Thursday 28 May 2009

نامه سرگشاده طلاب حوزه علمیه قم به آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی


حضرت آیت الله العظمی ناصر المکارم الشیرازی
.
همچنان که پیش از این اعلام خطر کرده بودیم، آنچه نباید اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد. فقط چند روز بعد از انفجار بسیار مرگبار و مرموز موزه جنگ خرمشهر با استفاده از شیوه تخریبی بکار رفته در حسینیه رهپویان وصال شیراز، الحال خبرگزاریهای مختلف خبر دادند که ساعت هفت وچهل و پنج دقیقه غروب پنجشنبه در اثر یک انفجاز انتحاری در بزرگترین مسجد شیعیان ایرانی در زاهدان به نام مسجد امام علی بن ابیطالب ع بیش از نود نفر از هموطنانمان در خون خویش غلطیدند
این حادثه نتیجه فتوای اسلامگرایان تندرو و تکفیری است که خون شیعیان را هدر میشمارند. در میان شیعیان نیز تندروانی هستند که اهل تسنن را ناصبی میخوانند و در میان سنیان نیز هستند که کسانی که شیعیان را رافضی میخوانند و حکم به تخریب مساجد و معابد یکدیگر میدهند، و این دو جریان تندرو دارای مفتی ها و مراجعی هستند که علیه یکدیگر فتوای قتل صادر میکنند و سایه سیاه ترور و وحشت را تا پستوی خانه های مسلمانان گسترش میدهند. فتوای ترور اختصاص به مرجعیت شیعه ساکن قم ندارد. وقتی این فتوا برعلیه شخص دیگری صادر شد، دریچه ای را باز میکند که به این سادگی ها بسته نمیشود، و هیچ احدی از فتنهء آن امنیت ندارد، در هیچ کجا. ایکاش این قبیل فتواها صادر نمیشد. آتشی است که افروخته شده و فتنه ای است که به راه افتاده و دودش به چشم همه میرود، بخصوص
خود مراجع و صاحبان فتوا.
حضرت آیت الله
اکنون جا دارد که بیدرنگ و با شجاعت تمام پا به میدان بگذارید و فتوا در حفظ حرمت اقلیت های مذهبی بدهید و تخریب اماکن عبادی را در ایران به نام اسلام و به نام تشیع تقبیح فرمائید و باند جنایتکار مافیای آخوندکهای تندرو قم و بروجرد و اجانب خانه کرده در خاک ایران – و حامیان سگ صفت و بونابرده از فضائل انسانی؛ و عموم شیطان پرستان دجالگرا را، نیز منع اکید کنید که در خرابکاریها و تندرویهای خود، از نام سرکار هزینه نکنند

طلاب حوزه علمیه ق
م
پیروان اسلام ناب محمدی

Wednesday 27 May 2009

دست از شیطنت های انتخاباتی بردارید

به دنبال انتشار اعلامیه جعلی توسط شیخ یزدی درقم از طرف جامعه مدرسان حوزه علمیه قم، اعضای این جامعه یکی بعد از دیگری به تکذیب مواضع اتخاذ شده در این اعلامیه پرداختند و آن را ساختگی و دروغی شمردند

امروز حنای شیخ یزدی و باند مافیایی آخوندک های بحرانساز رنگارنگ حوزه علمیه قم دیگر رنگ باخته است و طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی به مسلمانان ایران و جهان قول موکد میدهند و برسرخون خویش پیمان میبندند که تا عمامه را از سر این شیطان پرستهای موذی و نفوذی در دل حوزه برندارند و حوزه را از رجس نحوست و نجاست این شیاطین دجالگرا پاک نکنند از پا ننشینند

بعد از پخش اعلامیه قلابی شیخ یزدی به نام تمامی اعضای جامعه مدرسان قم، در حمایت از دلقک پاپتی محمود احمدی نژاد، آخونک بدسرشت "سعیدی" – که یکی از شقیّ ترین اشقیاء است- هم دست به انجام ترفند مشابهی زد، و با سوء استفاده از عمامه توخالی ای که بر کله دارد، تلاش کرد تا به فرماندهان سپاه این طور وانمود کند که رأی دادن به نفع "دلقک احمدی نژاد" واجب شرعی است. این حقه بازی و سوء استفاده از لباس روحانیت و سوء استفاده از مقام و منصب را - که دو جرم تعریف شده در قانون هستند- کتبا به صورت امریه نوشت و نشریه یالثارات آن را منتشر کرد. بعد این آخوندک بدذات و بد صفت که ننگ لباس روحانیت است در برابر چشم همه منکر صحت خط و امضای خودش شد

در این لجنزار و باتلاقی که این رجاله ها درست کرده اند حشراتی مانند شیخ یزدی و مقتدایی و هاشم حسینی بوشهری و سعیدی و جزایری جانوران موذی مرداب خیزند، و اخیراً گروه های جانباز و جگرسوخته ای با توزیع شبنامه هایی زیر امضای "فدائیان اسلام راستین"، و "حزب الله وطندوست" و "منصورون جاوید" اعلام آمادگی برای سمپاشی وسیع این مردابها کرده اند. این باند مافیایی دجالگرای شیطان پرست از صدر تا ذیل آن مورد شناسایی کامل طلاب حوزه های ایران پیروان اسلام ناب محمدی قرار گرفته ، و تلاش جانبازانه برای متلاشی کردن این تشکیلات وسیع اهریمنی از نقطه ء هسته مرکزی تا اذناب آن شروع شده و بزودی هموطنان جگرسوخته و دردمند، و مسلمانان جانباز و جان نثار، به مشاهده آثار این اقدامات مشعوف و حامد خواهند شد

حضرت آیت الله ناصر المکارم الشیرازی

در این بیانیه شدیدا به محضر عالی اخطار اکید و موکد مینمائیم که به هیچ عنوان اجازه ندهید این رجاله ها که چند سال است حوزه مقدس علمیه را به قبضه تصرف خود درآورده اند و در مناصب ریاست و نیابت ریاست و مدیریت حوزه جا خوش کرده اند و هزاران دروغ و دغل درکارها میکنند، بیش از این با آبرو و حیثیت سرکار بازی کنند و برای جاانداختن ترفند های خود از مقام مرجعیت سرکار عالی هزینه کنند. قبول همکاری یا تایید مواضع این دجالگرایان شیطان پرست، بهای سنگینی دارد، بخصوص در برهه سمپاشی مردابها

طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Sunday 24 May 2009

کارشناس وزارت اطلاعات: جنبش شيطان گرائي در ايران به راه افتاده

فتنه شيطان پرستان در ایران




نوشته شده توسط قم نیوز
كارشناس وزارت اطلاعات با اشاره به فعاليت گسترده گروه‌هاي شيطان‌پرستي در ايران گفت: گروه‌‌هاي شيطان‌پرستي فعاليت خود را پانزده سال قبل در ايران آغاز كردند و در حال حاضر جنبش شيطان‌گرايي ايران را به راه انداخته اندبه گزارش پایگاه خبری قم نیوز به نقل از روابط عمومي و امور بين‌الملل دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، حسين فروتن كارشناس وزارت اطلاعات در همايش علمي كاربردي تبليغ ويژه مبلغين طرح هجرت استان‌هاي سمنان و تهران در سخناني با اشاره به فعاليت گسترده گروه‌هاي شيطان پرستي در ايران، تصريح كرد: گروه‌‌هاي شيطان‌پرستي فعاليت خود را پانزده سال قبل در ايران آغاز كردند و در حال حاضر جنبش شيطان‌گرايي ايران را به راه انداخته اند شيوه هاي تبليغي آنها پخش كارت، سي‌دي و بروشور در سطح شهر و ترويج افكارشان در بين جوانان است



کجکول


ناظر به همین مطلب- یعنی توزيع بروشور در سطح شهر و ترویج افکار شوم در بین جوانان_ اکنون با یک مورد ديگر روبرو ميشويم که دلالت بر نفوذ وسيع و سازمانداده شده شطيان پرستان در فضای عقيدتی – سياسی سپاه پاسداران دارد. انتشار دستخط حجت الاسلام سعيدی در سطح پادگانهای نيروي زميني سپاه پاسداران پرده از راز نفوذ شيطان پرستها در ارکان سپاه برداشت. حجت الاسلام سعيدي ناچار به عقب نشيني و تکذيب دستخط خودش شد و روابط عمومی سپاه پاسداران هم با صدور اعلاميه أي ، توزیع دستخط را شيطنت انتخاباتي خواند. دليل از این واضحتر و رسواتر؟!؛ دیگر چه چيز را ميخواهند لاپوشاني کنند

بيانيه بسيار مهم سپاه پاسداران در باره شيطنت حجت الاسلام سعيدی در آستانه انتخابات



شيطنتهاي حجت الاسلام سعيدي

.
اینگونه تلاش‌ها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شیطنت‌های تبلیغاتی به شمار می‌رود


.
به دنبال انتشار يک سند سري که در ميان اعضاي سپاه پاسداران و بسيج پخش شده و درآن حجت الاسلام سعيدی - نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران - با خط خودش به صراحت نوشته که نظر صريح مقام رهبري رأي دادن پاسدارها و بسيجی براي انتخاب مجدد محمود احمدي نژاد به رياست جمهوري است در فضاي ملتهب انتخابات دچار تنشهاي زيادتري شد. تا جائي که حجت الاسلام سعيدي ناچار به تکذيب دستخط خودش شد و ناشيانه گفت که او از تعيين مصداق سخن نگفته!! ( يعنی اسم از احمدي نژاد نبرده) !! حال آن که اصلاً قضيه، يک اظهارنظر شفاهي نبوده، که با يک تکذيب رفع و رجوع شود! بلکه متن دستخط نوشته شده [ و نه تايپي يا حروفچيني] با دست و قلم خود ايشان بوده است. از آنجا که تکذيبيه حجت الاسلام سعيدی کافي از اطفاء اين افتضاح مهيب نبود، روابط عمومي سپاه پاسداران ناچار به موضعگيری و صدور اعلاميه شد و به تکذيب شديد موضوع پرداخت و با ارسال نامه اي به روزنامه جمهوري اسلامي انتساب دستخطي مربوط به اعلام نظر رهبري درباره رأي دادن به محمود احمدي نژاد را تکذيب کرد. روزنامه جمهوري اسلامي هم که روز دوم خرداد از احتمال صحت چنين شايعه اي ابراز نگرانی کرده بود ، در روز سوم خرداد متن جوابيه سپاه پاسداران را منتشر ساخت. متن اين بيانيه به شرح زير است

روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
با احترام
در ستون "جهت اطلاع" آن روزنامه وزين خبري مبني بر انتشار يک سئوال و جواب که دستخطي پيرامون انتخابات را به حجت الاسلام و المسلمين آقای سعيدي نماينده محترم ولي فقيه در سپاه نسبت داده به نقل از يک پايگاه خبري منتشر شده است که همانگونه که آن روزنامه در خبر مذکور نيز به خوبي اشاره داشته اند اين گونه تلاشها در آستانه انتخابات رياست جمهوري شيطنتهاي تبليغاتي بشمار ميرود
لذا به اين وسيله اعلام ميدارد خبرمذکور شايعه و کذب محض بوده و اساساً طرح چنين موضوعي دروغي بزرگ است
خواهشمند است مراتب تکذيب شديد روابط عمومي سپاه در اين خصوص به نحو شايسته در آن جريده درج گردد
ومن الله التوفيق
مسئول اداره روابط عمومي و انتشارات سپاه – سرتيپ پاسدار رمضان شريف



کجکول: درباره اعلاميه سپاه پاسداران جاي حرف زياد است. به يک مورد آن اکتفا ميشود
.


سئوال از روابط عمومی سپاه پاسداران


.
در آستانه انتخابات رياست جمهوری کدام گونه تلاشها، از مقوله شيطنتهای تبليغاتی به شمار ميرود؟ آيا روابط عمومي سپاه پاسداران ميخواهد به طور سربسته چنين القاء کند که حجت الاسلام سعيدی که کتباً نوشته که نظر مقام رهبری انتخاب مجدد احمدي نژاد است، و بعد شفاهاً میگوید من اسم از کسي و از شخص خاصي نبرده ام، شيطنت ميکند؟ يا فقط دروغ ميگويد ؟ يا آن که دروغگوئي ، نشر اکاذيب، و اين قبيل شيطنتهاي ايشان در آستانه انتخابات معلوم میکند که اين فرد در حقيقت، يک شيطان پرست نفوذي است؟ آيا از نظر روابط عمومی سپاه پاسداران ، تشکيلات شيطان پرستي تا اين اندازه ريشه دوانده که موفق شده عناصر خودرا در عاليترین رده های سپاه پاسداران هم نفوذ بدهد؟؛
و قنا ربنا عذاب النار
طلاب حوزه علمیه قم – پيروان اسلام ناب محمدی

ضميمه
به گزارش پایگاه خبری آفتاب حجت‌الاسلام علی سعیدی گفت: «بنای من بر این بوده که وارد حوزه تعیین مصداق نشوم و تنها به بیان معیارهای کاندیدای اصلح آن هم بر اساس معیارهای تعیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی بپردازم». حجت‌الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با خبرنگار سیاسی آفتاب سخن می‌گفت، درباره اینکه آیا شما انتساب دستخطی را که در روزهای اخیر منتشر شده، به خودتان تأیید می‌کنید، بدون تأیید یا تکذیب این مسأله گفت: «من بحث تعیین مصداق را تکذیب می‌کنم». وی در پاسخ به این پرسش که آیا شما منتشرکنندگان چنین دستخطی را تحت تعقیب قرار خواهید داد، گفت: «مسأله از طریق روابط عمومی سپاه پاسداران در حال پیگیری است». گفتنی است در روزهای گذشته دستخطی منتسب به حجت‌الاسلام سعیدی در برخی رسانه‌ها منتشر شده بود که بر اساس آن، نماینده ولی فقیه در سپاه، صراحتاً در پاسخ به استعلام سردار پاک‌پور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران درباره تکلیف نیروهای تحت امرشان در موضوع انتخابات تأکید کرده بود که «نظر صریح مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه‌ای‌، انتخاب مجدد ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدی نژاد می‌باشد. بر فرماندهان محترم نیروی زمینی سپاه واجب است در عمل به رهنمودهای مکرر معظم له، پرسنل تحت امر خود و خصوصا برادران وظیفه را توجیه نمایند». از سوی دیگر، علی‌رغم گفته حجت‌السلام سعیدی درباره این‌که روابط عمومی سپاه در این باره توضیحاتی ارائه خواهد کرد، این روابط عمومی، تا این لحظه درباره این دستخط هیچ‌گونه اعلام نظری نکرده است قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ورود نیروهای مسلح به عرصه فعالیت‌های سیاسی را ممنوع کرده است

Sunday 17 May 2009

"دهه چهارم جمهوری اسلامی در عصر جهانی شدن"


دهه چهارم جمهوری اسلامی در عصر جهانی شدن" عنوان سخنرانی دکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال و بنیانگذار مکتب دکترینولوژی در ایران بود که قرار بود روز بیست و هشت اردیبهشت در دانشگاه آزاد گناباد برگزار شود. این سخنرانی لغو شد. اگرچه موضوع این جلسه هیچ‌گونه ارتباطی با بحث انتخابات نداشت، اما در حقیقت یک مقوله استراتژیک "پست انتخاباتی" بود، چرا که برنامه ریزیهای "مرکز بررسیهای دکترینال" خطوط کلی سیاستگذاریهای نظام را در قبال شطرنج معادلات جهانی تنظیم میکند. اساسی ترین نقطه این بررسیها، از میان برداشتن رنگهای محلی، قومی، فرهنگی و عقیدتی در داخل ایران است. دکتر حسن عباسی و دکترمحمدعلی رامین با الگو برداری از مکتب فاشیسم هیتلری، در صددند تا جمهوری اسلامی را تبدیل به ابرقدرتی بلامنازع در برابر آمریکا قرار دهند و قطب سیاسی نیرومندی با نام "خلافت اسلامی" در ایران بنا بگذارند. حسن عباسی تاکنون بی محابا و بدفعات خود را واضع و پرورش دهنده مکتب تروریسم بین المللی خوانده و محمدعلی رامین اصولا وقوع هولوکاست را منکر شده . این دو نقر و سایر صحابهء مرکز بررسیهای دکنرینال در صددند تا نقشه خاورمیانه و جهان را تغییر دهند و زمینه را برای تقسیمات جدید و معاهده ای شبه یالتا فراهم آورند
حسن عباسی که خودش را بنیانگذار مکتب دکترینولوژی در ایران میداند از منتقدان سیاستهای دولت هفتم و هشتم بود و بعد از این که خاتمی برای دور دهم انتخابات اعلام آمادگی نمود، آیت الله خامنه ای در یک گفتگوی خصوصی وی را از واکنش احتمالی و مخاطره آمیز گردانهای فلسطینی و لبنانی وابسته به مرکز بررسیهای دکترینال وابسته به حسن عباسی برحذر داشت. این همان اخطاری بود که توسط روزنامه کیهان نیز به صورت دیگری عنوان شد
مرکز بررسیهای دکترینال بنیانگذار نظریهء "اسلاموُفاشیسم" است. این خطرناکترین نوع برداشت از دین است که به صورت یک دکترین سرکوبگرانه و توتالیتر عمل میکند و برای دست اندازی به دنیا ابتدا به همسانسازی در صحنه داخلی جامعه دست میزند. در این دکترین تفاوتهای قومی و عقیدتی از عوامل ضعف سیستم دکترینال بشمار میروند و در اولین قدم باید جراحی و حذف شوند. گردانهای تحت امر مرکز بررسیهای دکترینال زیر نظر حسن عباسی تاکنون دست به اقدامات بسیار گسترده ای در سطح داخلی زده است. یکی از موانعی که توسط این مرکز برای برچیده شدن در نظر گرفته شده، فرقه گراییهای درویشی در ایران است. "مرکز دکترینال" به تصوف و به همه فرقه های درویشی و به هرنوع صوفیگری تشکیلاتی، بچشم ستون پنجم بیگانگان نگاه میکند و وجود آنها را مُخلِّ دکترین خلافت اسلامی خود میداند
طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی مشاهده میکنند که چگونه مرکز دکترینال با پیچیدگی شگفت انگیزی برنامه ریزیهای استرتژیک انجام میدهد



طرح های مرکز بررسیهای دکترینال



در سال هزاروسیصد و هشتاد و چهار مرکز بررسیهای دکترینال موفق شد که نظر برخی از اساتید و مدرسان حوزه علمیه قم را به حمایت از نامزدی احمدی نژاد برای انتخابات دوره نهم جلب کند. البته اکثریت اعضاء جامعه روحانیت قم طرفدار نامزدی هاشمی رفسنجانی بودند. با این حال دخالت های حجت الاسلام مصباح یزدی برعلیه هاشمی رفسنجانی و برعلیه خاتمی بسیار موثر بود و راه بر احمدی نژاد هموار شد. طرفداران مصباح یزدی در قم مانع سخنرانی هاشمی رفسنجانی شدند و با افتضاح او را از شهر بیرون کردند. در همان حال نیز مصباح یزدی گفت که "کار افول فرهنگی در دوره سیدمحمدخاتمی به جایی رسیده بود که از ارمنستان رقاص وارد میکردند! تا خداوند به د رد دل مومنان رسید و یک دولت مردمی را برسرکار آورد". مقصود از مومنان دردمند همین هواداران حسن عباسی وکارگزاران مرکز دکترینال وابسته به او بودند. با روی کار آمدن احمدی نژاد، طرحهای از پیش تنظیم شده مرکز دکترینال یکایک برروی میز کار ریاست جمههوری قرار گرفت تا اجرایی شوند که مهمترین آنها طرح نفی هولوکاست در سیاست خارجی و طرح انهدام فرقه های درویشی در سراسر شهرهای ایران بود و برای هردو منظور نیز مرکز دکترینال موفق شد تاموافقت عده ای از روحانیون و مراجع را در قم جلب نماید و در گفتگوهای خصوصی و محرمانه بخصوص با اعضای جامعه روحانیت قم آنهارا به قابل اجرا بودن طرح ایجاد خلافت اسلامی و برپایی حکومت امام زمان باورمند ساختند
با بودجه های هنگفتی که دولت احمدی نژاد با دست باز در اختیار این مرکز قرار داد گردانهایی از بسیج توسط این جریان تحت آموزش عقیدتی قرار گرفتند. ارزیابی کارشناسان کجکول نشان میدهد که حداقل چهارصد طلبه بسیجی وابسته به این مرکز در استان خوزستان و حدود صد طلبه وابسته به این مرکز در بروجرد و قم هستند. هم اکنون چهارهزار طلبه دیگر برای امور تبلیغی برعلیه فرقه های درویشی و سایر فرقه های اسلامی در حال آموزش دیدن برای رفتن به شهرها و دهات هستند، و این در شرایطی است که بنا به آ مار موجود و مورد قبول مراجع بیش از بیست هزار طلبه از چهل کشور جهان در قم حضور دارند، و آیت الله العظما ناصر المکارم الشیرازی از منوچهر متکی وزیرخارجه دولت نهم خواستار گشایش دفتر خدمات وزارت خارجه در قم شده اند. مجموعه کادرهای جوان متشکل از طلاب بسیجی وابسته به این مرکز دکترینال دوهزار و پانصد نفر است که در قالب گردانهای استشهادیون نامنویسی کرده اند و وزن کلی استعدادهای مردمی هوادار این مرکز درحدود بیست و پنچهزار نفر است که بخش قابل توجهی از لجستیک نفراتی آن را فلسطینیها و لبنانیهای ساکن در ایران تشکیل میدهد. ضمن این که بطور کلی این اشخاص با استفاد ه از امکانات ویژه دولتی میان سوریه و ایران رفت و آمد دارند و پس از رفتن به سوریه به لبنان و اردن و فلسطین در ایاب و ذهاب هستند
عقبه فرهنگی این جریان بسیار وسیع است و بسیاری از مراکز فرهنگی وابسته به سفارتخانه های ایران در خارج کشور موظف به تسهیل همه نوع امکانات برای این گردانهای استشهادیون هستند. همچنین بسیاری از فلسطینیها و لبنانیها و عراقیها در چهارچوب این مرکز در ایران آموزش رزم های نامتقارن میبینند و به کشورهای دیگر اعزام میشوند. این مرکز دارای طرحهایی بود که در ابتدای ورود احمدی نژا دبه صحنه سیاست جهانی با اعلام محو اسرائیل از نقشه جهانی خبر از خط مشی دکترین خود داد. عربدهء نابودی قریب الوقوع اسرائیل یک پیشگویی نبود، اعلام یک دکترین تهاجمی بود که دولت احمدی نژاد در صدد اجرایی کردن آن بود. آنها این دکترین تهاجمی را به صورت "وعده الهی" مطرح میکردند. حسن عباسی و همفکرانش راه های فعال کردن فلسطینیها را مورد بررسی قرار داده و نابودی اسرائیل را کاملا امری در دسترس میشماردند. رویارویی در لبنان گام عملی اول در ارزیابی تاکتیکهای اتخاذ شده توسط این مرکز بود. گام بعدی نیز رویارویی غزه پس از انقضای پیمان آتش بس بود.طراحان استراتژی نبردهای نامتقارن در این مرکز یقین داشتند که با انتقال قاچاق سلاح از طریق سودان و مصر به غزه نیروهای حماس در نبرد رودرو با ارتش اسرائیل در غزه پیروز میشوند. تلاشهای زیاد احمدی نژاد برای تجدید رابطه دیپلماتیک با مصر، در واقع جستجوی راهی برای استفاد ه از امکانات دیپلماتیک قاچاق سلاح به غزه بود که این امر با هوشیاری مصریها پا نگرفت و از آن طرف کاروانهای سلاحهای قاچاق ایرانی درراه غزه نیز در بیابانهای سودان هدف بمباران هواپیماهای شکاری ناشناس [احتمالا متعلق به اسرائیل یا آمریکا یا هردو] قرار گرفت و زیر شنهای روان مدفون شد. حسن عباسی و سایر نظریه پردازان مرکزدکترینال امیدوار بودند تا ظرف چهارسال حکومت احمدی نژاد وعده خود را مبنی بر نابودی اسرائیل محقق سازند، یا حداقل ضربات کاری بر اسرائیل وارد کنند تا زمینه برای زدن ضربه نهایی در یک دوره چهارساله دیگر برای احمدی نژاد فراهم شود. اما نشد. چرا؟چون به قول آیت الله خامنه ای "دست جمهوری اسلامی ایران بسته بود!" امروزه همه محمود احمدی نژاد را یک دروغگو و فریبکار میخوانند. میگویند او و دولت او وعده های بزرگ و فریبنده و توخالی میدهند. وعده های اجابت ناپذیر و سراپا خیالی. اما این نیم واقعیت است. نیم دیگر واقعیت آن است که طرحهای مرکز دکترینال پیش از اجرایی شدن عقیم ماند. آخرین زوری که احمدی نژاد زد در سوئیس بود که رسوایی جهانی به بار آورد. او بجای دفاع از منافع ایران، به عنوان سخنگوی فلسطین پشت تریبون رفت و برعلیه اسرائیل به فحاشی پرداخت. فحاشی به اسرائیل، تهدید به نابودی اسرائیل، دفاع از حماس ، مخالفت با حکومت خودگردان در ساحل غربی ... هیچیک از این اعمال و حرکات در جهت حفظ منافع ایران و ایرانیان نیست. رئیس جمهوری ایران باید در کنفرانسهای بین المللی از منافع ایران و ایرانیان دفاع کند. اما ایران در چهارسال حکومت احمدی نژاد توسط مرکز بررسیهای دکترینال اداره شده و این خطوطی است که توسط آن مرکز تصمیم گیری میشود و توسط دولت اجرا میگردد
مهدی کروبی در سخنرانیهای انتخاباتی اش از جمله گفت کار ایران بجایی رسیده که ما طرفدار هیتلر شده ایم. او از پشت پرده سخن میگوید و نسبت به آنچه در پشت پرده میگذرد اشراف دارد. در این میان آیت الله خامنه ای تا حدی نسبت به تحلیل مرکز بررسیهای دکترینال دچار تردید شده، اما هنوز خوش بینی خود را بطور کامل نسبت به عملی بودن آنالیزهای این مرکز از دست نداده است
مسلم آن است که مرکز دکترینال با القای سیاستهای تحقق نایافتنی، بزرگترین خدمت را به اسرائیل کرد. این نکته را نیز مهدی کروبی با صراحت بیان کرد و گفت دولت احمدی نژاد به منافع اسرائیل خدمت میکند. محمود عباس رئیس حکومت خودگران فلسطین هم بنوبه خود اظهار داشت که ایران حق ندارد دایه دلسوزتر از مادر برای حقوق فلسطینان باشد و با ادعاهای پوپولیستی پستان به تنور بچسباند. آیت الله خامنه ای مشاهده میکند که جمهوری اسلامی ایران در سایه سیاستهای دولت نهم به جایگاه رفیعتری در میان مسلمانان دست نیافته که هیچ، موقعی تاریخی خودش را هم به عنوان حامی فلسطین از دست داده است. از طرف دیگر در داخل کشور نیز سرکوبی اقوام و پیروان عقاید و مسلکهای گوناگون، به یکدستی جامعه کمکی نکرده ] بلکه بر عکس پایه استواری نظام را کاملاً لرزان و شکننده نموده است.
وضعیت رهبری در آستانه انتخابات مانند قماربازی است که همه سرمایه را روی یک کارت انجام داده و باخته، اما هنوز در سر شور و شوق یک ریسک دیگر برروی همان کارت دارد! اینجا بحث برسر حمایت از احمدی نژاد نیست، احمدی نژاد عامل اجرایی مرکز بررسیهای دکترینال است. بحث کلی نظام در چهارسال آینده انتخاب میان چشم اندازی است که مرکز مطالعات استراتژیک به شورای امنیت ملی پیشنهاد میکند، یا راهی که مرکز دکترینال ارائه میدهد. [یعنی همان محتوای سخنرانی حسن عباسی در گناباد که از ششماه قبل طراحی شده بود] . اختلاف در رجحان یکی از این دو بستر، در همه ارکان نظام در آستانه حمایت از یکی از کاندیداها هویدا است. اختلافی که به بدنه جامعه روحانیت قم نیز کشیده شده و این گروه هماهنگ را ناهماهنگ و متشتت کرده. کروبی در روز ثبت نام خود با صراحت اعلام داشت که در صورت انتخاب به ریاست جمهوری، همه چیزرا تغییر خواهد داد. هم در داخل ایران و هم در سفارتخانه ها و نمایندگیهای ایران در خارج. احمدی نژاد رونده همین خط و همین راهی است که چهارسال توسط مرکز دکترینا ل به او دیکته شده. رضایی و موسوی در سایه این دو نفر قرار دارند


.
ترجیح آیت الله خامنه ای


آیت الله خامنه ای مطلقا مخالف حضور رقبای خویش در پهنه سیاست کشور در عرصه تصمیمگیری و اجرایی است. بهمین دلیل نیز رجحان او نسبت به احمدی نژاد آشکار است. اما او احمدی نژادی را فارغ از تعلق به جریان دکترینال میخواهد نه وابسته و غلام حلقه بگوش آن دستگاه. به سخن دیگر او نسبت به اطاعت پذیری احمدی نژاد تردیدی ندارد، نسبت به عملی بودن دکترین مرکز بررسیهای استراتژیک دکترینال دچار تردید جدی شده است. نشانه های ضعیفی به چشم میخورد که در عین تلاش برای تقویت احمدی نژاد، مقام رهبری در تلاش برای محدود کردن عرصه بر فعالیتهای حسن عباسی و مرکز وابسته به او است. دو نمونه از این نشانه ها را بیان کنیم که همین دوسه روزه اخیر اتفاق افتاده و مربوط به تعامل نظام با اقوام و فرقه های اعتقادی است
مورد اول سفر مقام رهبری به کردستان و حمایت از حقوق هموطنان کرد است. وی برای نخستین بار درکردستان دستور داد تا صدا و سیما موظف به پخش اذانهای یومیه براساس فقه شافعی شود. به این ترتیب وی یک سنت سی ساله را در مملکت امام زمان شکست. در همان حال نیز با بر زبان آوردن نام چند فرقه از فرقه های درویشی کردستان به تضمین آداب و سنن جاریه مردم کرد و فرهنگ خاص آنها اصرار ورزید، در حالی که در سالهای اخیر همه این فرقه های کرد در ایران در شمول شیطان پرستان و یزیدیه شمرده میشدند
مورد دوم نیز تغییر سیاست مقامات گناباد است. بعد از آن که بیدخت و گنابا د به عنوان یکی از مراکز معتبر فرهنگی با جاذبه توریسم مذهبی در سطح بین المللی مورد شناسایی قرار گرفت، مسئولان کتابهای درسی نام این دوشهر را از نقشه جغرافیای کتابهای آموزشی حذف کردند. ناظران این حرکت را نشانه ای از زمینه چینی برای قدمها ی دیگری در برچیدن فرقه درویشی گنابادی از ایران میدانند. در همین حال پس از یک استعلام ششماهه و در آستانه ءانتخابات، حسن عباسی "بنیانگذار مرکز دکترینال" برای برگزاری یک سخنرانی عازم گناباد شد. این سخنرانی بسیار با اهمیت که بیانگر خطوط استراتژیک سیاست داخلی نظام در قبال درویشها بخصوص فرقه گنابادی در دوره چهارساله دولت دهم بشمار میرفت، توسط مقامات مسئول لغو شد. درمورد چگونگی لغو این جلسه سایت رجانیوز حامی سینه چاک احمدی نژاد در خروجی بیست و هفتم اردیبهشت ماه خود نوشت: "رایزنی های مربوط به این جلسه از جمله استعلام و... از شش ماه پیش [ از تاریخ هفدهم آذر سال هشتادوهفت ] انجام شده بود ولی در آستانه برگزاری با وجود موافقت اولیهء کلیهء مسئولان دانشگاه و شهرستان با برگزاری جلسه؛ و با توجه به اینکه تبلیغات آن هم به‌صورت گسترده صورت گرفته بود، با استفاده از القای جوّ ترس به رئیس دانشگاه توسط عده ای از اعضای شورای فرهنگی دانشگاه که مطلقا نقشی در برگزاری جلسه نداشتند، برگزاری جلسه ملغی اعلام شد" ؛


طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی

Saturday 16 May 2009

شیطان پرستان "ایلّومیناتی" یا آخوندکهای دجالگرا



قبل از این طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی در افشاگریهیا خود اعلام کردند که با کمال تاسف امروزه حوزه علمیه قم و در دنبال آن حوزه های علمیه سایر نقاط کشور میرود تا در تصرف خزنده یک جریان مرموز "دجالگرا" و شیطان پرست قرار گیرد، چرا که عده ای از آخوندکهای قم که با جریان توطئه گر و اسرار آمیز شیطان پرستی بیعت کرده اند، در حال تزاید و رو به رشدند
عزل ونصب های صوری که در چهارچوب مسئولان حوزوی صورت گرفت مانع نشد که در برروی همان پاشنه نچرخد و اعلام حمایت اکثریت و نه تمامیت مدرسان حوزه در مجموعه "جامعه مدرسان قم" از محمود احمدی نژاد، گویای وجود مخالفتها و مقاومتها علیه این کئودتای خزنده است. درعین آن که "مجمع مدرسین و محققین قم" با حمایت از موسوی بار دیگر ثابت کرد که خط مشی دیگری را دنبال میکند و به همین دلیل نیز از اول مورد بیمهری شیطان پرستان و دجالگرایان واقع شده است
.
خصوصیت اصلی معبد شیطان پرستی
.
گردش کار معابدشیطان پرستی درهرجای دنیا که برپا شده اند، بر اهدای قربانی به ابلیس است. قربانی به ابلیس مدارِ کار همه معابد شیطان پرستی است. "ایلومیناتی" های قم یعنی همین آخوندکهای دجالی که با یک کودتای خزنده، قم و حوزه علمیه را زیر سلطه خود گرفته اند ، عوامل اجرایی همین ماموریت شیطانی اند. این انجمن دجالگرای مخفی "ایلومیناتی" به عامل اجرای بی اراده ای مانند احمد نژاد نیاز دارد و بهمین دلیل هم اورا کاندیدای خود کرده است زیرا در طول این چهارسال گذشته، احمدی نژاد مجری طرحهای آنها بوده و از خود اراده ای نشان نمیداده. دجالگرایان توجهی به رشد اقتصادی یا شکوفایی جامعه ندارند، به رضایت ابلیس کار دارند و بس
در اسرارهای شیطان پرستان و پیروان آئین اهریمنی خوانده ایم که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روئیده برروی شانه هایش هرروز مغز سر دوانسان قربانی شده را از جمجمه بیرون می آورد و به عنوان غذای روزانه به آن دو مار میداد. هاشمی شاهرودی جنایتکار نیز قوه قضائیه را تبدیل به وسیله اجرای این آئین باستانی شیطان پرستان کرد و این اعدامها و حلق آویزها و تیرباران ها، هدیه و فدیه شیطان پرستان خزنده در حوزه های ایران به ابلیس و به دجال است. این دجالگراها ، نصف راه را در زمان احمدی نژاد رفتند و مقدمه چینیهای ابلیس پرستی را در ایران اسلامی پی ریزی کردند. چوبه های دار برپاست
.
ابلیس از قربانی جوان لذت میبرد
.
امروز همه دنیا فریاد میزند که کشتن جوانان زیر هجده سال و اطفال به اسم قانون امکان پذیر نیست و عملی جنایتکارانه است. اما دستگاه بیرحم قضائی در کشور فتنه زدهء ما زیر نظارت هاشمی شاهرودی شیطان پرست به کارخود ادامه میدهد و جوانان و اطفال را به چوبه دار میسپرد. وقتی کروبی به این قضیه انتقاد میکند سروصدای همه دستگاه هایی که در تصرف شیطان پرستی خزنده قرار گرفته، بلند میشود. سئوالی که پیش می آید این است که چرا دستگاه قضایی به کشتار اطفال و جوانان خاتمه نمیدهد؟ دلیل این امر آن است که ابلیس از زجر و شکنجهء جوانهایی
که برایش قربانی میشوند بیشتر لذت میبرد. این فلسفه شیطان پرستان است


ماجرای شیطان پرستی و دجالگرایی در ایران بیخ زیاد دارد
.
هاشمی شاهرودی سرکرده شیطان پرستان در قوه قضائیه روز پنچشنبه به صریحترین لحنی اقرار کرد که دستگاه قضایی ایران درخدمت شیطان است، و خود را جوابگوی شیطان میداند نه خدا. وی به صریحترین لحنی گفت آنچه دستگاه قضایی ایران در مدت دهسال زیر ریاست او کرده عدل نبوده بلکه ظلم و اجحاف بوده، و در شرع و در قانون پایه نداشته. صحبتهای صریح و باورنکردنی هاشمی شاهرودی شیطان پرست را همه خبرگزاریها نوشتند و جای انکار نیست. او صبح روز پنج شنبه بیست و چهار اردیبهشت ماه هشتاد و هشت، گفت " این ظلم واجحاف است و این گونه برخورد در شرع و قانون نیامده و نمی‌دانم این قضات چگونه جواب خدا را خواهند داد." محمود هاشمی شاهرودی شیطان پرست اذعان کرد که قضاتی که زیر نظارت او در این دهسال عمل کرده اند بخوبی فهمیده اند که از نظر دستگاه قضایی هنر آن است که حداکثر مجازاتها در مورد بیگناهان اعمال شود. شاهرودی گفت «برخی قضات فکر می‌کنند اگر حداکثر مجازات را برای شخص صادر کنند، هنری انجام داده‌اند". شاهرودی اذعان کرد که قضات سختگیر را شناسایی میکنند و به دادگاه های مورد نظر میفرستند. "بعضا نامه‌هایی را به روسای دادگستری‌ها می‌فرستیم و در آن از رئیس دادگستری می‌خواهیم که آن قاضی را از دادگاه کیفری به دادگاه حقوقی منتقل کند، چرا که فکر می‌کنیم اگر این قاضی همچنان در جای خود بماند تمام مردم را به زندان می فرستد." این اعترافات صریح کارنامهء قوه قضائیه در زیر سنگینی هیکل این شیطان پرست معاود ضدایرانی است. شیطان پرستان برای خشنود کردن ابلیس باید قربانی بگیرند. معبدهایی درست میکنند تا آدمهای بیگناه را به پای ابلیس قربانی کنند. شاهرودی شیطان پرست قوه قضائیه را معبد شیطان پرستی کرده است. هاشمی شاهرودی شیطان پرست صریحا در اظهارات روز پنجشنبه خود اقرار کرد که روسای دوایر دادگستری که مستخدم او هستند خود را مکلف به اطاعت از مقام رهبری نمیدانند. شاهرودی گفت"«سیاست حبس‌زدایی از سیاست‌هایی است که از سوی رهبری ابلاغ شده است ولی قضات به آن اعتنا نمی‌کنند!! و برای محکوم کردن افراد، به دنبال ماده‌ای در قوانین قبل از انقلاب می‌گردند تا با استناد به آن اشخاص را محکوم کنند." این اقرارهای هاشمی شاهرودی شیطان پرست مشتی از خروار است. او قبلاً باافتخار زندانهای ایران را با ابوغریب و گوآنتانامو مقایسه کرده بود و در حقیقت از خدمت صادقانه خود به شیاطین جن و انس و فدیه بخشی به ابلیس دفاع کرده بود
مسلمانان غیور ، ایرانیان عزیز
.
ما طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی خواهان تطهیر حوزه علمیه قم و سایر حوزه های ایران از رجس و نجاست آخوندکهای "ایلومیناتی" و شیطان پرستان محفل دخمه های اسرارآمیز هستیم و عموم مسلمانان راستین اعم از شیعه و سنی را به یک قیام میهنی بزرگ برای سرنگون کردن بیرق ابلیس پرستان در وطن خونبار خویش دعوت میکنیم. مسلمانان ایران باید بدانند که این جنایتکاران بخاطر ابلیس میخواهند حکومت را در تصرف خود بگیرند و از خون مردم ایران رودخانه ها به راه بیندازند تا عطش سیری ناپذیر خدایان خود را ارضا کنند. این دجالگراها عهد اول را با خدا شکسته و با شیطان پیمان بسته اند. اگر دیر بجنبید، اگر جوانمردانه برنخیزید و آنها را به مزبله مکافات
نریزید، آنها دین و سرزمین نیاکان شما را به زاله دانی تاریخ میریزند
.
الم اعهد الیکم یابنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم و لقد اضل منکم جبلا کثیرا افلا تکونوا تعقلون

Thursday 14 May 2009

اعترافات عجز آلود هاشمی شاهرودی در آستانه عزل

اعترافات عجز آلود هاشمی شاهرودی در آستانه عزل

برخی قضات چگونه جواب خدا را خواهند داد

هاشمی شاهرودی در آستانه عزل و برکناری اعترافات شگفت انگیزی درمورد ضعف و ناتوانی قوه قضائیه و فساد دستگاه های انتظامی و عطش قضات به زندانی کردن مردم بیگناه کرد و در عین حال ناشیانه تلاش کرد تا با متهم کردن قضات دادگستری، و ماموران نیروی انتظامی؛ و مسئولان دستگاه های امنیتی، بیلیاقتیهای جنایتبار دهساله خود را منکر شود

نبايد اجازه داد پلیس خود مختار شود و هر بلايي سر متهم بياورند ،نباید پليس‌ سالاري در جامعه رواج يابد. روسای دادگستریها و قضات نه از نيروي انتظامي باید بترسند و نه اجازه دهند که پلیس جای انها را بگيرد

به گزارش پایگاه های خبری محمود هاشمی شاهرودی در نشست سراسري روساي دادگستري هاي کل کشور گفت
ما شعار مبارزه با مفاسد اقتصادي را سر مي دهيم اما هيچ کس راهکاري براي آن ارايه نمي‌دهد ما بايد در ابتدا سيستم
اجرايي و گلوگاه‌ها و نقاطي که منشا بروز اختلاف، فساد وجرم هستند را شناسايي و اصلاح کنيم

در يکي از پرونده ها قاضي به دليل اينکه يک شخصي يک کيسه برنج از خانه پدر خود برداشته است را به يکسال زندان محکوم کرده يا اينکه دانشجويي را به خاطر شش هزار تومان به دو سال حبس محکوم کرده‌اند معلوم نيست اين چه قاضي است که براي برداشتن شش هزار تومان اين حکم را صادر کرده است .اين ظلم واجحاف است و اين گونه برخورد در شرع و قانون نيامده و نمي دانم اين قضات چگونه جواب خدا را خواهند داد.سياست حبس‌زدايي از سياست‌هايي است که از سوي رهبري ابلاغ شده است ولي قضات به آن اعتنا نمي‌کنند منتهي براي محکوم کردن افراد ، بدنبال ماده‌اي در قوانين قبل از انقلاب مي‌گردند تا با استناد به آن اشخاص را محکوم کنند. برخي قضات فکر مي کنند اگر حداکثر مجازات را براي شخص صادر کننديک هنري انجام داده‌اند. بعضا نامه‌هايي را به روساي دادگستري‌ها مي‌فرستيم و در آن از رئيس دادگستري مي‌خواهيم که آن قاضي را از دادگاه کيفري به دادگاه حقوقي منتقل کند چرا که فکر مي‌کنيم اگر اين قاضي همچنان در جاي خود بماند تمام مردم را به زندان مي فرستد. وقتي قضات اين موضوع را درک کنند که چه وظايف مهم اجتماعي، امنيتي، دارند، دیگر محدود به مسايل جزيي نمي‌شوند و به مسايل کلان مي پردازند قوه قضاييه جمهوري اسلامي قائل بر شرع است و هرکاري مي‌تواند انجام دهد جز اجراء. نظارت و اشراف کامل بر ضابطين دستگاه قضايي موجب ايجاد امنيت بيشتر در جامعه است و نبايد اجازه داد که ضابطين انتظامي خود مختار شده و پليس‌سالاري در جامعه رواج يابد چرا که پليس‌سالاري در جامعه ، آسيب نظارت است.روساي دادگستري‌ها نه از نيروي انتظامي بترسند و نه اجازه دهند که جاي آنها را بگيرند. در امر تحقيق و کشف جرم همه چيز را در اختيار نيروي انتظامي قرار ندهيد. شخص دادستان و بازپرس پرونده نيز تحقيقات لازم را انجام دهد و اجازه ندهند كه نيروي انتظامي هر بلايي سر متهم بياورند و در قانون جديد آيين دادرسي کيفري براي بازپرس معاوني در نظر گرفته شده است که بازپرس را در نظارت بر ضا بطين کمک کنند.نظارت و اشراف بر ضابطين انتظامي از سوي قضات از سياست‌هاي مورد تاييد رهبري است و قضات باید بدانند که لازم است تا اشراف کامل بر ضا بطين داشته باشند و مقابل زياده خواهي اين تشکل‌ها بايستند

Saturday 9 May 2009

شبنامه سیدحسن گلستانی کار مافیای آخوندکهای بروجردی بود

مرجعیت کلیشه ای

حضرت آیت الله العظمی ناصر المکارم الشیرازی
گردانندگان وبسایتها و وبلاگهای تخریبچی دست از فعالیتهای سوء خود برنداشته و برنمیدارند. نه تنها دست از تخریب برنداشته اند بلکه دامنه آن را گسترش بخشیده اند و از عالم دوریشی متوجه جهان روحانیت شده اند و اگر با توطئه های آنان برخورد مناسب نشود بزودی متوجه سرکار و عموم آقایان مراجع قم و سایر حوزه های علمیه جهان تشیع خواهند شد
پُر واضح است که در شرایطی که حضرت عالی و مراجع دیگر سرگرم هشدار دادن مقامات نسبت به خطر وهابیت هستید و با ارشادات خود سعی در بستن راه بر گسترش وهابیگری در میان مسلمانان دارید، این جماعت اخوندکهای مارمولک فطرت وابسته به دستهای بیگانه و پشت پرده همه سعی و تلاش خود را مانند مارهای سمی خطرناک خزنده انجام میدهند تا مردم مسلمان را عاصی و مقام مرجعیت را بی اعتبار سازند
دلیل این امری که به عرض مبارک مستطاب حضرت عالی رسانده میشود آن است که این آخوندکهای فاسدِ مُفسِدِ مَفسَده انگیز مانند آخوندک خنّاس جواد محرابی و همپالکی های بد صفت و نسناس او مانند مافیای شبکهء هیاتها و مساجد بروجردی به سرکردگی چماقداران و چاقوکشان بدنامی مانند علی کشوری و علی گودرزی و عبدالرحیم بیرانوند در وبلاگهای ورشکسته و بی خریدار وبیمقداری مانند زیرخرقه و مثل ذلک سرگرم توهین و فحاشی و هتاکی و پرده دری از بزرگان روحانیت و آقایان مرجعیت شده اند.
ترفند آنان این است که هربار که یکی از آقایان مراجع فتوایی صادر میفرمایند که به مذاق این مارمولکهای افعی صفت خوشایند نیست بلافاصله به بیت و دفتر او لشکر کشی میکنند و به صحنه سازی میپردازند تا فتوای جدیدی در نقض فتوای صادر شده توسط آن روحانی مرجع اخذ نمایند. چنانچه ترفندهای شوم و شیطانی آنان موثر واقع نگردد کار را به پرده دری و هتاکی میکشانند. نمونه اخیر آن همین معامله ای است که با حضرت آیت الله العظمی صادقی تهرانی انجام میدهند و بی ادبی و گستاخی های فراوان روا میدارند
اگرچه خوانندگان این قبیل وبلاگها و وبسایتهای کذایی که جیره خواران سفره های به ناحق پهن شده از بودجه بیت المال مسلمین اند خواننده ای ندارد، و جز دوسه اخوندک تازه ریش دراورده مثل عبدالرحیم بیرانوند یا بیریش مانند جوادمحرابی و مافیای وابسته به انان کسی به این زباله دانیهای رذیله نویسی وقعی نمینهد، اما از انجا که شیوه ناخجسته آنان لجن پراکنی به دامان روحانیت است بجا است که حضرت مستطاب عالی با ارشادات همیشگی خود پنبه غفلت را از گوش مقامات مسئول بیرون اورید تا با استفاده از مقتضیات قانونی راه را برآنان سد کرده و این پایگاه های اینترنتی مفسده انگیز را مسدود و بلااستفاده نمایند
برای ما طلاب حوزه علمیه قم جای شبهه نیست که شبنامه بلکه سبّ نامه ای که ماه قبل در سراسر قم انتشار یافت و به نام سیدحسن گلستانی تویسرکانی به محضر شما گستاخی شده بود کار همین نسناسان خناس و شرالناس بود. دلیلی که ما را به این استنباط هدایت میکند سخنان زیرگوشی است که از قول همین اذناب الشیاطین در افواه طلاب قم و بروجرد شیوع یافته که بالجمله بر علیه حضرت مستطاب عالی لجن پراکنیهای درگوشی میکنند و میگویند اگر مکارم در حمایت از ما سستی کند، او را خراب میکنیم. چون با کسی شیر نخورده ایم

با پوزش طلبی از تصدیع
طلاب حوزه علمیه قم – پیروان اسلام ناب محمدی

پوپولیسم احمدی نژاد ، عوارض و عواقب آن

زمانی که رییس‌جمهور ایران، محمود احمدی‌‌نژاد، ماه گذشته پس از سخنرانی در کنفرانس بین المللی ضد نژاد پرستی در ژنو به خانه بازگشت، تلویزیون دولتی ایران تصاویری از جمعیتی را مخابره نمود که برای استقبال از او حاضر شده بودند. علاوه بر آن، در اظهار نظری که توسط وزارت امور خارجه منتشر شد، عملکرد احمدی‌نژاد به عنوان نمونه‌ای درخشان از دیپلماسی ایران در بوق و کرنا قرار گرفت. در بخشی از این سخنرانی، احمدی‌نژاد اسرائیل را رژیمی نژاد‌پرست معرفی نمود و همین امر منجر شد نمایندگان بسیاری از کشورها، به نشانه اعتراض سالن محل برگزاری کنفرانس را ترک کنند. اما به نظر می‌رسد چنین ستایشی از عملکرد احمدی‌‌نژاد، به طور فزاینده‌ای با افکار عمومی ایران در تضاد باشد
احمدی‌نژاد از زمانی که در سال 2005 در انتخابات ایران پیروز شد، همواره جنجال برانگیز بوده است؛ اما در مقطع کنونی و در فاصله چندین هفته مانده به آغاز انتخابات ریاست جمهوری در ایران، کاندیداهای رقیب احمدی‌نژاد همان حرف‌هایی را می‌زنند که مردم بیشتر به شنیدنشان به صورت شایعات و حرف‌های در گوشی عادت داشتند. مهدی کروبی، یک کاندیدای انتخاباتی که شعار "تغییر" را برگزیده، در این زمینه چنین گفته است: «سخنرانی‌‌های رییس‌جمهور به منافع ایران ضربه وارد کرده است». کروبی با اشاره به انکار هلوکاست توسط احمدی‌نژاد اعلام داشته است، این مسئله که یهودیان در اروپا به صورت دسته جمعی قتل عام شده‌اند یا خیر، به ایران ربطی ندارد. کروبی همچنین ابراز
” برخی ایرانیان بر این عقیده‌اند که سیاست‌‌های پوپولیستی احمدی‌نژاد، عامل هدر دادن ثروت باد آورده‌ای است که در طول چهار سال ریاست جمهوری او از درآمدهای نفتی به دست آمده است. این رقم بی‌سابقه بالغ بر 300 میلیارد دلار بوده است! “
داشته است در صورتی که او رییس‌جمهور بود، بهبود روابط با غرب را اولویت اول قرار می‌داد. [
+]میر حسین موسوی، یکی دیگر از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری که پیشتر نخست‌وزیر ایران بوده است، ماجراجویی احمدی‌نژاد در مسائل خارجی را مورد حمله قرار داده و خواهان «بازگشت به عقلانیت» شده است. [+]در همین حال محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهوری به شدت از محمود احمدی نژاد رییس جمهوری ایران انتقاد کرده و هشدار داده است: «اگر مسیر فعلی ادامه پیدا كند، ما به سمت پرتگاه می‌رويم». [+]اکثر کاندیداها به صورت رک در مورد مسائل داخلی ایران اظهار نظر کرده‌اند. میر حسین موسوی گفته است از آزاد شدن کسانی که به دلیل طلب کردن آزادی زندانی شده‌اند، حمایت می‌کند. او همچنین به جوانان وعده داده است، گشت‌های ارشاد را جمع‌‌آوری خواهد نمود. [+]در همین حال، مهدی کروبی نیز به شدت از افرادی که افراد زیر سن قانونی را به مرگ محکوم می‌کنند، انتقاد کرده است. [+]ایرانیان فقیرتر ممکن است از در آغوش گرفته شدن احمدی‌‌نژاد توسط رهبران ونزوئلا و کوبا ذوق زده شوند، آن‌ها همچنین بدون شک از دست و دل‌بازی‌های رییس‌جمهور در سفرهای استانی استقبال می‌کنند. اما ایرانیانی که در شهرها زندگی می‌کنند و از سطح سواد بهتری برخوردارند، ممکن است چنین نظری در مورد احمدی‌نژاد نداشته باشند و با دیده شک به او نگاه کنند. تورم 25 درصد است، افت شدیدی در درآمد‌های نفتی به وجود آمده، کاهش شدیدی در نرخ سرمایه‌گذاری صنعتی رخ داده و آمار بیکاری افزایش پیدا کرده است. ایرانیان گروه دوم بر این عقیده‌اند که سیاست‌‌های پوپولیستی احمدی‌نژاد، عامل هدر دادن ثروت باد آورده‌ای است که در طول چهار سال ریاست جمهوری او از درآمدهای نفتی به دست آمده است. این رقم بی‌سابقه بالغ بر 300 میلیارد دلار بوده است! علی‌رغم همه ناخشنودی‌‌هایی که علیه احمدی‌نژاد وجود دارد، او همچنان برگ‌های برنده محکمی در دست دارد. حامیان او، علاقه بیشتری به رای دادن دارند تا منتقدان او! بسیاری از منتقدان، اصلاحاتی بسیار فراتر از آن چیزی می‌خواهند که کاندیداهای اصلاح‌طلب وعده داده‌اند. هیلاری کلینتون مدتی قبل در اظهار نظری گفته بود: «این که دنیا بداند ما قصد داریم با ایران تعامل داشته باشیم، اهرم قوی‌‌تری را در اعمال تحریم‌های سخت و شکننده در اختیار آمریکا قرار می‌دهد».البته در نظر برخی مقامات ایران، این سخنان نوع ملایم‌تری از سیاست چماق و هویجی است که دولت جورج بوش استفاده می‌کرد.

Tuesday 5 May 2009

مراجع تقلید حق ندارند پیروان مذاهب مختلف اسلام را حرامزاده بخوانند

سلطه خرافه بر وهابی و رافضی


روز پنجم اردیبهشت ماه جاری آیت الله العظما ناصرالمکارم الشیرازی با صدور بیانیه ای وهابیت تکفیری را یک مکتب تروریستی دانستند که برپایه خشونت کور قرار دارد. [متن این بیانیه در کجکول انتشار یافت]. حضرت آیت الله در بیانیه خود از جمله مرقوم فرموده بودند
بايد فکري براي خاستگاه اصلي اين پديده شوم -وهابیت تکفیری- کرد که همان مدارس به اصطلاح ديني آنهاست که در آنجا چنين تعليم مي‌دهند: "هر کس وهابي نيست جان و مالش مباح است!!" متأسفانه دست‌هايي در کار است که اين مدارس را در همه جا توسعه مي‌دهد که اخيراً به کشور ما هم رسيده است


طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام راستین برهمین اساس از حضرت آیت الله مکارم پرسشی دارند
*
پرسش
*
وهابیون ، در حسابِ خود، خودشان را مسلمان میخوانند و همچنان که حضرت مستطاب عالی متذکر شده اید هر مسلمان غیر وهابی را، نامسلمان میشمارند و جان و مال و عِرض او را مباح میشمارند. اما آیا این رویه، فقط به علمای تکفیری وهابی اختصاص دارد؟ آیا به نظر نمیرسد که همین رویه مورد تایید علمای مکاتب دیگر اسلامی نیز هست، و هریک از مراجع مذاهب مختلف اسلامی اگر دستشان برسد با مسلمانان سایر فرقه ها و مکتبها و مذهبها همان معامله ای را میکنند که وهابیون تکفیری به فرموده حضرت مستطاب عالی با غیروهابیون میکنند؟! ؛
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
حضرت آیت الله
آیا جز این است که خود سرکار عالی بخش کثیری از شیعیان اثنا عشری را در سراسر شهرهای ایران و ممالک همجوار و سایر نقاط جهان به دلیل ارتباط با مسلک تصوف اسلامی منحرف میشمارید و فتوا به ممنوعیت شرعی ازدواج با آنها میدهید و عقد ازدواج میان مسلمان غیرصوفی با مسلمان صوفی؛ یا مسلمانان صوفی را میان یکدیگر باطل میدانید، و در واقع فتوا به حرامزاده بودن همه مسلمانانی میدهید که در خانواده های پیرو مکتب تصوف و درویشی به دنیا آمده اند؟!؛ آیا این رویه حضرت مستطاب عالی و هم مشربان شما تفاوتی با رویه مراجع وهابیت دارد؟ مراجع وهابیت نیز عموم شیعیان بخصوص مراجع تقلید آنان از جمله سرکار عالی را رافضی میشمارند و عقد ازدواج میان مسلمانان شیعه را غیرشرعی؛ و شیعه زاده ها را عموماً و بلا استثناء حرامزاده میدانند، و در نتیجه - همچنان که خود سرکار عالی مرقوم فرموده اید- خون و جان و مال و عرض و ناموس عموم شیعیان [ از جمله سرکار عالی و یکایک اعضای خانواده سرکار مستطاب را] هدر و مباح میدانند
حضرت آیت الله
کم نیستند کسانی که وهابیت را باطل میدانند اما در عمل از منطق آنان در صدور فتاوی خود تبعیت میکنند. بحث بر سر بطلان وهابیت و حقانیت تشیع [ بزعم شما، یا بطلان رافضی گری و حقانیت وهابیت به زعم وهابیون] بحثی فرعی است. حرامزاده شمردن مسلمانان، حرامزاده شمردن پیروان قرآن و رسول الله ص ، عین خرافه است. این خرافه بزرگی است که وارد دین شده و در باورهای مراجع مذاهب مختلف اسلامی نفوذ و رسوخ کرده است
حضرت آیت الله
ما امروزه در دهات و قصبات و روستاها و شهرکها و شهرهای استانهای دور و نزدیک وطن اسلامی از اسلامگریزی عامه نمونه های بسیار زیادی ملاحظه میکنیم. مردم نمیخواهند مسلمان بمانند و حرامزاده بشمار بروند. با منطق حرامزاده شمردن مسلمانان، رهبران مذاهب و مکاتب منتحل به اسلام، به جنگ یکدیگر میروند و برعلیه یکدیگر شعار میدهند. اما توده های مردم مسلمان نسبت به همه آنان بدگمان و بی اعتماد شده اند. خفته را خفته کی کند بیدار!!؛ هموطنانمان ، فقط از وهابیت نمیگریزند، از عموم خرافه هایی که رخت دین به تن کرده و در لسان مراجع مذاهب مختلف بیان میشود، خوف زده و فراری اند
در این زمینه توجه حضرت مستطاب عالی را به هشداری از یکی از علمای جامعه روحانیت مبارز جلب میکنیم
با تقدیم احترام و فروتنی

آیت‌الله بجنوردی: تلاش کنیم که خرافات در باور دینی مردم وارد نشود
آیت‌الله موسوی بجنوردی استاد حوزه و دانشگاه روز پنجم اردیبهشت در گفتگو با قلم نیوز درباره ترویج خرافات توسط برخی شخصیت‌های رسمی و تبعات این قبیل رفتارها خاطرنشان کرد

خرافات به تمام معنی یعنی تفکرات غیرعقلانی و مسائلی که در دین وجود ندارد که افراد سودجو با یک‌سری اهدافی اینها را در بین مردم مطرح می‌کنند.متاسفانه خرافات مانند موریانه عمل می‌کند؛ به هر چیزی که رخنه کند آن را پوک کرده و از بین می‌برد. مثلا اگر خرافات به مذهب عقلانی که اساسا بر عقل استوار است نفوذ کند، مذهب و دین را متلاشی می‌کند و می‌تواند بسیار خطرناک باشد.لذا باید تلاش کنیم که خرافات وارد باور دینی مردم نشود.

Monday 4 May 2009

در دیدار با محسن رضایی عنوان شد




حضرت آيت الله العظمي صانعي فرمودند: امروز متأسفانه عوام فريبي و ارتجاع زياد ديده مي شود، در حالي كه در زمان امام كسي جرأت نمي كرد به اين وسيله خود را مشروع نشان دهد. حرف هايي كه امروز مي شنويم آن روزها نمي شنيديم. ما بايد از مردم شرمنده باشيم. چطور امكان دارد كه ما با وسائل مختلف، مردم را نادان فرض كنيم و آن وقت از آن ها توقع داشته باشيم كه در صحنه حضور داشته باشند؟ ما بايد از اين اعمال پرهيز کنيم و مردم را صاحب حق بدانيم. آن ها مي دانند كه برخي دروغ مي گويند و فريب مي دهند. مردم مي دانند که چه کساني و در چه مکانهايي شخصيت و اصالت اين ملت را ناديده مي گيرند.عزت و فخر ملت ايران را دست كم نگيريد و به آن ها دروغ نگوييد. از فقير پروري كه مخالف دستورات اسلامي است، پرهيز كنيد و به مردم صدقه ندهيد ولي توليد کار كنيد و به توليد ارزش دهيد. اين هاست كه زيربناي اقتصادي يك كشور را مي سازد. مردم را صاحب حق بدانيد و به آزادي هاي آن ها احترام بگذاريد. رعايت اين حقوق نشات گرفته از فرهنگ اسلامي ما است و بايد آن را تقويت كنيد و به رأي آن ها تمكين كنيد. ما بايد كاري كنيم كه مردم ما را از صميم قلب دوست داشته باشند؛ خفقان و تطميع، دلها را به سوي ما نزديك نمي كند، بلكه بايد تلاش كرد مردم در صحنه بيايند و ما نيز در مقابل انتخاب آن ها تمكين كنيم. اگر ما توانستيم اينگونه باشيم، حضور مردم را در تمام صحنه ها بيمه کرده ايم، چرا که ما از همين مردم ياد گرفته ايم كه انجام وظيفه، پيروزي است.

Saturday 2 May 2009

دستهای آلوده خانواده گودرزی در ترورهای اول انقلاب


اکبر گودرزی - ۱٣٣٨ خ ، ٣ خرداد ۱٣۵۹ خ - سرکرده و بنیان گذار گروه فرقان زادهء ده کوچکی به نام دوزان بین خمین و الیگودرز بود. خانواده او تا اندازه ای جذب افکار کمونیستی مبلغان حزب توده شده بودند و خود را خط امامی میخواندند و نظریه علی شریعتی مبنی بر اسلام منهای روحانیت را تبلیغ میکردند. اکبر گودرزی / فرقانی‌ها از وی با عنوان «چوپان زاده آزاده‌» یاد می‌کردند. /با تاثیر گذاری بر روی طلاب جوان یک شبکه تروریستی تشکیل داد که درآن شصت هفتاد طلبه بودند

وی در حوالی سال ۱۳۳۵ متولد شده (در شناسنامه ۱۳۳۸ قید شده‌)، در سال ۵۱ یا ۵۲ عازم، ‌خوانسار شده و مدتی در مدرسه علمیّه آنجا تحصیل کرده و سپس یک سال در قم مانده و بعد از آن به تهران‌ آمده و مدتی را در مدرسه چهل‌ستون و سپس در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین بیتوته که به سال ۵۶ آنجا را نیز ترک کرده و از لباس طلبگی هم خارج شده است‌. او علاوه بر درس طلبگی‌، درس جدید را هم تا کلاس یازده خوانده است‌
گودرزی در سال ۵۶، کلاس‌های تفسیر در مناطق مختلف
تهران (نازی‌آباد، سلسبیل‌، قلهک، جوادیه و خزانه) بر پا و نیروهایش را نیز از همین جلسات جذب می‌کرد. البته برخی از این جلسات هم به اقتضای فضای آن سال‌ها در خانه‌های افراد علاقه‌مند تشکیل می‌شد‌ . مساجدی که گودرزی جلسات قرآن را در آنها برگزار می‌کرد، عبارت بود از مسجد «الهادی» ، (خیابان شوش‌) ، مسجد «فاطمیه خزانه»‌، مسجد «رضوان» (خیابان اتابک)، مسجد «شیخ هادی» و مسجد «خمسه قلهک». مسجد «اعظم» هم که ‌کتابخانه قائم در آن بود و جوانان مذهبی به آنجا رفت و آمد داشتند، در اختیار علی حاتمی (که در زندان ‌خودکشی کرد)، یکی از فرقانی‌ها بود و افرادی را در همانجا جذب این گروه کرد.
گودرزی با داشتن شماری از جوانانی که همچنان روحیات انقلابی ‌سال‌های ۵۵ ـ ۵۷ را داشتند، آنان را بر اساس آموزه‌های قرآنی نشأت گرفته از برداشت‌های خود، به شدت بر ضد روحانیت و آنچه آن را «آخوندیسم» می‌نامید، تربیت کرده بود .


واوائل انقلاب زیر نام گروه فرقان ، اقدام به ترور روحانیون و نزدیکان آیت الله امام خمینی منجمله آیت الله مطهری و آِت الله قاضی تبریزی نمود. او هم‌زمان با انتشار جزوات تفسیری‌، خود نیز در ترورهای سال ۵۸ درگیر شد و مستقیم در ترور محمدولی قرنی شرکت داشت‌, همچنین در اثر انقجار بمبی که توسط این گروه در نماز جمعه دانشگاه تهران کار گذاشته شد، آیت الله سیدعلی خامنه ای مصدوم شد. ارتباط نزدیک علی اکبر هاشمی رفسنجانی با این گروه از مجهولات آن دوران بشمار میرود، هرچند یکبار سه نفر از اعضای این گروه بر اثر اختلافی اقدام به ترور ناموفق علی اکبر رفسنجانی کردند


فرقان بعدها با انتشار اطلاعيه‌اي، مسئوليت ترور مفتح را به عهده گرفت. اين اعلاميه كه در 29/9/58 صادر شد ضمن برشمردن 9 مورد شهيد مفتح را متهم به كميته بازي و حزب بازي و تلاش براي تشكيل ساواك جديدي تحت عنوان «ساواما» كرده بود (كيهان 2/9/58).در ترور مطهري حسن گودرزي، حسين قاسمي نقش داشتند و اين نقشه با طراحي محمد متحدي صورت گرفت.در ترور قره‌ني، محسن سياهپوش ، مهدي ملاحسيني و حسين قاسمي دخيلي بودند، طره‌خاني را علي اسدي، حسين قاسمي و محمد متحدي ترور كردند، علي اسدي، رضا يوسفي و محمد متحدي هم عراقي و مهديان را به قتل رساندند /پرونده اكبر گودرزي 18383


گودرزی در روز ۱٨ دی ۱٣۵٨ خورشیدی دستگیر شد و در روز ٣ خرداد ۱٣۵۹ خورشیدی به همراه دیگر اعضای شاخص گروه تیرباران شد
بعد از دستگیری ، بازداشت
و اعدام اکبرگودرزی – با نام مستعارعباس- و تمامی اعضای این گروه، برخی از افراد خاندان گودرزی با امید به متلاشی کردن شبکه روحانیت، تصمیم به وارد آوردن ضربات خزنده از درون حوزه گرفت و برای ا ین کار جوانان خاندان گودرزی را تشویق به پوشیدن لباس اهل علم و نام نویسی در حوزه علمیه قم کرد. بسیاری از اعضای این خانواده در حوزه مزبور به شبکه مافیایی علی کشوری وصل شدند و همراه باند بیرانوند و ساکی شبکه مساجد و هیاتهای بروجرد را برپا کردند که از زمان تاسیس تاکنون آّبروی اسلام ناب محمدی را در موارد زیادی ریخته و اسباب لکه دار شدن جامه مقدس روحانیت را فراهم آورده است
طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی

Friday 1 May 2009

پاسخ محکم و مردانه حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی به مدیر مسئول کیهان


درپی انتشار برخی مطالب توهین آمیز نسبت به مهدی کروبی در روزنامه کیهان روز چهارشنبه هفته گذشته و انتقاد از دفاع مهدی کروبی از حقوق کودکان زیر 18 سال، دبیر کل حزب اعتماد ملی با نگارش نامه‌ای به مدیرمسئول روزنامه کیهان به آن انتقادات پاسخ داد. به گزارش سرویس سیاسی آفتاب،‌ متن کامل این نامه بدین شرح است


مدیرمسوول محترم روزنامه کیهان با سلام؛ وفق قانون مطبوعات این جوابیه را در روزنامه کیهان منتشر فرمایید

با تشکر

مهدی کروبی


(بسم الله الرحمن الرحیم و قل اعوذبک من همزات الشیاطین (مومنون، 97


آقای حسین شریعتمداری مدیرمسوول روزنامه کیهان

سلام علیکم

طبق عادت مالوف و سنت مسبوق آن جریده، در روزنامه روز چهارشنبه نهم اردیبهشت ماه 1388 با نگارش دو متن مستقل اما مرتبط، یکی به زبان لودگی و دیگری به زبان امنیتی این بار علیه اینجانب مهدی کروبی به تهمت و هتک حرمت روی آورده‌اید و دوستان و یاران مرا هم بی‌نصیب نساخته‌اید، بلکه در پرده‌دری، درهای تازه گشوده‌اید و همگان را نه در مقام روزنامه نویس که در جایگاه یک مقام امنیتی به وابستگی به رژیم صهیونیستی متهم کرده‌اید


وااسفا که در جمهوری اسلامی، این نظام برآمده از خون شهدا، قلم به دست کسی افتاده که در جایگاه نمایندگی رهبری در معظم‌ترین موسسه مطبوعاتی حکومتی نه تنها از مشی رهبری پیروی نمی‌کند بلکه با سوءاستفاده از موقعیت شغلی خویش و جایگاهی که در مقام بهره‌مندی از اموال عمومی دارد بنگاه دروغ‌پراکنی راه انداخته و پس از عمری در پوستین خلق افتادن و نقش پراودای ایرانی را بازی کردن و هتک حرمت مراجع عظام تقلید و روشنفکران برجسته دینی و مدیران خادم ملت اکنون به سراغ فردی آمده که هرگز داعی دفاع از خویش نداشته و همواره کوشش کرده آبروی ریخته شده افراد و حق ناحق شده اشخاص را با وساطت و میانجیگری و میانداری و میانه‌روی و ریش سفیدی به آنان بازگرداند و همواره با این روش از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و راه امام پاسداری کرده است. اکنون اما نوبت به خود من رسیده است که از عنایات و کنایات کیهان بی‌بهره نمانم و بدانم که این بنگاه دروغ پراکنی از تحریف مواضع مهدی کروبی ناامید شده به توهین روی آورده است


”چاره‌ای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدی‌سیرجانی که با مهدی کروبی سخن می‌گویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانواده‌اش در راه انقلاب و نظام روشن است

. “
بارها از تحریف کیهان در عبارات و کلمات منسوب به خویش گذشت کردم چرا که تیغ کیهان در دریدن اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان را کندتر از آن دیدم که نیازی به در افتادن با کیهان باشد اما اکنون که حد گذرانده‌اید و از آن بدتر افزون بر من، یارانم را نیز متهم ساخته‌اید چاره‌ای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدی‌سیرجانی که با مهدی کروبی سخن می‌گویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانواده‌اش در راه انقلاب و نظام روشن است


البته می‌دانم که در این دیار از سعیدی سیرجانی تا دوست حضرتعالی سعید امامی همه از هر نوع بشر در معرض نیش قلم و قربانی بهتان شما هستند. سخن گفتن از خویش در فرهنگ عرفانی و اخلاقی ایرانیان مذموم است اما اسوه ما امام علی(ع) است که در زمانه نامردانی می‌زیست که العیاذبالله اسلام و ایمان و نماز او را زیر سوال بردند و آن امام شرمسار از عصری شد که در آن او را با معاویه بن ابی سفیان قیاس می‌کردند. پس به فریاد درآمد و از سابقه خود در اسلام و یاری پیامبر اسلام و جنگاوری در جبهه حق گفت. امروز هم همان روز است که افرادی چون شما با بی‌انصافی تمام سوابق فرزندان ایران و یاران امام را زیر سوال می‌برید و کسی را یارای هماوردی با شما نیست که اگر هست چون شمشیرعلی در نیام و چون زبان آن حضرت در کام است


من اما زبان در کام نمی‌گیرم و از یاد نمی‌برم جفایی که شما در حق مراجع محترم تقلید و روشنفکران مسلمان و حتی دگراندیشان کرده‌اید


کیست که سابقه و رابطه مرا با برخی از فقها و مجتهدین نداند و از این واقعیت غافل باشد که در مرزبندی با آن بزرگان و ترجیح امام عزیز بر آن علما از سابقون بودم؛ اما آیا این مجوزی است که بر هتک حرمت ایشان از سوی کیهان سکوت کنم؟ کیست که فاصله مرا (به‌خصوص در سالهای آغاز تاسیس جمهوری اسلامی) با برخی از روشنفکران ملی و مذهبی نداند و به یاد نیاورد که در ترجیح خط امام بر خط‌ها و جناح‌های دیگر لحظهای تردید نداشتم؛ اما آیا این دلیلی است که بر هتک حیثیت بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان – که در تدین او شکی نبود – چشم ببندم؟ آیا مکتب همان امام و میراث همان اسلام نباید سبب شود که این همه ظلم و جفا را نادیده نگیریم وقتی که مدیران کیهان همسو با تهیه کنندگان برنامه‌هایی چون هویت به نویسندگان و روشنفکران این سرزمین چون مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب و مرحوم دکتر عباس زریاب خویی توهین می‌کردند؟ آیا امروز همان کلام امیرمومنان نباید سرلوحه ما باشد که اگر مسلمانی از خبر تعرض به زنی یهودی بمیرد، بر او حرجی نیست؟


آقای شریعتمداری؛ شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلامیه من درباره ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زیر 18 سال می‌شوید؟ شما در کدام مدرسه و مکتب و دانشکده درس فقه و حقوق و علم دین آموخته‌اید؟ مساله اعدام افراد زیر 18 سال مساله‌ای فقهی و حقوقی است که فقها و حقوقدانان باید درباره آن نظر دهند و البته هر نظری در این باره می‌تواند مورد نقد علمی هم قرار گیرد نه اینکه مایه لودگی و فحاشی به نام طنزپردازی شود. در فقه اسلامی هیچ تردیدی در اصل قصاص نفس در مورد قتل عمد وجود ندارد مگر آنکه صاحبان حق از آن بگذرند. اما بر مبنای همین فقه، کودکان از مجازات اعدام مستثنی هستند. تنها بحث و اختلاف نظر درباره افراد کم سن و سال که در اصطلاح
” شما چرا و چگونه به خودتان اجازه می‌دهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چه‌کاره‌اید و چه جایگاهی دارید؟ “
فقهی و حقوقی غیرمکلفین، غیربالغین و یا «صبی» و کودک نامیده می شوند اختلاف از نظر میزان سن آن‌هاست. این مطلب مورد اتفاق همه فقهای اسلام است که «صبی» یعنی کودک در صورت ارتکاب قتل عمد محکوم به قصاص نفس و اعدام نمی‌شود، بلکه «عاقله» یعنی خویشاوند و خاندان وی دیه مقتول را می‌پردازند. لیکن چون اخبار و احادیث مربوط به این موضوع هم تعدادشان اندک و هم مضمونشان متفاوت است موجب اختلاف نظر در مفهوم و مصداق کودک و صبی گردیده است که آیا منظور از صبی و کودک کیست. برخی فقها با استناد به برخی از احادیث گفته‌اند منظور از آن افراد زیر 15 سال است. برخی روایات به میزان رشد جسمی فرد مورد نظر اشاره و تاکید نموده‌اند و نه به مقدار سن او و حتی قید وجب راجع به قد وی ذکر شده است. در برخی فتواها به نشانه‌ها و علائمی از رشد جسمی و جنسی فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر دیگر این است که بلوغ و کمال فرد تابع شرایط اقلیمی و آب و هوایی است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبی و کودک علی‌الاغلب افراد زیر هجده سال است و نه پانزده سال. براساس این واقعیت است که قوه قضائیه کشور ما تحت ریاست فقیهی مطلق و مجتهدی کامل نیز بخشنامه‌هایی را مبنی بر منع اعدام افراد زیر هجده به قضات فرستاده و اخیرا پیش‌نویس لایحه‌ای را در این باره جهت تصویب تقدیم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان یک روحانی نظرم این است که در شرایط اقلیمی ما کودکان در سنین بالاتر از پانزده سال به بلوغ و رشد همه‌جانبه می‌رسند و مساله آغاز به انجام به اعمال عبادت با مسائل کیفری فرق دارد و لازم است که قانونی در این‌باره تصویب و از اعدام افراد زیر هجده سال جلوگیری شود. آیا به نظر شما کیهان‌نشینان این دیدگاه امثال بنده و قوه قضائیه ارتباطی به صهیونیسم دارد و آیا شما طرفدار اعدام افراد زیر هجده سال هستید و معتقدید اگر کسی مانند شما فکر نکند از عوامل صهیونیسم است؟! آیا صهیونیست‌ها از اینکه در ایران افراد زیر 18 سال را اعدام کنند و بتوانند علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنند راضی‌ترند یا اینکه یک روحانی علاقه‌مند به نظام و یار امام خواستار لغو این مجازات‌ها شود؟ مگر خداوند متعال در قران مجید نفرموده است اگر فردی را بناحق بکشند مانند این است که همه انسان‌ها را کشته‌اند و اگر کسی را از مرگ ناحق نجات دهند مثل این است که همه انسان‌ها را نجات داده‌اند. ما کی می‌خواهیم به این آیات رحمت الهی عمل نموده و از خشونت‌ دوری کنیم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه می‌دهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چه‌کاره‌اید و چه جایگاهی دارید؟ در گذشته بسیاری از مسائل بوده که واجب یا حرام بوده ولی با تحقیقات جدید و فتوای علما غیرواجب و یا حلال شده است. مثل احکام بئر و کشیدن آب آلوده به نجاست چاه و نیز مانند ماهی‌های خاویاری که
” آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگ‌ها از بیراهه شما دور نیست؟ “
تا انقلاب حرام نبود بعد از انقلاب با فتوای امام و برخی دیگر از مراجع حلیت آن اعلام شد ونیز مانند مساله مهم حق رای زنان که قبل از انقلاب یکی از محورهای اعتراض علما بود ولی بعد از انقلاب، زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پیدا کردند. پس ماهیت متکامل فقه و پویایی آن هرگز با این بضاعت علمی شما نمی‌تواند مورد تردید باشد و در واقع دلیل بر آشفتگی شما از این اعلامیه نیست. آنچه علت پرده‌دری شماست ترس از انتخابات آینده است که شما در فرآیند این انتخابات کیهان را به ارگان نامزدی خاص بدل کرده‌اید و به نام انتشار اخبار دولت به تریبون رئیس دولت تبدیل شده‌اید و آرزوی تمدید این دوره را در سر می‌پرورانید و برخلاف مشی رهبری، روزنامه‌ای که از اموال عمومی است را به ارگان فردی تبدیل کرده‌اید و با مشاهده اقبال مردمی در صف مقابل آشفته خاطر می‌شوید و چنین بی‌تابانه عنان از کف می‌دهید و دشنام می‌دهید. شگفتا که در رژیم شاه اعضای سابق حزب توده، رستاخیزی و ساواکی می‌شدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی می‌پرداختند و پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروه‌های ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی می‌پوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بیت‌المال متکی هستند) به یاران امام و انقلاب توهین می‌کنند. روزی دگراندیشان و روشنفکران، دگر روز چهره‌های ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جایی حتی بیت امام خمینی و نوه محترم وی را هتک حرمت می‌کنند. بدین‌ ترتیب گویی کیهان به پایگاه ترویج خشونت و تفرقه و فرقه‌گرایی تبدیل شده است. شما با این شیوه، ریشه در کدام راه دارید؟ آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگ‌ها از بیراهه شما دور نیست؟ آیا از آن زنان مومنه‌ای که با نگارش اخبار کذب و مقالات دروغ در کیهان حریم‌شان را شکسته‌اید و در برخی پرونده‌های شبه قضایی برای ایشان پاپوش دوخته‌اید، حلالیت طلبیده‌اید؟ آیا روی دیدار با ارواح طیبه علما و فقهایی که بدان‌ها توهین کردهاید را دارید؟ انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 آزمون ملی ایرانیان است. هر کس که بتواند خدمتگزار ملت باشد از حق ثبت نام در این انتخابات برخوردار است و تاکنون نیز چهار نفر بیشتر اعلام آمادگی نکرده‌اند. قانون هم وظیفه همه نهادها را روشن کرده است. روزنامه کیهان به عنوان بخشی از بیت‌المال باید طبق قانون تابع سنتی باشد که اموال عمومی تابع آن‌اند و آن بی‌طرفی است. چرا کیهان هر روز علیه دو نامزد
” هم می‌خوانم و هم می‌نویسم به‌ خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامه‌ای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. “
انتخابات 22 خرداد – که هر دو یار امام بوده‌اند – پرده‌دری می‌کند و برای نامزد سوم سینه‌درانی؟ روزنامه کیهان به چه حقی هر روز علیه مهندس میرحسین موسوی و اینجانب مقاله و خبر می‌نویسد و جعل می‌کند و تهدید می‌کند که مراجع صلاحیتدار به حسابم می‌رسند؟ مگر شما وکیل مدافع آن مراجع یا مامور مخفی آنها هستید که این‌گونه از عالم غیب خبر می‌دهید؟ آقای شریعتمداری؛ درست است که در انتخابات سال 1384 حق خود را پایمال یافتم اما این شب انتخابات از آن شب‌ها نیست که هنوز نیمه شب فرا نرسیده و صفحه روزنامه کیهان به ساعت 10 شب نرسیده و صندوق رای جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تیتر اول روز بعد خبر از رتبه‌بندی نامزدها بدهید و نفر اول و دوم و سوم را تعیین کنید و سودای سونامی احمدی‌نژاد سر دهید. در این چهارساله که روزنامه اعتماد ملی را منتشر کرده‌ام دقیقا می‌دانم که صفحه اول روزنامه چه زمان بسته می‌شود و اخبار غیبی چگونه به مدیرمسوول می‌رسد. مرا به بیسوادی متهم کرده‌اید. نمی‌دانم شما در کدام مدرسه و دانشکده و حوزه درس خوانده‌اید. اما از شما با آن آرشیو غنی اطلاعاتی و امنیتی در موسسه کیهان (که در آن ابعاد زندگی همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعید است که ندانید و نتوانید پوشه مربوط به اینجانب را بیابید تا بفهمید که مهدی کروبی دانش‌آموخته دانشگاه تهران پیش از انقلاب اسلامی بوده و افتخار کسب اجازات علمی و اجتهادی متعدد از مراجع معظم تقلید و اساتید کهن سال حوزه علمیه قم و تهران را در کارنامه خود دارد. مگر آنکه بگویید این مدارک را هم دیده‌اید و برای آن اساتید نیز احترامی قائل نیستید و این البته خود عذر بدتر از گناه است که به مقام امامت امت و رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی اهانت می‌کنید که به فرد به زعم شما بیسوادی چون من این همه احکام متعدد داده‌اند. یاران مرا نفوذی نام نهاده‌اید. در میان یاران من به جز افراد خدوم بسیاری از یاران و نزدیکان امام عزیز حاضرند. نمی‌دانم شما در عمر خویش اصلا امام را از نزدیک دیده‌اید یا نه؟ برنامه شما تلاش برای اختلاف افکندن میان من و یارانم است تا با اتهامات واهی از قبیل اتصاف به صهیونیسم از پیگیری حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حکمرانی منصرف شویم. اما بدانید این اهداف نه انتخاباتی که ذاتی من در زندگی است و شهادت می‌دهم که هیچ حرفی را نمی‌زنم مگر آنکه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هیچ تصمیمی را نمی‌گیرم مگر آنکه مشورت کرده باشم. پس بدانید که هم می‌خوانم و هم می‌نویسم به‌ خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامه‌ای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. آقای شریعتمداری؛ در پایان به شما تذکر می‌دهم و نصیحت می‌کنم که به خود آیید و حد نگه دارید و اجازه دهید ملت از
حق انتخاب خود بدون تلقین و تخریب بهره ببرند. فاعتبروا یا اولوالالباب والسلام علی من اتبع الهدی مهدی کروبی 11/2/88