Thursday 26 February 2009

عکس العمل جناب آقای حجت الاسلام مهدی کروبی به سه یورش امنیتی در تهران و اصفهان

سه یورش امنیتی در تهران و اصفهان
.
بدنبال فتوای قضائی دادستان کل کشور "دُری نجف آبادی" درباره ممنوع بودن آئین بهائیت درایران، روز گذشته به خانه دهها بهائی از قبل شناسائی شده در تهران یورش امنیتی برده شد و شمار زیادی از اعضای خانواده های بهائی دستگیر شدند.
همچنین در یورش امنیتی دیگری، شماری از اعضای خانواده های برخی اعدام شدگان قتل عام زندانیان سیاسی سال شصت و هفت در تهران دستگیر شده و به بند دویست و نه وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شدند. هنوز معلوم نیست این خانواده ها مربوط به کدام گروه فکری از میان صدها اعدامی سال شصت و هفت بوده اند و خبرهائی که فعالان حقوق بشر دراین زمینه منتشر کرده اند فاقد اطلاعاتی کافی دراین مورد است. این یورش در ساعات اولیه بامداد روز گذشته انجام شد و توام بوده است با اعمال خشونت و ضرب و شتم.
همچنین در یک یورش امنیتی دیگر حسینیه دراویش گنابادی در اصفهان تخریب شد و شماری از دراویش که در حسینه بودند دستگیر شده و به اوین منتقل شدند. این یورش سحرگاه روز چهارشنبه سی ام بهمن ماه انجام شد
.
عکس العمل جناب آقای حجت الاسلام مهدی کروبی
به سه یورش امنیتی در تهران و اصفهان
.

حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای مهدی کروبی با شجاعت توصیف ناپذیری به نگارش نامه بسیار مردانه و رسواکننده ای مبدارت نموده اند. با تقدیر از ایشان نامه مزبور را در اختیار خوانندگان کجکول قرار میدهیم
با تقدیر از غیرت و همت مردانه کروبی دلاور
طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ساعاتی پیش و با ارسال نامه ای خطاب به وزیر اطلاعات نسبت به برخوردهای صورت گرفته در طی چند روز اخیر با دراویش گنابادی به شدت انتقاد کرد
متن کامل این نامه بدین شرح است
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای غلامحسین محسنی اژه ایوزیر محترم اطلاعات
با سلام و تقدیر از تلاش پیوسته ی جنابعالی و همکارانتان در تامین امنیت همه شهروندان جمهوری اسلامی ایران فارغ از هر عقیده ، آئین و گرایش و با آرزوی توفیق هر چه بیشتر ؛
در نظامی که مبتنی بر نظریه ولایت فقیه و مذهب حقه شیعه و برآمده از رهبری مرجع ، حکیم و دوراندیش که با پشتیبانی قاطبه مردم ایران از اقشار مختلف جامعه ، انقلابی عاشورایی را به ثمر رساند متاسفانه طبق اخبار واصله از جمعی از هم میهنان و شهروندان جمهوری اسلامی که پیرو مذهب اهل بیت هم هستند با وجود سیر و سلوک متفاوت در اظهار تشیع خویش همواره در بیان رهبرانشان خود را مومن و معتقد به نظام جمهوری اسلامی اعلام نموده اند. حسینیه گروهی از دراویش گنابادی در شهر اصفهان مورد تعرض قرار گرفته و تخریب و و ویران شده است . این حادثه بی سابقه نیست و همانگونه که همکاران جنابعالی به یاد دارند در سال های اخیر چند بار تکرار شده و من نیز فارغ از دیدگاه های سیاسی ، شخصی ، موقعیت حزبی و جناحی در مقام یک شهروند جمهوری اسلامی – که مدت طولانی و حساس در بخش های مختلف اجرایی ، تقنینی و نهادهای انقلابی کشور خدمت کردم – متذکر پاره ای از این برخوردها به جنابعالی و همکارانتان شده ام و اکنون پس از آن احساس می کنم این سلسه برخوردها در آستانه تبدیل به یک رویه است
لذا لازم دیدم به صورتی عام تر و انشاءالله موثرتر بار دیگر نکاتی را با شما در میان بگذارم
۱- جمهوری اسلامی ایران نظامی مذهبی بر پایه مذهب رسمی شیعه جعفری اثنی عشری و بر آمده از انقلابی اعتقادی به رهبری روحانیت و مرجعیت است ؛ اما از آغاز ، مرزبندی روشن خود را با حکومت های فرقه ای تعیین کرده و تعهد خود به حفظ حقوق همه انسان ها فارغ از مذهب و مرام را اعلام داشته است. بدین معنا گرچه اساس این جمهوری بر اساس اسلام و تشیع بنا شده و رهبری آن بر عهده مجتهد و فقیه نهاده شده و طبیعی است که آن فقیه یا مجتهد تنها رهبر پیروان و علاقمندان خود نیست و این جمهوری تنها از آن افرادی با مذهب و مرام خاص نمی باشد. همه شهروندان ایران تا زمانی که اعتقاد یا التزام عملی به قانون اساسی و قوانین موضوعه مصوب مجلس را رعایت کنند از همه حقوق انسانی خود بهره مندند و نهادهای نظام همچون وزارت اطلاعات ، قوه قضائیه و مسئولین انتظامی باید از حقوق آنان دفاع کنند. از این منظر یک شیعه اهل ولایت به اندازه تک تک برادران و خواهران اهل سنت شهروند جمهوری اسلامی است و در این باره سخنان حکیمانه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فراموش نکرده ایم
اکنون ما در سی سالگی انقلاب بزرگ اسلامی هستیم اما گذر زمان نباید باعث شود فراموش کنیم که شعار انقلاب و وعده ما به مردم « استقلال » ، « آزادی » و « جمهوری اسلامی » بود. حضرت امام (ره) در پاریس فرمودند : ” حتی مارکسیست ها هم اگر توطئه نکنند آزادند.” شما می دانید که مارکسیست ها منکر خدا و اسلام هستند اما طبق وعده امام راحل و طبق اصول قانون اساسی اسلامی آزاد و حقوق شهروندی شان محفوظ است چه رسد به جریانات معتقد به مذهب و اسلام
متاسفانه برخلاف آنچه اسلام و قانون اجازه داده است ، دراویش هم گروهی مسلمانان و شیعه هستند به بهانه های مختلف که نشأت گرفته از تنگ نظری و برخوردهای سلیقه ای است در مقاطع و مکان های خاص تحت فشار و محدودیت های پی در پی قرار می گیرند. توطئه کردن هم چیزی نیست که بتوان به سادگی به هر شخص و گروهی نسبت داد و با آنها برخورد کرد. اثبات توطئه از نظر قانونی راه های زیادی دارد و باید علاوه بر نظرات کارشناسان امنیتی ، دلایل و مدارک کافی ، روشن و قابل قبول کارشناسان حقوقی هم ارایه شود. طبق نص صریح ماده ۱۲۴ قانون آئین دادرسی « قاضی نباید کسی را احضار یا جلب کند مگر اینکه دلایل کافی برای احضار یا جلب موجود باشد. » توجه فرمایید که قانون تاکید دارد که دلایل باید کافی باشد و در مرحله اول باید دلایل و مدارک جرم فراهم شود سپس افراد بازداشت و محاکمه شوند نه اینکه افرادی را بدون رعایت دقیق موازین قانونی بازداشت کرده و در شرایطی بخواهیم از طریق بازجویی های مختلف از آنها اعتراف به جرم بگیریم
دیدگاه های حضرت آیت الله خامنه ای در مقام رهبری نظام جمهوری اسلامی را هم فراموش نکنیم که همواره بر تفکیک مواضع عقیدتی و حقوق شهروندی افراد تاکید می کنند و حتی آنجا که از نسبت خودی و غیر خودی در نظام اسلامی سخن می گویند بر وظیفه حکومت اسلامی نسبت به همه شهروندان تاکید می نمایند. بر این اساس صرف اعتقادات و برداشت های مختلف از برخی فرق مذهب نمی توانم مستند برخورد با آنان قرار گیرد حتی اگر این سلوک ، رفتار اکثریت پیروان مذهب شیعه نباشد و مثلاً ما و شما در این زمینه با آنها اختلاف جدی داشته باشیم
اما از سوی دیگر ممکن است همکاران شما معتقد باشند در پوشش این آئین و سلوک اعمالی خلاف امنیت یا قانون در کشور صورت می گیرد. اعمال مجرمانه در قانون ایران تعاریف مشخص دارد و مجازات های آن نیز روشن است. در هیچ قانونی نیامده که به فرض وقوع قانون شکنی از این دست پیش از صدور هر گونه کیفر خواست یا تشکیل هر نوع دادگاهی اقداماتی نظیر آنچه در اصفهان اتفاق افتاده دست زد. پیامبر گرامی اسلام هم که سفیر شارع مقدس بود در تخریب مسجد ضرار با ادله و بیان روشن با مردم عصر خویش سخن گفت و با حجت بالغه در این باره عمل کرد. اینک آیا دلیل عادلانه ای برای این اقدام وجود دارد ؟
چنانچه دلایلی هم باشد ایا کافی است که به هر جمع و دسته ای برای چنین کاری اجازه دهیم ؟ اگر چنین است چرا به جای تخریب این بنای مذهبی و شیعی برای اثبات ادعاهای مطروحه علیه آن در محاکم صالحه اقامه دعوا نشده است ؟
۵- در طول سه سال اخیر حسینیه هایی در قم ، کرج ، اصفهان ، بروجرد و… مورد تعرض و تخریب قرار گرفته است. درکدامین محکمه صالح محاکمه ای صورت گرفته و چنین حکمی صادر شده است ؟ مگر می توان بدون رعایت تشریفات قانونی در کشور دست به هر کاری زد ؟ این کارها بر اساس کدام مجوز شرعی و قانونی انجام پذیرفته است ؟ سه سال پیش که در قم اتفاق مشابه ای رخ داد ، کوشیدند که نشان دهند مکان حسینیه وقفی بوده و به درخواست اوقاف آنجا را خراب کرده اند د رحالی که واقف حی و زنده است و آنجا را وقف صوفیان کرده بود
شما می دانید که از نظر تمام فقهای اسلام تغییر در وقف یا تصرف در آن – حتی برای تبدیل به مسجد و حسینیه – حتی تصرف در موقوفات زرتشتیان بدون اذن متولی آن به هیچ وجه جایز نیست و کسی که ساختمان آن را خراب کرده واجب است که باید ان را به حالت اولیه اش برگرداند. در حالی که برخی از این حسینیه وقف بوده و واقف دقیقاً موارد استفاده از آن را مشخص کرده است. علاوه بر این ، چنین تخریب شرعاً جایز نیست و کسی نمی تواند مجوز آن را بدهد
برادر گرامی ؛
فرض محال ، محال نیست و این فرض وجود دارد که در برخورد با دراویش طریقت گنابادی بیش از آنکه اصول و مصالح نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده باشد عقاید و باورهای طرفین اختلاف ایفای نقش کرده باشند و عقیده بر قانون فائق آمده باشد. ما اگر در نظام غیر اسلامی زندگی می کردیم این غلیان عواطف در بهترین حالت ” غیرت فرقه ای ” درک می شد و اگر چه حتی در چنین نظام هایی برای عمل مومنین نیاز به اجازه ی مجتهد جامع الشرایط بود اما می توانستیم درک کنیم که چرا چنین اتفاقاتی رخ داده است. اما در نظامی که قانون آن بر مبنای اسلام بنا شده و فقه پایه قانون است و زیر نظر ولی فقیه اداره می شود و رو حانیت در رأس نهاد های قضایی و امنیتی آن قرار دارد آیا نمی توان به دیده تردید در انگیزه مسببان این حوادث نگریست و آن را ادامه دست های نهان برای اختلاف این بار نه فقط در میان شیعه و سنی که میان دو گرایش از تشیع بدانیم ؟
اگر چه امروز کشور ما با رهبری فرزانه و نیرومند ، مردمی مصمم و بالغ و نیروهای مسلحی مقتدر در منطقه از ثبات برخوردار است ولی چه داعیه داریم که برای خودمان حادثه آفرینی کنیم ؟ و چه بسا بر حسب تجارب مکرر از این قبیل اقدامات نتیجه معکوس بگیریم . این چه دور اندیشی ، تدبیر و حکمتی است که نتیجه و ثمر آن به نفع دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی تمام می شود. به راستی مشکلات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و … ما حل شده و فقط این حسینیه ها مشکل هستند ؟! در این وضعیت پیچیده جهانی ، مشکلات ما با استکبار جهانی ، تحریم ها ، نا امنی های موجود در کشورهای پیرامونمان ، مشکلات داخلی و … آیا صلاح است به جای اینکه توان خود را برای بهبود شرایط و حل و رفع نیازها و مشکلات مردم و کشور به کار گیریم ؛ مسایل جزئی را بزرگ و پیچیده کنیم به گونه ای که عده ای سطحی نگر حرف های مخالفین ما را در رسانه های بیگانه بپذیرند که اینها خودشان این حوادث را می آفرینند تا افکار عمومی کشور از مشکلات و نیازهای جدی جامعه منحرف شود. این چه دستی است که این کار را می کند ؟ این دست بیگانه است یا عدم تعبیر، یک روز قم، روز دیگر بروجرد و امروز اصفهان، این چه دوراندیشی است؟
از شما خالصانه می خواهم در صورتی که ادله قانونی برای اعلام جرم علیه متولیان در این مورد وجود دارد به افکار عمومی اعلام بفرمایید و در صورتی که طبق قانون میان مجازات اتهامات مفروض علیه ایشان و تخریب حسینیه تناسبی وجود دارد آن را بیان نمایید ؛ اما در غیر این صورت و در شرایطی که جرمی از سوی اعضای این طریقت وجود نداشته یا به اثبات نرسیده به عنوان کارگزار نظام اسلامی در حفظ امنیت شهروندان هم عواطف جریحه دار شده گروهی از شهروندان در تخریب یک بنای مذهبی را تلطیف نماییم و هم در مقام حافظ امنیت عمومی و مصالح عالی نظام دستهای پنهانی که قصد دارند نظام اسلامی را به حکومتی فرقه ای تبدیل و ماهیت واقعی آن را استحاله کنند را شناسایی فرمایید
قاطعیت و انصاف شما در مقام وزیر اطلاعات ضامن امنیت و مصلحت جمهوری اسلامی خواهد بود
با سپاس
مهدی کروبی

Wednesday 18 February 2009

واکنش مشاوران احمدی نژاد به کیهان شریعتمداری و روزنامه جمهوری اسلامی

قاسطین و مارقین و ناکثین وابسته به آمریکا


علي ذبيحي يكي از مشاوران پرزیدنت احمدی نژاد در واکنش نسبت به سرمقاله های تند و کوبنده روزنامه جمهوری اسلامی و روزنامه کیهان شریعتمداری در انتقاد از سیاست نرمش احمدی نژاد در برابر آمریکا ، انتقاد كنندگان از دولت نهم را پيروان سياست هاي غرب و وابسته به منافع امریکا دانست و در گفتگو با خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت
يكي از نكات بي سابقه در اين دوره از انتخابات رياست جمهوري تبليغات جهت دار و تخريبي همه جانبه در داخل و خارج عليه رئيس جمهور است كه البته اين تبليغات منفي خيلي هم عجيب نيست چرا كه تاريخ گواه است كه هرگاه حركتي در اجراي عملي عدالت صورت مي گيرد ناكثين قاسطين و مارقين فعال مي شوند. با توجه به نزديك شدن زمان انتخابات دهم رياست جمهوري و نشاط و شادابي اقشار مختلف مردم طبيعي است كه دولت نهم مورد بي مهري دشمنان قسم خورده خارجي و عده اي قليل در داخل كه از سياست هاي شكست خورده غرب پيروي مي كنند قرار
گيرد

Tuesday 17 February 2009

شریعتمداری: مذاکره احمدی نژاد با آمریکا، البته برای دولت آمریکا مفید است


تودهنی کیهان به احمدی نژاد
.
.حسین شریعتمداری معروف به "حسین اژدهای کیهانی" – به "پرزیدنت احمدی نژاد" یادآور شد که نباید پا از گلیم پاره پورهء خودش دراز کند و در مورد سیاست خارجی نظام تصمیمی بگیرد که مورد تایید بالادستی ها نیست. عین مطالبی که حسین اژدهای کیهانی در کیهان امروز – بیست و نهم بهمن هشتاد و هفت - نوشته و به دهن احمدی نژاد کوبیده در کجکول نقل میشود. این مطالب مهم است و یک گام دیگر در مسیر واژگون کردن ماشین قراضه دولت احمدی نژاد از اتوبان سیاست بین المللی به شمار میرود. کیهان شریعتمداری با نوشتن این جمله "مذاکره با اآمریکا البته برای آمریکا مفید است" عملاً احمدی نژاد را به عنوان عامل مخفی و ستون پنجم امریکا معرفی کرده است که از درون کشور در همدستی با اوباما برعلیه سیاستهای "انقلابی نظام" در کار توطئه میباشد حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان درباره بازتاب سخنان احمدی نژاد در روز 22 بهمن در مورد مذاکره با آمریکا چنین نوشته است
.
اشاره رئیس جمهور محترم کشورمان به آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا که در سخنرانی مراسم 22بهمن امسال مطرح شده بود بازتاب گسترده ای در محافل سیاسی و رسانه ای غرب داشت و با تحلیل ها و تفسیرهای فراوانی که هنوز هم ادامه دارد، روبرو شد. آقای دکتراحمدی نژاد در بخشی از سخنان خود با اشاره به اظهارات باراک اوباما درباره تغییر سیاست خارجی آمریکا و حرکت در مسیر مذاکره با ایران، گفته بود «بسیار روشن است که تغییر واقعی باید بنیادین باشد نه تاکتیکی. ملت ایران از تغییرات حقیقی استقبال می کند. ملت ایران آماده گفت وگوست، اما گفت وگو در فضای عادلانه و احترام متقابل.» به نظر می رسد آقای احمدی نژاد در پی آن بوده است که ترفند رئیس جمهور جدید آمریکا را بی پاسخ نگذارد و با تاکید بر دو قید «عادلانه» و «احترام متقابل» که در قاموس دولت های آمریکا مفهومی ندارد، چهره واقعی آمریکا را نزد افکارعمومی جهانیان برملا سازد. این انگیزه قابل احترام است، اما با عرض پوزش باید گفت اظهارات رئیس جمهور کشورمان برخلاف انگیزه انقلابی ایشان و انتظاری که داشته اند «بازی در میدان دشمن» بوده است و لازم است به گونه ای هوشمندانه و بی درنگ جبران شود تا این توهم و تصور غلط را پدید نیاورد که انگار جمهوری اسلامی ایران در مواضع انقلابی، منطقی و عزتمندانه خود تجدیدنظر کرده است! ساعتی بعد از پایان سخنرانی آقای احمدی نژاد، رسانه ها و محافل سیاسی غرب اظهارات ایشان درباره آمادگی برای مذاکره با آمریکا را نشانه تجدیدنظر ایران در مواضع قبلی ارزیابی کردند اما در همان حال بر این نکته نیز تاکید داشتند که تصمیم درباره مذاکره با آمریکا برعهده رئیس جمهور نیست و از سوی دیگر با اشاره به شعارهای «مرگ بر آمریکا» که در تمامی طول مراسم و حتی هنگام سخنرانی آقای احمدی نژاد بر زبان مردم بود و یا روی پلاکاردهای بزرگ نقش بسته بود، نتیجه می گرفتند، نمی توان به اعلام آمادگی رئیس جمهور برای مذاکره با آمریکا امیدبست. روزنامه اسپانیایی «ال پائیس» از قول خبرنگار خود که در مراسم حضور داشت، نوشت؛ «محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اعلام کرد براساس احترام متقابل برای مذاکره با آمریکا آماده است. رئیس جمهور ایران اعلام کرد کشورش از هرگونه تغییر واقعی در این خصوص و نه صرفاً تاکتیکی استقبال می کند اما، این بار از واشنگتن نخواست به علت جنایاتی که درگذشته علیه ایران مرتکب شده، عذرخواهی کند یا نیروهای خود را از سراسر جهان عقب بکشد.»! خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس نیز اعلام آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا را بلافاصله روی خروجی خود گذاشت و تحلیلی مشابه ال پائیس به آن اضافه کرد. این خبرگزاری در بخشی از گزارش خبری خود آورده بود؛ «البته تصمیم نهایی در دست آیت الله خامنه ای رهبر برجسته ایران است و ایشان تاکنون سخنی در این باره نگفته اند.» روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نوشت؛ ایران برای انجام مذاکره با آمریکا علامت می فرستد! و روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز اعلام کرد؛ ایران به پیشنهاد مذاکره اوباما، پاسخ مثبت داد.! روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور ضمن استقبال از سخنان رئیس جمهور کشورمان، ناامیدی خود را اینگونه اعلام کرد که؛ علی رغم اظهارات احمدی نژاد، ایرانیان همچنان شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند و روزنامه الحیات نوشت؛ تغییر لحن رئیس جمهور ایران طی 30 سال گذشته بی سابقه است! و... سایر خبرگزاری ها و رسانه های آمریکایی و اروپایی و برخی از رسانه های منطقه نیز تفسیرهای مشابهی داشتند که پرداختن به همه آنها غیرضروری و بیرون از محدوده این نوشته است. و اما نکته در خورتوجه آن که محافل سیاسی و رسانه ای غرب اگرچه می کوشیدند اظهارات دکتراحمدی نژاد را نشانه تغییر در سیاست خارجی ایران و پاسخی مثبت به شعار تغییر باراک اوباما قلمداد کنند ولی به گونه ای تلویحی و برخی نیز با صراحت این دو گزینه که «تصمیم نهایی برعهده رهبری است» و «احمدی نژاد به عنوان یک انقلابی مسلمان و اصولگرا تابع نظر رهبر است» را کنار یکدیگر نهاده و نتیجه می گرفتند که اولا نباید انتظار تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران-مخصوصاً درباره آمریکا- را داشته باشند و ثانیاً؛ از تاکید احمدی نژاد بر قیدهایی نظیر، «احترام متقابل»، «عادلانه»، «تغییر استراتژیک در سیاست آمریکا و نه تغییر تاکتیکی» و... به این نتیجه می رسیدند که منظور رئیس جمهور کشورمان از آمادگی برای مذاکره با آمریکا، آنگونه که در نگاه اول به نظر می رسد نیست و نمی تواند به مفهوم دست کشیدن از سیاست رسماً اعلام شده جمهوری اسلامی ایران باشد. و اما، همانگونه که دشمنان بیرونی دریافته و به آن پرداخته اند، تصمیم درباره مذاکره با آمریکا برعهده رهبرمعظم انقلاب است و یکی از برجسته ترین و قابل تقدیرترین ویژگی احمدی نژاد، پیروی بی چون و چرای او از رهبرمعظم و تلاش در بستر گفتمان امام و انقلاب است. بنابراین، به آسانی می توان نتیجه گرفت که اظهارات روز 22بهمن ایشان، اگرچه باید دقیق تر و حساب شده تر ادا می شد تا سوءاستفاده دشمنان بیرونی را در پی نداشته باشد ولی بدون کمترین تردیدی، مقصود رئیس جمهور کشورمان نرمش در مقابل آمریکا و یا حساب باز کردن روی شعار «تغییر» اوباما نبوده است. چرا که «مذاکره با آمریکا»، «نیاز» آمریکاست که سعی دارد آن را با عنوان «امتیاز» بفروشد! با این حال اشاره به نکته ای دراین میان ضروری به نظر می رسد؛ سه سال قبل، نگارنده طی یادداشتی درباره مذاکره با آمریکا نوشته بود «مقاومت 27 ساله -تاریخ یادداشت 3 سال پیش است- جمهوری اسلامی ایران در برابر باج خواهی و زورگویی آمریکا و متحدانش، ایران اسلامی را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهانی و یک الگوی موفق برای حرکت های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه تبدیل کرده است به گونه ای که امروزه، نهضت های اسلامی در جهان اسلام با الهام گرفتن از ایستادگی و مقاومت ایران اسلامی به حرکت خود ادامه می دهند و جمهوری اسلامی ایران را عقبه استراتژیک و نمونه موفق و پیشتاز برای جنبش های مقاومت می دانند، انتفاضه فلسطین از مقاومت ایران در مقابل آمریکا و متحدانش ریشه گرفته، حزب الله لبنان، حرکت اسلامی در بحرین، پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و الجزایر، مقاومت اسلامی در افغانستان، رویکرد به مبانی اسلام انقلابی در عراق و... که امروزه عرصه را بر آمریکا و متحدانش تنگ کرده اند، همگی با نگاه به الگوی ایران اسلامی شکل گرفته و به حرکت خود ادامه می دهند... هدف آمریکا از مذاکره با ایران، ابلاغ این پیام -بخوانید توهم- به حرکت های اسلامی در تمامی جهان است که ایران نیز بعد از سالها مقاومت چاره ای جز تسلیم در برابر آمریکا نداشته است! و بالاخره-و فصل الخطاب- نگاه حکیمانه و مستدل رهبرمعظم انقلاب است که دراین باره می فرمایند؛ «ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه های کشور خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحب نظران عمده و دارای رأی، به این نتیجه می رسیم که نه فقط رابطه با آمریکا، بلکه مذاکره با دولت آمریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است، این یک نظر متعصبانه نیست، این یک اندیشه و فکر است، بررسی شده و با ملاحظه همه جوانب است. مذاکره با آمریکا- چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر- به معنای باز کردن باب توقعات و طلبکاریهای آمریکاست.» و در جای دیگر تاکید می کنند؛ «مذاکره مشکلی را حل نمی کند. دولت آمریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویت اسلامی و ایمان اسلامی مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشدو پا بر جا بایستد و تسلیم آنها نشود. هدف آمریکا این است که سیطره خود را که در دوران رژیم منحوس پهلوی- بخصوص در سی سال آخر آن رژیم- بر همه جای کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند. معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکاری و قهرمانی و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویی نخواهد شد. نخیر، مذاکره هیچ مشکلی را حل نمی کند. مذاکره با آمریکا، البته برای دولت آمریکا مفید است. با مذاکره، او جای پایی پیدا می کند تا بتواند خواسته های خود را بیشتر تحمیل کند و توقعات خود را انبوه تر بر سر این ملت و دولت بریزد. مذاکره موجب می شود که دولت آمریکا بتواند همین تهدیدهایی را که الان از دور می کند، همین توقعات بیجا و قلدرانه ای را که در مصاحبه ها و سخنرانیها می گوید، پشت میز مذاکره، با حجم بیشتر و با قدرت چانه زنی بیشتر، بر سر مسئولان کشور ما بریزد. معنای مذاکره این نیست که آمریکا حاضر باشد هویت این ملت را، نظام جمهوری اسلامی را، ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد. آنها با این اساس مخالفند، آنها با حضور این مردم مومن مخالفند، آنها دنبال این هستند که همان روشهایی را که در دوران حکومت پهلوی اعمال می شد- همان فساد، همان تسلط و همان قاهریت- دوباره در این مملکت ایجاد کنند، این که با مذاکره حل نمی شود.»

Friday 13 February 2009

عاقبت وخیم علی کشوری و مافیای بروجرد










تنها راه ، محو اسرائیل می باشد... ؛ که این مهم در شهرستان بروجرد به برکت فعالیت های گسترده مساجد و هیئات این شهر در میان مردم انقلابی این شهر وجود دارد. حجت الاسلام علی کشوری در تشریح این استراتژی گفت که کارهای نمادین در مقابله با گرگهای صهیونیست کارائی ندارد و لازم است به سمت ساختارهای اسلامی مبارزه حرکت کنیم



در راه ِ فرودگاه



علی کشوری با سرهم کردن این حرفهای بیسر و ته و شستشو دادن مغز جوانهای بروجردی، آنها را در مسجدالنبی مرکز مافیای بروجردی به میدانداری عبدالرحیم بیرالوند جمع میکند و دور تن هرکدامشان دومتر چلوار سفید میپیچد و به دست هرکدامشان هم یک چوب دومتری خراطی شده میدهد و به آنها توصیه میکند که هرطوری که شده خودتان را به اسم گروه استشهادیون بروجردی از بروجرد به فرودگاه مهرآباد تهران برسانید و آنجا تجمع و تحصن براه بیندازید. منهم از عقب سر خودم را به شما میرسانم. در روی پارچه های سفیدی که این جماعت با خودشان به اینور و آنور میکشند شعارهای مضحکی نوشته شده که خوانندگان را از افسردگی نجات میدهد و به خنده مزمن دچار میکند. روی یکی از این پارچه ها به زبان انگلیسی و عربی و فارسی نوشته شده " سرنوشت اسرائیل را به دست لرها بسپارید" و روی آن یکی پارچه نوشته شده " صوفیه را شکستیم! صهیونیست – منتظر نبرد باتو هستیم!! صهیونیست". یکی از فرماندهان سپاه که از گستاخی این اراذل بحرانساز به خشم آمده بود میگفت اینها مثل پشه هایی هستند که مست کرده اند و جلوی کارخانه پیف پاف عربده کشی میکنند!!؛ در این مورد علی کشوری جنایتکار در سایتهای خودش اراجیفی از این نوع نوشته







صد نفر از این نیروها برای اعلام آمادگی به تحصن به فرودگاه مهر آباد اعزام شدند. جمعی از نیروهای شهادت طلب برای اعزام به سوریه و دیگر مرزهای فلسطین اشغالی در سالن یک فرودگاه مهر آباد منتظر اعزام هستند



به گزارش عدالت طلب این اجتماع از ساعت ۹صبح آغاز شده است و تا اختصاص پرواز از سوی هواپیمائی جمهوری اسلامی به مقصد مرزهای فلسطین اشغالی ادامه دارد. همه نیروهای استشهادی می توانند با تجهیزات کامل خود را به محل مذکور برسانند. بدون تردید شکست اسرائیل در مقابل نیروهای شهادت طلب جهان اسلام حتمی است


درفرودگاه بروبچه ها رژه براه انداختند


علی کشوری در سایت خودش اضافه میکند


به گزارش عدالت طلب در برنامه دوازدهم شبکه مساجد و هیئات که با موضوع لبیک به ولی امر مسلمین جهان در مورد جنایت غزه طراحی و اجراء شد حدود ۷۰ نفر خود را به فرودگاه مهرآباد رساندند تا به غزه اعزام شوند. قبل از نماز ظهر بچه ها دور فرودگاه مهرآباد رژه حماسی رفتند


اما این بروبچه ها چه کسانی بودند. بازهم علی کشوری توضیح میدهد و مینویسد بروبچه های بروجردی عبارت بودند از



هم اکنون شورای برنامه دوازدهم به ریاست حجت الاسلام ساکی در فرودگاه مهرآباد برای تصمیم گیری در مورد ادامه کار تشکیل شده است. حجج اسلام محمد رضا لایقیِ ، مجتبی گودرزی، عبدالرحیم بیرانوند، مجید گودرزی و رحمت الله معظمی در جلسه حاضرند


توجه میفرمایید این اراذل که خودشان را بروبچه های چماقداروچاقوکش لر میشناسند برای بریدن گوش خلق الله یک عمامه و عبا به تن کثیفشان میکنند و اسم خودشان را میگذارند حجت الاسلام!! تف به این بیغیرتی، اف به این بیوجدانی. به همین راحتی با ایمان و اعتقادات مردم بازی میکنند. اینها در حوزه ها اموزش نمیبینند، جلوی تلویزیون از فیلم مارمولک درس میگیرند. اما قهرمان فیلم مارمولک که یک کلاهبردار حرفه ای درلباس مقدس روحانیت بود حداقل از دیوارها میتوانست بالابرود، و نسبتی با مارمولک داشت



اما اینها همان کاررا هم عرضه ندارند انجام بدهند و به این دلیل در افواه مردم مارمولک هم نیستند، آخونک هستند، آخوندک لگدمال شده. اما تلاش راهبردیشان چیست؟



این که خودشان را به رهبری و به مراجع بچسبانند تا خمیری به تنور بزنند و نانی به کف آرند و به خیانت بخورند. اینها میخواهند استفاده های مالی را خودشان ببرند و آبروریزیش را برای بزرگان مملکت و مقامات و مسئولان برجا بگذارند. کارهای این خیانتکاران استت که مردم را نسبت به اسلام عزیز تا این حد بدبین کرده که دل مراجع به درد امده و نسبت به خطرات بالقوه این مصیبت هشدار مکرر میدهند


علی کشوری جنایتکار هیج ترسی ندارد که در سایتش بنویسد که هدف از همه این تلاشهای مذبوحانه اش به جیب زدن پول مفت است


ایشان اظهار امیدواری کردند با حل مشکلات مالی شبکه مساجد و هیئات اولین کتاب تئوریک شبکه در برنامه یازدهم همزمان با آغاز دهه چهارم انقلاب برای استفاده علاقه مندان منتشر گردد


نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم دی 1387ساعت 17:30 توسط بنده خدا



اینها با خیانت تمام ماجرای بروجرد را بعد از قم به وجود آوردند حسنیه درویشهارا در زمین وقفی به آتش کشیدند و خراب کردند تا گردن کلفتی خودشان را نشان بدهند و از حمایتهای مالی موثر غوغاسالاران سایه نشین برخوردار شوند. دست علی کشوری و باند مافیایی شبکه مساجد و هیاتهای بروجردی به خونهای زیادی آلوده شده که در پرونده سیاهشان ثبت است. به عنوان نمونه بعد از خراب کردن مرکز درویشهای بروجردی، یکی از درویشها را در بروجرد دزدیدند بیست میلیون تومان پول نقدی را که بهمراه داشت بالاکشیدند، خودش را کشتند و ماشینش را آتش زدند و جنازه و ماشین را دربیابان رهاکردند و رفتند. تف به این علی کشوری آدمکش و مافیای جنایتکاران بروجردی. اف بر همه حرامزادگانی که چشم براین جنایت شوم و شنیع پوشاندند و دَم برنیاوردند



حال دربرابر این رجاله ها چه باید کرد


در مسلمانی اشخاصی که به دست این باند مافیایی در بروجرد به جرم درویشی گری کشته شده اند شبهه ای نیست. اما در مسلمان بودن این آنوسی ها شک و شبهه زیاد است. سیئات هملشان نشانه سوء نیات پلیدشان است مثلا تبدیل مسجد به پایگاه بحرانسازی در نظام مملکت توسط علی کشوری واراذل چماقدار بروجردی انجام شده و این برخلاف مصالح اسلام و برخلاف مصالح نظام است



ایجاد تفرقه دربین مسلمانان توسط این باند انجام شده و این برخلاف مصالح نظام است. زیرپا گذاشتن فتوای مقام معظم رهبری درحفظ حرمت فرقه های گوناگون مسلمانان توسط این باند مافیایی انجام شده و این برخلاف مصالح نظام است. زیرپا گذاشتن نظر مراجع که در صورت وجود اختلاف فتوا بین علما، تقدم و مبنای اجماع را فتوای مقام معظم رهبری میدانند توسط این باند مافیایی لگدمال شده واین برخلاف مصالح نظام است.
باتوجه به این موردها یقین میکنیم که باندمافیایی و آدمکشی که چهره واقعی خودش را زیر اسم شبکه مساجد و هیات بروجرد میپوشاند یک جریان مکتبی و اسلام گرا نیست، بلکه دشمن اسلام و مسلمانی است و میخواهد بطور مخملی و خزنده انقلاب را از درون و از داخل متلاشی کند و رابطه میان مردم و مرجعیت را پاره نماید. درباره اعتقادات جوانانی که به سبب شور و شوق به این مسیر انحرافی کشیده شده اند جای بحث باقی است، اما بدعت گذاران این جریان انحرافی مسلماً مسلمان نیستند. این مطلبی است که صریحا توسط حجت الاسلام کروبی الیگودرزی – باتوجه به سوابقی که ایشان از طریق میدانی و از راه های اطلاعاتی در دست دارند- در نامه سرگشاده ای که برای وزیرکشور بیلیاقت وقت مصطفی پورمحمدی تنظیم کردند ، اظهار شده. ایشان پس از ماجرای تخریب مرکز درویشها دربروجرد ، سردمداران آن حرکت وخیم را یک عده کمونیست بیخدا و بیدین و نفوذی معرفی کردند و میدانیم که مقصود ایشان علی کشوری و دارودسته او بودند. همچنین دادگاه ویژه روحانیت علی کشوری را درهمان زمان در قضیه بروجرد مجرم شناخت و محکوم به نفی بلد و خروج از بروجرد نمود، اما او باتکیه بر زدوبندها و آشنایی هایش به این حکم وقعی ننهاد و در قم و بروجرد به تفتین و بحرانسازی های کمونیستی اش ادامه داد




قانون و شرع در برابر مجرمان


درمجرم بودن علی کشوری و دارودسته مافیایی او جای شبهه نیست. همه این را میدانند اما عده ای مانع از دستگاه های عدالت اسلامی دراجرای حکم درمورد او میشوند. اما این روزها کار بحرانسازی های این جوجه کمونیست بالاگرفته و اسباب دردسرسازی برای همه مسئولان مملکتی شده تاجایی که پای مقام معظم رهبری را هم به میان کشیده است. به همین دلیل این جوجه کمونیست باید هرچه زودتر به سزای اعمالش در چارچوب قانون رسانده شود که این امر هم سبب دعای خیر مقام رهبری خواهد شد و هم درس عبرتی برای سایر کموتیستها و آنوسی ها خواهد بود. وقتی به فرودگاه لشکرکشی میکند و بحران براه میندازد و دربرابر فرمانده سپاه پاسداران قدعلم میکند و اعلامیه میدهد و شعار مینویسد دیروز دربروجرد صوفیه را بیرون کردیم حالا نوبت صهیونیستها ست که از فلسطین بیرون بیندازیم، تکلیف کار روشن است

مقامات قضایی و اطلاعاتی و اجرایی تاکنون با عطوفت ورافت اسلامی دربرابر این جنایتکاران آنوسی کمونیست و منحرف عمل کرده اند، اما خط مشی آنان یاد آور اعمال جنایتکارانه گروه معدوم و منحله فرقان است که توسط آخونک اکبر گودرزی اداره میشد و به نام اسلام ضربه های کاری بر پشت نظام اسلام وارد آورد. به همین دلیل مشاهده خونسردی مقامات خشم و خروش انقلابی مسلمانان متعهد و پیروان مکتب اسلام ناب محمدی را بیش از گذشته شعله ورتر میسازد و اگر بیش از در مورد این بیدین های بیوطن تعلل شود، مسلمانان مومن به ندای وجدان انقلابی خود از انجام تعهدات دینی خود در چهارچوب قانون و شرع کوتاهی نخواهند کرد و کریمهء مکرمه ان لکم فی القصاص حیوه تکلیف کاررا برای اولی الالباب روشن کرده است


طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی

Tuesday 10 February 2009

برعکس نهند نام زنگی کافور


برعکس نهند نام زنگی کافور

عبدالبطن یعنی آدم شکم پرور، عبدالفرج یعنی آدم شهوتران، عبدالنفس یعنی آدم هوسباز و هواپرست، اینها خصوصیاتی است که وقتی در یک مخلوقی جمع شد آن مخلوق - حتی اگر صورت آدمیزاد هم داشته باشد- در حقیقت عبدالشیطان میشود. عبدالشیطان یعنی شیطان پرست. نمونه این شیطان پرستها، آخوندک ِ نسناسی به اسم علی کشوری است که از بروجرد به قم آمده و با سوء استفاده از موقعیت نسناس دیگری به اسم آخوندک جواد محرابی ملعون وبلاگ و وبسایتی راه انداخته و درآن با اسم مستعار ِ"بنده خدا" امضاء میکند و اراجیف مینویسد. این عبدالبطن ِعبدالفرج ِعبدالنفس ِعبدالشیطان بااجازه جه مقامی روی خودش اسم ِمستعارِ بنده خدا را گذاشته تا حرمت نام عبدالله [ والد معظم رسول الله ص ] را بشکند؟! معلوم نیست!! شاید دلیلش زدوبند و سوء استفاده از مقام و موقعیت و ارتباط داشتن با دستگاه های اطلاعاتی باشد. وقتی رئیس اطلاعات ِ مملکت یک ضدامنیتی ِمشهور به اسم غلامحسین محسنی اژه ای باشد که از بازماندگان قبایل آدمخوار ماقبل تاریخی است و در قرن بیستم و یکم به گاززدن گوش نمایندگان مجلس و پرتاب کردن قندان و فنجان و نردبان برسروروی دیگران، معروفه خاص و عام شده دیگر چه انتظاری از علی گودرزی و علی کشوری و عبدالرحیم بیرالوند و جواد محرابی و ملاعین دیگر میتوان داشت


این جماعت دارودسته آدمکشان حرفه ای زیر مسئولیت ابَرجنایتکارقرن عزت الله شاهی وداماد سرخانه بادامچیان خائن هستند که تنها هنرشان ایجاد تفرقه در جامعه و لکه دار کردن دامن دیگران است

اینها برای جنایتهای خودشان فتوا میگیرند. یعنی یک استفتا درست میکنند و آن را نزد دویست مفتی و مجتهد میبرند و جوابهای ضدو نقیض میگیرند. اما هر فتوایی که با نظر چنایتکارانه خودشان وفق بدهد به همان عمل میکنند. خون از دست این جنایتکاران میریزد، خون مسلمانان بیچاره. این ابرجنایتکار قرن که به برنامه ریزی برعلیه دانشجویان و کارگران و اقشار تهیدست فعال است و بعد از مدتی بازنشستگی توسط احمدی نژاد آنوسی به خیانت برعلیه اسلام دعوت شده، یک ابرجنایتکار بین المللی است که دوازده سال جیره خوار سفره حکمتیار افغانی و چهارسال پارکابی آدمکشان لبنانی بوده است و حالا دوباره بساط ِ سرکوبی مردم ستمندیده مسلمان ایران را در داخل براه انداخته

روزی که ماشین جنگی اسرائیل برعلیه حماس درغزه فعال شد این اراذل به دنبال صفارهرندی خیانتکار عازم فرودگاه شدند وعربده سردادند که ما استشهادیون هستیم که میخواهیم برویم و جان بی ارزش خودرا فدای مردم غزه بکنیم. هدفشان از این خدعه ها کمک به مردم غزه نبود، ایجاد بحران درمملکت ایران بود. اینها میخواستند با این بازی کودکانه به مسلمانان ایران و جهان بگویند نظام جمهوری اسلامی خائن به خلقهای فلسطین است چون اجازه نمیدهد که کمکی به نفع آنها و برعلیه اسرائیل صورت بگیرد و فقط اهل شعار دادن و تظاهرکردن است. این تحصن و تجمع خدعه آمیز آنها در فرودگاه مهرآباد بالاگرفت تا جایی که سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران و بسیج اعلام داشت که این مملکت ونظام مسئولان و دلسوزانی دارد و هرکسی نمیتواند هرچه به نظرش رسید را به مسئولان تحمیل کند و آنها را با ایجاد جو کاذب زیر فشار قرار بدهد و وادار به گرفتن تصمیماتی بکنند که در شأن نظام و صلاح کشور نیست. اما این اراذل گوششان بدهکار نبود و با کمال بی ادبی و تندروی شعار دادند که تا زمانی که خود مقام معظم رهبری تعیین تکلیف نکنند ما از فرودگاه بیرون نمیرویم و دست از تحصن خود برنمیداریم. این بیحرمتی دل مقام رهبری را تا آنجا به درد آورد که بیانیه ای صادر فرمودند و به ارشاد عوام پرداختند و فرمودند دست ما بسته است

توجه بفرمایید که این خیانتکاران چگونه مقام معظم رهبری را مجبور کردند که علیرغم میل قلبی خود بیانیه صادر فرموده و بفرمایند که دست ما بسته است


این جنایتکاران یک آبروریزی دیگری هم به بار اوردند و آن بیرقی بود که وسط فرودگاه مهرآباد هوا کرده بودند و روی ان نوشته بودند دیروز صوفیه را از بروجرد بیرون ریختیم امروز میرویم صهیونیستها را از فلسطین بیرون بریزیم!! از این رسوایی بالاتر میشود تصور کرد؟ پاسخ رهبری برای مومنان بسیار دردناک بود. این جنایتکاران در داخل مملکت مُخلّ امنیت مردم هستند، هرجایی را که بخواهند بهم میریزند و خراب میکنند. چون غلامحسین محسنی اژه ای جنایتکار و صفار هرندی خائن دستشان را باز گذاشته اند، اما اینها انقدر گستاخ شده اند که فکر میکنند سرزمین فلسطین هم یکی از کافه های لاله زار است که میتوان رفت و آنجارا بهم ریخت. اینها در فکر و هوای بهم ریختن کافه ها هستند، نه به فکر درد مردم فلسطین. ولیّ فقیه فرمودند دست ما بسته است، همه بزرگان مملکت بیانیه دادند که مردم فلسطین احتیاج به یک مشت لات کافه بهم زن ندارند. ولی این جماعت که از رو نرفتند. بازهم در فرودگاه ماندند و عربده سر دادند که ما از مقامات نظام شاکی هستیم که بیعرضه و ناتوان اند


حضرت آیت الله نوری همدانی همین روز بیستم بهمن فرمودند درصورت اختلاف فتوا میان مجتهدان میزان فقط باید نظر و فتوای مقام معظم رهبری باشد. حال اگر میزان، نظر رهبری است، و مقام معظم رهبری در فتوای صریح خود مرقوم فرموده اند که همه شعبه های اسلامی در پناه نظام هستند و کسی حق تعرض به احدی و گروهی را ندارد پس این علی کشوری خائن براساس کدام نظر از ضرورت تخریب پایگاه همه فرق اسلامی در ایران و جهان اراجیف میبافد، شیعه پیرو مکتب درویشی را با صهیونیستهای ظالم و ستمگر برابر میکند؟ این خیانتکارها آگاهانه با نظر رهبری بازی میکنند. این نسناسها پیرو رهبری نیستند میخواهند رهبری را دنباله رو خودشان وانمود کنند. آیا خیانت از این بالاتر قابل تصور است؟ آیا بحرانسازی از این بیشتر ممکن است؟ این که یک دسته لات جمع شوند و به فرودگاه بیایند و تحصن کنند و آبروی مملکت را به عنوان یک نظام ناتوانمند و دست بسته در دنیا ببرند. الحق که غلامحسین محسنی اژه ای تحت مسئولیت خودش چه نوچه های ِ نخاله ای را بر ضد امنیت ملی پرورانده است!! الحق جا دارد که مدال لیاقت درجه اول ضدامنیتی را به پشت لیفه شلوارش سنجاق بزنند


این علی کشوری جنایتکار بیشعور در سایت خودش در این باره این اراجیف را نوشته است


دو هزار نیروی استشهادی از مساجد وهیئات بروجرد آماده ی اعزام به غزه می باشند
حجت الاسلام علی کشوری با اعلام این خبرافزود به دلیل کمبود امکانات فقط صد نفر از این نیروها برای اعلام آمادگی به تحصن فرودگاه مهر آباد اعزام شدند ، ایشان اضافه کردند که برخورد دیپلماتیک برای کنترل اسرائیل نا کار آمد است و تنها راه جلو گیری از شر این غده ی سرطانی به تعبیر حضرت امام خمینی عظیم الشأن محو اسرائیل می باشد. در راستای تحقق ایده امام خمینی عظیم الشأن اولین گام آمادگی مردمی می باشد؛ که این مهم در شهرستان بروجرد به برکت فعالیت های گسترده مساجد و هیئات این شهر در میان مردم انقلابی این شهر وجود دارد. حجت الاسلام علی کشوری تأکید کرد این ظرفیت نیروهای مردمی آماده ی اجرای فرامین مطاع ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می باشد و در این راستا محورهای پیام تاریخی ولی امر مسلمین در مساجد و هیئات شهر مورد بررسی قرار گرفته است. ایشان از استراتژی مساجد و هیئات شهر در مقابله انقلابی با اسرائیل به نقطه رهائی تعبیر نمودند و در تشریح این استراتژی گفتند که کارهای نمادین در مقابله با گرگهای صهیونیست کارائی ندارد و لازم است به سمت ساختارهای اسلامی مبارزه حرکت کنیم. به گزارش عدالت طلب نقطه رهائی برنامه دوازدهم بر مبنای تئوری فعالیت شبکه ای مساجد و هیئات می باشد
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم دی 1387ساعت 11:28 توسط بنده خدا

این پستاندار بیدندان که از دار و دسته ء عَجَزهء برلب ِ خزینه نشین است یکبار هم بر علیه وبلاگ کجکول عربده کشی زیادی کرد و در وبلاگهای مفتضح خودش خبر از مسدود کردن و فیلترینگ کجکول داد و شروع به این کار هم کرد، اما وقتی دو کشیدهء افسری ِ چپ و راست زهرمار کرد، مثل سگ ِ گَر ِ زیر ِ باران مانده به سوراخ موش ِ صفارهرندی جنایتکار پناه برد و آن ابَرجنایتکارِ خونخوار یعنی عزت الله شاهی – مطهری رویش پتوی چهارلا پهن کرد که سینه پهلو نکند. این جوجه نالوطیها وزن ِ مخصوصشان صفر است و هیکل لشَ و لاشهء متعفنشان ، مَشک َ پُر از باد است. تیروکمان ِ زهوار در رفته شان کالیبر ِ روبرو شدن با خمسه -خمسه اصحاب جنگدیده و سرد وگرم چشیده ء کجکول را ندارد و تنها هنرشان گوزیدن در بازارهای شلوغ و فرار کردن است که کسی یقه شان را نگیرد. کجکول هنوز از ظرفیت اعجاب آور آتشبارهای دوربرد خودش استفاده نکرده و هنوز توپخانه دور زن ِ صحرایی وموشکهای بالیستکی اش را از انبارهایش بیرون نیاوره که میدان نبرد را زیر پایشان شخم بزند و این اراذل را در باتلاقها و لجنزارها زمینگیر کند و بلیط یکسره درک را برایشان صادر کند. اما در سر ِ سی سالگی انقلاب به ذات اقدس احدیت قسم میخوریم که تا خشتک این جماعت خائن را از بند لنگ ِ حمامهای عمومی قم آویزان نکنیم، دست از سرشان برنداریم. اگر محسنی اژه ای و صفار هرندی و بادامچیان و عسگرآلودی و عزت شاهی و نوچه های نخاله شان راه سربه زیری در پیش میگرفتند، نیازی به لگدمال کردنشان در این عرصه نبود. اما چه سود که این مسلمان کُشان مشتی آنوسی بیوطن ضد اسلام بیشتر نیستند و باید سیلی سختی بخورند که رَبّ و رُبّ خودشان را یاد کنند

Monday 9 February 2009

کلاس اکابر مدیریت

کلاس اکابر مدیریت

آیا بیچارگی از این بالاتر میشود که در سیُ امین سالگرد انقلاب اسلامی، یک لات بیسواد به اسم آخوندک علی کشوری که ملیجک ابَرجنایتکار ِ قرن "عزت الله شاهی – مطهری" بوده، حالا با بی ادبی تمام در برابر بزرگان نظام قد عَلَم کند و بخواهد برای آنها کلاس اکابر مدیریت برای ممانعت از انحلال انقلاب در مدرنیته !! بگذارد؟! و در سایت متعلق به مافیای شبکه های بروجرد ، حرفهای گُنده تر از دهنش بزند و برای بزرگان نظام تئوری بافی بکند و در کسوت استاد ِ اعظم ِفراماسونری اراجیفی سرهم کندد که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود؟! مثلاً تولید مدل اسلامی، مهندسی دین در دنیا، و از این مهملات مضحک
http://edalat1398.blogfa.com/post-85.aspx
این جوجهء از تخم درنیامده در سیُ امین سالگرد انقلاب، صحبت از ضرورت تئوریزه کردن انقلاب اسلامی میکند!! که باید به او گفت

پشّه کی داند که این باغ از کی است
در بهاران زاد و مرگش در دی است

از این گذشته در پایان مهملاتی که نوشته، نخبگان سیاسی مملکت را متهم به غفلت کرده است که فقط در جوابش باید گفت حکایت تو حکایت همان مرده ای است که وقتی پُررو شد به کفن خودش تغوّط کرد
متأسفانه تازمانی که بزرگان حوزه بااقدام عاجل خود به دهان این آخوندکهای لگدمال شده تودهنی نزنند، اینها نخواهند فهمید که که نباید پا از حریم حجره خود درازتر کنند
طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی

Sunday 8 February 2009

"شیرین عبادی در مصاحبه با "زود دویچه تسایتونگ

سخن گفتن از امنیت شوخی است

وقتی وزیر امنیت لیست ترور امضاء می کند


ترجمه ستاره عسگری- پیک نت

روزنامه«زود دویچه تسایتونگ» آلمان، با شیرین عبادی مصاحبه ای کرده است که خلاصه ای از آن را می خوانید
خانم عبادی دارنده جایزه صلح نوبل از جمله رهبران بین المللی فعال در امرحقوق بشر است، او جایزه صلح نوبل را در سال 2003 میلادی دریافت کرده است


خانم عبادی با وجود این که نامش سال ها قبل در لیست ترورحکومتی بوده، می گوید که کشورم را خیلی دوست دارم


زود دویچه تسایتونگ : خانم عبادی 30 سال قبل در اول ماه فوریه آیت الله خمینی از تبعید به ایران باز گشت. بعد از انقلاب محدودیت های اعمال شده توسط رژیم باعث تغییراتی در زندگی زنان ایران شده است: برای نمونه، شما دیگر به عنوان یک وکیل دیگر حق کار ندارید
شیرین عبادی : ...و من پس ازانجام وظایف کاری به عنوان یک وکیل و همچنین زمانی که در عرصه حقوق بشر فعال شدم، نامم در لیست مرگ رژیم قرار گرفت


س: موضوع لیست ترور چیست ؟
عبادی: بطور اتفاقی. من با همکاران وکیلم در حال بررسی موضوع قتل نیروهای اپوزیسیون در ایران بودیم که ناگهان اسم خودم را در لیست ترورهای آینده مشاهده کردم. مسئولین دقت نکرده بودند که اسم من را از لیست موجود در پروند پاک بکنند. لیست به امضاء وزیر اطلاعات وقت آقای دری نجف آبادی مزین است. پس از انتشار لیست مذکور و آغاز اعتراضات زیاد ایشان چاره ای جز استعفا نداشت


س: شما همچنان خود را در خطر احساس می کنید؟
این که آیا برنامه ترور من پس از فاش شدن اسامی لیست ترورها دو باره درلیست ترور قرار گرفته یا نه هنوز اطلاعی ندارم. چگونه می توان مشخص کرد که ممکن است چنین طرحی وجود داشته باشد؟
س: در شرایط فعلی شما در رابطه با موضوع آن لیست چه فکر می کنید؟
عبادی: هر انسانی با خصوصیات ویژه خویش متولد می شود. من از کودکی کوشش می کردم تا مدافع افراد ضعیف باشم، به همین دلیل نیز چندین بار از دست افراد زورگو کتک خورده ام. این یک روحیه مقاومت و پایداری است که با آن زندگی می کنم. ترس مثل گرسنگی فقط یک عکس العمل است . شخص تصمیم نمی گیرد که گرسنه بشود، او می آموزد که گرسنگی خود را کنترل کند


س: ...آیا نگران هستید که خطری در کمین شما باشد؟
عبادی: بله. البته انسان به مرور زمان می آموزد که با ترس خود کنار بیآید و به آن عادت کند. من وکیل هستم وانتقادات من قانونی است و وظیفه خود را انجام می دهم، عمل غیر قانونی را مسئولین دولتی در ایران مرتکب می شوند


س: شما چه انتقادی از دولت دارید؟
عبادی: جمهوری اسلامی با وجود اینکه معاهده بین المللی حقوق بشر را امضاء کرده است، به آن عمل نمی کند. در ایران همچنان برای افراد زیر سن 18 سال مجازات مرگ تعیین می کنند. بعضی از قوانین موجود در رابطه با زنان تبعیض آمیز است. قوانین در ایران نیز باید با استاندارهای بین المللی مطابقت داشته باشند. در ایران مرتبا از آمریکا خواسته می شود که حقوق بشر را رعایت کند و ادعا میکنند که خود حقوق بشر را رعایت می کنند، اما چنین نیست. با این اعمال خود جمهوری اسلامی عملی غیر قانونی مرتکب می شود. من به عنوان یک وکیل وظیفه خودم می دانم که بپرسم انگیزه جمهوری اسلامی برای امضای قرارداد حقوق بشر چه بوده؟


س: شما در سال 2003 جایزه صلح نوبل را دریافت کردید. آیا این موضوع تا حدودی برای شما حفاظ امنیتی ایجاد می کند؟
عبادی: البته پشتیبانی بین المللی موجب تا پیش از آنکه در باره من دست به اقدامی بزنند به عواقب بین المللی آن توجه کنند و بیاندیشند


س: شما در ایران از محافظ استفاده می کنید؟
عبادی: پس از تهدید های مکرر، از طرف دولت ماموری جهت حفاظت من گماشته شد، اما فقط برای چند ماه. در ایران مامور محافظ خصوصی وجود ندارد. من مجبورم همیشه به همراهی همکاران و اعضاء خانواده خودم در بیرون از خانه رفت و آمد داشته باشم. من در تماس با افراد جامعه مشکلی ندارم، آنچه مشخص است تهدیدات از طرف حکومت و عوامل آن اعمال می شود


س: بخاطر این گفتگو فشارها علیه شما بیشتر خواهد شد؟
عبادی: یکی از موارد انتقادی من در ایران نیز همین موضوع است که چرا مرتبا زندگی من را کنترل می کنند. من اطلاع دارم که تمامی مکالمات، فاکس ها، ایمیل های ارسالی برای من کنترل می شوند. درحالیکه این کنترل ها مطابق قانون اساسی ایران ممنوع است


س: شما که چیزی برای پنهان کردن ندارید
عبادی: همین طور است. من عملی غیر قانونی انجام نمی دهم. حرف های من همان است که قانون می گوید. مشخص است که در ایران انتقاد و آزادی بیان از سوی رژیم پذیرفته نیست. در دولت احمدی نژاد میزان اعمال سانسور به مراتب بیشتر شده است. فکر می کنم (با توجه به این مصاحبه) که اگر شما تقاضای ویزا کنید موفق نخواهید شد آن را دریافت کنید


س: موارد مثبت موجود در عملکرد دولت احمدی نژاد کدام است؟
عبادی: مورد مثبتی در این لحظه به خاطرم نمی آید


س: اگر بیشتر فکر کنید چه موردی ممکن است به خاطرتان بیاید؟
عبادی: بیشتر فکر نمی کنم


س: مهم ترین مورد انتقاد در یک حکومت کدام می تواند باشد؟
عبادی: همزمان با وخیم شدن وضعیت حقوق بشر، وضعیت اقتصادی نیز در ایران در چند سال گذشته وخیم تر شده است. قیمت ها روزانه افزایش پیدا می کنند. مردم فقرتر می شوند. آزادی های مردم محدود تر می شوند


س: در شرایط فعلی ایران بزرگترین مصرف کننده تریاک درسطح جهان شناخته می شود
عبادی:همینطور است. دلیل بالا بودن مصرف مواد مخدر ناامیدی از شرایط سخت زندگی است


س: شما از جمله نسل زنانی هستید که در انقلاب شرکت کرد، فکر می کنید رژیم به انقلاب خیانت کرد؟
عبادی: من از کلمه خیانت استفاده نمی کنم


س: با این محتوا؟
عبادی: روش ها اعمال شده اشتباه هستند


س: و این به چه معنا است؟
عبادی: آماج انقلاب اسلامی آزادی و عدم وابستگی بود. من هم با رای خود آن را تائید کردم. این دو مورد ارزش هائی هستند که من همچنان به آن ها باور دارم و برای تحقق آن ها مبارزه می کنم. قبل از انقلاب رژیم شاه بطور صد در صد وابسته به آمریکا بود. با انقلاب ما عدم وابستگی را تحقق بخشیدیم، اما جمهوری اسلامی به خواست مردم برای آزادی وفادار نماند


س: مشکل اصلی زنان در ایران کدام است؟
عبادی: قانون زنان را برابر حقوق با مردان نمی شناسد، شهادت یک زن در دادگاه به اندازه نیمی از شهادت یک مرد ارزش دارد. مثلا اگر قرار بر شهادت زن در رابطه با اعمال زور یا تجاوز باشد لازم است که 2 شاهد زن در مقابل یک شاهد مرد شهادت بدهند. یک مثال دیگر: اگر یک مرد و یک زن در حین رانندگی با هم تصادف کنند، هر دو به یک اندازه مقصر هستند، هر دو ماشین به یک اندازه خسارت دیده اند، اما بیمه به راننده زن نیمی از خسارتی را می پردازد! آنچه را که مرد دریافت می کند، زن نیمی از آن را می تواند دریافت کند. این قانون حاکم در جمهوری اسلامی است. یک مرد مجاز است 4 زن داشته باشد، اما یک زن چنین حقی را ندارد و یک مرد می تواند بدون ارائه دلیل تقاضای طلاق بکند اما یک زن بدون ارائه دلیل مجاز نیست


س: آیا زنان مجازند به کافه یا به چای خانه ها بروند؟
بله، اما یک پاسدار مجاز است تا به بهانه کوتاه بودن آستین مانتو یک خانم او را از رفتن به مجامع عمومی باز دارد و یا پلیس مجاز است خانمی را که روسری او را کامل نمی داند جلب کند. انسان خود را در تمام مدت در حال مراقبت احساس می کند، حتی در خصوصی ترین زوایای زندگی. البته ما باید به ریشه های این پدیده ها توجه کنیم. این که قدرت پاسداران از کجا ناشی می شود؟ چرا آن ها خود را مجاز می بینند؟ جواب مشخص است: قوانین و قانون نویس این قدرت را به آن ها داده است. بنابراین من با تمام قدرتم می کوشم تا در قوانین موجود اصلاحات انجام شود
عنوان مصاحبه استنباط از متن مصاحبه و انتخاب پیک نت است

در توضیح بیشتر درباره وزیر ضد اطلاع رسانی، پیک نت همچنین مطلب زیر را اضافه کرده است که باهم میخوانیم


محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد که در خود حاکمیت نیز بسیاری میدانند دچار مشکلات روانی است، روز گذشته درتهران یک مصاحبه مطبوعاتی کرد. این مصاحبه پس از کشفیات اخیر طرح های مخملی و بدنبال انتقال یکی از زنان فعال جنبش زنان بنام اقدام دوست به زندان اوین و بازداشت رضوی فقیه، از رهبران سابق دفتر تحکیم وحدت پس از بازگشت به کشور انجام شده است. رضوی فقیه سالهای مسئول انجمن های اسلامی دانشجویان در داخل و بعدها در خارج از کشور بود.محسنی اژه ای در مصاحبه دیروز خود که به بهانه 30 سالگی انقلاب 57 انجام شد گفت: وقتی تحرکات دشمن و حتی اپوزیسیون داخل کشور را می بینم و وضعیت کشورهای همسایه را نیز مشاهده می کنم اگر نگویم ایران جزو امن ترین کشورهاست اما به طور قطع یکی از کشورهای امن دنیا می باش
اژه ای به تقلید خود از علی فلاحیان و برقراری امنیتی مشابه امنیت دوره فلاحیان دراین مصاحبه بالیده است
محسنی اژه ايی باندازه ای که می فهمد و صداقتی که ندارد، درباره مسائل دیگر هم اظهار نظر کرد. از جمله گفت
از لحاظ پیشرفت اقتصادی حقیقتا جهش قابل توجهی را در طول این سالها شاهد بوده ایم. پیشرفت ما در مسئله فرهنگی اصلا قابل مقایسه با سالهای قبل از انقلاب نیست. مرزهای ایران اسلامی از امنیت لازم برخوردار است. منهای مرزهای پاکستان و ایران که دراختیار قاچاقچیان مواد مخدر و گروه های مسلح است و می آیند و می کشند و بر می گردند. مرز افغانستان نیز به همچنین. در غرب کشور همچنان درگیری های نظامی پس از 30 سال ادامه دارد. از عراق هم که می آیند و بر می گردند و در امور خوزستان دخالت می کنند. اینها را اژه ای یادش رفته
علاوه بر دورانی که اژه ای نمایندگی دادستانی انقلاب را در وزارت اطلاعات دوران فلاحیان داشت و فتوای چند قتل سیاسی پشت قباله اوست، دادگاه غلامحسین کرباسچی و بریدن زندان برای موفق ترین شهردار تهران نیز از شاه کارهای اوست. در پایان همین دادگاه که تمام آن صحنه سازی برای وارد کردن نخستین ضربه به خاتمی پس از پیروزی درانتخابات و در تدارک تعیین کابینه اولش بود، اژه ای "قسم جلاله" خورد که رای صادر علیه کرباسچی اصلا سیاسی نیست.ادعای او در باره امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، با قسمی که در پایان دادگاه کرباسچی خورد، هر دو از یک جنس اند!؛

Friday 6 February 2009

نامه سرگشاده به مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی

نامه سرگشاده به مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی




یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است؟
ای نوردیده! صلح به از جنگ و داوری
رفع اتهام از ساحت منزه حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی درمورد انتساب ِ ننگین نامهء " جلوهء –نا- حق" به ایشان

حضرت آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی
به محضر منزه حضرت مستطاب عالی میرساند که متأسفانه ایادی ِشیطان و مزدوران إبلیس و نسناسانی خنّاس از قبیل چند اخوندک بیریش - که نَفَس متعفنشان سبب آلودگی محیط زیست مسلمانان میشود - برای اختفاء صورت و سیرت کثیف و افکار ونیات سخیف خود - برخلاف امر صریح و رهنمود مکتوب ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای / مندرجه در کجکول/ - ازجهت ایجاد تفرقه و اختلاف در صفوف مسلمانان و مردم شریف ایران، خودرا تحت ِلوای ِسرکارِعالی استتار مینمایند و برای نیل ِبه مقاصد ِشیطانی ِخود میکوشند به هرطریق ِممکن پای حضرتعالی را به قضایای جاریه و حوادث واقعه باز کنند تا ساحت منزه سرکار در معرض ترشح رشحات غضب مسلمانان قرار گیرد و جایی برای حیثیت که شرط اول مرجعیت است باقی نماند
دربستر اجرای مقاصد پلیدحود مدعی شده اند که ورق پاره ای نگین با عنوان "جلوه - نا-حق" !! که به دوپول سیاه نمی ارزد، زادهء خامهء سرکار است
پیداست که چنین انتساب نادرستی به سرکار چیزی جز شیادی و شیطنت نیست زیرا اصلا و اساسا اگراینگونه بود و این نحو انتسابی صحت میداشت هرگز مرجعیت سرکارموضوعیت نمی یافت زیرا که این کتاب شامل مطالبی است که فقط از مغز علیل دیوانگان و عقب ماندگان فکری و اخوندکهای بیریش میتواند تراوش کند نه شخصی که در اریکه مرجعیت در شهر قم صاحب متکا است و پیروانی هم دارد
اما دلیل لائح و برهان واضح عدم انتساب این "جلوه ناحق" کذائی به سرکارعالی در آن است که پایه کلیه استدلالات آن یک حدیث مجعول منسوب به رسول الله ص است که اصولاً صدر و ذیل و شرایط شمول مصداق آن مبهم و مخدوش است و به دلایلی که اینجا برشمرده میشود فرض انتساب این حدیث به رسول الله ص منتفی است و غالباً علماء اهل تسنن حکم به قطع عنق منتسب کنندگان این جمله مجعول به رسول الله ص داده و این فتوای خود را حمل بر کریمه ولوتقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین و لقطعنا منه الوتین و ما منکم احد منها حاجزین نموده اند، و بحمدلله اکنون در عصر ارتباطات این امر برکسی پوشیده نیست. خاصه سرکار مستطاب که در لندن هم دفتری برای ارشاد مسلمانان مغرب زمین دایر فرموده اید و بیش از پیش آراء و افکار و فتاوی خود را درمعرض دید و سنجش و قضاوت خرده گیران و نکته سنجان و نقادان منتقد و عموم مردم جهان قرار داده اید، پیداست که در صورت ترجمه چنین کتابی به سائر السنه، دیگر هیچ شأن و اعتباری به عنوان مرجع مسلمانان جهان برای حضرتعالی باقی نخواهد ماند و کسانی که این کتاب و نظایر آن را عَلَم میکنند و از انتساب آن به سرکار دم میزنند درتلاشند که با دستهای ناپاک خویش بر اعتبار حضرتعالی کثافت بپاشند. نعوذ بالله من شر ذلک
درنتیجه اگرهرچه زودتر از طرف دفتر حضرتعالی انتساب این کتاب به حضرتعالی نفی نگردد، به ذات اقدس الوهیت قسم که سیل مطالبی در باب حضرتعالی مکرراً برروی خروجی خبرگزاریهای کشورهای مسلمان منجمله منابع خبری مصر و اردن هاشمی و عربستان سعودی و تلویزیون الجزیره و مثل ذلک قرار خواهد گرفت و آبرویی برجای نخواهد گذاشت.لاتبقی و لا تذر

مغلطه ء شرم آور
اما مظنهء سخیف مغلطهء کتاب ننگین "جلوه ناحق" آن است که گفته شده که درفلان حدیث رسولخدا ص فرموده اند که در آخرزمان قومی می آیند که لباس پشمین میپوشند ... الخ.، و استنباط شده که مقصود صوفیان است!!! اما اکنون با اینهمه اجناس صنعتی که درجهان مورد استفاده است استفاده از لباس پشم اختصاص به عده ای از مردم ندارد زیرا عموم نسوج و پارچهء البسه یا نخ کتان یا ترکیبات نایلونی یا پشم و یا ابریشم است و لباسهای از جنس پشم مانند سایر اجناس و انواع البسه ، اختصاص به هیچ گروهبندی مشخص اجتماعی ندارد و اگر آماری در سطح جهان گرفته شود مشخص میشود که این هفت میلیارد مردم عالم در نقاط مختلف خودرا با لباسهایی از جنسهای مختلف میپوشانند و خود حضرتعالی و خانواده محترمه و اعضای دفتر سرکار و آقازاده ها و متعلقان انها و مقلدانتان در سرمای زمستان محتملاً لباس پشمی و در گرمای تابستان لباسهایی از جنس نخ برتن میکنید و جزء طایفه صوفیه هم نیستید. پس انتساب یک فلسفه عالیه کهن و مستویّ به نام تصوف اسلامی به پشم مطلبی است در خور مستراحداران مساجد مندرس و متروکه و از شأن حضرتعالی بدور است و منطبق با منطوق فرقان کریم - که اشاره به نعمتهای خدا که ارزانی بشر فرموده ازجمله پشم حیوانات برای مصارف پوششی- نیست، بلکه تناسب معکوس دارد و با رجوع به تفسیر موضوعی قرآن که زیر نظر حضرتعالی نگارش یافته عدم وفقش آشکارتر میشود . اما دامنه مغلطه از این فراتر میرود زیرا درآن اشاره به آخر الزمان شده است و اینجاست که از شیادانی که این کتاب را به سرکار عالی انتساب میدهند باید پرسیده شود که مقصود واقعی آنان القای چه مطلبی است؟؛
آخر کدام آخرالزمان؟ آخرالزمان دوران ظهور منجی الهی و مهدی موعود عجل الله تعالی است و منجی عالم بشریت ظهور نمیکند مگر مقدمات ظهور یکایک فراهم شود که اکبر و اعظم و اهمّ این مقدمات ظهور دجال، و سلطه او است. حال این خائنان متقلب میکوشند تا با مطرح کردن این حدیث مجعول و اندراج ان در کتاب مفتضح منسوب به جنابعالی چنین القاء کنند که سرکار عالی معتقدید - و میخواهید معتقدان خودرا متقاعد فرمایید- که این نظام جمهوری اسلامی که با خون جوانان این مرز و بوم آبیاری شده چیزی جز حکومت دجّال نیست و مقام عظمای رهبری هم - خدای نکرده، در تصور سرکار و عموم مقلدان سرکار- حُکم ِ دجّال را دارند!؟؛
حاشا و کلاّ که چنین انتسابی شایستهء شأن سرکار عالی نیست و توهین ِ مُبین به ساحت شما است
بنائاً علی ذلک ما طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی معتقدیم که کسانی که کتاب "جلوه- نا-حق" را به شما انتساب میدهند و درباره آن قلمفرسایی میکنند هدفشان لجن مال کردن سرکار عالی و مأیوس کردن امت مسلمان از پیروی از مرجعیت است و ضدیت با صوفیه و سنی ها را بهانه هایی برای اجرای این توطئه شیطنت آمیز قرار میدهند
اگر سرکارعالی امر به متوقف کردن این اراذل از انتشار این اراجیف سخیف صادر نکنید و از مسئولان وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات نخواهید که نسبت به توقف و توقیف بلاگها و سایتهای ننگینی مانند خرقه و زیرخرقه و زیرخرقه صوفی و مشابهات آن، اقدام نکنند بلاشبهه نتیجه امر لجن مال شدن ساحت منزه حضرتعالی خواهد بود
اگر حضرتعالی دستور به زنجیرکشیدن جانوران درنده خو و جنایتکاران بدنامی مانند علی کشوری و علی گودرزی و رحیم بیرالوند و جوادمحرابی راصادر نفرمایید و شبکه های مافیایی این اراذل را درقم و بروجرد و سایر شهرستانها خلع ید نکنید، اعتبار و حرمتی برای سرکارعالی در بین مسلمانان حتی در بیت خود جنابعالی برجا نخواهند نهاد
این مزدوران، ایادی ِدولت ِ ورشکسته به تقصیر محموداحمدی نژاد و شرکاء او هستند. این مزدوران، جیره خواران ِحلقه به گوش ِجنایتکاران ِ قرن غلامحسین محسنی اژه ای ، صفارهرندی و چندچهره در سایه هستند. هدف آن اراذل که توسط این اوباش ِ بدنام تحریک میشوند آن است تا با هتاکی و بیحرمتی به مومنان متقی برنائرهء غضب ِ مسلمانان، نفتِ عصبیت بریزند ولهیبهای ِآن حریق ِدامنگیر را شعله ورتر سازند تا آنان نیز به نوبه خود ساحت ِاحترام حضرتعالی را بشکنند. عمل بدفرجامی که از ایادی و مزدوران احمدی نژاد و اطرافیان ورشکسته و آبروباختهء او بعید نیست

آقای عزیز
این دولت ورشکسته و آبرو باخته مجالی برای بقا ندارد، اما شما چرا با تساهل خود اجازه میدهید تا مزدورانش آبروی شماراهم با خود ببرند

الُلهمّ احفِظنا مِن شُرورِ أعمالنِا و صَّرِّف عَنّا سَیّئاتِ أنفُسَنا بحقّ محمد ص و آل محمد
طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی


Tuesday 3 February 2009

جنبش دانشجویی در ایران امروز

گزارش تحلیلی روزنامه کیهان حسین شریعتمداری از دانشگاه های ایران

جنبش دانشجویی در ایران امروز

کیهان- شانزده بهمن هشتاد وهفت

نشریات دانشجویی مجالی است برای برون داد آن چه در درون دانشگاه ها در جریان است. تریبونی مکتوب که هم فضایی برای عرض اندام دانشجویان است و هم کارگاهی آموزشی برای آنها که با پایان عمر کوتاه دانشجویی، قرار نیست قلم بر زمین بگذارند. شاید به جرئت بتوان گفت که، نبض دانشگاه در نشریات دانشجویی می زند و صد البته به برکت انقلاب اسلامی، هم اکنون بخش وسیعی از نشریات دانشجویی در دایره گفتمان انقلابی و اسلامی جای می گیرند. در قسمت نخست این گزارش اشاره شد که رویکرد نقادانه قلم نگارنده، نشریات دگراندیش را هدف گرفته است. نشریاتی که توسط قشری محدود و البته مطرود هم چنان فضای دانشگاه ها را می آلایند. این گزارش از یک سو انذاری است برای مسئولین حوزه نشریات دانشجویی و از سوی دیگر هشداری است برای اصحاب نشریات ارزشی و انقلابی دانشگاه تا با ارزیابی دقیق از موضع نشریات مسئله دار، در عرصه نزاع فرهنگی با بصیرتی بیشتر ورود نمایند.

محور دوم: استفاده ابزاری از دین در نظام

مروجان این ایده معتقدند که در جمهوری اسلامی، دین به ابزاری برای تحقق منافع شخصی حاکمان بدل شده و حاکمیت سیاسی با استفاده از قداست دین و معارف آن، مردم را سرکوب می نماید. در واقع، حاکمان با حقانیت دین کاری ندارند، بلکه در پی سودجویی از کارکردهای آن در زمینه سلطه بر مردم هستند.

محور سوم: تضییع حقوق بشر

در تمامی جوامع بشری و حکومت ها، آزادی های سیاسی و اجتماعی، دارای حدود و قیود مشخصی است که تخلف از آنها، مجازات هایی را درپی دارد. در جمهوری اسلامی نیز براساس احکام اسلامی و مصالح کشور، قوانینی تصویب و به اجرا در آمده است که چون با آنارشیسم و توطئه گری برخی از جریان های برانداز همسو نیست، مورد اعتراض واقع می شود. این در حالی است که حقوق انسانی در اسلام و نظام اسلامی از اهمیت والایی برخوردار است. نمی توان به بهانه آزادی سیاسی، برای «توطئه و تخریب»، مجوز صادر کرد و فضایی ایمن و باز برای اخلال گران فراهم ساخت.

با وجود این، شگرد رسانه ای اقتضا می کند که برخی از مطبوعات دانشجویی با چماق «حقوق بشر» و «آزادی سیاسی»، به جان جمهوری اسلامی افتاده و به آن اتهام وارد کنند.

محور چهارم: نفی ولایت فقیه

مسئله بنیادی ولایت فقیه، در طول حیات جمهوری اسلامی، همواره مورد تهاجم نیروهای معاند و مغرض قرار داشته است. اکنون نیز همان شبهات و ابهام پراکنی های سال های گذشته، همچنان تکرار می شده و فضای دانشگاه را مسموم می سازند. افزون بر جایگاه ولایت فقیه، متأسفانه گاهی نیز مشاهده می شود که شخص ولی فقیه از چنین سمپاشی هایی در امان نمی ماند و برخی اهانت ها نسبت به ایشان صورت می پذیرد.

اگر چه بسیاری از جریان های دانشجویی در زمینه احترام نهادن به مقام معظم رهبری مشترک هستند و همواره حدود و حریم این مسئله را رعایت می کنند، اما متأسفانه در برخی از نشریات، مطالبی به چشم می خورد که شگفتی خواننده را در زمینه گستاخی نگارنده برمی انگیزد.


سرفصل های اصلی فعالیت های برخی نشریات دانشجویی در این حوزه عبارتند از:

1- دیکتاتور خواندن مقام معظم رهبری

2- مساوی دانستن مطلقه بودن ولایت فقیه با استبداد و تمامیت خواهی

3- تعارض دموکراسی، قرارگرفتن یک شخص به مدت طولانی در بالاترین نهادهای سیاسی

4- نقد عملکرد مقام معظم رهبری و اشاره تلویحی به ناکارآمدی ایشان

5- نفی مستقیم و آشکار دیدگاه ها و گفتمان ها و آراء مقام معظم رهبری

3- تهاجم عریان به دولت و رئیس جمهور

یکی از موارد و موضوعاتی که به صورت گسترده و فراوان در بسیاری از نشریات دانشجویی مشهود می باشد؛ تضعیف و تخریب دولت نهم است. نشریات دانشجویی چپ و مستقل، در بسیار ی از موارد تلاش می کنند تا چهره ای نامطلوب و کریه از استراتژی و عملکرد دولت نهم ترسیم نمایند و افکار دانشجویان را نسبت به آن منفی سازند. این وضعیت به گونه ای دنبال می شود که حتی قلم این نشریات به سوی اهانت و هتاکی به شخص رئیس جمهور نیز سوق می یابد.

از جمله مواردی که دست مایه حمله و نقادی سراسر کذب و مخرب نسبت به دولت آقای احمدی نژاد قرار می گیرند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- توتالیتر نامیدن دولت نهم

2- روی کار آمدن احمدی نژاد با تقلب های سازمان یافته در انتخابات

3- نظامی و اقتدار طلب بودن دولت

4- ساده لوح و بی سیاست بودن رئیس جمهور

5- غلط بودن سیاست رئیس جمهور درباره هولوکاست

6- محقق نشدن وعده های رئیس جمهور

7- تندروی، افراطی گری و نظامی گری رئیس جمهور و دولت نهم

نکته جالب توجه آن که این مطالب عمدتاً برگرفته از فضای روانی القا شده توسط روزنامه های اصلاح طلب است.

4- اعتراض به سیاست های فرهنگی وزارت علوم:

با روی کار آمدن دولت ارزشی و اصول گرای آقای احمدی نژاد، بازگشت به اصول اولیه و بنیادین انقلاب اسلامی در دستور کار دولت و وزرا قرار گرفت. یکی از امور که در ارتباط با وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری قرار دارد؛ رسیدگی به «وضعیت فرهنگی حاکم بر فضای دانشگاه ها» است. ناگفته نماند پیداست که اکنون در دانشگاه ها، موضوعاتی از قبیل ارتباطات فردی، پوشش و ... در سطح مطلوبی قرار ندارند و چنین وضعیتی متناسب با حرکت به سوی «دانشگاه اسلامی» نیست. از این رو، مسئولان فرهنگی و حراست و نگهبانان دانشگاه ها موظف به اجرای برنامه های جدید فرهنگی و انضباطی در دانشگاه ها شدند. اما این حرکت با مخالفت و واکنش منفی تعداد زیادی از جریان های دانشجویی روبرو شد.

خطوط کلی موردنظر جریان های دگر اندیش عبارتند از:

1- دخالت دانشگاه در نحوه پوشش دانشجویان، شکل ظاهری و حریم خصوصی آنها.

2- قرار گرفتن انتظامات دانشگاه ها زیر نظر حراست

3- توسعه فضای امنیتی در دانشگاه ها.

4- نقض آزادی های آکادمیک و سرکوب دانشجویان.

5- توقیف و تعطیل کردن نشریات دانشجویی.

6- احضار فعالان دانشجویی و صادرکردن احکام سنگین انضباطی برای آنها.

7- مقابله با تشکل های دانشجویی دگراندیش، به خصوص انجمن های اسلامی، و اقدام در جهت حذف یا به حاشیه راندن آنها.

8- شکل گیری انقلاب فرهنگی دوم و سرکوب مجدد دانشجویان و روشنفکران در این راستا.

5- برجسته سازی شخصیت ها و گروه های اپوزیسیون و منتقد نظام اسلامی:

متأسفانه برخی از جریان های دانشجویی در پی اسطوره سازی و قهرمان پروری از شخصیت های مخالف و معاند با نظام اسلامی هستند و برای وصول به این مقصود، از بکارگیری هیچ شگرد مطبوعاتی و رسانه ای دریغ نمی ورزند. روشن است که این مسئله، سبب هدایت شدن جنبش دانشجویی و گفتمان دانشجویان به سوی نقاط انحرافی و مقاصد باطل می گردد و انرژی پتانسیل فراوان این جنبش را در این راستا به هدر می دهد.

برخی از این شخصیت ها عبارتند از:

اکبر گنجی، ناصر زرافشان، آقای منتظری، مقتولان قتل های زنجیره ای، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخ زاد، ملی-مذهبی ها، عناصر چریک و مارکسیست و...

6- اشاعه گفتمان فمینیستی:

وجود تفاوت های حقوقی میان مرد و زن در احکام اسلامی، و هم چنین، سنت های نادرست اجتماعی که در میان خانواده های ایرانی ایجاد گردیده، سبب ایجاد بستر مساعد برای رشد گفتمان فمینیستی در کشور شده است؛ به طوری که بسیاری از نشریات دانشجویی به بهانه های گوناگون، مطالبی را در این باب درج می کنند.

گذشته از سنت و عقاید بومی و بدعت آلود که منافی شرع و عقل و فطرت انسانی است؛ چگونه می توان احکام متقن اسلامی را که برگرفته از متن آیات و روایات محکم می باشند، تغییر داد و یا نادیده انگاشت؟! با وجود این، مقالات و یادداشت های منتشر شده حاکی از غرق شدن برخی جریانات دانشجویی در ایده های فمینیستی است.

موارد زیر گویای این واقعیت است:

1- وجود تبعیض های حقوقی میان زن و مرد در ایران، همچون نصف بودن دیه زن نسبت به مرد.

2- عدم امکان فعالیت های ورزشی، فرهنگی و اجتماعی برای زنان در ایران.

3- لزوم پیوستن به کنوانسیون بین المللی رفع هر گونه تبعیض علیه زنان.

4- خشونت علیه زنان.

7- ملی گرایی و ستایش ایران پیش از اسلام:

تاریخ نشان می دهد که اولین فردی که در دوران معاصر، مسأله ناسیونالیسم را در سطح ملی و در قلمرو ایرانیت (و نه اقوام ایرانی) مطرح ساخت؛ رضا شاه پهلوی بود. وی که با اسلام، سر ستیز داشت؛ چون که شهامت مبارزه کاملا آشکار را با اسلام در خود نمی یافت. به تأکید بر ایران پیش از ورود اسلام و هویت ایرانی و آیین زردشت و سلسله هایی چون سامانیان و هخامنشیان پرداخت. در دورأ او، کوروش و تخت جمشید اهمیتی وافر یافت و بعدها تاریخ هجری تغییر یافت و سلسله پهلوی ادامه حاکمیت آنان تلقی شد.

در دوران معاصر، همواره اشخاص و گروه هایی در این راستا حرکت کرده اند و قومیت ایرانی و تأکید افراطی بر آن را، دستاویزی برای تحقیر اسلام قرار داده اند، در بسیاری از نشریات دانشجویی، این کاملا مشهود و همواره می توان با مقالات و یادداشت هایی در این رابطه روبرو گشت

Monday 2 February 2009

کجکول افشا میکند


کجکول افشا میکند


احمدی نژاد کُشان

هفته‌نامه همت که زیر نظر عده‌ای از نزدیک‌ترین اشخاص به دکتر محمود احمدی‌نژاد اداره می‌شود، در آخرین شماره خود با انتشار عکس و تیتری تعجب برانگیز ، به بسیاری از بزرگان نظام از سلیقه‌های گوناگون فکری و سیاسی اهانت کرد. این مجله که توسط مسئولان سابق سایت نوسازی - نزدیک به فاطمه رجبی- اداره می‌شود، در شماره یکشنبه سیزده بهمن یعنی تنها یک روز پس از آغاز دهه فجر، با انتشار این عکس و تیتر ، تخطی خود را از پایبندی به آرمان‌های امام و انقلاب به نمایش گذارد
‌تیتر یک شماره اخیر این مجله در حالی احمدی‌نژاد کُشوُن است که بر روی جلد آن یک عکس بزرگ از هاشمی رفسنجانی قرار دارد و در پشت آن عکس‌هایی از سیدمحمد خاتمی، علی‌اکبر ناطق نوری، حسن روحانی، محمدباقر قالیباف، عزت‌الله ضرغامی،‌ میرحسین موسوی،‌ حسین فدایی، احمد توکلی و تعداد دیگری از شخصیت‌های مهم و
بلندپایه سیاسی کشور به چشم می‌خورد.جالب آن که در این عکس ، آقای کروبی دیده نمی شود!؛
این مجله در زیر تیتر بزرگ «احمدی‌نژاد کُشوُن»، نویسنده، تهیه کننده، کارگردان و بازیگر نقش اول مرد آن را اکبر هاشمی رفسنجانی معرفی کرده است. آنگونه که هفته‌نامه همت نوشته، بازیگران نقش دوم مرد این نمایش نیز سید
محمد خاتمی، محمد باقر قالیباف و میرحسین موسوی هستند
حامیان آقای احمدی‌نژاد در مجله همت دیگر عوامل این نمایش را این گونه معرفی کرده‌اند
انتخاب بازیگر: خسرو قنبری تهرانی
دستیار کارگردان: محمد عطریانفر
گروه مشاوران کارگردان: سعید حجاریان، علی ربیعی، بیژن تاجیک
نورپرداز: حسن روحانی
صدابردار: مصطفی پورمحمدی
ترابری: محسن رضایی
صحنه گردان: محمد عطریانفر
گریم: حسین فدایی،‌ا حمد توکلی
مدیر فیلمبرداری: اکبر ناطق نوری
جلوه‌های ویژه: محمد هاشمی رفسنجانی
تدارکات: محسن هامشی رفسنجانی، یاسر هاشمی رفسنجانی، مهدی هاشمی رفسنجانی
تصویربردار: عزت‌الله ضرغامی
طراح صحنه: سعید حجاریان
عوامل صحنه: مصطفی تاج‌زاده، محسن میردامادی، علی مرعشی، فریدون وردی‌نژاد
با تشکر از: حزب کارگزاران سازندگی، حزب مشارکت، مجمع روحانیون، جمعیت ایثارگران

منبع : فرارو