Sunday 16 December 2007

با قانون برخورد کنيد نه با زور

يک شاخه زرشک مشهدی تقديم به "اسدُ لّا دماغو" و "حبيب نامسلمون"؛

گفتگوی شهروند امروز با حجت الاسلام و السلمين کروبی

در نامه‌هاي اخير شما، به نظر مي‌رسد كه يك خط جديدي را دنبال مي‌كنيد كه آن مقابله با تحجر است. برخلاف نامه‌هاي پيش، مخاطب شما نيز اين بار افكار عمومي است. در حالي كه قبلا نامه مي‌نوشتيد به شوراي نگهبان يا رئيس‌جمهور كه مانع يك اتفاق شوند اما الان برعكس است. منطق اين نامه‌هاي جديد چيست؟ و اثر‌بخشي آن كجاست؟
در اين داستان اخير در بروجرد، حسينيه را خراب كردند. عده‌اي از جانبازان و بچه‌هاي جنگ مجروح شدند. زن و بچه مردم رفته بودند جلوي فرمانداري. خب من احساس مي‌كنم نامه‌اي كه مي‌نويسم موثر است. اساس اصلي اين نظام با روحانيت است. گاهي بوده كه من تنها عمل نكردم. زنگ زدم به آقاي ناطق كه شما هم كمك كنيد. خب خيلي از مسائل هم حل شده و برخي هم روي زمين مانده است. عادت من اين است كه كارها را پيگيري كنم. وقتي خانم نرگس محمدي يا خانم صابر پيش من مي‌آيند، وظيفه خودم مي‌دانم به آنها كمك كنم. دو سه بار تلفن مي‌كنم تا مسائل حل شود. ما بايد كشور را به سمت قانونمندي ببريم. كشور بايد قانونمند شود. خودسري نبايد باشد. شوراي نگهبان نظارت دارد.
خب اين نظارت بايد قانوني باشد

اگر كشور قانونمند شد، شما نامه‌نويسي را ترك مي‌كنيد؟

بله، آن وقت كاري نداريم. در زماني كه بحث جامعه مدرسين حوزه علميه مطرح شد و آنها به من نامه نوشتند و من به آنها جواب مفصلي دادم، رفتم پيش آيت‌الله‌العظمي گلپايگاني(ره). ايشان مرجع مطلقي بودند. بيش از 90 سال داشتند. امام كه از دنيا رفته بودند، آيت‌الله خويي نيز در قيد حيات نبودند. آيت‌الله گلپايگاني از من پرسيد، اين طرحي كه شما در مجلس داريد، چيست؟ به من خبر دادند شماها در مجلس طرحي را تصويب كرديد كه التزام به اسلام واجب نيست. ببينيد ذهن مراجع را چگونه خراب مي‌كنند. گفتم آقا آن كه مي‌گويد التزام به اسلام منظور اين نيست كه طرف بايد نماز بخواند، روزه بگيرد، مشروب نخورد. اين اوامر و نواهي بحث نيست. اينها در شوراي نگهبان به مردم مي‌گويند شما التزام به اسلام نداريد. مي‌پرسيم چرا؟ مي‌گويند كه در نطق خود فلان حرف را زده‌ايد. آقا شايد اين حرف را من درست مي‌دانستم. مي‌گويند نه، ما آن را اشتباه مي‌دانيم. آيت‌الله‌العظمي گلپايگاني به ما گفتند كه يك تفسير بر اين اصل بگذاريد كه التزام به اسلام يعني اينكه اوامر را انجام بدهد و نواهي را پرهيز كند. يعني مقيد كنيد وجوه التزام به اسلام را تعريف كنيد. الان من مي‌گويم متصوفه يك گروه مسلمان است. اينها نه حزب هستند نه درگيري با جايي دارند، نه كاري به كسي دارند. امام جماعت بروجرد نوشته كه حسينيه آنها خانه تيمي بود. گفتم كه بابا به دراويش مي‌گويند بي‌خاصيت. شما چرا اتهام مي‌زنيد. اصلا تصوف وقتي به وجود آمد كه سرخوردگي در اسلام شروع شده بود. اينها كه فقط كنج خانه‌هايشان هستند. به هر حال شما مي‌گوييد اينها خطر هستند؟ بايد قانوني با آنها برخورد كنيد. نبايد همه چيز بر محور زور باشد. اگر اين گونه باشد فردا يك عده زورشان بيشتر مي‌شود و چادر را از سر زن‌ها مي‌كشند. اين كه نمي‌شود. متاسفانه همه قانونگريز هستند.

No comments: