Friday 25 September 2009

جای شکرش باقی است که هنوز غیرت دینی در مراجع تقلید عظام شیعه وجود دارد

نامه سرگشاده به آقای خامنه ای

یک پیشنهاد دوستانه

آقای خامنه ای
در نظامی که به رهبری شما برپا شده، هراسی سرد و مخوف بر همه جا سایه افکنده است، همه چیز زیر چتر سرکوب و تهدید قرار دارد. تاکنون غالباً با تحمیق به رفع و رجوع امور میپرداختید، حالا که اسلحه تحمیق فرسوده و پوسیده شده، رو به تهدید احرار و تحدید حریت آورده اید. البته تنها دغدغه ای که در کار شما نیست، همان دغدغه اعتبار دین است کما این که سوء استفاده از ابزار دین را رویّهء روزانه خود و عمّال جنایت پیشه خود قرار داده اید. اما خدا را شکر که هم مردم، دین خود را حافظند - و الله اکبر گویان هرشب بی اعتمادی خود را به دینداری مسئولان نظام شما فریاد میزنند- ؛ و هم مراجع عظام تقلید - با در نظر گرفتن حساسیتهای عامه مسلمانان - حاضر نشده اند وجدان و غیرت دینی خود را در قمار دنیا ببازند. آقایان مراجع عظام برای خودشان و یکایک اعضای عزیز خانواده هایشان احساس نگرانی دارند و آگاهند که ماموران ظالم و خدانشناس سرکار برای یکایک آنها نقشه ها کشیده و توطئه ها چیده اند. نمونه اول این توطئه های برنامه ریزی شده را در فشارهای فزاینده بر حضرت آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی ملاحظه میکنیم که بار اول رساله های ایشان را از نمایشگاه کتاب جمع آوری میکنند؛ بار دیگر رئیس جمهور منصوب شما از ایشان به دادگاه روحانیت شکایت میکند – و آبروی خودش و سرکار را یکجا به لجنزار عبرت عامه میریزد- و این بار آخر هم بنا به امر "ولوی" سرکار، رئیس دفتر ایشان را در استان گلستان به دادگاه احضار و با صدور قرار بازداشت روانه زندان نموده اند. البته همین حمله های زنجیره ای به این مرجع بزرگوار تقلید، زنگ خطری را در گوش همه آقایان مراجع به صدا درآورده، و سبب شده که سایر آنها دست شما را بخوانند و از نقشه شیطانی سرکار مطلع شوند ؛ و همه پشت به پشت هم دهند و دست در دست یکدیگر بگذارند و در برابر زیاده خواهی های شما سدی سدید و حصنی حصین "کأنّهم بنیان مرصوص" به پا سازند. الحال عموم این بزرگواران با استعاذه به خداوند یکتا – که شما در بیخبری مطلق از او قرار دارید- و استعانت از بارگاه عدل و انتقام او، از سرکار و از کلیه تصمیمگیریهای غیرشرعی و طاغوتانه سرکار، و از دستگاه های تجاوزگر سرکار، و از ماموران جنایتکار و دژخیمان شکنجه چی و آدمکش بالفطره سرکار تبرّی کرده اند

سرکار امروز کارتان بجایی رسیده که یوم آخر ماه صیام را روز عید اعلام میکنید!! و با فرستادن مامورانتان از اشخاص روزه دار میخواهید که بنا به حکم حکومتی بیایند و در صفوف نماز عید فطر پشت سر شما بایستند و به شما اقتدا کنند!! سرکار کارتان بجایی رسیده که به ماموران جنایتکارتان امر میکنید که با تهدید و اگر کارگر نیفتاد با ترفندهای مختلف – منجمله توزیع فتواهای دروغین از جانب مراجع قم- به فطر بودن روز آخر ماه رمضان فتوا بدهند و مردم را تشویق به اقامه نماز فطر کنند. خدا شاهد است که رضاخان قلدر و محمدرضای دیکتاتور هرگز به فکر دست یازیدن به چنین جنایتها و جسارتهایی نسبت به ارکان و اصول دین نیفتادند. این بی ادبیها فقط از مقلدان آقای مصباح یزدی و "هیأتی"ها و "مکتبی" ها ساخته است که در حلقه اطرافیان شما کم نیستند و در شیطان پرستی باهم در رقابت تنگاتنگ قرار دارند

باید به سرکار تسلیت گفت که اطراف خود را انباشته از جنس بُنجل این جانوران خدای ناترس کرده و سرمایه ملی مردم ایران را به تاراج میدهید تا سور و ساتِ بساطِ عبادالشیطان را کار سازید
از بیانات تأسفبار سرکار در گردهمایی اعضای مجلس خبرگان اینگونه استنباط شد که گویا قصد دارید حکم حکومتی دستگیری و حبس آقایان کروبی و موسوی را صادر کنید و در عین حال از آقای رفسنجانی خواسته اید که در غائله دستگیری این آقایان سکوت خود را به نفع سرکار و برعلیه آنها بشکند!!

الملک عقیم. قدرت وفا ندارد. علی الخصوص به فرد فرتوت و مفلوک و معتاد و مریضی چون شما. آنچه میکنید دنیای شما را آباد نمیکند، به آخرت هم که باور ندارید – چون مسلماً اگر کمترین اعتقادی به عالم پس از مرگ داشتید این چنین با جسارت در خون مردم بیگناه پنجه خضاب نمیکردید و روی سفاکان و قصابان تاریخ همچون امیر مبارز مظفری را سفید نمیکردید
اما جا دارد یک نکته را به شما یادآوری کنیم
خطری که ستونهای اریکهء قدرت لرزان شما را تهدید میکند در خارج از بیت سرکار نیست. زیاد به آن دور دستها نیندیشید.
ما از شما نمیخواهیم که احرار شریف را حبس نکنید
ما از شما نمیخواهیم که احرار محبوس را آزاد کنید
ما از شما نمیخواهیم که دست از جنایت و شکنجه و تجاوز بکشید
ما از شما نمیخواهیم که دست شقاوت پیشگان را- که از طرف شما مامور شکنجهء خلقند - ببندید
ما فقط از شما یک تقاضا داریم که آرزوی قلبی مااست
آرزو و تقاضای خود را با سرکار درمیان میگذاریم شاید مورد قبول قرار گیرد و عالمی از شّر فتنه های سرکار و پیروانتان خلاص شود
ایکاش پیش از این که نورچشمان شما، شما را به سرنوشت "امیر مبارز مظفری" مبتلا کنند خودتان به کنج خلوتی رفته و آخرین تجربهء " آدولف هیتلر" را درمورد خود به کار بندید

طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Thursday 24 September 2009

عقب نشینی علی خامنه ای در برابر موضعگیری یکپارچه مراجع

یک پیروزی تکان دهنده برای مرجعیت شیعه در ایران و عراق

"عیدی" مرجعیت یکپارچه شیعه به مسلمانان
.

در حالی كه بسیاری از مراجع تقلید نظیر حضرات آیات حسینعلی منتظری، بیات زنجانی، سیستانی، صانعی, صافی گلپایگانی، مكارم شیرازی، وحید خراسانی، موسوی اردبیلی و... روز دوشنبه 30 شهریور را عید سعید فطر دانستند، دفتررهبری اعلام کرد که علی خامنه ای یکشنبه را اول شوال میداند و نماز عیدفطر به امامت او خوانده میشود. در همین رابطه هم یک عضو "مجلس خبرگان" – پیشنماز تعیین شده از طرف حکومت در مشهد- به اسم "عَلَم الهُدی" مصاحبه ای کرد و مطالبی در انتقاد از همه فقهاء و مراجع تقلید بر زبان آورد که تندروانه بود

روز پنجشنبه دوم مهر در برابر اعضای محلس خبرگان، علی خامنه ای آشکارا دست به یک عقب نشینی بزرگ نسبت به موضع اتخاذ شده توسط مراجع یکپارچه و متحد ایران و عراق زد، و نه فقط از این که آنها یکشنبه را عیدفطر اعلام نکرده اند از آنان انتقادی نکرد، بلکه از آنها تشکر و سپاسگزاری هم کرد که وقتی دوشنبه عید فطر اعلام کرده اند، نماز عید فطر اقامه نکرده اند!!؛
صحبتهای علی خامنه ای به قدر کافی گویا است و نیاز به تفسیر و توضیح اضافی ندارد. آنرا بخوانید


در قضیه‌ عید فطر، به نظر من اینی كه ما بگوئیم باید جوری بشود كه همه، در یك روز عقیده به عید پیدا كنند، این نشدنی است؛ یعنی طبق مبانی فقهی ما نشدنی است؛ همه فقها بر یك فتوا متفق بشوند؛ خوب، نمی شود. بالاخره یك فقیهی ممكن است پیدا بشود كه نظرش چیز دیگری باشد؛ بنابراین اختلاف به وجود خواهد آمد. ما این اختلاف را خیلی بزرگ نكنیم؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشكالی دارد؟ یك نفری است، فتوائی دارد ـ یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد ـ و طبق فتوای خودش عمل می كند.منتها البته امسال هم مشاهده كردید، با اینكه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و مراجع عظام نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه كردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی كرد. اینجور نبود كه حالا یك نماز عید روز یكشنبه تشكیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یك نماز عید هم روز دوشنبه. همچین كاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است.خوب، بزرگان انصافاً همینطور كه همیشه عقیده‌ ما بوده و الان هم هست، به مصالح نظام، به مبانی نظام خیلی پایبندند، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را می‌بیند؛ و واقعاً باید قدردانی كرد، شكرگزاری كرد. بنده كه خیلی از آقایان محترم و بزرگی كه فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود كه مبنای حكم ما بود، متشكرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نكردند؛ این خیلی چیز مهمی است. دشمن البته ممكن است یك كلمه حرف بزند و این را بزرگ كنند و جنجال كنند و هیاهو كنند؛ ما كه تابع نغمه دشمن كه نیستیم

Tuesday 22 September 2009

سندی از رسواترین جنایات تاریخ بشری در زندانهای "نظام آقای خامنه ای"


آقای خامنه ای چشم شما روشن

.

این خبرنامه داخلی که فقط بین اعضای وِیژه حزب موتلفه توزیع میشود، توسط یکی از "اخوان صفا" برای تکثیر و ارسال به دفاتر آقایان مراجع عظام تقلید در حوزه های علمیه ایران در اختیار "کجکول" قرار گرفت
یک صفحه از آن برای اطلاع عموم گراور میشود

طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

پاسخ آيت الله العظمى منتظرى به نامه آقاى مهندس ميرحسين موسوى


متن نامه آقاي مهندس ميرحسين موسوي
‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏

‏مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى منتظرى (دام ظله)‏ ‏با سلام ; پيرو حوادث چند ماهه اخير بيانيه ضميمه از سوى اينجانب صادر‏ ‏شده است . احساس نيازى كه همواره براى همفكرى و همكارى با مرجعيت‏ ‏گرانقدر و روحانيت متعهد وجود دارد مرا تشويق كرد تا نسخه اى از آن را‏ ‏جهت اخذ راهنمايى تقديم كنم .‏ ‏اولين هدف در اين بيانيه آن است كه اگر خشم و نارضايتى در مردم به‏ ‏وجود آمده است آنان تصور نكنند كه اين احساسات منفى انباشته شده در‏ ‏ضميرشان متوجه دين است . اين رسالتى است كه به نظر مى‎رسد بر عهده ‏ ‏تمامى كسانى كه اسلام بر آنان حق حيات دارد و در رأس آنان روحانيت‏ ‏اسلام قرار گرفته باشد تا اجازه ندهند اقشار مختلف ، على الخصوص جوانان‏ ‏كه اينك اكثريت جامعه ما را نيز شكل مى‎دهند ميان برداشت هاى‏ ‏نادرست ، گزينشى و سطحى از دين و حقيقت آن اشتباه كنند و بر اثر‏ ‏هيجان هاى عاطفى از اسلام فاصله بگيرند.‏ ‏رسانه هاى دولتى اصرار دارند كه ما را مسبب و محرك حوادث اين چند‏ ‏ماهه معرفى كنند، حال آن كه رفتارهاى مسئولان كشور نه فقط در‏ ‏انتخابات ، بلكه از سال ها پيش هيمه هايى را انباشته بود كه با خطاهاى اين‏ ‏ايام شعله ور شد و با باد نخوتى كه بر آن دميدند ابعاد اين آتش روز به روز‏ ‏توسعه پيدا كرد. اينجانب قطعا حق را به مردمى مى‎دهم كه با برخوردهاى‏ ‏غيراسلامى ، غيرقانونى و غيرمنصفانه حقوقشان پايمال شده است ; و با‏ ‏استناد به مدارك غيرقابل انكار بدون ترديد اعتقاد دارم كه در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان يافته و وسيع رخ داده است . در عين حال اگر در موجى‏ ‏كه از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل كشور و اصل‏ ‏نظام نمى كردم ، برايم سخت نبود كه بيست سال ديگر سكوت كنم .‏ ‏اما اين گونه نبود و نيست كه مردم با سكوت يا سازش يك نفر دست از‏ ‏حركت خود بردارند، بلكه پس از مدت كوتاهى بلاتكليفى به زودى اين‏ ‏حركت از نو و با شكلى كور و در حالى كه به هيچ يك از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مى‎شد، و چه بسا ديگرانى كه براى اين كشور و ملت‏ ‏خواب هاى ناگوار ديده اند در هدايت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مى‎كردند.‏ ‏هدف ديگر از اين بيانيه و نيز بيانيه ها و حركات قبلى اين است كه‏ ‏تكاپوهاى مردم در چهارچوب نظام باقى بماند و در دام ساختارشكنى هاى‏ ‏خطرناك نيفتد. اين خطرى است كه اگر محقق شود به راحتى مى‎تواند از‏ ‏ايران افغانستان و عراقى ديگر بسازد. ما نمى توانيم براى خوش آمد كسانى‏ ‏كه نمى توانند اين خطر را ببينند وظيفه خود را در پيشگيرى از آن فراموش‏ ‏كنيم ، كما اين كه نمى توانيم بدون اثبات تعهد خود نسبت به خواسته هاى به‏ ‏حق مردم و بازگو كردن آن در گفته هاى خود از آنان دعوتى براى آرامش‏ ‏داشته باشيم .‏ ‏مرحوم ملا محسن فيض كاشانى در رساله الفت نامه غايت اكثر تكاليف‏ ‏شرعيه را حصول محبت و الفت اجتماعى ذكر مى‎كند. نتيجه اى كه از اين‏ ‏محبت و الفت ناشى خواهد شد همان چيزى است كه در علوم جديد از آن با‏ ‏عنوان شبكه هاى اجتماعى نام مى‎برند، به عنوان راهى براى مهار حكومت‏ ‏و بازداشتن آن از تكرار خطاهايش ، و به مثابه روشى كه به سرزندگى‏ ‏اجتماعى بينجامد و بسترى كه توان ها و عواطف به هيجان آمده را در بستر‏ ‏خود جاى دهد و از سرريزهاى تخريب كننده آن جلوگيرى كند، تقويت‏ ‏شبكه هاى اجتماعى در اين بيانيه توصيه شده است . اين پيشنهاد‏ ‏مى‎توانست بنا بر آن چيزى كه فيض مى‎فرمايد رونويسى از نسخه اسلام‏ ‏تلقى شود، اگر چه كسانى كه در بى انصافى مبالغه مى‎كنند آن را رونويسى از‏ ‏نسخه سيا خوانده اند.‏ ‏و سرانجام در اين بيانيه راهكارهايى براى برون رفت از بحران فعلى ارائه‏ ‏شده است كه اميدوارم مورد اعتنا قرار گيرند
.‏ ‏‏1388/6/21‏‏‏ ‏
با احترام -
مير حسين موسوى

پاسخ آيت الله العظمي منتظري

‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏

‏جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى دامت توفيقاته ‏ ‏
پس از سلام و تحيت
نامه مورخ ‏1388/6/21‏ جنابعالى همراه با ضميمه ‏ ‏آن واصل و ملاحظه گرديد. شخصيت جنابعالى و تعهدتان نسبت به‏ ‏ارزشهاى دينى و اخلاقى و اهداف انقلاب و خدمات ارزنده دولت شما در‏ ‏دوران جنگ تحميلى و حمايت هاى مكرر مرحوم امام خمينى (ره ) از شما براى‏ ‏همگان روشن است . در جريان انتخابات رياست جمهورى اخير و وقايع و‏ ‏فجايع بعد از آن كه شما مورد توجه اقشار وسيعى از مردم و نخبگان قرار‏ ‏گرفتيد، در حقيقت از آزمايش و ابتلاء بزرگى در پيشگاه خداوند متعال و‏ ‏در مقابل مردم آگاه ، سربلند بيرون آمديد; و تاكنون در حد امكان و توان‏ ‏خويش از حقوق تضييع شده مردمى كه با شركت در انتخابات رياست‏ ‏جمهورى افتخار بزرگى را براى كشور آفريدند دفاع نموديد، كه جاى بسى‏ ‏تقدير و تشكر دارد.‏ ‏امور پيشنهادى ضميمه نامه جنابعالى كه در حقيقت تقويت و فعال نمودن‏ ‏شبكه هاى اجتماعى و نهادهاى مردمى است ، امورى معقول و سنجيده و‏ ‏مطابق مقتضاى حال و شرايط كشور، و نيز مطابق دستور قرآن است كه‏ ‏مى‎فرمايد: (يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا...)، (سوره ‏ ‏آل عمران ، آيه 200); اگر با انصاف و به دور از تنگ نظرى مورد بررسى قرار‏ ‏گيرد و آنها را عملى سازند و جو پليسى و بگير و ببند كنونى خاتمه يابد،‏ ‏مى‎تواند راه مفيد و موثرى براى برون رفت از بحران كنونى - كه در اثر‏ ‏قدرت طلبى و خودخواهى و غرور و ندانم كارى ها دامنگير جمهورى‏ ‏اسلامى شده است - باشد و سنگ بناى تحولى مثبت در جهت اصلاح نظام‏ ‏و حفظ آن از خطر فروپاشى و انشقاق و پراكندگى صفوف ملت‏ ‏گردد.‏ ‏البته توجه داريد راه اصلاحى مذكور كه شما در جهت دفاع از حقوق مردم و‏ ‏نجات جمهورى اسلامى از اين بحران بزرگ انتخاب كرده ايد بس دشوار‏ ‏بوده و در معرض فشارها و تهديدهاى بسيارى از ناحيه كسانى است كه‏ ‏اين بحران را ايجاد كرده اند. مطمئن باشيد كه با اتحاد و صبر و استقامت ،‏ ‏خداوند بنا بر وعده خود، راههاى هدايت براى پيروزى را به مردم عزيز‏ ‏عنايت مى‎فرمايد. (والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع‏ ‏المحسنين )، (سوره عنكبوت ، آيه 69); و از طرفى استقامت در اين راه الهى ،‏ ‏انسان را محل نزول فرشتگان همراه با بشارت آنان به ايمنى و نداشتن ترس و‏ ‏اندوه مى‎سازد. (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم‏ ‏الملائكة ان لاتخافوا و لاتحزنوا...)، (سوره فصلت ، آيه 30).‏ ‏متأسفانه بعد از انتخابات ، عده اى از نخبگان و فعالان سياسى و مطبوعاتى‏ ‏بازداشت شدند و برخلاف شرع و قانون براى اعتراف گيرى هاى‏ ‏غير حقيقى و دروغين مورد فشار قرار گرفته و اعترافات بعضى آنان از‏ ‏رسانه هاى عمومى پخش گرديد، و اين مسلم و بديهى است كه اقرار‏ ‏شخص بر عليه شخص ديگرى در چنين شرايطى معتبر و مسموع نيست ;‏ ‏بلكه آنچه بيشتر مورد تأكيد روايات مستفيضه مى‎باشد اين است كه حتى‏ ‏اقرار شخص بر عليه خودش در زير هر گونه فشار و شكنجه اعم از تهديد،‏ ‏تجريد، حبس ، ترس و مانند آن اعتبارى نداشته و مسموع نمى باشد. (وسايل الشيعة ، جلد 18، صفحه 497 و 498; و دراسات فى ولاية الفقيه ، جلد دوم ، صفحه ‏ ‏378).‏ ‏و اجتهاد در مقابل نص اين روايات ، صحيح نيست ; و نظردادن در مقابل‏ ‏آنها بدعتى واضح است ، و اصل "اقرار العقلاء على انفسهم جايز" فقط در‏ ‏شرايط عادى و بدون اعمال زور و فشار نافذ است .‏ ‏علاوه بر اين ، در اصل سى و هشتم قانون اساسى آمده است : "هر گونه‏ ‏شكنجه براى گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخص به‏ ‏شهادت ، اقرار و يا سوگند مجاز نيست ; و چنين شهادت و اقرار و سوگندى‏ ‏فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات‏ ‏مى‎شود." طبق عموم و اطلاق اين اصل ، هر گونه شكنجه اى براى‏ ‏اعتراف گيرى و كسب اطلاعات مجازات دارد، و اقرارها و اعترافات گرفته‏ ‏شده از اين طريق نيز ارزش و اعتبارى ندارد.‏ ‏روشن است كه حبس در سلول انفرادى بويژه در دراز مدت كه متهم را‏ ‏زير فشار وادار به اعتراف مى‎كند از مصاديق بارز شكنجه است ; و با‏ ‏اعمال فشار و شكنجه ، مخصوصا به شكل وحشتناكى كه در دوره اخير انجام‏ ‏شده و شرايط غيرعادى كه در پى آن وجود دارد، اعترافات متهم حتى بر‏ ‏عليه خودش نيز معتبر و مسموع نيست ; حتى اگر متهم بارها در آن شرايط و‏ ‏از طريق مصاحبه و ميزگرد اعتراف و اعلام كند كه خطا كرده و مرتكب‏ ‏اشتباه و جرم شده است ، اعترافات مكرر با وجود آن شرايط در بى اعتبار‏ ‏بودن ، حكم همان اعتراف اوليه را دارد.‏ ‏همچنين در اصل سى و نهم قانون اساسى آمده است : "هتك حرمت و حيثيت‏ ‏كسى كه به حكم قانون دستگير، بازداشت ، زندانى يا تبعيد شده به هر‏ ‏صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است ."‏ ‏حال چگونه شده است كه افراد سرشناسى كه سالها براى اين نظام خدمت‏ ‏كرده اند با اعترافات فاقد ارزش و اعتبار، در معرض ديد ميليونها نفر‏ ‏مورد هتك حرمت و حيثيت قرار گرفته اند ولى هيچ كس در قبال اين مسأله‏ ‏نه تنها مجازات نمى شود بلكه مورد تأييد و تشويق قرار گرفته و اعترافات‏ ‏نيز معتبر شمرده مى‎شود؟!‏ ‏آنچه در اين خصوص مشكل را بيشتر كرده و اعترافات را بى اعتبارتر‏ ‏مى‎كند اين است كه در سيستم قضايى كنونى كشور، مدعى و طرف دعوا‏ ‏در مقابل متهمان سياسى كه جريان فكرى مقابل حاكميت هستند، خود‏ ‏اعتراف گيران و محاكم قضايى وابسته به حاكميت است ; و نزد هيچ عقل‏ ‏سليمى در هيچ كجاى جهان ، اين گونه اعترافات و نيز حكم و داورى ‏ ‏متعاقب آن ، كمترين ارزش حقوقى و قضايى را ندارد; چون در چنين‏ ‏محكمه اى مدعى و قاضى يكى است و فلسفه وجود هيأت منصفه كه در اصل‏ ‏168 قانون اساسى آمده است همين است ، كه متأسفانه به اين اصل هم مانند‏ ‏بسيارى از اصول قانون اساسى بى توجهى شده و به آن عمل نمى شود.‏ ‏اقدامات اخير حاكميت و دادگاههاى نمايشى آن علاوه بر اين كه خلاف شرع‏ ‏و خلاف مصالح كشور و اسلاميت و جمهوريت نظام و از بدعت هاى بارز‏ ‏مى‎باشد، برخلاف مصلحت دنيوى خود حاكمان كه مى‎خواهند حكومت و‏ ‏رياست كنند نيز مى‎باشد. حاكميت اگر به جاى سركوب مردم و ايجاد‏ ‏فجايع اخير، عقل و شعور سياسى را حكم قرار داده و به تذكرات بعضى از‏ ‏بزرگان و علماء و مراجع گوش فرا داده بود و يك هيأت بيطرف و‏ ‏مرضى الطرفين را براى رسيدگى به شبهات انتخاباتى تعيين نموده بود، هرگز‏ ‏گرفتار بحران عدم مشروعيت كنونى نمى شد. حكومتى كه در آن اقشار‏ ‏وسيعى از مردم و نخبگان ، ناراضى و در فشار باشند قابل دوام نيست . اگر‏ ‏حكومت كردن با اين شيوه و روش و با ايجاد رعب و خفقان و استبداد و‏ ‏سركوب و پر كردن زندانها از نخبگان و آزادى خواهان و گروههاى سياسى‏ ‏مختلف ممكن بود، رژيم شاه توانسته بود حكومت خود را حفظ كند و هنوز‏ ‏پابرجا بود.‏ ‏نظامى كه تحت لواى اسلام بوده و افتخار شيعه بودن را دارد با انجام چنين‏ ‏اعمالى نه تنها در سطح جهان ، بلكه در كشور و در ميان توده ها و جوانان ‏ ‏خودمان نيز موجب بدبينى نسبت به اسلام و دين گشته ، و عجز اسلام از‏ ‏تحقق عدالت در جامعه را اعلام مى‎كند; و متأسفانه تصميم گيرندگان امور‏ ‏بر اين حقيقت روشن چشم بسته اند و به مدح مداحان و چاپلوسى‏ ‏تملق گويان - كه طبق حديث پيامبر خدا(ص ) بايد خاك بر دهان آنان ريخته‏ ‏شود - دل خوش كرده اند.‏ ‏سلامتى و توفيق جنابعالى را در پيمودن اين راه خطير از خداوند بزرگ‏ ‏مسألت دارم .‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .‏
‏31 شهريور ماه 1388 - 2 شوال 1430‏
‏قم المقدسة - حسينعلى منتظرى

Monday 21 September 2009

درود بر مرجعیت یکپارچه جهان تشیع


جهان بر ابروی عید،ازهلال وسمه کشید
هلال عید،درابروی یار،باید دید


عید فطر بر جهان تشیع مبارک باد

.
حضرات علمای اعلام و مراجع عظام
سخنرانی اخیر آقای علی خامنه ای آخرین لکه ابر های شبهه را زدود
در شرایطی که عموم مراجع عظام کسب اعترافات در شرایط خفقان زندان و سلولهای تیره و ظلمانی قرون وسطایی را حرام و استناد به آن را درباره خود شخصی که جبراً وادار به اعتراف شده، یا برعلیه اشخاص ثالث فاقد ارزش شرعی –قانونی شمرده اند، علی خامنه ای اعتراف شخص محبوس و مجبور و زندانی – فاقد اختیار- را در برابر دوربین های "صدا و سیما" بر علیه شخص معترف نافذ دانست و نظر آقایان علما و مراجع عظام را "مهمل" خواند

حضرات مراجع
دلیل این بی اعتنایی آقای خامنه ای به نظر مرجعیت در آن است که ایشان فاقد تحصیلات حوزوی جامع است. ایشان اصلاً و اساساً آگاهی به فقه و زیر و بالای احکام شریعت را ندارد و به دو چوبدست زیربغلش یعنی محمدتقی مصباح یزدی و محمود هاشمی شاهرودی تکیه میزند که این دو نیز کارنامه اقوال و افعالشان در سنوات قبل و بعد از نهضت امام راحل – ره- روشن و بینیاز از بسط مجدد است. امام راحل نیز به ناتوانی آقای علی خامنه ای در داشتن فهم صحیح از نظریه "ولایت فقیه" بطور کتبی و ضمن نامه ای اشاره کرده بود، و از جانب دیگر، یکی از شاگردان قدیمی امام راحل – که برادر خانم آقای خامنه ای نیز هست – از همان سنوات ماضیه به عدم صلاحیت اخلاقی ایشان

– برای تصدی مسئولیتی محدود حتی در حد امامت موقت نمازجماعت پایتخت – گواهی داده بود

اگر ریاست بر جامعه مسلمین و زعامت بر کرسی ولایت فقیه در دست کسی که نا آشنا با اصول فقه و شریعت است نمیفتاد، این چنین ننگ و نکبتی بر دستگاه های قضایی و اجرایی "جمهوری اسلامی" – یعنی نظام برخاسته از انقلاب- حاکم نمیشد. نظر به بیسوادی و بی اطلاعی آقای خامنه ای با موازین شرعی، ایشان ناچار شده تا اراده و خواست خود را بجای کتاب خدا ومجموعه فقه و کلیات قانون قرار دهد و نظام را از صفات جمهوریت و اسلامیت خلع و عاری کند. از آنجا که گفته شده که اقرار العقلاء علی انفسهم جائز، بالضروره اقرار و اعتراف آقای خامنه ای را باید با جدیت و دقت مورد مداقه قرار داد آنجا که خود را به محمود احمدی نژاد و محمود احمدی نژاد را به خودش تشبیه میکند و بالصراحه در نماز جمعه در حضور عموم مستمعان و ناظران میگوید "نظریات من به نظریات آقای احمدی نژاد نزدیکتر است"و حالا باید دید که اگر نظریات محمود احمدی نژاد را در ترازوی موازین دینی مورد سنجش قرار دهیم، آن نظریات چه وزن و اعتباری خواهد داشت!!!؛

توزین نظریات محمود احمدی نژاد
.
آیا جز آن است که به تواتر، خصلت دروغگویی احمدی نژاد برای عموم مردم به اثبات رسیده است؟! آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در حضور حضرت آقای جوادی آملی و سایر اطرافیان ایشان در بیت ایشان در شهرقم دربرابر دوربین فیلمبرداری ادعا کرد که در سازمان ملل در میان هاله ای از نور احاطه شده بود، و در مدت بیست دقیقه سخنرانیش عموم سران ممالک دنیا و نمایندگانشان که در جلسه حاضر بودند چشم برهم نزدند؟! و آیا جز آن است که این اباطیل و لاطائلات را که مضبوطاً و مستنداً به صورت فیلم و صدا موجود است، یکجا در اثنای مناظره با حضرت حاج شیخ مهدی کروبی دربرابر انظار پنجاه میلیون بیننده تلویزیونی انکار کرد؟! آیا جز آن است که اغلب اعضای دولت نهم و کارگزارانشان دارای مدارک جعلی و تقلبی دکترا از مراکز موهوم بودند و سالها باجعل و تقلب از بیت المال حقوقهای کلان و گزاف میگرفتند و احمدی نژاد یکایک این متقلبان و جاعلان را شناسایی ودستچین کرد، وبجای بازخواست و مجازات آنها، دانه درشتهایشان را در حساسترین پستهای اجرایی مملکت و نظام قرار داد و آبروریزی بزرگی در ایران وجهان براه انداخت و بعد هم بی اعتنا از کنار آن گذشت و دوباره آنها را در مناصب دیگری در دولت دهم قرار داد؟ پس به این دلیل و به هزاران قرینه و شاهد مشابه دیگر، این فرد فاقد صلاحیت اخلاقی است و به دلیل غلبه خصلت دروغگویی بر روح و روان بیمارش، بالضروره فاقد صفت عدالت است. در این صورت نه خود او صلاحیت ریاست بر قوه مجریه را دارد، و نه کسی مانند علی خامنه ای که اقرار میکند که احوال شخصیه و آرا و نظریاتش به احمدی نژاد نزدیکتر از دیگران است!!؛
آیا جز آن است که محمود احمدی نژاد در دوران دولت نهم بارها مورد شماتت مراجع تقلید قرار گرفت؟ آیا جز آن است که او همیشه کوشیده تا از مراجع به عنوان ابزار کار، برای کارسازی امور خود سوء استفاده کند؟ چرا؟! چون محمود احمدی نژاد از اسلام و از تشیع و از فقه جعفری چیزی نمیفهمد. نه این که این مقولات در حوزه صلاحیتش نیست، نه!! این مقولات در حوزه اعتقاداتش نیست. او اعتقاد به مبانی دیگری غیر از اسلام دارد و دلیل بارز این امر نیز اصرار و ابرام زائدالوصف او به بالاکشیدن و برتر نشاندن اسفندیار رحیم مشائی است که مخالفتش با اصول اولیه اسلام برهمه کس آشکار شده است. محمود احمدی نژاد قلباً به مرجعیت وقعی نمیگذارد چون قبلهء اعتقاد و نقطه الهامش اسفندیار رحیم مشایی است. او کمربه خدمت منویات رحیم مشایی بسته و مجموعه ارکان دولت و دستگاه های اجرایی تحت مجموعه ریاست جمهوری را یکجا و بطور دربست در اختیار رحیم مشایی قرار داده و اخیراً او را به "ریاست نهاد ریاست جمهوری" نیز بالاکشیده است. علاوه بر این در گسترش قلمرو نهاد ریاست جمهوری نیز کوشیده و بر قسمتهائی که خارج از قلمرو نهاد ریاست جمهوری بوده دست تصرف گشوده و مثلا تلاش نافرجامی روا داشته تا سازمان حج و اوقاف را ازشمول مسئولیت حجت الاسلام ریشهری خارج و ضمیمه سازمان گردشگری و جلب سیاحان تحت زعامت اسفندیار رحیم مشایی کند. .. امری که همه دیدند
حالا که اطاعت او نسبت به اوامر و نواهی اسفندیار رحیم مشایی روشن شده، مشخص میشود که "ولی امر" محمود احمدی نژاد نه "امام زمان –عج" و نه حتی "رهبر نظام"، بلکه اسفندیار رحیم مشایی است. اما وقتی چنین شخصی را علی خامنه ای مورد حمایت خود قرار میدهد و بالصراحه اقرار میکند که نظریات او و احمدی نژاد بهم شبیه و نزدیک است، لازم می آید که بالضروره بپذیریم که "ولی امر" آقای خامنه ای نیز کس دیگری جز اسفندیار رحیم مشایی نیست
آقای خامنه ای اجماع مرجعیت را درباره روز عیدفطر پسِ پشت نهاده و آخرین روز ماه صیام را عیدفطر اعلام کرده است! چرا؟ چون وقعی به جایگاه مرجعیت شیعه نمیگذارد. علی خامنه ای از آنجا که با فقه جعفری و شریعت مقدسه اسلام کاملا نآشنا و بیگانه است، تلاش میکند تا با کارهایی از قبیل ایجاد تضییق و فشارهای روانی، سرکوب و پلمب کردن حسینیه مراجع، دزدیدن و حبس و شکنجه اهل بیت مراجع عظام از یک طرف و از طرف دیگر با بالابردن بودجه مراکز وابستهء حوزوی مثل موسسه مصباح و موسسات مشابه، استقلال را از مرجعیت شیعه بگیرد و این شعلهء روشن را بعد از بیش از دوازده سده به خاموشی و افول بکشاند

امروزه مرجعیت شیعه در شرایط تاریخی بس خطیری قرار گرفته است. عده ای شیطان پرست و پیروان لُژ محفلی "ساتانیسم" به پیشوائی "اسفندیاررحیم مشائی" بازوهای اختاپوسی خود را بر حوزه علمیه قم – قلب تپنده جهان تشیع- بازکرده، و سراسر ارکان نظام جمهوری اسلامی را زیر نظارت خود درآورده اند. آخوندکهای متشّبه به اهل علم، که بوئی از علوم دینیه به مشامشان نرسیده، سرنوشت شومی را برای حوزه رقم زده اند. مرکزی که ریاست آن را محمدتقی مصباح یزدی برعهده دارد و کارخانه ای است که از درون آن اخوندکهایی – که ننگ لباس روحانیتند- امثال قاسم روانبخش بیرون می آیند، حوزه علمیه را به عطله و وقفه کشانده، و در آنجا مرکز رزمهای تن به تن و ورزشهای چینی و ژاپنی و کره ای دایر کرده اند!! آخوندکهای بیسواد و عقب مانده ای مانند طائب و ذوالنوری و سعیدی ومجموعه باند فعال در سایت رجانیوز و زیرمجموعه آن ، روزنه های فیض فیضیه را بسته و دالانهای مخفی به درکات دوزخ را گشوده اند. این هرم محفلی شیطان پرستهای وابسته به لژ بین المللی "ساتانیسم" بر سراسر ایران چنگ انداخته و حقیقتا مانند اختاپوسی عمل میکند. اختاپوس دارای دو خصلت است، خصلت اول اختاپوس آن است که با هشت پای خود بر سراسر بدنِ طعمه خود میپیچد و با دریچه های مکنده خود مانند زالوهای متعدد، خون طعمه را طعام خود میکند – همچنان که باند "خامنه ای- احمدی نژاد" سالهاست ذخائر تحت الارضی و بیت المال وطن ما را چپاول میکنند، و ایران را به سرای ویران، و اکثریت مستضعفان ایرانی را به فقیرترین مردم جهان تبدیل نموده، و همه ثروتهای ملی را تاراج و حراج کرده اند- ؛ و خصلت دوم اختاپوس آن است که برای پوشش طرحها و توطئه ها و حرکات خود و استتار کردن خود در میدان مقابله با حریف، به سیاه کردن و ظلمانی کردن محیط اطرافش مبادرت میورزد و به همین سبب در زبان فارسی به اختاپوس "ماهی مرکب" نیز میگویند. و این همان کاری است که علی خامنه ای با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و رادیو و تلویزیونی که هزینه گرداندن آن از محل بیت المال مسلمانان تامین میشود، برعلیه اسلامیت و جمهوریت و در دشمنی با مرجعیت انجام میدهد. اینجاست که مرجعیت گرانقدر شیعه، باید با شجاعت علوی به تحریم کامل تصرف این اختاپوس مخوف در سرنوشت وطن و هموطنانمان فتوای اجماعی دهد و در این کار درنگ و اهمال نکند که وقتی آتش فتنه ها زبانه بزند خدای نکرده خشک و تر را یکجا خواهد سوزاند، اساس اسلام را در معرض هدم و انقراض قرار خواهد داد و حوزه ها را طعمه تاراج "عرفانهای نوظهور سرخپوستان آمریکا" قرار خواهد داد که به تازگی احمدی نژاد و حسن عباسی و محمدعلی رامین برایشان پستان به تنور میچسبانند و سنگ به سنیه میزنند


با عرض تبریک و ارادت مجدد
فضلا ، مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Friday 18 September 2009

استفتاء بسیار مهم از حضرت آیت الله العظمی منتظری درباره اقامه نماز عید سعید فطر

بسمه تعالی
.
حضرت آیت الله العظمی منتظری وفقه الله و سلمه
.
با سلام
با عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر

از آنجا که بنا به فتاوی صریح حضرت مستطاب عالی، آقای خامنه ای مسجلاً فاقد صلاحیت برای امامت جماعت مسلمانان است، مصلحت امت مسلمان و شریعت مقدسه اسلام و مذهب درخشان تشیع اثنی عشری اقتضاء میکند که بلادرنگ هرگونه تساهل و استمهال در امر الهی کنار گذاشته شود و حضرت سرکار مستطاب عالی شخصیتی را که دارای صلاحیت اقامه نماز عیدسعید فطر است معرفی بفرمائید تا مسلمانان به او اقتداء کنند
اگر به دلیل بیم برای سلامتی اعضاء خانواده محترم، امکان تصدی نماز عیدسعید فطر توسط شخص جنابعالی ممکن نباشد و امکان معرفی امام جماعت صالح نیز به همین دلیل میسر نباشد، حداقل اقتضای مصلحت آن است که حضرت مستطاب عالی عموم مسلمان را در ایران را به چشم پوشی از شرکت در هرگونه نمایش نماز فطر که توسط آقای خامنه ای یا نُوّاب ایشان برگزار شود، امر بفرمائید
در هرحال وقوف تامه دارید که سکوت در قبال اقامه صلوه - که رکن دین اسلام است- اعانت به ظالمان در ظلم آنها نسبت به اصل اسلام و قرآن و مجاهدتهای رسول اکرم و ائمه هدی و معصومین صلوات الله علیهم اجمعین میباشد
با تبریک عید سعید فطر
علما و فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

کنار گذاشتن خامنه ای معزول، اولین قدم برای بیرون رفتن از وضع بحرانی و بیسامان است

مجلس خبرگان، قانونا موظف است مملکت را از بیقانونی خلاص کند

نامه فضلا و مدرسین وطلاب حوزه علمیه قم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی: واذا حکمتم بین الناس فاحکموا بالعدل
حضرات آیات و علمای اعلام اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
سلام علیکم
محترما، با استناد به نهجی که قاطبه علما بر آن وقوف دارند «عدالت» شرط زعامت و امامت است و حتی اگر از امام جماعتی دروغ واحدی مشاهده شود از عدالت ساقط و اقتدا بدو جایز نیست چه رسد که حق الناسی ولو صغیر برعهده او باشد و ستمی بر یک فرد نماید. رهبر فقید انقلاب حضرت آیت اله العظمی امام خمینی می فرمایند:«عالم و عادل بودن از خصال ضروری ولایت فقیه است و فقیه اگر دیکتاتوری کند خودبخود معزول است».
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و اکابر علمای صدر انقلاب برای اینکه مانع ظهور مجدد دیکتاتوری آنهم تحت لوای دین شوند مجلس خبرگان رهبری را پیش بینی کردند اما در دوره رهبری [آیت الله] آقای خامنه ای با وضع نظارت استصوابی به نحوی عمل شد که نمایندگان مجلس خبرگان عملا منتخب فقهای شورای نگهبان باشند که فقهای این شورا هم منصوب رهبرند و به عبارت اخری، نمایندگان خبرگان رهبری که باید بر رهبری نظارت کرده و مانع توسل او به زور و دیکتاتوری شوند خود در یک انتخاب دو درجه ای منصوب رهبری هستند و به این وسیله ولایت فقیه، میراث امام راحل را که برای مانع شدن ازدیکتاتوری بود به خلافت و سلطنت روحانی مبدل کردند.
بخاطر تجربه تلخ ديكتاتوري زمان شاه ، خبرگان قانون اساسي تصميم گرفتند نيروهاي مسلح و تلويزيون را كه وسيله اصلي سركوب است و هر كس آنها را داشته باشد قدرت اصلي را در دست دارد از چنگ قواي سه گانه بيرون آورند تا هيچيك نتواند بر ديگري فائق شود و ديكتاتوري به وجود آورد و مجلس خبرگان رهبري را هم قرار دادند تا از جانب ملت بر رهبري نظارت كند كه خود او از اين قدرت براي ديكتاتوري استفاده نكند اما آقاي خامنه اي سپاه را به گارد شخصي خود و راديو و تلويزيون را به مبلغ و مدافع خود و آلات قدرت ملت را به آلات شخصي خود بدل كرده است. در سازمان عظيم راديو و تلويزيون نه تنها مردم بلكه شخصيت هاي انقلاب و نظام كه اندكي با مواضع ايشان زاويه دارند امكان حضور و بحث و نقد ندارند و وسايل قدرت را به وسيله سركوب منتقدان خود تبديل كرده اند.
در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود. رهبر جمهوری اسلامی بخاطر بیماری "دیگر هراسی" (که فراتر از بیماری "بیگانه هراسی" است و هرکسی را که تابع او نباشد دشمن می پندارد) در هر سخنرانی بیش از همه چیز از "دشمن خارجی" می گوید و تمام دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی را به سوی کشف دشمن در همه جا و همه چیز سوق داده است و همه انتقادات را با سلاح انتساب به «دشمن» می کوبد.
چنان دیکتاتوری حاکم شده است که ما نیز به عنوان مدافعان حریم شریعت و دیانت با وجود اینکه با کثیری از شما حضرات مؤانست داریم اما ناچار از تقیه هستیم اما این تقیه دائمی نخواهد بود و این شکایت اگر رسیدگی نشود آخرین نخواهد بود.در این شکایت از بیان مدلل صدها مصداق ستم ها و دروغ ها و امر به منکر ها و نهی از معروف ها صرفنظر کرده و به جدید ترین مصداق های متأخر اکتفا می کنیم که دستاورد آن بازداشت هزاران شهروند و مجروح شدن صدها تن که بعضا آثار آن تا سالیان متمادی خواهد ماند و شهادت دهها تن از مردم بیگناه و زندانی کردن دهها تن از شخصیت های برجسته سیاسی و علمی کشور که در انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش مؤثری داشته اند بوده است. امید داریم با رسیدگی مجلس خبرگان به مرحله بیان کارنامه گذشته نرسیم که خداوند متعال می فرماید «ولاینال عهدی الظالمین».
منع خشونت آمیز حق برگزاری اجتماعات
برگزاری اجتماعات حق قانونی و شرعی است.وفق اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «تشكيل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پيمايي‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏». خبرگان قانون اساسی در هنگام وضع این قانون تصریح کرده اند که دولت فقط باید از راهپیمایی ها اطلاع قبلی داشته باشد و موظف است امنیت راهپیمایی ها را حفظ کند و پیشنهاد توطئه آمیز نبودن راهپیمایی به بجث گذاشته می شود اما به دلیل اینکه احتمال دادند بهانه ای برای سوء استفاده وجلوگیری از حق تظاهرات مردم گردد با آن مخالف شد و رای نیاورد (جلداول.صص 683 تا685 و 710 تا 721 و جلد 3 صص 1760 تا 1761)
خداوند متعال در آیه شریفه «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» حتی فریاد زدن را در خصوص کسی که مورد ظلم واقع شده جایز می داند چه رسد که این ظلم به آرای یک ملت و به نظامی اسلامی باشد. ما مجاز نیستیم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را قربانی مشروعیت انتخاب شخصی کنیم که با روش های نادرست و غیر قانونی و شرعی می خواهد سکان دولت را در دست بگیرد.
اجازه خشونت و کشتار مردم توسط [آیت الله ] آقای خامنه ای
رسانه‌هاي انحصاري دولتي مي‌كوشند به مردم نجيب و مسالمت‌جوي ما تهمت اغتشاشگري بزنند اما دو راهپيمايي در روزهاي دوشنبه 25 خرداد و چهارشنبه 27 خرداد خط بطلاني است بر اين اتهامات. هر بار جمعيتي بيش از يك ميليون نفر دست به راهپيمايي زدند و در اين جمعيت عظيم كه مسيري چندكيلومتري را طي كرد حتي يك شيشه شكسته نشد، يك شعار سر داده نشد و خوني از بيني كسي بيرون نيامد. اين دو حركت باشكوه نشان داد كه مردم فقط به انتخاباتي متقلبانه اعتراض دارند و نظام و اسلام و پليس و سپاه و بسيج را از خودشان مي‌دانند اما متاسفانه درپی سخان تند مقام رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88 بود که روز شنبه از سحرگاهان با گسيل ده‌ها هزار نيروي امنيتي و لباس شخصي كه بعضا از نقاط ديگر آورده شده بودند شهر بزرگ تهران را بدون اعلام رسمي تبديل به حكومت نظامي كردند و همان مردم مسالمت‌جو را كه براي تكرار راهپيمايي آرام خود در مسير انقلاب تا آزادي آمده بودند مورد حمله قرار دادند و براي جلوگيري از شكل‌گيري هرگونه تجمع به محض اينكه چند نفر را با همديگر مي‌ديدند با باتوم مورد ضرب و شتم قرار مي‌دادند و با اين رفتار تحريك‌آميز و تحقيركننده خود موجب واكنش مردم شدند. صدها نفر را زخمي و بازداشت كرده يا به شهادت رساندند هم آنان را اغتشاشگر ناميدند.
مسوولاني كه با تدارك اين تحريك‌ها زمينه‌سازحوادث خونين شنبه شدند بايد پاسخگو باشند و با ضرب و زور راديو و تلويزيون و زندان نمي‌توان جاي شاكي و متهم را عوض كرد.
درخطبه هاي نماز جمعه آيت الله خامنه اي (29خرداد1388) آمده است: «درداخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجي به كار افتادند و خط تخريب خياباني شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش سوزي، اموال عمومي را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاي دكان مردم را بشكنند، اموال بعضي از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرارگرفت. اين ربطي به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاي جاسوسي غربي و صهيونيست است.»
«من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن،به عهده آنهاست...اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنند و مسئولين نظام را مجبور مي كنند، وادار مي كنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولا تن دادن به مطالبات غيرقانوني، زيرفشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهدشد. اگر لازم باشد مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.»
این شیوه برخورد تهدید آمیز با کسانی بود که خواسته روشنی داشتند و می گفتند کار ساده ای مانند تطبیق کدملی رای دهندگان ثبت شده در دسته های تعرفه های رأی با کدملی موجود در رایانه سازمان ثبت احوال انجام گردد اما با جار و جنجال و پیشنهاد های اغوا کننده ای مانند شمارش ده درصد صندوق هایی که سه هفته بود نزد وزارت کشور بود و هر کاری می خواستند با آن کرده اند افکارعمومی را از پیشنهادات اصلاح طلبان منحرف می کردند و به خشونت ها ادامه می دادند.
تهدید به خشونت و مقابله:
برای تحریک احساسات حامیان خود و نشان دادن اینکه برای مقابله با معترضان (نه شنیدن حرف آنان و داوری بیطرفانه)تا پای جان ایستاده است خطبه ها با سخنان زیر تمام شد«يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه): اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؟ همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما توئي؛صاحب اين كشور توئي، صاحب اين انقلاب توئي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما»( كيهان چهارشنبه 3 تیر 1388- شماره 19394)
«اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهايي كه رأي نياورند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛بعد آنهايي كه رأي آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت وآمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما مي خواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست- آن كسي كه مي خواهد ضربه تروريستي بزند- مسئله او مسئله سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن درميان اين مردم؛ مردمي كه مي خواهند راهپيمايي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، ازبسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهايي كه به اينها نشان داده خواهدشد- تو خيابان ازشلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند- كه بالاخره واكنشي به وجود خواهدآورد، واكنش احساسي خواهدبود. محاسبه اين واكنشها با كيست؟»
قانون ستیزی رهبر در انتخابات ، ریشه اصلی درگیری ها و خونریزی ها:
[آیت الله]آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه گفتند:«قانون فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلا براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همه اختلافها سرصندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم شود كه مردم چي مي خواهند، چي نمي خواهند؛ نه در كف خيابانها» اما کسی که نخستین گام را برای قانون شکنی برداشت و موجب شد نامزدها و مردم مطمئن شوند که اعتراضات و شکایت بی حاصل است وتصمیم به رئیس جمهور شدن احمدی نژاد از قبل اتخاذ شده است شخص رهبری بود.
شاه بیت فرمایشات ایشان در نماز جمعه تاکید بر رعایت قانون بود. سخنی که این روزها بارها دررسانه ملی! از زبان دیگران هم مطرح شده است تا معترضان را قانون شکن جلوه دهند اما اعتراض ها فقط و فقط بخاطر این بود که در تمام مراحل انتخابات، قانون شکسته شده است و مدارک و دلایل آن تفصیلا در اختیار شورای نگهبان قرار گرفت و منتشر هم شد. تاکید بر رعایت قانون مغتنم بود و به همین دلیل این پرسش به وجود می آید که چرا ایشان برخلاف قانون عمل کرد و با ایجاد بی اعتمادی مطلق راه را برای درگیری مفتوح ساخت. طبق ماده 80 قانون انتخابات ریاست جمهوری، كسانی كه از نحوه برگزاری انتخابات شكایت داشته باشند ، می توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رأی شكایت مستند خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا نیز تسلیم دارند. وطبق ماده 79 این قانون نیز مقرر می دارد که شورای نگهبان ظرف یك هفته و در صورت ضرورت حداكثر ده روز پس از دریافت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نظر قطعی خود را نسبت به انتخابات انجام شده به وزارت كشور اعلام و وزارت كشور از طریق رسانه های گروهی نتیجه نهایی را به اطلاع مردم خواهد رساند و پس از آن است که از نظر قانونی می توان فرد منتخب را رئیس جمهور نامید، اما برخلاف نص صریح قانون درست یک روز پس از اعلام نتایج و قبل از رسیدگی شورای نگهبان به اعتراضات و شکایات و صحه گذاشتن آن بر انتخابات ، مقام محترم رهبری فرمودند "انتخابات 22 خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازه‌ئی در سلسله‌ی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشاركت بیش‌از هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیست‌وچهار میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یك جشن واقعی است."آیا این سخنان تنفیذ زودهنگام نیست؟
در همین خطبه ها ضمن اینکه دیگران را از اجتماعات اعتراض آمیز که طبق اصل 27 قانون اساسی حق ملت است نهی فرمودنداعلام کردند اگر کسی اعتراضی دارد از مجاری قانونی پیگیری کند اما در همین سخنان تاکید داشتید که نتیجه انتخابات همین است که اعلام شده و امکان تغییر آن وجود ندارد و بدون توجه به انبوه دلایل و مدارک نامزدها درباره اشکالات موجود در انتخابات مجددا بر 24 میلیون رای یک نامزد صحه گذاشتید در حالی که هنوز هم شورای محترم نگهبان نظر قطعی خود را اعلام نکرده است. به عبارت ساده ، فرموده اند معترضین از طریق قانونی شکایت خود را پیگیری کنند اما مطمئن هم باشند که به جایی نمی رسد. بنابراین توصیه ایشان مفهومی جز تسلیم شدن بدون دلیل به نتایج اعلام شده ندارد. اگر فقط یک نفر معترض بود شاید شایبه ای در آن القا می شد اما هر سه نامزد دیگر و حتی نامزدی که به رئیس فعلی دولت تبریک گفته معترض بوده و مدارکی متقنی برای اثبات تقلب ارائه کرده اند. ما با کدام حجت شرعی و قانونی مجاز هستیم تسلیم نتایج نادرست اعلام شده شویم.
اشتباه تایید شمار آراء اعلام شده که درست ساعاتی پس از انتخابات صورت گرفت وقتی که تکرار شد نشان داد دیگر یک اشتباه نیست بلکه یک جباریت است زیرا پس از بروز اعتراضات هم ایشان در همان خطبه های 29 خرداد با وجود اینکه دم از قانون می زد بازهم علیرغم اینکه هنوز شورای نگهبان شکایت را بررسی نکرده و نظر خود را اعلام نکرده بود بر رای 24 میلیونی احمدی نژاد تاکید کرد و گفت:«خط انقلاب، چهل ميليون رأي دارد؛ نه بيست وچهارونيم ميليون كه رأي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأي دادند». این حرف نشان داد علیرغم اینکه به معترضان می گوید باید اعتراض خود را از راه قانونی پیگیری کنید تا تظاهرات خیابانی اما در همان خطبه ها نیز پیشاپیش اعلام می کند که رای احمدی نژاد همان 24 میلیون است و علاوه بر این اعلام می کند که این نتایج تغییر نخواهد کرد و دستکاری نخواهد شد چون اعتماد مردم را از بین می برد:«دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملت ايران مي خواهند همين اعتماد را درهم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه جمهوري اسلامي است، مي خواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ مي خواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.
دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را مي خواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را مي خواهد.
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها مي خوانند، تكرار مي كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. مي خواستند زمينه را آماده كنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي خواهد اين اعتماد را بگيرد... خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمي شود آن را دستكاري كرد»بنابراین شورای نگهبان نیز برفرض اینکه می خواست بی طرف باشد با وجود تکرار و تاکید ایشان از فردای انتخابات در مورد میزان آرا و نتایج آن دیگر راهی جز تایید نداشت چون جسارت رعایت قانون را که مقابله کردن با رهبر بود را ندارد.
قانون ستیزی رهبر:
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه فرموده اند: «حکومت اسلام حکومت قانون و حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست . همه افراد از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند». «حاکم در حقیقت قانون است و همه در امان قانونند». علیهذا قانون، خون جاری در رگ های نظام اسلامی است اما آیا در این سال ها قانون نقض نشده است؟ آیا توقیف یا لغو مجوز بیش از دویست نشریه در چندسال اخیر که بسیاری از آنها قبل از محاکمه، توقیف شدند و یا در محاکمات آنها قانون نادیده گرفته شد (در صورت لزوم تمام موارد را با دلایل و مدارک اعلام خواهیم کرد) و نظرمقامات بلند پایه قضایی هم در بسیاری از این موارد نادیده گرفته شد قانون شکنی نبود و سزاوار اعتراض نیست؟ اگر لازم بدانید صدها مورد قانون شکنی آشکار و نقض گسترده حقوق شهروندان را با دلایل و مدارک ارائه خوام داد که متاسفانه یک بار هم مورد اعتراض واقع نشده اند و اگر شده بود کار ما امروز به اینجا نمی رسید.
بازداشت های گسترده پس از اعلام نتایج انتخابات چه معنایی داشت؟ در حالی که بسیاری از شخصیت های برجسته کشور که التزام قلبی و عملی شان به کشور و نظام بیش از کسانی است که در 4 سال اخیر نظام را با بحران روبرو کرده اند و جرمی جز تلاش برای افزایش مشارکت مردم نداشته اند دستگیر می شوند و در دستگیری آنها قانون حقوق شهروندی مصوب مجلس و شورای نگهبان زیر پا گذاشته می شود و افرادی که با یک احضاریه با پای خود به هر مرجعی می آمدند شبانه و سحرگاه برخلاف اصول 32 و 37 قانون اساسی و قانون حقوق شهروندی بازداشت می شوند که ممنوعیت قانونی دارد و باز هم برخلاف قانون به آنها چشم بند زده می شود تا توهین و تحقیر کنند آیا این رفتارهای قانون شکنانه سزاوار اعتراض نیست؟ چرا [آیت الله]آقای خامنه ای متعرض این بازداشت ها و خشونت ها و قتل ها و قانون شکنی های گسترده در جریان دستگیرها نشدند؟ چرا نام دهها تن از شهروندان عادی که بازداشت شده اند اعلام نمی گردید و اجازه وکیل داشتن که طبق اصل 35 قانون اساسی وبند 3 قانون حقوق شهروندی و ماده واحده مصوب مجمع تشخیص مصلحت درسال 1370 که دادرسی بدون وکیل را باطل می داند و نیزطبق سایر قوانین،حق آنهاست به آنها داده نشد؟ آیا اینها قانون شکنی نیست؟
اعترافات:
در اعترافات افراد بازداشت شده، جملاتی با شباهت فراوان به سخنان زیر از [آیت الله] آقای خامنه ای به چشم می خورد: «ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازه تقلب نمي دهد. اين را هر كسي كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق مي كند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلاف بين دو رأي، صدهزار است، پانصدهزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور مي شود تقلب كرد!». این شباهت حیرت انگیز نشان می دهد که هدف از بازداشت اصلاح طلبان این بود که آنان را در شرایط زندان و شکنجه مجبور کنند اظهارات ایشان را در نماز جمعه تصدیق نمایند و این عملی باطل و گناه و مجرمانه است.
هزار سال است فقهای شیعه اقرار در زندان و در شرایط خوف را باطل می دانند و قوانین رسمی کشور هم آن را بی اعتبار می داند اما در دوره زعامت [آیت الله]آقای خامنه ای بارها اشخاصی را به بند کشیده و اقاریر آنها را با هدف های سیاسی از رسانه متعلق به ملت بدون اذن ملت پخش کرده اند هر چند برخلاف شرع و قانون بوده است. در حوادث اخیر نیز عده ای از شخصیت ها و جوانان را به زندان برده و تحت شکنجه جسمی و یا شکنجه روحی قرار داده و از زندان به همراه مامور به بیدادگاه فرمایشی و خلاف شرع آوردند تا آنچه را به آنها دیکته شده بود در مورد پیوند با منافقین و بیگانگان و غیره بر زبان آورند. حال آنکه اگر خود جناب آقای خامنه ای را هم فقط یک هفته به همین سلول ها ببرند به مسائلی بیش از اینها اعتراف خواهند کرد.تحریف واقعیات:درخطبه های تاریخی ایشان با اشاره به جنایت هواداران ایشان در کوی دانشگاه به گونه ای سخن گفته ئشده است که گویی هم آنها که مضروب و مجروح و کشته شدند بسیجی بودند و هم آنانکه کشته اند زیرا می گویند:« انسان دلش خون مي-شود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها، دانشجوها را- آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزب اللهي را، نه آن شلوغ كن ها را- مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث». مضمون کلام هم این است که گویا اگر اگربه خانه دانشجویان حمله کرده و معترضان را می زدند اشکالی نداشت. آیا اطلاع ایشان از حادثه خونین کوی دانشگاه از منابع موثق بود؟ اگر از ماهیت مهاجمان اطلاع نداشتند به گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی مراجعه می کردند تا معلوم شود در این چند روز معترضان به انتخابات اغتشاش و جنایت کردند یا مدافعان دولت کنونی و همان لباس شخصی هایی که سال هاست در کمال امنیت ، امنیت را از مردم سلب کرده خشونت می آفرینند. همان کسانی که عضو شورای شهر را ترور می کنند و مجازات نمی شوند و کوی دانشگاه را در سال 87 به خون کشیدند و تبرئه شدند.شکستن حریم خصوصی مردم:
در حوادث اخیر گزارش های وافره ای واصل گردیده است مبنی براینکه اگر مردم از چنگ مهاجمان امنیتی یا لباس شخصی به خانه ای گریختند ماموران به آن خانه یورش برده و پناه بردگان و صاحبان خانه را با ضرب و شتم دستگیر کرده اند. همچنین در موارد بسیاری اتفاق افاده است که به خانه کسانی که تنها پناه خود را الله اکبر گفتن بر بام خانه می دانستند حمله ور شده و با خشونت آنها را دستگیر کرده و با خود برده اند. از میان این خشونت ها ماجرای حمله به مجتمع مسکونی سبحان به صحن مجلس کشیده شد و کمیته حقیقت یاب مجلس گزارش تکان دهنده اش را منتشر کرد اما گوش شنوایی وجود نداشت. این حادثه غریبی است که روی بدترین جانیان را سفید کرده است زیرا خانه و حریم خصوصی مردم پناهگاه امن مردم بوده است اما ماموران استبداد می خواهند به مردم بگویند هیچ حریم امنی وجود ندارد و مردم حتی درخانه خودشان هم مرعوب باشند. این جرم در برابر چشمان دیگران صورت گرفت.
حرمت بیماران:
در شرع مقدس اسلام بر حرمت بیماران سفارش شده است به نحوی که حتی در جنگ با کفار نیز اگر برمریضی دست یافتند مجاز به آسیب رساندن به او و اسارتش نیستند. این حکم از پیش از اسلام نیز وجود داشت و قاطبه شیعیان در هزار سال مرثیه خوانی اهل بیت عصمت و طهارات علیهم السلام کرارا از لسان اهل منبر و وعظ استماع فرموده اند که در دشت خونین کربلا هنگامی که سپاه یزید چنان جنایت و قساوتی درباب خانواده و اصحاب امام مظلوم روا داشتند اما هنگامی که به امام زین العابدبن بیمار، چهارمین امام شیعیان، رسیدند هیچ صدمه ای به آن وجود مبارک نزدند اما در حوادث اخیر جهانیان شاهد بودند که چگونه سعید حجاریان را که به ضرب گلوله یکی از همین کودتاگران در چند سال پیش تا آستانه مرگ رفت و زنده ماندن او توام بود با رنج معلولیت و بیماری و ناتوانی در راه رفتن و تکلم و نوشتن و ... و تحت مراقبت دائمی پزشکی بود به اسارت گرفته شد به نحوی احساسات برخی از موافقان کودتا را هم جریحه دار کرده بود. البته بیماران متعدد دیگری هم در میان بازداشت شدگان بودند.
بنابر آنچه تسطیر یافت مضاف بر تخلفات و مظالم گسترده سال های اخیر که باید مبسوطا در رساله شکواییه دیگری به آن پرداخت، مسئول اصلی بروز بی اعتمادی و درگیری و خشونت ها و کشتارها و زندان ها در انتخابات اخیر، شخص [آیت الله] آقای خامنه ای است و صلاحیت بقای در این مقام را ندارد.مولا علی از ربوده شدن خلخال از پاي يك زن يهودي گريست و فرمود اگر مسلماني به خاطر اين ستم در سايه حكومت اسلامي،بمیرد سزاوار است وامام خميني(ره) ا ين داستان را هم به عنوان نمونه ديگري از جلوه‌هاي الگوي حكومت اسلامي در سال 57 ذكر كردند. (كوثر ج 3 ص 596)
علی هذا در برابر حوادث مؤلمه اخیره، همه حضرات مسئول و مکلف بوده و مجاز به غمض عین نیستند وگر نه شریک آن مظالم خواهند بود. ترس از قدرت و ترس از مخلوق شرک است و عذر مقبولی به درگاه حضرت حق نخواهد گردید.
همانطور که حضرات وقوف دارند در جریان مظالم سال های اخیر و خصوصا ماههای اخیر جناب [آیت الله] آقای خامنه ای شرایط مندرج در اصول پنجم و یکصد ونهم را از دست داده اند و مطاق اصل یکصد و یازده قانون اساسی جمهوری اسلامی خبرگان موظف به برکناری وی هستند و با توجه به اینکه چنین شخصی منعزل است هرنوع تعلل شما که منجر به ادامه وضع موجود و تبعات بعدی خواهد بود مسئولیت دنیوی و اخروی آن مستقیما بر عهده شما خواهد بود.
جمعی از علما و فضلای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد

Thursday 17 September 2009

Wednesday 16 September 2009

مردم قهرمان ایران! شیشه عمر شیطان را بشکنید

مرگ بر مصباح، مرگ بر مصباح
.
چندسال پیش وقتی محمود احمدی نژاد از باند مافیائی حکومتیها در ایران اسم برد، به کشف عورت واقعی این دستگاه عنکبوتی جبارانه اشاره داشت. هرچه زمان میگذرد و عرصه بر سردمداران حکومت شکنجه گران تجاوزچی تنگتر میشود خصلت مافیایی سردمدارانش مثل علی خامنه ای و باند آدمکش اطرافیانش، نمود و جلوه بیشتری پیدا میکند
نمونه آخر آن هم همین آدم دزدیهایی است که به راه انداخته اند

حضرت آیت الله العظمی منتظری استمداد از فقها و مراجع میکند که ریشه این درخت شیطانی را از سرزمین مصیبت دیده ایران با فتواهای خود بکنند. عده ای خاموشند و عده ای که هم که حرفی میزنند درباره آب سرد کنهای متروهای تهران ایراد میگیرد . به دلیل این که همه در هراس و خوف اند، زیرا که همه با یک دسته مافیای آدمکش طرفند که به هرقیمیت میخواهد سر صندلی خود بنشیند
آدم دزدی درروز روشن کاری است که به عنوان آخرین حربه مافیایی به کار گرفته میشود. چون مستقیماً به منتظری کبیر نمیتوانند ضربه بزنند و طشت رسوایی ضدیت خود با اسلام را بیشتر از قله دماوند بیندازند، نوه های آن حضرت را میدزدند و گروگان میگیرند.فرزندان آیت الله موسوی تبریزی را میدزدند. به حضرت شیخ مهدی کروبی مبارز دلیر و روحانی اصیل میگویند مدارک تجاوز را ارائه کن، بعد به سراغ قربانیان تجاوز میروند و با اوباشگری و عربده کشی، خانواده آنها و خود آنها را تهدید به قتل و بی آبرویی میکنند، بعد محسنی اژه ای نجس، که از سگ نجستر است و به آب هفت دریا شسته و تطهیر نمیشود، در صدا و سیما مدعی میشود مدارک کروبی جعلی بوده و باید عذرخواهی کند! بعد جعفر شجونی نسناس میگوید چون کروبی با اتهام زنیهای بی اساس آبروی نظام را برده باید او را محاکمه و مجازات و خلع لباس کرد. مگر ابطحی – روحانی آزادیخواه و معاون کروبی در جریان انتخابات را خلع لباس نکردند و به زندان نینداختند و از او اعتراف نگرفتند؟! آیا از دامنه و وسعت شعله های خشم و اعتراض توده های مسلمان بر علیه این دستگاه شیطان پرست چیزی کم شد؟!؛ این جنبش به راه افتاده ، قائم به کروبی و ابطحی و موسوی و صانعی و منتظری نیست. قائم به خدا است. قائم به حق و حقیقت است. قائم به آه مظلومان است. قائم به دود سینه دلسوختگان مظلوم است. از خون صدها هزار شهید آبیاری میشود
.

امت مسلمان ایران
مسلمانان جهان
طلاب حوزه های علمیه ایران

آیا غیرت دینی و شرف انسانی در وجود شما مرده؟؛

چرا به دهن این جنایتکاران نمیزنید؟؛
.
تا مشت درشت و گره کرده و نیرومند شما بر پوزه این جنایتکاران فرو نیاید، این جنایتکاران دست از مافیا بازیهای خود نمیکشند
اینها تروریستند. فرمان خدا را به کار بندید. با آنها همان معامله ای را بکنید که آنان با شما میکنند. فان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم. اذن "حق بزرگ" را بکار بندید که فرمود " اُذن للذین ..." و به دستهای خود فرمان خدا را به اجرا درآورید. قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم. امروز ، روز خروش است " اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی او فرادا". موسوی را ساکت کردند. کروبی را زیر تهدید و فشار قرار داده و خامنه ای جلاد ، نوکر فرومایه و صندلی پرست خودش یعنی لاریجانی را فرستاده تا حجت را بر مهدی کروبی پسر احمد تمام کند. کروبی مردانه در میدان است، اما بیت و خانواده او نگران او هستند، هر لحظه و هر شب نگرانند که فردا چه میشود. هر ساعت نگرانند که ساعتی بعد چه میشود

ای طلاب دلیر
باران نگرانیها را بر جبهه دشمن ببارید
صاعقه های خشم خود را بر خرمن دشمنان بزنید
انها را در آتش قهر انقلابی خود بسوزانید
بسیج و لباس شخصیها و تروریستهای بیوطن یا تازی وابسته به سپاه قدس، در همه جا و همه محله ها شناسایی شده اند. حقشان را کف دستشان بگذارید تا دیگران عبرت گیرند

امت مسلمان ایران
هرگونه اقتدا به خامنه ای جلاد و نایبان او حرام است
او شیطان مجسم است. پشت او نمازخواندن حرام است و کفاره دارد. نایبان او نیز شیطانکهایی هستند که اقتداکنندگانشان را به جهنم میبرند
در نمازهای هفتگی آنها شرکت نکنید، و با آنها که در این نمازها شرکت میکنند به شدت برخورد کنید

حضور در راهپیمایی این هفته به فتوای مراجع تقلید عظام -از جمله حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی- جایز است اما نه برای شرکت در نماز پشت سر احمدخاتمی جنایتکار ضد اسلام و نه برای گوش کردن به عرعرهای حرّافان حرفه ای پیش از نماز. این ها، راهبران مردم به آتش جهنمند. از آنها باید احتراز کرد و سر آنها را باید به سنگ کوبید
اما شرکت در راهپیمایی برای تجدید پیمان با خدا و شکستن شیشه ء عمر شیطانی حکومت ملاها واجب است.
به طور وسیع در این گردهمایی شرکت جوئید و فریاد مرگ بر منافق، مرگ بر مداح، مرگ بر مزّور، مرگ بر شکنجه گر، مرگ بر متجاوز، مرگ بر مصادره چی، مرگ برخامنه ای، مرگ بر مصباح سر دهید

امت مسلمان ایران
هرچه زودتر چشم فتنه را بیرون آورید و سر فتنه را به سنگ بکوبید
سر فتنه مصباح یزدی ومحمد یزدی و عده ای ازآخوندکهای پست فطرت "جامعه روحانیت مبارز" مثل جعفر شجونی هستند. مصباح و محمد یزدی اگر از دور این فتنه حذف شوند ، جبههء جلادان و اطرافیان خامنه ای سست و دچار فتور میشود

اگر کوه ها بجنبند شما نجنبید و بر سر عهد خود با خدای حق پایدار و استوار بمانید

علما، فضلا، مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Tuesday 15 September 2009

بیانیه حضرت آیت الله العظمی صانعی در رابطه با راهپیمایی روز قدس

بسمه تعالي
.
فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
.
ملت شريف و بزرگ ايران اسلامي، روز قدس بر حسب مبنا و منطق امام امت (سلام الله عليه) روز تعيين سرنوشت ملت هاي مستضعف و روز مقابله مستضعفان با مستکبران است. «روز قدس يک روز جهاني است. روزي نيست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد؛ روز مقابله مستضعفين با مستکبرين است». اين جانب با محکوم نمودن اشغال و تجاوز در قدس شريف، از عموم ملت فهيم و هوشمند ايران مي خواهم که با حضور باشکوه در راهپيمايي اين روز-که پاسخي به نداي بنيانگذار جمهوري اسلامي است- ضمن پيمان با آرمان هاي مردم مظلوم فلسطين، پشتوانه معنوي محکمي در جهت نفي هرگونه ظلم و ستم و استضعاف ملت ها در هرکجاي عالم ايجاد نمايند، و بايد اطمينان داشت که خداوند در کمين ستمکاران و ظالمان است؛
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ
saanei.org
حوزه علميه قم يوسف صانعي
24/6/1388

Sunday 13 September 2009

حق، علی را بر مثال شیرخواند - شیر، مثل او نباشد، گرچه راند

علی از اصول دفاع میکرد، نه از حکومت
.
معاویه از حکومت دفاع میکرد، به هرقیمتی!!؛

باعرض تسلیت به عموم مومنان و مسلمانان جهان به مناسبت تقارن این ایام با سالگرد شهادت مظهرالعجائب و مظهر الغرائب، نقطه دائره المطالب و مطلوب کل طالب، اسدالله الغالب، امیرالمومنین مولانا علی بن ابی طالب صلی الله علیه و علی آله الطیبین

درروایات شیعی نقل شده که آخرین توصیه و وصیت مولاعلی ع به حسنین ع آن بود که شبانه بدور از چشم هر بیننده ای پیکر مطهر اورا تغسیل و تدفین کرده و برای تکفین به گوشه ای دورافتاده از بیابانهای برهوت بروند و او را به خاک بسپارند
هرچه زمان بیشتر میگذرد، راز و رمز این وصیت مولاعلی ع بیشتر آشکار میگردد. چرا که میبینیم بسیارند کسانی که میکوشند استخوانهای بزرگان را از مقابرشان بیرون آورند وبکار تزئینات داخلی دکّه و دکان خود بزنند!؛
اززمان صفویه که فتح باب روضه خوانی شد تا به امروز وضع برهمین منوال بوده و در، بر همین پاشنه چرخیده ... خاصه این دوران که دور، دورِ تعزیه گردانها و روضه خوانهای حرفه ای شده. همان طرارانی که با بالارفتن بر منابر خطبه های نمازهای جمعه، با استخوانهای معصومین ما سَلَف شعبده بازی و شیادی میکنند
هرروز نیز فصلی جدید براین شعبده بازی ها ضمیمه میگردد و هرخطیب از خدابیخبر چشمه ای جدید بازمیکند و نغمه ای تازه آغاز!؛
در ایران بعد از انقلاب، معمول نماز جمعه هفتگی آن است که خطبه خوانها و پیشنمازهای شهرستانها و شهرهای ایران توسط "مرکزی" در تهران به اسم "ستاد ائمه جمعه و جماعات" – که زیرمجموعه ء "دفتر رهبری" و تحت نظارت "شخص رهبری" است- خطوط راهبردی خود را دریافت کنند؛ وخود را آماده سازند تا در خصوص عناوینی که به آنان امر میشود، دست به سخن پراکنی بزنند

این هفته منابر خطبه های نماز جمعه شهرستانهای ایران شاهد حمله های مستقیم خطیبان به مردمی که به تعبیر آنان "اغتشاشگران" خوانده میشوند بود، به اضافه آن که درضمن این خطابه ها از ضرورت بازداشت و دستگیری "سرکردگان اغتشاشگران" با ذکر اسم یا بدون ذکر اسم- نیز سخن به میان آمد!!؛

اما در تهران وضع متفاوت بود. به این ترتیب که "روضه خوانی" که بر مسند رهبری نشسته، شخصاً به صحنه آمد و کرسی خطابه جمعه بازار را تبدیل به منبر روضه خوانی خود کرد و اشک خود و مستمعان را به شیوه روضه خوانان زبردست درآورد. آن چنان در کارش مهارت نشان داد، که صُلَحای زمان گفتند ایکاش وی هرگز دست از حرفه و شغل اصلی خودش – روضه خوانی – نمیکشید و قبای حکومت برتن نمیپچید!!؛

یارب، مباد آن که گدا معتبر شود – چون معتبر شود، ز خدا بیخبر شود

"خامنه ای روضه خوان" گفت که علی ع ، اگرچه در ابتدای امر چشمی به حکومت نداشت و آن را کم بهاتر از آب دماغ بز در وقت عطسه کردن میدانست، بااینحال وقتی عهده دار امر حکومت شد، تا زنده بود دست از حکومت نکشید، و برای حفظ حکومت دست به سه جنگ بسیار خونین در تاریخ اسلام زد
البته اشاره روضه خوان منبرخطبه جمعه بازار تهران به جنگهای جمل و نهروان و صفین بود
.
این که این سه جنگ در زمان خلافت علی ع براه افتاد دروغ نیست! اما این که این جنگها را علی برای حفظ حکومتی که بر عهده گرفته بود به راه انداخت، یک دروغ فاحش است
علی برای حفظ حکومت نجنگید، اما برای حفظ اصول در برابر کسانی که میخواستند به هرقیمتی حکومت را به چنگ بیاورند، جنگید

.

قرائت علوی و قرائت سفیانی از دین اسلام
.
علی ع برای حفظ اصول فداکاریها و جانفشانی های زیادی کرد؛ هم درزمان رسولخدا ص و هم پس از رحلت آن بزرگوار – در دوران خلفای ثلاثه، و دردوران خلافت خودش-. صلوه و نُسُک و محیا و ممات علی ع ، لله رب العالمین بود، نه برای حکومت!!؛

البته در تاریخ اسلام، از همان ابتدا، در تقابل با دیدگاه علوی – مبتنی بر بسط عدالت در جامعه – دیدگاه دیگری به نام "دیدگاه سفیانی" نیز مطرح بوده است، دیدگاهی مبتنی بر به دست گرفتن قدرت حکومتی و حفظ آن به هر قیمت!! در این دیدگاه، حکومت سببیت ندارد، بلکه غائیت دارد، غایت مقصود بشمار میرود

در دیدگاه علی ع اصل بر عدالت گستری است اعم از آن که این عدالت گستری متکی به لوازم و ابزار دستگاه حکومت باشد یا نباشد
.
در دیدگاه مقابل، هدف، استفادهء ابزاری از اعتقادات دینی امت مسلمان برای به دست گرفتن حکومت به بهانهء استقرار عدالت اجتماعی است. در این دیدگاه اشخاص مزّور و قدرت طلب و دنیاپرستی که خواهان تکیه زدن بر اریکه سلطنت مطلقه هستند با استفاده از همه وسائل ممکنه – زور و زر- و با به بازی گرفتن ارزشهای دینی و اعتقادات عوام الناس،دست یافتن به حکومت را غایت قصُوای ترقی اجتماعی می انگارند. این سنتی است که پایه گذار آن در عالم اسلام "معاویه بن ابی سفیان" است. معاویه عطش قدرت طلبی را از پدر و مادر خود به ارث برده بود. ابوسفیان، سرکردهء قدرتمداران مکّی، در هراس از تضعیف موقعیت اجتماعی خویش در میان قبائل عرب، با به اهتزاز درآمدن پرچم اسلام به دست رسولخدا ص و علی مرتضی ع مخالفت میورزید، و جنگهای مفصل و توطئه های مکرر براه انداخت. همسرش "هند آدمخوار" مامور اجیر کردن تروریستها و آدمکشان حرفه ای بود. یکی از این تروریستها را به اسم "وحشی" بسیج کرد تا ناجوانمردانه "حضرت سیدالشهداء حمزه" عموی دلاور رسولخدا ص را به شهادت برساند. البته همه توطئه و ترفندهای ابوسفیان و "هندجگرخوار" راه بجایی نبرد، و در پناه "نصرمن الله و فتح قریب" راه بر امت اسلام بازشد و رایت اسلام در دل مکه به اهتزاز درآمد. پس ابوسفیان تسلیم واقعیت موجود شده و کوشید تا این واقعیت را به نفع خود مصادره کند، بالمآل به پسر خود معاویه وصیت کرد که حال که پرچم اسلام به اهتزاز درآمده، نباید برای پائین کشیدنش تدبیر اندیشید، بلکه باید مکر و حیله ای بکار گرفت تا این رایت و پرچم را از دست دیگران بیرون آوریم و خود به دست گیریم. ابوسفیان به دار جزا ساقط شد، و معاویه – در اجرای وصیت پدر- برای دستیابی به قدرت حکومتی و کنار زدن رقبا به هر وسیله ای متشبث شد، و آن را سرانجام به دست آورد و به دست پسرش یزید سپرد و او هم بررویه پدر و جد خود رفتار کرد
.
آری معاویه و یزید و خاندان اموی حکومت را به دست آوردند و برای حفظش با تمام توان کوشیدند و از اقامهء جنگ با علی ع و مسموم کردن حسن ع و بریدن سر حسین ع و آواره نمودن بیت معصومین، و هزاران پلشتی دیگر ابا نکردند و قتل عامها و ترورها و دایر کردن شکنجه خانه ها و محبسها و سیاهچالها و استخدام شکنجه گران و آدمکشان و جاسوسان و تربیت تروریستها را برخود مباح شمردند و این جمله را از لوازم حفظ نظام حکومتی خود - که آن را اسلام مینامیدند- بحساب آوردند. با این نهج و روش نیز موفق شدند تا بخشهای بزرگی از جهان را به تصرف خود درآورند و قلمرو امپراطوری خود را تا قلب اروپا و عمق آفریقا و اکثر نقاط آسیا گسترش دهند
.
معاویه شاعر و خطیب نیز بود، و در دربار خود به شیوهء " اکاسره" جلوس میکرد و شعرای مزدور چاپلوس درباری برایش تملق سرایی بارد میکردند، احسنت میشنیدند و انعام میگرفتند. معاویه مداحان و خطیبانی نیز داشت که در خطابه های خود – به دستور اربابشان- سیاه را سفید، و سفید را سیاه جلوه میدادند. اگرچه آن موقع "صدا و سیما" براه نیفتاده بود، اما معاویه موفق شده بود تا با صرف هزینه های نجومی از خزانه بیت المال، دستگاه تبلیغاتی عریض و طویلی برپا نماید، و عموم مساجد و منابر سرزمینهای تحت فرمانش را - پایگاه های "علی زدایی"بنماید. عوامل تبلیغاتی، خطیبان و سخنوران مزدور، جارچیهای حکومتی مزوّر ... چنان در تبلیغات کذب خود اصرار و ابرام ورزیده بودند که اکثر عوام الناس نسبت به اصل خبر شهادت علی ع در مسجد کوفه ناباور و بدگمان شده بودند و میگفتند علی مگر نماز هم میخوانده که در مسجد به قتل رسیده باشد؟!؛
معاویه دستگاه تربیت تروریست و صدور تروریسم به خارج از قلمرو خود دائر کرده بود و با استفاده از حربه های تهدید و تطمیع در میان صفوف رقیبان و مخالفانش نفوذ میکرد و در میان آنان بذر نفاق و شقاق میپراکند
معاویه، با یکایک نزدیکان علی تماس گرفته و به هریک از آنان – به فراخور موقعیت اجتماعیش- پیشنهادی فریبنده ارائه کرده بود، از جمله نمایندگی در فلان مجمع، یا کفشداری فلان مسجد یا بخشداری فلان قریه، یا شهرداری و استانداری و سفارت و وزارت و ریاست و کیاست تا ولایت مصر و روم و چین
در چشم معاویه بن ابی سفیان اینها همه از لوازم ضروری حکومت بود. حکومتی که معاویه و ووارثان او بر روی زمین به نام اسلام برپا کردند و به توسعه و تصرف سرزمینهای دیگر نیز دست یازیدند، از این طینت و طبیعت بود. نظام حکومت سفیانی در ردای اسلام

اما روش علی ع چنین نبود
علی میفرمود من از معاویه زیرکتر و داهیترم. اما تعلق باطنی ام به اصول اسلام مانع از آن است که برای حفظ و بسط قدرت، هرجنایت و خیانت و غدر و مکری را مباح، یا ضروری بشمارم
علی تابع اصول بود. او هرگز در نیمه های شب حریم خانه های مردم را نمیشکست تا پیرمردان صالح و متهجدی مانند رئیس دانشگاه امام صادق در قم، یا رئیس سابق دانشگاه تهران را از بستر بیماری و از زیر سرم- بربایند و بیشرمانه به زندان و سیاهچال روانه کنند
علی هرگز به تربیت تروریست نیندیشید، و تروریستی تربیت نکرد و مخالفان فکری خود را در جریان دها و صدها مورد قتل زنجیره ای از پای نیفکند. علی خانه و کاشانه ومعبد و مسجد و مقبره ای را ویران نکرد و حقوق و موقوفات دارا و درویش را مصادره و تصرف ننمود

خطیب نماز جمعه این هفته تهران در ضمن سخن پراکنیهای خود روایات را هم ضمیمه سخنرانیهای خود کرد. ما نیز برای ختم مقال روایتی را یادآوری میکنیم
بر اساس روایات علی ع از سالها قبل قاتل خود را میشناخت
آری، علی را "خوارج" به شهادت رساندند، اما ترور شخصیتی چون علی کار دشواری نبود! چرا؟!؛
چون علی در میان مردم و مانند مردم میزیست. او هرگز محافظان مسلح و تک تیراندازان نخبه و بسیجیان قرقچی و سگهای ششصدمیلیون تومانی تربیت شده در اطراف خود نداشت. او مانند کسانی نبود که در میان محافظان زبردست رزمی کار "هفت خط" با هلیکوپتر و ماشینهای ضدگلوله در خیابانهای قرق شده تردد کند، یا در صحن مجلس با هفت تیرکش و ششلول بند حضور یابد!!؛

آری، علی ع از ده سال قبل از شهادت خویش، قاتل خود را میشناخت. او از همان وقت که عبدالرحمن بن ملجم مرادی به عنوان مردی صادق و سرسپرده به نزدش رفت و طلب خدمتی کرد به او فرمود روزی میرسد که تو با شمشیر زهرآلود فرق سر مرا در حین نماز در مسجد کوفه و در وقت سجده، وقتی سر از خاک برمیگیرم، خواهی شکافت. ابن ملجم نالان گفت " مولاجان! من جان نثار شما هستم. همین الساعه جان مرا بگیرید تا داغ این ننگ ابدی برجبین من نخورد و مرا مطرود ازل و ابد نسازد" اما مولا علی ع به او فرمود " به چه جرمی اکنون جانت را بستانم؟!" به چه حقی دست تو را ببندم؟ من تابع اصولم، نه تابع احساسات نفسانی

شیر حقم، نیستم شیر هوا
فعل من، بر قول من باشد گوا

و چند سال بعد، وقتی عبدالرحمان بن ملجم مرادی " یاعلی گویان" تیغ بر فرق مبارک علی زد، مولا علی فقط فرمود "فُزتُ و ربّ الکعبه". سوگند به صاحب کعبه که رستگار شدم. رفتم و ایمان خود را به سلامت بردم

آقای خامنه ای
در پایان خطبه دوم شما به جوانان پیغامی دادید. گفتید " من روی سخنم با جوانهاست. جوانها! همه اینها برای شماست، فردا این حکومت و این نظام از آن شما خواهد بود". شاید نظرتان به مصطفی یا مجتبی یا سایر ابناء خودتان بود! والله اعلم

اما ما به شما میگوئیم که آری، چنین است
وزر این همه مظلمه را شما بر عهده میگیرید ، و آخرالامر با دست خالی ، با باری سنگین از گناه، با کولباری عظیم از حقوق الناس که شما پایمالش کرده اید،به دیدار َملکُ الموت میشتابید

آفای خامنه ای
أینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیده – هرکجا باشید مقهور سرپنجهء مرگید حتی در قلعه های سربفلک کشیده
یاد آن روز را بیاورید که در عین عجز و ناتوانی در چنگ پرتوان عزرائیل جان میدهید و مَلکُ الموت دهلیز دوزخ را بر شما باز میکند
آن دم، پاسخ شما در برابر مسئولیت این همه خونها که به ناحق در حکومت شما بر زمین ریخته شد؛ این همه شکنجه های سبعانه، و این همه تجاوزهای ناجوانمردانه چیست؟!؛
اگر فرعون و نمرود وهامان و شدّاد ... گریبان از عذاب الهی بدر بردند، شما نیز به در خواهید برد
إنّ وعدَ اللهِ حقُ ولو کَرِهَ الکافرون


علما، فضلا و طلاب حوزهء علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Friday 11 September 2009

ایرانیان دلیر همدل و همدوش نماز جمعه امروز را وسیعاً تحریم کردند

دروغگوییهای جدید وزارت اطلاعات درباره نماز جمعه امروز
.

در خبری که از جانب وزارت اطلاعات - همزمان با برگزاری نماز جمعه به پیشوایی علی خامنه ای- برای کلیه خبرگزاریهای داخلی ارسال شده بود آمده بود

تاريخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۸۸
این خبر تکمیل می شود؛
نماز جمعه تهران به امامت رهبر انقلاب اقامه شد
حجم جمعيت حاضر در محل دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف از جمله بلوار كشاورز، طالقاني، 16 آذر و قدس به حدي است كه تعجب و حيرت خبرنگاران خارجي را در پي داشت. در نماز جمعه اين هفته تهران علاوه بر حضور پرشور آحاد مردم، روساي قواي سه گانه، مسئولان ارشد كشوري و لشكري نيز شركت داشتند.
همزمان با سالروز شهادت مولي‌الموحدين حضرت علي (ع) نماز جمعه‌ اين هفته‌ تهران با حضور جمعيت كثيري از مومنان روزه‌دار در تهران به امامت رهبر انقلاب اسلامي، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در دانشگاه تهران برپا شد.حضور باشكوه مردم و صفوف به هم پيوسته نمازگزاران در نماز جمعه دشمن شكن اين هفته تهران كه در استقبال و اقتداي به ولي امر مسلمين براي اقامه نماز عبادي سياسي به دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف آن آمده بودند چشمگير و مثال زدني بود.حجم جمعيت حاضر در محل دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف از جمله بلوار كشاورز، طالقاني، 16 آذر و قدس به حدي است كه تعجب و حيرت خبرنگاران خارجي را در پي داشت.در نماز جمعه اين هفته تهران علاوه بر حضور پرشور آحاد مردم، روساي قواي سه گانه، مسئولان ارشد كشوري و لشكري نيز شركت داشتند

اما در ساعت یک ربع به چهار به وقت ایران خبرگزاری مهر اقدام به انتشار تصاویر نماز "دشمن شکن جمعه" بیست شهریور به امامت آقای علی خامنه ای کرد. این تصاویر نشان میدهد که علیرغم همه تلاشهای عکاسان حرفه ای برای "انبوه نشان دادن جمعیت"، شرکت کنندگان در این مراسم دو سه هزار نفر بیشتر نبودند!! این عکسها و تصویرها، و آن اخبار انتشار یافته توسط دفتر رهبری، همه از شکست سنگین و گسست عمیق میان "نظام و رهبرش" با مردم حکایت دارد
رهبر و کارگزارانش در این نماز جمعه و در نمازهای جمعه سایر نقاط ایران، همه تلاش خودرا به کاربستند تا تضادهای داخلی را تحت الشعاع اختلاف میان اسرائیل و فلسطین !! قرار دهند و روز قدس را صحنه مبارزه مردم ایران با اسرائیل بکنند!! غافل از آن که این حناها کاملا رنگ باخته است و دیگر کسی را نمیفریبد. ایرانیان امروز برای احقاق حقوق خودشان به خیابانها میروند و بر ضد این نظام شیطانی فریاد حق طلبی میکشند

کروبی به صادق لاریجانی: من با این بگیر و ببندها از صحنه بیرون نمی‌روم


دستور فرمانده سپاه
.
برای پنهان کردن اسناد جنایات و تجاوزها

حجت‌الاسلام مهدی کروبی شیخ اصلاحات دستور فرمانده سپاه به وزیر بهداشت دولت کودتا برای ارائه ندادن اسناد و مدارک پزشکی به مجروحان و مصدومان حوادث اخیر، را فاش کرد
سحام نیوز

جناب آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه

باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ماه رمضان

همانطور که مستحضرید اینجانب در پی انتخابات پرشبهه ریاست جمهوری اخیر و پیامدهای دردناک و نگران کننده متعاقب آن، نامه های متعددی را به مقامات مسئول نوشته ام تا برخی نکات، انتقادات و اعتراضات را با مسئولان امر درمیان گذاشته و هشدارهای لازم را به آنها داده باشم. آخرین این نامه ها نیز خطاب به شماست که به تازگی قبول مسئولیت کرده و بر صندلی قاضی‌القضاتی تکیه زده اید. و اکنون من شرح جلسات خود با نمایندگان جنابعالی و برخی مسائل حاشیه ای آن را که به پلمپ دفتر شخصی و حزبی من منجر شد با شما در میان می گذارم تا به وظیفه شرعی و ملی خود عمل کرده باشم. باشد که آیندگان نگویند مهدی کروبی با فشار و تهدید و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشید و درخانه خزید و صدای حق خواهی اش کوتاه شد. که اگر شما ندانید، دیگران میدانند که در سابقه مهدی کروبی، نه تنها فشار و تهدید و محدودیت و محصوریت کارساز نبوده و او را در پیمودن راهی که تشخیص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نیز کرده است.

جناب آقای لاریجانی

نمی دانم تا چه حد از آنچه که در جلسات ما با کمیته منصوب جنابعالی برای پیگیری حوادث اخیر گذشت با خبرید. برای آگاهی مردم و همچنین شما عرض میکنم که ما دو جلسه با آقایان محترم "خلفی ، محسنی اژه ای و رئیسی" داشتیم که این جلسات به صورت مطلوب و مناسبی نیز پیش رفت و در آنها گوشه ای و تعدادی اندک از اسنادی که نشانگر برخی اتفاقات ناگوار و غیرقابل بخشایش در روزهای پس از انتخابات بود ارائه و بازگو شد. در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سی دی و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخی اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههای مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه این سه سند، اشاره ای نیز به صورت شفاهی به اتفاقاتی شد که برای دو دختر یعنی ترانه موسوی «واقعی» و سعیده پورآقایی رخ داده بود. جلسه دوم نیز دوشنبه هفته جاری برگزار شد و حدود سه ساعت نیز به طول انجامید و در این جلسه نیز در کنار بحث های فراوان، من سندی جدید ارائه کردم البته با این قید و شرط که نباید به واسطه این افشاگری و حق خواهی، برای آن فرد و خانواده اش اتفاقی رخ دهد؛ اتفاقاتی از آن دست که پیش از این و در زمان مسئولیت دادستان سابق تهران برای یکی از افرادی که من به عنوان سند معرفی کرده بودم پیش آمد و برخی مشکلات خانوادگی و شارهای جدید مترتب بر آن خانواده شد. بدین ترتیب این بار سند خود را دادم اما سفارشات لازم را هم کردم که مباد غفلتی که دادستان قبلی تهران مرتکب شده بود تکرار شود و پای واسطه هایی به ماجرا باز شود که به جای دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم، دست اندرکار تهدید و بی آبرو کردن یک فرد در خانواده و نزد آشنایان و همسایگان شوند و از دیگر سوی آبروی دستگاه قضا آن هم در کشوری اسلامی را به قیمت مصون ماندن ظالمان، چنین ارزان بفروشند. البته این را هم بگویم که در این جلسات که برای بررسی گزارش هایی از وقوع شکنجه و اعمال ناشایست انجام گرفته در زندان ها و پیگیری حوادث بعد از انتخابات تشکیل شده بود، باری از من پرسیدند که آیا تداوم جمع آوری اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت می دانید و آیا ممکن نیست که این اسناد به دست نااهلان بیافتد؟ که من نیز در پاسخ گفتم این اسناد را در مکان محفوظی نگهداری می کنم و در صورت دستیابی به نتیجه، از بین خواهم برد و تاکید کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هیچ مایه افتخار نیست که بخواهم آنها را در صندوقچه ای نگهدارم و یا بر دیوار بیاویزم. اسنادی است برای دستیابی به عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم متجاوز که بعد از دستیابی به نتیجه، مرجح آن است که نابود شود و بوی متعفن و صورت آزاردهنده ظلم نهفته در آن از بین برود.

این را هم بدانید که اگر من در مسیر تحقیق خود به نتیجه ای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعاهای یکی از شاکیان نیز رسیدم، خود پیش قدم بودم و تصحیح لازم را انجام دادم، از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفته های پیشین بود و از این رو تصحیح لازم از سوی خود من و هیات پیگیری، صورت گرفت. به هر حال اما این دوجلسه گذشت و من در پایان با اشاره به مورد دردناک دیگری که به تازگی گزارش آن به من رسیده بود گفتم که همچنان درصدد پی جویی جوانب این ماجرا هستم و اسناد آن را نیز پس از تحقیق کامل ارائه خواهم کرد. همچنین از من خواسته شد که در یافتن جوانب پنهان ماجرای ترانه موسوی تحقیق بیشتری انجام دهم و دستگاه قضایی را در این مسیر در روشن شدن زوایای پنهان ماجرا یاری رسان باشم. با این حال در پایان همان جلسه دوم پیشنهاد کردم - و این پیشنهاد مورد استقبال کمیته نیز قرار گرفت - که بیایید و ماجرای سند آوردن و سند بردن را در همینجا خاتمه دهیم و شما نیز در کار کشف حقیقت شوید چرا که همین اسناد و موارد ارائه شده برای برآفتاب انداختن حقیقت و تاباندن نورعدالت بر چهره اصحاب شرارت، کفایت می کند.

جناب آقای لاریجانی

این پیشنهاد را دادم و رفتم و جلسه ما با کمیته منتخب به خوبی خاتمه یافت. اما فردای آن روز ورق برگشت. جمعیتی با حکم دادستانی آمدند و به دفتر من حمله آوردند. آنجا را مورد تجسس قرار دادند و به تجسس در وسایل نیز بسنده نکردند که حتی نوشته ها و نامه های شخصی و چکها و اسناد خصوصی من را نیز مورد تجسس قرار دادند و بردند. آخر امر نیز دفتر را پلمپ کردند و به آذوقه ای که به رسم هرساله برای اطعام مساکین در انجا انبار کرده بودم نیز توجهی نکردند و آنها را نیز مشمول توقیف خود قرار دادند و آقای داوری سردبیر سایت حزب اعتماد ملی را هم دستگیر و با خود بردند. کار پلمپ دفتر شخصی من تمام نشده بود که دفتر حزب اعتماد ملی را نیز که من دبیرکل آن هستم مورد تجسس قرار داده و وسایل و اسناد یک حزب ثبت شده در ذیل قوانین جمهوری اسلامی را نیز برخلاف قوانین کشور ضبط و سرانجام دفتر حزب را هم پلمپ کردند. به اینها نیز بسنده نشد که دکترعلیرضا بهشتی فرزند مرحوم آیت الله بهشتی و مهندس مرتضی الویری با آن سوابق انقلابی و داشتن سابقه نمایندگی مجلس و شهرداری تهران و سفارت جمهوری اسلامی در کشورهای اروپایی را نیز بازداشت کردند و دفتر موسسه نشر آثار مرحوم بهشتی به
عنوان یکی از پایه گذاران جمهوری اسلامی هم در جمهوری اسلامی پلمپ شد. من مانده ام که آیا این اتفاقات که همگی در روز سه شنبه رخ داد نتیجه جلسه ای است که من روز دوشنبه با هیات منتخب شما داشته ام؟ متعجبم ، نه از آن رو که چرا با مهدی کروبی چنین می کنند بلکه از ان رو که چگونه عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از
میدان به در می رود و صدایش خفه می شود. حالا برایم روشن شده است که چرا برخی دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راویان مظلوم، به صورت سی دی درآورم و علاوه بر نسخه ای که به دستگاه قضایی تحویل می دهم، نسخه ای از آن را نیز در محلی امن نگهداری کنم. چراکه ماشین مرعوب سازی و رعب انگیزی همچنان درکار است و چه بسا که شاهدانی در زیر فشار و ارعاب، سخن خود را نیز تکذیب کنند. چرا که کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که خانه مهدی کروبی هم دیگر در امان نیست. چراکه هراتفاق ناگوار و ناشایستی در جمهوری اسلامی ممکن شده است و دیگر هیچ چیزی دور از انتظار نیست.

جناب آقای لاریجانی

من همچنان بر خواسته اولیه خود که در نامه ای به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح کرده بودم، پافشاری می کنم و چرا نگویم که بعد از این ارعاب ها و بگیر و ببندها مصرتر از پیش نیز شده ام. و وقتی می بینم فرماندهی یک نهاد نظامی - که مدارک آن نیز موجود است- در نامه ای به وزارت بهداشت و درمان دستور می دهد که تحویل کپی اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر ممنوع است، و بیمارستان ها را از تحویل اسناد به مجروحان و مورد تعدی قرار گرفتگان ممنوع می کند، بیش از پیش مصر می شوم که بفهمم دلیل این تهدیدها و واهمه ها چیست؟ بر پزشکان است که بر اساس سوگند خود تمام تلاششان را برای درمان مصدومان و بیماران حتی اگر آن مصدوم، دشمن پدرشان باشد مبذول دارند. و شما در مقام قاضی القضات داوری کنید چگونه یک پزشکی در مواجهه با چنین نامه هایی از سوی یک نهاد پرقدرت نظامی، می تواند با امنیت خاطر به وظیفه و سوگند پزشکی خود عمل کند. و اگر مظلومی در بیگناهی کشته شده باشد شما در مقام قاضی القضات چگونه می توانید صدای حق خواهی خانواده او را بشنوید؟ یا اگر کسی مورد شکنجه یا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه می تواند در چنین فضای رعب آلودی سند و گواهی خود را از مسئولان پزشکی قانونی دریافت کند و به دست شما برساند؟ پیشتر دعوی ما این بود که نظامیان چرا دخالت در اقتصاد و سیاست می کنند و اکنون می بینیم که اشتهای نظامیان با حسابت و سیاست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند.

جناب آقای لاریجانی

تصور من این است که شما دعوی عدالت دارید و رجاء واثق دارم که به وظیفه خود در دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم آگاهید. از این رو از شما می خواهم که برای روشن شدن افکار عمومی و در راستای انجام تکلیف شرعی و قانونی تان دستور پیگیری اسنادی را بدهید که تاکنون ارائه شده است. و در این مسیر از غالب شدن فضای ارعاب و زد وبند ممانعت به عمل آورید و
نگذارید که نیروهای مسلح و شبه نظامی بعد از فرمانروایی بر عرصه سیاست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بیافتند و قله ای دیگر را به مفتوحات خود از پس انتخابات ریاست جمهوری دهم بیافزایند و کار را از این که هست خراب تر سازند. همچنین به شما توصیه می کنم تا در این فضا که مطبوعات آزاد به لطف دادستان معزول، در محاق توقیف فرو رفته اند مگذارید که برخی مطبوعات و قلم به دستان که به زعم خود درکار حمایت از اسلام اند و به زعم ما اما در مسیر اهانت به اسلام، بیش از این در حاشیه ای امن، دریده سخن بگویند و عدالت خواهی را به محاق برند و آرزویی دست نیافتنی جلوه دهند و گاهی با زبان ارعاب و گاهی نیز به زبان اهانت، چهره های انقلاب را هدف هتاکی خود سازند. همچنین مگذارید که دروغگویی و جعل سند چنان رایج شود که رسانه ملی کشور با تولید و پخش دوباره ی سناریوهایی نظیر سناریوی ترانه موسوی قلابی، روند حقیقت یابی را مخدوش سازد و ابهام ها و مسائلی جدید بیافریند و سنگ هایی در چاه بیاندازد که بیرون آوردن هریک از آنها همچون ماجرای ترانه موسوی از عهده صد عاقل نیز برنیاید.

جناب آقای لاریجانی

شما هیاتی را تشکیل دادید تا به رخدادهای ناگوار پس از انتخابات و ظلم هایی که شده است رسیدگی شود و آقای خلفی به عنوان نماینده شما در کمیته پیگیری، به نقل از شما مدعی بود که جنابعالی گفته اید باید به شکایات و گزارش ها تا نهایت ماجرا، رسیدگی شود. اما پرسش من این است که آیا با وجود این تهدیدها و توهین ها و ارعاب ها رسیدگی به فجایع و شکنجه های پس از انتخابات ممکن خواهد بود؟ پاسخ این پرسش بر شماست اما این را بدانید که مهدی کروبی همچنان اصرار بر پیگیری حقوق مظلومان دارد، باشد که نشان داده باشد این ابزارهای نخ نما شده اگر بر کسانی نیز کارساز باشد، بر او کارساز نیست و او همچنان با قدرت و محکم در میدان ایستاده است و نمی گذارد عده ای تازه به دوران رسیده، چوب حراج بر سرمایه نظام و امام و کشوری بزنند که حاصل یک انقلاب مردمی و خون شهیدان بسیار است.

با آرزوی توفیق شما در امر قضا

21 رمضان-
مطابق با 20 شهریور1388

مهدی کروبی

Thursday 10 September 2009

تحریم نمازجمعه به امامت خامنه ای یا نمایندگان او


هموطنان گرامی
مسلمانان رادمرد

عطف به فتوای حضرت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری نجف آبادی، به دلیل احراز عدم خصوصیت عدالت در آقای علی خامنه ای، و از آنجا که شرط تصدی امامت جماعت وجود صفت عدالت در متصدی این مسئولیت است، آقای علی خامنه ای لیاقت تصدی این منصب را ندارد، و اقتداء به چنین شخص غیرعادلی، باطل است. به این دلیل مسلمانان از شرکت در نمازجمعه ای که توسط آقای علی خامنه ای یا نُوّاب ایشان برپا میشود معذور و شرعاً ممنوعند
البته اگر شرکت مسلمانان در مراسم نمازجمعه، نه به قصد اقتدا به آقای علی خامنه ای یا نواب ایشان، بلکه به منظور اعتراض و ابراز مخالفت و شعار دادن بر علیه سیاستها و روشهای ضداسلامی ایشان ، و رفتارهای شنیع و قبیح عموم کارگزاران بیکفایت و نالایقشان باشد، شرعاً اشکالی ندارد

علما و فضلا ، مدرسا ن و مجتهدان حوزه علمیه قم
پیروان اسلام ناب محمدی

Wednesday 9 September 2009

گزارشی از سیاحت هوگو چاوز در آستان قدس رضوی

از کاراکاس تا مشهد




اشتباه نکنید
.
هوگو چاوز مسلمان نیست
.
احمدی نژاد کمونیست است



به نقل از آینده نیوز- هفده شهریور- برگرفته از وبلاگ خانه خلوت

من خبرنگار سفر احمدی نژاد و چاوز به مشهد بودم، به حكم ماموریتی اداری و خوشحال از این كه بعد از روزها غفلت، توفیق سلامی به حضرت دست می دهد و احتمالا نمازی و زیارتنامه ای و دقیقه ای غوطه ور شدن در زلال اقیانوسی از آرامش و معنا. اما اعتراف می كنم كه هیچ كدام فراهم نشد.
احمدی نژاد از بعد از ظهر در حرم بود اما چاوز ساعتی قبل از افطار رسید. مطابق برنامه اعلام شده قرار بود رییس جمهور ونزوئلا – به رسم عمده بازدید هایی كه از حرم مطهر می شود- سری به كتابخانه بزند و نگاهی به موزه بیندازد. اما از لطف برنامه ریزی های دقیق دولتی ها، نشد آنچه قرار بود بشود.
خبرنگارها تا بلند شدن نوای الله اكبر از گلدسته های حرم معطل ماندند و بعد برای افطار به میهمانسرا راهنمایی شدند. بعد از افطار – نماز خوانده و نخوانده- خود را به فضای جانبی دارالزهد رساندند و مترصد كه اعلام بشود بازدید این رییس جمهور به اصطلاح مسیحی ماركسیست ضد امپریالیسم لغو شده و همه آسوده به خانه بروند؛ اما اعلام می شود كه چاوز با احمدی نژاد نشست مشترك خبری دارد. كجا؟ در ساختمان سفید استانداری؟ نه! در تالار تشریفات حرم مطهر رضوی، بالای دارالزهد مباركه و مشرف به ضریح مطهر!
مو بر تن همه راست می شود. فضای روضه منوره و هوگو چاوز؟
تا ساعتی بعد، بادی گارد های جناب هوگو و دیپلمات های كراوات قرمز ونزوئلایی رفتند و آمدند و عكس گرفتند و خندیدند و تماشا كردند و قسم می خورم كه یكی از همین آقایان با كفش های واكس خورده در فضای حاشیه ای دارالزهد مباركه، در خانه حضرت، روی فرش حضرت می گشت كه با برخورد خبرنگارها ناچار كفش هایش را درآورد و در كیفش گذاشت.
بحث فقهی نمی كنم، كه در آن حوزه بی سوادم و نمی گویم آیا ورود غیر مسلمان به حرم مطهر ائمه معصومین جائز است یا نیست. تنها پرسشی مدام مثل آونگی سنگین به سرم می كوبد كه چرا حرم مطهر؟ چرا روضه منوره؟
آقای احمدی نژاد! اگر از یار غار و رفیق گرمابه و گلستان، حضرت هوگو چاوز، در ساختمان مجلل و آبرومند استانداری خراسان رضوی پذیرایی می كردید به كجای دیپلماسی «حیاط خلوت» بر می خورد؟
آقای احمدی نژاد! حرم مطهر رضوی متعلق به دولت شما نیست. اینجا به هیچ دولتی تعلق ندارد. این جا مال همین مردم معتقد و با ایمانی است كه خاك فرش هایش را جواز عبور از سختی های خانه قبر می دانند. مال همین مردمی است كه تا چشمشان به روشنایی گنبد می افتد خونی گرم در دلشان می جوشد و خود را تا زیر پلك های شان بالا می كشد. مال همین مردمی است كه وقتی به «تپه سلام» می رسند، وقتی با قطار از «پل طلاب» عبور می كنند، وقتی از «فلكه فردوسی» می گذرند، وقتی از «خیابان طبرسی» رد می شوند وقتی به «پنجراه» می رسند، می ایستند و دست ادب روی سینه می گذارند و به نشانه احترام و ارادت سر خم می كنند. بعید می دانم آقای چاوز چیزی از این عشق و علاقه بفهمد. حالا بگذار در مراسم نشست خبری اش با شما، فصل بلندی هم در باب مهدویت سخنرانی كرده باشد.
آقای احمدی نژاد! به اعتقاد شیعه، ائمه معصومین زنده هستند و شما، مردك فاسد زنباره ای را به حرم امن الهی، به حضور امام معصوم كشانده اید، به جایی كه اگر از چشم دل بنگرید پرواز ملائك مقرب و جان های شیفته را خواهید دید.
باور كنید حتی در همان ونزوئلا هم درهای بسیاری از مكان های مذهبی جز به روی هم كیشان، بسته است. این را همه دیپلمات های دنیا می فهمند. حالا چرا ما اجازه دادیم هوای معطر حرم مطهر رضوی به نفس های مسموم گروهی آدم های عمیقا سیاست پیشه، آلوده بشود؟ مردانی كه در یك طرف دست دوستی به سوی ایران دراز می كنند و در سوی دیگر مقام اسرائیلی را به حضور می پذیرند. آدمهایی كه یك روز صدام را بغل می كرده اند، حالا احمدی نژاد را. چرا اجازه دادیم؟ چرا؟

Monday 7 September 2009

قربانی های کهریزکها شهادت میدهند و رسوا میکنند

دیدار قربانیان تجاوزات جنسی با آیت الله جوادی آملی

تعدادی از قربانیان تجاوز در زندان‌ها با آیت‌الله جوادی آملی ملاقات و در حضور ایشان به انجام فعل شنیع غیر انسانی و غیر اسلامی "تجاوز" به عنوان "شکنجه جنسی" شهادت داده‌اند. آیت‌الله جوادی آملی از شنیدن سخنان این قربانیان و توصیفات آنها از شراط زندان‌ها به شدت متأثر شد و قول پیگیری داد
.
مجرم اصلي كهريزكها
.
اگر راست میگویند، آن جنايتكاراني را كه 25 "گردن كشِ مفسد" را در يك فضاي 70 متري به ميان 145 جوان فرستاده‌اند به مردم معرفي نمايند
.
به نقل از "آفتاب یزد" سه شنبه هفده شهریود هشتادوهشت
.
تشريح بخشي از فجايع كهريزك در برنامه خبري 20:30 یکشنبه پانزده شهریور را مي‌توان يك گـام مثبت و البته ديرهنگام دانست. مجري برنامه در گفتگوي خود با يكي از فـرمـانـدهـان نـظـامـي از او پـرسـيد: كه آيا فكر نمي‌كنيد رسيدگي به پرونده ماموران و مسئولان متخلف كهريزك، خيلي طول كشيده است
اما اي كاش او اين سوال را از خود هم مي‌پرسيد كه چرا تهيه گزارش از اين بازداشتگاه – كه وجود و فعاليت آن موجب سرافكندگي براي هر ايراني مي‌باشد– اين قدر با تاخير انجام شده است؟ آيا اين تاخير، بــه خــاطــر تـاخير در تعطيلي واقعي بازداشتگاه بوده و يا به تشخيص بعضي مصلحت‌انديشان، انجام تغييراتي در آنجا ضرورت داشته است؟ ‌ ‌
مضمون اين سوال و شائبه‌هاي پيرامون آن، تنها نقطه ضعف گزارش اخير 20:30 نبود. مخلوط كردن اين گزارش با برخي تـحلـيل‌هاي نه چندان دقيق و الصاق غيردقيق بخشي از دادگاه اصلاح‌طلبان بازداشتي به بدنه گزارش، نقطه ضعف مهمي بود كه نشان داد هنوز تا رسيدگي بي‌طرفانه به برخي حوادث و ريشه‌هاي آن، فاصله طولاني داريم. در ابتداي گزارش، مجري پرحرارت، از دروغ بزرگي به نام تقلب 11 ميليوني در انتخابات نام برد و آن را در بروز حوادث پس از انـتخابات، مؤثر دانست. تهيه‌كنندگان برنامه كه گويي فراموش كرده بودند دستگيري سعيد حجاريان قبل از ناآرامي هاي پس از انتخابات بود، براي مستند جلوه دادن ادعاي خود در خصوص نقش بعضي سياسيون اصلاح‌طلب در حوادث پس از انتخابات، بخشي از اعترافات مكتوب سعيد حجاريان را منتشر كردند كه او در آن از تحليل‌هاي اشتباه خود، عذرخواهي مي‌كرد. در متن اين گزارش نكات ديگري نيز وجود داشت كه بايستي در فرصت مناسب به آن پـرداخـت. مـثـلاً رئيس بازرسي نيروي انتظامي، اعزام بازداشت شـدگـان حـوادث انتخاباتي به زندان كهريزك را ناشي از آن دانست كه <زندان اوين محدوديت داشته ولذا 145 نفر از بازداشتي ها به صورت موقت به كهريزك اعزام شدند.> همين مقام مسئول در بخش ديگري از اظهارات خود در مورد اعزام تعدادي از دانشجويان بازداشتي به كمپ مخصوص اراذل و اوباش گفت: <همه دانشجوها را جدا كردند. اما اينكه تعدادي دانشجو در داخل 145 نفر به كهريزك اعزام شدند دو تا علت داشته، يكي اينكه خود فرد كتمان كرده... عده‌اي هم به تشخيص قاضي بوده كه به كهريزك بروند. شايد مثلاً به اين دليل كه فكر مي‌كرده‌اند جـزء عوامل اصلي اغتشاشات است.> بخش اخير اين توجيه، نشان مي‌دهد كه اعزام بعضي افراد – كه به زعم دست‌اندركاران پرونده، عوامل اصلي اغتشاش بوده‌اند – به كهريزك، به خاطر كمبود جا نبوده و در اين مورد انگيزه وجود داشته است. نكته ديگر اين گزارش، حضور 145 نفر در يــك مكــان70 متري و سپس اضافه كردن 25 نفر از اراذل و اوباش به همين فضاي 70 متري بوده است. توجيه ارائه شده براي اين اقدام غير اخلاقي و ضد انساني نيز شنيدني بود: <چون در اين قسمت امكانات بهتري وجود داشته – لابد فضاي نيم متر مربعي براي هر بازداشتي!! – عده‌اي از اراذل و اوباش كه پس از اعزام 145 نفر به كهريزك ، به بندهاي ديگر منتقل شده بودند، اعتراض كردند ولذا مجدداً 25 نفر از آنها به همين بند بازگردانده شدند>! به هر حال مي‌توان حدس زد كه حضور 25 نفر از اراذل و اوباش خطرناك در جمع تعدادي جوان و نوجوان– كه يقيناً همه يا اكثريت آنها قبلاً بازداشتگاه را تجربه نكرده‌ بودند – چه فضاي نا‌امني براي اين جوانان ستمديده ايجاد كرده است. پس بهتر است كـسانـي كــه در دو ماه گذشته، در برابر هرگونه ادعا از تعدي و تجاوز در بازداشتگاه، دچار بي تابي شده‌اند به اين موضوع بينديشند و اگر به نتيجه‌اي رسيدند آنگاه جنايتكاراني را كه 25 <گردن كشِ مفسد> را در يك فضاي 70 متري به ميان 145 جوان فرستاده‌اند به مردم معرفي نمايند.
اما نكته اصلي كه اين يادداشت به آن مي‌پردازد لزوم شناسايي افراد و تريبون‌هايي است كه نقش آنها در خلق پديده‌اي به نام كهريزك و تداوم فعاليت آن، غير قابل انكار است. به نظر مي‌رسد آنچه كه عده‌اي را به قانون شكني، خودسري، جنايت و هزينه‌سازي براي كشور، نظام و مردم تشويق مي‌كند خيال آسوده آنها از حمايت‌هاي چشم بسته برخي افراد و تريبون‌ها يا سكوت ابهام انگيز گروهي ديگر در برابر اين فجايع است. در ميان سكوت كنندگان و حمايت كنندگان، كساني هستند كه براي سكوت يا سخن گفتن خود، توجيهي مقدس مي‌تراشند تا ديگران را نيز به همراهي بـا خويش تشويق نمايند. آنها معتقدند سوء استفاده دشمنان داخلي و خارجي آنقدر خطرناك است كه بهتر است از افشاي برخي جنايات، نابساماني‌ها و كژي‌ها خودداري شود. عده‌اي ديگر نيز هستند كه نفع خود را در تداوم برخي اقدامات مي‌بينند. گروه دوم، خود را در پشت سر كساني مخفي مي‌كنند كه نگران حيثيت نظام هستند و البته با صدايي بلندتر از گروه اول، به منتقدان و افـشـاگـران حـملـه مي‌نمايند. البته نتيجه دغدغه‌هاي گروه اول و فرياد كشيدن‌هاي گروه دوم، يكي است. هر دو گروه خواسته يا ناخواسته، فضايي امن و خيالي آسوده براي متخلفان و جنايت كاران ايجاد مي‌كنند و آنها را مطمئن مي‌سازند كه به بركت وجود بعضي رسانه‌هاي پرخرج و غيرت ورزي طبيعي يا مصنوعي تعدادي از فريادزنان، مي‌توانند به كارهاي خود ادامه دهند. متاسفانه در چنين شرايطي، مدعيان حمايت از نظام، حتي حاضر نيستند احتمال ضعيفي از خطاكاري بعضي ماموران و مسئولان را در نظر بگيرند.
آنها قبل از هرگونه بررسي، به تكرار سخناني مي‌پردازند كه توسط همان خطاكاران ادعا مي شود. در مقابل، افشاگران ‌‌و منتقدان را به باد حمله مي‌گيرند. به اين طريق، راه بر هرگونه انتقاد و اعتراض بسته مي‌شود و اين بسته شدن راه نيز فضا را براي متخلفان، آماده‌تر و مساعدتر مي‌نمايد. <هم صدايي برخي رسانه‌ها با دولت سازندگي و حملات شديد آنها به منتقدان آن دولـت> و <كوتاهي همان رسانه‌ها و تريبون‌ها در انعكاس مشكلات اقتصادي مردم و حمايت بي‌دليل از رفتارهاي سياسي و اقتصادي دولت نهم>، دو نمونه‌اي است كه در 16 سال گذشته هزينه‌هاي زيادي بر مردم و كشور تحميل كرده است اما برخي تريبون‌داران و رسانه‌ها، همچنان بر تعقيب روش موردنظر خود، پافشاري مي‌كنند. اگر امروز جنايت‌ها در كهريزك فرياد همه را بلند كرده است ماموران مربوطه متهم رديف سوم و مسئولان خـواب‌‌‌ا~لـود آنـهـا متهم رديف دوم مي‌باشند. در اين ميان رسانه‌هايي كه رفتار آنها در سال‌هاي اخير، فضاي امن براي متخلفان فراهم نموده است را بايد متهم رديف اول و بلكه مجرم قطعي اين مسائل دانست.
8 سال پيش كه عده‌اي سالخورده از فعالان ملي و مذهبي دستگير شدند، دستگيركنندگان ادعا كردند كه بازداشت‌شدگان، متهم به براندازي هستند.در همان زمان، رئيس‌جمهور و رئيس مجلس به همراه عده ديگري از اصلاح طلبان، فرياد اعتراض برآوردند كه <چرا با دستگيري عده‌اي منتقد سالخورده، چهره‌اي خشن از نظام ترسيم مي‌كنيد؟>‌
بعضي از تريبون‌هاي پرصداي فعلي، آن روز در خدمت كساني قرار گرفتند كه با چشم بسته به تكرار طوطي‌وار ادعاهاي مطرح شده عليه دستگيرشدگان مي‌پرداختند و نوك حمله آنها متوجه اصلاح طلبان بود كه <چرا از براندازان حمايت مي‌كنيد؟> با گذشت چند ماه، همه بازداشتي‌ها آزاد شدند بدون آنكه اتهام براندازي حتي نسبت به يكي از آنها اثبات شود.
در حـوادث اخير نيز همان اشتباه درحال تكرار است به طوري كه مي توان گفت حجم حمله، فحاشي و تهديد نسبت به كـسـاني كه ادعاهايي در خصوص بدرفتاري و تعرض عليه بازداشتي‌ها مطرح كرده‌اند، صدها برابر بيشتر از اخباري بوده كه نسبت به اين فجايع، منتشر شده است. همين ديروز انتشار مصاحبه كروبي در خصوص وضعيت بعضي از متهمان‌ - كه گزارش خبري 20:30 وجود موارد مشابه و متعدد از آن را تاييد مي‌كرد – موجب تذكر كتبي وزارت <ارشاد> به آفتاب يزد و متهم كردن اين روزنامه به تشويش اذهان عمومي شد. آيا با اين وضعيت حق نداريم كه جلوگيري كنندگان از افشاگري را مجرم اصلي بناميم و آنها را نسبت به پيامدهاي خطرناك حمايت‌هاي حساب شده يا ناآگاهانه خود از جنايتكاران، هشيار نماييم؟ كساني كه نسبت به آينده كشور دغدغه‌دارند بايد بدانند در غياب اعتراضات مردمي، بدترين مفاسد، مخفي خواهد ماند و كساني كه فضا را براي منتقدان و افشاگران – حتي اگر افشاگري و انتقاد آنها، با اشتباه و اغراق همراه باشد – نامساعد مي‌كنند شريك جرم كساني خواهند بود كه با روش‌هاي جنايتكارانه خود، جوانان و اقشار گوناگون جامعه را حتي از فكر هرگونه اعتراض، منصرف مي‌كنند.
امروز كه از عزم نظام براي برخورد با جنايات كهريزك سخن گفته مي‌شود بايستي براي كساني هم كه خواسته يا ناخواسته، خطاكاران را در حاشيه امن قرار داده و مي‌دهند تدبيري انديشيده شود. باور كنيد مجرم اصلي اينها هستند، راستي كساني كه با خبر دروغ ابتلاي برخي قربانيان به مننژيت، سعي كردند پرونده آدم‌كشي بعضي‌ ماموران خاطي را ببندند، آيا جرمي كمتر از عاملان ضرب و شتم منجر به قتل دارند؟,