Saturday 26 January 2008

نظام حاکم بر ایران بدترین نوع استبداد–دینی است. شرم آور است که نام دمکراسی برآن بگذارید

جنس قلابی دمکراسی وطنیآقای رئیس جمهور سابق! این "دمکراسی وطنی" که شما مبلّغ آن هستید جنسش قلابی است

مملکتی که در آن حقوق اقلیت ها منتفی است
مملکتی که در آن حقوق اقوام منتفی است
مملکتی که در آن انتصابات جای انتخابات را گرفته
مملکتی که در آن سنگ اسلام به سینه زده میشود ولی بزرگترین مرجع تقلید اسلام تشیع سالیان دراز است خانه نشین شده
مملکتی که در آن آزادی مطبوعات منتفی است و همه مطبوعات دست اندرکار در جو توّابسازانهء حسین شریعتمداری- صفار هرندی در حالت بیوزنی و شناوری به سر میبرند

این چنین مملکتی نه نظامش اسلامی است و نه سیستمش دمکراتیک است
این مملکت با نظام استبداد- دینی اداره میشود که هیچگونه نظام سرکوبگر دیگری در جهان در میزان خشونت و سرکوب "تقدیس شده" به گرد پای آن نمیرسد
جناب رئیس جمهور یزدی، حضرت سید خندان! لطفاً اسم "جمهوری مداحان" را به دمکراسی تحریف مفرمائید

چرا نباید مراسم مهندس بازرگان برگزار نشود



آیت الله العظما حسینعلی منتظری نجف آبادی روزگاری ملقب به لقب "فقیه عالیقدر" بود و رسماً در حقش وصیتنامه جانشینی مقام عظمای ولایت فقیه نوشته شده و به خزانه حضرت ثامن الائمه سپرده شده بود و "امید امام و امت" خوانده میشد... اما با همه این تفاصیل بعد از آن که توسط یک کودتای مرموز خزنده توسط باند خطرناک هیاتهای موتلفه از مسند و مقام خود سرنگون شد، محصور در منزل محقر خویش در قم گردید و از حق تدریس برای شاگردان خود نیز محروم گشت. روز جمعه اعضای نهضت آزادی ایران به قم رفته و باایشان دیدار و گفتگو کردند
آیت الله العظما منتظری با تجلیل از مهندس مهدی بازرگان اظهار داشتند بازرگان منافق نبود که حرف و عملش دو تا باشد. خداوند در ابتدای سوره بقره در دو آیه به مومنین، در چهار آیه به کفار و در سیزده آیه به منافقون پرداخته است
آیت الله منتظری همچنین با اشاره به برخی خاطرات خود گفتند: ما از اول انقلاب گفتیم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. یعنی آزادی مردم . آزادی مردم در رای دادن . در حرف زدن . اما این ها نمی گذارند مردم کسی را که دوست دارند و به او اعتماد دارند انتخاب کنند

ایشان سپس با اشاره به رد صلاحیت های گسترده توسط شورای نگهبان آن هم در سالی که به عنوان اتحاد و ملی و انسجام اسلامی نام گذاری شده است، معنای «التزام عملی به اسلام» را مورد سوال قرار دادند و گفتند ما ابتدای انقلاب گفتیم شورای نگهبان باشد که انتخابات سالم تر و آزاد تر برگزار شود اما امروز نمی دانم بگویم این انتخابات است یا انتصابات


کجکول
التزام عملی به اسلام یعنی سرسپردن بیچون و چرا به نظام ولایت مطلقه فقیه. از ابتدای انقلاب "نام ولایت مطلقه فقیه" حاکم بر ایران را "نظام اسلامی" خواندند. ولی حالا یک "سیدخندانی" از یزد پیدا شده که به سوئیس رفته و میخواهد اسم آن را تحریف کند بگذارد "بزرگترین دمکراسی خاورمیانه !" [از قدیم گفته اند "امان از این یزدی ها – بخصوص وقتی برای سه باره رئیس جمهور شدن خیز بردارند]؛

این فقیه عالیقدر با انتقاد از وضعیت اقتصادی مردم گفتند: اقتصاد از پایه های مهم یک مملکت می باشد اما چندی است که اقتصاد در این مملکت مغفول مانده است
کجکول
در ایران از همان ابتدا گفته شد که اقتصاد مال خر است!؛

کجکول از خداوند منّان برای فقیه عالیقدر آیت الله العظما منتظری سلامتی و طول عمر مسالت دارد. چون همه دارند "توزرد" از کار در می آِیند [ اوستا اکبر گنجی و "سیدخندان" و ...] . حداقل خدا این "یکی" را از مردم ایران نگیرد که گهگاه فتواهای " با حالی" میدهد
.

Friday 25 January 2008

بعد از "اوستا اکبر گنجی"، جناب استاد دکتر خاتمی هم درس دمکراسی در کردند

درسهای دمکراسی در اجلاس داوس

بهمن ماه ۱۳۸۶ خبرگزاري انتخاب
"بر اساس این گزارش به نقل از فوکوس، رييس جمهوري سابق ايران، محمد خاتمي"، روز پنجشنبه در سي و هشتمين "اجلاس مجمع اقتصاد جهاني" در داووس سوييس، در نشستي تحت عنوان "بازگشت مذهب- خطري احتمالي براي كشورهاي سكولاريسم"،گفت ايران، دمكرات‌ترين سرزمين در منطقه خاورميانه است و سپس افزود " ما یزدیها مثلی داریم که میگویند اگر دیوانه ای حرفی زد نباید آن را جدی گرفت و باید از آن گذشت" ؛
کجکول
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران که گویا خود را برای خوابیدن در آب و نمک یک دوره جدید ریاست جمهوری نیز آماده مینمایند در اجلاس جهانی داوس شرکت فرمودند و همان مطالبی را که اوستا اکبر گنجی فرموده بودند تکرار نمودند و در برابر حضار که از هشتاد و هشت کشور جهان به آنجا رفته بودند مطالب بسیار عجیب و حتی گریه – خنده دار زدند. به این دلیل حضار نصف برنامه ایشان خندیدند و نصف دیگر را سرگرم پاک کردن اشکهایشان بودند
آقای دکتر خاتمی در برابر بیست و هفت رئیس جمهور و نخست وزیر و یکصد و سیزده وزیر از کشورهای مختلف که در صندلی مخاصبان نشسته بودند و در برابر هزار و سیصدوهفتاد نفر از روسای شرکتهای بزرگ و معتبر جهان و مجموعاً در حضور دوهزار و پانصدنفر شرکت کننده حاضر درمجلس عنان اختیار از کف داده و فرمودند
ایران بزرگترین دمکراسی خاورمیانه است و دمکراسی ایران با هیچ کشوری در خاورمیانه قابل مقایسه نیست
البته از آنجا که ایشان اهل یزد است و مردم یزد به شوخی و مطایبه معروفند و خود ایشان لقب "سیدخندان" را دارند میتوان فهمید که مقصود ایشان از این شوخی بزرگ خنداندن حضار بوده و البته خود ایشان هرگز به مطلبی که گفته اند باور ندارند. اما حالا که به اینجا رسیدیم چرا ذکر مصیبت نکنیم؟ بالاخره الان ماه محرم است و همه ذکر مصیبت میکنند. آقای دکتر خاتمی هم بی دلیل نبوده که پس از خنداندن مردم خواسته اند آنهارا به گریه بیندازند. بالاخره شنوندگان هم فهم و شعور دارند و فکر میکنند که به چه دلیل آقای دکتر خاتمی مثل استاد اکبر گنجی دم از ایران دمکراتیک میزنند
اما وقتی فکر میکنند میبینند که دکتر خاتمی و اوستا اکبر گنجی پر بَدَک هم نمیگویند
نشانه های دمکراسی وافعاً در ایران کم نیست !! مثلاً همین یک قلم، مردن صدها نفر از هموطنانمان به علت سرمای فوق العاده و فقدان مواد سوختی از یک طرف نشانه بزرگ دمکراسی است
از طرف دیگر مردن عده زیاد دیگری از هموطنانمان به علت گازگرفتگی باز هم یک نشانه بزرگ دیگر دمکراسی است
ما درست نگاه بکنیم میبینیم طفلک این سیدخندان و آن اوستا اکبر راست گفته اند!! این همه نشانه دمکراسی در ایران زیاد است و ما نمی دیدیم
وقتی درست فکر کنیم متوجه میشویم که در دمکراسی آقای دکتر خاتمی و اوستا اکبر گنجی چقدر مرگ را ارزان میفروشند. اصلاً چرا بفروشند، زندگی مردم مفت نمی ارزد ... تعداد اعدامهای ایران در سال گذشته نمونه بالای رشد دمکراسی است
اصلاً کجای دنیا این همه آدم را اعدام کرده اند؟ تازه بریدن دست و پای مردم و انداختن آنان از بالای کوه به حکم مراجع قضائی بالاترین نشانه دمکراسی است
علاوه برآن در کجای دنیا معابد و حسینیه های مردم را با بولدوزر خراب کرده اند و پیروان مذاهب مختلف را گروه گروه در تصادفات قلابی به هلاکت رسانده اند؟ انصاف داشته باشیم اگر اینها نشانه دمکراسی نیست پس نشانه چیست؟ چرا ما همیشه میخواهیم با بدبینی بگوییم که دمکراسی ایران از مردم قبیله های آفریقایی کمتر است؟ خوب در میان مردم آن قبیله ها اشخاص آدمخور بوده اند اما در ایران این همه آدم را که کشته اند تا حالا حتی یک نفر از آنها را نخورده اند. همین دانشجویانی را که گرفته اند و در زندانها آنها را خودکشی کرده اند، هیچکدامشان را نخورده اند بلکه شبانه دور از چشم خانواده های نگرانشان انها را در خاکهای سرد دفن کرده اند که اینها همه نشانه های دمکراسی است
همینهاست که اوستا اکبر گنجی از آن به عنوان نشانه های دمکراسی یاد میکند و میگوید ایران دارای بزرگترین دمکراسی سلطانی است. اوستا اکبر گنجی در توضیحی که برای خوانندگان سایتهای اینترنتی داده اند ثابت کرده اند که دمکراسی ایران از نوع دمکراسی فاشیستی و دمکراسی پوپولیستی و دمکراسی تپلیستی و دمکراسی کپلیستی (به ضم کاف )و این جور دمکراسیهای عقب مانده نیست. یک دمکراسی مخصوص است که دمکراسی رویالیستی یعنی سلطانی است. بالاخره چه فرقی میکند؟ ما چرا اینقدر باید مته به خشخاش بگذاریم؟ دمکراسی، دمکراسی است. اوستا اکبر هم که برای خودش حرف نزده برای این حرف زده که من و شما چیز یاد بگیریم. آقای دکتر خاتمی هم حرف زده تا در اجلاس داوس روسای جمهوری و نخست وزیرها و وزرای هفتاد-هشتاد کشور جهان چیز یاد بگیرند و بفهمند که بهترین راه این است که از دمکراسی ایران الگو برداری کنند که خود این نشانه دمکراسی است

Thursday 24 January 2008

جمهوری اسلامی: نظام سلطانی یا فاشسیستی؟

اکبر گنجی به خوانندگان پاسخ میدهد

پس از انتشار نظریات اکبر گنجی در کجکول به نقل از سایت رادیو زمانه وی ناچار به ادای توضیحات شد

توضیحات او به شرح زیر به نقل از سایت رادیو زمانه است
سایت رادیو زمانه اکبر گنجی تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۸۶

انتشار گزینشی بخش‌هایی از گفت و گوی من با هموطنان ایرانی در دانشگاه تورنتو، واکنش عاطفی برخی از ناقدان محترم را برانگیخت. در آن گفت و گو، ادعاهای زیر از سوی من مطرح شد. بسیار مفید است که منتقدان محترم، با نقد مستدل، نشان دهند کدامیک از این مدعیات نادرست است تا آنها را اصلاح کنم ۱: رژیم حاکم بر ایران ، یک رژیم غیر دموکراتیک و ناقضِ حقوق بشر است۲:رژیم‌های غیر دموکراتیک چند نوع‌اند:- دیکتاتوری‌های نظامی.- دیکتاتوری‌های فاشیستی و توتالیتر.- دیکتاتوری‌های سلطانی
رژیم جمهوری اسلامی، نه نظام فاشیستی و توتالیتر است، نه دیکتاتوری نظامی، بلکه رژیمی سلطانی است. رژیم سلطانی شاه، فقط حوزه‌ی سیاست را سرکوب می‌کرد، اما رژیم سلطانی جمهوری اسلامی علاوه بر حوزه‌ی سیاست حوزه‌ی اجتماعی را هم سرکوب می‌کند.
برخی از زمامداران حاکم بر ایران، فاشیست‌اند و روایت‌شان از دین هم روایت فاشیستی است اما ایجاد نظام فاشیستی دیگر محال است. نه اینکه سودای ایجاد "نظام فاشیستی" وجود نداشته یا ندارد، انقلاب ارتباطات، ساختن جامعه‌ی تک‌صدایی و تک‌ساحتی را ناممکن کرده است.
حتی اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فاشیستی باشد، باز هم یک "رژیم ارتجاعی" نیست، چون فاشیسم، پدیده‌ای مدرن است و در جوامع مدرن (آلمان و ایتالیا و اسپانیا) ظهور کرده است.
اکبر گنجی معتقد است جمهوری اسلامی ممکن است فاشیستی باشد اما ارتجاعی نیست
جمهوری اسلامی، رژیمی ارتجاعی نیست. جمهوری اسلامی یک رژیم بنیاد‌گراست و بنیادگرایی، پدیده‌ای مدرن است. بنیاد گرایی در دوران مدرن، در واکنش به فرایند سریع مدرنیزاسیون، پدید می‌آید. ارتجاعی نامیدن جمهوری اسلامی نادرست است.
بنیادگرایان، عموماً افرادی تحصیل کرده‌اند. بسیاری از رهبران حماس در بهترین دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده‌اند. بمب‌گذاران یازده سپتامبر، مهندسانی بودند که استفاده‌ی از تکنولوژی مدرن را به خوبی در مراکز علمی غرب آموخته بودند. اکثر بنیاد‌گرایان، مهندس و پزشک هستند. ایمن الظواهری، نظریه‌پرداز القاعده یک پزشک مصری است. دکتر بلال عبدالله و مهندس کفیل احمد که با اتومبیل جیپ حامل مواد آتش‌زا به فرودگاه بین المللی گلاسکو در اسکاتلند حمله بردند، کار خود را از سال ۲۰۰۵ در شهرک دانشگاهی کمبریج آغاز کردند. دکتر محمد حنیف یکی دیگر از اعضای پژشکان جهادی، در بریتانیا و استرالیا مشغول به کار بود.
بنیادگرایان علاقه‌ی زیادی به "علوم تجربی طبیعی" و "تکنولوژی مدرن" دارند. "عظمت‌طلبی اتمی" رهبر جمهوری اسلامی را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد. خرید و ساخت سلاح‌های موشکی پیشرفته، با ارتجاع سازگار نیست. اگر در سه دهه‌ی گذشته جهان غرب فروش تکنولوژی مدرن را به ایران ممنوع نکرده بود، اینان هر چه بیشتر و بیشتر تکنولوژی مدرن را به ایران وارد می‌کردند. کما اینکه اینک جامعه ایران را پر از جدیدترین گوشی‌های همراه، کامپیوتر، فکس، ماشینِ سواری و ... کرده‌اند. تکنولوژی مدرن، برساخته‌ای خنثی نیست. زندگی با این تکنولوژی، پیامدهای فرهنگی- معرفتی بسیاری دارد. معماری کنونی ایران، چه ارتباطی به سنت (بازگشت به گذشته) دارد؟ خانه‌های شهر لندن را که دارای قدمت چند صد ساله‌اند، با خانه‌های شهر تهران مقایسه کنید که پس از دو تا سه دهه تماماً تخریب و به مدرن‌ترین شکل ممکن از نو ساخته می‌شوند.
رشد علم در ایران‌: به نوشته‌ی مجله ساینس‌: "بودجه علمی به طور پیوسته از حدود ۲/۰ درصد از تولید ناخالص ملی در سال ۱۹۹۹ به حدود ۵۶/۰ درصد در امسال (۲۰۰۵) در حال افزایش بوده است... خروجی‌های علم از سال ۱۹۹۳ در حال جهش بوده است. در سال ۲۰۰۳ محققان داخل ایران ۳۲۷۷ مقاله ی علمی‌، ۳۰ برابر سال ۱۹۸۵‌، در مجلات علمی منتشر کرده‌اند که این میزان، ایران را در جایگاهی جلوتر از پاکستان و در کنار مصر قرار می‌دهد. از سال۲۰۰۰ میزان همکاری‌های بین‌المللی در رشته‌های شیمی، مهندسی و فیزیک ۳ برابر شده است"1.
نشریه‌ی نیچر هم می‌نویسد: "درصد انتشار مقالات علمی توسط دانشمندان ایرانی در نشریات بین‌المللی طی یک دهه‌ی گذشته چهار برابر شده است. هر چند این رقم هنوز پایین است‌، اما ضریب تاثیر‌گذاری مقالات علمی ایرانیان نیز افزایش یافته است. اما بخش اعظم این بهبود از شمار کوچکی از محققان سرچشمه می گیرد"
2. در سال ۱۹۹۰ ایران بعد از اسراییل بیشترین تولیدات علمی را در خاورمیانه داشته است. بر اساس آمار institute for scientific information در سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰۰۰ مقاله ی علمی از ایران منتشر شده است ، در حالیکه در سال ۱۹۹۵ این رقم حدود ۵۰۰ مقاله بوده است3.
اگر چه نظام حقوقی، تبعیض جنسی ناروایی برقرار کرده است، اما بر اساس شاخص‌های گوناگون، زنان در سه دهه‌ی گذشته در ایران بسیار پیشرفت کرده‌اند. در سال ۱۳۵۵‌، ۲/۱۱ درصد زنان شاغل بودند (یعنی ۴۶۰۰۰۰نفر از ۴۱۱۲۶۳۶شاغل کشور)، اما در سال ۱۳۸۵، ۱/۱۲ درصد زنان شاغل هستند (یعنی ۲۷۸۲۰۰ نفر از ۲۰۴۶۰۰۰۰شاغل کل کشور). طول عمر متوسط زنان به ۸/۷۱ سال افزایش پیدا کرده است. ۸/۷۶ درصد زنان ایران باسوداند (مصر ۴/۵۹). ۶/۳۸‌درصد زنان ایران در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت دارند (ترکیه ۷/۲۷‌، مصر‌۱/۲۰). تعداد دختران دانشجو بیش از پسران دانشجوست. با همه‌ی اینها، وضعیت زنان در ایران، با وضعیت زنان در جوامع توسعه یافته، فاصله ی بسیار دارد. زنان ایران درگیر مبارزه‌ی بی‌امان برای برابری تمام عیارند.
پوشش (حجاب) زنان، مساله‌ای است مربوط به زنان و تصمیم شخصی آنها. زنان ایران در انتخاب سطح و نوع پوشش آزاد نیستند، این یکی از نشانه‌های غیر دموکراتیک بودن نظام سیاسی است. دولت دموکراتیک، همچون جمهوری اسلامی‌، به زور مردم را با حجاب، یا همچون رضا‌شاه، بی‌حجاب نمی‌کند. از سخنان برخی ناقدان محترم این طور استنباط می‌شود که گویی حجاب، علامت ارتجاع است. به گمان من حجاب را نمی‌توان به ارتجاع تحویل کرد. اگر این حکم صادق باشد، در آن صورت‌، هر زنی، در هر جای دنیا، آگاهانه و آزادانه، حجاب فقهی را انتخاب کرده باشد،‌ مرتجع خواهد بود. امروز در نیویورک‌، در محله‌ی یهودیان، زنان یهودی با‌حجابند و کسی آنان را مرتجع نمی‌آمد. تمام مساله این است که دولت نباید در این خصوص که متعلق به حوزه‌ی خصوصی است، دخالت کرده و پوشش خاصی را به دیگران تحمیل کند.
بازگشت به دوران ماقبلِ مدرن، ناممکن است. حتی اگر کسی بخواهد، نمی‌تواند یک جامعه کنونی را به گذشته، مثلاً دوران صدر اسلام، باز گرداند. دولت، یک پدیده‌ی متعلق به دوران مدرن است. ایدئولوژی‌، یک پدیده‌ی متعلق به دنیای مدرن است. بنیادگرایان برای حکومت در دوران جدید، دین را به ایدئولوژی تبدیل کرده‌اند. انقلاب هم یک پدیده‌ی مدرن است. "انقلاب اسلامی"، "دولت اسلامی"‌، "ایدئولوژی اسلامی"‌، "دانشگاه اسلامی"‌، "مجلس شورای اسلامی" ، "بانک‌های اسلامی"‌، و دهها پدیده‌ی مدرن دیگر که فقط یک پسوند اسلامی بر خود افزوده‌اند، اما هیچیک به دورانِ ماقبل مدرن تعلق ندارند.
سطح مدرنیزاسیون ایران، خصوصاً از نظر فکری و فرهنگی، از تمام کشورهای عربی خاورمیانه بالاتر است. "تحمل" جامعه‌ی دینی ایران، بسیار بیش از جامعه‌ی دینی عربی خاورمیانه است. آرای دین‌شناسانه‌ی روشنفکری دینی ایران، کاملاً دگراندیشانه (برخلاف باورهای دینی عموم مسلمین)است‌. با این حال، این آرا در ایران منتشر می‌شود. جامعه‌ی دینی مصر و کویت و سودان، نواندیشانی چون نصر حامد ابوزید و خالد ابوالفضل و عبدالهی النعیم را تحمل نکرد، اما جامعه ی دینی ایران، نه تنها عبدالکریم سروش‌، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و ... را براحتی تحمل می‌کند، بلکه آرای اینان‌، پذیرش بسیار دارد.
کتابهای این افراد با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار یافته است. از سوی دیگر، ترجمه‌ی آثار مدرن به فارسی، طی سه دهه‌ی گذشته رشد چشمگیری داشته است. آثار دکارت، کانت‌، هگل، مارکس، هایدگر، نیچه، فروید، دورکهایم، وبر، هابرماس، رورتی، چارلز تیلور، دریدا، پوپر، هایک، گیدنز، و دهها متفکر مدرن و پست مدرن و فمینیست و غیره به فارسی ترجمه شده و می‌شود. سیمای جمهوری اسلامی تمام فیلم های هالیودی ضدِ آمریکایی را به نمایش در می‌آورد تا نشان دهد آمریکا در چه وضعی قرار دارد.
ترکیه از نظر سطح مدرنیزاسیون از ایران جلوتر است. از نظرِ سطحِ آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نیز از ایران بسیار جلوتر است. اگر ایران در وضعیت ترکیه قرار داشت، بسیار مطلوب بود‌. برای اینکه در آن صورت می‌توانستیم خود را با رقبای اتحادیه اروپا مقایسه کرده و تمام سعی خود را مصروف رسیدن به دیگر اعضای اتحادیه اروپا قرار دهیم.
اگر در هر یک از کشورهای عربی منطقه‌ی خاورمیانه‌، انتخابات کاملاً آزاد و رقابتی و منصفانه برگزار شود، بنیادگرایان پیروز انتخابات آزاد خواهند بود. یکی از دلایل این امر آن است که تنها بدیل حکومت‌های استبدادی سکولار فاسد مورد حمایت آمریکا، بنیادگرایانند که از طریق انواع و اقسام خیریه‌ها در میان توده‌های محروم برای خود پایگاه درست کرده‌اند. این نظام‌ها فاقد بدیل دموکراتند. درایران پس از سه دهه حکومت استبدادیِ فاسدِ بنیادگرایان، تنها بدیل نظام موجود، نیروهای دموکرات مدافع آزادی و حقوق بشر هستند. لذا اگر در ایران یک انتخابات کاملاً آزاد با شرکت تمام مخالفان برگزار شود، نیروهای دموکرات در آن انتخابات پیروز خواهند شد.
وجود پیش‌ شرط‌های اجتماعی دموکراسی (شهرنشینی، رشد باسوادی و تحصیلات عالیه، رشدِ طبقه متوسط، اجماع نخبگان بر سر دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، وجود یک طبقه روشنفکری قوی و...) در ایران، علت پیروزی دموکراتها در یک انتخابات آزاد است. بدین ترتیب اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ارتجاعی است که جامعه را به قرون وسطی عقب رانده است، دموکراتیک شدن چنین جامعه‌ای سودای محال خواهد بود. دشمنی با جمهوری اسلامی نباید به انکار واقعیات اجتماعی منتهی شود.
دینداران در هر دورانی، دین خود را با سطح معرفت و معیشت آن دوران متناسب می‌کنند. ما در دوران تجدد (مدرنیته) و نظام اجتماعی مدرن زندگی می‌کنیم. دینداران هم دین خود را با چنین دنیایی سازگار می‌کنند. نواندیشان دینی، تلاش می‌کنند تا از نظر معرفتی، دینی سازگار با دوران مدرن بسازند. اما بنیادگرایان حاکم بر ایران، به مقتضای قدرت، اسیر پراگماتیسم شده و عملاً مجبور شده‌اند که احکام معارض با دوران مدرن را رفته رفته کنار بگذارند.
آقای خمینی می‌گفت حکومت بر تمام احکام اولیه اسلام تقدم دارد و نظام سیاسی، اگر مصلحت تشخیص دهد، می‌تواند هر حکم شرعی را تعطیل و کنار بگذارد. در ماجرای شطرنج هم آقای خمینی در دهه‌ی اول انقلاب خطاب به یکی از فقهای سرشناس نوشت، بر مبنای دستگاه نظری شما، باید به دوران چادر نشینی و قبایلی بازگشت و تمام تمدن جدید را نابود کرد، اما ما در دوران جدید زندگی می کنیم و باید احکام فقهی را با دنیای جدید سازگار کرد. سازگاری دین با دنیای جدید در نظام اندیشگی آقای خمینی، از طریق "تابع مصلحت‌سنجیِ قدرت سیاسی شدن" به دست می‌آید.
او دولت را دینی نکرد، بلکه دین را دولتی کرد. بنیادگرایان حاکم بر ایران، زندگی ایرانیان را به زندگی "منونایت‌های کانادا" یا "آمیش‌های آمریکا" تبدیل‌نکردند.
فرایند "مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه" پهلوی و جمهوری اسلامی، مسایل بی‌شماری برای جامعه‌ی ایران آفریده است. شکاف طبقاتی همچنان وجود دارد. شاخص نابرابری (ضریب جینی) در حال حاضر حدود ۴۲/۰ است. اگر به فرایند سه دهه‌ی گذشته نگریسته شود، تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود.
مساله این است که در ذهن برخی دو قطبی مدرن‌- ارتجاع به دو قطبی خوب- بد فروکاسته می‌شود. از اینرو تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی فرایند "مدرنیزاسیون آمرانه" را همچنان ادامه داده است، به معنای این است که این رژیم ، رژیمی خوب(دموکرات؟) است. در حالیکه این رژیم، رژیمی خودکامه و سرکوبگر است که می‌خواهد کشور را از بالا آباد کند.
ایران دارای "ساختار جمعیتی جوان" است. حدود هفتاد درصد جمعیت کشور زیر ۳۰ ساله‌اند. بیست و نه سال از انقلاب ۵۷ گذشته است. این نسلی است که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده‌، در آنجا به مدرسه و دبیرستان و دانشگاه رفته و زیر سیطره‌ی تبلیغات یک سویه‌ی ایدئولوژیک رژیم قرار داشته است. اما نه تنها گذشته‌گرا (مرتجع) نیست، بلکه به شدت طالب زندگی مدرن است . سبک‌های زندگی عجیب و غریبی که در میان این نسل رایج است، هیچ نشانی از گذشته‌ی دور ندارد. هیچ آتوریته‌ای (دین، سنت، اخلاق، ایدئولوژی، دولت‌، پدر و مادر) را به رسمیت نمی‌شناسند. اگر مدرن بودن، آنگونه که مارکس در مانیفست کمونیست به تصویر کشیده‌،‌ به معنای "تغییر مداوم"، "نفی مستمر"، "عدم یقین و تلاطم پایان‌ناپذیر"، "منسوخ شدن تمامی روابط تازه شکل یافته"، "از دست رفتن هاله‌ی تقدس"، "دنیوی شدن تمام مقدسات"، "نابودی جذبه‌های ملکوتی"، "به حاشیه رفتن عقاید کهنه و محترم" و "سود عریان" باشد، این نسل به شدت مدرن است.
اینها خصوصیات نسلی است که بنیادگرایان در ایران ساخته‌اند.به تعبیر درست‌تر، اینها "پیامدهای ناخواسته"‌ی مجموعه اقدامات آنان بوده است. داوری ارزشی در این خصوص‌، ربطی به مدعای ما ندارد. این دستاورد، ارتجاع نام نمی‌گیرد، این بخشی از تجربه‌ی مدرنیته است.
انسان آزادیخواه و دموکرات نباید در مبارزه‌ی سیاسی دروغ بگوید. هر کس از راه دروغ به قدرت برسد‌، "حکومت دروغ" تاسیس خواهد کرد.
در زمان شاه، مبارزان به دروغ در تمام دنیا تبلیغ می‌کردند که شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد و چند هزار زندانی سیاسی را به قتل رسانده است.
رژیم جمهوری اسلامی، مخالفان سیاسی و عقیدتی را زندانی و حقوق آنها را نقض می‌کند. زندانیان در دهه‌ی شصت، در بدترین وضعیت قرار داشتند. وضعیت زندانهای امروز ایران نسبت به دهه‌ی شصت بسیار تغییر کرده است. رشد اندیشه دموکراسی و آرمان حقوق بشر، به علاوه‌ی مبارزه‌ی غیر‌خشونت آمیز مخالفان، تاثیر بسیاری در این تحول داشته است.
رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران، به دلیل نقض حقوق اساسی مردم ایران، محکوم است. اما برای محکومیت این رژیم، نباید دروغ گفت و تحولات ساختاری ایران را منکر شد.
می‌توان چهره‌ای کاملاً قرون وسطایی از زنان ایران به تصویر کشید. اما این تصویر ایدئولوژیک (شعور کاذب)، نه تنها هیچ سودی به حال فرایندِ گذار ایران به دموکراسی ندارد، بلکه اهانت به تمام زنانی است که آگاهانه در حال مبارزه برای آزادی و برابری و دموکراسی‌اند.
تورنتو ۳ بهمن۱۳۸۶
پاورقی:
1 اصل مقاله را در اینجا بخوانید.2 برای اصل مقاله رجوع شود به اینجا و اینجا.3 رجوع شود به : Nature 442, 719 - 720 (2006).
در همین ارتباط:
اکبر گنجی :رژیم ایران هرچه هست ارتجاعی نیست

Wednesday 23 January 2008

پیشگیری از تهدیدات سیاسی و فرهنگی از جمله ماموریت های سپاه است

ماموریت سپاه پیشگیری از تهدیدات سیاسی و فرهنگی
خبرگزاری مهر
بیست و سومین همایش سراسری مسئولین ونهمین همایش سراسری هادیان سیاسی سپاه روزسه‌شنبه باحضور نماینده ولی فقیه در سپاه آغاز شد
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار سرلشکر محمدعلی جعفری در نهمین همایش سراسری هادیان و بیست سومین همایش سراسری مسئولان سیاسی سپاه گفت : قدرت سپاه متکی به تجهیزات مادی نیست، بلکه‌ مبنای قدرت در این نهاد بر معنویت و بصیرت دینی استوار شده است رسالت سپاه، فرهنگی ، سیاسی و نظامی است و سپاه باید با عمق بخشی داخلی‌وخارجی با انواع تهدیدات رویاروی نظام اسلامی مقابله نماید
پیشگیری از بروز تهدیدات فرهنگی وسیاسی ازجمله وظایف سپاه و یکی از دغدغه‌های بخش سیاسی سپاه شناسایی عوامل ثبات بخش و تهدیدزدایی از انقلاب و نظام اسلامی است
افزایش روز به روز بصیرت دینی و انقلابی در بین پاسداران باعث خواهدشد تا سپاه رسالت و ماموریت خود را در مقابله با تهدیدات فرهنگی و سیاسی با موفقیت به انجام رساند
http://www.youtube.com/watch?v=vTu7QpziAcY&feature=related
وی در ادامه با اشاره به توطئه‌ها و فشارهای دشمنان در طول سه دهه پس ازپیروزی‌انقلاب‌اسلامی، گفت: تجربه‌ایستادگی ملت بزرگ ایران در برابر تهدیدات توطئه‌ها و فشارهای استکبارجهانی بهترین و مهمترین پیام انقلاب اسلامی ایران است که ملت‌های مسلمان و آزادیخواه جهان را تحت تاثیر قرار داده است. باید با الگوهای مبتنی بر اعتقادات دینی و فرهنگ بومی در همه عرصه‌ها رشد و پیشرفت کنیم
رئیس اداره‌ سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‌نیز در این مراسم نقش‌هادیان سیاسی به عنوان یک مجموعه توانمند در خدمت نظام و مقام عظمای ولایت را در ایجاد بصیرت لازم برای آحاد خانواده بزرگ سپاه و بسیج و خنثی‌سازی توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی موثر دانست
سردار "یدالله جوانی" که در بیست وسومین همایش سراسری مسئولین و نهمین همایش سراسری هادیان سیاسی سپاه سخن می‌گفت، اهداف همایش را حفظ انسجام شبکه هادیان سیاسی و ارائه خطوط کلی و خط مشی‌های متناسب با شرایط زمانی عنوان کرد.
وی بر نقش "بصیرت" در پیشبرد آرمان‌ها و دفاع از انقلاب اسلامی نیزتاکید کرد.
.

Tuesday 22 January 2008


اکبر گنجی حرفهای مشکوک می زند

بهمن ماه ۲ خبرگزاري انتخاب
اکبر گنجی در دیداری سه ساعته با گروهی از دانشجویان و دیگر ایرانیان شهر تورنتو که بخشی از سخنان وی توسط رادیو زمانه منتشر شده، گفت: شرایط ایران با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری «انتخاب»، وی به وضعیت لوله‌کشی آب و گاز و بردن برق و تلفن به همه روستاهای ایران و جاده‌سازی در همه‌ی نقاط کشور و میزان بالای باسوادی بویژه نزد زنان اشاره کرد و گفت: «دوران پس از انقلاب به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با قبل از آن نیست.» وی که پس از آزادی از زندان به خارج از کشور رفته است، گفت: «اگرچه بسیاری از این پیشرفت‌ها جزء سیاستهای پوپولیستی جمهوری اسلامی بوده و هست، اما نمی‌شود این پیشرفت‌ها را نادیده گرفت.»
او پس از اشاره به مثال‌هایی در مورد وضعیت جامعه ایران، پیش و پس از انقلاب، به تحلیل‌های بسیاری از گروههای سیاسی، از جمله چپ‌ها، نسبت به جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب گفت:«بنیاد گرایی یک پدیده دوران مدرن است.»
وی همچنین گفت: اینکه یک عده آخوند قرون وسطایی آمده‌اند و جامعه را برده‌اند به قرون وسطا، اصلا چنین چیزی نیست. الان جامعه‌ی ایران نسبت به تمام کشورهای عربی و خاورمیانه، افغانستان که هیچ،مدرن‌ترین جامعه‌ی کل کشورهای خاورمیانه است و بسیار بستر مناسبی است برای رشد دموکراسی و اگر واقعا در آن انتخابات آزاد برگزار بشود، سرنوشت می‌رود به سوی دموکراسی. چیزی که هست با زور این جامعه را نگهداشته‌اند. ولی به لحاظ تحولاتی که در بطن جامعه به صورت تحولات ساختاری صورت گرفته است، اصلا آن چه در عراق، افغانستان، مصر امکان پذیر است، در جامعه ایران امکان‌ناپذیر است.»
اکبر گنجی در مورد سوژه‌های مورد بحث روشنفکران دینی در ایران درباره‌ی دین و اینکه چنین آزادی‌های بیانی در مورد مسایل دینی در هیچ کشور عربی و خاورمیانه‌ای وجود ندارد، گفت: «بحث‌هایی که در ایران توسط آن کسانی که اسم خودشان را گذاشته‌اند روشنفکران دینی طرح می‌شود، نوع این مباحث را اگر شما در کشورهایی مثل مصر یا عربستان بزنید، سریع اعدامتان می‌کنند. این نشان می‌دهد که در سطح و بطن این جامعه تحولاتی صورت گرفته است که نمی‌شود اینها را نادیده گرفت و آدم یک تصویر کاملا قرون وسطایی و عقب‌مانده از جامعه‌ی ایران بدهد. این واقعیت ندارد.»
گنجی تصریح کرد: جامعه‌ی ایران بعد از این سی سال انقلاب تغییر کرده، است. ما نمی‌توانیم چون با جمهوری اسلامی بد هستیم تحولات جامعه را نبینیم. نمی‌شود چون ایده‌ی من این است، جامعه را نبینم. در این جامعه پیشرفت‌های گوناگونی صورت گرفته است. من به انقلاب ایران خیلی ایراد دارم، ولی این انقلاب مردم را به عنوان «ایجنت» آورده است توی تاریخ. چرا این را نمی‌بینیم؟ و شما الان راجع به همین زن‌ها در همین رژیم نگاه کنید؛ آخر این چه رژیم ارتجاعی‌ای است که وقتی شما به لحاظ آماری نگاه می‌کنید، اکثریت کسانی که در دانشگاه دارند درس می‌خوانند دخترها هستند؟
وی ادامه داد: خب اگر اینجوری بوده، باید دخترها را می‌گذاشتند توی صندوقخانه، قایمشان می کردند و نمی‌گذاشتند بیایند بیرون. اینجوری نیست. ما آمارها را که نگاه می‌کنیم، زن‌ها در جمهوری اسلامی بسیار رشد کرده‌اند. می‌گویم با وضعیت مطلوب نسنجید. اصلا آن یک بحث دیگر است. ولی به لحاظ علمی، پژوهشی بسیاری زن‌ها نسبت به قبل از انقلاب شغل پیدا کرده‌اند. چرا دروغ بگوییم

نظرات كاربران

مبزگردها , مصاحبه ها ,حضور در دانشگاه ها , سخنراني ها , تمجيد شدن ها , با اين و آن عكس گر فتن ها و به اين و آن امضا دادن ها و قيافه آمدن هاي آب دوغ خياري , همه وهمه فريب بود!؟دروغ چرا ؟ ما كه از اول مي دانستيم يك كاسه اي زير كاسه است , اما بيچاره كساني كه باد به كعب ايشان دميده , تصاويرش را بر سر چوب كرده و در عالم خويش او را نماينده دگر انديشان داخل و خارج كشور تصور مي كردند.
فرشاد

اگر اين سخنان واقعيت داشته باشد گنجي براي هميشه از صحنه مبارزه حذف شده است و به ميبدي و ضيا آتاباي پيوسته است

دوستان خوب سروش و جواد
من هم طرفدار گنجی و حکومت نیستم ولی گفته های او در این مورد صحیح است.ایران در زمینه دمکراسی پیشرفتهای قابل ملاحظه ای داشته و نه تنها در خاورمیانه بلکه در بسیاری از نقاط جهان وضعییت نسبتأ !!! بهتری دارد. هنوز به آنجایی که میخواهیم برسیم خیلی فاصله داریم ولی همانطور که گنجی نیز گفته، در مسیر قرار گرفته و چند قدمی برداشته ایم
'
آقای گنجی و امثال گنجی
شما که جایتان خوب است، حرص و جوش ایران را نخورید. بحمدالله ایران نیازی به شما و امثال شما و راهنمایی های شما ندارد.ایرانی یاد گرفته است به هر چه از غرب یا شرق به آنها می رسد به چشم شک نگاه کند و حق هم دارد. ما در طول تاریخ هر وقت چشممان به غرب و کمک آنها بوده است جز خسارت ندیده ام. جز ضرر ندیده ایم. امیدوارم مردم ما تاریخ را فراموش نکنند
سروش

آقاي گنجي

آزادي بيان هست چون دهان را نمي شود بست, هر چه مي خواهيم در صندوقخانه هايمان مي گوئيم چون آزادي پس از بيان وجود ندارد, براي همين هم شما به آمريكا پناهنده شديد و حتما دلتان براي ايران تنگ شده و داريد علامت سازش مي دهيد كه بعيد هم نيست همين روزها در فرودگاه امام دسته گل بر گردنت بياويزند و آقاي شريعت حسينمداري با تيتر درشت در روزنامه دولتي خود بنويسد: فرزند وطن مقدمت مبارك,,,عجب روزگاري است
جواد

جناب گنجی
تمام مدتی که در زندان بودید و اخبارتان را دنبال میکردم در مقابل کسانی که مدعی بودند شما یک فریب بزرگ هستید ایستادم اما وقتی به راحتی به خارج از ایران سفر کردید و گاها از سیاست ها حمایت کردید دیگر شکی باقی نماند که همان هستید که میگفتند.اولابه لحاظ آماری جمعیت دخترها بسیار بیشتر از پسرها میباشد.در ثانی جناب گنجی بعد از یک ربع قرن ذوق نکنید که "زنها نسبت به قبل از انقلاب رشد کرده اند"در این سالهای طولانی که گذشت با توجه به رشد و سرعت تغییر جهان زنهای ایرانی هنوز اندر خم یک کوچه اند.تا آنجا که حتی از حق انتخاب پوشش خود محرومند و در دادگاهها در مقابل مردان کوچکترین حقی برای تعیین سرنوشت خود ندارند.

جناب گنجی
چرا مارا با افغانها و عربها مقایسه میکنید و دم از آزادی بیان میزنید ؟!!!اگر چه راست گفتید ما در حقیقت کمی از طالبان جلوتر هستیم .شما البته مدتی در زندان بودید و طبعا شرایط زندان تاثیرش را بر روح و روانتان گذاشته.لذا بیش از این نمیتوان انتظار داشت

Friday 18 January 2008

آش، شيريني و شربت آلوده به خواب آور قوي- سخنرانی و مداحی

اجتماع میلیونی در حسینیه اعظم زنجان


سیدمحمدجواد غم‌ پرور عضو هیئت امنای مسجد حسینه‌ اعظم زنجان گفت

‬سال گذشته هشت هزار راس گاو، گوسفند و بز از سراسر کشور و ایرانیان مقیم خارج، به دسته‌ عزاداری حسینه اعظم زنجان اهدا شد.

گزارش خبرنگار مهر در زنجان
روز هشتم محرم شهر زنجان
اجتماع میلیونی در دسته حسنیه اعظم زنجان جلوه ای خاص از عشق و وفاداری مردم به خط سرخ شهادت و قیام کربلا است. مردم از نقاط کشور و حتی بسیاری از کشورهای خارجی برای شرکت در این حرکت میلیونی به شهر زنجان می آیند تا خود را در دریای خروشان عزداران ابا عبدالله بیابند.
حضور مداحین شهیر و بزرگی همچون حاج اصغر زنجان، استاد ولی الله کلامی، حاج جواد رسولی و دیگران جلوه ای خاص به عزداریهای حسینه اعظم داده است به گونه ای که امروز در اقصی نقاط ایران آوازه این افراد به گوش می رسد


برگزاری مراسم ماه مبارک رمضان که به صورت اقامه نماز جماعت ،سخنرانی و مداحی می باشد

پخش اینتر نتی مراسم عزاداری و غیره به سراسر جهان و در بخش مذهبی برگزاری مراسم دعا و عزاداری و اعیاد ائمه طاهرین علیهم السلام و سخنرانی در حد توان، برگزاری مراسم با شکوه دهه محرم و دسته عزاداری شب تاسوعا
که تنها برای این مراسم حدود 45 روز تا دو ماه برنامه ریزی و جلسات متعددی برگزار می شود
"جهت اطلاع" جمهوری اسلامی5شنبه
از چهارمحال و بختياري خبر ميرسد اخيرا افراد سارق با سواستفاده از ايام عزاداري در دهه محرم اقدام به توزيع نذورات آلوده به مواد بي هوش كننده و خواب آور در منازل نموده و بدنبال آن اقدام به سرقت طلاجات زنان ميكنند. معاون اجتماعي و ارشاد نيروي انتظامي چهارمحال و بختياري با اعلام اين خبر به خانواده ها هشدار داد نذورات خوراكي افراد غريبه و ناشناس را قبول نكنند. سرهنگ پاسدار محمدرضا رمضاني گفت اين سارقان نذوراتي همچون آش شيريني و شربت آلوده به خواب آور قوي و همچنين مواد بيهوش كننده را در برخي منازل توزيع نموده و پس از مدتي وارد اين منازل شده و اقدام به سرقت طلاجات زنان نموده اند. وي گفت ماموران انتظامي بدنبال شناسايي و دستگيري اين سارقان هستند..

چاه مصنوعي هوشمند


نخستين چاه هوشمند مصنوعي خاورميانه در ايران

چاه مصنوعي مذكور، ‌نخستين سيستم شبيه ساز در خاورميانه مي باشد
سرويس پژوهشي خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا

فن‌آوري هوشمند يكي از فن‌آوري‌هاي نوين و در حال توسعه در جهان است. هدف نهايي اين فن‌آوري آن است كه اتفاقات درون چاهي به طور مداوم مورد پايش قرار گرفته و لحظه به لحظه به بخش پرداشگر منطقه‌يي فرستاده شوند تا در اين بخش پردازش‌هاي لازم بر روي داده‌هاي خام صورت گيرد نتيجه اين پردازش‌ها به بخش مديريت گزارش و تصميمات و استراتژي هاي لازم اتخاذ شده و به صورت دستورالعمل‌هايي به درون چاه ارسال مي‌شود و به اين ترتيب به كمك فن‌آوري هوشمند، فرايند مديريت به طور مداوم انجام مي شود
در نخستين پروژه از اين طرح، با عنوان «طراحي و تهيه نمونه اوليه پويانما در اندازه سانتيمتري و ساخت چاه مصنوعي كنترلي در سطح زمين» كه توسط شركت پژوهشگران نانوفن‌آوري در مكان طرح جامع در حال انجام است، تمركز بر چگونگي داده گيري درون چاهي و پردازش آنهاست. اين فعاليت از دو بخش تهيه و طراحي نوعي ابزار اندازه‌گيري درون چاهي و ساخت يك چاه كنترلي بر روي زمين به عنوان بستر مناسبي براي انجام آزمايشات بخش اول تشكيل شده است فاز طراحي، ساخت و نصب چاه مصنوعي اين پروژه به اتمام رسيده است

چاه مصنوعي مذكور، ‌نخستين سيستم شبيه ساز در خاورميانه مي باشد
به لحاظ رعايت شكل ظاهري و شبيه سازي بهتر اتفاقات درون چاهي، اين سيستم به صورت عمودي ساخته شده و ارتفاع هر خط آن، در حدود 6 متر است
مذاكراتي با مديريت‌هاي عملياتي انجام شده و پژوهشگاه درصدد است تا اين فن‌آوري را در چند چاه به صورت واقعي عملياتي كند


توضيح آيت‌الله‌ بهجت درباره قمه‌‌زني

فيلم توضيحات آيت الله بهجت درباره قمه زني
خبرگزاري فارس: در پي رد جواز قمه زني از سوي آيت‌الله بهجت فيلم توضيحات اين مرجع تقليد منتشر شد

به گزارش خبرگزاري فارس و به نقل از دفتر حضرت آيت‌الله بهجت، اين مرجع تقليد در پاسخ به استفتائي، مطالب منسوب به وي درباره تقدس خون قمه زنان و جواز اين بدعت را رد كرد. متن كامل اين استفتا و پاسخ آيت الله بهجت بدين شرح است: «محضر مبارك مرجع بزرگوار، حضرت آيت‌الله العظمي بهجت(دام ظله العالي) سلام عليكم؛ به استحضار مبارك مي‌رساند، مدتي است يك لوح فشرده (سي دي) با عنوان «حقيقت مظلوم» در ارتباط با فتواي مرحوم اصفهاني به وجوب قمه‌زني، تكثير و توزيع گرديده و در آن با نقل قول و انتساب مطلبي به جنابعالي در راستاي تقدس خون قمه‌زنان و وصيت حضرت‌عالي براي همراهي در كفن و قبر خود بهره‌برداري نموده و در اين مطلب استناد به حضرت‌عالي نموده‌اند، مستدعي است در جهت تنوير افكار مقلدين حضرت‌عالي نسبت به صحت و سقم مطلب مزبور اعلام نظر نماييد. باتشكر، جمعي از مقلدين حضرت‌عالي، تهران، مسجد امام موسي‌بن جعفر(ع) پاسخ باسمه تعالي آن چه بنده نقل كرده‌ام، مخالفت مرحوم استاد آقا سيد ابوالحسن اصفهاني (رحمت الله عليه) با عمليت قمه و آن كه تا آخر هم مخالف ماندند و هيچ اجازه ندادند. اما بنده چنين لباس خون آلودي ندارم و چنان وصيتي هم نكرده‌ام» انتهاي‌پيام/ص

Thursday 17 January 2008

فاجعه خرافات در جمهوری مداحان
سيدمحمودفرجامی خراسانی به نقل از سايت دبش

حضرت حاج منصورارضی، در میانه دعای عرفه امسال، به قالیباف حمله کرده و او را با عمر سعد مقایسه کرده و شهرداری تهران را با جوی طویله ری.

این ماجرا و امثال آن فقط در حکم سر کوه یخی ست که از آب بیرون است و این اندکی که دیده می شود، در حکم نشانه و قراولی هراس آور از فاجعه خوف انگیزی است که در زیر و ظهر آن نهان است.

سر این کوه را نه می توان برید و نه اینکار فایده ای دارد، باید به فکر کل آن بود. چطور بوجود آمد؟ چرا روان شد؟ به کدام سو می رود؟ چه می توان با آن کرد؟

پیش از هر چیز من باز هم تکرار می کنم که اگر مثلا انقلاب ایران – در یک برآیند کلی- روحانیون را مصدر کارها کرد، انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری انقلاب دومی ست که مداح ها را دست بالا می نشاند.

در همان ایام پس از چهارم تیر 84 کذایی هم در یادداشتی این موضوع را نوشته و از جمله در آن اشاره کرده بودم که اگر یک زمانی نوحه خوان پامنبری و مجلس گرم کنِ آخوند بود، چند سالیست که این رابطه برعکس شده و الخ .

هنوز هم فکر می کنم آن تحلیلم درست بوده و به برکت این لینکهای مستقیم، می توان آن را دید و ای بسا ارزش پیشگویانه هم داشته باشد!

در این دو سالی که گذشت من البته چیزهای بیشتری دیده و شنیده و خوانده ام. مثلا کمک های میلیاردی شهرداری تهران در آن ایام به برخی هیات های خاص مذهبی و به مداح های همسو -که بعضی با افتخار سند شده اند و بسیاری صاحب ناراضی قربه الی الله، هبه- و نیز کیسه گشاده سازمان فرهنگی هنری وقت که به جای ژیگول بازی هایی مثل سینما و تئاتر و موسیقی و نقاشی، میلیاردها تومان را به صرف ادعای موعود شناسی، برای موسساتِ اینچنینی در قم و تهران و اصفهان و مشهد صرف کرده و همچنین همسو کردن امکانات زیباسازی و مبلمان شهری با سلایق خرافی ترین اقشار جامعه و عمرکشان گیران و "حسین اللهی"ها؛ فقط چند قلم از کارهای آقایان در ایامیست که تهران را در دست داشتند.

البته اینکه با کدام مجوز قانونی و اخلاقی و حتی شرعی، پولی که مال مردم این شهر بزرگ است صرف چنین کارهایی شده، از آن مقولاتیست که در فرهنگ درخشان ما جزو دسته "صلاح مملکت خویش خسروان دانند" است! همینطور است فضولی در باب اینکه این چه نهادهای مردمی و خودجوش و غیروابسته ایست که تا حرف تاریخ شیعه و نهادهای غیردولتی می شود حضرات به آن می نازند، اما علی رغم اینکه هر سال با کمک های واقعی مردم مراسم مذهبی به خوبی برپا می شود، میلیاردها تومان از هزینه های جاری مملکت و پایتخت باید صرف حضرات مداح و دسته شان شود؟

همچنین سوالهایی از این دست که نحوه توزیع این پول عظیم در نهادهایی که اصولا سازمانی ندارند چه فسادی به بار خواهد آورد هم به ما نیامده...من در مورد هیچکدام از این مسائل سوالی ندارم، شما هم نداشته باشید؛ چرا که اصولا این سوالات مشابه سوالات دیگری هستند که در نهایت به نقاط حساس و اساسیِ کل سیستم برمی گردند و اصولا هیچ سیستمی هم از این موضوع خوشش نمی آید.

حرف من درباره این است که شهردار سابق و اعوان و انصارش با ارتباط و تعامل سازمان یافته دقیقی توانستند شبکه (یا بزرگترین شبکه) مداحی کشور را با خودشان همگام کنند و به این ترتیب سررشته مهندسی و حتی شستشوی افکار بخش وسیعی از متدینین کشور را به دست بگیرند.

مداحان اولین وظیفه شان به غلیان درآوردن احساسات مردم است و چه فرصتی بهتر از اینکه بتوان القائات سیاسی را در هنگامی که مردم با میل خود، عواطف و احساساتشان را دست دوستان داده اند، باوراند؟ به خصوص اگر هاله ای از خاص بودن و تقدس و نظر کرده بودن به دور دوستانِ تلقین گر تنیده شده باشد؟ آن هم در وضعیت یک بام و دو هوایی که با (سوء؟!) استفاده از شعارِ رسمیِ عدم جدایی دین از سیاست، یک سخنور مذهبی می تواند همچون یک سخنگوی حزبی از سیاست حرف بزند، اما پیگیری حقوقی و حتی شرعی مدعیات و توهین ها و تهمت هایش در حکم بر سر دار کردن منصور است!

استفاده از شبکه های مذهبی برای پیشبرد اهداف سیاسی البته از ابتدای انقلاب سابقه دارد، اما هیچگاه اینقدر سازمان یافته، پرهزینه، تندروانه و ویرانگر نبوده است. به خصوص اینکه احمدی نژاد و یارانش – که چه در دوران شهرداری و چه قبل از آن با هم بوده و هستند- هم درک درستی از افکار عمومی قشر مذهبیِ فرودست جامعه دارند و هم خود احمدی نژاد در بکارگیری رسانه ها و بازی دادن رسانه ای نبوغ حیرت انگیزی دارد.فراموش نکنیم که احمدی نژادی با رسانه ای به نام تلویزیون که در معرض دید همگان است و بسیاری از مخاطبانش، مخاطب سایر رسانه ها هستند، توانسته است خود و دولتش را مظلوم، منطقی، صرفه جو، فراجناحی -و خلاصه هر طور که خود خواسته- نشان دهد. او همان ابرمرد رسانه ای است که توانست از افتضاحی به نام واقعه دانشگاه کلمبیا به مدد بازی های رسانه ای، چنان حماسه ای بسازد که مخالفان خود را نیز وادار به تحسین کند... و طبعا آنهایی که در حضور عموم و اغیار چنین ماهرانه عمل می کنند، با رسانه ای خصوصی تر و مخاطبانی خاصتر و در حالاتی مخصوص، یعنی با استفاده از همان چیزی که من شبکه مداحی می خوانمش، ده ها و بلکه صدها برابر مخاطبانِ "دل داده" خود را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهند.خاطرم هست که در زمان شهرداری احمدی نژاد، برای چند روزی به مشهد رفته بودم. یکی از آشنایان فوت کرده بود و برای رفتن به مراسم خاکسپاری، با چند پیرمرد مذهبی، نیم ساعتی همسفر شدم. بحثشان بی جهت کشید به شهردار تهران که "می گویند خیلی کار می کند." آنها آنقدر جدی در مورد کاری و مخلص و بی ریا و پاک و با ایمان بودن و حتی پروژه های انجام شده به ید با کفایتِ شهردار وقت صحبت می کردند که گویی دست کم در مورد چند شهردار تهران تحقیق های مبسوطی کرده اند! در حالی که هیچ کدام از آنها از ابتدای دوره شهرداری احمدی نژاد اصلا به تهران نرفته بودند. (و تازه اگر هم می رفتند بعید بود پروژه هایی که شهروندان تهرانی قادر به دیدن آنها نبودند را دیده باشند!) ته و توی کار را که درآوردم مکان این "می گویند"ها مجالس روضه و نوحه درآمد.

از این نمونه ها بسیار بود و در هنگام انتخابات و به خصوص آن موقع که وقت تخریب هاشمی رسید، قدرت مخوف این شبکه بیشتر نمایان شد. آنجا که نه فقط حرمت هاشمی که حتی روحانیون بلند پایه و مورد تایید همه جانبه نظامی چون جوادی آملی هم شکسته شد.

با روی کار آمدن دولت نو، جمهوری واقعی نوحه خوان ها آغاز شده است و صدها برابر بیش از پیش، پول و امکانات در اختیار این گروه کوچک قرار گرفته است. حالا نه فقط مداحان در سیاستهای کلان دخالت های ارشادی می کنند، بلکه دولت جدید تا آنجا که توانسته مدیران و مسوولان مهم را از میان "هیاتی"ها انتخاب کرده و می کند و این یعنی تاثیر مستقیم شبکه مداحی کشور بر سیاستهای کلان کشور و اجرای آنها.

گذشته از این کل مملکت هم به صورت هیاتی اداره می شود و این "سیستم" که برای برگزاری یک مراسم خودجوش "عادی"، اما برای تبدیل شدن به فرهنگ کار و اداره مملکت یک "فاجعه تمام عیار" است، به سرعت فراوان در حال ریشه دواندن در تمام ارکان جامعه است. قاعدتا منظورم تمام مداحان جامعه نیست و بیشتر همین شبکه معدود اما بسیار قدرتمند به سرکردگی افرادی مثل حاج منصور است؛ والا ای بسا که در میان این قشر آدمهایی اهل ادب و ادبیات و اخلاق هم باشند.

در دو دهه اخیر نه فقط سکان جریان مداحی در کشور ما به دست کسانی افتاده که طور دیگری فکر و عمل می کنند، بلکه بسیاری از جریان های سیاسی هم وزن و اعتباری برای فعالیت های هیاتی –از سرهیات ها و مداحان گرفته یا میلیشای جنبی برخی از آنها- قائل شده اند و گویی که مثلا نفس اظهار نظرهای سیاسی حاج منصور اشکالی ندارد، اما نوک پیکانش به جایی نشانه رفته که نباید می رفته!

البته تا تفکر اینطور باشد، این جریان هم به همین گونه عمل خواهد کرد. گیریم اینبار قالیباف سر کیشه را شل تر کند، قُدی اش را کنار بگذارد، درصدی از مناصب را برای نوچه های حضرات کنار بگذارد و... خلاصه بتواند دل حضرات را بدست بیاورد و نوک پیکان را به سمت دیگری برگرداند. اما این چاره کار نیست.چه قالیباف و دسته اش، چه اصلاح طلبان و چه روحانیت سنتی امثال هاشمی و دیگران و چه هر گروه دیگری که در کنار منافع جناحی، ذره ای دلش برای کشور و دین بسوزد، واقعا اگر می خواهند این درد را درمان کنند باید چاره ای اساسی بیندیشند. این قشر نه فقط در سیاست و اقتصاد و مدیریت و حکومت دارد فاجعه به بار می آورند، بلکه در خود دین و مذهب هم کم مصیبت به بار نیاورده اند.

مهمترین آن همین رواج خرافات مذهبی که زمینه سازان آن مداحان هستند.

نمی خواهم راه حل های "خودعلامه بینانه" بدهم ولی فکر می کنم قطع یا کم کردن تدریجی کمک های نقدی و غیر نقدی به مداحان و هیات مذهبی یکی از کارها در این زمینه باشد. مردم و مومنین خودشان از پس دخل و خرج مراسم های مذهبی شان همیشه برآمده اند و این کمک هایی که رسم شده شهرداری ها و نهادهای دیگر می کنند، بیشتر باعث شر در هیات ها می شود تا خیر.اصلاح طلبان و روشنفکران دینی هم باید روشنگری های فکری خودشان را به جای سیاست و فلسفه روی دین مترکز کنند و به جای لاس زدن با عوام مذهبی، دست کم به اندازه مسیح مهاجری، که در روزنامه اش صراحتا قداست مسجد جمکران را زیر سوال برد، شهامت داشته باشند. روحانیون هم که خودشان از همه بهتر می دانند برای سرجای خود نشاندن این گروه پرمدعا چه کنند.می ماند من و شما که کافیست نگوییم "من میرم پای دعاش حال کنم، چی کار دارم به این کاراش؟" روی نوک کوه یخ که نمی شود همینجوری اسکی بازی کرد؟ می شود؟!

Wednesday 16 January 2008

برای حجت الاسلام "فکلی" شهرهء حوزه ها و کاندیدای مجلس

با پوزشخواهی از حافظ

زلف برباد مده ؛ تا ندهی بربادم"
جور بسیار مفرما که خراب افتادم
فکلی!! شهره شهری تو به این هیکل و ریش
عشوه های تو، در آخر، ببَرَد بنیادم
اوستادی تو در آدمکشی و خونریزی
رفته از ظلم ِتو، تا اوج ِفلک، فریادم
یاد باد آن که شبی "حاج سعید" از سر شوق
گفت شادم ، که در این ملک ِعجم، جلادم
من به قم بودم ، و از مدرسهء حقانی
شیخ فلاح شد، از لطفِ ازل؛ صیادم

جعد و خال و خد و خطی به من از دور نمود
دانه ای دیدم و چون مرغ به دام افتادم

کردم از خون، سرانگشت ِدودستم ، رنگین
تا بدانند که سرسلسلهء بیدادم
خلق گفتند "چرا خون خلایق ریزی؟"؛
چکنم فن دگر " یاد نداد استادم"؛
واجبی خوردم و رفتم به دَرَک، از در ِ گور
ای شما "حوزه نشینان" مبرید از یادم
چون به "مجلس" بنشستید ، دمی از سر ذوق
بنمائید به نفرینی و فحشی شادم

بازهم حسین اژدها کیهانی توزرد از کار درآمد

فرار مديرمسئول كيهان از مناظره با تاج‌زاده

نوروز: انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه كاشان قصد داشت تا در برنامه مناظره اي با حضور آقایان دكتر سيد مصطفي تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و حسين شريعتمداري مدیرمسئول روزنامه کیهان، موضوعات جاری كشور و عملکرد دولتهای اصلاحات و دولت نهم را به بررسي و تحليل بگذارد.سید مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت پس از قبول دعوت اعلام کرد که علی رغم فشار کاری با توجه به مباحث جاری پیرامون انتخابات مجلس هشتم، هر تاریخ و زمانی را که شریعتمداری قبول کند و وقت دارد، مورد قبول وی است و حتما می آید.در ابتداي امر وظيفه دعوت از آقاي شريعتمداري بر عهده بسيج دانشجويي بود که به دلایلی از ادامه همكاري منصرف شد.انجمن اسلامي بر آن شد تا با دعوت مستقيم از آقاي شريعتمداري اين برنامه را برگزار نمايد که متاسفانه آقاي شريعتمداري بعد از حدود 3 ماه از ارسال نامه دعوت و پس از تماسهای تلفنی مکرر، در آخرین تماس تلفنی که اعضای انجمن اسلامی از وی خواستند که هر زمانی را که تا پایان سال ایشان وقت برای این جلسه دارد مناظره در همان روز برگزار می شود، اعلام نمودند که به دلیل فعالیتهای رسانه ای و اطلاع رسانی در روزنامه كيهان هیچ وقتی برای این برنامه ندارند و حضور در مناظره با تاج زاده را منتفی خواندند.

جزئیات فرار شریعتمداری از مناظره با تاج‌زاده به روایت انجمن دانشگاه كاشان

نوروز: در پی فرار «حسین شریعتمداری» مدیرمسؤول روزنامه «كیهان» از مناظره با دكتر تاج‌زاده، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان كه پیشنهاد این مناظره را داده بود، اطلاعیه‌ای بدین شرح صادر كرد:به نام خدادر پی درج خبر عدم پذیرش مناظره توسط آقای شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان با آقای دکتر سید مصطفی تاج زاده و حواشی آن در دو روز اخیر مطالب زیر به جهت تنویر افکار عمومی بیان می شود:1-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان در نامه ای به شماره 260/ك/86 در تاریخ 26/8/86 از آقای شریعتمداری پس از آنکه بسیج دانشجویی به علت آنچه ایشان مخالفت شورای بسیج خواند از برگزاری برنامه مناظره انصراف داد، دعوت به عمل آورد که در برنامه مناظره با دکتر تاج زاده شرکت کند. این در حالی است که انجمن اسلامی هیچ گاه از آقای شریعتمداری دعوت به سخنرانی نکرده است و اساساً مطلب عنوان شده در روزنامه کیهان مبنی بر اینکه انجمن اسلامی از ایشان دعوت به سخنرانی کرده است صحت ندارد. ضمناً در تمام تماسهای تلفنی، این مطلب به سمع مدیر دفتر آقای شریعتمداری به طور مشروح رسانده شده است.2-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان بدون هرگونه غرض ورزی سیاسی و در راستای نشر اخبار، این خبر را برای خبر گزاری ها و چند روزنامه ارسال نمود که تنها سابت نوروز به درج آن اقدام کرد. اینکه چرا و به چه علت دیگر خبرگزاری ها و روزنامه ها از درج این خبر خودداری نمودند را رها کرده و از سایت نوروز جهت انتشار این خبر تشکر می کنیم.3-بر فرض آنکه ما در تماس هایمان مطلب را به آقای شریعتمداری نادرست منتقل کرده باشیم و به نوعی تمام این حواشی ناشی از نوع سوء تفاهم باشد طی همین اطلاعیه رسماً از جناب آقای حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان دعوت می کتیم تا در هر زمانی که ایشان مناسب بدانند در تمام طول سال تحصیلی به مناظره با دکتر سید مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی پیرامون مسائل داخلی کشور و بررسی عملکرد دولت خاتمی و دولت احمدی نژاد شرکت فرمایند.به امید ایرانی آزاد و آبادانجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان

Tuesday 15 January 2008

خبرهای جديد از آمريکا

تفرقه و نابودی
«A Plan to Devide and Desolate Theology»
Bob Wood Words
منبع خبر- خبرگزاری فارس.
در آمریکا کتابی به نام است که در آن مصاحبه مفصلی از دکتر مایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا
و عضو مهم بخش شیعه‌شناسی سازمان سیا منتشر شده است. وی در این مصاحبه اسرار از تکان‌ دهنده‌ای پرده برداشته است.
به گزارش شیعه نیوز به نقل از خبرگزاری فارس در آمریکا کتابی است که در آن مصاحبه ی مفصلی از دکترباب وود وردز عضو مهم بخش شیعه شناسی سازمان سیا ومایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا منتشر شده است. وی در این مصاحبه از اسرارتکان دهنده ای پرده برداشته است و اعتراف کرده است در این سازمان مبلغ 900 میلیون دلار برای سازمان دهی مبارزه با تشیع اختصاص یافته بوده است.
خلاصه مصاحبه ی وی چنین است:
انقلاب ایران ضربه های اساسی به سیاست ما در حاکمیت در کشورهای اسلامی وارد ساخت. پس از ناکامی ما در چند سال اول انقلاب برای کنترل آن و رشد روزافزون بیداری اسلامی و گسترش دامنه ی نفرت علیه غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابی در شیعیان کشورهای مختلف بالاخص لبنان، عراق، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلند پایه ی سیا دور هم جمع شدند. در این جلسات نماینده ی سرویس مخفی مشهور انگلیس نیز شرکت می نمود؛ زیرا انگلیس تجربه ی وسیعی در مطالعه روی کشورها را دارد. در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که انقلاب ایران فقط نتیجه ی طبیعی سیاست های شاه نبوده است، بلکه در باطن عوامل و حقایق دیگری نیز وجود دارد که محکم ترین آن عوامل ، یکی رهبری سیاسی توسط مرجعیت دینی شیعی و دیگری شهادت حسین نوه ی پیامبر اسلام (ص) درهزاروچهارصد سال پیش است. حادثه ای که قرن هاست شیعه به یاد آن با غم و اندوه بی نهایت عزاداری می کند. این دو محور است که شیعه را از سایر مسلمانان فعال تر و متحرک تر می سازد.
در همین گردهمایی تصویب شد که برای مطالعه ی اسلام شیعی و برای برنامه‌ریزی و کار روی این پروژه یک شعبه ی جداگانه و مستقلی تاسیس شود و نخستین بودجه چهل میلیون دلاری برای آن اختصاص یابد. سپس دکتر مایکل برانت مراحل پروژه را چنین بیان می کند: 1- جمع آوری اطلاعات 2- اهداف کوتاه مدت با تبلیغات علیع شیعه و راه اندازی آشوب های بزرگتر شیعه و سنی، بدین معنی که باید آنها را با اکثریت سنی درگیر کرد تا توجه شان از آمریکا منحرف گردد. 3- اهداف دراز مدت، پایان کار تشیع با عمل براساس اهداف دراز مدت. 4- طبق نقشه در فاز اول محققینی به تمام جهان شیعه اعزام شدند. به عنوان مثال دکتر ساموئیل در پاکستان روز عزاداری های کراچی تحقیق می کرد و مدرک دکترای خود را در همین زمینه اخذ کرد. یک خانم ژاپنی به ننام نکومه هم در کویته ی بلوچستان، بر قوم هزاره و شیعه ی آن دیار تحقیق می کرد و رساله ی دکترای خود را در همین زمینه ارائه نمود. دکتر برانت می گوید: بعد از تحقیقات میدانی و جمع آوری اطلاعات در مورد شیعیان همه ی کشورها، نتایج زیر بدست آمد: 1. مرجعیت: مراجع شیعه سرچشمه ی اصلی قدرت این مذهب اند. اینان همیشه با تاکید ب اصول شیعه، به شدت از آن محافظت و صیانت می کنند. اینان در تاریخ طولانی تشیع، هیچ وقت با حاکم غیر اسلامی بیعت نکردند و با وی دست دوستی ندادندن. به علت فتوای یک مرجع وقت یعنی آیت الله شیرازی، انگلیس نتوانست داخل ایران شود. بزرگترین مرکز علمی شیعه در عراق بود و چون صدام حسین علی رغم به کارگیری تمام توان خود و سعی و کوشش فراوان نتوانست آن را بخرد و مجبور به بستن آن شد. این در حالی است که مراکز دیگر علمی در جهان همیشه با حکام وقت همراهی کرده اند. ببینید جایی مثل قم در مرکز ایران، تخت ظلم شاهنشاهی را برچید و اکنون نیز پنجه در پنجه ی آمریکا ی ابر قدرت، زورآزمایی می کند. در لبنان نهضت آیت الله موسی صدر، ارتش های انگلیس ، فرانسه، و اسرائیل را مجبور به فرار کرد. امروز نیز حزب الله لبنان بزرگترین مزاحم اسرائیل در طول تاریخ تاسیس آن دولت به شمار می رود. ما از همه ی این مطالعات به این نتیجه می رسیدیم که رو در رویی مستقیم با شیعه زیانبار و امکان پیروزی در آن بسیار کم است. بنابراین باید به کارهای پشت پرده ای روی آورد و به جای اصل قدیمی انگلیسی ها « تفرقه بینداز و حکومت کن» اصل دیگری تحت عنوان « تفرقه بینداز و نابود کن» را پیش گرفت. بنابراین باید افرادی که با شیعه اختلاف اعتقادی دارند را بطور منظم و مستحکم علیه شیعه سازمان دهی کرد. باید شایعه ی کافر بودن برانگیز نوشت. باید افراد کم سواد و بی سواد را جمع کرد و آنها را تقویت نمود تا وقتی تعداد آنها ( که ستون پنجم ما هستند) به مقدار مناسب رسید، علیه شیعه جهاد مسلحانه آغاز شود. باید چهره ی تشیع، منسوخ شود تا نزد عوام غیر مقبول باشند و در میان عامه مورد نفرت قرار گیرند. 2. عاشورا و عزاداری: در میان شیعه مراسم عزاداری مرسوم است. آنها به یاد واقعه ی کربلا جمع می شوند و یک نفر سخنرانی و واقعه ی کربلا را بیان می کند و مستمعین هم گوش می کنند. بعد از آن طبقه ی جوان، سینه زنی و عزاداری می کنند. این سخنران و این مستمعین برای ما اهمیت زیادی برخوردار هستند؛ زیرا از همین عزاداری و مجالس است که درمیان شیعه جوش و خروش ، آزادی خواهی و جنگ با باطل به خاطر حق، به وجود می آید. ما به خاطر همین، ده ها میلیون دلار از بودجه ویژه را برای در دست گرفتن سخنرانان و مستمعین اختصاص داده ایم. و این کار چنین تحقق می پذیرد که ابتدا دنبال افرادی از شیعه که پول پرست و دارای عقاید سست و در عین حال دارای شهرت و قدرت تاثیر و نفوذ باشند، می رویم تا به واسطه ی آنهادر عزاداری ها نفوذ پیدا کنیم. 3. برنامه های دقیق و مخرب: ما از این افراد اهداف زیر را پیگیری می کنیم. به وجود آوردن و یا سرپرستی مداحانی که معرفت عقاید شیعه را ندارند. شناسایی و کمک مالی به افرادی از شیعه که بتوانند توسط نوشتارهای خود، عقاید و مراکز علمی شیعه را هدف قرار دهند؛ بنیانهای تشیع را منهدم کرده و آن را اختراع مراجع شیعه وانمود کنند. اضافه و یا حفظ نمودن رسوماتی در عزاداری که با عقاید شیعه منافات داشته باشد. عزاداری ها به گونه ای معرفی و مطرح شود که عموم جامعه احساس کنند تشیع، گروهی جاهل و توهم پرست است که در محرم برای انسانهای عادی مزاحمت به وجود می آوند. برای تشریح این جور برنامه ها لازم است پول هنگفتی خرج شود و مداحان خوب تشویق شوند. و این گونه تشیع که یک مذهب دارای قوت منطقی است تبدیل به مذهبی درویشی محض می شود و از درون، پوک و خالی می گردد و در ذهن عوام الناس نفرت و در خود شیعه افتراق و پراکندگی گسترش می یابد. آنگاه و در نهایت باید توسط نیروهای جهادی بر آنها تیر خلاص زد و نابودشان کرد. تحقیق و جمع آوری مطالب فراوانی علیه مرجعیت و نشر اشاعه ی آنها توسط نویسنده های پول پرست و بی نام. در این باره باید پول خوبی خرج شود و در میان مداحان و عوام شیعه مواد زیر زمینی پخش و منتشر گردد تا شیعیان دچار آشفتگی و چند دستگی شوند. و با این برنامه ها پیش بینی می شود که در مرحله ی نهایی، صدای اعتراض خود شیعه ها علیه مرجعیت بلند شود تا آنجا که در سال 2010 میلادی دیگر مرجعیت یا به عبارت دیگر مرکزیت اقتدار شیعه که تا کنون سد اصلی جلوی دولتمردان ما بوده اند به وسیله ی خود شیعیان پایان یابد.

Monday 14 January 2008

علی دایی : خود من به جادو اعتقاد دارم چون در قرآن هم آمده

نفش جادو و جنبل در تحول فوتبال ایران
جای امید است که تیم برگزيده ایران در رده بندی فیفا به جایگاه بلندی دست یابد. البته به لطف جادو و جنبل. در این صورت دیگر لازم نیست مسئولان بروند ومربیان خبره و کارکشته را از اروپا و برزیل به ایران "واردات" کنند. کافی است "واردات" خود را به جادوگران قبیله های بائوبانو و ماتو مائو در زنگبار و ساحل عاج متمرکز نمایند. در این زمینه گفتگو همشهری جوان با علی دائی سرمربی سایپا به گزارش خبرگزاری انتخاب خواندنی است
بیست و چهار دی ماه ۱۳۸۶ خبرگزاري انتخاب
به گزارش خبرگزاری انتخاب علی دایی سرمربی تیم سایپا در گفتگو با همشهری جوان درباره اخباری مبنی بر اینکه وی معتقد است تیمش طلسم یا جادو شده است گفت: در مدت ضعف تيم، متاسفانه خيلي از مسائل را مطرح كردند در روزنامه‌ها؛ از جادوگر، طلسم، سحر و فلان ... مهم نحوه پرداختن به موضوع است. والا خود من به جادو اعتقاد دارم چون در قرآن هم آمده كه‌ «هذا سحر مبين» و متاسفانه بعضي‌ها به اين كارها دست مي‌زنند و اين قبيل كارهاي آنها شيطاني است. در اين مدت من اعتقادم به خدا را قوي‌تر كردم. خدا را شكر،‌ توانستم از اين مسائل كه تيم جادو شده است بيرون بيايم. قبل از آن مدام در فكر مي‌رفتم كه خدايا مگر مي‌شود تو نخواهي و كسي جادو بكند؟! اما نزديك شدن به خدا خيلي به من كمك كرد و من را به خودم آورد. همين نزديك‌تر شدن به نظرم كارمان را درست كرده و تيم‌مان از اين رو به آن رو شد.
علی دایی درباره صحت و سقم اخبار مربوط به دیدارش با آیت الله العظمی بهجت و درباره علت تسبیح به دست گرفتنش در بازی های اخیر گفت:
يك روز رفتم پيش آيت‌الله بهجت و اصلاً صحبت‌هايي كه ايشان با من كرد، يك اعتماد به نفس و يك قوت قلب بزرگي به من داد كه وقتي دوباره به تمرينات آمدم، مي‌دانستم اين بار موفق مي‌شوم چون بعضي صحبت‌هايي كه كردند سبب شد اعتقادم بيشتر شود. فكر مي‌كنم زماني كه آدم به اصل رو بياورد مي‌تواند در همه چيز موفق بشود. اين مسائل، من را به خودم آورد. شايد يك خرده از خودم دور شده بودم و اين جريان من را برگرداند به هماني كه مي‌بايست باشم و خدا را شكر مي‌كنم . من به خاطر اينكه آرامش پيدا كنم تسبيح در دست گرفته بودم و صلوات مي‌فرستادم و به نظر من آدم بايد خودش را با اعتقادات قبلي و ديني‌اش تقويت كند نه اينكه برود دنبال كارهاي شيطاني. اينجا به من ثابت شد اگر خيلي‌ها هم كارهاي شيطاني بكنند، آدم مي‌تواند با قوي كردن اعتقادات‌ خودش بر خيلي چيزها فائق بشود. آدم با اعتقادات‌اش مي‌تواند هزار تا جادو را هم خنثي بكند و اگر راه مستقيم را برود به خيلي چيزها مي‌رسد. سحر و جادو شايد مقطعي جواب بدهد اما هميشگي نيست.

حضرت آيت الله العظما ناصرالمکارم الشیرازی

از سلطان شکر ايران و خاورميانه چه خبر

با این که حضرت آيت الله العظما سلطان شکر ايران و خاورميانه خودشان فقط و فقط چائی قندپهلو نوش جان میکنند و لب به شکر نمی زنند و معضلات واردات و توزیع خروارها کیسه شکر را به آقازاده شان ولیعهد مالک الرقاب مملکت "شکرستان " واگذار کرده اند بازهم معلوم نیست چرا خبرگزاریهای داخلی و خارجی دست از سر ایشان بر نمی دارند و ایشان را مسئول اصلی احتکار شکر و بالارفتن قیمت آن در بازار و بعضاً نایابی آن میدانند.

ایرادهای حضرت العظما به قرآن عثمان طاها
حضرت آِیت الله العظما به قرآن عثمان طاها که در عربستان چاپ شده چند ایراد قلنبه سلنبه گرفته اند که از عمق سواد عربیت ایشان حکایت دارند از جمله آن که در چندجای کتاب به جای آن که کلمه ان + ما جدا نوشته شود سرهم نوشته شده و به صورت انما آن را نوشته اند که البته خطر بزرگی است
درعین حال خوانندگان کجکول یادآوری کرده اند که آیاتی در قرآن مجید هست که می تواند قابل توجه آقازاده ایشان
قرار گیرد.از جمله در سوره شریفه الرحمن جائی که می فرماید و اقیمواالوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان
افزایش نارضایتی‌ها از واردات بی‌رویه
پشت پرده وردات شکر به روایت یک نماینده
آفتاب: نماینده ایلام عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم و عضو فراکسیون اقلیت مجلس با اشاره به واردات3.5 میلیون تن شکر می‌گوید
نارضایتی مردم، تولیدکنندگان و نمایندگان مجلس از روند واردات بی‌رویه اجناس مختلف خارجی رو به فزونی است. داریوش قنبری در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی آفتاب افزود: علی‌رغم تذکر و سوالات متعدد بسیاری نمایندگان، دولت همچنان دست از سیاست‌ تقویت واردات برنداشته است؛ از این رو وزارت بازرگانی روز به روز از اهداف اصلی خود دور می‌شود. با توجه به عملکرد وزارت بازرگانی در این مدت به نظر می‌رسد دولت نهم باید نام این وزارت‌خانه را به وزارت واردات تغییر دهد. دولت با اتخاذ سیاست تنظیم بازار از طریق واردات در واقع به دنبال کنترل گرانی و تورم بود اما نکته قابل توجه این است که نه تنها تا کنون حجم زیاد واردات قیمت‌ها را تنظیم نکرده بلکه وضعیت گرانی روز به روز بدتر از قبل نیز می‌شود. باندهای وارد کننده کالاهایی چون شکر با دستگاه اجرایی کشور ارتباط دارند. بر این اساس تعرفه واردات برای برخی از اجناس مورد نظر این گروه‌های خاص با تصمیم دولت کاهش شدید یافته و یا حتی به صفر می‌رسد. ادامه این روند تولید کشور را به نابودی می‌کشاند بسیاری از آنان ادامه کاشت چغندر صلاح نمی‌دانند. تا به حال نمایندگان بارها به دولت در مورد وضع صنعت قند و شکر و چغندر‌کاران تذکر داده‌اند اما تغییر رویه‌ای در کار حاصل نشده است و واردات همچنان ادامه دارد. نمایندگان مجلس از عملکرد دولت و وزارت بازرگانی در ماجرای واردات بی‌رویه کالا‌ها و به خصوص شکر بسیار ناراضی هستند. در صورتی که مجلس فرصت داشته باشد این استیضاح وزیر بازرگانی نیز به دلیل کاهش محصولات کشاورزی و برخی نارضایتی‌ها در این حوزه مفید خواهد بود.

Sunday 13 January 2008

زنگ خطر را کیهان به صدا درآورد

بوش از كدام گروه سياسي حمايت كرده ؟
سرمقاله كيهان حسين شريعتمداري
تعجب آور آن كه وقتي مردم مي شنوند رئيس جمهور آمريكا از جبهه موسوم به اصلاحات حمايت كرده است، كمترين تعجبي نمي كنند، انگار پاسخ سؤال خود را از قبل مي دانسته اند و پرسش دوباره براي اطمينان بيشتر بوده است و يا براي رفع اين دغدغه كه آيا علاوه بر مدعيان اصلاحات كه همواره مورد حمايت آمريكا بوده اند، گروه ديگري نيز به اين حلقه پيوسته است؟! روز شنبه 15ديماه86- 5 ژانويه 2008- جرج بوش رئيس جمهور آمريكا در آستانه سفر خاورميانه اي خود طي يك نطق راديويي ضمن تكرار اتهامات هميشگي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران، بار ديگر و براي چندمين بار، حمايت خود از مدعيان اصلاحات در ايران را تكرار كرد و گفت «ما از اصلاح طلبان، از بيروت و بغداد گرفته تا تهران حمايت مي كنيم و در كنار همه آنها خواهيم ايستاد»! جرج بوش در نطق راديويي خود كه تازگي نداشت از سه جريان در ايران، لبنان و عراق به عنوان هم پيمانان آمريكا ياد كرده و بر حمايت خود از اين سه جريان تاكيد ورزيده بود. اصلاح طلبان در ايران، گروه 14مارس يعني طرفداران سينيوره در لبنان و مخالفان دولت قانوني نوري مالكي در عراق. گروه 14مارس در لبنان، وابستگي به اسرائيل و هم پيماني خود با آمريكا را انكار نمي كند و جريان مخالف دولت نوري مالكي در عراق نيز اين واقعيت برملا شده را تكذيب نكرده است كه از سوي آمريكا حمايت مي شود. بنابراين از دو جريان ياد شده انتظاري نبوده و نيست كه اظهارات بوش را نفي كرده و در مقابل آن موضع بگيرند، اما از جبهه اصلاحات انتظار ديگري بود. زيرا مدعيان اصلاحات در ايران اگرچه در بسياري از موارد، پا به پاي آمريكا حركت كرده اند و به گواهي اسناد موجود، زبان آمريكا را در كام و مواضع اين قدرت بيگانه را در گام داشته اند، ولي برخي از آنان- تاكيد مي شود كه فقط برخي از آنان- ننگ وابستگي به آمريكا را نمي پسندند و مخصوصاً سوابق آنها نشان مي دهد كه نمي توانند در نقش ستون پنجم دشمن ظاهر و حاضر شوند. از اين روي انتظار مي رفت بعد از اظهارات اخير جرج بوش، براي يك بار هم كه شده برآشوبند و اگر نمي توانند وابستگي طيفي از جبهه اصلاحات به آمريكا را نفي كنند، دستكم، پاي خود را از اين معركه- بخوانيد مهلكه- بيرون بكشند ولي از يك واكنش «حداقلي» نيز خودداري كردند و هنگامي كه رهبر معظم انقلاب، ماجراي اين حمايت شرم آور را با مردم در ميان گذاشت، برخي از مدعيان اصلاحات، كه انگار تازه از خواب بيدار شده اند و يا، بيشتر از اين تظاهر به خواب زدگي را مصلحت نمي دانند، لب به سخن گشودند و از حمايت جرج بوش بيزاري جستند! و البته، باز هم ماجراي چند ماه اخير تكرار شد يعني همانگونه كه طي چند ماه گذشته، افراطي ترين افراد و گروههاي جبهه اصلاحات از ضرورت اعتدال و طرد افراطيون سخن مي گفتند، اين دفعه نيز برخي از اعضاي اين جبهه كه اسناد و شواهد غيرقابل ترديدي از ارتباط آنان با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا در دست است، عليه اظهارات بوش موضع گرفتند! و عقلاي جبهه اصلاحات -كه با كمال تاسف اندك و كم شمارند- انگار هنوز در خوابند و غافل از آن كه طيف وابسته جبهه اصلاحات براي آنان چه خوابي ديده اند! واكنش مدعيان اصلاحات عليه اظهارات بوش و اعتراض به حمايت آمريكا از اين جبهه، اگرچه گامي در خور تقدير و مورد انتظار است ولي هرگز كافي نيست و چنانچه مدعيان اصلاحات در يك اقدام دستجمعي و به طور يكپارچه عليه حمايت آمريكا از اين جبهه موضع بگيرند- كه هنوز نگرفته اند- باز هم نمي توان و نبايد ماجراي حمايت بوش از اصلاح طلبان را خاتمه يافته تلقي كرد، چرا كه حمايت پي درپي آمريكا از جبهه اصلاحات يك اشتباه لفظي! و يا موضع اتفاقي و تصادفي نيست بلكه اين حمايت دامنه دار از مواضع و عملكرد مدعيان اصلاحات ريشه مي گيرد و همخواني و همگامي طيف گسترده اي از اين جبهه با اهداف و مواضع آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران باعث شده است كه آمريكا و متحدانش از جبهه اصلاحات به عنوان يك جريان سياسي همسو با خود در داخل ايران ياد كنند و به آنان چشم اميد- بخوانيد طمع- داشته باشند، چيزي شبيه چشمداشتي كه به گروه 14مارس در لبنان دارند! مروري هرچند گذرا بر مواضع و عملكرد جبهه اصلاحات چه در دوران حاكميت 8 ساله آنان بر قوه اجرائيه و در اختيار داشتن اكثريت 4ساله مجلس ششم و چه در فاصله چند ساله بعد از تشكيل مجلس و دولت اصولگرا، به وضوح نشان مي دهد كه اين جبهه در بسياري از مواضع و عملكرد خود نه فقط با مواضع و عملكرد دشمنان بيروني همخوان بوده است بلكه در برخي از موارد متاسفانه نقشي شبيه ستون پنجم آمريكا در داخل كشور را بازي كرده است. كيهان طي 10سال گذشته بارها به همراهي آشكار جبهه اصلاحات با مواضع رسماً اعلام شده آمريكا پرداخته و اسناد غيرقابل ترديدي از اين همراهي و همگامي را منتشر كرده است كه اشاره به فهرست آن نيز به درازا مي كشد و از محدوده اين نوشته بيرون است ولي به عنوان مثال مي توان از برخي مواضع اخير گروههاي اين جبهه ياد كرد. چند هفته قبل در فاصله 3 روز بعد از انتشار گزارش 16نهاد اطلاعاتي آمريكا كه در آن به صلح آميزبودن فعاليت هسته اي ايران اعتراف شده و خشم توأم با رسوايي دار و دسته بوش را برانگيخته بود 333نفر از مدعيان اصلاحات با امضاي بيانيه اي خواستار تعليق غني سازي اورانيوم در ايران شده بودند- يعني دقيقاً همان خواسته غيرقانوني آمريكا و متحدانش در طول 3 سال چالش هسته اي با ايران- اين بيانيه قبل از انتشار در ايران، از سوي رسانه هاي غربي منتشر گرديده و با استقبال محافل آمريكايي و صهيونيستي روبرو شده بود.
اين بيانيه را بسياري از اعضاي مركزي حزب مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب و نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم امضاء كرده بودند و نام و امضاي شماري از اعضاي گروههاي ضدانقلاب تابلودار نيز پاي اين بيانيه ديده مي شود.
روز دوشنبه 19آذرماه 86- 10دسامبر2007- همزمان با آغاز عمليات تبليغات رواني رسانه ها و محافل آمريكايي عليه برگزاري سالم و آزاد انتخابات در ايران كه يك روال هميشگي و شناخته شده است، حزب مشاركت نيز با صدور بيانيه پاياني كنگره دهم اين حزب تمامي اتهامات آمريكا و محافل صهيونيستي عليه انتخابات مجلس هشتم را تقريبا بدون كم و كاست تكرار كرد. اتهاماتي نظير، فقدان دموكراسي در ايران، فرمايشي بودن انتخابات! عدم اطمينان نسبت به برگزاري سالم انتخابات مجلس هشتم، قيم مآبي نظام جمهوري اسلامي ايران و... بيانيه حزب مشاركت با استقبال رسانه هاي بيگانه روبرو شد و محافل خبري و سياسي آمريكا، انگليس و مخصوصا رژيم صهيونيستي بارها به مفاد آن استناد كردند.
دو هفته قبل، نهضت آزادي كه علي رغم تاكيد حضرت امام(ره) بر غيرقانوني بودن آن و با وجود سوابق سياه و شرم آوري كه در وابستگي به بيگانگان دارد، همواره به عنوان يكي از گروههاي ائتلافي جبهه موسوم به اصلاحات در كنار ساير گروههاي اين جبهه حضور داشته است با صدور بيانيه اي ضمن متهم كردن ايران اسلامي به استبداد، انتخابات نمايشي و دهها اتهام ديگر، خواستار حضور ناظران بين المللي براي تضمين آزادي و سلامت انتخابات شد، پيشنهادي كه اهانت آشكار به مردم ايران بود و تنها از ستون پنجم دشمن قابل انتظار است.
سردمداران جبهه موسوم به اصلاحات- بدون استثناء- در برابر اين اقدام هم پيمان خود سكوت كردند و تنها بعد از اعتراض تلويحي رهبر معظم انقلاب به اين اقدام- بدون ذكر نام نهضت آزادي- چند تن از مدعيان اصلاحات در مصاحبه هاي خود حركت نهضت آزادي را محكوم كردند! و... با توجه به همراهي و همخواني پيوسته مواضع و عملكرد مدعيان اصلاحات با مواضع و خواسته هاي اعلام شده آمريكا و متحدانش كه نمونه هاي فوق فقط اندكي از بسيارها آنهم طي چند هفته اخير است،
سؤال اين نيست كه چرا آمريكايي ها رسماً و آشكارا از جبهه اصلاحات حمايت مي كنند بلكه پرسش آن است كه چرا آمريكا و متحدانش نبايد از اين جبهه حمايت كنند؟!
جبهه اي كه- با عرض پوزش از برخي مدعيان اصلاحات- به عنوان ستون پنجم آمريكا در داخل كشور عمل مي كند و موضع مي گيرد و بالاخره حمايت جرج بوش از اصلاح طلبان لكه ننگي بر دامن اين جريان سياسي است كه با محكوم كردن شفاهي و يا كتبي اظهارات بوش از سوي برخي مدعيان اصلاحات پاك شدني نيست چرا كه اين حمايت اولاً؛ منحصر به اظهارات اخير رئيس جمهور آمريكا نبوده و سابقه اي به درازاي 10سال گذشته دارد. ثانياً؛ حمايت آمريكا از جبهه اصلاحات به دليل همراهي اين جبهه با مواضع آمريكا و متحدانش است. ثالثاً؛ روابط پنهان و نيمه پنهان برخي از دست اندركاران جبهه اصلاحات با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا در حمايت بوش از اين جبهه بي تاثير نبوده و نيست و... بنابراين اگر مدعيان اصلاحات در ادعاي اخير خود صادق هستند كه از حمايت آمريكا عصباني شده اند! بايد در مواضع و عملكرد خود تجديدنظر كرده و از همراهي و همنوايي با آمريكا دست بردارند و در غير اينصورت چگونه مي توانند از يكسو زبان آمريكا را در كام و خواسته هاي بوش را بر گام هاي سياسي خويش داشته باشند و از سوي ديگر حمايت آمريكا از جبهه اصلاحات را محكوم كنند؟! روي سخن با برخي از افراد خوش سابقه جبهه اصلاحات است- كه البته اندك و كم شمارند- و نه همه دست اندركاران اين جبهه. .

Friday 11 January 2008

هديه کجکول برای "حسين اژدهای " کيهانی

اين آردها برای که تخمير ميشود
اين آبها برای چه تقطير ميشود
گوئی که سفره های محرم نهاده اند
زيرا حديث نيزه و شمشير ميشود
اين معدهء نهنگ وش ِمافيای زور
کی از ستم به جورکشان سير ميشود؟،
ديروز ِما گذشت، در اين تنگنای ِظلم
امروز، رفت و موقع ِشبگير ميشود
دردا ! مصيبتا ! که خرافات ديرپا
نو، نو، به ذهن ِقافله، تکثير ميشود
دريای ِمعرفت، شده هامون ِخارزار
از بس به کنج صومعه تزوير ميشود
اين شوره زار، حاصل آن قطره اشکهاست
باران ِشور و تلخ، که تبخیر ميشود
پيراهن ِيزيد ِزمان را بياوريد
زيرا که وقت منبر او دير ميشود
شعرم اگر به دست "حسين اژدها" رسد
زهرش به کام ِجام ِپر از شير ميشود

Thursday 10 January 2008

بارش برف نفرت از استاندار قم را بالا برد

امان از حضرت سلطان العظمای شکرایران و خاورميانه


خبرگزاري انتخاب :م . رضاییان

بارش برف شدید طی دو روز اخیر بسیاری از مناطق کشور را در سرمایی کم سابقه فروبرد و رفت و آمد مردم را به شدت مختل کرد
این وضعیت چنان طاقت فرسا و هشدار دهنده بود که هیات دولت در اقدامی سنجیده و واقع بینانه تمام ادارات و مدارس و دانشگاه های تهران را به مدت دو روز تعطیل کرد و دردیگر استان ها تصمیم گیری را به استانداران واگذار کرد. در این میان برخی استانداران مناطق سرمازده با تصمیمی منطقی ادارات و مدارس را تعطیل کردند تا مانع تحمیل فشار و آزار و اذیت مردم و خدای ناکرده بروز حوادثی برای آنها شوند.

اما بودند استاندارانی که در مسابقه خدمت رسانی همه را شرمنده تدبیر خود کردند و چشمان ملت را به افق دیگری از خدمت رسانی نوران نمودند!! از جمله اینان استاندار محترم قم بود که به رغم بارش بسیار سنگین برف و سرمای طاقت فرسای هوا که طی سالیان اخیر بی سابقه بوده اعلام کرد که در راستای خدمت هر چه بیشتر ادارات باید راس ساعت مقرر آغاز به کار کنند و کارمندان مظلوم هم باید سر ساعت در محل کار حاضر باشند! این تصمیم کارمندان و مردم استان مذهبی قم را به شدت متحیر کرد و باعث طرح این سوال از جانب آنان شد که استاندار محترم در چه عالمی سیر می کند؟! این تصمیم از این جهت خنده دار بود که اولا در استان همسایه (تهران) به رغم وضعیت تقریبا مشابه دو روز تعطیل کامل اعلام شده بود و انتظار می رفت که در قم نیز اگر نه دو روز دستکم یک روز تعطیل اعلام شود و در بدترین حالت حداقل ادارات با چند ساعت تاخیر آغاز به کار کنند. ثانیا در آن وضعیت به شدت سرد با خیابانهای کاملا یخ زده و پرخطر و فقدان وحشتناک تاکسی و وسایل نقلیه عمومی کارمند مظلوم چگونه می تواند خود را آنهم ساعت 7 بامداد به سر کار برساند؟!!
ثالثا به فرض ادارات هم در موعد مقرر امکان فعالیت داشته باشند کدام ارباب رجوعی در آن وضعیت و در آن ساعت به ادرات مراجعه می کند؟!! ظاهرا استاندار محترم همه کارمندان ستمدیده و تهیدست را از دریچه زندگی و امکانات شخصی و اداری خویش می بیند و تصور می کند که این قشر بی پناه هم مانند ایشان برخوردار از امکانات هستند
امیدواریم این تصمیم استاندار محترم از باب مشت نمونه خروار نباشد !!و ایشان با پی بردن به اشتباه فاحش خود صادقانه از مردم شریف قم عذرخواهی کند تا آنان این تصمیم نسنجیده ایشان را به پای دولت خدمتگزار ننویسند. استاندار محترم قم به زودی پی خواهند برد که مردم شریف اینگونه اقدامات را هرگز به حساب تلاشگری و عطش خدمت رسانی ایشان نمی گذارند


کجکول
عيب از آقای سردار محتاج نيست که طينتاً استانداری بيعرضه و کج فهم است. عيب از حضرت سلطان شکر ايران و خاورميانه آيت الله ناصر مکارم الشيرازی است که با فشار بر دولت آقای دکتر حاج محمود احمدی نژاد اين شخص بيعرضه را به عنوان استاندار بر دهستان قم تحميل فرمودند تا در سايه بی تدبیری های ایشان دهستان بی آب قم را در کنار درياچه نمک حوض سلطان و شوره زار برهوت کویر تبدیل به ام القرای جهان اسلام کنند و با کارگردانی نمایش خرافات در هالیود چاه جمکران سالی سیزده چهارده میلیون مردم فقیر و آواره را به قم بکشانند و از آنان با قندابهای درست شده با ميليونها تن قند و شکر وارداتی و احتکار شده پذیرائی نمايند
امان از دست سلطان شکر ايران و خاورميانه


فرآيند دولت ترمز و دنده عقب ندارد و فرمان آن هم در دست مقام رهبری است نه رئيس جمهور

پایگاه اطلاع رسانی رجا ياسر انصاري

رهبر انقلاب طي سفر استاني سال جاري خود به استان يزد، نكات مهمي را متذكر شدند كه برخي از آنها تاكنون به اين صراحت بيان نشده بود
تحليل سير پرونده هسته اي، حمايت از دولت، گلايه از منتقدان بي انصاف، رابطه با امريكا، تأكيد بر اعتماد به نفس ملي و پرهيز از ايجاد يأس، محورهاي اساسي بيانات ايشان را شكل مي داد
رهبر انقلاب براي نخستين بار از لفظ "عقب نشيني" براي سياستهاي تيم سابق هسته اي استفاده و تأكيد كردند كه به اين طيف هشدار داده بودند در صورتيكه اين روند ادامه پيدا كند، خود وارد ميدان خواهند شد و روند عقب نشيني را به پيشرفت تبديل مي كنند و چنين هم شد

ما مي توانيم

رهبري در اين سفر تأكيد ويژه اي بر اعتماد به نفس ملي داشتند. رهبر انقلاب 3 مانع اصلي اين اعتماد به نفس را القاء يأس"، "اشكال تراشي غيرمنطقي" و "هوچي گري مطبوعاتي" برشمردند رهبري در اين ديدار براي نخستين بار از پشت پرده مذاكرات هسته اي دولت سابق نيز مطالبي بيان كردند

هى فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانه‏ى يو.سى.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توى اين كشور هست، كلاً يك‏جا جمع كنيد بدهيد به ما، تا خاطرجمع شويم كه شما نميخواهيد بمب اتم بسازيد! ... اول گفتند موقت تعليق كنيد، گفتند تعليق داوطلبانه بكنيد؛ ما هم به خيال موقت و به خيال داوطلبانه، تعليق كرديم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعليق آمد، يك قرشمال بازى‏اى در سطح دنيا درست كردند - در سطح مطبوعات و رسانه‏ها و محافل سياسى - واى، داد، داد، ايران ميخواهد تعليق را بشكند! تعليق شد يك امر مقدس كه ايران اصلاً حق ندارد نزديكش برود! ما اين را تجربه كرده‏ايم؛ ديگر، تجربه‏ى جديدى نيست. آخرش هم گفتند: اين تعليق موقت كافى نيست؛ اصلاً بايد بكلى بساط اتمى را جمع كنيد. همين اروپائى‏ها كه ميگفتند شش ماه تعليق كنيد، وقتى اين كار را كرديم، گفتند بايستى جمع كنيد! اين فرايند عقب‏نشينى، اين فايده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افكار عمومى دنيا تجربه شد. ليكن عقب‏نشينى بود ديگر؛ عقب‏نشينى كردند. من همان وقت هم در جلسه‏ى مسئولين - كه از تلويزيون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‏ى پى‏درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان ميشوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقب‏نشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، ببينيد فاصله‏ى اينها خيلى زياد است. يك روزى بود كه اينها حاضر نبودند پنج عدد سانتريفيوژ را تحمل كنند. مسئولين گفتگو و مذاكره‏ى با اروپا حاضر شده بودند بيست تا سانتريفيوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نميشود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نميشود. اگر ميگفتند يكى، باز هم ميگفتند نميشود! امروز سه هزار تا سانتريفيوژ دارد كار ميكند، مبالغ زيادى هم آماده‏ى كار گذاشتن است
حسن روحاني هنگاميكه رئيس جمهور چندي پيش اين جملات را گفته بود، ادعا كرد چنين مسئله اي واقعيت ندارد

رهبري درباره اينكه بعضي از اظهارات رئيس جمهور مايه افزايش دشمني امريكاست پاسخ دادند

ميگويند: چرا جلب دشمنى آمريكا را ميكنيد؟ مثلاً فرض كنيد حالا رئيس جمهور تعبير تندى ميكند، ناگهان آقايانِ به اصطلاح عقلا ميگويند اين تعبير تند بود؛ اين دشمنى آمريكائى‏ها را جلب ميكند. نه آقا! دشمنى آمريكائى‏ها تابع اين الفاظ و تعبيرات نيست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است. اين دشمنى در زمانهاى مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنى بوده داشته؛ يعنى هميشه ملت ايران تهديد ميشده، كه ممكن است اينها حمله‏ى نظامى بكنند؛ مال امروز نيست. آن چيزى كه ميتواند خطر دشمن را ضعيف كند، نمايش قدرت شماست، نه نمايش ضعف شما. نمايش ضعف شما دشمن را تشجيع ميكند. آن چيزى كه ممكن است جلوى خودسرى و خودكامگى دشمن را بگيرد، اين است كه احساس كند شما قدرتمنديد. اگر احساس كند ضعيفيد، بدون مانع، هر كارى كه بخواهد بكند، ميكند

ايشان در تشريح دومين مانع اعتماد به نفس به اشكال تراشي غيرمنطقي اشاره كرده و فرمودند

متأسفانه راجع به اغلب تصميمات دستگاه اداره‏ى كشور از سوى يك عده مخالف‏خوان اشكال‏تراشى ميشود؛ اشكال‏تراشى‏هاى غير منطقى. اگر تصميم اقتصادى است، اگر تصميم سياسى است، اگر تصميم در حوزه‏ى مسائل هنرى و فرهنگى است، اگر تصميم در حوزه‏ى مسائل بين‏المللى است، به خصوص نسبت به دولت - حالا نسبت به رهبرى يك مقدار رودربايستى‏اى هست و يك چيزهائى را ملاحظه ميكنند - آزاد، راحت و با اهانت مطالبى ميگويند. اين كارها زشت است. ... دولت تصميم اقتصادى ميگيرد، اعتراض پشت سر اعتراض، آن هم با لحنهاى اهانت‏آميز؛ تصميم سياسى ميگيرد، همين طور؛ تصميم بين‏المللى ميگيرد، همين طور؛ به فلان سفر ميرود، همين‏طور؛ به فلان سفر نميرود، همين طور. وقتى ما سوار اين اتوبوس شديم و به اين راننده اطمينان كرديم، ديگر سر هر پيچى كه نبايد گفت آقا مواظب باش، آقا دستم فلان شد، دلم لرزيد. خب دارد رانندگى ميكند، ميرود ديگر. اين در حالى است كه اين دولت انصافاً دولت پركار و در بعضى از خصوصيات نمونه است
. بعضى يك گوشه‏اى از اين را ميگيرند، تبديلش ميكنند به نقطه‏ى ضعف و ايراد گرفتن. اينها ايجاد يأس است. ايرادتراشى‏هاى بيخود: چرا به فلان سفر رفتيد؟ چرا به فلان سفر نرفتيد؟ اينها اشكال‏تراشى‏هائى است كه يأس‏آفرين است. عرض كردم؛ اغلب كسانى هم كه اين كار ميكنند، توجه ندارند به دنباله‏ى كارشان. بالاخره هر دولتى ضعفى دارد. نه اينكه اين دولت ضعف ندارد؛ چرا، ضعف و خطا دارند؛ مثل بقيه‏ى دولتها.
بنده‏اى كه ميخواهم خطا بگيرم، مگر خودم خطا ندارم؟ خطاهاى ما الى ماشاءاللَّه؛ يكى دو تا كه نيست. انسان جايزالخطاست؛ بايد تلاش كند خطا نكند يا كمتر بكند. كسانى هم كه خطاى طرف مقابل را مى‏بينند، بايد دلسوزى كنند و خطا را به گوش او برسانند؛ اما هوچيگرى كردن، مردم را دلسرد كردن، اعتماد به نفس مردم را شكستن، آنها را نااميد كردن نسبت به آينده، هيچ روا نيست

انتصاب داماد پروين احمدي نژاد؛

انتصاب يک جوجه مداح در راس امور نظام
به گزارش پارسينه داماد پروين احمدي نژاد خواهر رئيس جمهورکه پيش از اين به خاطر مداحي همراه عبدالرضا هلالي در مراسم حضور مي يافت به عنوان مديرکل حراست سازمان شهرداري ها و دهياري هاي کشور مشغول به کار است
مراقبت از تخلف در انتخابات
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه عزاداری امام حسین (ع) به معنای زنده نگه داشتن و حفظ ارزش­های معنوی الهی است، خاطرنشان کردند: همه عزاداران از جمله گویندگان، وعاظ و مداحان باید مراقب باشند که مبادا برخی خرافه ها یا کارهای غیرمعقول موجب ضایع شدن عزاداری امام حسین (ع) شود
در 28 سال گذشته همواره انتخابات در این کشور در سلامت کامل برگزار شده است. چرا برخی افراد با این سخنان که امیدواریم از روی غرض ورزی نباشد به حیثیت انتخابات خدشه وارد می کنند در چهار سال قبل که عده ای با راه انداختن یک نمایش و بازی قصد تعطیلی انتخابات را داشتند، با لطف خداوند و ایستادگی مردم نتوانستند انتخابات را تعطیل کنند مسئولان اجرایی و نظارتی انتخابات همواره به وظیفه خود به خوبی عمل کرده­اند و در انتخابات مجلس هشتم نیز به همین صورت خواهد بود گروه­ها و افراد سیاسی علاوه بر متمایز کردن مرز خود با دشمن،‌باید مرز خود با مزدوران، نوکران و افرادی که در خدمت دشمن هستند نیز مشخص کنند.

در سوگ سيدمهران قاسمي؛

هم شمع و هم پروانه سوخت
ابوالفضل شكوري
روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی
بچه‌هاي روزنامه اعتماد ملي در آستانه ماه محرم خود را آماده مي‌ساختند تا با بزرگداشت ايام عزاداري اين ماه عزيز و گراميداشت سوگ شهيدان كربلا‌، رسالت قلمي خود را براي اباعبدا... الحسين(ع) ادا نمايند كه ناخواسته سوگ دردناك و عزاي گرانبار ديگري بر آنان وارد آمد؛ مصيبتي كه تا ژرفاي جان و اعماق استخوان‌هايمان را به درد آورد
آري، آن مصيبت عبارت بود از سوگ هجران يار ديرين و همكار پاك، ديندار، متعهد و آزادمنش‌مان <سيدمهران قاسمي> دبير سرويس بين‌الملل روزنامه اعتماد ملي.
سيدمهران كه ماه‌ها و سال‌ها بود در صفحه <جهان> اين روزنامه با قلم متعهد و شيواي خود درد و رنج رنجوران و محرومان جهان و كودكان آواره و بي‌خانمان فلسطيني و اخبار مصائب گرسنگان و شلا‌ق‌خوردگان همه جهان را به رشته نگارش مي‌كشيد و رسالت روزنامه‌نگاري خود را ادا مي‌نمود، ناگهان و بسيار ناباورانه در يك آن پر كشيد و جان به جان‌آفرين تسليم نمود و به سراي ابديت سفر كرد و همكاران و ياران شيفته خود را در آتش هجران و فراق خود تنها گذاشت
آري، سيدمهران قاسمي كه از فرهيختگان و فاضل‌مردان وارسته روزنامه اعتماد ملي و مايه مباهاتمان بود از ما دور شد و به ملكوت اعلي پيوست، به سفر بدون بازگشتي رفت كه هيچيك از فرزندان اعتماد ملي باورشان نمي‌شود. اما مرگ را بايد باور كرد و مايه پندآموزي قرار داد و چه نيكوست كه همه بتوانند مانند سيدمهران پاك و آزادمنشانه زيسته و الگويي براي ديگران باشند
سيدمهران، جوان بود، بسيار هم جوان بود. درست مانند گلي كه تازه در بوستان حيات شكفته باشد و اين سفر ابدي برايش بسيار زود و نابهنگام مي‌نمود، اما از تقدير چه مي‌دانيم ما؟ مهران قاسمي عزيز ما كه چند هفته پيش از يك تصادف خطرناك جان سالم به در برد و حتي با عصا به دفتر روزنامه آمده بود اكنون با يك ايست قلبي به سراي جاودان و لقاي پروردگار خود شتافته است‌
او سعادتمند زيست، سعادتمند رفت و در روز رستاخيز سعادتمند سر برخواهد افراشت. انالله و انا اليه راجعون. من اين ضايعه بزرگ را به همه روزنامه‌نگاران و اصحاب قلم به ويژه همكاران عزيز روزنامه اعتماد ملي و مدير مسوول دكتر حق‌شناس و نيز همسر گرانقدر و خانواده معزز وي تسليت مي‌گويم

//www.roozna.com

Wednesday 9 January 2008

خرافه يعنی کفترپرانی و دهل زنی

اما گل به سرماليدن شيوه فرشتگان است
در شرایطی که آيت الله فیلسوف الهی جوادی آملی حمل علم و دست زدن به اعمالی مانند قمه زنی و عربده کشی و گل مالی را خرافه خوانده و از مقامات خواستند که مانع شیوع خرافه در نام امام حسین شوند حجت‌الاسلام و المسلمین مرتضی ادیب یزدی گفت
در زدودن خرافات عزاداری ها گاهی به افراط روی آوره ایم. برخی رسومی که مطابق سلیقه ها نیست پس از تحقیق و بررسی مشخص شده سند و دلایل وجود آنها در روایات ذکر شده است. مانند گل گرفتن به سرو صورت عزاداران که برگرفته از روز شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) است، حجت الاسلام و المسلمین ادیب یزدی برای اثبات نظر خود و رد نظریات عقلی آيت الله جوادی آملی عقل را رها کرده و به نقل روايت روی آورده و مدعی شد که شيوه گل به سر ماليدن را ملايم و فرشتگان به عاشقان خونخواهی حسين ياد داده اند و نميتوان نام آن را خرافه گذاشت.
حجت الاسلام گفت ملائکه در آن روز حاضر شده و خاکی که به خون ایشان آغشته بود را به سر خود می مالیدند و یا در مناطقی از کشور مانند شهر مراغه که مردم آن، شب عاشورا به شب زنده داری پرداخته و لباس احرام می پوشند و عزاداری می کنند.
حجت‌الاسلام و المسلمین مرتضی ادیب یزدی مسئول مجتمع فرهنگی مسجد بلال صدا وسیما در پاسخ به پرسش خبرنگار شیعه نیوز در باره معنی خرافات گفت استفاده از وسایل و ابزار موسیقی ارگ و یا ساز و دهل، گفتر بازی و کبوتر هوا کردن در حين مراسم زنجیر زنی شبهه ناک است و تاکنون نیز دلیل متقن و قابل قبولی بر اجرای آن ارایه نشده است. آوردن شمایل معصومان برخلاف احکام شرع و حرام است.
وی گفت روش های برخورد با رسوم انحرافی کفتر بازی و دهل زنی و کارهای خرافی در مراسم عزاداری باید به دقت انجام گیرد و اصلاح شود. چون ممکن است مردم این گونه تصور کنند که دولت قصد دارد جلوی عزاداری مردم را بگیرد یا با آن مبارزه کند. برخورد غیر اصولی با آیین های عزاداری، تمثال ها و علم های رایج علاوه بر بدبینی مردم به مسئولان و دولت، به افول گرایش جوانان به کشف وقایع عظیم تاریخ عاشورا منجر می شود.


به گزارش شیعه نیوز به نقل از پارسینه این ستاد در تازه ترین مصوبه خود برپایی مراسم سنتی و قدیمی "خیمه سوزی" را ممنوع اعلام کرده است. علاوه بر ممنوعیت آئین خیمه سوزی ‌مصوب شد هیات‌های حسینی و مجالس عزاداری از بکاربردن هرگونه آلات موسیقی نامتعارف و طربناک به جز موارد سنتی آن (سنج و طبل) پرهیز کنند. در بند چهارم فصل اول خط مشی این ستاد "شناسایی عناصر منحرف و برنامه ریزی برای مواجهه مناسب و قانونی با آنان و خطوط فکری جریانهای سازمان یافته و هدایت شده و مقابله سنجیده مؤثر با آنها با همکاری دستگاههای مسئول قضایی و امنیتی کشور" یکی از کارکردهای این ستاد معرفی شده است. ستاد ساماندهی شئون فرهنگی در مناسبت‌های مذهبی در تمام استان های کشور تشکیل شده است و به به تعیین مصداق موارد ناهنجار در عزاداری های مذهبی مشغول است. اخیرا رئیس سازمان تبلیغات شمال کرج نیز اظهار داشت: هیئتهای عزاداری ملزم به رعایت شؤون فرهنگ عزاداری هستند و در صورت تخلف با آنها برخورد می شود. گفتنی است ازمحرم سال گذشته مامورین نیروی انتظامی با شمایل منسوب به ائمه (ع) در هیئت های مذهبی برخورد می کردند که از محرم امسال موارد فوق نیز به آن اضافه می شود.

ستاد ساماندهی شئون فرهنگی در مناسبت‌های مذهبی" نهادی است که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حضور نمایندگانی از صداو سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد، دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها، نیروی انتظامی و سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل شده است.

نیروهای امنیتی عراق یک گروه مسلح را که با عناوینی چون مهدی جدید و گروه احمد بن حسن که مدعی ظهور حضرت مهدی(عج) در عاشورای امسال هستند، دستگیر کردند.به گزارش شیعه نیوز به نقل از جهان، روزنامه الصباح چاپ بغداد در شماره روز دوشنبه خود نوشت: از این گروه به عنوان گروه احمد بن حسن یا گروه مهدی جدید یاد می‌شود.این روزنامه به نقل از اسعد سلطان ابوکلل استاندار نجف نوشت: نیروهای امنیتی در آستانه ماه محرم با دستگیری سرکردگان این گروه، یک توطئه بزرگ را خنثی و سلاح‌های آنان نیز ضبط شد.وی افزود: تدابیر امنیتی آیین‌های مختلف طی یک ماه گذشته از جمله اعیاد قربان و غدیر را نسبت به کشورهای همجوار مانند پاکستان با موفقیت به اجرا گذاشته ایم.سال گذشته در آستانه ایام محرم و عزاداری سالار شهیدان، عده ای در نجف مدعی ظهور امام مهدی (عج) شدند که در درگیری با نیروهای امنیتی این شهر، سرکرده آنان به نام ریا الگراوی کشته شد . این گروه نام سربازان آسمانی را برای خود برگزیده بودند.

وی در پایان خاطر نشان کرد: زدودن خرافات و انحرافات از مراسم عزاداری نیاز به فرهنگ سازی دارد که در یک پروسه طولانی و با برنامه ریزی دقیق و هدفمند می بایست انجام گیرد.