Wednesday 30 July 2008

چند سئوال از نویسنده جزوه درآمدی برتحولات سلسله نعمت اللهیه


لجن پراکنی های سازمان یافته مدرسی چاردهی بر ضد فرقه های درویشی درایران، سبب شد که این فرقه های غالباً بی نام و نشان و مهجور اسم و رسمی پیدا کنند و شهرت و نامی بهم بزنند
مدرسی چاردهی با مختصروجهی که برای منقل و وافورش دریافت میکرد موظف بود که بگردد و در تمام سوراخ و سنبه های ایران و هندوستان و ممالک مسلمان سر بکشد و هرجا اسمی از یک جمعیت ده نفره درویشی پیدا کرد آن را با آب و تاب در کتابهای خودش بنویسد و شرح دهد، و بحساب غلط خودش علیه آنها افشاگری کند و انحرافاتشان را نشان دهد. این کتابها بیش از آن که مورد توجه مخالفان درویشی واقع شود توسط خود پیروهای فرقه های درویشی خریداری میشد و دست به دست میگشت. چرا که هر فرقه ای به مندرجات این کتاب در مورد "رقبای خودش" استناد میکرد و نوشته های مربوط به خودش را ندیده میگرفت و از ردیه های مدرسی چاردهی علیه فرقه های "دیگر" سند حقانیت خود را استخراج میکرد، در عین حال که همان مطالب در همان کتاب دقیقاً در مورد فرقه خودش هم نوشته شده بود
تا چند سال پیش که همه فرقه های درویشی در همه اطراف و اکناف مملکت مورد سرکوب و ستم ِسازمان یافتهء دستگاه حاکمه یا عناصر نفوذی در دستگاه حاکمه قرار گرفتند، گروه های مختلف درویشی بر سر مساله حقانیت خود بر علیه رقبا ردیه مینوشتند. یکی از قدیمیترین نمونه های تقابل برسر حقانیت گروهی و دسته ای، اختلاف بین طرفداران دکترنوربخش کرمانی و مرحوم سلطانحسین تابنده بیدختی بود. این اختلافات عمق و عرض و طول زیادی در کتابها و مجلات این دو گروه یافت. تا این که بالاخره جزوه ای به اسم "درآمدی برتحولات سلسله نعمت اللهیه" به نفع گروه معروف به "سلطانعلی شاهی های گنابادی" نوشته شد که در حقیقت ردیه ای بر دکترنوربخش و پیروان او بود. آقای مصطفی آزمایش در جزوه خودش کوشیده بود تا ثابت کند که چون اجازه نامۀء پیشکسوتهای دکتر نوربخش دستخط واقعی خود نایب الصدر شیرازی نبوده پس هم آنان و هم خود دکترنوربخش یک فرقه خودساخته هستند و اگرچه اسم گروه و دسته خودشان را نعمت اللهی گذاشته اند اما جزء این جمعیت نیستند و نمیتوانند به رسمیت شناخته شوند
بعد از چاپ این کتاب توسط انتشارات حقیقت ، سروصدای دکتر نوربخش و هوادارانش فروکش کرد، اما همین کتاب "درامدی برتحولات سلسله نعمت اللهیه" باعث شد که موج حمله های زیاد جدیدی براه بیفتد که تا امروز هم ادامه داشته. ده بیست کتاب ردیه یا تعریض مخلوط با فحشهای آبدار به جزوه مصطفی آزمایش نوشته شد و بعد هم که کار مخالفت ها به عرصه وبلاگ نویسی کشید وبلاگهای زیادی این قضیه را دنبال کردند و هنوز هم که هنوز است این ماجرا ادامه دارد. از جمله آن که در وبلاگ جدیدالتاسیس زیر خرقه دوباره همین حمله های کهنه ، تجدید و تکرار شده. باهم میخوانیم

www.zirekherghe.blogfa.com
قابل توجه، روش مغلطه کارانه اطرافیانی نظیر مصطفی آزمایش است که در جزوه << در آمدی بر تحولات اخیر سلسله نعمه اللهیه >> با این که اصل اجازات را با این نواقص بصورت خطی و حروفی آورده ولی به آنها بی توجهی کرده حتی اجازه محمد کاظم اصفهانی را با << سعادت علیشاه >> و اجازه ملا سلطان را با << سلطان علیشاه >> ترمیم نموده است.این نشان دهنده و بیان کننده خدعه و تزویری است که با آن توانسته اند اجازه شیخیت را به جای قطبیت مطرح نمایند
مهم تر، چگونه افراد عربده کشی نظیر مصطفی آزمایش - با مغلطه کاری های مخصوص فرقه گنابادی- در صفحه ۱۳۳ کتاب تالیفی خود به نام << در آمدی بر تحولات سلسله نعمه اللهیه >> لقب شاه به ملا سلطان داده اند.در معنا این اتباع فرقه گنابادی هستند که ملا سلطان را شاه خطاب نموده اند ,نه سعادت علیشاه اصفهانی
.
این حمله های وقفه ناپذیر، باعث آشناشدن عده زیادی از مردم کوچه و بازار با این قضیه شد و اخیراً مسموع شد که همان جزوه کوچک درامدی بر تحولات سلسله نعمت اللهیه چندبار نایاب و تجدید چاپ شده. اگرچه بیشتر مطالب این جزوه را مخالفان در کتابهایی مثل در کوی صوفیان نقل کرده اند وحتی بعضی از صفحاتش را فتوکپی کرده و در کتابهای خودشان به چاپ رسانده اند
حال باید بررسی کرد که چرا امروز هر بیسوادی که از یکی از دهات مملکت سربرمی آورد و در پی نان و نام میخواهد سروصدایی به راه بیندازد، دوباره بر همین دهل میکوبد و همین سروصدا را برای چند دهمین بار تکرار میکند، و بنای حمله به مصطفی آزمایش را میگذارد؟ مگر این مصطفی آزمایش چه کسی است که این همه وبلاگ نویس و ناشر و نویسنده را برای مطرح کردن خودش در دور دست ترین نقاط ایران به کار گرفته و تمام مخارج این بزرگنمایی ها وتبلیغات برای او دارد از کیسه های گشاد وزارت ارشاد بذل و بخشش میشود. باید دید اصل ماجرا کجاست
آیا گردانندگان این وبلاگهای ردیه نویس و نویسنده های آن کتابهای سابق الذکر واقعاً نمیدانند که الان چندسال پیاپی است که دارند به شدت برای نویسنده یک جزوه کوچک صد صفحه ای این همه تبلیغ میکنند، یا این که میدانند ، و در کمال اگاهی و هوشیاری میخواهند به هرنحوی که شده این جزوه و نویسنده این جزوه را هرچه میتوانند مشهورتر و پرآوازه تر نمایند! اما چرا؟ چه هدف و غرضی را دنبال میکنند
در جزوه درآمدی بر تحولات سلسله نعمت اللهیه دو اجازه نامه مورد توجه ردیه نویسان و منتقدان بیسواد و در عین حال مغرض این جزوه قرار گرفته. یکی اجازه نامه مکتوب به خط مرحوم نایب الصدر شیرازی برای مرحوم آقا محمدکاظم اصفهانی و دوم اجازه منسوب به همین "آقا محمدکاظم اصفهانی" برای آخوندی به نام "ملاسلطانعلی". ایرادی که بحق شاید به جزوه مصطفی آزمایش وارد باشد و صاحبان این وبلاگها و کتابها هم همین ایراد را میگیرند آن است که او از طرف خودش جعل عنوان کرده است. سکوت حساب شده مصطفی آزمایش در مقابل فحاشی ردیه نویسها برای آن ردیه نویسها نتیجه معکوس به بار آورده، اما چه بسا اگر ایرادهایی که به جزوه دکترمصطفی وارد است صادقانه و بیجار و جنجال مطرح شود ، دکترمصطفی آزمایش خود را ناچار از جواب دادن به انها ببیند. پس نیازی هم به این همه فحاشی نیست
حالا برای وارد شدن به یک بحث اساسی و خارج از جار و جنجال، نامه ای را که جمعی از خوانندگان کجکول برای کجکول ای- میل کرده اند و ضمن آن سئوال هایی را از دکتر مصطفی آزمایش طرح کرده اند اینجا نقل میکنیم و بنوبه خود امیدواریم که این سئوالها بیجواب نماند
.
سئوال برخی از خوانندگان کجکول از آقای مصطفی آزمایش
.
آقای آزمایش
شما در جزوه خود به اسم درآمد تاریخی بر تحولات سلسله نعمت اللهیه صورت یک دستخط را منتشر کرده اید که از قوت طبع و توانایی و قابلیت نویسنده آن حکایت میکند. خواندن متن آن دستخط جای شبهه نمیگذارد که نویسنده اش شخص ادیب و فاضل و عربی دان و آشنا به اصطلاحات اهل حوزه بوده. آیا شما بدون هیچ تعصبی اطلاعی از نویسنده این دستخط دارید؟ بخصوص این که وی می بایستی نه فقط فردی خوش طبع و فاضل ، بلکه خطاطی برجسته نیز بوده باشد. این شخص کیست
پاسخ شما به این سئوال بسیار ارزشمند خواهد بود. چون خود شما در همین جزوه بر بیسوادی کامل مرحوم آقای محمدکاظم اصفهانی گواهی داده اید و در نتیجه حتی اگر از روی تعصب فرقه ای – تا چه رسد به مشرب اهل تحقیق – هم به این مساله نگاهی انداخته شود تناقضهای بسیاری به چشم میزند که قابل انکار نیست
.
سئوال بعدی ما از شما این است که متن این دستخط برای چه کسی صادر شده
پاسخ شما راهگشای بسیاری از لطائف است. زیرا نامی از هیچ یک از چهره های شناخته شده حوزه و مدرسه و خانقاه در این دستخط مذکور نیست. حکمی است که برای یک آخوند به اسم "ملاسلطانعلی" ، و توسط شخص بسیار فاضل و عربی دانی نوشته شده. این "آخوند ملا سلطانعلی" کیست؟ آیا او را می شناسید؟ از متن کتاب شما چنین فهمیده میشود که شما او رابا مرحوم آقای حاج آقا سلطان محمد بیدختی واضع و بنیانگذار رشته طریقتی "گنابایه" انطباق میدهید. آیا دلیلی هم دارید؟ زیرا وقتی کسی برای "آخوند ملاسلطانعلی" نامه مینویسد این نامه ربطی به شخص دیگری به اسم "سلطان محمدبیدختی" پیدا نمیکند. اما شما این دو تا را به هم ربط داده اید، پس حتماً مدارک دیگری هم دارید که در آن جزوه ارائه نشده. لطفاً اگرممکن است مستندات خودتان را شرح دهید و این غائله را ختم بخیر کنید
.
سئوال دیگر ما و بسیاری دیگر از خوانندگان جزوه شما از شما مربوط به القابی است که معمولا درویشها روی خودشان میگذارند و پیروانشان هم طوطی وار همان را تکرار میکنند. آیا این سنت پایه ای در اسلام و قرآن هم دارد؟ اما سئوال مهمتر آن است که شما در جزوه خودتان از مرحوم حاج ملاسلطان محمد بیدختی واضع مکتب طریقتی گنابادی با لقب "سلطان علی شاه" یاد کرده اید. سند شما کدام است. شما بر اساس کدام سند این لقب را برای آن مرحوم نقل کرده اید. اطلاع دارید که نقطه ضعف بزرگ جزوه شما همین قسمت است. یعنی شما دستخطی را گراور کرده اید و بعد ضمن نقل حروفچین شده آن دستخط، یک لقب از جانب خودتان به ان اضافه کرده اید. لقب "سلطانعلی شاه" در آن دستخط نیست. پس شما آن را از کجا اورده اید؟ و چرا مستند به ان دستخط کرده اید؟ لطفاً بطور مستند و دقیق پاسخ این پرسش را بدهید
.
سئوال دیگر ما آن است که بر اساس کدام سند و بر طبق کدام مستند شما مرحوم آقای حاج آقا سلطان محمد بیدختی گنابادی را جانشین آقای حاج آقامحمد کاظم اصفهانی شمرده اید؟ اگر مدرکی داشته اید چرا ارائه نکرده اید؟ پس هدف شما از نوشتن آن جزوه فقط ردیه نویسی بر دکتر نوربخش بوده، از ردّ دکتر نوربخش خلافش اثبات نمیشود. از آن دستخط فاقد اسم و لقب که معلوم نیست توسط چه کسی و برای چه کسی نوشته شده چگونه میتوان حکم شیخیت و قطبیت و خلافت یا ابداع یک مکتب طریقتی اثبات کرد؟ تقاضامندیم ما را روشن کنید
.
ما پس از مباحثه های طولانی در کتابها و نوشته های مربوط به حاج آقاملاسلطانمحمد بیدختی به این نتیجه رسیده ایم که جا دارد تا متن آثار بجامانده از این بزرگوار در حوزه کلامی و نه در حوزه تصوف مورد مجادله قرار گیرد. به نظر میرسد که ایشان دارای مشرب قوی "آخوندی" با پس-زمینه تحصیلات حوزوی قوی بوده که مکتب خاصی رادر تشیع با استناد به اصل ولایت پایه گذاری کرده که اصولاً نسبت و مناسبتی با تصوف و تاریخ تحولات نعمت اللهیه ندارد
ما – گروهی از طلبه های حوزه علمیه قم- به این نتیجه رسیده ایم که مرحوم سلطان محمد گنابادی در زمان خودش از فارغ التحصیلهای حوزه های علمیه بوده که در تحصیل قرآن و روایات شیعه تبحر بسیار زیادی داشته و یک مکتب جدیدی را در فرهنگ کلامی تشیع براساس نظریه "ولایت " ابداع و وضع و اختراع کرده که تکیه اش بطورکلی بر روایات است. این قضیه را میتوان در کتابهای ولایتنامه و بشارت المومنین مشاهده کرد. مکتب کلامی "ولایت گرایانه" مرحوم حاج آقا ملاسلطان محمد بیدختی اصولا قرابت و شباهتی با تصوف و تاریخ تصوف که بر سماع و خلوت و اربعین و عزلت و کلمات حکمت امیز صوفیانه دایر است ندارد و اگر با نظر دقیق مورد بررسی قرار بگیرد مکتبی است که درآن – به استثنای قضیه شارب و پنج وصله تشرف- همه اصول و ضوابط شریعت محمدی و تشیع علوی ملحوظ است و کتابهای آن مرحوم مثل سعادت نامه و بخصوص خود تفسیر بیان السعاده مملوّ از روایات به حد وفور است و ما نشانی از اشاره ای در آثار ایشان به مکتب "شاه نعمت اللهی ولی" نیافته ایم. به این دلیل از شما میپرسیم که شما بر اساس کدام دلیل و مستندی مشرب مرحوم آقای حاج سلطان محمد بیدختی – که پیروانش را "گنابادی" یا " سلطانعلی شاهی" میخوانند- را به مرحوم نورالدین نعمت الله ولی نسبت داده اید. آیا دلیلی هم دارید؟ آیا ممکن است از شماخواهش کنیم دلائل خود را ارائه کنید تا ما هم استفاده کنیم؟ نگاهی به مجموعه کتابهای بجا مانده از سید نورالدین نعمت الله ولی کافی است تا خواننده بیغرض را اگاه کند که وی همه جا از اصطلاحات اهل تصوف – و نه از روایات اهل تشیع – استفاده کرده و مکتبش مانند صوفی های دیگر مبتنی بر استفاده از ذکر جلی در جمع و ذکر حمایلی در خلوت و استفاده از موسیقی و سماع بوده؛ و همین رویه را بازماندگان او در ایران و پسر او خلیل الله دکنی در هند دنبال میکردند، و همین وضع و روش تا زمان سید علیرضا دکنی هم دنبال میشده و سیدعبدالحمید دکنی و حسنعلی هراتی و مشتاقعلی کرمانی همه در کار موسیقی خبرگی داشتند و روش درویشی شان ملقمه ای از دوره گردی و معرکه ذکر علی (ع) گرفتن بوده است. پس چرا شما در جزوه خودتان میان دو مشرب متباین سید نورالدین نعمت الله دمشقی ؛ و حاج آقا ملاسطان محمد بیدختی اتصال ایجاد کرده اید؟ دلیلتان چیست و مدارکتان کدام است
از نظر ما انتساب مکتب "ولایت گرایانه" حاج آقا سلطان محمد بیدختی به تصوف و به تاریخ تصوف و به سلسله های صوفیانه و به مکتب سیدنورالدین شاه نعمت الله ولی و به راه و روش درویشی، ... بحث نابجایی است. این مباحثه را باید به مجرای اصلی خودش که فن کلام و فقه است باز گرداند

در انتظار پاسخ به سئوالهای خود هستیم. از آنجا که آقای مصطفی آزمایش دارای سایتها و وبلاگهای شخصی است ما امیدوار هستیم که انتظار ما طولانی نشود و هرچه زودتر جوابهای خودمان را در سایتهای ایشان مشاهده و مطالعه کنیم

Sunday 27 July 2008

هدف مخالفان داخلی و حامیان آنها در خارج از مرزهای کشور انفجار مدرسه فیضیه قم است



سید احمد خاتمی : یکی از مهمترین اهداف بمبگذاران دفتر آیت الله ناصرمکارم شیرازی بود


گروه خبرنگاران افتخاري / محمد علی بیطرفان - سه شنبه سی و یک اردیبهشت


به دعوت حضرت آیت الله العظمی ناصر المکارم الشیرازی و مجمع طلاب و فضلای استان فارس ، دوشنبه شب سی اردیبهشت ماه مراسم شکوهنمد بزرگداشت شهدای حادثه تروریستی سیدالشهداء شیراز در مسجد اعظم قم برگزار شد.
. به گزارش محمدعلی بیطرفان از گروه خبرنگاران افتخاری – ایکنا- در این مراسم آیات عظام سبحانی، علوی گرگانی، شبيری زنجانی؛ و حجت‌الاسلام گلپايگانی- رئيس دفتر مقام معظم رهبری- ، و آیت الله مرتضی مقتدائی مدير حوزه علميه قم ؛ و جمعی از طلاب و فضلای حوزه و اقشار مختلف مردم شرکت داشتند. در این مراسم سيد احمد خاتمی امام جمعه تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با قدردانی از مسئولان در دستگيری عوامل بمب‌گذاری شيراز گفت
:
با دستگيری عوامل اين بمب‌گذاری سيمای مظلوميت از چهره كشته‌شدگان اين فاجعه برداشته شد و به واسطه خون اين شهيدان توطئه‌ای بسيار عظيم و گسترده خنثی شد. با توجه به جايگاه شهيد در قرآن و كلام معصومين، ارزش جهاد و شهادت از بالاترين ارزش‌های الهی است و اسلام مديون شهدا است و اگر اين شهادت‌ها نبود اسلام هم نمی ماند. انقلاب بزرگ اسلامی ايران ثمره خون شهيدان است و گرچه داغ شهيدان بسياری بر دل‌ها ماند اما بايد بدانيم اين نظام ثمره همين شهادت‌هاست. شهدای عزيز حسينيه سيدالشهدا(ع) شيراز آغازگر خنثی كردن توطئه دشمنان بودند و دستگيری عاملان اين جنايت كمك شهدا بود. آمريكا و انگليس در پی آن بودند كه با ناامن كردن، امن‌ترين كشور منطقه يعنی ايران اسلامی بتوانند تروريسم را وارد اين كشور كنند.
هدف اين جنايت انتقام گرفتن از مردمی است كه با تمام توان خود به انقلاب و ارزش‌های آن پای بندند و در هر زمانی كه انقلاب به آنها نياز داشت همانند انتخابات هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی در صحن در صحنه حاظر شدند كه انتخابات هشتمين دوره مجلس اسلامی آخرين حضور مردم است. هدف از تيرباران كردن قرآن در آمريكا،حادثه تروريستی شيراز و توطئه های خنثی شده دشمنان در انفجار مكان ها ی مذهبی را انتقام از مذهب، دين و سيدالشهدا(ع) است. مدرسه فيضيه قم، دفتر آيت‌الله مكارم شيرازی و مدرسه آيت‌الله گلپايگانی از ديگر اهداف بمب‌گذاری بود زيرا مخالفان اسلام و ايران می‌دانند كسانی كه در اين مكان‌ها تربيت می‌شوند سخنگوی دين هستند. ايجاد تفرقه بين شيعه و سنی را از ديگر اهداف بمب‌گذاران است اگر در مدرسه آيت‌الله گلپايگانی بمب‌گذاری انجام می‌گرفت، عامل آن‌را سنی‌ها و بالعكس اگر در مملكت آنها بمب‌گذاری انجام می‌شد عامل آن را شيعه‌ها بيان می‌كردند. ما با قدردانی از اقدامات مقامات امنيتی و وزارت اطلاعات در خنثی‌سازی توطئه‌ه‌‌ای دشمنان میخواهیم تا عاملان اين جنايت بايد اعدام شوند تا در حق مردم ظلم نشود مردم هر حركت مشكوكی را كه ديدند سريعا گزارش دهند و علما و طلاب در هر مكانی كه حاضر می‌شوند مراقب باشند كه هيچ شئی مشكوكی در اطرافشان نباشد

.

کجکول

.
توجه به اهداف انتخاب شده, نیت دشمنان را کاملاً مشخص میکند. هدم و تخریب پایگاه های مرجعیت و بخصوص دفتر حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی. اگرچه اینبار به فضل الهی تیر دشمن به سنگ اصابت کرد ، ولی این دشمن غدار از پا ننشسته و برنامه های شیطنت بار خود را با تردستی بیشتر ادامه خواهد داد. بی دلیل نیست که مشاهده میکنیم باند مافیایی جنایتکاری که متشکل از چند آخوندک بی بضاعت و ناجنس است در تلاش و کوشش است تا هرآنچه از دستش در نامردمی برمی آید انجام دهد تا مردم را ناخشنود و ناخرسند و خشمگین سازد و این خرابی ها را به حساب مراجع بزرگ بگذارد تا مردم را نسبت به آنان بی اعتماد نماید. دفع شرّ این اذناب شیطان هرچه دیرتر صورت گیرد، در دفاع از حرمت مرجعیت تساهل شده است
توهین ها و فحاشی های مداوم و اخیر این باند مافیایی و ناجنس هدفی جز تخریب چهره علما و مراجع را دنبال نمیکند و تلاشی است تا توده های مردم را برعلیه مراجع تحریک نماید و ساحت مرجعیت را هدف – خدای ناکرده – اسائه ادب قرار دهد

Saturday 26 July 2008

عریضه مجدد


حضور مبارک حضرت آیت الله العظمی ناصر المکارم الشیرازی زید الله عزه العالی

.
با عرض پوزش از تصدیع مجدد معروض نظر مبارک حضرت عالی میرساند که اخیراً یکی از هموطنان مسلمان اصفهانی به نام آقای رحمت الله جوادی در محل اقامت خویش دستگیر و مقارن ساعت 9 صبح روزچهارشنبه 2 مرداد ماه با قرار قضایی روانه بازداشتگاه شد. پیش از این نیز محل مسکونی این معلم بازنشسته با استفاده از بولدوزر و و سایل متعلق به شهرداری چرمهین اصفهان بنیان کن شده بود. این قبیل حوادث و بخصوص حادثه چرمهین اصفهان هم خشم مردم محلی را برانگیخت و هم انعکاس جهانی زیادی را در خبرگزاری های دنیا که منتظر چنین فرصتها و بهانه هایی برای حمله و انتقاد از فقدان عدالت در نظام مقدس اسلامی هستند به دنبال داشت. از آنجا که عاملان و مباشران این اعمال خرابکارانه موجههء افعال ناجوانمردانه و خلاف اخلاق اسلامی خود را فتوای مراجع عظام و حضرت عالی – علیه مکتب تصوف - قرار میدهند، ناشایستگی ِ رفتارهای ِ ناهنجار ِ آنان ممکن است خدای نکرده بطور خواسته یا ناخواسته سبب شود که مردم ناآگاهانه نسبت به حضرت عالی و مراجع عظام تقلید حسن ظن خود را از دست بدهند و عوامل استکبار جهانی از این امر سوء استفاده های بیشتر بعمل آورند. با توجه به این که اکنون چندسالی است که باندهای مافیایی و شبکه های نفوذی در ارکان مختلف و بخصوص در میان برخی از طلاب تندرو متعصب حوزهء علمیهء قم، با سوء استفاده های مکرر از لباس مقدس روحانیت و از مقام و موقعیت دولتی دست به فعالیتهایی زده که خدای ناکرده ادامه آن ممکن است به تَرَک خوردن اعتماد عمومی بینجامد و رابطه استوار توده های مسلمان را با مرجعیت قطع کند، از محضر مقدس حضرت عالی تمنا داریم که مانند همیشه با نصایح وزین خود مسئولان امر را در چرمهین اصفهان ارشاد فرمائید و از جهت جلب قلوب توده های مردم اوامری دائر بر خلاصی هموطن مسلمان اصفهانی آقای رحمت الله جوادی صادر فرمائید
.

متعّ الله المسلمین بطول بقائکم و ایّدکم الله تعالی بتاییداته العالیه
طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی

Monday 21 July 2008

تجمع دانشجويان شيراز مقابل دادگاه ويژه روحانيت


از تجمع تا تحصن



جمعي از دانشجويان دانشگاه‌هاي شيراز در اعتراض به دستگيري یک طلبه سيرجاني به نام جهانشاهی در مقابل دادگاه ويژه روحانيت استان فارس تجمع كردند

به گزارش رجانيوز به نقل از فارس، جمعي از دانشجويان دانشگاه‌هاي شيراز در اعتراض به بازداشت عليرضا جهانشاهي طلبه سيرجاني كه به اتهام رعايت نكردن شان روحانيت از سوي دادگاه ويژه طلاب استان فارس صادر شده و 14 روز است كه در بازداشت به سر مي‌برد، در مقابل دادگاه ويژه روحانيت اين استان تجمع اعتراض آميزي را برگزار كردند
طلبه سيرجاني پيش از اين نيز بدون داشتن جرم و شاكي، در زندان ويژه كرمان بازداشت بود
.
دانشجويان حاضر در اين تجمع اعلام كردند درصورت آزاد نشدن جهانشاهي .

تجمع را به تحصن خواهند كشاند

Saturday 19 July 2008

میزان اخلاق اسلامی فضیلت است نه فضیحت

ضرورت پاسداشت حرمت لباس روحانیت
.
به نقل از کجکول – به این آدرس

www.kajkoul.blogspot.com
.



اگر مردم به روحانیت باور دارند و اگر مسئولان باور مردم به روحانیت را ضمانت نامه حفظ نظام مقدس اسلامی میشمارند، طبیعی است که هرنوع عملی که سبب مخدوش شدن حرمت لباس روحانیت شود ، ریشه در طراحی اجانب خارجی و عوامل داخلی و وابستگان به استکبار بین المللی و معاندان بقای نظام اسلامی خواهد داشت
شکستن حرمت لباس روحانیت خطرناک است. دلیل اول آن همان است که حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی بارها بیان کرده اند. لباس روحانیت ، لباس رسول اکرم ص بوده و به این دلیل حرمت دارد و هرکسی نمیتواند آن را برتن کند ، و اگر کرد باید ضرورتاً حرمت آن را حفظ کند تا با رجس اعمال ناپاک خود – خدای نکرده – آن را نیالاید
دومین مخاطرهء شکسته شدن حرمت لباس روحانیت، شکستن میزان فضیلت ها و ارزش هاست
اگر کسی در میان اراذل و اوباش ، جملات رکیک و کلمات سخیف بشنود جای تعجبی نیست. اما اگر کسانی که لباس روحانیت برتن دارند و در قلب حوزه علمیه قم رفت و آمد میکنند به سبک اراذل و اوباش به اهام و تهمت و فضیحت روی آورند، در این صورت ضربه به نیاز عاطفی مسلمانان به فضیلت گرایی میزنند
توجه مردم به روحانیت و احترام مردم مسلمان به لباس روحانیت ناشی از بیزاری آنان از رذیلت وفضیحت ، و نیاز عاطفی آنان به فضیلت است
متاسفانه بسیاری از وبلاگهای موهنی که برای مقابله با یکدیگر در درون حوزه علمیه و با امکانات این حوزه به راه میفتد به حیثیت حوزه علمیه قم و حرمت لباس روحانیت ضربه های اساسی وارد میکنند
شاید نویسندگان و گردانندگان این وبسایتها و وبلاگها متوجه نباشند که با تشییع فحشاء و اشاعه قبایح، بطور مسلم به مبانی اعتقادی – اخلاقی خوانندگانشان ضربه های سهمگینی وارد می آورند و اعتبار حوزه و جامعه روحانیت – اعم از مدرسان و طلاب- را درچشمشان میشکنند. آیا خدمتی بزرگتر از این میتوان به اجانب کرد؟ آیا خیانتی عظیمتر از این نسبت به نظام اسلامی قابل تصور است
به نظر میرسد که دشمنان خارج از مرزها در پیشبرد اهدافشان در این سمت و سو بسیار موفق عمل کرده و عمل میکنند. امروز همه مسئولان مملکتی از وضعیتی که پیش آمده و فضایحی که میرود جای فضائل را بگیرد احساس نگرانی میکنند و نگرانیهای خود را مکتوب و منتشر مینمایند
دفترحضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی با صدور اعلامیه های متعددی دربرابر اتهامهای ناروای مالی نسبت به وابستگان ایشان عکس العمل نشان داد. اما چرا کار باید به جایی برسد که کسانی حرمت مرجعیت را بشکنند و مرجعیت به دفاع از خود بپردازد؟ این سئوال بزرگی است
یک برآورد ساده از شکل بندی موزائیک اجتماعی اقوام و ادیان ایران نشان میدهد که در میان عموم اصناف و اقشار و طبقات "ایرانی"، جماعتی که خود را "درویش" میخواند "خاموشترین" بخش ِ" اکثریت خاموش" ِ مردم ایران را تشکیل میدهند. یک تحقیق مقدماتی نشانگر آن است که در این چند سال اخیر عده ای تندرو و متعصب – به نام دفاع از مرجعیت و به نام دفاع از اسلام و به نام دفاع از تشیع - با دست باز به همین "بی تحرکترین، خاموشترین – به قول حجت الاسلام مهدی کروبی الیگودرزی "بی خاصیت" ترین قشر از اقشار اجتماعی ایران " حمله ور شده ، و از هیچگونه اضراری اعم از مالی و اخلاقی و ... در قبال آنان فروگذار نکرده اند. با انتشار کتابهای متعدد یا بادایر کردن وبلاگهای مستهجن به عموم دراویش ناسزا گفته، تهمت زده، آنان را متهم به وابستگی به اجانب کرده، به آنان نسبت های ناروای اخلاقی مختلف ... داده که در بسیاری از موارد قلم از تکرار آن شرم دارد، و عجب آن که سرمنشاء همه فتنه هایی که در کرج و بروجرد و دزفول و ... دارد به یک نقطه ختم میشود و نشان دهنده یک کار سازماندهی شده و تشکیلاتی و دقیق زیرزمینی است

http://pasokhbesufi.blogfa.com/

توهینها و لجن پراکنی ها و هتک حرمت از دراویش از جمله بهانه هایی بوده که در این چند سال اخیر موجب انتشار رذیلت شده است
در عین حال مرتکبان این لجن پراکنی های ضد اخلاقی، برای توجیه مشوعیت اعمال نامشروع و ضد اخلاقی و نامعقولشان، از روی ریا و بطور ناروا خود را به بزرگان اسلام و بخصوص مراجع وصل کرده و این رذیلت گرایی ها را به عنوان اعمالی که – خدای ناکرده- مورد تایید و قبول مراجع است انجام داده اند. امری مسلماً که مخالف نظریات مراجع عظام و مورد تقبیح آنان است
در این میان، گاه و بیگاه، هریک از مراجع بزرگوار نیز که خواهان اتخاذ روش اخلاقی و موافق با موازین انسانی و اخلاق - اسلامی شده، توسط این عوامل تندرو – که برخی از سرکردگانشان به جامه روحانیت ملبس اند تهدیدهایی دریافت کرده است
حملات مداومی که به بهانه صوفی ستیزی بر علیه ارزشهای اخلاقی در ظرف این سه – چهارسال اخیر در ایران رواج یافته، خلاف ارزشهای اسلامی است و به اعتباری اسلام و روحانیت خدشه وارد میکند. وقتی رذیلت و فضیحت پاگرفت و جا افتاد ، دیگر مرزی نمیشناسد . آتش فتنه ای است که دامنگیر سراسر جامعه عظیم ایرانیان از صدر تا ذیل میشود

امروزه بزرگان حوزه علیمه قم و مراجع عظام هشدار میدهند که ضرورت حفظ حرمت مرجعیت مستلزم تطهیر حوزه های علمیه بخصوص حوزه علمیه قم از رجس عوامل نفوذی و عناصر تندرو و رذیلت پیشگان تبهکاری است که فضیحت و بهتان را جایگزین فضیلت و اخلاق اسلامی کرده اند، و حتی آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی در ضمن اعلامیه ای که توسط دفتر ایشان صادر شد این باند سیاه مافیایی را که اذناب آن در درون حوزه علمیه نفوذ کرده و ساحت مطهر حوزه علمیه قم را با حضور چند آخوندک تندرو و مشکوک آلوده کرده وعده به سیلی خوردن در همین دنیا داده اند
.
ضمائم
.
الف- حرمت مرجعیت / مقاله هجدهم تیر شایت خبری تابناک
ب – اعلامیه دفتر حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
اخبار مرتبط
اول - اعزام 2 هزار مبلغ در طرح هجرت تابستاني از قم به سراسر كشور
http://www.qomnews.com/content/view/8765/1/
دوم- مراکز پژوهشی طلاب تاسیس می شود
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=717054
نشست گفتگوی ادیان با حضور پادشاه عربستان در مادرید با صدور بیانیه‌ای به کار خود پایان داد
.

هجده تیر هشتاد و هفت – بازتاب – به نقل از کجکول
http://kajkool.blogspot.com/2008/07/blog-post_09.html


چه بهتر كه امروز بر دور باطل توهين و افترا نقطه پايان گذاشته شود ... همه ما بايد بدانيم در صورت عدم توقف اين جريان، قطعا در آينده جريان تخريب و توهين متقابل وارد حريم مرجعيت و ولايت نيز خواهد شد و در پس اين فحاشي‌ها و تنها نتيجه اين حرمت‌شكني‌ها، قرباني شدن مقدسات و اعتقادات مردم است كه كسي صداي آن را نمي‌شنود. بار رواني سنگيني كه اين اتهام‌سازي‌ها در نيروهاي هوادار سطح پايين جريانات سياسي تحميل مي‌كند، حتي ممكن است به اقدامات خودسرانه‌اي نظير ترورهاي سال 1378 منجر شود و يا آن‌كه فاجعه‌اي مهيب‌تر نظير ترورهاي ابتداي انقلاب و از دست رفتن امثال مطهري‌ها و بهشتي‌ها و رجايي‌ها بر جاي گذارد.
.
اطلاعیه دفتر آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
.مزدوران حسود سیلی خواهند خورد
.دفتر آيت‌الله مكارم شيرازي با صدور اطلاعيه‌اي هرگونه فعاليت‌هاي اقتصادي اين دفتر را تكذيب كرد
‌در اطلاعيه‌ دفتر آيت‌الله مكارم شيرازي آمده است
.
به اطلاع عموم ملت بزرگوار و مومن مي‌رساند، اخيراً عده‌اي از خدا بي‌خبر با جعل شايعه‌اي سراسر كذب و بي‌اساس، براي دلسرد نمودن شيعيان و علاقه‌مندان به مرجعيت پاره‌اي از فعاليت‌هاي اقتصادي ناسالم را به بعضي از وابستگان به اين دفتر منتسب نموده تا ساحت مرجعيت شيعه را خدشه‌دار كنند و عجب اينكه نام از كسي مي‌برند كه ابدا در اين بيت وجود خارجي ندارد
اين دفتر با صراحت اعلام مي‌دارد كه بيت معظم‌له و وابستگان به آن در هيچ نوع فعاليت خاص اقتصادي حتي از نوع سالم شركت ندارند و هزينه‌ حوزه‌هاي علميه سراسر كشور كه از سوي معظم‌له پرداخت مي‌شود و همچنين كارهاي فرهنگي و امور خيريه از قبيل ساختن مدرسه، مسجد و خانه عالم در مناطق محروم و اعزام مبلغ به داخل و خارج و نشر كتب علمي و اسلامي تنها از محل وجوهات شرعيه و كمك‌هاي مومنين خير انجام مي‌پذيرد
بديهي است نشر اينگونه سخنان كذب، ساخته و پرداخته‌ دروغ‌پردازان و حسودان و مزدوراني است كه سنگر مرجعيت را مزاحم منافع نامشروع خود مي‌دانند و ما همه آنها را به خداوند قادر منتقم وا مي‌گذاريم و معتقديم سيلي آن را در دنيا نيز خواهند خورد

Friday 18 July 2008

حضور مبارک حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی دام ظله العالی

تقاضای مبرم توجه


عطف به مطالبی که اخیراً و مکرراً در نشریات یومیه و سایتهای خبری انتشار یافته، عوامل نفوذی دشمن – در لباس دوست- درصددند تا با تضعیف معتقدات مردم مسلمان ایران، هموطنان مسلمان را نسبت به مراجع بزرگوار مایوس و دلسرد نمایند و خدای ناکرده سستی و خللی در ایمان؛ و لرزش و زلزالی در اعتقاداتشان بوجود آورند که این بزرگترین خدمت به دشمن خارجی است
در این میان گروهی منکر، به بهانه صوفی ستیزی زمینه را برای تخریب حرمت مرجعیت فراهم می آورند. مطالبی که در برخی از وبلاگهای " ضد-صوفی" درج میشود از مرز شایعه و تهمت و بهتان و افترا و دروغ و فحاشی فراتر میرود و حرمت شکنی کامل از اصول اخلاق اسلامی است
با کمال تاسف کسانی که به این روش شنیع دامن زده و آن را مرسوم میدارند "آخوندک " های بی آبرویی هستند که برای توجیه عملیات خرابکارانه و اعمال تخریبی شان خود را پشت نام مراجع بزرگوار مخفی میکنند و میکوشند تا با درهم شکستن حرمت اخلاق ، بی اخلاقی را ترویج نموده و با هتاکی های پی درپی خود، طرف مقابل را به عکس العمل و حمله به حریم حرمت مراجع وادار کنند و این امری است که در دراز مدت ضربه های عمیق و اساسی به مقام مرجعیت وارد خواهد کرد
با اسف زیاد مشاهده میکنیم که این حرکات زبونانه و عملیات طراحی شده و مذبوحانه یک خط مشخص را پیگیری میکند که حرمت شکنی از مقام مرجعیت است. این کار به دست عوامل داخلی وابسته به اجانب خارج از مرزها صورت میگیرد. اعدائی که اگرچه خارج از مرزها خانه دارند، اما ستون پنجمشان در داخل کشور و در شهر قم و در درون حوزه علمیه رخنه کرده است. بسیاری از این افراد ، پیروان مشرب فکری آخوندک بی نقابی به نام "ملاجواد محرابی" هستند، که تاکنون با تندرویهای خود، ضربه های اساسی به اعتماد شیعیان نسبت به مقام مرجعیت وارد آورده، و با گستاخی تمام هرجا که برنامه های عملیاتی اش کم و کاستی نشان داده برای پرکردن خلاء از اعتبار و حیثیت ِ آقایان مراجع عظام مایه گذاشته است. او و همسلکان فکری او، بارها مراجع عظام را "علمای بیعمل" و مقامات مسئول دولتی را " مسئولان بی بخار" خطاب کرده و در علن و خفا علیه عموم بزرگان حوزه و دولت بدگوئی و زبان درازی و فضولیهای مشکوک و بی ادبیهای مذموم میکنند
این آخوندک موسوم به "ملا جوادمحرابی" که خود را پشت نامهای مستعار متعددی مانند نیما سینا و صابرقدسی و ... مخفی میکند و سایتی به این آدرس
www.zirekherghesoofi.com
و وبلاگی به این آدرس
www.zirekherghe.blogfa.com

به راه انداخته
و سالهاست با همیاری هم مسلکان فکریش در این وبلاگها فعالیت میکند
www.kherghe.blogfa.com
www.pasokhbesufi.blogfa.com

بحث با تصوف را به هتاکی و پرده دری و فحاشی و لجن پراکنی های متعفن تبدیل کرده که نمونه ای از آن را در اینجا نقل میکنیم

وبلاگ "پاسخ به صوفی" یکی از وبلاگهای زنجیره ای مربوط به شبکه مافیایی آخوندکهای مربوط به "ملاهادی محرابی
"

خواندن این مطالب برای افراد ریر 18 سال توصیه نمی شود.
صوفیه ازدواج را حجاب وصول به حق میپندارند و از این سنت بزرگ پیامبر(ص) گریزانند ، ولی از انجا که غریزه انسان باید اشباع شود ، کشتن غرایز- بر فرض که امکان داشته باشد – عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت . بدین سبب پس از وصول ، به جای ازدواج ، امری حرام را جایگزین آن ساخته اند که کیفر قانونی آن در دنیا ، کشته شدن و در آخرت(اگر به کیفر دنیوی نرسد یا توبه ی واقعی ننماید) عذاب دوزخ است ، و آن ،
موضوع هم جنس بازی (لواط) است که ان را عشق مجازی نام نهاده اند.

در قرآن کریم ، سرگذشت قوم لوط را مطالعه کنید تا ببینید که پیامری عظیم الشان ، همچون حضرت لوط (ع) ، برای برانداختن سنت زشت و عمل شنیع آن قوم (لوط) بوده است قیام کرده و آنان را دشمن خدا و خود را نیز دشمن آنان میداند .(برای نمونه ر.ک : شعرا. آیه های160الی 174)

ولی فرقه ی باطل صوفیه این عمل زشت و شنیع را –که حتی حیوان هم مرتکب ان نمی شود- بسان اعمال زشت دیگر پس از وصول ، نه تنها حرام نمی دانند ، بلکه آن را آیینه ای می دانند که جمال حق را –نعوذ بالله- در آن می بینند ، وبا این عمل ننگینی که انجام می دهند با کمال بی شرمی می گویند : فاعل این عمل توجهی به عملش ندارد و این عملش را ایینه و وسیله ای برای رویت حق می بیند ، ودر حقیقت ، تمام توجهش به خدا است ، و شخص فاعل ، خدا را در صورت این معشوق مجازی می بیند
.

+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم تیر 1387ساعت 17:34 توسط پاسخ به صوفی
http://pasokhbesufi.blogfa.com/.

.

پرواضح است که نظر مراجع عظام هرگز با اتخاذ این قبیل روشهای شنیع و وصله چسباتی های ناصواب و قبیح تامین نمیشود
آقایان مراجع، تمایل دارند که کسانی که خود را درویش میخوانند بترک خانقاه گفته رو در مسجد بیاورند. اما اصحاب خانقاه ، وقتی این چنین شناعتهای متضاد با اخلاق اسلامی را از اصحاب حوزه و مسجد میبینند، یا به خانقاه خودشان بیشتر علاقمند میشوند یا بترک مسجد و خانقاه هردو خواهند گفت
از نظر ما طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی اینگونه هتک حرمت و حیثیت از کسانی که با انها مخالفت داریم، جز آبروی ریزی از فرهنگ ایران و اسلام و هتک حرمت از اعتبار اخلاقی حوزه علمیه که مثلاً این آقایان شاگردان آن هستند نمی باشد
ضمن ابراز انزجار از این قبیل فعالیتهای ضد فرهنگی در پشت پرده "تصوف ستیزی"، نظر مبارک اولیاِی امور را به مخاطرات این قبیل حرکات مشکوک و دشمن شادکن جلب می نمائیم و از محضر آقایان مراجع عظام ایدّ هم الله تعالی شانه و بخصوص حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی عنایت خاصه ایشان را تقاضا داریم

طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی


Tuesday 15 July 2008

افتتاح پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی



آيت‌الله ناصر مكارم شيرازي ظهر امروز در ديدار مديركل و مسئولان تامين اجتماعي استان قم در سخناني اهميت خدمت‌رساني به مردم جامعه به ويژه در بخش بهداشت و درمان را مورد تاكيد قرار داد و افزود: بايد شرايطي در كشور مهيا شود كه همه مردم به نوعي زيرپوشش بيمه تامين اجتماعي و يا سازمان‌هاي بيمه‌اي ديگر قرار بگيرند. وي با اشاره به افزايش قيمت‌ها در مراكز درماني به ويژه در بخش نرخ ويزيت پزشكان بيان داشت: اين افزايش قيمت‌ها بايد به گونه‌اي باشد كه رفاه حال مردم در نظر گرفته شده و عدالت رعايت شود. اين مرجع تقليد در بخش ديگري از سخنان خود به وضعيت مراكز بهداشتي درماني در قم اشاره كرد و ادامه داد: مراكز درماني در قم امروز در وضع مطلوبي نبوده و امكانات فعلي اين استان در بخش درمان پاسخگوي نياز مردم نيست. وي ضرورت راه‌اندازي بيمارستان تامين اجتماعي قم را مورد تاكيد قرار داد و افزود: مسئولان سازمان تامين اجتماعي بايد سعي كنند تا علاوه بر افزايش تعداد افراد زير پوشش خود، بتوانند خدمات مطلوبي را به بيمه شدگان ارائه دهند. آيت‌الله مكارم شيرازي با اشاره به اجر معنوي خدمت به محرومان، افراد بي‌سرپرست و ... تاكيد كرد: فعاليت در عرصه ارائه خدمات درماني به مردم نوعي عبادت به شمار مي‌رود

Monday 14 July 2008

حركت‌هاي محفلي تندرو در قم


تاريخ انتشار: - ۲۳ تير ۱۳۸۷

يك سايت مدعي حمايت از دولت كه تاكنون مطالب آن، هزينه‌هاي بسياري براي رئيس‌جمهور و دولت نهم ايجاد كرده، به تازگي در كشف بزرگي! مدعي تحريف بيانات امام راحل(ره) در «صحيفه امام» شده است
به گزارش خبرنگار «تابناك» اين سايت نوعا توسط جواناني كه آگاهي چنداني از دوران امام خميني ندارند، اداره مي‌شود،
عدم تطابق بيانات امام در صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد وقت با صحيفه‌هاي امام منتشره توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، تنها منحصر به جلد هشتم نبوده، بلكه مصاديق مكرر و متعددي از اين عدم تطابق‌ها در مجلدات صحيفه امام ديده مي‌شود
اين سايت پس از هجمه يكي از سايت‌هاي نزديك به خود به نوه امام و در شرايطي كه اين كار با محكوميت تمام بزرگان و جناح‌هاي گوناگون روبه‌رو شد، از برخورد با عوامل هجمه به نوه امام انتقاد كرد.برخي معتقدند اين حركت در راستاي حركت‌هاي محفلي تندرو در قم انجام مي‌شود كه يكي از اعضاي آن، سرحلقه حمله به بيت آيت‌الله منتظري در سال 76 است كه اقدامات عجيب آنها باعث مظلوم‌نمايي برخي هواداران آيت‌الله منتظري و گروه مهدي هاشمي شد.در همين زمينه، دكتر غلامعلي رجايي، دانش‌آموخته دانشگاه تربيت مدرس، به كنكاش علمي در اين زمينه پرداخته كه متن آن را مي‌توانيد بخوانيد
آيا آثار امام تحريف شده است؟
دكتر غلامعلي رجايي
كد خبر: ۱۳۶۳۶
تاريخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۲۰ تير ۱۳۸۷
تعداد بازديد: ۴۹۴۴
سايت‌گردي هم براي خودش عالمي دارد. به تازگي كه فرصت و فراغتي يافتم و به بعضي از سايت‌هاي معروف و غيرمعروف دولتي و غيردولتي سري زدم، نمي‌دانم چه شد كه سر از سايت منتسب به طرفداران دولت درآوردم و از آنجا كه از اولين حساسيت‌هاي من، يافتن و دانستن مطالبي درباره امام است، تيتر «فأين تذهبون» در اين سايت كه خطاب به قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، آقاي دكتر حميد انصاري بود، توجه مرا به خود جلب نمود. حميد انصاري يكي از اضلاع مربع انصاري‌هاست كه ضلع اول آن در زمان جنگ، با شهادتي خونين، خدايي شد و از آن پس مثلت انصاري‌ها محمدعلي، مجيد و حميد در خدمت به امام و حفظ و پاسداري از انديشه و آثار امام سنگ تمام گذاشتند. آن يكي در ساخت مرقد حضرت امام و ديگري در مؤسسه و سومي در مجمع تشخيص مصلحت و هر كجا كه انقلاب و امام و مردم سرباز و فداكاري بخواهند. در اين نوشتار، قصد ندارم به اتهامات و توهين‌ها و افتراهايي كه نويسنده مقاله، منصور رضواني ـ البته اگر نام حقيقي ايشان اين باشد ! ـ به مؤسسه و مسئول آن و بعضي ياران امام زده است، بپردازم. چه جاي جاي اين نوشته پر از توهين‌ها و جسارت‌ها و افتراهايي نظير بي‌صداقتي، تحريف مستقيم و آگاهانه و عامدانه بيانات امام، دشمني مرموزانه با خط امام، نفاق‌ورزي، خيانت، خيانت بزرگ، آلوده به چرب و شيرين دنيا، مغلوب هواهاي نفساني و اغراض سياسي و باندي، عدم كفايت و صلاحيت، غرض‌ورزي، تحريفات غيرمستقيم و معنوي، مصادره به مطلوب بيانات امام، بار بر انديشه امام، توليد شبهه‌هاي جديد درباره انديشه و آرمان‌هاي امام، سوء استفاده از رانت انتساب به دفتر امام و ... مي‌باشد. بلكه آنچه كه فارغ از رطب و يابس‌هايي كه در اين نوشتار ديده مي‌شود، به من انگيزه داد تا اين سطور قلمي شود، ايجاد شبهه توسط نويسنده در ميراث مستحكم امام يعني «صحيفه نور» يا نسخه كاملتر آن، «صحيفه امام» مي‌باشد كه حاوي كليه سخنراني‌ها، پيام‌ها، اعلاميه‌ها و اخبار مربوط و مرتبط با حضرت امام خميني است. اين امر باعث شد قصد كنم به نويسنده مقاله مزبور كه سعي كرده به خواننده القا نمايد از سر دلسوزي و در جهت دفاع از ميراث امام اين سطور را نوشته، پاسخي روشنگرانه بدهم. هر چند مطالعه نوشته وي به دليل آكنده بودن از فحش و اتهام و تهمت و بهتان بر من گران و گران آمد و افسوس خوردم كه چرا بايد عرصه و ساحت مطهر قلم كه خداوند در پاسداشت حرمتش به آن سوگند مي‌خورد، در يك عقده‌گشايي آشكار، اين‌گونه به بي‌انصافي‌هاي بعضي از سياست‌زدگان اهل قلم آلوده شود. نويسنده مقاله سايت مذكور، صرف نظر از فحش‌ها و اهانت‌هاي مكرر موجود در مقاله كه به نظر مي‌رسد قوه قضائيه به عنوان مدعي‌العموم نسبت به عوامل اين اتهام‌ها از مؤسسه امام دفاعي مشروع خواهد داشت، مدعي است كه مؤسسه در متن بيانات امام عامدانه و قاصدانه و با كمال وقاحت (با عرض پوزش از دوستان مؤسسه) دست برده و به نفع اغراض سياسي و خاصي آنها را تحريف نموده است. وي براي استناد سخنان خود مي‌نويسد: «دوست مطلعي بي‌آن‌كه بداند نويسنده مقاله در حال نوشتن چنين مطالبي است، وي را از خيانت جديد حضرات (مسئولان مؤسسه) مطلع نموده» و به طرح مسئله غيرواقعي تحريف بيانات امام توسط مؤسسه پرداخته است.در پاسخ به اين شبهه ـ كه به نظر مي‌رسد در راستاي همان اهانت چندي پيش به ساحت نوه محترم امام كه آن همه اعتراض مردمي را در پي داشت، در سطحي پايين‌تر، ولي در همان مسير مؤسسه تحت نظارت ايشان را هدف گرفته است ـ توجه خوانندگان گرامي را به نكات مهم زير جلب مي‌نمايم: 1ـ حسب تحقيقات و اطلاعات اينجانب، به دليل نبود ساختار و مركز مناسبي براي جمع آوري و نشر بيانات و مكتوبات حضرت امام، اين كار در سال‌هاي پس از پيروزي تا قبل از شهريور 67 توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام و با عنوان «صحيفه نور» در مجموعه‌اي 22 جلدي در دسترس علاقمندان قرار گرفت. در اين سال، يادگار امام در اين مورد با پدرشان مكاتبه‌اي داشته‌اند و از امام در مورد ضرورت جمع‌آوري و محافظت از آثارشان استفسار نموده‌اند كه در نهايت به تشكيل مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در زمان حيات امام منجر گرديد و مسئوليت تنظيم و انتشار كليه آثار و اسناد مربوط به امام با نظارت مرحوم حاج احمد آقا به آن سپرده شد. 2ـ پس از تشكيل مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد با وسواس و دقت خاصي و در گروه‌هاي گاه هجده‌نفره بررسي و با اصل بيانات امام مطابقت داده شد كه بنابه اظهار مسئولان مؤسسه، گاه در يك صفحه ده‌ها غلط ديده شد كه اغلاط موجود و متون بعضا غير مستند در صحيفه نور مشخص و عين عبارات امام از مكتوبات و نوارهاي سخنراني ايشان استخراج و در صحيفه امام جايگزين گرديد. نكته جالب توجه براي معتقدان به تحريف بيانات امام در صحيفه امام آن است كه برخلاف تصور اين دوستان، عدم تطابق بيانات امام در صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد وقت با صحيفه‌هاي امام منتشره توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام تنها منحصر به جلد هشتم نبوده بلكه مصاديق مكرر و متعددي از اين عدم تطابق‌ها در مجلدات صحيفه امام ديده مي‌شود كه اين عزيزان تنها توانسته‌اند يكي از آنها را كشف كنند و اين ميزان ذوق‌زده شده‌اند.3ـ متن كليه مجلدات موجود صحيفه امام با اصل نوارهاي سخنراني حضرت امام مطابقت قطعي دارد و به شهادت نوارهاي موجود، هيچ‌گونه دخل و تصرفي در آنها ديده نمي‌شود اين مجموعه پس از تأييد يادگار امام منتشر شده است. 4ـ به شهادت مكتوبات يادگار حضرت امام، مرحوم حاج احمد آقا، قائم مقام مؤسسه و برادرشان به دليل سال‌ها خدمت به حضرت امام و امانتداري از اسناد و آثار و انديشه امام، همواره مورد تأييد ايشان بوده‌اند و يادگار امام در مكاتبات خود با ايشان در پاي نامه‌هايشان، عنوان «برادرتان احمد خميني» را به كار مي‌برده‌اند. 5ـ بديهي‌ترين و اولين كار يك محقق كه در رويه تحقيقات خود به مشكل يا ابهامي در سندي برخورد مي‌كند آن است كه به مصادر منتشر كننده و مرتبط با سند مراجعه و كم و كيف مطلب و مشكل را از آنان استفسار نمايد كما اين‌كه اين كمترين نيز پس از مطالعه اين مقاله به مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني مراجعه و در مورد متن‌هاي مورد استناد نويسنده در باب سخنراني مورخه چهارم تير 58 امام كه در صحيفه نور، جلد هفتم، صفحه 201 و صحيفه امام جلد هشتم، صفحه 281 آمده، استفسار نمودم كه دوستان مؤسسه پس از توضيحاتي اصل نوار سخنراني امام در تاريخ فوق الذكر را براي صحت مطالب مندرج در صحيفه امام و بطلان ادعاهاي نويسنده بمن ارائه دادند. در اين قسمت براي اثبات عدم تطابق‌ها در صحيفه به نمونه‌اي از يك سخنراني كه در جلد هشتم صحيفه امام و جلد هفتم صحيفه نور وجود دارد اشاره مي‌شود.جلد هفتم صحيفه نور ص102 : پس حكم از آن قانون خداست و قانون خدا حكومت مي‌كند در مملكت اسلامي بايد قانون خدا حكومت كند و غير قانون خدا هيچ چيز حكومتي ندارد.جلد هشتم صحيفه امام ص 182 (متن اصلي منطبق با نوار سخنراني امام): پس حكم مال قانون است. قانون حكومت مي‌كند در مملكت اسلامي غير قانون هيچ حكومتي ندارد. با مقايسه دو متن بالا اين نكته آشكار است كه در «صحيفه نور» ده كلمه به بيانات امام اضافه شده است كه در «صحيفه امام» اين موارد وجود ندارد.گمان مي‌كنم تيمي كه انتساب آنان و دفاعشان از آقاياني كه نامشان در نوشته آمده است، خاستگاه فكري شان را مشخص مي‌كند و با صرف اوقات بسيار به دنبال پيداكردن نقطه يا نقاط ضعفي از مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام در جهت ويراني اين تنها كانون منتسب به امام مي‌باشند. هدفي كه با هوشياري نوه امام، دوستان مؤسسه هرگز به آن دست نخواهند يافت.مؤسسه‌اي كه تنها مركزي است كه در عصر حاضر از امام باقي مانده و پراكندن عطر نام و ياد و خاطرات آن عزيز را بر عهده دارد و اينگونه به خيانت متهم مي‌شود. بي‌آن‌كه ماجرا از اصل واقعيت داشته باشد و عجيب آنكه اين شبهه در بهمن ماه سال گذشته توسط يكي از همين معتقدان به تحريف در نامه‌اي به مؤسسه نوشته شده و پاسخ مستند مؤسسه را نيز دريافت كرده است. اما اين‌كه چرا پس از گذشت پنج ماه اين جمع حساس پيگير نقطه ضعف از مؤسسه!! با ناديده گرفتن آن همه استدلال روشن، باز به تدوين چنين مقاله‌اي دست يازيده‌اند، جاي هيچ تعجبي ندارد. اگر هدف و دغدغه نويسنده كشف حقيقت بوده است. چرا پيش از استفسار از مؤسسه و يا لااقل پس از شنيدن پاسخ مؤسسه يكطرفه به قاضي رفته و مسئله خطير تحريف بيانات امام را مطرح نموده است؟ آيا اين امر يك اتفاق است يا هدفي در پس اين نوشته نهفته است كه نويسنده و همفكران وي با القاي يك شبهه و مطلبي غيرواقع، عاجزانه به دنبال تحقق آن تلاشي بي‌نتيجه داشته‌اند كه خوشبختانه عكس آن را نتيجه داده است! انگار مظلوميت امام و ياران امام تمامي ندارد.

Thursday 10 July 2008

هشدارهای‌دعاگو درباره پشت‌پرده جریان پالیزدار


به طور مشخص یك عده جوان تندرو را توجیه سیاسی و عقیدتی می‌كنند كه ما می‌خواهیم كشور را به نقطه مطلوب و آرمانی برسانیم اما گروهی نمی‌گذارند. اینگونه تمام نارسایی‌ها، ضعف‌ها و ندانم‌كاری‌های خود را به پای گروه مقابل می‌نویسند. من اسم نمی‌برم ولی مطمئنم خواننده به راحتی می‌تواند تشخیص دهد كه
.
این جریان توطئه از كجا شكل می‌گیرد
.
تاريخ انتشار: - ۲۰ تير ۱۳۸۷

حجت‌الاسلام محسن دعاگو امام جمعه صریح شمیرانات و عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران که یکی از مشهورترین منتقدان دولت محمد خاتمی بود، روز چهارشنبه در گفتگویی صریح و بی‌پرده با یک روزنامه سراسری ابعاد هشداردهنده‌ای را از تحرکات جریان افراطی و اهداف نهایی آن تشریح کرد.به گزارش شهاب‌نیوز دعاگو در این گفتگو درباره تحلیل خود از ماجرای پالیزدار گفته است: «من اصلا چیزی به نام جریان پالیزدار را به صورت مستقل به رسمیت نمی‌شناسم. این توطئه توسط یك محفل خاص سیاسی طراحی شده و سه ركن اصلی دارد». وی افزوده: «ركن اول تخریب شخصیت‌های دینی و ملی است تا این افراد در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری در افكار عمومی اثرگذار نباشند. جریانی كه این توطئه را طراحی كرده به خوبی می‌داند كه مردم ما از شخصیت‌های موجه دینی و ملی تاثیرپذیر هستند. به عبارت دیگر مردم به این اشخاص احترام می‌گذارند. این جریان خود را همسو با این شخصیت‌های بلندپایه نمی‌داند و پیش‌بینی می‌كند كه این افراد در آینده در برابر جریان آنها خواهند ایستاد. برخی‌ها می‌دانند شخصیت‌هایی وجود دارند كه در جامعه دارای نفوذند و مردم به آرا و مواضع آنها توجه می‌كنند. بنابراین برای موفقیت در انتخابات آینده باید از نفوذ و اثرگذاری این شخصیت‌های دینی و ملی در جامعه كاست. پروژه پالیزدار دقیقاً یك پروژه انتخاباتی بود. [از نگاه محفل خاص سیاسی] این شخصیت‌ها باید تخریب شوند تا در انتخابات ریاست‌جمهوری اثرگذار نباشند. این ركن اول جریان توطئه بود».وی درباره رکن دوم این جریان افراطی تاکید کرده است: «ركن دوم، ایجاد یك جریان تند و افراطی سیاسی است كه بتواند هم به كمك جریان تخریب بیاید و هم در مقابل مخالفان این پروژه بایستد. بالاخره جریان مقابل توطئه‌گران از خود دفاع می‌كند پس برای تهدید آنها و جلوگیری از ورودشان به میدان باید یك هسته تهدید تشكیل شود. امروز یك هسته تهدید از جوانان تندرو در حال سازماندهی است. برای این جوانان اینگونه تبیین شده كه جریان مقابل اجازه فعالیت و كار به جریان آنها نمی‌دهد». عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز ادامه داده است: «به عنوان مثال دو جبهه در برابر هم قرار دارند. آنهایی كه جبهه تندرو را سازماندهی و هدایت می‌كنند، به جوانانی كه نقش پیاده‌نظامشان را دارند اینگونه القا می‌كنند كه ما قصد كار و خدمت داریم ولی جبهه مقابل مانع این امر است. روحانیون بلندپایه هم در این جبهه قرار دارند. اینگونه است كه جوانان افراطی به عامل تهدید جبهه مقابل تبدیل می‌شوند. اینها به یك گروه فشار واقعی تبدیل می‌شوند تا جریان مقابل را از مقابله با جریانی كه طرفدارش هستند، باز دارد. امروز جوان‌هایی مدام در حال توجیه شدن هستند كه ما می‌خواهیم كار كنیم، اینها اجازه نمی‌دهند».دعاگو در ادامه اظهارات صریح خود درباره رکن سوم این جریان افراطی گفته است: «ركن سوم این جریان نیز فریب افكار عمومی از طریق تكیه برخدا،‌ پیغمبر، امام زمان و دیگر مقدسات است. این جریان دنبال آن است كه به افكار عمومی اینگونه القا كند كه ما مورد عنایت ویژه امام زمان هستیم و پیام‌ها را مستقیما از جانب امام عصر می‌گیریم. این جریان می‌خواهد به مردم بقبولاند آنچه انجام می‌دهد در حقیقت اجرای دستورات امام زمان است».وی تاکید کرده است: «هر كس ادعای ارتباط با امام زمان دارد، قطعا دروغ می‌گوید. اینكه جریانی با امام زمان احساس نزدیكی می‌كند یا فرد و افرادی وجود دارند كه حضرت صاحب‌الزمان به آنها پیغام می‌دهد و اینها از حضرت پیام می‌گیرند، دروغ محض است. ركن ساختاری سوم جریان پالیزدار هم فریب دادن افكار عمومی با پنهان شدن پشت نام امام زمان است. این جریان ادعا دارد كه ما باب ورود به ساحت مقدس امام زمان هستیم. اینها دنبال آن هستند كه برای كارها، ایده‌ها و نوشته‌های خودشان یك تقدس ایجاد كنند تا كسی جرأت نكند كوچك‌ترین انتقادی به آنها وارد كند. این بهترین روش برای لاپوشانی اشتباهات و ندانم‌كاری‌هاست. به نظر من ادعای حمایت مستقیم از طریق امام زمان تنها حربه‌ای برای فریب افكار عمومی است. برای جلوگیری از مقابله روحانیت با نفوذ با این مسئله هم آنها را تخریب می‌كند. گروه فشار را هم سازماندهی می‌كنند تا اگر كسی اعتراض كرد، صدایش را در نطفه خفه كنند. نتیجه این می‌شود كه جریان مدعی ارتباط و مجری فرامین امام زمان، مسائلی را در آستانه انتخابات مطرح می‌كندو جریان مقابل هم به علت تخریب‌های صورت گرفته، حرفشان اثرگذار نیست. گروه فشار هم كه در این میان كار خودش را می‌كند. این پروژه رمز پیروزی در انتخابات است».امام جمعه شمیران در بخش دیگری از اظهارات خود در پاسخ به این سئوال که «دلیل سكوت روحانیون مستقل و حوزه‌های علمیه در برابر این مباحث مانند ارتباط با امام زمان چیست؟» گفته است: من معتقدم برخی از آقایان هنوز خطرشناسی نكرده‌اند تا احساس وظیفه كنند. باید به این دوستان خطر را یادآوری كرد. عده‌ای دیگر بحث انتظار فرج را خوب نمی‌شناسند كه بخواهند از آن دفاع كنند. تعدادی دیگر هم هستند كه به نظر من وظیفه خود را به خوبی انجام نمی‌دهند. البته این مسائل مربوط به كل جامعه است چون در این زمینه تمام آحاد جامعه مسوولیت دارند. اما تحلیل من این است كه جریانی در حكومت در حال شكل‌گیری است كه قصد دارد دیدگاه، گفته، نوشته و عملكرد خودش را مقدس كند تا به افكار عمومی بقبولاند هر آنچه ما انجام می‌دهیم، می‌نویسم و می‌گوییم مورد نظر امام زمان است. تمام این مسائل هم با اهداف انتخاباتی انجام می‌شود. گروه‌هایی هم كه با این جریان به مقابله بر می‌خیزند یا تخریب می‌شوند یا با تهدید ناچار به سكوت می‌شوند. پالیزدار تنها یك بخش از این قضیه است. جریان تخریبگر قصد دارد شخصیت‌های بزرگ دینی و ملی را تخریب كرده و دایره نفوذ آنها را در جامعه محدود كند. وی سپس در پاسخ به این سئوال که «پس به نظر شما پالیزدار نماد یك جریان است؟» گفته است: بله! جریان سیاسی كه پالیزدار آن را نمایندگی می‌كند در سه محور فعال است كه یكی از آنها همین ماجراست ولی محورهای دیگر هنوز به كار خود مشغولند. دعاگو می‌افزوید: به طور مشخص یك عده جوان تندرو را توجیه سیاسی و عقیدتی می‌كنند كه ما می‌خواهیم كشور را به نقطه مطلوب و آرمانی برسانیم اما گروهی نمی‌گذارند. اینگونه تمام نارسایی‌ها، ضعف‌ها و ندانم‌كاری‌های خود را به پای گروه مقابل می‌نویسند. من اسم نمی‌برم ولی مطمئنم خواننده به راحتی می‌تواند تشخیص دهد كه این جریان توطئه از كجا شكل می‌گیرد. وی در پاسخ به این سئوال کع «هدف این جریان توطئه را چه می‌دانید؟» گفته است: وقتی یك جبهه مطمئن باشد كه نخواهد توانست در انتخابات آینده موفق شود، به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌كند كه افكار عمومی باور كند اشتباهات رخ داده تقصیر آن نیست بلكه در این خطاها مصلحت‌هایی هست كه در دستورات امام زمان وجود دارد. گروه فشار هم وظیفه ساكت كردن جریان مخالف را برعهده می‌گیرد تا همه چیز درست پیش رود. اینچنین است كه جریان توطئه به جبهه ‌ارزش‌ها و جریان رقیب به جبهه ضد‌ارزش‌ها تبدیل می‌شود. وی هشدار داده است: «اتفاقی كه این روزها در حال رخ دادن است این است كه یك جبهه تندرو در حال شكل‌گیری است كه می‌داند در انتخابات آینده از حمایت مردم بی‌بهره است به همین علت ممكن است حتی برای پیروزی در انتخابات دست به تقلب‌های گسترده بزند. من لازم می‌دانم در اینجا به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان واقعی هشدار دهم كه جریانی قصد تشكیل یك جریان «خوارج نهروان» در درون جمهوری اسلامی را دارد. این جریان حتی از خوارج زمان امام علی نیز خطرناك‌تـر است».دعاگو در بخش دیگری از اظهارات خود در پاسخ به این سئوال که «شما به عنوان یك عضو باسابقه جامعه روحانیت مبارز تعامل دولت آقای احمدی‌نژاد با نهاد روحانیت به طور عام و روحانیت سنتی انقلابی به طور خاص را چگونه ارزیابی می‌كنید؟» گفته است: اگر از من پرسیده شود آیا دولت احمدی‌نژاد با روحانیت همراهی و همسویی دارد، یك بحث است ولی اگر پرسیده شود آیا در تصمیم‌گیری‌های دولت، سهمی برای روحانیت وجود دارد یا نه، پاسخ من خیر است. روحانیت هیچ سهمی در عزل و نصب‌ها، تغییر و تحولات و تصمیمات دولت ندارد. به‌عنوان مثال مثلا در طرح تحول اقتصادی، هیچ نظرخواهی و مشورتی با جامعه روحانیت مبارز انجام نشد. البته برای روحانیت احترام قائلند اما این دوستان اساسا خود را از مشورت با روحانیت و به‌خصوص جامعه روحانیت بی‌نیاز می‌دانند. شاید هم معتقدند كه جامعه روحانیت در این جایگاه قرار ندارد. وی افزوده است: تحمل آقای خاتمی بدون شك بیشتر از آقای احمدی‌نژاد بود؛ یعنی به‌رغم آنكه خاتمی هم گاهی از دست منتقدان ناراحت می‌شد اما اگر میزان تحمل دولت آقای خاتمی با تحمل دولت آقای احمدی‌نژاد را مقایسه كنیم، می‌بینیم كه سعه صدر دولت آقای خاتمی بیشتر بود. این مسئله تا جایی بود كه حتی سخنان و انتقادات من به اصلاحات و دولت آقای خاتمی تا مدت‌ها در رسانه‌های این طیف نفوذ و حضور داشت اما این مسئله در این طرف كمتر ملاحظه می‌شود.

Wednesday 9 July 2008

اگر به سرعت جلوی تندروها گرفته نشود، دامنه تخریبها به هتک حرمت از مرجعیت کشیده خواهد شد

هشدار سایت رسمی تابناک


نباید کار به حرمت شکنی از مقام مراجع تقلید برسد
تحلیل از سایت تابناک
http://tabnak.ir/pages/?cid=13491
.

.
مطالبی که پیش از این در تحلیلهای مکرر کجکول بیان شده بود، امروز در یک تحلیل عمیق توسط سایت رسمی تابناک متعلق به محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت به صورت یک هشدار جدی به دولت دکتر احمدی نژاد و مخالفان ایشان نوشته شده است
تحلیل سایت تابناک به قرار زیر است
.

.:
چرا كسي از احمدي‌نژاد دفاع نكرد؟

.
پيشنهادي براي بازگشت آرامش به فضاي کشور

.

تاريخ انتشار - ۱۸ تير ۱۳۸۷
.
با گذشت يك هفته از انتشار يادداشت تند قائم‌مقام حزب اعتماد ملي در روزنامه ارگان اين حزب، هنوز شاهد واكنش قابل توجهي از چهره‌هاي سياسي و مذهبي كشور در دفاع از دكتر احمدي‌نژاد نبوده‌ايم و واكنش‌ها منحصر به چند مقام دولتي يا چند رسانه وابسته به دولت نهم و حداكثر منتقدان فرمايشي و رسانه‌هاي نورچشمي دولت شده است.
مقايسه اين سطح از واكنش‌ها با محكوميت گسترده هجمه چند ماه قبل به حجت‌الاسلام سيدحسن خميني كه مورد اجماع جناح‌هاي سياسي، روحانيت و مسئولين كشور قرار گرفت، نشان مي‌دهد كه اگرچه هجمه صورت‌گرفته به نوه امام به لحاظ محتوايي و لحن بسيار ملايمتر و محدودتر از توهين صورت‌گرفته به رئيس‌جمهور بود،اما جامعه سياسي و مذهبي كشور به سادگي از كنار آن نگذشت.
قائم‌مقام حزب اعتماد ملي در نوشته خود با رديف كردن شايعاتي كه به صورت غيرمستقيم، چه‌بسا قرار بود به آنها رنگ واقعيت داده شود و برخي از آنها صراحتا توسط رئيس‌جمهور و سخنگوي دولت تكذيب شده و برخي ديگر همانند سخنان دكتر احمدي‌نژاد در ديدار با آيت‌الله جوادي آملي تحريف شده بود، عملا رئيس‌جمهور را مدعي ارتباط با امام زمان جلوه داده و وي را در رديف كساني برشمرد كه به شدت در فقه شيعه نكوهش و طرد شده‌اند.
به ويژه به دليل آن‌كه در نوشته قائم مقام حزب اعتماد ملي، علما و مراجع مخاطب بودند و با توجه به خدشه‌ها و اشكالات متعددي كه در اين نوشته وجود داشت، دفاع حوزه از رئيس‌جمهور طبيعي و قابل انتظار بود، اما اين اتفاق نيفتاد و به رغم تفاوت شديد جايگاه دومين مقام رسمي كشور با نوه امام خميني و شديدتر بودن لحن هجمه به رئيس‌جمهور، كسي در دفاع از احمدي‌نژاد برنخاست.به نظر مي‌رسد مختصر واكنشي هم که از هيأت نظارت بر مطبوعات، كه نهادي دولتي است، و دادستاني تهران بروز يافت، صرفا شكلي و براي رفع و رجوع كردن موضوع بود.
اما علت اصلي اين سكوت و بي تفاوتي چيست؟ آيا ريشه آن در فضاي حاكم بر جامعه در يكي، دو سال اخير نيست؟باب شدن هتك حرمت، توهين و افترا نسبت به بزرگان ديني و سياسي و مسئولان گذشته و حال كشور، آن هم در تريبون‌هاي رسمي و توسط چهره‌هاي مسئول و مورد حمايت مسئولان در سال‌هاي اخير، فضايي است كه دست كم طي 27 سال اخير بي‌سابقه بوده است.
اين سيل تهمت‌ها و افتراها كه نمونه آخر آن با نام جريان پاليزدار مشهور شده است و طي آن بيش از چهل نفر از چهره‌هاي مذهبي و سياسي كشور- تنها در يك جلسه سخنراني و توسط فردي كه دفاع جانانه‌اي از دولت نهم و رئيس آن كرده- متهم به فساد شده‌اند، همان نوع عملكرديست كه پيش از اين توسط همسر سخنگوي دولت نيز ـ البته نه با ذكر اسم كارخانه و معدن ـ به كار مي‌رفت و تا حدي مشمئزكننده و ناپسند جلوه كرده است كه حتي آيت‌الله جنتي، كه پيش از اين عموما با جريانات حامي دولت نهم همراه و نسبت به انتقاد از ساير دولت‌ها سکوت مي‌کرد، در خطبه‌هاي اين هفته نماز جمعه تهران، با سکوت نسبت به هجمه به رئيس‌جمهور، با وجود گذشت دو ماه از جريان پاليزدار، به شدت عليه آن واكنش نشان داد.
گرچه ممکن است برخي گروه‌ها و افراد که طي ساليان اخير از سوي مقامات دولتي يا رسانه هاي حامي آنان مورد تخريب وهتک حرمت قرارگرفته باشند، از اين وضعيت خشنود باشند و هتک حرمت رئيس‌جمهور را به نوعي انتقام و اجراي عدالت بدانند، اما بايد توجه کرد كه هزينه‌هاي چنين رويه‌اي و ايجاد فضاي حرمت‌شكني و اتهام‌زني در جامعه سياسي و مذهبي كشور بسيار سنگين‌تر از آن است كه براي دلشاد شدن گروهي و تسلاي دل آنان بتوان از كنارش گذشت.
همانگونه كه در دوران اقتدار اصلاح‌طلبان، برخي مقامات دولتي و چهره‌هاي برجسته اين جناح و مطبوعات پرشمارشان عليه هر شخصيت و چهره غيرهمراه يكه‌تازي كردند، پيشكسوتان جهاد و شهادت را عنوان «چكمه‌پوش» دادند و شخصيت‌هاي برجسته انقلاب را به عاليجناب سرخپوش و سياهپوش ملقب کردند و هر جريان مستقل سياسي و غيرهمراه با خود را متحجر، فاشيست، مرتجع و طالبان خواندند، اما رهبران اصلاحات به ويژه سيدمحمد خاتمي و سيدمحمد موسوي خوئيني‌ها كه داراي محبوبيت گسترده‌اي حتي در ميان نيروهاي تندرو اين جناح بودند، آنگونه كه بايد در مديريت تندروي‌ها و مهار تخريب هتك حرمت اقدام نكردند و امروز شاهديم گروه جديدي پيدا مي‌شوند كه حتي روي افراطيون اصلاح‌طلب را در هتك حرمت و تخريب سفيد كرده و علاوه بر حمله به اصلاح‌طلبان، دايره اهانت و هتك حرمت را به حيطه علما و شخصيت‌هاي مذهبي نيز كشيده‌اند و البته همانند افراطيون اصلاح‌طلب در حمله به پيشكسوتان جهاد و شهادت نيز انرژي فراواني صرف مي‌كنند.
القاب مورد استفاده گروه جديد براي رقبايشان به جاي «چكمه‌پوش، فاشيست، مرتجع و طالبان»، «جاسوس، مزدور، مافيا و دزد» است و همانگونه كه گروه قبل در استفاده از اين القاب بي‌واهمه و سخاوتمندانه عمل مي‌كرد، اين گروه نيز بدون كمترين تحقيق و تأملي براي از ميدان بيرون كردن رقباي سياسي يا داغ كردن محافل سخنراني و منحرف كردن افكار عمومي از مشكلات اقتصادي، به سادگي به ابزار اتهام‌سازي روي مي‌آورند.
اما آيا اين پايان كار است؟ مسلما پاسخ به اين سؤال منفي است و همانگونه كه سكوت و كم‌توجهي رهبران اصلاحات به تخريب ديگران شرايط ديروز را رقم زد كه بيشتر علما شخصيت‌هاي سياسي و روحاني كشور از جمله اصلاح‌طلبان آماج تيرهاي زهرآگين افترا و تخريب شدند، سكوت امروز در برابر توهين به رئيس‌جمهور نيز آينده‌اي تاريكتر را رقم خواهد زد و چه بهتر كه امروز بر دور باطل توهين و افترا نقطه پايان گذاشته شود و ايده آل آنكه اين نقطه پايان دوجانبه باشد يعني از يك‌سو رئيس‌جمهور به نمايندگي از دولت نهم، از تمامي چهره‌هاي سياسي و مذهبي كه طي سه سال گذشته توسط مسئولان دولتي يا رسانه‌هاي حامي دولت مورد تخريب، هتك حرمت، توهين و تهمت قرار گرفته‌اند، عذرخواهي و دلجويي كند و رسما اعلام كند كه از اين پس اگر از زاويه دولت و يا با موضع حمايت از دولت حرمت‌شكني صورت گيرد، شخصا با فرد يا رسانه خاطي برخورد مي‌كند و از سوي ديگر، رهبران و عناصر مسئول جريانات و رسانه‌هاي منتقد دولت، با مردود دانستن توهين به رئيس‌جمهور، نقد سازنده و ارزيابي عملكرد دولت نهم را از توهين و حرمت‌شكني رئيس‌جمهور و ديگر مسئولان دولتي تفكيك كرده و از عناصر متخلف، تبري جويند.
همه ما بايد بدانيم در صورت عدم توقف اين جريان، قطعا در آينده جريان تخريب و توهين متقابل وارد حريم مرجعيت و ولايت نيز خواهد شد و در پس اين فحاشي‌ها و تنها نتيجه اين حرمت‌شكني‌ها، قرباني شدن مقدسات و اعتقادات مردم است كه كسي صداي آن را نمي‌شنود. بار رواني سنگيني كه اين اتهام‌سازي‌ها در نيروهاي هوادار سطح پايين جريانات سياسي تحميل مي‌كند، حتي ممكن است به اقدامات خودسرانه‌اي نظير ترورهاي سال 1378 منجر شود و يا آن‌كه فاجعه‌اي مهيب‌تر نظير ترورهاي ابتداي انقلاب و از دست رفتن امثال مطهري‌ها و بهشتي‌ها و رجايي‌ها بر جاي گذارد.
يكي از بركات حادثه هفتم تير و شهادت شهيد بهشتي، اثبات حقانيت وي و بي‌اساس بودن تخريب‌ها عليه ايشان بود اما آيا بايد امروز هم بي تفاوت بمانيم و براي رسيدن به اين نتيجه که به سادگي و با تدبير عقلاي قوم، تحقق آن ممكن است، چنان بهاي سنگيني بپردازيم؟

.
نظرات كاربران

:
▪ مشکل ما عدم وجود سیاست مدیریت کشور با رویکرد و هدف واحد است. اختلاف در اصل کار نیست در نحوه ایدئولوژی نیست فقط اهمیت ها در انتخاب شروع کار متفاوت است.تخریب و تهدید ارزش نیست مشاوره و کمک کردن به اداره کشور ارزش است.تنها گزینه درست سخن شما است بیاییم ایران آباد توانمند و سربلند را باهم بسازیم و به این مشارکت و همدلی خود بنازیم و غیر از این راه به جائی نخواهد برد.
▪ بياييد همگي با وحدت وآينده نگري به فكر سازندگي وارتقاي كشور باشيم ارزشهاي اسلامي را روزبه روز ارتقا بخشيم واجازه ندهيم هيچ كس حتي به فكر جسارت كردن بيفتد . اين همه نيروي متفكر وخلاق در كشور داريم . روي اينها سرمايه گذاري شود . اگر انتقاد وحرفي هم هست با منطق ودليل عنوان كنيم .نه اينكه همديگر را بكوبيم

Tuesday 8 July 2008

اولين كنگره بين‌المللي فاطمه‌شناسي / اراك

پيام حضرت آية‌الله العظمی مكارم شيرازي


اولين كنگره فاطمه‌شناسي به اهتمام استانداري استان مركزي و همكاري مجمع جهاني اهل بيت ع در بخش بين الملل سپاه منطقه مركزي استان مركزي و به دبيري بسيج خواهران در اراك به مدت 2 روز برگزار شد

منبع: اختصاصي ابنا1387/4/5 -13:24 -
http://www.abna.ir/list.asp?gid=2052&lang=1

در ابتداي اين همايش بزرگ، پيام حضرت آيةالله مكارم شيرازي از مراجع معظم تقليد قرائت گرديد. متن اين پيام به شرح زير است
بسم الله الرحمن الرحيم
از تلاش و كوشش شما برادران و خواهران عزيز كه هر سال چنين همايش نوراني و پرباري براي بزرگ‌ترين بانوي جهان اسلام فاطمه زهرا (س) مي‌گيريد به سهم خود بسيار تشكر مي‌كنم
در دنياي پر از شور و شر ، مملو از فته و فساد ، انباشته از خشونت و زشتي‌ها تشكيل چنين همايش‌ها فرصت بسيار خوبي براي طرفداران حق و راستي و عدالت است به خصوص اين كه اين همايش به نام مبارك بزرگ‌بانوي اسلام تشكيل مي‌شود
همان بانويي كه در محراب عبادت، روشني‌بخش فرشتگان عالم بالا بود و نور عبادت خالصانه و عارفانه‌اش آسمانها را روشن مي‌ساخت و در ميدان شجاعت و مبارزه با ظالمان عصر خود همچون همسرش علي (ع) مي‌درخشيد
همان بانويي كه زندگي ساده‌اش بهترين سرمشق ساده‌زيستي و تأمين عدالت اجتماعي و مواسات و مساوات بود ؛
بانويي كه در دامان خود شيرمرداني مانند امام حسن و سيد الشهداء و شيرزناني همچون زينب كبری پرورش داد ؛

بانويي كه همچون مريم عذرا محدثه بود ، فرشتگان آسمان با او سخن مي گفتند و حوادث آينده را براي او بازگو مي كردند و علي ع آنها را جمع آوري نمود و مصحف فاطمه ناميده شد ؛ اين مصحف نزد ائمه اهل بيت عليهم السلام بود و حوادث آينده را از آن در مي‌يافتند ؛
او محور اهل كسا بود و جمله اي كه خداوند در باره او بيان فرمود « هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها » يعني «گردآمدگان زير كسا فاطمه و پدرش و همسر و فرزندانش» هستند بهترين دليل بر شأن والا و بي‌نظير او است ؛
هرچه درباره فضيلت آن بانوي بزرگ بگوييم كم است ؛ ولي مهم آن است كه زنان ما از زندگي آن اسوه‌ي تقوی، درس پرهيزگاري و پاكدامني بياموزند و مردان ما درس شجاعت و استقامت و شكيبايي در برابر مشكلات و متمكنان ما درس انفاق و ايثار و سخاوت و مسؤولان ما درس ساده‌زيستي ؛ زيرا ميوه درخت معرفت و شناخت محبت است ، و ثمره نهال برومند محبت پيوند در اعمال است.
اينها دروسي است كه اين همايش‌ها بايد به همه قشرهاي جامعه بياموزد .
اينجانب بار ديگر از همه شما عزيزان به خصوص بنيانگذاران اين همايش به خاطر اين خدمت شايسته تشكر مي كنم و اميدوارم در سايه عنايات آن حضرت مشمول الطاف خاص خداوندي شويد و به اهداف والاي خود برسيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
.
حوزه علميه قم
ناصر مكارم شيرازي
3/25/ 87

مراسم عمامه‌گذاري در حضور آيت‌الله مكارم شيرازي

Monday 7 July 2008

بازداشت هکر اصفهانی در شهر قم

تلاش هکرها برای از کار انداختن کجکول با هشیاری ماموران آگاهی خنثی شد

پایگاه اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی قم
جعفر حسینی رئیس پلیس آگاهی استان قم از دستگیری یك هكر اصفهانی توسط ماموران پلیس قم خبر داد
.
رئیس پلیس آگاهی استان قم گفت: متهمی كه اقدام به شكستن قفل نرم‌افزارهای سی دی كرده و آنها را در بازار با قیمت كمتر به فروش می‌رساند، دستگیر شد
در پی اعلام شكایت یك شركت تولید‌كننده نرم افزار علیه نماینده‌اش در استان قم مبنی بر توزیع نرم‌افزار تقلبی و رایتی شركت، پرونده‌ای تشكیل و در دستور كار كارآگاهان قرارگرفت
با بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد، سی‌دی‌های مذكور از طریق اینترنت فروخته می‌شود و وجه آن به شماره حساب فردی واریز می‌شود وسایت اینترنتی مورد نظر متعلق به متصدی یك واحد صنفی كامپیوتری در استان اصفهان است
در پی اطلاع از این موضوع، كارآگاهان به منظور پیگیری پرونده و انجام بازرسی از واحد صنفی شناسایی شده، ضمن اخذ دستور مرجع قضائی به استان اصفهان اعزام شدند
پس از شناسائی و دستگیری متهم، واحد صنفی مورد نظر پلمب و متهم با قرار قانونی روانه زندان شد
لازم به یادآوری است که کجکول نیز شکایت مشابهی از برخی هکرهای قمی به مقامات آگاهی تقدیم کرده بود. از تلاش ماموران صدیق و مسئولان مربوطه کمال تشکر را داریم
کجکول

Sunday 6 July 2008

عریضه سرگشاده حضور حضرت آیت الله غروی علیاری دامت برکاته


به نقل از وبلاگ کجکول به این آدرس
www.kajkoul.blogspot.com
.

محضر مبارک و مقدس حضرت آیت الله العظمی غروی علیاری
.
سلام علکیم و علی من لدیکم و رحمت الله وبرکاته برکاتاً واسعه

از گفتگوی عمیق حضرتعالی با وبلاگهای مختلف نهایت بهره را بردیم. در پی آن مقاله ای در نشریه افق حوزه همراه با تمثالی از حضرت عالی انتشار یافت که موجب نگارش این عریضه سرگشاده شد

ما طلاب حوزه علمیه قم پیرو اسلام ناب محمدی ، پیرو هیچ یک از مکاتب درویشی نیستیم اما مدتی است که مشاهده میکنیم یک جریان مافیایی موذی و نفوذی در حوزه علمیه قم، به بهانه درویش ستیزی، جو علمی حوزه قم را دچار تشویش و آشفتگی فراوان کرده است
.
مسلم آن است که همچنان که حضرتعالی بصراحت بیان فرموده اید برادران گنابادی که مسلمانان شیعه پیرو تشیع اثناعشری هستند همیشه خدمت مراجع عظام تقلید رعایت حرمت کرده و همیشه بزرگان گنابادی نهایت احترام را نسبت به مقام مرجعیت شیعه اثنا عشری مرعی داشته اند و خاطرات سرکار بهترین گواه براین امر است

حقیقت آن است که
بر اساس تحقیقات دقیقه رقیقه انیقه مسئولان امر که در برخی از پایگاه های خبری اینترنتی صورت انتشار بخودگرفته به علت هجمه ملخهای موذی؛ نزهت و طراوت سابقه مالوفه شهر قم کمرنگ شده و حوزه علمیه قم نیز به علت رشد "خرّوبهای بنیان کن" از آسیب آفتها در امان نمانده است و این مشکلاتی است که اخیراً آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی نیز در بیانات خود مفصلاً به آن اشاره فرموده اند
اشخاصی که برای طرح پرسشهایی حضور حضرتعالی شرفیاب شده و فرمایشات ارزشمند حضرتعالی را در نشریه افق حوزه منتشر کرده اند، جماعتی ناموجهند که بصورت یک باند مافیایی در درون حوزه علمیه قم نفوذ کرده و مانند موریانه پایه های حوزه علمیه قم در قلب جهان اسلام را از درون میخورند و فرو میریزند
.
اگرچه ظاهراً این آخوندک های خرّوب که با رجس قلوب قاسیه خود لباس مقدس روحانیت را آلوده اند با اهل تصوف سر ستیز دارند، اما این ظاهر قضیه است. تامل در عمق اعمال و افکارشان نشان از آن میدهد که این افراد، اعضای یک شبکه تخریبی هستند. شبکه ای پیچیده که با تشبث به شیوه "کلمه الحق یراد بهاالباطل" مصداق عنوان محارب مع الله و مفسدفی الارض و ضد ولایت فقیه و معاند با نظام مقدس اسلامی میباشد و در تحرکات تخریبی خود به طور مشخص ، برخی اهداف خفیَ و مستور را تعقیب میکند
.
اولاً – میکوشد تا تحت پوشش صوفی ستیزی، بحران و اختلاف میان شیعه و سنی را دامن بزنند و تنافر میان این دو مذهب اسلامی را به حدی برسانند که متعصبان هردو گروه با استناد به فتاوی علمای تکفیری قصد جان و عرض و مال و ناموس یکدیگر کنند و بنای اسلام را از درون فرو بریزند. استفتائات این گروه نفوذی ضدولایت فقیه همه حامل یک بار منفی بر علیه وحدت عالم اسلام و در جهت ردّ برادران اهل تسنن است، و جنگ و فتنه بزرگی درپی خود حمل میکند و به حکم شریفه "الفتنه اشد من القتل" باید با هوشیاری مانع از به ثمر رسیدن ترفند ننگین آنان گشت
.
ثانیاً – تحت پوشش صوفی ستیزی سئوالاتی را به روشی خاص با طرح مصادره به مطلوب به حضور مقدس مراجع عظام ارائه میدهند تا نهایتاً ، حرمت آقایان مراجع را بشکنند و امت مسلمان را نسبت به مقام مرجعیت مایوس و افسرده سازند. جدا کردن امت مسلمان از مقام مرجعیت بزرگترین خیانت به اتحاد و استحکام امت اسلامی و نظام مقدس اسلامی و جاده صاف کم اجانب معاند برای چشم دوختن به ایران عزیز است
.
برای بیان مقصود از طراحی شیطنت آمیز سئوالات مطروحه توسط این باندمافیایی ضدولایت فقیه به مصاحبه آنان با حضرت مستطاب عالی در افق حوزه مورخ پنجم تیرماه هشتادوهفت جاری مراجعه کرده و دو- سه نمونه را به عنوان مشتی از خروار در بوته تعمق قرار میدهیم
.
الف- هدف این شیاطین تخریب محل سکونت و محل عبادات برادران مسلمان شیعه، به بهانه درویش- زدایی است غرض غایی آنان از این کار ارائه چهره ای خشن و سرکوبگر از مکتب تشیع و از نظام مقدس اسلام و جمهوری اسلامی ایران به عالم و انتشار یک پیامی انحرافی نسبت به ارزشهای اسلامی به منظور ظنین کردن مردم جهان نسبت به ایران و بهانه دادن به دست اعداء و اجانب معاند برای تحت فشار قرار دادن کشور عزیز ما است
این مطلوب آنان است ، اما نحوه مصادره به مطلوب آنان این است که بر یک منزل مسکونی یا یا یک محل موقوفه ای - که به نام حسینیه و برای انجام امور معهود در حسینیه وقف خاص شده- خودشان از روی شیطنت برچسب خانقاه میچسبانند و برسر این امر هیاهو و جنجال براه میندازند و ایجاد جو کاذب و بحران میکنند و از علمای بزرگوار فتوا در جهت ضرورت هدم خانقاه اخذ میکنند. فتوای تخریب خانقاه – چنان که از قول شما در افق حوزه نقل شده- یک فتوای کلی است. اما حمل آن بر مصادیق معینه ؛ محل تامل است. چنان که محلی که در قم در بهمن ماه هزاروسیصد و هشتادوچهار تخریب شد بنا به متن صریح وقفنامه، حسینیه بود. اما این فتنه گران گفتند که چون متولی این حسینیه درویش است پس این حسینیه ؛ حسینیه نیست و خانقاه است
ب- لشگرکشی گروهی متعصب برای تخریب محل اجتماع برادران و خواهران بیدفاع مسلمان شیعه به بهانه درویشی آنان، انعکاس ناهنجاری در داخل و خارج کشور برپا میکند و باعث میشود که اسلام عزیز و مکتب شیعه اثناعشری در سراسر عالم مکتبی خشونت پرور همردیف وهابیت ارزیابی شود و مورد وحشت و نفرت مردم دنیا قرار گیرد و این امر درست برخلاف مصلحت نظام اسلامی و و برخلاف صریح فتاوی مراجع عظام و شخص شخیص حضرت مستطاب عالی دامت افاضاتکم العالیه میباشد
ج- در افق حوزه از قول حضرت مستطاب عالی نقل کرده اند که هتک حرمت از آقایان مراجع در حکم ارتداد است. این قضیه صددرصد صحیح و مورد قبول عامه و خاصه است. حال در این مورد توجه به نکات زیر ضروری مینماید
یکی آن که خود این سئوال کنندگان از دشمنان و معاندان سرسخت مراجع عظام، خاصه مراجع عظام قم هستند. این افراد معلوم الحال و مجهول الهویه باور به نظام مقدس اسلامی ندارند؛ و از پیروان مکتب فکری موسوم به حجتیه جدید و از سرسپردگان مشی فکری سید علی مبداء یا مهدویه گمنامیه اشراقیه هستند، که اگرجه با درویشی سر ستیز دارند، اما در دل و جان باوری به مرجعیت نیز ندارند و خود را به طور مستقیم در ارتباط با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف میدانند و افکار فاسد و نیات پلید و شوم و اغیراض کقیف و مشئومی دارند و تشدید بحران و غلبه دجال را شروط شروری جهت تحقق ظهور میشمارند و بر این کار اصرار میورزند و هرجا زمینه رشد فتنه ای هست سرو کله این شبکه مخوف انجا پیدااست
پیروان این مکتب سیاه ضدعقیدتی بارها ضمن مجادله با ما طلاب پیرو اسلام ناب محمدی در همین حوزه علمیه قم پرده از افکار شوم و نیات پلید خویش برداشته و آقایان مراجع را "علمای بیعمل" و مقامات عالیرتبه نظام را "افراد بی بخار " خوانده اند. و حتی همین مقوله را در وبلاگهای خود نیز نوشته اند. پس خود اینها که خدمت حضرتعالی شرفیاب شده اند مستحق عنوان مرتد هستند
.
دیگر آن که اینها با ایجاد جو تعصب و خشونت برعلیه مسلمانان شیعه میکوشند برخلاف اصل مسّلم "لاضرر" آنچه اسباب ضرر و ضرار و اضرار است برعلیه هموطنان مسلمان بجا آورند و موجبات تاسف و نارضایتی و خشم آنان را برانگیزند، و با استناد دروغین و شیطانی این افعال سخیف و اعمال ِ کثیف خود به ساحت منزه ِ آقایان مراجع ، تلاش میکنند تا خشم و نگرانی مسلمانان متضرر و آسیب خورده را متوجه مقام مرجعیت بنمایند. سپس احیاناً اگر اعتراضی صورت گرفت، همان را بر سر علَمَ بلند کنند و از آن پیراهن عثمانی درست کنند تا نظر آقایان مراجع را نسبت به آنان مخدوش نمایند و از آقایان مراجع عظام برعلیه آنان فتوای ارتداد بگیرند
.
اما مسلم آن است که همچنان که حضرتعالی بصراحت بیان فرموده اید برادران گنابادی که مسلمانان شیعه پیرو تشیع اثناعشری هستند همیشه خدمت مراجع عظام تقلید رعایت حرمت کرده و همیشه بزرگان گنابادی نهایت احترام را نسبت به مقام مرجعیت مرعی داشته اند و خاطرات سرکار بهترین گواه براین امر است
.
مورد دیگر - مورد ِحسن بصری است
.
در این مورد چند قضیه قابل بحث است
نخست آن که برادران مسلمان شیعه گنابادی پیروان حسن بصری نیستند بلکه مستند آنان روایات مورد قبول خاصه است و مطالعه تفاسیر آنان و امهات کتب آنان نشان دهنده این مطلب است
نکته مهم آن است که در سال گذشته سی و نه تن از علمای تکفیری سنی – پیرو مذهب وهابیت- در ترکیه گرد آمدند و فتوایی اجماعی بر تکفیر عموم شیعیان صادر کردند و خون آنان را مباح دانستند. پس از آن در گردهمآیی های دیگری یکبار بیست و دو مفتی وهابی و بار دیگر تعداد دیگری فتاوی اجماعی مشابهی علیه شیعیان صادر کردند. این امر موجب شد که بلافاصله حضرت آیت الله العظما سیدعلی خامنه ای رهبر عالیقدر نظام مقدس اسلامی و حضرات آقایان فقهای عظام و مراجع بزرگوار حوزه علمیه قم مانند حضرت آیت الله العظما نوری همدانی و حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی دعوت به اتحاد مسلمانان و تقویت نقاط وحدت فیمابین، و عطف توجه از نقاط و نکات اختلاف آمیز نمودند. سال گذشته نیز سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی خوانده شد و احتراز از هرعملی که به رشد تعصب و تنافر و دوگانگی میان شیعه و سنی منجر شود را به حکم عقل و فتوای شرعی واجب شمردند و عمل بر خلاف آن را آب به آسیاب اجانب و اعداء شمردند. با همه اینها در کمال حیرت و حسرت و اسف شاهدیم و مشاهده میکنیم که کماکان این "خرّوبهای موذی و آخوندکهای نفوذی" با رجوع به مراجع عالیقدر حوزه علمیه قم و مصادره به مطلوب با مکروخدعه های شیطانی، بازهم بر طبل نفاق و افتراق میکویند و اغتشاش برپا میکنند.
.
در این مورد اگرچه فتاوی مکتوب مراجع عظام شیعه به قدر کافی گویا است به چند مورد آن اکتفا میکنیم
.
قسمتی از فتوای حضرتعالی در مورد حسن بصری به قرار زیر است
به طوری که اصحاب و علماء رجال و درایت [ خاصه] درباره حسن بصری بیان فرموده اند مجموعاً شخص مورد وثوق و اعتماد نبوده است ...؛
فتوای حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی- مورخه هجدهم اسفند هشتادودو
حسن بصری از منحرفین است و در کتب رجال شیعه مورد انتقاد و مذمت قرار گرفته است. به المعجم المفهرس آیت الله العظمی آقای خویی رضوان الله علیه جلد چهارم مراجعه بفرمائید
قسمتی از فتوای حضرت آیت الله العظما مکارم شیرازی – مورخه بیست و پنج اردیبهشت هشتادودو
حسن بصری از علمای معروف اهل تسنن است. مواعظ عارفانه بسیار از او نقل شده است ولی در امور اجتماعی و جهاد از امیرمومنان علی ع اطاعت نمیکرد... ؛
فتوای حضرت آیت الله العظمی حاج سیدعزالدین زنجانی- بیست و چهارم آذرماه هشتاد و یک
اهل سنت اورا ستوده اند و جزء زهّاد ثمانیه است. ولی آنچه مسلم است از منحرفین از اهل بیت علیهم السلام است ...؛
.
الحاصل؛ مسلم آن است که از آنچه که در کتب رجال شیعه در مورد اعتقادات شخص حسن بصری گفته شده؛ تسنن او اثبات میشود نه فسق او. مگر آن که پیروی از تسنن را عین فسق فرض بگیریم که در این صورت بدون تردید شق َ عصای مسلمانان میشود و این امر بدون تردید – بخصوص در شرایط بین المللی کنونی- مورد نظر نظام مقدس اسلامی نیست و در شرایطی که مسئولان محترم درحال گفتگو با دولتمردان عربستان سعودی و اهل تسنن برای کسب رضایت آنان جهت ِ احیای قبرستان بقیع و تقریب مذاهب اسلامی هستند، فاسق شمردن اکثریت مسلمانان به صرف پیروی آنان از تسنن امری بسیار خطرناک است

معذلک افراد معلوم الحال و مجهول الهویه مذکور هنوزهم علیرغم شرایط حاد بین المللی؛ برخلاف نظر مراجع عالیقدر و مسئولان عالیقدر نظام و رهبر ارجمند جمهوری اسلامی و فقیه آل محمد ص و ولی امر مسلمین، و برخلاف نظر رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان و برخلاف شیوه رئیس جمهور بر طبل اختلاف و تنافر و نزاع بین شیعه و سنی میکوبند؛ و میکوشند تا با ترفند ِ عَلَم کردن بیرق صوفی ستیزی؛ پیروان مذهب تسنن را برعلیه شیعیان مرتضی علی ع بسیج نمایند و فتنهء کبرایی برپا کنند

امیدواریم که با صراحت لهجه که شیوه همیشگی حضرت مستطاب عالی است گره این معضل باز شود و راه بر مفسده گران و مفسدان بسته آید

در پایان از اطاله کلام که موجب تصدیع خاطر مبارک حضرت مستطاب عالی شد پوزش میطلبیم و چشم به ارشاد و راهنمایی های همیشگی شما و همگی آقایان مراجع عظام تقلید متع الله المسلمین بطول افاضاتهم داریم
.
طلاب حوزه علمیه قم- پیرو اسلام ناب محمدی

Saturday 5 July 2008

عریضه مجدد به محضر عالی حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: اسلام دین رافت و رحمت است نه مکتب خشونت
.

.دشمنان درصددند تا تشیع اثناعشری را همطراز وهابیت، مکتب خشونت نشان دهند
.
به نقل از وبلاگ کجکول به این آدرس
www.kajkoul.blogspot.com
.
در اين داستان اخير در بروجرد، حسينيه را خراب كردند. عده‌اي از جانبازان و بچه‌هاي جنگ مجروح شدند. زن و بچه مردم رفته بودند جلوي فرمانداري. الان من مي‌گويم متصوفه يك گروه مسلمان است. اينها نه حزب هستند نه درگيري با جايي دارند، نه كاري به كسي دارند. امام جماعت بروجرد نوشته كه حسينيه آنها خانه تيمي بود. گفتم كه بابا به دراويش مي‌گويند بي‌خاصيت. شما چرا اتهام مي‌زنيد. اصلا تصوف وقتي به وجود آمد كه سرخوردگي در اسلام شروع شده بود. اينها كه فقط كنج خانه‌هايشان هستند. به هر حال شما مي‌گوييد اينها خطر هستند؟ بايد قانوني با آنها برخورد كنيد
حجت الاسلام کروبی – گفتگو با "شهروند امروز" بعد از واقعه بروجرد
.
بعد از این که جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی از روی خیرخواهی و مصلحت اندیشی خطاب به مخالفان درویشی گفت " اگر میگوئید این درویشها خطر دارند، خوب پس بروید و از طریق مجاری قانونی با آنها برخورد کنید"از آن تاریخ روش برخورد با درویشها و مراکز درویشها تفاوت کرده است
قبلاً یک عده اراذل و اوباش – ملبّس به لباس مقدس روحانیت- باندهای مافیایی و شبکه های مخفی براه انداخته، حمله ور شده، و مراکز درویشها را در قم و بروجرد خراب میکردند و برای لاپوشانی اعمال شیطانی خود، پای حضرات آقایان مراجع عظام تقلید را به وسط میکشیدند
اما بعد از این پیشنهاد حجت الاسلام کروبی، این نوع حمله و سرکوب درویشها متوقف شد و قرار شد با دراویش از مجاری قانونی برخورد شود تا دیگر سروصدای خیرخواهان و اشخاص میانه رو در نیاید
بر این قرار، مخالفان درویشی، پای شهرداری را به میان کشیدند و قضیه ماده صد را مطرح کردند و با استناد به این ماده صد ، حکم تخریب برای چند فقره از مراکز درویشی گرفتند. آقای رحمت الله جوادی در چرمهین اصفهان یک معلم بازنشسته است که هرهفته دوستان درویش او در منزل او دور هم جمع میشدند و مجلس میگرفتند و نماز میخواندند. این عمل آقای جوادی هم متکی به قانون اساسی بود و هم مستند به فتوای حضرات آیات عظام مانند فتوای درخشان حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی که فرموده اند
ما اجازه نمی دهیم کسی به مذاهب دیگر توهین کند و مسلمانان اگر متحد باشند دشمن نمی تواند کاری انجام دهدشیعیان نسبت به همه مسلمانان محبت دارند
اما علیرغم قانون؛ و شرع و فتوای صریح مرجعیت، یک فرد فاسد نفوذی از مخالفان درویشی با سوء استفاده از موقعیت خود در اداره اطلاعات چندبار با اعمال فشار روحی از آقای جوادی میخواهد که مجلس هفتگی را در منزل خود تعطیل کند. بالاخره از شهردار چهرمین حکمی با استناد به ماده صد شهرداری میگیرد تا خانه مسکونی آقای جوادی را تخریب کند. بعدهم با اعمال فشار به شعبه دادگستری چهرمین شکایت آقای جوادی را نابجا دانسته و آن را رد میکنند. حکم تنفیذ شده و مقامات انتظامی همراه با عوامل شهرداری و وسایل تخریب مانند بولدوزر به منزل آقای جوادی رفته و آن را تخریب میکنند – اسناد این واقعه به ضمیمه این عریضه تقدیم میشود-؛
.
تخریب یک منزل مسکونی با استناد یا بدون استناد به ماده صد شهرداری کاری نابجاست
.
علامت خشونت است. در شان نظام مقدس اسلامی نیست که حافظ حرمت و حریم خصوصی عموم شهروندان؛ بویژه مسلمانان است
جوانان امروز به یاد نمی آورند. ما پیرمردها به خاطر داریم که کل ماجرایی که به سقوط رژیم دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی انجامید سلسله وقایعی بود که از "خاک سفید تهرانپارس" شروع شد. روزی، روزگاری در آن ناحیه خارج از محدوده، یک حلبی آبادی بود و مردم تهیدستی آنجا اقامت داشتند. شهرداری زمان " طاغوت" با استناد به ماده صد با حمایت نیروهای انتظامی و ژاندارمری به آن ناحیه رفتند و با بولدوزر به تخریب حلبی آباد پرداختند. درگیری شد و یک نفر از مردم خاک سفید از پا افتاد. این امر موجی از خشم و نفرت به راه انداخت و توفانی به پا کرد که به دنبال آن اصناف و طبقات و اقشار مردم وارد میدان شدند ... چنبشی که به پا شد دیگر متوقف نشد تا طاغوت ساقط شد
نظر مصلحت اندیشانی مثل جناب حجت الاسلام کروبی عبرت گرفتن از تاریخ است. دیروز ، یک جماعت آخوندک قلابی، روایتهایی را سرچوب میکردند و درویشها را میکوبیدند و مراکزشان را تخریب میکردند. امروز به استناد ماده صد این کار را میکنند. این هردو یک نتیجه را به بار می آورد. نتیجه آن است که
اولا- مکتب شیعه را در انظار مردم ایران و مردم جهان مکتب خشونت معرفی میکنند. شهرداری زمان شاه اگر مردم را خانه خراب میکرد دعوی دینداری نداشت. آن زمان، دوران طاغوت بود. امروز مراجع عظام – کثّر الله امثالهم- میفرمایند مذهب تشیع و اسلام عزیز، مروج عطوفت و رافت است. برعکس معاندان وابسته به اجانب و اجانب میخواهند اسلام عزیزرا مکتب خشونت معرفی کنند
ثانیاً – ملاذ و ملجاء مردم مراجع عظام هستند. مردم به آنها پناه میبرند. اما مشاهده میشود که دستهایی درکار است که عملاً میکوشد که امید مردم را به مراجع عظام تبدیل به یاس نماید
ثالثاً – یک شبکه زیرزمینی با طرحها و برنامه های سازمان یافته به صورت تشکیلاتی عمل میکند تا نظام مقدس اسلامی را پراکنده کننده خشونت و نفرت بر علیه شهروندان مسلمان – به بهانه های مختلف- در ایران و علیه مردم جهان معرفی کند، و با این کار ضدتبلیغ علیه نظام مفدس اسلامی کند و آب به آسیاب مخالفان ایران و جمهوری اسلامی بریزد. هدف نهایی از این کار آن است که مردم پشت نظام را خالی کنند. این بزرگترین هدیه به معاندان - اجانب و مسمومترین ارمغان برای مردم ایران است
مجموعه این اعمال، خیانتهای نابخشودنی است
طلاب مسلمان پیرو اسلام ناب محمدی واقعه شوم و تاسف بار چهرمین را محکوم کرده و وقوع این واقعه مشئوم را به مراجع عظام حفظهم الله که نایبان برحق امام زمان اند و به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض مینمایند، و در عین حال با تقدیم این عریضه صادقانه به خاکپای حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی مد ظله العالی از ایشان تقاضا دارند که با ارشاد و ارائه رهنمودهای خویش مقامات مسئول را امر به کوتاه کردن دست عناصر نفوذی از دستگاه های قضایی و اجرایی بنمایند
با تقدیم احترامات خالصانه و نهایت ادب مخلصانه
با عرض اعتذار از تصدیع
طلاب حوزه علمیه قم پیرو اسلام ناب محمدی
.
ضمیمه- نامه سرگشاده آقای رحمت الله جوادی
بسم الله الرحمن الرحیم
به استحضار می رساند : اینجانب برابر مدارک و اسناد پیوستی ، درسال 1370 قطعه زمینی را به پلاک شماره یک تجاری – مسکونی از مجموعه تفکیکی روستای چرمهین از توابع استان اصفهان از بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اصفهان تحویل گرفتم و در سال 74 به جهت ساخت وساز بر روی زمین ، مؤفق به دریافت شناسنامه ساختمان مشتمل بر عدم خلاف و پروانه ساختمانی شدم .متأسفانه حال پس از گذشت قریب به 13 سال از احداث بنا ، شهرداری چرمهین فرم خلاف شهری برای ملک اینجانب تنظیم و با ارجاع موضوع به کمیسیون ماده صد ، کمیسیون مزبور نسبت به صدور حکم تخریب کامل تنها سرپناه اینجانب و خانواده تحت تکفلم اقدام نموده که به جهات مشروحه ذیل این آراء صادره خلاف اصول و موازین قانونی می باشد :1- ارجاع موضوع از سوی شهرداری به کمیسیون ماده صد و رسیدگی به آن خلاف قانون است چراکه برابرماده صد قانون شهرداری و تبصره های ذیل آن ، مالکین اراضی و املاک واقع در محدوده شهرها باید قبل از هراقدام عمرانی و شروع ساختمان از شهرداری پروانه اخذ نمایند و شهرداری می تواند از عملیات ساختمانی ساختمانهای بدون پروانه یا مخالف مفاد پروانه به وسیله مأمورین خود جلوگیری نماید و اگر از لحاظ اصول شهرسازی یا فنی یا بهداشتی ، قلع تأسیسات و بناهای خلاف مشخصات مندرج درپروانه ضرورت داشته باشد یا بدون پروانه شهرداری ، ساختمان احداث یا شروع به احداث شده باشد ، موضوع به تقاضای شهرداری در کمیسیون ماده صد مطرح رسیدگی قرار می گیرد .ملاحظه می فرمایید که مقررات ماده صد قانون شهرداری حاکم بر بناهایی است که در ساخت آنها اصول بهداشتی و ایمنی و فنی رعایت نشده و یا برای احداث آنها پروانه ساختمانی از شهرداری اخذ نشده و یا خلاف مندرجات پروانه ساختمانی عملیات احداث بنا صورت پذیرفته باشد و مواردی از قبیل تخلف شهرداردرموقع صدور پروانه و یا مخدوش بودن امضای شهردار ، مشمول مقررات ماده مزبور نمی گردد .ملک احداثی اینجانب برابرمدارک تقدیمی دارای پروانه ساختمانی بوده و عملیات احداث بنا نیز مطابق پروانه ساختمانی و مندرجات آن صورت گرفته فلذا موجبی برای صدور حکم قلع ( تخریب ) بنا وجود نداشته و آراء صادره فاقد وجاهت قانونی است . از طرفی تا زمانیکه پروانه ساختمانی از سوی دادگاههای ذیصلاح حقوقی ابطال نشده دارای ارزش و اعتبار قانونی است و خدشه وارد کردن برآن طبق مقررات جزایی ایران جرم و مشمول مجازات است .2- در رأی صادره از کمیسیون تجدیدنظر ماده صد به این نکته استناد شده که «‌ امضای منتسب به شهردار وقت ذیل پروانه ساختمانی قابل تشخیص نمی باشد و صحت واصالت پروانه مخدوش بوده و به نظر می رسد پروانه ارائه شده براساس ضوابط و مقررات تنظیم نشده »ذکر این عبارت در استنادات کمیسیون ،‌ شبهه غرض ورزی را درذهن تداعی می سازد چراکهاولاً : مخدوش بودن امضای منتسب به شهردار وقت می بایست با شکایت شاکی خصوصی و یا مدعی العموم در محاکم صالحه قضایی مورد رسیدگی و احراز و اثبات قضایی قرار گیرد سپس مستند رأی واقع شود .ثانیاً : شهردار وقت طبق مدرک شماره 2 پیوستی ، مراتب صحت و انتساب امضاء به خود در زمان صدور پروانه ( 5/4/74) و رعایت کامل ضوابط و مقررات درزمان صدور پروانه و صحت مندرجات پروانه ساختمانی صادره از سوی شهرداری چرمهین را تأیید و گواهی نموده اند . لذا با این گواهی صادره از سوی شخص شهردار وقت کلیه موارد مندرج در رأی کمیسیون محکوم به ابطال بوده و هیچگونه خدشه ای بر پروانه ساختمانی ملک وارد نبوده و بی اعتباردانستن آن نمی تواند مستمسک و بهانه ای برای تخریب ملک باشد .ثالثاً : پروانه ساختمانی متنازع فیه دوبار از زمان صدور تاکنون از سوی شهردار محترم و معاون فنی و شهرسازی شهرداری چرمهین تمدید شده که این خود قرینه و اماره ایست برصحت و اصالت پروانه ساختمانی و نمی توان برآن خدشه ای وارد نمود .به هر تقدیر کمیسیون تجدیدنظر ماده صد شهرداری چرمهین در رأی صادره پنج مستند را ذکرنموده که مداقه و امعان نظردرآنها ، خلاف قانون بودن دادنامه صادره و موجه بودن اعتراض و ایرادات مطروحه از سوی اینجانب را به اثبات می رساند و از حضور دلسوزان و وجدانهای بیدار و فطرتهای سالم انتظار می رود برای جلوگیری از تضییع حقوق قانونی اینجانب و خانواده ام موجبات نقض رأی صادره را فراهم فرمایند

اسلام دین محبت است، دشمن میگوید اسلام دین خشونت است



خشونت دینی روش وهابی ها و مخالف تشیع است
.
.
حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی در دیدار اقشار مختلف مردم با گرامیداشت میلاد حضرت امام باقر ع اظهار داشتند
اسلام دین صلح،‌ صفا و محبت است. دشمنان اسلام عداوت خود را به اسلام بیشتر کرده اند، امروز دنیای غرب با به کارگیری تمام وسایل تبلیغاتی‌اش اصرار دارد بگوید اسلام دین خشونت است. ما اجازه نمی دهیم کسی به مذاهب دیگر توهین کند و مسلمانان اگر متحد باشند دشمن نمی تواند کاری انجام دهد
شیعیان نسبت به همه مسلمانان محبت دارند
دنیای امروز بوی مردار به خود گرفته و از معنویات دور شده است و مسائل عاطفی فراموش شده، ولی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) به مسائل عاطفی اهمیت می دهد و برآن تاکید دارد
وهابی‌ها می خواهند به قیمت نابود شدن اسلام بر شیعه پیروز شوند و از رژیم صهیونیستی در مقابل شیعیان حمایت می‌کنند و این اوج تعصب آنها است. اما دین و مذهب، مرز اسلام و کفر است
وقتی ملکه انگلستان به سلمان رشدی مرتد، لقب بالا بلند می دهد و مدال به سینه او می زند. نشان می دهند که عقل و شعور خود را از دست داده اند، زیرا بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان را با خود دشمن می کنند
..
سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي صبح امروز شنبه ، پس از ورود به شهر قم با حضور در بيت آيت‌الله مكارم شيرازي - درغیاب خبرنگاران - با اين مرجع تقليد ديدار و گفتگو كرد

.
اطلاعیه دفتر آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
.
مزدوران حسود سیلی خواهند خورد
.
دفتر آيت‌الله مكارم شيرازي با صدور اطلاعيه‌اي هرگونه فعاليت‌هاي اقتصادي اين دفتر را تكذيب كرد
‌در اطلاعيه‌ دفتر آيت‌الله مكارم شيرازي آمده است
به اطلاع عموم ملت بزرگوار و مومن مي‌رساند، اخيراً عده‌اي از خدا بي‌خبر با جعل شايعه‌اي سراسر كذب و بي‌اساس، براي دلسرد نمودن شيعيان و علاقه‌مندان به مرجعيت پاره‌اي از فعاليت‌هاي اقتصادي ناسالم را به بعضي از وابستگان به اين دفتر منتسب نموده تا ساحت مرجعيت شيعه را خدشه‌دار كنند و عجب اينكه نام از كسي مي‌برند كه ابدا در اين بيت وجود خارجي ندارد
اين دفتر با صراحت اعلام مي‌دارد كه بيت معظم‌له و وابستگان به آن در هيچ نوع فعاليت خاص اقتصادي حتي از نوع سالم شركت ندارند و هزينه‌ حوزه‌هاي علميه سراسر كشور كه از سوي معظم‌له پرداخت مي‌شود و همچنين كارهاي فرهنگي و امور خيريه از قبيل ساختن مدرسه، مسجد و خانه عالم در مناطق محروم و اعزام مبلغ به داخل و خارج و نشر كتب علمي و اسلامي تنها از محل وجوهات شرعيه و كمك‌هاي مومنين خير انجام مي‌پذيرد
بديهي است نشر اينگونه سخنان كذب، ساخته و پرداخته‌ دروغ‌پردازان و حسودان و مزدوراني است كه سنگر مرجعيت را مزاحم منافع نامشروع خود مي‌دانند و ما همه آنها را به خداوند قادر منتقم وا مي‌گذاريم و معتقديم سيلي آن را در دنيا نيز خواهند خورد