Monday 31 January 2011

حسن شایانفر با نام مستعار معصومی بنیانگذار پروژه "قتل درمانی" در چنگ عزرائیل دست و پا میزند


حسن شایانفر با نام مستعار معصومی

بنیانگذار پروژه "قتل درمانی"

در چنگ عزرائیل دست و پا میزند

حسن شایانفر – برادر معصومی – از تیره ترین چهره های پشت پردهء پروژهء "قتل درمانی" و جنایات معروف به "قتلهای زنجیره ای" است، او پرونده سازِ پروند ه های معروف به" سینماگران"، " نوار سازان"،" پورزند" و " روزنامه آسیا" است، پرونده هایی که سبب تعطیلی دهها نشریه و زندانی شدن و فرار عده زیادی شد. این جنایتکار مسئول مرکز پژوهشهای موسسه کیهان در شرایطی در چنگ عزرائیل جان میکَنَد، که تبهکاریهایش در شخصیت نوچهء خبیثش – پیام فضلی نژاد- باز تولید شده است

به گزارش منتشر شده توسط زندانیان سیاسی دهه شصت شمسی ، شایانفر اولین بار در دهه 60 در کمیته مشترک – زندان توحید- دیده شد. شماری از رهبران و کادرهای حزب توده ایران پس از مدت ها شکنجه های سخت و طولانی برای تماشای مصاحبه های تلویزیون نورالدین کیانوری به سالن طبقه سوم زندان توحید آورده شدند و در آنجا با حسن شایانفر و حسین شریعتمداری روبرو شدند که گردانندگی مصاحبه را عهده دار بودند. درخلال مصاحبه، کیانوری دبیراول حزب توده ایران، چند بار دست چپ خود را که بر اثر شکنجه علیل شده بود به زحمت جابجا کرد. برادر حسن دستور قطع فیلمبرداری را داد و با تهدید به کیانوری دستور داد به هیچ وجه سعی نکند دستش را تکان بدهد. درپایان فیلمبرداری، "برادر حسین" در باره پایان مارکسیسم برای حاضرین سخنرانی کرد."حسین شریعتمداری" همراه با "حسن شایانفر" و فردی بنام "سجاد" بازجوی ویژه احسان طبری بودند.

حسن شایانفر در سال 1363 بخش فرهنگی زندان قزلحصار را دایر کرد و با نام مستعار"معصومی" تواب سازی را شروع کرد. او به بهانه بحث با اغلب زندانیان از نزدیک آشنا شد و فهرستی تهیه کرد که بعدها بعنوان یکی از اسناد برای کشتار تابستان 67 مورد استفاده قرار گرفت.

درکیهان همه او را حاج آقا صدا می زدند. او هم مانند چهره های پنهان که جمهوری اسلامی را در پشت صحنه می گردانند، نه عکس می گرفت و نه مصاحبه می کرد. آدم‌هایی مثل او همه جا هستند و هیچ جا نیستند. برخی چون مجتبی ثمره هاشمی پنهانند تا دولتشان مصدر قدرت شود. کسانی هم مانند اصغر حجازی منشی مخصوص رهبر جمهوری اسلامی و برادر حسن که نقش مهم امنیتی دارند، همیشه پنهانند.

نام حسن شایانفر در دوران قتلهای زنجیره ای چند بار در مطبوعات وقت مطرح شد، اما چهره او همچنان پنهان ماند.مازیار رادمنش پس از خروج از ایران نوشت:

"با روی کار آمدن مهدی نصیری 25 ساله بعنوان سردبیر کیهان و بحرانی که پس از او به وجود آمد، گروهی از دفتر سیاسی سپاه که بخشی از آنها مانند حسن شایانفر و حسین شریعتمداری مدتی را در بازجویی های اوین گذرانده بودند به کیهان آمدند تا آن روزنامه را به روزنامه ای برای مواجهه با مخالفان حکومت بخصوص روشنفکران تبدیل کنند. حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان شد، صفار هرندی معاون مدیر مسوول و سردبیر کیهان شد و حسن شایانفر رئیس "مرکز پژوهش های کیهان". این دفتر که در واقع "بخش اطلاعات ویژه روشنفکران" است؛ برای همه اهل فکر و قلم پرونده ای تدارک دیده است.

تهیه مطالب متعدد تحت عنوان "نیمه پنهان" که بعد ها بصورت کتاب منتشر شد و تاکنون بیشتر از سی جلد آن به بازار آمده و منبع تغذیه خبرهای ویژه کیهان است، توسط مرکز تحت نظارت شایانفر تهیه شد. این خبرها، بتدریج تبدیل به پرونده و سپس برای عملیاتی شدن ـ دستگیری یا ترور ـ به سازمان های مربوطه، ارسال می شد.شایانفر در سالهای پس از انتخابات دوم خرداد، مسئولیت پرونده سازی برای اهل قلم و مطبوعات را برعهده گرفت و به مرکز پرونده سازی علیه مطبوعات و روزنامه نویسان تبدیل شد. این پرونده ها را برای اقدام دراختیار قاضی مرتضوی و اداره معروف به "منكرات" گذاشته می شد.

او كه از شاگردان سعید امامی بود، در سخنرانی خود در كنگره حزب الله كه درواقع كنگره آمادگی برای حضور درانتخابات ریاست جمهوری آینده بود، وعده "قتل درمانی” در جمهوری اسلامی را داد و گفت:

"در بخشهای مهم حاكمیت دو بینش كاملا متفاوت نسبت به مسائل در تقابل هم وجود داشته و دارد كه در طول این سالها مشكلات جدی را ایجاد كرده است. متاسفانه جریانی كه استحاله شده و با بیرون از مرزها پیوند خورده است، در حال فعالیت مستمر است، كه اگر جلو آن گرفته نشود، قطعا با مشكلات بسیار جدی روبهرو خواهیم شد. ما امروز شاهد هستیم كه همان دیدگاه غیرارزشی و مخالف نظام در عرصهی فرهنگ به شدت فعال است و بودجههای دولتی را برای حاكمشدن در جامعه در اختیار دارد. جریانی كه به دروغ میخواست در عرصه هنر و فرهنگ معاندان با نظام را جذب كند، خود جذب آنان شد و ما امروز شاهد موضعگیریها و نوع رفتار مسوولان فرهنگی همگام با معاندان نظام هستیم. تا این جریان وجود دارد و پشتوانهی دولتی را با خود دارد، نمیتوان انتظار رفع مشكلات فرهنگی را داشت و این وظیفهی نیروهای حزبالهی است كه این جریان را بهتر بشناسند و جلو آن بایستند."




Sunday 30 January 2011

به دلیل پایداری زندانیان بازجوها کم می آورند

به دلیل پایداری زندانیان

بازجوها کم می آورند

مطلب تازه ای از بازجویی های مصطفی تاج زاده در سیاهچالهای نظام آخوندکها انتشار یافته که پرده از واقعیات زیادی کنار میزند. مصطفی تاجزاده مینویسد:

در ایامی که مردم با اقدام تاریخی و شعار «رأی من کو؟» پرده ضخیم نظارت نظامی- استصوابی را از صندوق آرا کنار زدند و قدرت خود را به نمایش جهانیان گذاشتند، چشمان من نیز در زندان بر گوشه دیگری از این پرده گشوده شد. به این ترتیب که یکی از بازجوها درباره ضرورت حد و مرزی که انتخابات در جمهوری اسلامی ایران نباید فراتر از آن برود سخن می‌گفت و معترضانه از من پرسید اگر انتخابات آن طور که تو می‌گویی صد در صد آزاد برگزار شود و یک بهایی از دل صندوق آرا درآید، باز هم از انتخابات آزاد دفاع می‌کنی؟

در پاسخ گفتم اول اینکه اگر بعد از 30 سال حاکمیت جمهوری اسلامی، در یک انتخابات آزاد یک بهایی رأی بیاورد وای بر من و تو که نتوانسته‌ایم رضایت اکثریت این ملت را جلب کنیم. در آن صورت به جای زیر سؤال بردن تصمیم و رأی اکثریت مردم، باید از خود بپرسیم مگر ما در این 30 سال با ملت چه کرده‌ایم که اکثریتشان حاضر نیستند به یک نامزد مسلمان رأی بدهند؟ حال آن که مردم در زمان شاه یک مرجع تقلید شیعه را از کنج تبعید برکشیدند و در قلوب خود جای دادند.

همین سؤال و نگرانی تو اعتراف به شکست همه، از جمله خود شماست و نمی‌توان دلیلی واضح‌تر از این بر ناکامی جمهوری اسلامی ایران اقامه کرد. بگذریم از اینکه ادعا و در واقع ‌ترس فوق هیچ نسبتی با ادعای 24 میلیونی آرای آقای احمدی‌نژاد ندارد. اگر واقعاً وی می‌تواند بیش از 50 درصد آرای واجدان شرایط را به دست آورد، چه ترسی از رقابت با هر نامزد دیگر وجود دارد؟

اصل مسأله این است که حزب پادگانی شهامت پذیرش خطا را ندارد و تفاوت اصلی ما و مدعیان حفظ نظام به شیوه نظامی این است. این قبیل سوءظن‌ها در قبال خواست ملت محصول زندگی در یک محیط بسته و در محافل درون‌گروهی است که به دنبال خود، اتخاذ روش‌های قیم‌ مآبانه علیه ملت را می‌آورد و توهم برگزیده بودن گروه خودی و شیطانی بودن جامعه غیرخودی را پوششی «دینی» و «خدایی» می‌دهد. سبزها دچار آن ترسی نیستند که حزب پادگانی را به محاصره درآورده است.

همه ترس‌ها و سوءظن‌ها در قبال آزادی به خاطر مقاومتی است که اکثریت شهروندان در قبال پادگانی‌سازی سیاست، فرهنگ و اقتصاد از خود نشان می‌دهند. همچنان که بارها تأکید کرده‌ام، من و بازجویان در مورد ضرورت حفظ اصل «نظام» اختلافی نداشته و نداریم. تفاوت این‌‌جاست که من گستره نظام را به مراتب وسیع تر از پادگان‌های نظامی می‌دانم و در عصر اصلاحات آموخته‌ام که اعتماد و ایمان به مردم و قرار گرفتن در زیر ستاره‌ باران اعتراض و پرسش آن‌ها چیزی از عمر نظام کم نمی‌کند، بلکه‌ بر عمر آن می‌افزاید. اگر دستاورد انقلاب اسلامی و رهبری آن را جمهوری اسلامی ایران بدانیم (نه نظریه ولایت فقیه که به عنوان یک نظریه فقهی قبل از امام وجود داشته است و پس از او نیز در میان انواع دیگر تئوری‌های فقهی حضور خواهد داشت) و حقوق مردم را پاس بداریم، دغدغه‌ای در خصوص رأی مردم نخواهیم داشت .

حضور من و امثال من در زندان و واکنش سرکوبگرانه در قبال مطالبه مردم ناشی از ترس حزب پادگانی از رأی آوردن مفروض یک بهایی نیست، بلکه آنان نظام برخاسته از انقلاب و استمرار یافته در بیست و هفت سال ماقبل خودشان را بیگانه با اهداف پادگانی خود می‌بینند و به همین سبب از بهایی- صهیونیستی نمایاندن جنبش مردمی و حتی نخست‌وزیر امام ابایی ندارند. به همین دلیل است که نه فقط می‌کوشند فرزندان انقلاب و امام را از گردونه رقابت‌های انتخاباتی حذف ‌کنند، بلکه تلاش وافری مبذول می‌دارند تا آنان را به جرم تلاش برای شرکت در انتخابات و اصلاح مدیریت کشور در زندان‌ها حبس ‌کنند

Saturday 29 January 2011

چرا به کیهان باید مدال داد؟

چرا به کیهان

باید مدال داد؟!

کجکول : کجکول و کجکولی ها از اقدام شایسته و بجای "کیهان" برای هرچه بیشتر رسانه ای کردن اختلافات موجودِ میان دستگاه های مدیریت ایران تشکر میکنند. این اقدام چند فایده دارد به شرح زیر:

اول آن که شکستی برای نصایح "بن علی خامنه ای" است که برای هزارمین بار روسای سه قوه را به وحدت و پرهیز از اختلاف دعوت کرد و کیهان بی اثر بودن رهنمودهای بن علی خامنه ای را به همه نشان داد

دوم آن که " بن علی خامنه ای" در ضمن قبول اختلاف میان سران سه قوه، از آنها خواست که در اتاقهای دربسته بین خودشان مسائل را حل و فصل کنند و از رسانه ای کردن اختلافات بپرهیزند که الحمدلله، کیهان آقای حسین شریعتمداری خودش این اختلافات را با تیتر بزرگ عَلَم کرد و نگذاشت که از چشم مردم مخفی بماند و آب پاکی را روی دست مقام به اصطلاح عظمای بن علی ریخت

سوم آن که کیهان با پرداختن به نامه سرگشاده ریاست جمهوری به روسای دو قوه دیگر و مجمع تشخیص مصلحت و جواب نمایندگان مجلس و مجمع تشخیص در دونامه سرگشاده دیگر به ریاست جمهوری، نشان داد که در ایران امروز هیچکس ، هیچکس دیگر را قبول ندارد و هیچکسی هم برای بن علی خامنه ای تره خرد نمیکند

پس باید انصاف داد که بالاخره کیهان یک کار مثبت انجام داد و باید از حسین شریعتمداری قدردان بود و به او مدال درجه یک لیاقت داد

مقاله مورد بحث را در انتقاد از محمود احمدی نژاد و نمایندگان مجلس و مجمع تشخیص و ... به قلم حسین شریعتمداری - مورخ نه بهمن هشتاد و نه - در زیر بخوانید

انتقاد کیهان از نامه احمدی نژاد

"آيا نامه سرگشاده آقاي احمدي نژاد با توجه به تاكيد ايشان بر ضرورت پيروي از نظرات دلسوزانه رهبري ـ كه وظيفه شرعي و قانوني همه مسئولان است ـ با سفارش اكيد حضرت آقا ناهمخوان نيست؟!"

حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان با انتقاد از نامه هفته گذشته رئیس جمهور نوشت:

1 ـ اين ماجرا، اگرچه نزديك به 16 سال قبل در يكي از يادداشت هاي كيهان آمده بود ولي شرح دوباره آن به مناسبت برخي از مسائل اين روزها، خالي از فايده نيست و هنوز هم خواندني است، درس آموز و عبرت انگيز.

چند صد سال قبل- دوران صفويه- با صلاحديد و تصميم دانشمندان و عالمان ديني، مرحوم شيخ بهايي به نجف اشرف اعزام شد تا از مرحوم مقدس اردبيلي كه عالمي بلندمرتبه و جليل القدر و ساكن نجف اشرف بود براي حضور در ايران و تقويت حوزه هاي علميه دعوت كند. شيخ بهايي كه خود دانشمندي برجسته و بلندآوازه بود پس از رسيدن به نجف اشرف و زيارت مرقد مطهر حضرت امير عليه السلام، بي درنگ به مجلس درس مقدس اردبيلي وارد شد. در اثناي درس، اشكالي به نظر شيخ رسيد و به روال جاري حوزه هاي علميه، ضمن طرح اشكال خويش، پاسخ مقدس را طلبيد. مرحوم مقدس با ارائه دلايلي اشكال شيخ را ناوارد دانسته و پاسخ داد.

مرحوم شيخ بهايي، اشكال ديگري را مطرح كرد و اين بار نيز پاسخ مستند و مستدلي شنيد و در ادامه درس براي بار سوم، اشكال كرد ولي مرحوم مقدس اشكال اخير را بي پاسخ گذاشت، چنانكه گويي براي آن پاسخي ندارد.

فرداي آن روز- و يا بعد از پايان مجلس درس- مرحوم مقدس اردبيلي اشكال سوم مرحوم شيخ بهايي را پاسخ داد.

شيخ پرسيد؛ آيا حضرت استاد بعد از مطالعه بيشتر به اين پاسخ مستدل رسيده اند؟ و مقدس گفت؛ پاسخ اشكال سوم شما را نيز به هنگام طرح آن مي دانستم و در مقابل سوال آميخته به تعجب شيخ بهايي، فرمود؛

ايران در اين روزها با همت عالمان بزرگ ديني به كانون گسترش مكتب تشيع تبديل شده و چشم و گوش جهان اسلام به آن سوي دوخته است و شما يكي از استوانه هاي شناخته شده اين كانون هستيد، و من به عنوان يك طلبه- تواضع و خلوص مقدس را ببينيد- ترجيح دادم مراتب علمي شما در نگاه حاضران برتر از اين طلبه تلقي شود، زيرا بيم آن داشتم كه با پاسخ سؤال سوم شما، اين استوانه ترك بردارد و خداي نخواسته از اين رهگذر به كانون عظيم تشيع ايران كه در آينده نقش سرنوشت سازي در جهان اسلام خواهد داشت، آسيبي وارد شود.

2 ـ مواضع كيهان درباره شخص رئيس جمهور محترم و دولت نهم و دهم كه كارآمدي، فداكاري، پاكدستي، شجاعت و مردم دوستي آن نيازي به شرح و توضيح ندارد. كيهان با استناد به واقعيات محسوس و غيرقابل انكار بر اين باور بوده و هست كه دولت آقاي دكتر احمدي نژاد، يك موهبت بزرگ الهي بوده است و در بسياري از موارد تعيين كننده و سرنوشت ساز نه فقط برتر از دولت هاي پيشين بلكه غيرقابل مقايسه با آنهاست. اين واقعيت نه از چشم دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب دور مانده است و نه از نگاه تيزبين ملت شريف و با بصيرت ايران اسلامي، هجوم پرحجم دشمنان بيروني از يك سو و ابراز ارادت فراگير توده هاي ميليوني مردم نسبت به شخص رئيس جمهور و دولت ايشان از سوي ديگر، گواه صادق و خالي از ابهامي بر درستي اين ادعاست. ضمن آن كه كارشكني نزديك به كينه توزي برخي از مسئولان سابق در كار دولت و دروغ بافي و سياه نمايي آنان نيز بر كسي پوشيده نيست.

شماري از اين عده كه «ورشكستگان به تقصير» نام مناسبي براي آنهاست در جريان فتنه 88 با فتنه گران همسويي آشكاري داشته اند و اين روزها، بعد از رسوايي فتنه گران و برملا شدن پيوند وطن فروشانه آنها با بيگانگان هنوز هم بر طبل توخالي فتنه مي كوبند و...

با اينهمه، دولت جناب آقاي دكتر احمدي نژاد هم، علي رغم برخورداري از امتيازات فراوان و برجسته و در مواردي، منحصر به فرد، خالي از برخي ايرادها و اشكال ها نيست. اگرچه اين ايرادها و اشكال ها در تماميت خود، دولت آقاي احمدي نژاد را فقط چند درجه اندك از نقطه ايده آل پايين مي آورد و در يك برداشت منصفانه بايد اذعان كرد كه با وجود اين ايرادها و انتقادها، دولت هاي نهم و دهم، كماكان برجسته ترين و خدمتگزارترين دولت ها بوده است و الگوي افتخارآفريني از حضور اصولگرايان در رأس قوه مجريه ارائه داده است.

با توجه به نكته فوق، بديهي است نمي توان همه كساني را كه نسبت به برخي اقدامات دولت يا شخص رئيس جمهور محترم انتقادي دارند با كساني كه اساساً از دولت اصولگرا دل خوشي ندارند و سال هاست كمر به مقابله و دشمني با آن بسته اند، يكسان تلقي كرد و آنگونه كه متاسفانه برخي از اطرافيان رئيس جمهور محترم- به هر علت- بر آن اصرار دارند، هر نقدي را هر چند منصفانه و دلسوزانه، به حساب مخالفت با دولت و يا رياست محترم جمهوري نوشت زيرا در اين صورت، «باب نقد» كه به قول حضرت امام- رضوان الله تعالي عليه- «موهبت الهي» است، بسته خواهد شد و به قول خواجه شيراز؛

«چو پرده دار به شمشير مي زند همه را ----- كسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند»

3 ـ روز سه شنبه 5 بهمن ماه جاري، آقاي دكتر احمدي نژاد در اقدامي تعجب آور و غيرمنتظره، نامه سرگشاده اي خطاب به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي منتشر كرد كه بلافاصله با استقبال گسترده و ذوق زدگي فراوان رسانه هاي بيگانه و دنباله هاي فتنه گر داخلي آنها روبرو شد. مفاد اين نامه اگرچه از برخي اشتباهات حقوقي خالي نيست و در آن مواردي از استنادهاي وارد و ناوارد قانوني به هم آميخته اند، ولي يادداشت پيش روي در پي بررسي محتواي نامه ياد شده نيست و اگر به مواردي از آن اشاره مي كند به اقتضاي موضوع اصلي اين يادداشت است يعني چرايي غيرقابل توجيه انتشار آن در شرايط كنوني و حملات تند رئيس جمهور به سران دو قوه ديگر، آنهم در بام رسانه اي كشور كه بازتاب گسترده اي در رسانه هاي بيروني داشت. چه كسي نمي داند كه توهم پراكني درباره اختلاف مسئولان بلندپايه با هدف نااميد كردن مردم از كارآمدي نظام و القاي به هم ريختگي امور كشور، يكي از محورهاي اصلي عمليات رواني پرحجم دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنهاست و بديهي است چنانچه يكي از همين مسئولان بلندمرتبه در شيپور اختلافات آنهم همراه با حمله به ساير مسئولان بدمد، چه بخواهد و چه نخواهد خطاي بزرگي مرتكب شده است و چنانچه اين حملات پايه و اساس محكمي نداشته و يا در مواردي نامحكم باشد، ضريب آسيب رساني آن بيشتر و فراتر نيز خواهد بود.
همين جا بايد اذعان كرد برخي از كارشكني ها در برنامه دولت خدمتگزار مي تواند كاسه صبر رئيس دولت را كه شانه همت زير بار سنگين اجرايي مخصوصاً در شرايط كنوني داده است، لبريز كند ولي از رئيس جمهور محترم انتظار مي رود در اينگونه موارد صبر و حوصله بيشتري به خرج داده و در طرح مسائل حقوقي و قانوني دقت نظر افزون تري داشته باشند.

4 ـ برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد در بخشي از نامه سرگشاده خود آورده اند؛ «در شرايطي كه مهم ترين طرح اقتصادي تاريخ كشور با همراهي قاطبه نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي و با آرامش و همراهي مثال زدني مردم شريف- كه يادآور ايثارگري ها و امدادهاي غيبي دوران دفاع مقدس است- انجام مي شود چه مشكلي حادث شده است كه در كمال تاسف عده اي با اصرار بر موارد خلاف و بدتر از آن مقابله با نصايح و نظرات دلسوزانه رهبري گرانقدر براي كشور مشكل ايجاد مي نمايند.چه بحراني در مديريت بانك مركزي حادث شده است كه اين واحد سازماني دولتي و امور اجرايي آن را مي خواهند از قوه مجريه خارج سازند.» همانگونه كه ملاحظه مي شود، رئيس جمهور محترم نيز با نگاهي كارشناسانه و با درك دقيق از شرايط كنوني كشور زبان به ملامت گشوده اند كه چرا بعضي ها به «نصايح و نظرات دلسوزانه رهبري گرانقدر» بي توجهي كرده و «براي كشور، مشكل ايجاد مي كنند»؟!
اكنون بايستي با عرض پوزش، نظر رئيس جمهور محبوب و مردمي كشورمان را به اين فراز از بيانات رهبرمعظم انقلاب در ديدار كارگزاران نظام با ايشان كه پس از آن ديدار نيز بارها تكرار شده است، جلب كرد.


«من روي اتحاد تكيه مي كنم، اتحاد و همدلي بين مسئولين كشور يك فريضه است، تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است، بخصوص در سطوح بالا. همه به اين توجه داشته باشند... يكي از كارهايي كه دشمن مي كند، بي اعتماد كردن مردم نسبت به مسئولين است، ما بايد مواظب باشيم خودمان جوري حرف نزنيم كه مردم به مسئولين كشور، مسئولين دولتي، مسئولين قضايي، سران قوه مقننه بي اعتماد بشوند كه اين بي اعتمادي ناحق است، دشمن اين را مي خواهد».

آيا نامه سرگشاده آقاي احمدي نژاد با توجه به تاكيد ايشان بر ضرورت پيروي از نظرات دلسوزانه رهبري- كه وظيفه شرعي و قانوني همه مسئولان است - با سفارش اكيد حضرت آقا ناهمخوان نيست؟!

5 ـ رهبرمعظم انقلاب در بيانات ديگري، نسبت به رسانه اي شدن اختلاف مسئولان هشدار جدي داده اند و اين اختلافات را طبيعي و در نشست هاي صميمانه و كارشناسي قابل حل دانسته اند. بعنوان مثال، تصميم مجمع تشخيص مصلحت نظام براي خارج كردن بانك مركزي از چرخه اختيارات دولت كه آقاي احمدي نژاد به حق آن را ناشايست و غيرقانوني دانسته اند، در حالي از سوي ايشان در نامه سرگشاده مورد اشاره مطرح شده است كه تصميم مجمع تشخيص مصلحت با ورود رهبرمعظم انقلاب لغو شده بود بنابراين طرح آن در نامه ياد شده، ضرورتي نداشت. گفتني است كه نظر آقاي احمدي نژاد درباره ضرورت معرفي و عزل و نصب رئيس كل بانك مركزي از سوي رئيس جمهور، يك نگاه قانوني و حقوقي است و كيهان از نخستين روزهايي كه اين تصميم در مجمع تشخيص مصلحت مطرح شده بود به غيرقانوني بودن آن پرداخته و طي دو يادداشت جداگانه در روزهاي 27 آبان ماه و 22 دي ماه با عناوين؛ «استقلال يا سلب اختيار؟!» و «3 پيش فرض خطا درباره بانك مركزي» از ديدگاه دولت دراين باره حمايت كرده بود. اشاره به اين نكته از آن روي است كه انتقاد اصلي متوجه انتشار نامه سرگشاده ايشان و حمله به سران قواي ديگر و نيز برخي از مفاد نامه ياد شده است وگرنه شماري از گلايه هاي آقاي احمدي نژاد -نظير آنچه درباره بانك مركزي آورده اند- را وارد مي دانيم ولي آميختن گلايه هاي وارد و ناوارد و مخصوصاً انتشار رسانه اي آن دور از انتظار بوده و هست. ضمن آن كه دو قوه مقننه و قضائيه و برخي از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در اصولگرايي آنان ترديدي نيست هم گلايه هاي درخور توجهي از آقاي احمدي نژاد و دولت دارند كه اجتناب ايشان از اجراي برخي مصوبات مجلس از جمله آنهاست.

6 ـ و بالاخره گفتني است بيانيه مجمع تشخيص مصلحت نظام در واكنش به نامه آقاي احمدي نژاد و نامه سرگشاده چند تن از نمايندگان مجلس در پاسخ به نامه رئيس جمهور نيز از دايره انتقادي كه دراين يادداشت آمده بيرون نيست، چرا كه رسانه اي كردن اختلافات - صرفنظر از واقعي يا غيرواقعي بودن آنها- به قول آقا بازي در ميدان دشمن است و اين گلايه ها يا پاسخ ها مي توانست با خويشتن داري، بيرون از بام رسانه اي صورت پذيرد