دبوری آن را ایجاد می کند و هر از گاهی به سمت نگارنده نیز هدایت می شود. به قول مولانا: فکر کان از مشرق آید آن صبا است *** و آنک از مغرب دبور با وبا است از دیگر آورده های گل آلود این سیل، چاپ سفارشی ده ها کتاب و مقاله بر ضد تصوّف است که با مضامین تکراری از نویسندگان و ناشران عمدتاً ناشناس روانه بازار کتاب و مطبوعات می شود.» نگاهی به آثار منتشر شده توسط پازوکی در انتشارات حقیقت که وی مدیر مسئول آن است، نشانگر سفارشی بودن چاپ کتابهای فرقه صوفیه گنابادی است. چاپ دهها کتاب ومقاله و تجدید کتب قدیمی این فرقه با طرح القاب وعناوینی عجیب برای اقطاب آن از همین مقوله است. در شماره یازدهم این فصلنامه مجموعه مکاتبات حجت الاسلام محمد مردانی و سلطان حسین تابنده یکی از اقطاب فرقه گنابادی منتشر شد. معمولاً در مورد مکاتبات رویه منصفانه این است که اجازه دهند بدون داوری و یکجانبه گرایی، مخاطب، خود به قضاوت درباره قوت وضعف دیدگاههای طرفین بپردازد. این در حالیست که در شماره چهاردهم این فصلنامه، دکتر پازوکی به نقد مکاتبات حجت الاسلام مردانی پرداخته واز اینکه القاب فرقه ای قطب در روی جلد فصلنامه چاپ نشده بر آشفته شده و می نویسد: «در نگاه اوّل، اگر شخص نداند که «سلطان حسین تابنده» کیست، خیال می کند، یک شخص عامّی و یکی از افرادِ بی هویّتِ اجتماعی است که احتمالا مکاتباتی با یکی از فضلای بنام، «حجّت الاسلام مردانی» کرده است، ولی وقتی به ص 151 نشریه مراجعه می کنیم، می بینیم که ایشان بزرگِ سلسله فقرای نعمت اللّهیِ گنابادی است که قدیمی ترین و -اکنون در ایران- بزرگترین و پرجمعیت ترین سلسله صوفیّه است. تعجّب خواننده هنگامی افزون می شود که می بیند، بنابر منابعِ مذکور در خودِ هفت آسمان درباره ایشان از جمله کتاب خورشید تابنده، جناب حاج سلطان حسین تابنده گنابادی علاوه بر جنبه عرفانی و مقام ارشاد طریقتی و قطبیّت سلسله، از علما و دارای چندین اجازه روایت و اجتهاد از جمله از جانب مرحوم آیت الله کاشف الغطاء هستند و تألیفات متعدّدی (حدود 20 جلد) در تفسیر، فقه، فلسفه، کلام و حتّی تاریخ و جغرافیا دارند و مثلا کتاب تجلّی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا را که تفسیر عمیق عرفانی بر فاجعه کربلاست، در سن 16 سالگی نوشته اند.[1]» وی سپس می افزاید: «ولی وقتی در عرف، این قبیل القابْ دلالتهای خاصِّ خود را دارد، حقّ آن بود که در روی جلد هفت آسمان این مطلب درخصوص جناب آقای حاج سلطان حسین تابنده رضاعلیشاه که لااقل فضل علمیِ ایشان، نزد اشخاص منصف و بی غرض، محرز است، نیز رعایت می شد. البتّه برخلاف روی جلد در داخل هفت آسمان در مقدّمه مندرج بر این مکاتبات، این مسأله رعایت شده و از این حیث باید از مسئولان نشریه تشکّر کرد که به انصاف و بدون پیش داوری عامیانه، رفتار کرده اند.» با این حال، این مسئله قابل داوری است که آیا این نوشته، مطلبی علمی است یا صرفاً تبلیغاتی برای فرقه گنابادی محسوب می شود. نکته جالب اینجاست که پاسخ آقای مردانی هیچ گاه منتشر نشد و دست اندرکاران فصلنامه مدعی شدند که مطالب را جهت مطالعه به آقای پازوکی داده اند! ایراد به مقام معنوی نواب اربعه پازوکی در گفتگویی با عنوان «نسبت دین و عرفان» نواب اربعه حضرت ولی عصر(عج) را مورد نقص وایراد غیر منصفانه قرار داده وسعی می کند بدون ارائه سند، نیابت عده ای از اهل سنت برای ائمه (ع) را اثبات نماید: «امّا نواب، به نظر بسیاری از مشایخ صوفیه، با این که اشخاص جلیل القدر و معتمد امام بودند اما مقام معنوی نداشتند، بلکه تنها واسطه ظاهری بودند و وکالت در اخذ هدایا یا وجوهات و از این قبیل داشتند. آنها حتی جنبه علمی و فقهی خاصی هم نداشتند و لذا از نظر نقل حدیث هم این مسئله مشهود است.»[2] ارائه دلائل و مدارک ضعیف و غیر علمی در اثبات قطبیت وی در پاسخ به سئوالی در اثبات سند قطبیت سران صوفیه واجازه آنها از ائمه به عنوان نائب می گوید: «اولا از کجا می دانیم که اجازه نگرفتند! چنان که خود بزرگان سلسله معروفیه می گویند که جانشینان شیخ معروف کرخی مورد تأیید امام زمان خودشان بوده اند. ثانیاً اساساً ما اطلاعات کمی از ائمه بعد از امام رضا(ع) در دست داریم. در مفاتیح الجنان در قسمت دعاهای ایام هفته و اینکه هر روز هفته متعلّق به امامان است، داستان مفصّل دشواری ملاقات یکی از شیعیان با امام هادی(ع) نقل شده که به وضوح حاکی از شدّت اختناق و عدم ارتباط ظاهری با ائمه اخیر است. در این مقطع زمانی، امکان ارتباط علنی تقریباً منتفی یا خیلی محدود بوده است؛ چنان که احادیث کمی از آن ائمه نقل شده است.»[3] این ادعا را سایر فرق صوفیه نیز دارند وبرخی از آنها خود را ادامه امامت وبرخی خود را نواب ائمه در عصر غیبت می دانند. در حالیکه روایات بسیار زیادی در رد صوفیه از ائمه بزرگوار شیعه نقل شده است. شیخ مفید (ره) روایتی طولانی از امام هادی علیه السلام در ذم صوفیه مطرح می نماید. در قسمتی از این روایت آمده است: در همان موقع یکی از اصحاب آن حضرت عرض کرد: «و إن کان معترفاًبحقوقکم؛ اگر چه آن کس به حقوق شما اقرار داشته باشد؟» حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود: «دَع ذا عنکَ مَنِ اعْتَرَف بحقوقنا لم یذهب فی عقوقنا أما تدری انّهم أخسّ طوائف الصّوفیة والصّوفیة کلّهم من مخالفینا و طریقتهم مُغایرة لطریقتنا وإن هم إلاّ نصاری و مجوس هذه الامّة اُولئک الّذین یجهدون فی إطفاء نور الله والله یُتمُّ نوره و لوکره الکافرون؛ این سخن را ترک کن! [مگر نمی­دانی] هر کس حق ما را بشناسد، مخالفت امر ما نمی­کند؟ آیا نمی­دانی ایشان پست­ترین طوائف صوفیه می­باشند و تمام صوفیان مخالف ما هستند و طریقه آن­ها [باطل و] برخلاف طریقه ما است و این گروه، نصارا و مجوس این امّت هستند و آنان سعی در خاموش کردن نور خدا (محو اسلام) می­کنند و خداوند نور خود را تمام می­کند، هر چند کافران خوش ندارند»[4] تعریف شیعه به نقل از دکتر پازوکی از همه عجیب تر اینست که پازوکی برای شیعه نمودن سران صوفیه که اکثر آنها تا عصر صفویه از اهل سنت بوده اند، سعی می کند تعریف شیعه را عوض نماید. وی می گوید: «عرض کردم که اگر حقیقت تشیع را به معنای قبول ولایت بگیریم نه قبول مذاهب شیعی بعینه، شیعه کسی است که قائل به ولایت علی(ع) باشد. در این صورت اینها شیعه اند، اما در احکام فقهی ممکن است مثلا بنا بر تقیه در احکام به نحو دیگری رفتار کنند که به مذهب شافعی نزدیکتر باشد یا این که لااقل در مورد خودشان به اجتهاد رفتار کنند. پس نمی توان در طریقت و تصوّف کسی مثل مولوی را شافعی یا حنفی خواند; چون مقسم شافعی یا حنفی بودن فقه است نه تصوّف.»[5] اعتقاد به پلورالیسم متاسفانه وی با آزادی عملی که در این فصلنامه دارد، اندیشه صراطهای مستقیم را طرح نموده ومی گوید: «اما در این که بقیه ادیان در دوره خویش صراط مستقیم بودند و اکنون هم صراط هستند نمی توان تردید کرد. تا وقتی که یک دین ریشه در عالم قدس دارد، می تواند راه محسوب شود و نمی توان گفت که دیگر راهشان کاملا بسته شده است. و فروغی ندارند ولی مانند ستاره ای می مانند که عمرش به سر آمده و خاموش شده ولی هر از گاه سوسویی می کند.»[6] این ادعا در حالی مطرح می شود که قرآن به صراحت این نظریه را رد نموده و می فرماید: (ومن یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین )آل عمران /85 و (ان الدین عنداللّه الاسلام ) آل عمران /19 این مطالب انحرافی گوشه هایی از افکار واندیشه های آقای پازوکی است که در این مرکز منتشر می شود. بماند اینکه به یمن همین حضور برخی از نیروهای مرکز جذب آقای پازوکی شده وهمنوا با ایشان در فصلنامه عرفان ایران، ارگان رسمی فرقه گنابادی قلم می زنند! تطهیر متصوفه با انتساب برخی از علماء به نام تصوف دکتر پازوکی در نوشته های مختلف سعی دارد بزرگان شیعه همچون امام خمینی (ره) وعلامه طباطبایی وملاصدرا را صوفی ومدافع تصوف معرفی نماید. اما واقعیت چیست؟ علامه طباطبایی می فرماید: «صوفیه برای سیر و سلوک، آداب و رسوم خاصی را که در شریعت وجود نداشت، به وجود آوردند و راه‌های جدیدی را پیوسته به آن افزودند و شرع را کنار گذاشتند. تا این­که به جایی رسیدند که شریعت را در یک طرف دیگر قرار دادند و در محرمات غوطه‌ور شدند و واجبات را ترک کردند و در نهایت به تکدی­گری و استعمال بنگ و افیون روی آوردند. این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده می‌شود.»[7] امام خمینی عارف بی نظیر قرن معاصر پس از بحثی در مورد حکیم وعارف می فرمایند: «آن که خود را مرشد و هادی خلایق می داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته...... اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره صاف و بی­آلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره­ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا « محبوب علی شاه » حال جذبه و حب دست می­دهد.» امام(ره) در ادامه بیان خود می فرماید: «ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم! این کار تو هم این قدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله وکوچکی کله، گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده، و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبه­ای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق و هادی نجات امت و دارای سر شریعت دانسته؛ بلکه وقاحت را گاهی از حد گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.[8]» امام در مورد اتهام تصوف به جناب صدر المتالهین (ملا صدرا) هم می فرمایند: «جناب صدر المتالهین را که سرآمد اهل توحید است، زندیق می خوانیم و از هیچ گونه توهینی در باره او دریغ نمی کنیم. از تمام کتاب های آن بزرگوار، مختصر میلی به مسلک تصوف ظاهر نشود -بلکه کتاب کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیة نوشته- (با این حال) او را صوفی بحت (محض) می خوانیم. (و او را جزو) کسانیکه معلوم الحال هستند و به لسان خدا و رسول خدا، صلی الله علیه و آله، ملعون اند می گذاریم.» [9] در پایان این نقد تحلیلی با اشاره به وجود فیلمی از دکتر پازوکی در حال دست بوسی و پابوسی قطب فرقه، پژوهشگران حوزه تصوف وعرفان اظهار امیدواری کرده اند دست اندرکاران نشریه هفت آسمان به ویژه جناب حجت الاسلام نواب حداقل اصل بی طرفی را رعایت نموده واجازه ندهند مرکز ونشریه آنها در حد تریبون فرقه ای خاص تنزل پیدا کند. آن هم فرقه ای که دهها انحراف از قبیل تجسم صورت مرشد در عبادت، ادعای امامت اقطاب، بدعت عشریه به جای خمس وزکات و... در کارنامه آن به چشم می خورد. پی نوشت ها: [1] هفت آسمان. نقدی بر مکاتبات. شماره چهاردهم.تابستان 81 [2] هفت آسمان. نسبت دین وعرفان. شماره ششم.تابستان 79 [3] -همان [4] .اثنی عشریه ص 24 [5] نسبت دین وعرفان. شماره ششم.تابستان 79 [6] همان [7] تفسیرالمیزان، ج5، ص 282 [8] چهل حدیث، باب کبر، حدیث چهارم [9] چهل حدیث ، حدیث ۲۸، ص ۴۵۶، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چاپ تابستان ۸۰ منبع خبر: رجانیوز



زنگ خطر تبليغ فرقه‌ها در صداوسيما

جواد محرابي- قم

صدا وسيما به عنوان مهمترين وتاثير گذارترين رسانه بايد از مهندسي فرهنگي ويژه اي بر خوردار باشد.شيوه هاي مختلف تهاجم فرهنگي دشمن وتلاش جهت استحاله تشيع، زنگ خطري است كه بايد همه متوليان فرهنگي كشور بويژه صدا وسيما در جهت مقابله با آن هوشياربوده وضمن شناخت آسيب هاي وارده در جهت مقابله با آن وتقويت مباني فكري نسل جوان كوشش نمايند.يكي از شيوه هاي تهاجم كه در دهه گذشته عليه انقلاب اسلامي رنگ ولعاب بيشتري گرفته مساله ترويج فرقه گرايي وايجاد انحراف در آموزه هاي تشيع است.در اين بين صدا وسيما به عنوان رسانه ملي از اين آسيب نيز در امان نبوده وهر روز بر آسيب هاي آن در اين مساله افزوده مي شود.ترويج عرفانهاي منفي اعم ازفرقه هاي صوفيه وتبليغ عقايد آنها وشبه عرفانهاي نوظهور كه عمدتا سكولار هستند، از جمله اهداف دشمن است.شايد بتوان يكي از مهمترين روشها براي مقابله با اسلام انقلابي را صوفي گري ناميد.استفان شوارتز (نویسنده وتحلیلگر غربی) فاش می کند، بر اساس طرحی محرمانه که در پنتاگون (وزارت دفاع امریکا) بررسی شده است، یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفق شدن در دنیای اسلام، کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است که به عنوان جایگزین و رقیبی برای اسلام رادیکال به شمار می رود.برنارد لوییس هم در کنفرانسی که در بنیاد نیکسون برگزار شد، به دولت بوش پیشنهاد کرد برای ارتقای سطح گفتگو بین آمریکا و دنیای اسلام با شیخ محمود هشام کعبانی رهبر بزرگ ترین گروه صوفیه به مذاکره بنشیند.نویسنده آنگاه خصوصیت صوفیه را بررسی کرده و می افزايد: ایران به عنوان یکی از کانون های مهم صوفیه در جهان اسلام است.وی خاطر نشان می کند بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است . شوارتز می نویسد: پلورالیسم و میانه روی تصوف چه بسا نقش تعیین کننده ای در دوره گذار جهان اسلام داشته است.مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، در خاطرات خود برنامه دولت انگلستان را در مورد مقابله با اسلام (اسلام بيدار ودشمن ستيز) اینگونه بیان می کند:«گسترش همه جانبه خانقاه های دراویش، تکثیر و انتشار رساله ها و کتاب هایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها وگوشه گیری سوق می دهد».مساله صلح كل بودن تصوف كه در آن صوفي كاري به سايرين ندارد وهمه را حق مي داند (پلوراليسم) همان چيزي است كه غرب در قرن اخير سعي در ترويج آن در بين امت اسلامي داشته است.بيداري انقلابي جهان اسلام كه مرهون انقلاب امام خميني رحمت الله عليه است، زنگ خطري براي دشمنان اسلام بوده وباعث تزلزل پايه هاي ليبرال دموكراسي غرب شده است.در دهه گذشته با تساهل وتسامح برخي مسئولين، فرقه هاي صوفيه مجدداً فعال شده و برخي از آنها توانستند خانقاه هاي خود را در ايران تكثير نموده و به جذب جوانان انقلابي ايران بپردازند.متاسفانه صدا وسيما در مقابل اين جريانات انحرافي نه تنها كار مثبتي انجام نداده بلكه بعضاً خود مبلغ اين جريانات شده است.حضور برخي چهره هاي فرقه اي در صدا وسيما وتبليغ آزادانه اعتقادات صوفيانه وپخش مكرر برنامه هاي دراويش از جمله رقص سماع كه هيچ سنخيتي با احكام تشيع ندارد، از جمله اين آسيب ها مي باشد.ساخت ويژه برنامه اي براي تجليل از دكتر گنجويان قطب فراري وفراماسون فرقه صوفي ذهبيه به نام ميراث گرانبها از شبكه دوم در سال گذشته ومصاحبه مكرر با جانشين وي (قطب صامت فرقه)، مصاحبه طولاني با يكي از بازيگران صوفي صدا وسيما و پخش مكرر تصاوير اقطاب يكي از فرقه هاي صوفيه به همين بهانه در اخبار سراسري ساعت 14وپخش رقص سماع در برنامه هاي مختلف كه آخرين آن در برنامه بشارت در روز عيد ميلاد رسول گرامي اسلام بود، از جمله اين برنامه هاست.اين در حاليست كه نظر مراجع معظم تقليد بويژه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي جايز نبودن حضور در برنامه ها و مجالس دراويش است.اميدوارم مسئولان صدا وسيما همانطور كه براي نظارت وسياستگذاري برنامه هاي سلامت در صدا وسيما شوراي سلامت تشكيل داده اند براي جلوگيري از تبليغ انحرافات وبدعتها شوراي سلامت ديني هم تشكيل دهند تا خداي نكرده با دست خود در دام توطئه دشمن نيفتيم

جواد محرابی فضله پراکنی جدیدی کرد

جواب هفت خطی" از یک جانور "هفت خط" به نام حجت الاسلام محرابی

حجت الاسلام و المسلمین جواد محرابی در تاریخ سی و یک مارس دوهزار وهشت ساعت یک ربع به یک بعد ازظهر یک جواب "هفت خطی" به کجکول صادر فرمودند که حامل چندین دروغ بزرگ در جواب به این کوچکی است جل الخالق. قل اعوذ برب الناس
جواب صادره ایشان تهدید به برگزاری محاکمه علیه کجکول است به این ترتیب

آقاي محترم
هر چند مرام فرقه شما ايجاب مي کند که بر اي هر کاري دروغ بگوييد اما خوشحالم که مي بينم دو مقاله
وچند سخنراني از بنده اين قدر اثر گذار بوده است.در مورد اتهاماتي که به بنده زديد بويژه در مورد کتاب در کوي صوفيان ووبلاگ خرقه پشمينه هر چند بنده اين سعادت را نداشتم ولي براي اينکه دروغگويي امثال شما را نشان دهم بهترين مکان دادگاه مي باشد.شما را دردادگاه ميبينم.هر چند يکي از دوستان درويش شما را به بنده معرفي کرده است
محرابي

در پاسخ این آقا کافی است بگوئیم
آقای محترم
ما را بیهوده به این و آن فرقه نچسبانید. نامسلمانی بیش از این نکنید و مسلمانان را به دروغ متهم نکنید. اما درک مرام کجکول ما خارج از حوصله مغز شماست. اگر شما تصور کرده ای که کجکول پیرو مرام گنابادی است، خطا می کنی و بجای خود – موقع محاکمه کذائی- مشخص خواهد شد. مرام فرقه ما دفاع از حقوقی است که توسط "نسناسان کالخناس" لگدمال میشود
دوم علامت دروغگوئی شما آن است که نوشته اید که ما را "یکی از دوستان درویش" به شما معرفی کرده است. اولاً که چقدر ترسیدیم !! ثانیاً "آن شخص" درویش نیست، از عوامل نفوذی شماست که در صفوف متحد دراویش "زورچپان" کرده اید که شایعه پراکنی کنند و تفرقه افکنی نمایند و وحدت دراویش را بهم بزنند و عکس های قاچاقی از منازل و محارم بگیرند و در سایتهای مزدوران بی آبروئی مانند شما منتشر نمایند. ثالثاً " آن شخص دوست" شما است و دشمن ما
حالا وعده ما و شما در محکمه. هرچند که در محکمه وجدان ِ مردم ایران، جرم شما و یاران شما محرز است ! اگرچه از نظر قوانین اسلامی و عرفی شما به علت جنون مادرزادی معاف از مجازات هستید که "لیس علی المجنون حرج". اما باید شما را با زنجیر به تخت دیوانه خانه بست که آزادی شما و امثال شما جفا به مردمان آزاده است

شایعه پراکنی و تفرقه افکنی اسلحه زنگ زده برعلیه دراویش

جواد محرابی- سر بیرون از آب کوه یخ ضدتصوف

قسمت اول

اختاپوس صوفی ستیز ، یک جریان تبهکار و سایه نشین است که قرارگاه هسته مرکزیش در شهر مقدس قم است. این باند تبهکار و جنایت پیشه و خداناترس این بار برای هجمه و هدم بنای حسینیه درویشهای گنابادی در سال جدید طرح ها ی تازه ای را تدارک دیده است
پیش از این حسین شریعتمداری سردبیر کیهان از "سلسله گنابادی" به نام "فرقه صوفی نما" یاد کرده بود. اینگونه نامگذاری حداقل در دوره زمامداری محمود احمدی نژاد کاملاً تازگی داشت. زیرا برخلاف خط شریعتمداری در کیهان که میان "تصوف" به عنوان یک "جریان فرهنگی- فکری" – از یک طرف- و "عرفان سلسله ای" یا " مکتب درویشی" - از طرف دیگر- مرزبندی میکند، جریان مستولی بر روزنامه جمهوری اسلامی در سلسله مقالات پی درپی خود اساساً با مشرب تصوف به عنوان انحراف از اسلام ولایتی به مخالفت برخاست و خواهان برچیده شدن هرنوع و شکل و رنگ مکاتب و طریقتهائی شد که به نحوی با تصوف همخوانی دارند


در دستورالعمل ریاست جمهوری که بیش از یکسال از تاریخ صدور آن میگذرد وزارت اطلاعات موظف به شناسائی مکتبهای انحرافی عرفانی شده تا از مجاری قانونی نسبت به برچیدن آنها اقدام به عمل آید
شاید خواننده تصور کند مقصود از شبه عرفانهای انحرافی مکاتب "اشو" و "سای بابا" و "رام الله" و نظایر آن است. اما چنین نیست. پیروان خط روزنامه جمهوری اسلامی اساس تقسیم بندی خود را از عرفان آغاز میکنند و عرفان اسلامی را به دو شعبه اصیل و انحرافی جدا مینمایند. آنها اصولاً مکتب تصوف را در کلیت و تمامیت تاریخی خود "عرفان انحرافی" میشمارند. یعنی میگویند که تصوف یک مکتب شبه عرفانی است که از مسیر تعلیمات ائمه شیعه ع از همان ابتدای اسلام انحراف پیدا کرده و دنباله روی حسن بصری شده است. پیروان خط روزنامه کیهان برعکس تقسیم بندی خود را نه از عرفان بلکه از مکتب تصوف شروع میکنند. یعنی میگویند که عرفان اسلامی به دو بخش تقسیم میشود، عرفان صوفیانه و عرفان حوزه ای. و در هردو بخش جنبه های فرهنگی قابل توجهی وجود دارد که قابل انکار نیست. سپس مکتب تصوف را به عنوان یک شاخه از عرفان اسلامی به دوبخش تقسیم میکنند. تصوف مستقل و غیر سلسله ای. تصوف سلسله ای یا مکاتب معروف به فقر و درویشی که دارای تشکیلات و سلسله مراتب است و به طورکلی دغدغه ذهنی سرکردگان فرقه های درویشی و فقر – از نظر گردانندگان کیهان- نه تکامل مسلمانان ، بلکه تبدیل کردن آنها به گله های مطیع مریدان است

.
سردبیر کیهان از سلسله گنابادی به عنوان فرقه صوفی نما یاد میکند

.
اما فصل مشترک میان خط مشی روزنامه جمهوری اسلامی و روزنامه کیهان – یعنی دونشریه قدرتمند وابسته به ارکان حکومتی- آن است که اعم از این که تصوف خوب یا بد باشد، در هرحال تشکیلات فرقه ای و سلسله های صوفیه در ایران جائی در موزائیک اجتماعی نباید داشته باشند و جامعه باید از حضور این نوع جمعیتهای اعتقادی فارغ گردد. روزنامه کیهان بخصوص بوق حمله خود را پس از مصاحبه جناب آقای دکترنورعلی تابنده با اردوان روزبه خبرنگار رادیو زمانه در ایران به صدا درآورد و برعلیه قطب سلسله گنابادی و کل سلسله گنابادی موضعگیری کرد و در مقاله ای که تحت عنوان "هلند- پایتخت ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی" نوشت، رطب و یابس را بصورت هذیانگونه ای سرهم بندی کرد. آن مقاله که علائم بیماری روانی نویسنده آن در آن بخوبی منعکس بود، عکس العملهای فرهنگی اعتراض آمیز بسیاری را در گوشه و کنار مطبوعات داخلی و خارجی برانگیخت.
اما برخلاف موارد پیشین که دو مرکز از مراکز متعلق به سلسله گنابادی در قم و بروجرد –در ظاهر با غلبه عوام- با استفاده از امکانات دولتی تخریب گردید و اعتراض کلیه مجامع مدافع حقوق بشر را در جهان بهمراه آورد ور درنتیجه ضربه سنگینی بر دعوی تعامل و تسامح دینی در سال موسوم به اتحاد ملی و انسجام اسلامی بوجود آورد، این بار لایه های سایه نشین صوفی ستیز روش جدیدی را برای هجمه و هدم خزنده مراکز سلسله گنابادی تدارک دیده اند


قدم اول این پلکان وارونه، برچیدن حسینیه کرج است. محلی که سالهای سال نقشه های متعددی برای امحاء آن چیده شده. اما اینبار با حکم اداری که توسط نهادهای امنیتی ابلاغ شده این قضیه به سبک و شیوه جدیدی طراحی شده است. در همین حال زمینه های تفرقه افکنی در صفوف پیروان این سلسله توسط ایادی نفوذی در حال فوران است. روش مورد استفاده عوامل صوفی ستیز سایه نشین مانند همیشه شایعه پراکنی است. سایت "گناباد 110" و سایر سایتهای اینترنتی وابسته به محافل مافیای ضد صوفی در سال گذشته مکرراً شایعه های برنامه ریزی شده ای برای تشویش اذهان عمومی در مورد سلامتی جسمی جناب آقای دکتر نورعلی تابنده دامن زدند و سایتهای مزدور و جیره خواری مانند خرقه و فرقه و سالوس شایعه سازیهای زیادی درباره مساله جانشینی و اختلاف برسر قطبیت را مطرح کردند که البته کوچکترین تاثیری در روح و روان پیروان مومن و معتقد سلسله گنابادی ایجاد نکرد و با هوشیاری

"گنابادیها" در نطفه خنثی و خفه شد

ترفندی که اخیراً مورد استفاده "مافیای صوفی ستیز" قرار گرفته شایعه پراکنی و اختلاف افکنی با سوء استفاده از نام مشایخ سلسله میباشد. این روش جدید توسط همان عوامل نفوذی و مساله دار قدیمی و از طریق شبکه های سایه گزین داخل سلسله گنابادی انجام میشود و البته اینبار هم به عنایت خداوند با هوشیاری و اطلاع رسانی به موقع پیروان این سلسله بی اثر خواهد شد

.
آخرین حیله بکار رفته، شایعه ای بود که در آغاز سال جدید خورشیدی هشتاد و هفت، این بار از "امارات" انتشار پیدا کرد و شیوع آن همزمان با مسافرت یکی از شیوخ سلسله گنابادی به نام آقای مهندس علیرضا جذبی در ایام تعطیلات نوروزی به دبی و به منزل آقای میرمطلب گراشی از دیگر شیوخ گنابادی در امارات عربی بود. بر اساس این شایعه جناب آقای دکتر نورعلی تابنده در ایام اردیبهشت تا خرداد ماه برای مسافرت به دبی خواهند رفت

کجکول معتقد است که نظر به آن که اواخر اردیبهشت و اوائل خرداد ماه، تاریخ انقضای استمهال برای تخریب حسینیه کرج است، این شایعه به احتمال زیاد میتواند در ارتباط با ترس مافیای صوفی ستیز از مقاومت مردمی و تلاش برای خنثی کردن آن از طریق ایجاد جنگ روانی باشد. دلیل این امر نیز آن است که ماموران اجرائی توسط شهرداری و فرمانداری شهرستان کرج موظفند با استناد به ماده صد برای برچیدن هزارودویست متر مربع از کل بنای حسینیه در اواخر اردیبهشت و اوائل خرداد ماه سالجاری اقدام کنند. احکم این تخریب که در تاریخ بیست و ششم اسفند هشتاد و شش ابلاغ شده، قطعی است و قابل پژوهش خواهی نیست. از جانب دیگر شیخ یوسف مردانی مسئول سلسله درکرج نیز اکنون مدتی است در اثر فشارهای طاقت فرسای عوامل مافیائی صوفی ستیز غالباً در تهران اقامت داشته ، و علیرغم با حال ضعف ناشی از بیماری، دوبار توسط دژخیمانِ دستگاه های انتظامی- امنیتی تحت بازجوئی طاقت فرسای چهارساعته قرار گرفته و به قید ضمانت آزاد شده است.
۱۳۸۶-۱۲-۲۷
ميزان نيوز : رأی تخریب حسینیه دراویش نعمت اللهی گنابادی در کرج کمیسیون تجدید نظر ماده صد شهرداری کرج به صورت غیابی و محرمانه ، رأی کمیسیون بدوی مبنی بر ( اعاده به وضع سابق نسبت به کل مساحت حسینیه دراویش نعمت اللهی گنابادی در این شهرستان و تغییر کاربری آن ) را تأیید نمود .نهادهای امنیتی در کرج مدتهاست با فشار بر شهرداری این شهرستان تلاش می کند حسینیه دراویش نعمت اللهی گنابادی در کرج را نیز به سرنوشت حسینیه های قم و بروجرد دچار سازد . در این رأی قطعی صادره ، مهلتی دو ماهه برای تخریب حسینیه دراویش در
نظر گرفته شده است

امروز جانورانی مانند " جوادمحرابی" بجای آن که در گوشه های متروک تیمارستانهای روانی به زنجیر کشیده شده باشند، هرروز با گستاخی هرچه تمامتر خط و ربط ارشادی به ارکان حکومت و حاکمیت میدهند و مقدمات ضرب و جرح و تخریب و غارت درویشهای گنابادی و مراکز آنها را در شهرهای مهم ایران تدارک میبینند، و ایادی مزدور آنها در چهره عوامل نفوذی در صفوف پیروان گنابادی بازار شایعه پراکنی های تفرقه افکن را داغتر و داغتر میکنند


کجکول در قسمت دوم مقاله " جواد محرابی- سر بیرون از آب کوه یخ ضد تصوف" به افشاگری در مورد اساس اعتقادات شبکه های زنجیره ای مافیائی این جریان بسیار تبهکار "انکیزیسیونی" دست خواهد زد