Thursday 24 January 2008

جمهوری اسلامی: نظام سلطانی یا فاشسیستی؟

اکبر گنجی به خوانندگان پاسخ میدهد

پس از انتشار نظریات اکبر گنجی در کجکول به نقل از سایت رادیو زمانه وی ناچار به ادای توضیحات شد

توضیحات او به شرح زیر به نقل از سایت رادیو زمانه است
سایت رادیو زمانه اکبر گنجی تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۸۶

انتشار گزینشی بخش‌هایی از گفت و گوی من با هموطنان ایرانی در دانشگاه تورنتو، واکنش عاطفی برخی از ناقدان محترم را برانگیخت. در آن گفت و گو، ادعاهای زیر از سوی من مطرح شد. بسیار مفید است که منتقدان محترم، با نقد مستدل، نشان دهند کدامیک از این مدعیات نادرست است تا آنها را اصلاح کنم ۱: رژیم حاکم بر ایران ، یک رژیم غیر دموکراتیک و ناقضِ حقوق بشر است۲:رژیم‌های غیر دموکراتیک چند نوع‌اند:- دیکتاتوری‌های نظامی.- دیکتاتوری‌های فاشیستی و توتالیتر.- دیکتاتوری‌های سلطانی
رژیم جمهوری اسلامی، نه نظام فاشیستی و توتالیتر است، نه دیکتاتوری نظامی، بلکه رژیمی سلطانی است. رژیم سلطانی شاه، فقط حوزه‌ی سیاست را سرکوب می‌کرد، اما رژیم سلطانی جمهوری اسلامی علاوه بر حوزه‌ی سیاست حوزه‌ی اجتماعی را هم سرکوب می‌کند.
برخی از زمامداران حاکم بر ایران، فاشیست‌اند و روایت‌شان از دین هم روایت فاشیستی است اما ایجاد نظام فاشیستی دیگر محال است. نه اینکه سودای ایجاد "نظام فاشیستی" وجود نداشته یا ندارد، انقلاب ارتباطات، ساختن جامعه‌ی تک‌صدایی و تک‌ساحتی را ناممکن کرده است.
حتی اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فاشیستی باشد، باز هم یک "رژیم ارتجاعی" نیست، چون فاشیسم، پدیده‌ای مدرن است و در جوامع مدرن (آلمان و ایتالیا و اسپانیا) ظهور کرده است.
اکبر گنجی معتقد است جمهوری اسلامی ممکن است فاشیستی باشد اما ارتجاعی نیست
جمهوری اسلامی، رژیمی ارتجاعی نیست. جمهوری اسلامی یک رژیم بنیاد‌گراست و بنیادگرایی، پدیده‌ای مدرن است. بنیاد گرایی در دوران مدرن، در واکنش به فرایند سریع مدرنیزاسیون، پدید می‌آید. ارتجاعی نامیدن جمهوری اسلامی نادرست است.
بنیادگرایان، عموماً افرادی تحصیل کرده‌اند. بسیاری از رهبران حماس در بهترین دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده‌اند. بمب‌گذاران یازده سپتامبر، مهندسانی بودند که استفاده‌ی از تکنولوژی مدرن را به خوبی در مراکز علمی غرب آموخته بودند. اکثر بنیاد‌گرایان، مهندس و پزشک هستند. ایمن الظواهری، نظریه‌پرداز القاعده یک پزشک مصری است. دکتر بلال عبدالله و مهندس کفیل احمد که با اتومبیل جیپ حامل مواد آتش‌زا به فرودگاه بین المللی گلاسکو در اسکاتلند حمله بردند، کار خود را از سال ۲۰۰۵ در شهرک دانشگاهی کمبریج آغاز کردند. دکتر محمد حنیف یکی دیگر از اعضای پژشکان جهادی، در بریتانیا و استرالیا مشغول به کار بود.
بنیادگرایان علاقه‌ی زیادی به "علوم تجربی طبیعی" و "تکنولوژی مدرن" دارند. "عظمت‌طلبی اتمی" رهبر جمهوری اسلامی را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد. خرید و ساخت سلاح‌های موشکی پیشرفته، با ارتجاع سازگار نیست. اگر در سه دهه‌ی گذشته جهان غرب فروش تکنولوژی مدرن را به ایران ممنوع نکرده بود، اینان هر چه بیشتر و بیشتر تکنولوژی مدرن را به ایران وارد می‌کردند. کما اینکه اینک جامعه ایران را پر از جدیدترین گوشی‌های همراه، کامپیوتر، فکس، ماشینِ سواری و ... کرده‌اند. تکنولوژی مدرن، برساخته‌ای خنثی نیست. زندگی با این تکنولوژی، پیامدهای فرهنگی- معرفتی بسیاری دارد. معماری کنونی ایران، چه ارتباطی به سنت (بازگشت به گذشته) دارد؟ خانه‌های شهر لندن را که دارای قدمت چند صد ساله‌اند، با خانه‌های شهر تهران مقایسه کنید که پس از دو تا سه دهه تماماً تخریب و به مدرن‌ترین شکل ممکن از نو ساخته می‌شوند.
رشد علم در ایران‌: به نوشته‌ی مجله ساینس‌: "بودجه علمی به طور پیوسته از حدود ۲/۰ درصد از تولید ناخالص ملی در سال ۱۹۹۹ به حدود ۵۶/۰ درصد در امسال (۲۰۰۵) در حال افزایش بوده است... خروجی‌های علم از سال ۱۹۹۳ در حال جهش بوده است. در سال ۲۰۰۳ محققان داخل ایران ۳۲۷۷ مقاله ی علمی‌، ۳۰ برابر سال ۱۹۸۵‌، در مجلات علمی منتشر کرده‌اند که این میزان، ایران را در جایگاهی جلوتر از پاکستان و در کنار مصر قرار می‌دهد. از سال۲۰۰۰ میزان همکاری‌های بین‌المللی در رشته‌های شیمی، مهندسی و فیزیک ۳ برابر شده است"1.
نشریه‌ی نیچر هم می‌نویسد: "درصد انتشار مقالات علمی توسط دانشمندان ایرانی در نشریات بین‌المللی طی یک دهه‌ی گذشته چهار برابر شده است. هر چند این رقم هنوز پایین است‌، اما ضریب تاثیر‌گذاری مقالات علمی ایرانیان نیز افزایش یافته است. اما بخش اعظم این بهبود از شمار کوچکی از محققان سرچشمه می گیرد"
2. در سال ۱۹۹۰ ایران بعد از اسراییل بیشترین تولیدات علمی را در خاورمیانه داشته است. بر اساس آمار institute for scientific information در سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰۰۰ مقاله ی علمی از ایران منتشر شده است ، در حالیکه در سال ۱۹۹۵ این رقم حدود ۵۰۰ مقاله بوده است3.
اگر چه نظام حقوقی، تبعیض جنسی ناروایی برقرار کرده است، اما بر اساس شاخص‌های گوناگون، زنان در سه دهه‌ی گذشته در ایران بسیار پیشرفت کرده‌اند. در سال ۱۳۵۵‌، ۲/۱۱ درصد زنان شاغل بودند (یعنی ۴۶۰۰۰۰نفر از ۴۱۱۲۶۳۶شاغل کشور)، اما در سال ۱۳۸۵، ۱/۱۲ درصد زنان شاغل هستند (یعنی ۲۷۸۲۰۰ نفر از ۲۰۴۶۰۰۰۰شاغل کل کشور). طول عمر متوسط زنان به ۸/۷۱ سال افزایش پیدا کرده است. ۸/۷۶ درصد زنان ایران باسوداند (مصر ۴/۵۹). ۶/۳۸‌درصد زنان ایران در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت دارند (ترکیه ۷/۲۷‌، مصر‌۱/۲۰). تعداد دختران دانشجو بیش از پسران دانشجوست. با همه‌ی اینها، وضعیت زنان در ایران، با وضعیت زنان در جوامع توسعه یافته، فاصله ی بسیار دارد. زنان ایران درگیر مبارزه‌ی بی‌امان برای برابری تمام عیارند.
پوشش (حجاب) زنان، مساله‌ای است مربوط به زنان و تصمیم شخصی آنها. زنان ایران در انتخاب سطح و نوع پوشش آزاد نیستند، این یکی از نشانه‌های غیر دموکراتیک بودن نظام سیاسی است. دولت دموکراتیک، همچون جمهوری اسلامی‌، به زور مردم را با حجاب، یا همچون رضا‌شاه، بی‌حجاب نمی‌کند. از سخنان برخی ناقدان محترم این طور استنباط می‌شود که گویی حجاب، علامت ارتجاع است. به گمان من حجاب را نمی‌توان به ارتجاع تحویل کرد. اگر این حکم صادق باشد، در آن صورت‌، هر زنی، در هر جای دنیا، آگاهانه و آزادانه، حجاب فقهی را انتخاب کرده باشد،‌ مرتجع خواهد بود. امروز در نیویورک‌، در محله‌ی یهودیان، زنان یهودی با‌حجابند و کسی آنان را مرتجع نمی‌آمد. تمام مساله این است که دولت نباید در این خصوص که متعلق به حوزه‌ی خصوصی است، دخالت کرده و پوشش خاصی را به دیگران تحمیل کند.
بازگشت به دوران ماقبلِ مدرن، ناممکن است. حتی اگر کسی بخواهد، نمی‌تواند یک جامعه کنونی را به گذشته، مثلاً دوران صدر اسلام، باز گرداند. دولت، یک پدیده‌ی متعلق به دوران مدرن است. ایدئولوژی‌، یک پدیده‌ی متعلق به دنیای مدرن است. بنیادگرایان برای حکومت در دوران جدید، دین را به ایدئولوژی تبدیل کرده‌اند. انقلاب هم یک پدیده‌ی مدرن است. "انقلاب اسلامی"، "دولت اسلامی"‌، "ایدئولوژی اسلامی"‌، "دانشگاه اسلامی"‌، "مجلس شورای اسلامی" ، "بانک‌های اسلامی"‌، و دهها پدیده‌ی مدرن دیگر که فقط یک پسوند اسلامی بر خود افزوده‌اند، اما هیچیک به دورانِ ماقبل مدرن تعلق ندارند.
سطح مدرنیزاسیون ایران، خصوصاً از نظر فکری و فرهنگی، از تمام کشورهای عربی خاورمیانه بالاتر است. "تحمل" جامعه‌ی دینی ایران، بسیار بیش از جامعه‌ی دینی عربی خاورمیانه است. آرای دین‌شناسانه‌ی روشنفکری دینی ایران، کاملاً دگراندیشانه (برخلاف باورهای دینی عموم مسلمین)است‌. با این حال، این آرا در ایران منتشر می‌شود. جامعه‌ی دینی مصر و کویت و سودان، نواندیشانی چون نصر حامد ابوزید و خالد ابوالفضل و عبدالهی النعیم را تحمل نکرد، اما جامعه ی دینی ایران، نه تنها عبدالکریم سروش‌، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و ... را براحتی تحمل می‌کند، بلکه آرای اینان‌، پذیرش بسیار دارد.
کتابهای این افراد با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار یافته است. از سوی دیگر، ترجمه‌ی آثار مدرن به فارسی، طی سه دهه‌ی گذشته رشد چشمگیری داشته است. آثار دکارت، کانت‌، هگل، مارکس، هایدگر، نیچه، فروید، دورکهایم، وبر، هابرماس، رورتی، چارلز تیلور، دریدا، پوپر، هایک، گیدنز، و دهها متفکر مدرن و پست مدرن و فمینیست و غیره به فارسی ترجمه شده و می‌شود. سیمای جمهوری اسلامی تمام فیلم های هالیودی ضدِ آمریکایی را به نمایش در می‌آورد تا نشان دهد آمریکا در چه وضعی قرار دارد.
ترکیه از نظر سطح مدرنیزاسیون از ایران جلوتر است. از نظرِ سطحِ آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نیز از ایران بسیار جلوتر است. اگر ایران در وضعیت ترکیه قرار داشت، بسیار مطلوب بود‌. برای اینکه در آن صورت می‌توانستیم خود را با رقبای اتحادیه اروپا مقایسه کرده و تمام سعی خود را مصروف رسیدن به دیگر اعضای اتحادیه اروپا قرار دهیم.
اگر در هر یک از کشورهای عربی منطقه‌ی خاورمیانه‌، انتخابات کاملاً آزاد و رقابتی و منصفانه برگزار شود، بنیادگرایان پیروز انتخابات آزاد خواهند بود. یکی از دلایل این امر آن است که تنها بدیل حکومت‌های استبدادی سکولار فاسد مورد حمایت آمریکا، بنیادگرایانند که از طریق انواع و اقسام خیریه‌ها در میان توده‌های محروم برای خود پایگاه درست کرده‌اند. این نظام‌ها فاقد بدیل دموکراتند. درایران پس از سه دهه حکومت استبدادیِ فاسدِ بنیادگرایان، تنها بدیل نظام موجود، نیروهای دموکرات مدافع آزادی و حقوق بشر هستند. لذا اگر در ایران یک انتخابات کاملاً آزاد با شرکت تمام مخالفان برگزار شود، نیروهای دموکرات در آن انتخابات پیروز خواهند شد.
وجود پیش‌ شرط‌های اجتماعی دموکراسی (شهرنشینی، رشد باسوادی و تحصیلات عالیه، رشدِ طبقه متوسط، اجماع نخبگان بر سر دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، وجود یک طبقه روشنفکری قوی و...) در ایران، علت پیروزی دموکراتها در یک انتخابات آزاد است. بدین ترتیب اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ارتجاعی است که جامعه را به قرون وسطی عقب رانده است، دموکراتیک شدن چنین جامعه‌ای سودای محال خواهد بود. دشمنی با جمهوری اسلامی نباید به انکار واقعیات اجتماعی منتهی شود.
دینداران در هر دورانی، دین خود را با سطح معرفت و معیشت آن دوران متناسب می‌کنند. ما در دوران تجدد (مدرنیته) و نظام اجتماعی مدرن زندگی می‌کنیم. دینداران هم دین خود را با چنین دنیایی سازگار می‌کنند. نواندیشان دینی، تلاش می‌کنند تا از نظر معرفتی، دینی سازگار با دوران مدرن بسازند. اما بنیادگرایان حاکم بر ایران، به مقتضای قدرت، اسیر پراگماتیسم شده و عملاً مجبور شده‌اند که احکام معارض با دوران مدرن را رفته رفته کنار بگذارند.
آقای خمینی می‌گفت حکومت بر تمام احکام اولیه اسلام تقدم دارد و نظام سیاسی، اگر مصلحت تشخیص دهد، می‌تواند هر حکم شرعی را تعطیل و کنار بگذارد. در ماجرای شطرنج هم آقای خمینی در دهه‌ی اول انقلاب خطاب به یکی از فقهای سرشناس نوشت، بر مبنای دستگاه نظری شما، باید به دوران چادر نشینی و قبایلی بازگشت و تمام تمدن جدید را نابود کرد، اما ما در دوران جدید زندگی می کنیم و باید احکام فقهی را با دنیای جدید سازگار کرد. سازگاری دین با دنیای جدید در نظام اندیشگی آقای خمینی، از طریق "تابع مصلحت‌سنجیِ قدرت سیاسی شدن" به دست می‌آید.
او دولت را دینی نکرد، بلکه دین را دولتی کرد. بنیادگرایان حاکم بر ایران، زندگی ایرانیان را به زندگی "منونایت‌های کانادا" یا "آمیش‌های آمریکا" تبدیل‌نکردند.
فرایند "مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه" پهلوی و جمهوری اسلامی، مسایل بی‌شماری برای جامعه‌ی ایران آفریده است. شکاف طبقاتی همچنان وجود دارد. شاخص نابرابری (ضریب جینی) در حال حاضر حدود ۴۲/۰ است. اگر به فرایند سه دهه‌ی گذشته نگریسته شود، تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود.
مساله این است که در ذهن برخی دو قطبی مدرن‌- ارتجاع به دو قطبی خوب- بد فروکاسته می‌شود. از اینرو تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی فرایند "مدرنیزاسیون آمرانه" را همچنان ادامه داده است، به معنای این است که این رژیم ، رژیمی خوب(دموکرات؟) است. در حالیکه این رژیم، رژیمی خودکامه و سرکوبگر است که می‌خواهد کشور را از بالا آباد کند.
ایران دارای "ساختار جمعیتی جوان" است. حدود هفتاد درصد جمعیت کشور زیر ۳۰ ساله‌اند. بیست و نه سال از انقلاب ۵۷ گذشته است. این نسلی است که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده‌، در آنجا به مدرسه و دبیرستان و دانشگاه رفته و زیر سیطره‌ی تبلیغات یک سویه‌ی ایدئولوژیک رژیم قرار داشته است. اما نه تنها گذشته‌گرا (مرتجع) نیست، بلکه به شدت طالب زندگی مدرن است . سبک‌های زندگی عجیب و غریبی که در میان این نسل رایج است، هیچ نشانی از گذشته‌ی دور ندارد. هیچ آتوریته‌ای (دین، سنت، اخلاق، ایدئولوژی، دولت‌، پدر و مادر) را به رسمیت نمی‌شناسند. اگر مدرن بودن، آنگونه که مارکس در مانیفست کمونیست به تصویر کشیده‌،‌ به معنای "تغییر مداوم"، "نفی مستمر"، "عدم یقین و تلاطم پایان‌ناپذیر"، "منسوخ شدن تمامی روابط تازه شکل یافته"، "از دست رفتن هاله‌ی تقدس"، "دنیوی شدن تمام مقدسات"، "نابودی جذبه‌های ملکوتی"، "به حاشیه رفتن عقاید کهنه و محترم" و "سود عریان" باشد، این نسل به شدت مدرن است.
اینها خصوصیات نسلی است که بنیادگرایان در ایران ساخته‌اند.به تعبیر درست‌تر، اینها "پیامدهای ناخواسته"‌ی مجموعه اقدامات آنان بوده است. داوری ارزشی در این خصوص‌، ربطی به مدعای ما ندارد. این دستاورد، ارتجاع نام نمی‌گیرد، این بخشی از تجربه‌ی مدرنیته است.
انسان آزادیخواه و دموکرات نباید در مبارزه‌ی سیاسی دروغ بگوید. هر کس از راه دروغ به قدرت برسد‌، "حکومت دروغ" تاسیس خواهد کرد.
در زمان شاه، مبارزان به دروغ در تمام دنیا تبلیغ می‌کردند که شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد و چند هزار زندانی سیاسی را به قتل رسانده است.
رژیم جمهوری اسلامی، مخالفان سیاسی و عقیدتی را زندانی و حقوق آنها را نقض می‌کند. زندانیان در دهه‌ی شصت، در بدترین وضعیت قرار داشتند. وضعیت زندانهای امروز ایران نسبت به دهه‌ی شصت بسیار تغییر کرده است. رشد اندیشه دموکراسی و آرمان حقوق بشر، به علاوه‌ی مبارزه‌ی غیر‌خشونت آمیز مخالفان، تاثیر بسیاری در این تحول داشته است.
رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران، به دلیل نقض حقوق اساسی مردم ایران، محکوم است. اما برای محکومیت این رژیم، نباید دروغ گفت و تحولات ساختاری ایران را منکر شد.
می‌توان چهره‌ای کاملاً قرون وسطایی از زنان ایران به تصویر کشید. اما این تصویر ایدئولوژیک (شعور کاذب)، نه تنها هیچ سودی به حال فرایندِ گذار ایران به دموکراسی ندارد، بلکه اهانت به تمام زنانی است که آگاهانه در حال مبارزه برای آزادی و برابری و دموکراسی‌اند.
تورنتو ۳ بهمن۱۳۸۶
پاورقی:
1 اصل مقاله را در اینجا بخوانید.2 برای اصل مقاله رجوع شود به اینجا و اینجا.3 رجوع شود به : Nature 442, 719 - 720 (2006).
در همین ارتباط:
اکبر گنجی :رژیم ایران هرچه هست ارتجاعی نیست

No comments: