Monday 31 August 2009

مخالفت صریح مراجع قم با احمدی نژاد

قم و فضای پس از انتخابات

نهم شهریور
آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله مکارم شیرازی در نامه ای تند خطاب به دکتر علی لاریجانی نماینده مردم قم و رییس مجلس شورای اسلامی خواستار حذف وزرای زن از کابینه ی دولت دهم شده است.در نامه ی یکی از مراجع ، ضمن هشدار به دولت، آمده که در صورت رای اوردن وزرای زن، کل دولت نامشروع اعلام می شود.لاریجانی نیز، با دو مرجع تقلید گفت و گو کرده و نامه ی آنان را به احمدی نژاد ارجاع داده است. احمدی نژاد نیز در پاسخ گفته اگر این وزرای زن رای اعتماد نیاورند، او زنان دیگری را برای احراز پست وزارت معرفی میکند و به نظر مخالف مرجعیت اهمیتی نمیدهد

آزادی آقایان ذبیحی و سلیمانی
.
به گفته منابع مطلع در قم دکتر عبدالرحیم سلیمانی اردستانی از اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم که به طرز اهانت آمیزی در بهشت زهرا دستگیر شده بود، مدتی قبل از زندان آزاد شده است

حجت‌الاسلام محمد ذبیحی، رئیس دانشگاه تربیت مدرس قم و عضو ارشد ستاد اصولگرایان حامی مهندس موسوی، پس از دو هفته بازداشت، آزاد شد. اما پسر وی، طاها ذبیحی، هنوز در بازداشت به سر می‌برد.دکتر ذبیحی که دیروز با قرار وثیقه از زندان آزاد شد، روزبیست و پنج مرداد در قم بازداشت شده بود و همزمان با بازداشت او در قم، پسرش طاها نیز در تهران بازداشت شده بود. روز بیست و هفت مرداد خبر بازداشت حجت‌الاسلام دکتر «محمد ذبیحی» در قم و پسرش ( طاها ذبیحی) در تهران، بر روی سایت‌های خبری قرار گرفت

بازداشت آقای ذبیحی هم از لحاظ روحانی بودن وی، و هم از این جهت توجه برانگیز بود که صادق لاریجانی، رئیس جدید قوه قضاییه، در دانشگاه تحت ریاست او تدریس می‌کند
آیت‌الله صادق لاریجانی در زندگینامه خودنوشت‌اش می‌گوید: « چند سال است که به عضويت هيات علمی دانشگاه قم در آمده ام و به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس مي‌کنم... » این مجموعه محل تدریس آقاصادق، تحت ریاست آقای ذبیحی اداره می‌شود؛ از سال هفتاد و پنج تاکنون. حدود 3 روز از حکم رییس جدید قوه قضاییه نگذشته بود که ذبیحی بازداشت شد. ذبیحی نه تنها ریاست آن دانشگاه را برعهده دارد، بلکه مدیر مسول نشریه‌ای به نام « فصلنامه پژوهش‌های فلسفی-کلامی» هم است که دکتر صادق لاریجانی به همراه دیگر اساتید همچون « دکتر غلامحسین دینانی، دکتر احمد بهشتی، دکتر محسن جوادی و دکتر سیدمصطفی محقق‌داماد » اعضای تحریریه آن هستند. این نشریه یکی از نشریات دانشگاه قم است که ذبیحی، قائم مقام رییس این دانشگاه است.
دانشگاه قم که در گذشته با عنوان « مدرسه عالی تربیتی و قضایی طلاب قم» شناخته می‌شد، در ابتدا تحت نظارت مطلق و زیر مجموعه « جامعه مدرسین حوزه علمیه قم » بود که ریاست آن از سوی این تشکل انتخاب شده و تا به حال همچنان آیت‌الله « محمد قاضی » بر این مسند نشسته است. در سال‌ شصت و چهار، شورای انقلاب فرهنگی این دانشگاه را به رسمیت شناخت و جزو دیگر دانشگاه‌های وزارت علوم قرار داد و مهر تایید بر این انتخاب زد که در سال هفتادوشش به دانشگاه جامع قم تغییر نام داده شده است. اعضای هیات مدیره اولیه این مجموعه هم شخصیت‌هایی همچون حضرات آیات و آیات عظام « علی مشکینی، ابراهیم امینی، عبدالله جوادی‌آملی، ناصر مکارم شیرازی، مهدی ربانی‌املشی، سید حسن طاهری‌خرم‌آبادی، سیدمحسن خرازی، ابراهیم دشتی و مهدی قاضی» بودند که آنان آیت‌الله «مهدی قاضی» را برای ریاست برگزیدند. این دانشگاه اکنون بر اساس اساسنامه‌اش « به عنوان یکی از موسسات آموزش عالی رسمی زیر نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مطابق مقرارات و ضوابط وزارت و آموزش عالی اداره می‌شود » و نصب و عزل رییس آن توسط اعضای هیات مدیره به وزارت علوم پیشنهاد می‌شود. رییس این دانشگاه (مهدی قاضی) هم در بیست و پنج آبان هشتادوهفت طی حکمی دکتر ذبیحی را به قائم‌مقامی برگزید و در حکمش نوشت: «ضمن قدرداني از تلاش‌هاي موثر جنابعالي در مديريت مرکز تربيت مدرس، با توجه به شايستگي، آشنايي همه جانبه و تدابير مدبرانه در کارسازي امور دانشگاه، به موجب اين ابلاغ و با حفظ سمت به عنوان قائم مقام اينجانب منصوب مي‌شويد.» «ایرنا» هم با اعلام این خبر، درباره پیشینه کاری ذبیحی نوشته بود: « به گزارش ایرنا، دکتر ذبیحی معاونت تام الاختیار دانشگاه قم در وزات علوم ، تحقیقات و فناوری و رییس مرکز تربیت مدرس این دانشگاه بود و از سال ‪۷۵ تاکنون مسوولیت هایی مانند معاون فرهنگی دانشگاه، عضویت در کمیته تخصصی تعیین سرفصل های دروس معارف اسلامی را برعهده داشت. وی همچنین عضویت در هیات رییسه مرکز مطالعات ادیان ومذاهب اسلامی و مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده آموزش های الکترونیک و سرپرست مرکز تحقیقات علوم اسلامی در دانشگاه و استاد دانشگاه تهران را در کارنامه خود دارد
پیش از این حکم نیز، ذبیحی در سال 75 به ریاست مجموعه‌ای تحت نظر همین دانشگاه با نام « مرکز تربیت مدرس قم » منصوب شده بود که وظیفه این مجموعه تربیت مدرس دانشگاه در زمینه «فلسفه و كلام اسلامی، الهیات و معارف اسلامی » است. این مجموعه که پیش از این گفته شد که آقا‌صادق لاریجانی به همراه دیگر استادی همچون آقایان « غلامعلی حدادعادل، مصطفی محقق داماد، غلامرضا اعواني، احمد احمدی و... » در آن تدریس کرده و می‌کنند، در راستای اهداف مورد نظر ستاد انقلاب فرهنگی برای نظارت بر تعلیم و انتخاب اساتید دانشگاه در سال 68 – 67 بازگشایی شد و اولین دانشجویان خود را پذیرفت. دکتر احمد احمدی، یکی از اساتید و موسسین این مجموعه در این باره گفته بود: « می‌دانستیم افرادی می‌توانند در تربیت مدرس شرکت کنند که هم از لحاظ اخلاقی صلاحیت آنها محرز باشد و هم نسبت به این نظام وفادار بوده و معتقد به این نظام باشند و هم از لحاظ علمی در سطح عالی قرار داشته باشند. » درباره این مرکز تحت مدیریت ذبیحی نوشته شده است: « این مرکز تاکنون زیر نظر وزارت فرهنگ و آموزش عالی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدیریت مدرسه عالی تربیتی و قضایی قم ( دانشگاه قم) به فعالیت خود ادامه داده... یکی از شرایط پذیرش در این مرکز، قبولی در پایه نهم کتبی و شفاهی حوزه علمیه قم و نیز شرکت در درس خارج برای دست‌کم یک سال تحصیلی و ارائه گواهی از مرکز مدیریت و استادان مربوطه است... این مرکز نهایت همکاری و هماهنگی را با نهاد نمایندگی ولی‌فقیه (در دانشگاه‌ها) داشته و دارد... » ذبیحی پیش از این درباره برنامه‌های آموزشی جدید در این مجموعه گفته بود: « با توجه به اهميت و ضرورت تربيت استادان و محققان متعهد و کارآمد براي تامين کادر هيئت علمي مورد نياز در دانشگاه‌ها و موسسات تحقيقاتي، دانشگاه قم براي سال تحصيلي 90-1389 در سه رشته تحصيلي علوم قرآن و حديث، فلسفه تطبيقي و کلام از بين داوطلبان واجد شرايط بر اساس قبولي در آزمون ورودي، دانشجوي دوره دکترا مي‌پذيرد
ذبیحی همچنین مدیر مسول انتشارات دانشگاه قم است و در سال 68 هم کتابی با نام «فلسفه مشاء با تاکید بر اهم آراء ابن سینا» جهت تدریس در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه در دانشگاه های کشور برای انتشارات «سمت» نوشته است. با تصحیح او نیز کتابی با نام « المبدا و المعاد » اثر ملاصدرا زیر نظر آیت‌الله «سید محمد خامنه‌ای» توسط بنياد حكمت اسلامي صدرا» منتشر شده است
ذبیحی و پدر همسرش حاجی آقا مدنی بزرگ از معاریف گناباد هستند
او در پای کرسی تدریس اساتید بزرگ قم؛ آیات عظام « مرحوم محمد فاضل‌لنکرانی، حسین وحیدخراسانی و عبدالله جوادی‌آملی» نشسته و تحصیل کرده بود
ذبیحی در جبهه
دکتر محمد ذبیحی رئیس ستاد روحانیون و عضو ارشد ستاد اصولگرایان حامی میرحسین موسوی در قم، اگرچه در بیانیه‌ای به همراه 59 نفر از دیگر فضلای حوزه علمیه قم همچون آقایان « محمـد جعفـري‌گيـلانـي، محمدرضا نــورالـلـهـيــان، مـحمـدسـروش محـلاتـي، ‌عـلـيرضا اميني، رضا مختاري، مهدي مهريزي، سـيـدضـيـاء مـرتـضـوي، كـاظـم قاضي‌زاده، محمدعلي مــهــدوي‌راد، مـحـمــدجــواد صــاحـبــي، سـيـدمـحـمـود مـدني‌بجستاني، حميد شـهـريـاري، داوود فـيرحي، سـيـدمـحـمـدتـقـي آل‌غـفـور، حـمـيــدرضــا شــريـعـتمـداري، محمـد عـبـداللهيان، سعيد بهمن‌پور، سـيــدمـحـمــدبــاقــر حـسـيـنـي‌مـهـري، مـصـطـفــي مـيــراحـمـدي‌زاده، عبدالرحيم سليماني، مـسـعـود اديـب و... » از میرحسین موسوی حمایت کرد؛ اما او همچون سایرین، آنچنان در جرگه اصلاح‌طلبان به حساب نمی‌آمد، تعداد معدودی از آنان در گذشته حامی محمود احمدی‌نژاد بودند و برخی دیگر هم از منتقدان جدی اصلاح‌طلبان در قم شناخته می‌شوند و البته برخی هم مدافع اصلاح‌طلبان بودند. ولی در پایان دوره دولت نهم و انتخابات ریاست جمهوری آنچنان نقدی به این دولت داشتند که حاضر شدند، با توجه به فضای قم در بیانیه ای رسمی، حمایت خود را به طور مصداقی اعلام کنند. او خود درباره جایگاه سیاسی‌اش گفته بود: « من به طور مطلق و 100درصد از لحاظ افکار و عقیده زیر پرچم هیچ حزبی قرار نمی‌گیرم و به هیچ حزبی هم امضاء نداده‌ام. اما در عین حال دوستانی از طیف اصلاح‌طلب وطیف اصولگرا دارم که شاید آنها نتوانند با هم سر یک سفره بنشینند. » او معتقد بود: « پذیرش حق انتخاب یک رفتار سیاسی است؛ نه یک شعار سیاسی. اینکه برخی با توجیهات غیراصولی همواره تلاش دارند فکر و ایده خود را حق بدانند و در برخی موارد، خرد جمعی را نپذیرند، چیزی جز اهانت به قانون اساسی و رای مردم نیست. » البته ذبیحی در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم هم، منتقد احمدی‌نژاد بود و از «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» حمایت کرده بود: « تنها جرمي كه هاشمي مرتكب شده آباد كردن كشور سوخته است كه در پست رياست جمهوري انجام داد. متاسفانه در قم شاهد بروز برخي مسايل از افرادي دين‌دار و دين‌مدار مي‌باشيم كه جاي تاسف دارد. چگونه برخي افراد به خود اجازه مي‌دهند با شعار عدالت و عدالت خواهي عليه آقاي هاشمي شبنامه پخش كنند... مراجع و روحانيون معظم نگذاريد آقاي هاشمي مورد ظلم و بي مهري قرار بگيرد
قاسم روانبخش و شاگردان مصباح
.
در پی این حمایت‌های سیاسی او در انتخابات سال 84 و 88 و پس از آن، حمایت از سخنان آیت‌الله رضا استادی در انتقاد از حامیان محمود احمدی‌نژاد -پیروان مصباح یزدی-که او به همراه 18 نفر از فعالان حوزوی که نام فرزند آیت‌الله جوادی‌آملی -مرتضی جوادی- هم در میان آنان به چشم می‌خورد، طلاب حامی احمدی‌نژاد به میدان آمدند و در بیانیه‌ای شدیداللحن او و دیگران را به «یاران فتنه و عوامل ایجاد اختلاف در قم» متهم کردند. در بیانیه آنان دیگر آنچنان نام اصلاح‌طلبان به چشم نمی‌آمد؛ جر تعدادی محدود. این‌بار فعالان حوزوی‌ای به فتنه متهم می‌شدند که سال‌ها در مراکز حوزوی فعالیت جدی و موثر علمی داشته‌اند؛ مراکزی که مستقیم یا غیرمستقیم جزو بازوان نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید؛ افرادی همچون « محمدتقی سبحانی، حمیدرضا شریعتمداری، مرتضی جوادی‌آملی، محمد ذبیحی، عبدالرحیم سلیمانی، محمدعلی ایازی، مسعود ادیب، مهدی مهریزی، ضیاء مرتضوی، داود فیرحی و

Monday 24 August 2009

تذکار برای آقای ناصر مکارم شیرازی

اظهار تأسف برای مرجعیت محافظه کار
.
به گزارش ايسنا، آيت‌الله العظمي مكارم شيرازي گفت: هر خبري كه مي‌شنويد ابتدا تحقيق كنيد و بدون تحقيق شايعات را نپذيريد. عرب جاهلي نه علم داشت و نه سواد؛ اما بدون تحقيق امري را نه انكار مي‌كرد و نه تسليم مي‌شد. اين روزها اخباري درباره دادگاه، زنداني‌ها، مراجع و غيرمراجع پخش مي‌شود و عده‌اي بدون تحقيق فورا شايعات را مي‌پذيرند پس اين افراد از عرب جاهلي عقب‌تر هستند. هر خبري مي‌شنويد، نه انكار كنيد و نه تسليم شويد، بلكه ابتدا تحقيق كنيد، سعي كنيد از اهل اطلاع تحقيق كنيد و آنچه كه نمي‌دانيد را از كساني كه مي‌دانند، بپرسيد. من نمي‌گويم انكار كنيد، اما تصديق هم نكنيد، آبروي نظام، اسلام، كشور و آبروي خود را با پخش شايعات نبريم. اگر تمام مقدمات كاري فراهم شود اما تا هنگامي كه خداوند پاسدار نباشد، آن عمل صورت نخواهد گرفت
.
کجکول

جناب آقای ناصر مکارم شیرازی
آیا اقاریر بالاترین مقامات حکومتی درباره وجود زندانها و بازداشتگاه های غیراستاندارد در گوشه و کنار مملکت، کافی از برای آبرو ریختن نظام نیست؟ آیا تصور نمیفرمایید که مرجعیت و روحانیت نیز با سکوت و محافظه کاری و بیعملی مفرط در این شرایط خطیر – که در تواریخ آتیلا و نرون هم نقل نشده- آبروی خودش را برای ابد به تالاب تاریخ خواهد ریخت؟ آیا خنده دار نیست که در این شرایط خطیر و بحرانی در ایران، مرجعیت "درباره امکان تحریم حج عمره در صورت شیوع آنفلوآنزای خوکی در عربستان" فتوا بدهد؟! اما درباره حرمت تجاوز به دختر و پسر زندانی بیدفاع در شکنحه خانه ها لب باز نکند؟! این بیت سعدی را برای یادآوریتان تکرار میکنیم
دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن
به وقت گفتن ، و گفتن به وقت خاموشی
مطمئن باشید که نه فقط مردم هوشمند ایران امروز این قبیل مراجع را از شمار مردگان زنده نما میشمارند و بس؛ بلکه اعراب دوران جاهلیت نیز مراجع بیعمل و بی احساس را مرجع بشمار نمی آوردند بلکه اجیر و اسیر قدرتمندان و جائر محسوب میکردند

علما و فضلا ی حوزه علمیه قم
پیرو اسلام ناب محمدی – دوم شهریور
.
محمد تقی فاضل میبدی عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم در مصاحبه ای با خبرگزاری ایلنا با اشاره به توهين برخي گروه‌ها به مراجع هشدار داد:اگر جلوی اين آسيب در حوزه‌ها گرفته نشود ممکن است در آینده هیچ مرجع و عالمی نتواند نظر خود را در رابطه با لغزش‌های سیاسی اعلام کند
یکی از ویژگی‌های مرجعيت شیعه در تاریخ خود، ”استقلال رای و تحت تاثیر جریانات سیاسی قرار نگرفتن“ بوده است که در پرتو این امر توانسته در برابر حکومت‌های جائر بایستد، زیرا بزرگترین وظیفه عالم دینی نهی از منکر در جامعه است که بیشتر منکرات سیاسی و لغزش حکومتها را شامل می‌شود.
.
آيت‌الله صانعي به وظيفه ديني خود عمل كرده است
.
وی با طرح این سوال که ”اگر مرجع تقلید نتواند از حکومت وقت انتقاد کند، پس چه باید بکند؟“ اظهارداشت: پیامبر اسلام مداحی وتملق حکومت را از آن جهت نهی می‌فرمودند که انسانها در برابر خطاهای آنان بی‌تفاوت نباشند و به نظر می‌رسد آیت الله صانعی و امثال ایشان که به اوضاع فعلي انتقاداتی کرده اند به وظیفه دینی خود عمل کردندباید مورد تشویق هم قرار گیرند.

تخريب كنندگان مراجع از مراكز خاصي در خارج از حوزه تحريك مي‌شوند
این مدرس حوزه با بیان اینکه افراد دور از فرهنگ اسلام و مرجعیت که علیه برخی مراجع اعلام راهپیمایی می‌کنند ممکن است از مراكز خاصي در خارج ازحوزه تحريك شوند ، تصریح کرد: فرهنگ اسلامي چنین رفتارهایی را نمی‌پذیرد و اگر جمهوری اسلامی از طرف مراجع تقلید که خود بنیانگذار آن هستند هم مورد نقد قرار نگیرد به استبداد تبدیل می‌شود. چند جوان طلبه راهپيمايي به راه مي‌اندازند وی با بیان اینکه متاسفانه حوزه علمیه قم گرفتار این آسیب شده است که هر از چندگاهی چند طلبه جوان که به دنبال تحصیل و تهذيب اخلاق نیستند بر علیه افراد راهپیمایی می‌کنند، یادآور شد: این جریان زشت از زمان خاتمی شروع شد و از سوی مسئولان حوزه هم مورد انتقاد قرار نگرفت و کار به جایی رسید که بعضی از استوانه‌هاي حوزه مانند حضرات آیات صانعی و جوادآملی و شخصیت برجسته‌اي چون هاشمی رفسنجانی مورد حمله آنان قرار مي‌گيرد. فاضل میبدی هشدار داد: اگر جلوی این آسیب در حوزه گرفته نشود ممکن است در آینده هیچ مرجع و عالمی نتواند نظر خود را در رابطه با لغزش‌های سیاسی اعلام کند و در آن هنگام این خطر به وجود می‌آید که فاصله‌اي عمیق میان حوزه و مرجعیت و مردم ، به خصوص نسل جوان، ايجاد شود. عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به سخنان اخیر آیت الله صانعی در گرگان، اظهار داشت: یک مرجع تقلید در مقابل خون‌هایی که در این مدت ریخته شده و افرادی که به ناحق به زندان رفته‌اند احساس وظیفه دینی کرده و این برخوردها را براساس عدل اسلامی ندانسته است که در این راستا سخنان خود را بیان کرد و این شیوه‌ای است که امامان معصوم، به ویژه علی بن ابیطالب(ع) به ما آموخته‌اند.

دستگاه‌هاي امنيتي و خاستگاه تخريب‌كنندگان
فاضل میبدی در پاسخ به این سوال که ”هویت واقعی جریان‌های تخریب کننده مراجع تقلید چیست؟“ ابراز عقیده کرد: دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی کشور اگر نتوانند خاستگاه این گروه که حرکت‌های غیر قانونی را انجام می‌دهند پیدا کند باعث تاسف فراوان است و اگر از این امر مطلع است اما چیزی نمی گوید باعث تاسف بیشتر! وی ادامه داد: قطعا خاستگاه گروه‌هاي تخريب كننده مراجع برای کسانی که از اقدامات آنان ناراضی هستند و به خصوص مسوولان حوزه علمیه قم روشن است ولی معلوم نیست چرا با آن‌ها برخورد نمی‌کنند. عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص سخنان هاشمی رفسنجانی در جلسه مجمع تشخيص مصحلت نظام، با بیان اینکه اگر سخنان هاشمی و نیز خطبه‌های وی در نماز جمعه تهران مورد توجه قرار گیرد پاره‌ای از مشکلات و اختلافات حل می‌شود، تصریح کرد: متاسفانه برخی افراد و گروه‌ها سخنان هاشمی را از روی عناد و لجاجت رد می‌کنند، در حالی که پیشنهاد مهم ایشان یعنی آزادی زندانیان بی‌گناه می‌تواند اعتماد از دست رفته را برگرداند اما برخی نهادهای حکومتی علاوه بر بی‌توجهی به آن پیشنهاد در برخی از جراید به هاشمی هجوم بردند.

انتقاد به اظهارات اخير آيت‌الله جنتي
فاضل میبدی با اشاره به سخنان اخیر خطیب جمعه تهران مبني بر لزوم دستگيري برخي افراد گفت: ایشان به جای این که به دنبال حل مسایل برآید دستور دستگیری صادر می‌کند و سخن از دستگیری دانه درشت‌ها به میان می‌آورد، در حالی که این سخنان در تضاد با سخنان آیت الله امینی در خطبه‌های نمازجمعه قم بود كه خواستار برخورد توام با عطوفت و رافت اسلامي شده بودند. وی با طرح این سوال که ”چرا جامعه دچار چنین بلایی می‌شود که یک نفر از خشونت سخن بگوید و دیگری از عدل عطوفت،؟“ تصریح کرد: روشن نیست که خطیب محترم جمعه تهران با چه بینشی می‌خواهد در قرن بيست و يكم از اسلام دفاع کند؟ آیا ایشان فکر نمي كند که با این نوع سخن گفتن جوانان از دین گریزان می‌شوند و عدل اسلامی در دنیا زیر سوال می‌رود؟ وی خطاب به امام جمعه موقت تهران ادامه داد: امیدوارم بیشتر در سخنان خود تامل کند تا اینگونه بر طبل خشونت نکوبد. فاضل میبدی با تاکید بر اینکه دستگیری بزرگانی که روزی رکن رکین جمهوری اسلامی بودند مشكلي را حل نمی‌کند، تصریح کرد: این اقدام جز اینکه اصل انقلاب و اسلام را زیر سوال ببرد فایده ای ندارد و از کجا معلوم است كه روزی همین بلا بر سر طرفداران این دستگيري‌ها نیاید؟ این استاد حوزه در پایان توصیه کرد : بايد به عدل و شفقت اسلامی بر‌گردیم و به وعده‌هایی که اول انقلاب به مردم داده شد توجه کنیم

Saturday 22 August 2009

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روزشنبه سی و یک مرداد خود نوشت
امروز ما در فضای سیاسی جامعه با فاجعه‌ای مواجه هستیم كه دقیقاً خواست دشمن است. به جان هم افتادن روحانیون و همدیگر را به بدترین اتهامات متهم ساختن خواست اصلی دشمن است. خدا رحمت كند امام خمینی را كه در مورد این خطر بیشترین هشدارها را می‌داد و همواره روحانیون را از اینكه فریب معاندان را بخورند و در مقابل همدیگر قرار بگیرند برحذر می‌داشت. اكنون همان واقعه شومی كه نمی‌بایست رخ می‌داد متأسفانه رخ داده است. تلخ‌تر آنكه عقلای قوم در چنین وضعیتی به صحنه نمی‌آیند و مانع ادامه این روند خطرناك نمی‌شوند!بدون اینكه هیچ یك از طرفین دعوا را حق و طرف دیگر را باطل بدانیم لازم می‌دانیم نسبت به ادامه این تقابل خطرناك هشدار بدهیم. هم در داخل و هم در خارج دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بسیار خرسند هستند و سود می‌برند كما اینكه دوستان و علاقمندان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بشدت رنج می‌برند و نگرانند. علت هم روشن است چون هم دوستان و هم دشمنان به خوبی می‌دانند كه این انقلاب با رهبری روحانیت به پیروزی رسیده و این نظام با همراهی روحانیت است كه می‌تواند به راه خود ادامه دهد. آنها این را هم خوب می‌دانند كه تقابل روحانیون به سود هیچ یك از دو طرف نیست و به فشل شدن مجموعه روحانیت منجر خواهد شد چیزی كه زیان آن مستقیماً متوجه نظام خواهد بود

Wednesday 19 August 2009

حسن و حسین طائب سرکردگان بسیج، قاتلین ترانه موسوی

افشاگری بزرگ کجکول
.
مجتبی خامنه ای و عطش جنایتهای جنسی
.

ترانه موسوی دختر معصوم هجده ساله ای که در جوار مسجد قبا ربوده شد، توسط شخص حسین طائب و برادر او حسن طائب – سرکردگان بسیج- و یارغار آنها "مجتبی ذوالنوری" – جانشین نماینده "ولی فقیه" در سپاه پاسداران - مورد تجاوز قرار گرفت ، به قتل رسید و جنازه اش سوزانده شد
قاتلین ترانه موسوی سردسته های مافیای آدمکشان بسیجی هستند که نسبت به " جنس زن" ضدیت بیمارگونه آشکار دارند
این رسوائی بزرگ، لکه سیاه ننگینی بر دامان "علی خامنه ای" است که پسر جنایتکارش "مجتبی خامنه ای" صحنه گردان سایه نشین این قبیل فاجعه و فجایع متعدد نظیر آن است. حسین و حسن طائب دستشان به جنایتهای جنسی زیادی آلوده است، اما هربار که قدمهایی برای بیرون راندن آنها از مدار قدرت میرفت تا برداشته شود، با دخالتهای بازدارنده مجتبی خامنه ای روبرو میشد

کجکول تصمیم دارد تا مدارک این جنایتها را از سال هفتاد و پنج شمسی تا به امروز در دسترس عموم قرار دهد

Thursday 13 August 2009

مصباح یزدی در پی احیای بت پرستی قبل از اسلام است

مصباح یزدی و طرح تدوین کتاب «شيطان» در قم
.

كتاب شيطان با نگاهي به اصل خلقت شيطان و ابليس وار شدن اين ملك با رويكردي كلامي - قرآني و در قالب داستان در حال تدوين و تهيه است

كتاب داستاني «شيطان» به همت پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در قم تدوين شده و به چاپ مي‌رسد.‌حجت‌الاسلام محمدباقر اميني، مدير گروه علمي انديشه جوان پژوهشكده حكمت و دين‌پژوهي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در قم و كارشناس امور جوانان در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در قم، گفت:
موضوعات مورد علاقه و نيازهاي جامعه جوان كشور براي تأليف كتاب‌ها مورد توجه قرار مي‌گيرد كه بر اساس نظام اولويت‌ها به آن مضامين پرداخته مي‌شود
از آنجا که امروزه مهمترین مضمون مورد بحث در قم و درمیان جوانان و در عموم حوزه ها مبحث شیطان و ابلیس است، یکی از نویسندگان زبردست حوزه به اسم حجت الاسلام محمدرضا عابدی شاهرودی کتابی را به نام شیطان در دست نگارش دارد که تا پایان سال در اختیار خوانندگان و علاقمندان قرارخواهد گرفت. اين كتاب با ديدگاهي قرآني به بررسي مقوله شيطان و شيطان‌شناسي مي‌پردازد.كتاب شيطان در بر‌دارنده مجموعه مقالاتي به ادبياتي داستاني است كه سطح آگاهي و اطلاعاتي مخاطب را نسبت به شيطان ارتقا مي‌دهد. اين كتاب با رويكردي كلامي - قرآني و در قالب داستان در حال تدوين و تهيه است.در حال حاضر نويسندگان مختلفي زير نظر حجت‌الاسلام «محمدرضا عابدي شاهرودي» نگارش مقالات داستاني این کتاب مشغول به فعاليت هستند

برای امدادرسانی به گروه نویسندگان مجموعهء "شیطان" در قم ،کجکول نظریه خودرا مطرح میکند
براساس تعاریف، شیطان موجودی است که مردم را از خدا دور میکند و بت های دروغی را به جای خدا در برابر مردم تزیین میکند و مردم را به بت پرستی گمراه میکند. یک نمونه این عمل شیطانی، همین صحبتهایی است که آخوندک شیطان صفت "مصباح یزدی" روز بیست و یکم مردادماه هشتادوهشت از خودش در کرد، و همه خبرگزاریهای داخلی ان را روی خروجی خبر خود قرار دادند، اما به گزارش پایگاه خبری
"تابناک" وقتی بوی گند و تعفن این یاوه سراییهای "مصباح یزدی" همه مشامهارا آزار داد، سایتها ایرنا و رجا نیوز آن را از روی خروجی اخبار خود تغییر دادند. امروز مصباح یزدی به عنوان تئوریسین شیطان پرستی در ایران مشغول منحرف کردن و اغوای نسلها است. مصباح یزدی، بنیانگذار و مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، عضو مجلس خبرگان رهبری، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و یکی ازمدرسهای این حوزه است او که یک‌بار در حسینیه شهدای قم، اصلاح‌طلبان را احیاء کنندگان سنت کفار ۲۵۰۰ سال پیش ایران نامیده بود، خودش به دنبال زنده کردن بتهای دوران جاهلیت و ماقبل اسلام در ایران امروز و زیر پرچم جمهوری اسلامی است


محمدتقی مصباح یزدی شیطان پرست است
.
به گزارش ایرنا، مصباح یزدی روز چهارشنبه بیست و یک مرداد در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی گفت اطاعت از رئیس‌جمهور، اطاعت از خداست
مصباح یزدی همچنین اضافه کرد که وقتی رئیس جمهوری از جانب رهبری نصب و تائید می‌شود، به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود.مردم ایران، اطاعت و محبت به ولایت فقیه را اطاعت و محبت به خداوند می‌دانند که در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. ولی فقیه، جانشین امام دوازدهم شیعیان است و مردم نیز بدلیل این‌که او را جانشین به حق ولیعصر(عج) می‌دانند، اطاعت از او را همچون اطاعت از امام عصر بر خود لازم می‌دانند. رهبر وقتی قانون را تائید می‌کند، واجب الاجرا میشود. بنابراین همه مصوبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود

Saturday 8 August 2009

تذکر آئین‌نامه‌ای برادر حسین به جبهه مشارکت ایران اسلامی

پرسش کیهان و پاسخ کجکول

کیهان، یعنی قلم به مزدان مزدور باند مرتجعین به سرکردگی حسین اژدهای توابساز، در ضمن مقاله ای به جَزَع و فَزَع افتاده اند که وقتی دژخیمان نظام آخوندکها همه اعضای مرکزی حزب مشارکت را زندانی کرده و به شکنجه گاه و سیاهچاله ها انداخته اند، پس بیانیه های پشت سرهم حزب مشارکت را در افشای انتخابات قلابی در این نظام منحط و زهوار دررفته طاغوتی چه کسی مینویسد؟ زیرا بیانیه نوشتن در غیاب رهبران مسئول حزب مشارکت کاری برخلاف اساسنامه حزب !! است و لاجرم غیرقانونی است!! شریعتمداری در یادداشت روز کیهان شنبه هفدهم مرداد در مطلبی تحت عنوان "پس او چه کسی است؟" نوشت:"بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه چهاردهم مرداد هشتاد وهشت صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي‌برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده‌اند؟!" حسین شریعتمداری با دست و پا زدن و تقلای زیاد ، خطاب به اعضای به زندان نیفتاده حزب مشارکت! میگوید بیایید و برای اساسنامه ای کردن فعالیتهای حزبی تان، حالا که رهبرانتان در زندانند، به ما بگویید چه کسی این بیانیه ها را مینویسد! از آنجا که احتمال دارد که زندانیان تاکنون برای روشن ساختن این نکته بارها در شکنجه گاه های جلادان نظام آخوندکی شکنجه شده باشند وهنوز با جوابی قانع کننده "برادرحسین توابساز" یا همان"بازجوی عزیز" را پاسخگو نبوده باشند، کجکول تصمیم گرفت تا با یک راهنمایی دقیق به "برادر حسین بازجو" بگوید که از
کجا میتواند چهره واقعی بیانیه نویس حزب مشارکت را کشف کند
.
پس"او"چه کسی است؟؛
.
جواب کجکول: برو از مامان جونت بپرس
.
. او مسلماً بهتر از هرکسی میتواند تورا و شماهارا راهنمایی کند
مقاله کیهان را در زیر بخوانید
متن کامل یادداشت صبح شنبه هفده مرداد هشتادوهشت

روز چهارشنبه چهاردهم مرداد هشتاد وهشت و همزمان با انجام مراسم تحليف رئيس جمهور منتخب در مجلس شوراي اسلامي، حزب مشاركت با صدور بيانيه اي نظام جمهوري اسلامي ايران را با رژيم هاي طاغوتي و استبدادي مقايسه كرد! و ضمن تاكيد چندباره بر ادعاي موهوم تقلب در انتخابات كه هيچگاه حاضر به ارائه سند و يا دستكم شاهد و قرينه اي براي اثبات آن نبوده و نيستند، به تكرار بافته هاي قبلي عليه انقلاب و نظام و مردم پرداخت.اين نوشته در پي پاسخگويي به بيانيه حزب مشاركت نيست، چرا كه تمامي آنچه در اين بيانيه و بيانيه‌هاي ديگر حزب مشاركت آمده است دقيقاً و بدون كم و كاست همان اتهاماتي است كه طي 30 سال گذشته قدرت‌هاي بيروني و گروه‌هاي ضدانقلاب عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بافته و منتشر كرده‌اند، تا آنجا كه حتي يك نمونه از اين اتهامات را نمي توان يافت كه قبل از حزب مشاركت از سوي دشمنان تابلودار بيروني مطرح نشده باشد. دراين باره همه گفتني‌ها گفته شده است و نيازي به تكرار آن نيست. مقصود از اين نوشته، اما، بيان نكته ديگري است كه مي‌تواند براي هواداران اين حزب و حتي براي آن عده از مركزيت حزب مشاركت كه شايد هنوز به ماهيت واقعي حزب متبوع خويش پي نبرده باشند، روشنگر و نجات دهنده باشد و آن نكته، يافتن پاسخ براي اين سوال است كه «بيانيه حزب مشاركت را چه كسي نوشته است»؟! و دراين باره گفتني است كه؛1-بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده اند؟!2- مطابق بند 3 از ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت؛ «اعلام ديدگاه‌ها و مواضع حزب در زمينه‌هاي گوناگون و پاسخگويي در قبال آنها» از وظايف دبيركل حزب است ولي آقاي محسن ميردامادي، دبيركل حزب مشاركت بيش از يكماه است كه بازداشت شده و زنداني است. آيا جناب دبيركل بيانيه ياد شده را در زندان تهيه كرده و يا متن بيانيه را براي رويت و تاييد دبيركل به زندان فرستاده و ايشان بعد از تائيد آن دستور انتشار بيانيه را داده‌اند؟! و اگر چنين نيست - كه نمي‌تواند باشد- پس تهيه‌كننده بيانيه حزب مشاركت چه كسي و يا چه كساني بوده‌اند؟!3- در تبصره 4 از همان ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت آمده است «دبيركل در صورت صلاحديد مي‌تواند يكي از اعضاي شوراي مركزي را پس از تصويب اين شورا به عنوان قائم مقام خود منصوب نمايد. در غياب دبيركل، قائم مقام وي كليه مسئوليت‌هاي وي را برعهده خواهد داشت.»حال ممكن است گفته شود كه قائم مقام حزب مشاركت در غياب دبيركل حزب با استناد به تبصره 4 از ماده 12 اساسنامه، بيانيه حزب مشاركت را تهيه و منتشر كرده است. ولي سخن اين است كه آقاي عبدالله رمضان‌زاده قائم مقام دبيركل حزب مشاركت نيز در زندان است! و ايشان هم نمي‌تواند تهيه‌كننده و صادركننده بيانيه اين حزب باشد. بنابراين بيانيه را چه كساني به نام حزب مشاركت نوشته و صادر كرده‌اند؟!4- ممكن است ادعا شود كه مطابق بند 2 از ماده 17 اساسنامه حزب مشاركت «تهيه، تصويب و صدور بيانيه‌ها و تحليل‌هاي حزب برعهده دفتر سياسي حزب است» اين ادعا نيز نمي‌تواند پاسخ قابل قبولي براي سؤال مورد اشاره باشد، چرا كه مطابق ماده 16 اساسنامه حزب مشاركت، مسئول دفتر سياسي، دبيركل حزب است و مصوبات آن- از جمله تهيه و انتشار بيانيه- بايد به تصويب وي و يا قائم مقام او برسد كه هر دو بيش از يكماه است در زندان به سر می‌برند. دفتر سياسي حزب علاوه بر دبيركل كه رياست و مسئوليت آن را برعهده دارد شامل 10 عضو شوراي مركزي نيز هست كه اكثر آنان هم در بازداشت هستند.5- با توجه به آنچه گذشت كمترين ترديدي باقي نمي‌ماند كه حزب مشاركت در تهيه و صدور بيانيه‌هاي اخير و از جمله آخرين بيانيه‌اي كه به نام اين حزب منتشر شده، كمترين نقشي نداشته است. بنابراين در حالي كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي مركزي حزب مشاركت بيش از يك‌ماه است در بازداشت به سر می‌برند، چه كساني و كدام مركز يا كانوني به جاي حزب مشاركت و به نام اين حزب تصميم مي‌گيرند، بيانيه صادر مي‌كنند، دعوت به آشوب مي‌كنند، در جريان آشوب ها كساني را به قتل مي‌رسانند، اموال عمومي را به آتش كشيده و غارت مي‌كنند؟! و...6- و اما، بعد از آشكار شدن اين واقعيت غيرقابل انكار كه مسئولان به ظاهر معرفي شده حزب مشاركت، اداره كنندگان واقعي اين حزب نيستند، نوبت به اين سؤال مي‌رسد كه كانون اصلي اداره‌كننده حزب مشاركت با كساني كه به عنوان دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي شوراي مركزي حزب معرفي شده‌اند چه رابطه‌اي دارند؟ پاسخ اين سؤال ابداً دشوار نيست و بدون كمترين ترديدي مي‌توان گفت، رابطه كانون اصلي اداره كننده حزب با مسئولان اسمي و ظاهري آن، از نوع رابطه «فرماندهي و فرمانبرداري» است و ديدگاه و اراده مسئولان ظاهري حزب مشاركت براي كانون فرماندهي اين حزب كمترين اهميتي ندارد، بلكه از نام و نشان آنها به عنوان «تابلوي ظاهري» و فقط براي رد گم كردن استفاده مي‌شود! آيا غير از اين است؟! مگر نه اين كه مركز فرماندهي ياد شده بدون كسب اجازه و نظر گردانندگان اسمي و رسماً معرفي شده حزب مشاركت به جاي آنها تصميم مي گيرد و بيانيه صادر مي‌كند؟! بنابراين كمترين ترديدي نمي‌توان داشت كه «او» فرمانده است و مركزيت و بدنه حزب، فقط فرمانبردار هستند. اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟!آدرس كانون فرماندهي حزب مشاركت را از «خط و ربط» و «حال و هواي» حاكم بر متن بيانيه‌هاي اين حزب، به آساني مي توان كشف كرد... ولي اين نكته را كه پيش از اين با ارائه شواهد و اسناد به آن پرداخته‌ايم فعلاً مي‌گذاريم و مي‌گذريم، چرا كه اولين مقصود از نوشته حاضر، اثبات اين واقعيت بود كه كانون فرماندهي حزب مشاركت بيرون از دايره اين حزب و مسئولان ظاهري آن است. آيا بعد از آنچه شرح آن گذشت مي‌توان در اين واقعيت ترديدي كرد؟!7- شايد دبير كل حزب مشاركت و اعضاي شوراي مركزي حزب كه بسياري از آنان را مي شناسم و با برخي از آنها سابقه دوستي و آشنايي ديرينه داشته‌ام، با خواندن اين يادداشت - اگر به دستشان برسد- ابرو در هم كشيده و نگارنده را به گونه‌اي كه بارها اتفاق افتاده و مي‌دانيد، بنوازند!! اما، مگر نه اينكه گفته‌اند و به حكمت گفته‌اند؛ «انظر الي ما قال و لاتنظر الي من قال... به آنچه گفته مي‌شود نگاه كن و نه آن كس كه مي‌گويد» و مگر نه آن كه به قول خداي مهربان و حكيم «بشارت باد آن دسته از بندگانم را كه گفته‌هاي مختلف را مي شنوند و از آن ميان، بهترين را برمي گزينند»؟ بنابراين برخي از ياران قديمي چگونه مي‌توانند از كنار اين واقعيت عريان و بديهي - و البته تلخ- بگذرند كه ديگران به جاي آنها تصميم بگيرند و در پوشش حزبي كه فقط ظاهرش به نام آنهاست اهداف رسماً و قبلاً اعلام شده دشمنان تابلودار انقلاب اسلامي را عليه مردم وطنشان دنبال كنند؟! اين واقعيات كه قابل انكار نيست، هست؟! پس شما را چه مي‌شود؟!برخي از اين دوستان سابق، خود را به لحاظ سابقه‌ها و قابليت‌ها از كساني كه اين روزها ادعاي رهبري و مديريت آنها را دارند، چند سر و گردن بالاتر مي‌دانند و به اعتقاد نگارنده، حق هم دارند. مگر فلاني و فلاني از كدام سابقه انقلابي و فداكاري براي انقلاب و اسلام و مردم برخوردارند؟ يادتان هست آن سال‌هاي نه چندان دور كه دشمن ميان دوستان خط نكشيده بود از عملكرد برخي از آنها چه خون دلي مي خورديد؟ آخر شما - فقط بعضي از شما- كجا و حضور در ائتلاف سكولارها، بهايي‌ها، ماركسيست‌ها، منافقين، مفسدان اقتصادي، نهضت آزادي، سلطنت طلب‌ها و... آنهم زير چتر آمريكا؟! اين ائتلاف كه قابل انكار نيست! چرا وارد ميداني مي‌شويد و با كساني ائتلاف مي‌كنيد كه نگارنده مي‌داند برخي از شما- باز هم تأكيد مي‌شود كه فقط برخي از شما- جواني خود را به حق صرف مقابله سخت و بي امان با آنها كرده‌ايد؟!آخر كدام آدم عاقل و آگاه از گردش كار و باخبر از چرخه انتخابات در ايران حتي در دورترين افق‌هاي ذهن خود هم مي‌تواند باور كند كه در انتخابات اخير تقلب شده است؟! آنهم در مقياس تفاوت 11ميليوني؟! نگارنده ترديدي ندارد كه همه شما مي‌دانيد و يقين داريد كه انتخابات در سلامتي كامل برگزار شده است، از اكثر اعضاي حزب مشاركت و نيز، از موسوي و خاتمي انتظاري نيست كه علي رغم اعتقاد قلبي به سلامت انتخابات، ادعاي تقلب داشته باشند. چرا كه بسياري از آنها هويت و شخصيت قابل قبولي ندارند ولي برخي از شما چرا؟! براي آنها مهم نيست كه از بيرون فرماندهي شوند، اما تعدادي از شما با آن سوابق چگونه به اين فرماندهي بيروني رضايت داده‌ايد؟!
منبع: کیهان

Friday 7 August 2009

بیانیه مجعول منتسب به آیت الله مکارم باید تکذیب شود

بیانیه ای که از روی سایت آیت الله مکارم برداشته شد
.

حضرت آیت الله ناصرالمکارم الشیرازی
در بعضی از سایتهای خبری، خبر کذبی در انتساب به پایگاه خبری حضرتعالی انتشار یافته که جا دارد که هرچه سریعتر اقدام به تکذیب آن نموده شود. زیرا نویسندگان این خبر کذب، هدفی جز هدف قرار دادن وجهه حضرتعالی ندارند. اینها مشتی بی آبرو هستند که از ریختن آبروی حضرتعالی و امثال ذلک، تردیدی به خود راه نمیدهند

خبر دروغی که برروی سایت سرکار قرار دادند، و سپس از سایت حضرتعالی حذف شد، ذیلاً نقل میشود تا توسط علاقمندان حضرتعالی به سرعت مورد تکذیب قاطع قرار گیرد
جا دارد که عموم بدانند که مردم دلیر و دیندار و وطندوست ایران، کسانی را که به هرنحوی از انحاء این دیکتاتور کوتوله و متقلب با کابینه شارب الخمر و جاعل و فاسد و مفسدش را مورد تایید قرار دهند، به اندازه حمار و کلب برای بارکردن پِهِن مورد اعتبار قرار نخواهند داد، چه برسد که به عنوان مرجع و صاحب فتوا بشمارند
طلاب حوزه های سراسر ایران
پیروان اسلام ناب محمدی


بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقاي دکتر محمود احمدي نژاد
رئيس جمهور محترم جمهوري اسلامي ايران
سلام علیکم
بدينوسيله انتخاب حضرتعالي به عنوان دهمين رئيس جمهور اسلامي ايران با کسب اکثريت قاطع آراي امت حزب الله در همايش حضور شکوهمند ۲۲ خردا ماه ۱۳۸۸ را تبريک و تهنيت عرض مي‌نمايم .
انتخاب ۲۲ خرداد، برگ زرين ديگري از حضور گسترده ملت ايران در تاييد نظام مقدس جمهوري اسلامي بود این حضور تعیین کننده، مقتدرانه، متین و آرامش آفرین ملت بزرگ و هنرمند ایران را در جمعه حماسی ۲۲ خرداد، لطف و رحمت پروردگار حکیم و حادثه ای خیره کننده و بی همتا می دانیم ،همانا برنده اصلي آن ملت قهرمان وهميشه در صحنه ايران اسلامي است که با رهنمودهاي مقام معظم رهبري و هوشياري عوامل اجرايي و نظارتي در انتخابات، خصوصا شوراي محترم نگهبان به بار نشست.بی‌گمان رأی ۲۴ میلیونی جناب‌عالی در این انتخابات، اعتماد دیگر بار مردم ایران به خدمت صادقانه‌ی شما را اثبات کرده و فرصت خوبی برای خدمت‌رسانی بیشتر به ملّت شریف ایران را فراهم می‌آورد. امید است دل پاک و آسمانی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و روح ملکوتی امام قدس سره و قلب مقام معظم رهبری مدظله و همه صالحان و علاقه مندان به اسلام و انقلاب و میهن ، خشنود شود .ودر در اجراي اهداف متعالي امام راحل (ره) منويات مقام معظم رهبري در تحقق عدالت و رفاه اجتماعي براي ملتمان و سر بلندي بيش از پيش کشورمان در دل ميليون ها انسان عاشق و دلباخته انقلاب اسلامي در سراتاسر جهان، موفق و مويد باشيد.در پایان ایام مبارک را که مصادف با میلاد مسعود حضرت ولی عصر مولانا المهدی (ارواحنا فداه) می‌باشد به شما وملت شریف ایران تبریک می گویم .والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قم - ناصر مكارم شيرازى
۱۴/۰۵/۸۸

علائم نزدیک شدن زمان ظهور

پت پت چراغ ولایت

.

درروایات نقل است که جهان به آخر نمیرسد مگر آن که امام زمان ظهور کند و کارهای معوقه را به انجام برساند
ظهور این امام زمان در روایات هم علائمی دارد. در روایات در باره علائم "آخرزمان" حرفهایی زده شده، از جمله آن که مردها در "آخر زمان" لباس زنانه میپوشند و خودشان را به شکل و قیافه زنها آرایش میکنند
بعد از این که آیت الله امام کاشانی اعتراف فرمودند که چراغ ولایت فقیه به "پت پت" افتاده و امام زمان باید ظهور کند تا اوضاع نابسامان ایران و جهان را تحت مدیریت خودش منظم و مرتب کند، سردار حسین طائب به بسیجیهایِ نرینهء تحت امرش دستور داده تا خودشان را به شکل زنها آرایش کنند و با روبنده و مقنعه و چادر و چاقچور ، به دیدار فرمانفرمای آدمخواران بروند
اما با استناد به همان روایات باید بدانند که امام زمان هروقت ظهور کند، اولین کارش آن است که گردن یکی یکی آخوندکهای شیطان پرست را بزند و جهان را از لوث وجود آنها برهاند، که همه بینظمی های کنونی جهان از زیر عبای این آخوندکها ی بیدین و بیوطن سر درآورده

Thursday 6 August 2009

حضرت ایت الله طاهری طی نامه ای به رئیس مجلس خبرگان رهبری ضمن انکه ایشان را از ذخائزبه حق انقلاب و روحانیت و از یاوران با سابقه و موثر نهضت و حضرت امام رحمه الله برشمرد تاکید کرد : در این برهه حساس روحانیت در آزمونی سخت قرار دارد
بسمه تعالی حضور محترم آیت‌الله آقای هاشمی رفسنجانی (زید عزه العالی) با سلام و تحیت و آرزوی توفیق و سلامتی برای جنابعالی که بحق از ذخائز انقلاب و روحانیت و از یاوران با سابقه و موثر نهضت و حضرت امام رحمه الله می باشید. لازم می دانم از مواضع و سخنان روشنگر و تاریخی جنابعالی در نماز جمعه تهران که بارقه ای از امید در دلهای نگران مردم دمید تشکر و سپاسگزاری نمایم. قطعاًً این مواضع روحیه مقاومت و پایداری در مقابل انجرافات و بدعتهای خطرناک موجود را در همه تقویت و مضاعف نمود. چنانچه مستحضرید شرایط بسیار خطیر و دردناک کنونی که کیان و اسلام و کشور و جان و شرافت مردم را مورد آماج قرارداده است ناشی از فاصله گرفتن عده ای زیاده و قانون گریز از مبانی و اهداف انقلاب و اسلام می باشد که در صورت بی‌توجهی به عواقت آن آثار سود و غیر قابل جبرانی برای انقلاب و کشور عزیز به ارمغان خواهد آورد. امام (ره) بارها وقوع چنین خطری را از این ناحیه پیش بینی می نمود و به زبان و قلم متذکر می‌شد اما متاسفانه وقتی هشدارهای آن پیر خردمند جدی گرفته شد که فراگیری ظلم و انحراف کشور را مورد هجمه قرار داد و خسارات فراوانی بر پیکر مردم سالاری دینی و انقلاب اسلامی وارد نمود. در این برهه حساس روحانیت در آزمونی سخت قرار دارد. اگر نسبت به اعمال و رفتار غیرقانونی و ضد اسلامی این طایفه افزون طلب و دنیاپرست بی‌تفاوت و یا کم اثر باشیم قطعاً مورد مؤاخذه خداوند و معاقب قضاوت تاریخ و مردم خواهیم بود چرا که مشروعیت همه ارکان و افراد در این نظام تنها به عمل به شرع مقدس و فرامین الهی است . این روزها متعاقب انتخابات سیل دستگیری‌ها و تضییقات و رفتارهای خشونت بار ذهن هر انسان آزاده ای را متألم و مشغول نموده است. از حضرتعالی و همه نخبگان انتظار می رود برای پایان دادن به این فاجعه تدبیری اندیشیده و قبل از آن که دامنه آن حیثیت نظام و روحانیت را مورد هجمه بیشتر قرار دهد نسبت به مهار آن اقدام گردد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته سید جلال الدین طاهری ٣/۵/١٣٨٨

تنفیذی برای جنایتهای بیشتر


ای جلاد، ننگت باد


سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت !!


ای جلاد، ننگت باد
.


با تشکر از عزیزی که این تابلو را برای کجکول فرستاده

Wednesday 5 August 2009

بیانیه بسیار مهم آیت الله صانعی و اعتراف آیت الله امامی کاشانی

پیه سوز ولایت فقیه "پِت پِت" میکند



آیت‌الله امامی کاشانی خطیب نمازجمعه تهران و عضو مجلس خبرگان و شورای نگهبان... در سخنانی در مسجد جمکران اعتراف کرد که ولایت فقیه نمی‌تواند مشکل ایران را حل کند. او از امام زمان درخواست کرد هرچه سریع‌تر ظهور کند.وی در سخنرانی خود در مسجد جمکران که به طور مستقیم از شبکه قرآن پخش می‌شد، خطاب به امام عصرعج گفت: ای امام زمان، اگرچه در عصر غیبت تو ولایت فقیه حاکم است، اما ولایت فقیه نور کمی است که از آن دور سو سو می کند. امامی کاشانی قبل از آنکه مراسم دعای توسل در مسجد جمکران آغاز شود، با اشاره به کم‌سویی نور ولایت فقیه در ایران، تصریح کرد: او که نمی تواند مشکل را حل کند، این است اوضاع کشور، این است اوضاع دنیا، تو باید بیایی، تو باید مشکل را حل کنی !!؛
.
بیانیه ی انتقاد آمیز آیت الله العظمی صانعی
.
«وَلاَ تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» 113/هود
تاريخ انقلاب اسلامي پس از رفراندم قانون اساسي، حضوري باشکوهتر و با عظمت تر از انتخابات 22 خرداد را به ياد ندارد. روزها و شبهايي را به ياد داريم که پسران و دختران، مادران و پدران و حتي آنهايي که نمي توانستند در انتخابات مشارکت کنند ، چنان شور و شعفي را به پا ساخته بودند و چنان از آرمانهاي بزرگ معمار و بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (سلام الله عليه) به بزرگي و خوبي ياد مي کردند که انسان از آن همه عظمت ، وحدت و يکپارچگي به وجد مي آمد.
آري، همه به نام دين و به نام آزادي برخاسته از اصول تشيع و براي پاسداري از آرمانها و ارزشهاي شهيدان بخون خفته آمده بودند تا بار ديگر آن هم پس از سي سال به دنيا نشان دهند که آزادي موهبتي است خدادادي و هيچ کس نمي تواند مانع و سلب کننده آن از درياي انسانها باشد. اما چه شد؟ به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشه هاي زندان افتادند. جوانان عزيز طعم تلخ باتوم و گاز اشک آور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدايي بر جاي ماند. اين همه تنها به خاطر اين بود که مشروعيت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود. و آيا سزاوار بود که پاسخ انتقاد و اعتراض آنها را چنين بدهيم و ناخواسته ايجاد بحران نماييم و تمام آن اعتراضها را به دول خارجي نسبت داده و بي محابا از سرنوشت محتوم تمام مستبدان و ظالمان ، آنها را وابسته به دنياي غرب بپنداريم؟ ظلم و تعدي تا آنجا پيش رفت که شاهد دادگاه کساني شديم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسوولان حضوري فعال و چشمگير داشتند.
دادگاهي که هويت و چگونگي آن از پيش مشخص بود،تا جايي که شاهديم نه تنها به مردم، بلکه به نخبگان آنان و کساني که عمر و جواني خويش را وقف خدمت به اسلام، انقلاب و جمهوري اسلامي نموده اند، نيز رحم نکردند و آنها را با انواع فشارهاي روحي و رواني و نگه داشتن طولاني مدت در سلول هاي انفرادي و قطع ارتباط با خارج از سلول و بي خبر نگه داشتن از همه مسائل روبرو ساختند و مهمتر از همه، خانواده هاي بي گناه آنها را از سرنوشت عزيزانشان بي خبر گذاشتند.
با توجه به آيه شريفه قرآن که به طور صريح و روشن هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان را به خاطر جهاتي از جمله افزايش جرأت ظالمان و سرکوبگران آزادي هاي خداداي، گناهي خطرناک دانسته و با عنايت به کتاب و سنت و عقل، بر خود لازم مي دانم که يک وظيفه شرعي و حکم الهي را در شرائط امروز و مخصوصاً در رابطه با جلسه دادگاه حدود يک صد نفر از متهمان تذکر دهم. دادگاهي که اگر نگوييم در نظام قضايي جهان کم سابقه است، حد اقل در قضاي اسلامي بي سابقه و بدعتي نو به شمار مي آيد و قطعاً با گناهاني همراه مي باشد.
اما آن نکته اي که بايد به آن توجه کرد، صحت اين اعترافات نيست مسئله اي که بي ارزش بودن آن برهمگان روشن است، آن هم تنها به اين دليل که در زندان گرفته شده و حسب فرموده امير المؤمنين (عليه السلام) اقرار در زندان و حبس اعتبار نداشته و ندارد، و نه از آن جهت که عمده اعترافات گرفته شده، اقرار در حق ديگران است، که نه تنها بي ارزش، بلکه افترا و تهمت، معصيت کبيره و بر خلاف همه قوانين، حقوق و کرامت انسان هاست و همه کساني که به نحوي در نشر اين گونه اعتراف ها دخيل بوده اند، در گناه آن ها شريک و سهيم مي باشند و همه آن ها مستوجب عذاب افترا و تضييع آبروي مردم هستند، موضوعي که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زماني نه چندان دور، قبل از جزاي آخرت، کيفر و جزاي عمل خائنانه خود را در اين دنيا ودر محکمه اي صالح و عادلانه خواهند ديد.لکن نکته مهمي که بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت از بي اعتنايي به اين اعتراف گيري ها و عدم ترتيب اثر به آن هاست که ترتيب اثر دادن به آن ها هر چند بسيار ناچيز باشد
اعتماد و اعتنا به ظالمين،ظلم به حقوق ملت و کرامت انسان ها بوده و مخالفتي روشن و آشکار با قرآن و وحي و حکم الهي مي باشد
.
درخاتمه همگان بايد از خداوند توانا بخواهند تا استقامت همراه با مسالمت در راه احقاق حق و حاکميت بر سرنوشت خويش را به ما ارزاني دارد و از او متضرعانه بخواهيم که به برکت ايام با برکت شعبانيه و مولود منجي عالم بشريت، به ملت ما صبر و نصر و جزاي خير عنايت فرمايد
.
يوسف صانعي
سیزدهم شعبان المعظم 1430چهاردهم مرداد،1388

حالا بازآمده تا آبروی "تمامی روحانیت را ببرد و در جوی فاضلاب تاریخ بریزد

احمدی نژاد رفت، و آبروی "روحانیت وابسته به خودش" را برد
.
امروز، با "مشایی" بازگشته تا به همه آقایان مراجع دهن کجی کند

.

در این توطئه و بلوا، اکنون نوبت پایمردی مراجع است

حضرات مراجع عظام!؛
چشم مردم ایران و مسلمانان عدالت جوی جهان به جانب شماست، تا در این برهه خطیر بایک "بیانیه اجماعی" ، بر ردّ حکومت طاغوت، و ضرورت خلع محموداحمدی نژاد، فتوای شجاعانه خود را صادر نمایید
بی شبهه خود شما نیز اطمینان دارید که شتر هتک حرمت بزرگان که مهارش در دست احمدی نژاد- مشایی است، در جلوی خانه یکایک شما فرودخواهد آمد. زیرا دولت دهم به صغیر و کبیر رحم نخواهد کرد و درصدد است تا یقه همه را بگیرد و سرشان را به سقف بچسباند
آقایان مراجع عظام تقلید
باصدور بیانیه مشترک و دستجمعی بر "ضرورت شرعی عدم تقلید از حکومت طاغوت"، سوء ظن جامعه نسبت به شریعت مقدسه اسلام را ازمیان ببرید و مانع آبروریزی صنف خود گردید

طلاب حوزه های سراسر ایران
پیروان اسلام ناب محمدی

.

شنیده‌های موثق از طرح ارتقای دفتر ریاست‌جمهوری و ادغام معاون اجرایی رئیس‌جمهور در این حوزه حکایت دارد که ظاهرا این طرح قطعی شده و در شرف ابلاغ نهایی است.به گزارش خبرنگار «تابناک»، بر این اساس، معاونت اجرایی ریاست‌جمهوری که در اختیار علی سعیدلو قرار دارد و وی با حفظ سمت سرپرستی نهاد ریاست‌جمهوری را داراست، در تغییرات جدید زیر مجموعه دفتر رئیس‌جمهور قرار می‌گیرد و تنها برخی حوزه‌های اجرایی مانند معاونت پیگیری‌های ویژه به وزارت کشور الحاق گردیده و ديگر حوزه‌های نظارتی اداری ـ مالی در اختیار دفتر رئیس‌جمهور قرار خواهد گرفت.بنا بر این گزارش، این تغییرات در ساختار اداری نهاد و دفتر رئیس‌جمهوری، نشان از تفویض اختیارات بیشتر به مشایی و گسترش حوزه اختیارات وی در دولت دارد.البته برخی شنیده‌ها نیز از انتصاب سعیدلو به سمت ریاست سازمان تربیت بدنی حکایت می‌کند.گفتنی است، از طرفی با توجه به رای لرزان محرابیان در مجلس به ویژه برای تصدی وزارت نفت و انتقال این موضوع از طرف نمایندگان به دولت، شانس معرفی سیف‌الله جشن ساز به عنوان وزیر نفت دولت دهم بالاتر رفته است و رحیمی معاون حقوقی پارلمانی ریاست‌جمهور نیز در فهرست تصدی معاون اولی یا وزیر کشوری قرار دارد.

Tuesday 4 August 2009

نامه مردانه و شجاعانه یک مسلمان دیندار و طندوست به استاد اعظم شیطان پرستی

عتابنامه محقق داما د به هاشمی شاهرودی

سه‌شنبه - ۱۳ مرداد هشتادوهشت
حضرت آیت الله مصطفی محقق داماداستاد برجسته كرسی فقه و حقوق و فلسفه در نامه‌ای کم سابقه خطاب به "استاد اعظم شیطان پرستی محمودهاشمی شاهرودی عراقی معاود" رئیس جنایتکار "قوه قضائیه!!" با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری گفت:«ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید.»!
؛
متن کامل این نامه به همراه مقدمه‌ای که روزنامه اطلاعات در صدر این نامه نوشته، بدین شرح است

نامه‌ای كه ملاحظه می‌شود، نوشته استاد كرسی فقه و حقوق و فلسفه، دكتر مصطفی محقّق داماد است. هرچند ممكن است برخی از كلمات آن به ذائقه برخی از خوانندگان ناگوار آید، امّا هنگام مطالعه كلمه كلمه‌ نامه نباید این احساس و این امتیاز را از یاد برد كه نویسنده منتقد در جایگاه دلسوزترین و آگاه‌ترین شخصیت‌های برجسته حوزه و دانشگاه است. صاحب چنین قلمی جز خیرخواهی برای اسلام و انقلاب و ملّت و نظام ناشی از آن‌چه انگیزه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ آمیزه‌ای از درد و درك، پشتوانه این نامه است. بنابراین آنان كه به برخورداری از نعمت شرح صدر مفتخرند نه تنها لحن و لسان گاه تند و تیز این نوشته و هر نوشته دلسوزانه و خیرخواهانه‌ی مشابه را تاب می‌آورند، بلكه خود را به پیگیری و پذیرش نكته‌های ظریف مندرج در متن آن موظّف خواهند دانست. «لا یحبّ‌الله الجهر بالسوء من‌القول الاّ من ظلم». وقتی خداوند دوست دارد صدای رسای دادخواهان را هرچند جهر به سوء باشد، به طریق اولی دوست خواهد داشت زبان و قلم عالمان عدالت‌جویی را كه صدایشان نه «جهر به سوء» بلكه جهر به حسن است. آیت‌الله مصطفی محقق داماد چنانكه بسیاری از خوانندگان وقوف دارند، از اهل بیت علم و دین است و همانند سایر اعضای این خانواده بزرگ، «ادری بما فی‌البیت» است. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه، حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی، خود نیز همین خاستگاه و همین جایگاه والا را داراست. بنابراین، اگر نویسنده نامه در مقام آمر به معروف و ناهی از منكر، داعیه‌ای جز یادآوری عدالت قضایی و جزایی ندارد، هیچ خواننده و شنونده‌ای نمی‌تواند از كلام و پیامی كه به دادگستری و عدل‌پروری دعوت می‌كند استقبال نكند. در غیر این صورت به قول قویم امیرالمؤمنین(ع): «من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». متن نامه را با هم می‌خوانیم
.
حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه ‏
با سلام وتحیات
به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم

حضرت آیت الله
به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏
‏ به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟
معتقدم این نظام نامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.
معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای
اختصاصی بود

جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏
‏ تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد
‏توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.
سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد
.
چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولاع افتادم که فرموده است
ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.نهج البلاغه
.
مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌كنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم دادآخذ بالتهمة واقتل بالظنه
همه این‌هااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است

تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد.اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است
.
ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌كنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم
.
حضرت آیت الله
حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام داده‌ایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان -به خصوص در روزهای اخیر- رخ داد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ضابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید
.
حضرت آیت الله!
مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجوددارند.شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید
.
شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید
.
شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌كردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟
به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌كردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد
.
از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌كردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود
.
عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد
.
از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید
عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم

به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد- جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد
سید مصطفی محقق داماد - یازدهم مرداد هشتادوهشت

مبارزات مدنی بدون خشونت، در تقابل با مهندسی یک مرحله ای انتخابات

انقلاب هشتادوهشت و اصالت آن
.
ابوالفضل فاتح از اعضای دفتر میرحسین موسوی در سایت قلم نیوز خاطرات خودرا از جمعه و شنبه بیست و دو و بیست و سه خرداد، مصادف با انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، نوشته است

بررسی این خاطرات نشان میدهد که چند ماه پیش از برگزاری انتخابات، همان روزی که علی خامنه ای در صحبتهای عمومی گفت " من به آقای احمدی نژاد گفتم شما برای چندماه برنامه ریزی نکنید، بلکه فکرکنید که چهارسال دیگرهم درمقام ریاست جمهوری هستید، و با این دید، برای دولت خود برنامه ریزی بکنید" همه تصمیمها برای مهندسی انتخابات گرفته شده بود. این را همه میدانستند، و بسیاری آن را میگفتند. میگفتند "عبور از احمدی نژاد، خیانت است!!". حتی آخوندکی در قواره "حمیدرسایی" مطلب را میدانست و از چهارماه قبل از انتخابات به ابوالفضل فاتح گفته بود. ابوالفضل فاتح در این باره مینویسد
حدود ۱۱ شب – جمعه بیست و دو خرداد- مهندس موسوی نامه‌ای سّری به مقام معظم رهبری نوشت، این نامه را من خودم به صورت دستی به بیت مقام معظم رهبری بردم و آن را تحویل آقای وحید دادم. چند دقیقه‌ای هم با هم صحبت کردیم از فحوای صحبت‌های ایشان دریافتم که باید انتخابات را تمام شده تلقی کنم. او می‌گفت برای چگونگی اعلام شمارش آرا به وزارت کشور تذکر داده است، اما ترکیب نهایی آرا را یک مرحله‌ای به نفع آقای احمدی‌نژاد می‌دانست. به ایشان گفتم تمام گزارش‌ها، مشاهدات عینی و ارزیابی‌های منطقی و علمی ما کاملا عکس آن چیزی است که دارد اعلام می‌شود.... بعد آمدم و با آقای حمید رسایی صحبت کردم. این آقای حمید رسایی چهار ماه پیش به من گفته بود آقای احمدی‌نژاد بیست و سه میلیون رأی خواهد آورد. رأی بیست و دو میلیونی آقای خاتمی وتو خواهد شد. موسوی نیز حدود ده میلیون رأی خواهد داشت. من هوش و ذکاوت او را نداشتم. دیشب به خاطر پیشگویی‌اش به او تبریک گفتم
شیخ مهدی کروبی، با وقوف و آگاهی به این توطئه پشت پرده شیطانی، به میدان امده بود تا سنگی برسرراه کودتاگران بیندازد. او امیدواربود روحانیون مبارز به سرکردگی محمدخاتمی و همه مراجع و مردم از او در این "جهاد و فداکاری" حمایت کنند. اما ورود ناگهانی خاتمی به صحنه و خروج نسنجیده او، متعاقب ورود بیمقدمه میرحسین موسوی! حسابهای کروبی را به هم ریخت
باند کیهان- فارس نیوز در صدد است تا با پرونده سازی نشان دهد که تصمیم حضور میرحسین موسوی از پشت کارگاه نقاشی در صحنه انتخابات یک تصمیم داخلی ، و ابتدا به ساکن نبوده است. شریعتمداری میکوشد تا با بافتن رطب و یابس به هم نشان دهد که مثلث موسوی- مخملباف- سازگارا، یک شبه شکل نگرفته و قضیه ء آماده سازی آن ، عقبه های لایه لایه وطولانی دارد. حضور ناگهانی موسوی، انتخاب رنگ سبز به عنوان رنگ اتحاد ملی، طرح نام او در پشت جلد بزرگترین نشریات سیاسی – خبری آمریکا و انگلستان ... بنوبه خود، پس موج بزرگی در ایران به راه انداخت. مردم بیتفاوت نسبت به انتخابات به ناگهان تمایل به شرکت درانتخابات یافتند و اکثریت جوانان طالب تغییر و دگرگونی ، در قامت موسوی، مردی ساختارشکن یافتند که برای به کرسی نشاندن آرزوهای آنان پا در میدان نهاده است. از حضور ناگهانی این موج قوی در داخل جامعه، هم باند حاکم شوکه شد و هم کروبی. هم کروبی در ابتدا ناخرسندی خودرا از حضور و غیبت محمدخاتمی و سپس حضور میرحسین موسوی در گفتگویی خصوصی به علی یونسی و زیر سابق اطلاعات بیان کرد، و هم باند غالب از این ماجرا شگفت زده شدند. احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی خطاب به میرحسین موسوی گفت که دستهای پشت پرده ای هستند که اورا به صحنه سوق داده اند. دستهایی که از آستین رفسنجانی و خانواده او خارج شده است
اما میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، چنان که محسنی اژه ای در جمعبندی خود در آخرین نشست کابینه نهم گفته بود، در شرایطی وارد این میدان خطرناک شدند که بی توجه به عقبه های برنامه ریزی شده امور، همراه با موج براه افتاده، با خوشبینی زیاد خودرا آماده پیروزی کرده بودند. تنها کسی که به واقعیت پیچیده قضایا واقف بود همان شیخ مهدی کروبی بود که فقط به قصد افشاگری و بیدارکردن مراجع و علما و فضلای قم با استفاده از فضای انتخاباتی قدم در میدان نهاده بود
اکنون نیز جریان غالب، به جراحی و دفع و حذف باند حامی موسوی تمرکز کامل خودرا معطوف کرده است. چون از عقبه های نیرومند این جریان، دروحشت و هراس است
دستمایه این جریان بسیار نیرومند، که با دقت و حسابگری زیاد در حدّ ماهرترین شطرنجبازهای جهان عمل میکند، تئوری نوین "مبارزه بدون خشونت" است. البته این مبارزه بدون خشونت، در زمانی مطرح میشود که زمان و زمانه نیز مقتضای پذیرش آن است. تا پیش از ظهور اینترنت و ارتباطات جهانی سایبری، امکان تشکیل زنجیره ای از شبکه های سازمان یافته بدون حفاظت مسلحانه ممکن نبود. اما امروز، به لطف دگرگونیهای تکنولوژیک این امکان دست داده است
شاید سایتهایی مانند گرداب و مضلین که توسط بخش سایبر سپاه پاسداران اداره میشود، و همکاری شرکتهایی مانند زیمنس و نوکیا برای نجات کشتی آخونکها از لطمات امواج توفنده "مبارزات بدون خشونت" کفایت نکند، و این امری است که آینده ای نه چندان دور بر صحت و سقم آن داوری خواهد کرد. البته "اگر بگذارند" که ماجرا، سیر طبیعی خودش را طی کند
خاطرات ابوالفضل فاتح

قلم‌نیوز، جمعه و شنبه 22 و 23 خرداد ماه
روز پنجشنبه جلسات مکرر و پیوسته‌ای با حضور جناب آقای موسوی برگزار شد. بحث اصلی، پیرامون تمهیداتی بود که باید برای انتخابات اندیشیده می‌شد. گزارش‌های مکرری به دوستان رسیده بود که نگرانی‌هایی را از روند برگزاری انتخابات دامن می‌زد. موضوع نظارت بر صندوق‌ها از موضوعات بسیار جدی بود که دغدغه کمیته صیانت از آرا شده بود.
مهندس موسوی جمعی از دوستان را انتخاب کرد که به شکل مجزا و متمرکز مسایل حساس روز انتخابات را دنبال کنند. سیستم پیامک از سوی مخابرات قطع شده بود.
قرار شد مهندس موسوی در یکی از مساجد جنوب شهر رأی خود را به صندوق بریزد. این مسجد، مسجد جامع ارشاد در شهر ری بود. حدود 11 شب خبر زمان و مکان رأی‌ریزی مهندس موسوی بر روی سایت قلم قرار گرفت.
صبح که به مسجد جامع ارشاد رفتم، جمع بسیار زیادی از خبرنگاران در این مسجد اجتماع کرده بودند. آقای مهندس موسوی به اتفاق خانم رهنورد رأی خود را به صندوق انداختند و برای صحبت کوتاهی، پشت تریبون مسجد قرار گرفت. داشت می‌گفت که ما امشب بیداریم که میکروفن قطع شد.بلافاصله به ستاد برگشتیم. مهندس موسوی از نزدیک روند رأی‌گیری را دنبال می‌کرد. گزارش‌های پی‌ در پی از صندوق‌های اخذ رأی در سراسر کشور، حاکی از استقبال کم‌نظیر مردم بود. عمده گزارش‌ها جهت رأ‌ی‌گیری را به سمت مهندس موسوی نشان می‌داد.
هنوز ساعتی از رأی‌گیری نگذشته بود که خبرگزاری‌ها و رسانه‌های طرفدار دولت، پیروزی آقای احمدی‌نژاد را اعلام کردند اما گزارش‌ها به ما اطمینان می‌داد که ما با فاصله زیاد، رتبه نخست را در اختیار خواهیم داشت.
خوشحالی زایدالوصفی بر دوستان حاکم شده بود. گزارشی از کمیته صیانت از آرا ارایه شد. بسیاری از حوزه‌ها از کندی اخذ رای، کمبود تعرفه و مانع‌تراشی در مسیر ناظران شکایت داشتند، با این همه ترکیب آرای اعلامی قویا به نفع مهندس بود.
مهندس موسوی در تماس مکرر با سران دو قوه مقننه و قضاییه، دادستان، دفتر مقام معظم رهبری، نگرانی‌های مطروحه پیرامون روند اخذ آرا را منتقل کرد.
لحظه‌ به لحظه شکایت‌ها بیشتر می‌شد. در بسیاری از حوزه‌‌ها تعرفه‌ها پایان یافته‌ بود. اما اصلاح جدی صورت نمی‌گرفت. همه‌ به نتیجه رسیده بودیم که این یک اقدام برنامه‌ریزی شده از سوی برگزار کنندگان است. آنها به وضوح تمایلی برای رساندن تعرفه، تمدید وقت و تسریع در اخذ آرا نشان نمی‌داد. گفته می‌شد که بعضی از شعبه‌ها از ساعت ۴ بعد‌از ظهر تعطیل شده است. هرچند ساعت به ساعت انتخابات تا ۱۰ شب تمدید شد، اما پیش از آن بسیاری از شعبه‌ها تعطیل شده بود و حتی برخی از مردم که در صف حاضر بودند، بدون دادن رأی بازگشته بودند.
حدود 4 بعد‌از ظهر کسی به مهندس موسوی گفته بود که عده‌ای به این جمع‌بندی رسیده‌اند که انتخابات را ۱۹ به ۱۴ به نفع احمدی‌نژاد اعلام نمایند. مهندس این موضوع را به مسوولین منتقل کرد.
حدود ساعت ۶ بعد‌ازظهر مهندس موسوی نامه‌ای به مقام معظم رهبری نوشت و مداخله ایشان را برای تصحیح روند انتخابات، تقاضا کرد.
حدود ساعت ۱۰ شب خبرهای رسید که عده‌ای می‌خواهند انتخابات را به نفع آقای احمدی‌نژاد به پایان برسانند، حال آنکه هنوز شمارش آرا به شکل سراسری آغاز نشده بود.
مهندس موسوی یک مصاحبه مطبوعاتی فوری برگزار کرد و با اشاره به تخلفات انتخاباتی صورت گرفته نسبت به روند شمارش آرا به شدت هشدار داد.

حدود ۱۱ شب مهندس موسوی نامه‌ای سری به مقام معظم رهبری نوشت، این نامه را به صورت دستی به بیت مقام معظم رهبری بردم و آن را تحویل آقای وحید دادم. چند دقیقه‌ای هم با هم صحبت کردیم از فحوای صحبت‌های ایشان دریافتم که باید انتخابات را تمام شده تلقی کنم. او می‌گفت برای چگونگی اعلام شمارش آرا به وزارت کشور تذکر داده است، اما ترکیب نهایی آرا را یک مرحله‌ای به نفع آقای احمدی‌نژاد می‌دانست. به ایشان گفتم تمام گزارش‌ها، مشاهدات عینی و ارزیابی‌های منطقی و علمی ما کاملا عکس آن چیزی است که دارد اعلام می‌شود.پس از تحویل نامه به محل استقرار مهندس موسوی برگشتم همه دوستان جمع بودند. مهندس موضوع را با یکایک دوستان در میان گذاشت و طلب مشورت کرد. همه بهت‌زده بودند. هیچ‌کس چنان نتیجه‌ای را باور نداشت، هیچ گزارشی هم بر آن مبنا از سوی بازرسان ستاد دریافت نشده بود. مهندس موسوی پس از جمع‌بندی دیدگاه‌ها گفت: انتخابات حق مردم است، من نمی‌توانم از حق مردم بگذرم و تا آخر خواهم ایستاد و تا تصحیح این دروغ، مسایل را با مردم در میان خواهم گذاشت.به روزنامه‌ها دستور داده شده بود که هیچ یک حق ندارند که تیتری مبنی بر پیش‌بینی آرا بزنند. کلمه سبز که تیتری در این راستا را پیش‌بینی کرده بود در چاپخانه متوقف و مجبور به تغییر تیتر شد. با این حال، خبر می‌رسید که روزنامه‌های ایران و کیهان می‌خواهند تیتر پیروزی آقای احمدی‌نژاد را بزنند. ایرنا و فارس هم اعلام پیروزی آقای احمدی‌نژاد را کرده بودند.
حدود 2 نیمه شب بود که مهندس جلسه را ترک کرد. دوستان با هم مشورت می‌کردند و هر کدام در جست‌وجوی راهکاری بودند اما فاصله و نسبت آرای مطروحه وزارت کشور از چنان شکافی برخوردار بود که به روشنی فریاد می‌زد آنها نخواسته‌اند هیچ جایی برای تجدید نظر و اعتراض باقی بگذارند.
حدود ۴ صبح با خبر شدم که تنش‌های پراکنده‌ای حول ستاد مرکزی شکل گرفته است و به جلوی ستاد گاز اشک‌آور انداخته بودند.نزدیک صبح در خیابان کسانی بوق می‌زدند و شادمانی خود را از نتایج آرا ابراز می‌داشتند
.با آقای حمید رسایی صحبت می‌کنم. چهار ماه پیش به من گفته بود آقای احمدی‌نژاد ۲۳ میلیون رأی خواهد آورد. رأی ۲۲ میلیونی آقای خاتمی وتو خواهد شد. موسوی نیز حدود ۱۰ میلیون رأی خواهد داشت. من هوش و ذکاوت او را نداشتم. دیشب به خاطر پیشگویی‌اش به او تبریک گفتم.صبح دوباره جلسه دوستان تشکیل شد و تحلیلی از شرایط ارایه شد به نزد مهندس موسوی رفتیم. با همان آرامش و نجابت همیشگی نشسته بود. انسان‌های بزرگ با این مصایب خم نمی‌شوند. او می‌گفت حالا بیشتر از همیشه مطمئن شدم که چرا باید می‌آمدم. بیانیه‌ای را که نوشته بود برای دوستان خواند. مهندس می‌گفت من هیچ‌گاه صدایم را بلند نکردم اما این تکلیف شرعی است که وقتی ظلمی می‌شود، حرفم را بزنم؛ من نیامده بودم تا برای خود قبایی بدوزم اما مردم حقی به گردن من دارند و نسبت به پیگیری امانتشان حساس هستند و من نمی‌توانم کوتاه بیایم.
تلفن پیوسته زنگ می‌خورد. هیچ ‌کس نیست که حیرت‌زده نباشد، برخی‌ گریه می‌کنند، بعضی فریاد می‌زنند، برخی افسرده شدند، بعضی نگرانند. خودم هم که به چهره مهندس نگاه می‌کنم، شرمم می‌آید و بعضی وقت‌ها گریه‌ام می‌گیرد. نمی‌توانم بپذیرم، توجیه نمی‌شوم. بعضی وقت‌ها زنده به گور می‌شوی. من هرگز تصویر موسوی را از لوح دلم پاک نخواهم کرد. به خدا پناه می‌برم و شما عزیزان را به خدا می‌سپارم

Monday 3 August 2009

نه به آن دلیل که احمدی نژاد زیر تابلوی الخلیج العربی نشست و عکس یادگاری کرفت

امروز حاکمیت اعراب بر ایران تایید شد

به این دلیل که امروز مراسم تنفیذ را خبرگزاریهای داخلی و فارسی زبان پخش نکردند، برعکس خبرگزاری عرب زبان العالم متعلق به حکومت ملاها برای توده های عرب زبان منطقه منتشر کرد
.
مردم غیور ایران

هیات حاکمه کودتاچی، نشان داد که از ایرانیها میترسد، و به عربها تکیه میکند
مرگ بر این حکومت نژادپرست دست نشانده اجانب
مرگ بر این شیطان پرستان از خدا بیخبر

مصباح یزیدی و محمدیزیدی ، "پیروان اسلام ناب محمدی" را از حوزه های علمیه ایران حذف میکنند

Font size

مصباح یزیدی و محمد یزیدی شیطان پرستند
.
مصباح یزیدی و محمد یزیدی نامسلمانند
.
مصباح یزیدی و محمد یزیدی دشمن خدا و قرآنند
.

طلاب حوزه های علمیه سراسر ایران
بدانید و آگاه باشدی، و اگر نمیدانید بروید و کتاب " یزیدیه و شیطان پرستان" تألیف "سیدجعفر غضبان" را بخرید و بخوانید و بدانید که مصباح یزیدی و محمدیزیدی و احمد حجیمی [موسوم به " احمدجنتی" ] و احمدخاتمی و یزید سعید [موسوم به :علی سعیدی"] و حسین طائب و مجتبی ذوالنوری همه شیطان پرست و از پیروان "ملک طاوس" هستند. همان انجمن مخفی که در ممالک مغرب به آنها "ایلومیناتی" گفته میشود
مصباح یزیدی و محمدیزیدی را بشناسید و افشا کنید
محمدیزیدی تابحال ظرف این چهارماه چند نامه را امضاء کرده و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را با امضاهای تقلبی و جعلی و اعلامیه های قلابی فروپاشی کرده و به اسم اعضای خبرگان بیانیه جعلی نوشته و همه این کارهای شیطنت آمیز را برای خدمت به ملک طاوس انجام داده است

Sunday 2 August 2009

طعنه های حضرت آیت الله امجد به شیطان پرستان روحانی نما


ما که روحانی هستیم از همه بیچاره تریم
.
ما یک عمر با نام الله درخدمت شیطان بوده ایم
.
به گزارش «آينده» آیت الله محمود امجد گفت
هيچ يک از ما در خواندن نماز به پاي خوارج نمي رسيم. پيشاني آنها از نماز خواندن پينه بسته بود ولي بهترين کار را کشتن اميرالمومنين(ع) در شب قدر مي دانستند. آيا کفر بهتر از اين اسلام نيست؟ کجا است خدا در زندگي ما؟ آيا ما لااله الاالله را باور کرده ايم؟ ما يک عمر با نام الله در خدمت شيطان بوده ايم، با خدا بودن به حرف و لفظ و نماز خواندن و الله الله گفتن و... نيست. و ما که روحاني هستيم از همه بيچاره تريم، ما زياد گول مي خوريم و به ظاهر توجه داريم. مثلاً فلان مجلس حال خوبي داشت و چند نفر غش کردند، و ما هم خيلي گريه کرديم. اينها اسلام نيست. اينها دين نيست. به جاي شور بايد به شعور توجه کرد. شور تنها مشکلي را حل نمي کند. متاسفانه ما به جاي توجه به اخلاق ديني، سليقه خود را بر دين تحميل کرده ايم و بيشتر به ظاهر دين چسبيده ايم و از اين ظاهر قصد ديگري داريم، نبايد مردم را از دين ترساند. حوادثي نظير سقوط هواپيما نياز به حسن تدبير دارد. به خصوص تکرار اين حوادث درست نيست و نشان از بي تدبيري دارد و نبايد بي تدبيري خود را به پاي مشيت الهي بگذاريم، خداوند به ما عقل و تدبير داده تا از آن استفاده کنيم. بايد صداقت و حسن نيت داشته باشيم