Wednesday 24 February 2010

حالا در آستانه چهارشنبه سوری، از داخل و خارج سرداران سپاه مردم را از بمب میترسانند

دم خروس ارتباط سردار مدحی با اطلاعات سپاه آخوندکها
سردار حسین همدانی فرمانده سپاه محمد ‌رسول‌الله تهران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۸می‌گوید که نیروهای امنیتی، پیش از برگزاری مراسم روز ۲۲ بهمن، حدود ۱۰۰ عضو سازمان مجاهدین خلق و انجمن پادشاهی که قصد بمب‌گذاری و ترور داشته‌اند را دستگیر کردند
کجکول: آیا میتوان منکر شباهت زیاد میان این ادعا و صحبت سردار مدحی شد که میگوید چهارشنبه سوری، در تهران بمبهایی منفجر میشود. پس مردم در منازلهایشان پنهان شوند و به خیابانها سرازیر نشوند؟!؛

Sunday 21 February 2010

شباهت عجیب بین صحبتهای سردار احمدی مقدم و سردار مدحی

فاعتبروا یا اولی الابصار

.


به گزارش "فارس" شنبه، ۰۱ اسفند ۱۳۸۸ / ۲۰ فوریه ۲۰۱۰ سردار پاسدار احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی" از خانواده‌ها خواست تا فرزندان خود را کنترل کنند تا با آرامش و در کنار یکدیگر مراسم چهارشنبه آخر سال را برگزار کنند

پاسدار احمدی مقدم ، گفت: "فتنه‌های اخیر دستاوردهایی را به همراه داشت، این فتنه‌ها همیشه هست و خواهد بود....چهارشنبه آخر سال در پیش است و باید اقدامات قاطعانه خود را برای پیشگیری از هم اکنون آغاز کند.... اینجا اروپا نیست که در لحظه سال تحویل هزاران خودرو در آتش بسوزند و فرودگاه‌ها تعطیل شوند"؛

کجکول یادآوری میکند که چند روز پیش شخصی به اسم "سردار پاسدار مدحی" در مصاحبه با علیرضا نوریزاده به مردم اعلام خطر کرد ه بود که در چهارشنبه سوری در خانه بمانند و به خیابانها برای مراسم چهارشنبه سوری نروند

Wednesday 17 February 2010

اسب شکسته تروا در لهیب آتش چهارشنبه سوری



تله وزارت اطلاعات درمورد چهارشنبه سوری

.

در حال و هوای گرم کردن شعله های قیام توده های انقلابی مردم ایران در سراسر وطن خونبار با آتش چهارشنبه سوری، پیر و جوان ایرانی مشغول جمع اوری هیزم و کبریتند، و در وحشت از یک قیام توفنده مردمی دیگر، رژیم استبدادی آخوندکها ، برای جلوگیری از این قیام مشغول برنامه ریزی است. از فردای قیام عاشورا ، رژیم از وحشت خود از قیام چهارشنبه سوری پرده برداشت.

در آستانه بیست و دو بهمن ، احمدی مقدم جنایتکار گفت "ما بامردم مدارا نمیکنیم. قبلا هم گفتیم که مدارا نمیکنیم اما مردم حرف مارا جدی نگرفتند ..." آری! اصل مطلب همینجا است. مردم ایران تهدیدهای مزدوران رژیم را دیگر جدی نمیگیرند و از ان نمیترسند. در نتیجه رژیم به ترفند تازه ای روی آورده. در اینجاست که میبینیم عوامل نفوذی وزارت اطلاعات تلاش میکنند که برروی این آتش بنزین پاشیده نیشود، بلکه با ریختن آب این شعله ها را بمیرانند و از تبدیل شدنشان به حریق جلوگیری کنند

طرح اسب تروا یعنی نقوذ عوامل نفوذی رزِم به درون جنبش مردم و از کارانداختن آن به دست خودیها. به عنوان مثال چیزی شبیه همان حفره ای که سایت جنبش سبز بر سرراه مردم حفر کرد و با پیامهایی که برای گمراه کردن جوانان و نسل قیام فرستاد سعی در ایجاد سردرگمی در روز بیست و دو بهمن کرد، که البته با هوشیاری بجا و به موقع مردم بخصوص جوانان ، یخ این ترفند نگرفت. سایت جنبش سبز دولت مستعجلی بود که برای کوتاه مدت خوش درخشید، ولی تو- زرد از کار درآمد. جرس امروز نقش اسب تروا را بازی میکند تا در درون جنبش سبز شکاف در هدف و راه بیندازد طرح "اسب تروا" حالا چهارشنبه سوری را هدف قرار داده است.

اینبار مجری طرح فقط جرس نیست، بلکه عده ای از عوامل و عناصر شناخته شده وزارت اطلاعات در خارج کشور هم برای اجرای این طرح به میدان آمده اند. از جمله سیدرضاحسینی معروف به محمدرضامدحی! این شخص از سرداران سپاه است که هرگز ارتباطهای مالی – عاطفی خود را با رژیم انکار نکرده و نمیکند و حالا هم در اثر درگیریهای جناحی با باند مافیایی حاکم قدری کنار کشیده، اما در هرحال برای او چیزی تغییر نکرده، و او در حال خدمت است

رژیم اخوندکها میخواهد بهرترتیب از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری به عنوان قیامگاه سنتی در سراسر وطن خونبار جلوگیری کند

سیدرضاحسینی قبلا توسط فرشاد امیرابراهیمی افشا شده و در مواضعش جای شک و شبهه زیاد است. حتی فرشاد امیرابراهیمی با انتشار عکسی از سرکوبهای مردم در جریان قیام هشت ماهه اخیر، مدحی را در حمله به دانشگاه تهران شناسایی کرده بود. بعد ازآن افشاگری، سیدرضا حسینی- مدحی ضمن آن که ارتباط تشکیلاتی خودش با فرشاد امیرابراهیمی را در دوره سعید امامی و ماجرای قتلهای زنجیره ای انکار نکرد، اما مدعی شد که از پیش از انتخابات در بانکوک بوده و در سرکوبی مردم شرکت نداشته! بعد ازآن هم برای جلب اعتماد عمومی شروع به مصاحبه با علیرضا نوریزاده کرد و مشتی از اطلاعات سوخته بیست سال قبل را شکسته بسته به علیرضا نوری زاده بازگو کرد تا به خیال خودش از "سد بایکوت" عبور کند. آقای نوریزاده هم به ایشان بلندگو داده تا حرفهای او را وسیعا منعکس کند، و خودش هم خواهی نخواهی قدری تحت تاثیر موضگیریهای او قرار گرفته و با امکانات وسیع خبری که در اختیارش هست – بخصوص صدای آمریکا- مواضع مشکوک مدحی (یاهمان اطلاعات اخوندکها) را در میان مردم که چشم به ماهواره ها دوخته اند پخش میکند. اطلاعات رژیم بودجه های میلیاردی برای از کار انداختن کانالهای ماهواره ای را اختصاص داده، اما درعین حال میکوشد تا این کانالها را به روشهای پیچیده امنیتی زیر نفوذ خودش بگیرد.

اما مردم با شنیدن اطلاعات سوخته به گوینده آن اعتماد پیدا نمیکنند. بخصوص وقتی نقش اسب تروا را بازی میکند مردم قهرمان و انقلابی ایران کوچکترین اعتمادی به عوامل نفوذی وزارت اطلاعات ندارند

چهارشنبه سوری شب آتش بازی است و هموطنان شجاع و بیباک ما اجازه نمیدهند که عوامل نفوذی آخوندکها روی زبانه های شررپاش این آتش، سیل ترفندهای سردکننده بریزند

آقای مدحی یا همان سیدرضاحسینی بهتر است نقش اسب تروا را به همان سایت جرس واگذار کند و خودش دنبال گرداندن شبکه قاچاق الماس و سنگهای قیمتی متعلق به سپاه پاسداران در سنگاپور و شانگهای و شرق دور باشد. بیشتر از این را هم به جای خود کجکول افشا خواهد کرد

مدحی در مصاحبه با علیرضا نوری زاده میگوید

http://www.baaykot.com/2010/02/22.html

طرح چهارشنبه سوری سبز تله اطلاعات است و طرحی است که با انفجار چند بمب توسط نظام، می تواند برای رسیدن به اهداف رژیم در ارائه تصویر خشن از جنبش، مورد استفاده قرار بگیرد. این طرح را فراموش کنید. رژیم در صدد تحریک و سازماندهی گروه هایی در کردستان است تا جوانان پر شور را بدانجا هدایت و جریان را با جلوه دادن مبارزه مسلحانه سرکوب و حمایت داخلی و خارجی برای این امر کسب نماید

ما از آقای مدحی میپرسیم مگر رژیمی که شما میگوئید تاحالا بمب منفجر نکرده و عده ای را در رابطه با انفجار بمب اعدام نکرده؟ مگر دو اعدامی آخری در ارتباط با انفجار بمب در حسینیه وصال شیراز به چوبه دار سپرده نشدند؟ مگر دکتر مسهود علیمحمدی در انفجار بمب جان نسپرد؟ مگر در مرقد آیت الله خمینی بمب منفجر نشد؟ آیا با این همه بمب گذاریها و انفجارها رژیم و اطلاعات رژیم توانستند مردم را از راه قیام منصرف کنند؟

آقای مدحی آنها نتوانستند. اما شما دوباره میخواهید ترس را در روحیه مردم حاکم کنید. میخواهید مردم را بترسانید که اگر چنین کنید چنان میشود. این دقیقا طرح وزارت اطلاعات است. شما اگر از اطلاعات رژیم بیرون آمده اید چرا مواضع انها را حفظ کرده و آب به آسیا آنها میریزید؟ شما چرا میخواهید دوباره دست و پای مردم انقلابی را در پوست گردو بگذارید؟؛

مردم ایران به شما و همه عوامل و عناصر رژیم در داخل حکومت یا در تضاد جناحی با دولت احمدی نژاد میگویند که تله های وزارت اطلاعات برای گرفتن موش هم کارایی خود را از دست داده، چه برسد به دام انداختن قیام کنندگان. مردم طرح قیام چهارشنبه سوری را فراموش نمیکنند و به شما هم میکویند که خوب پرده از رخساره برداشتید و خود را معرفی کردید

طلاب حوزه علمیه قم- پیروان اسلام ناب محمدی

Sunday 7 February 2010

اعلام عجز حیدر مصلحی درمورد نهضت عظیم ملی طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی


اسلام ناب محمدی در صحبتهای حیدر مصلحی

.

اعلام عجز حیدر مصلحی درمورد نهضت عظیم ملی طلاب حوزه علمیه قم پیروان اسلام ناب محمدی


برای بیان اقرار به ناتوانی آخوند مسخره حیدر مصلحی ، چیزی بهتر از ان نیست که تمام صحبتهای او را به گزارش از خبرگزاری فارس به نظر خوانندگان عزیز کجکول برسانیم. سخنانی که در اوج بلاهت و حماقت بیان شده است

شکر خدا که در غلغله انقلاب و براندازی این جرثومه نکبت و فساد، خداوند متعال دشمنان مردم را از زمره احمقترین احمقها قرار داده است

به گزارش فارس، ۱۸ بهمن ۱۳۸۸ حجة‌الاسلام والمسلمين حيدر مصلحي امروز در گردهمايي مشترك امنيت‌آفرينان فجر گفت: استراتژي، تاكتيك و روش و ابزاري كه فتنه‌گران به كار گرفته‌اند از بيرون كشور طراحي شده است. زني با 4 پاسپورت وجود دارد كه در همه اغتشاشات حضور داشته و با اراذل و اوباش به صحنه مي‌آمده است.فتنه‌گران با ضد انقلاب همكاري داشته و بسترسازي لازم نيز در اين خصوص انجام شده است.طبق اسناد به دست آمده از فتنه‌گران مشخص شد كه حركت آنان از 20 سال قبل آغاز شده است. اسناد كه منتسب به سران فتنه و تشكيلات و احزاب مرتبط با آن‌هاست اين موضوع را روشن مي‌كند.آن‌چه به دست آمده مشخص مي‌كند از همان اول حركت يك مركزيتي از بيرون نظام اين مجموع را مديريت و هدايت مي‌كند كه بسيار قابل توجه است.شناخت اين مركزيت و شناسايي آن نياز به زمان و سرمايه‌گذاري قابل توجه دارد. مركزيتي بعداً با چند واسطه و بي‌واسطه مجموعه فتنه‌گران را هدايت مي‌كند. حضور اين مركزيت را مي‌توان از فتنه‌هاي ابتداي انقلاب تا به امروز به راحتي مشاهده كرد.يكي از استراتژي‌ها در فتنه‌هاي اخير "پيروزي در هر صورت " است. سران فتنه علي‌رغم تأكيدات رهبر انقلاب مبني بر تكليف خواص در قبال معاندين و ضد انقلاب چه كرده‌اند.
چرا افرادي كه در روز عاشورا سوت و كف مي‌زنند امت خداجو مي‌دانند زيرا استراتژي آن‌ها پيروزي در هر صورت است.
حضور و نگهداري مردم در خيابان نكته بعدي است. سران فتنه سعي دارند به هر نحوي كه شده عد‌ه‌اي را در گوشه‌اي حاضر كنند تا خود را نشان دهند.تشكيل كميته‌هاي مختلف مثل كميته صيانت از آرا‌، ستاد پويش‌، دختران فيروزه‌اي، ستاد 88 و ... به همراه بيانيه‌هاي صادر شده اين مسير را طي مي‌كند تا فتنه‌گران همواره در خيابان حضور داشته باشند.
استفاده ابزاري از زنان يكي از راهبردهاي فتنه‌گران بود كه بسيار دردآور است كه سران فتنه از افرادي حمايت مي‌كنند كه درصدد ايجاد بي‌بند و باري و لاابالي‌گري بين جوانان هستند.
استراتژي چهارم سران فتنه نفوذ در حوزه‌هاي علميه و سوءاستفاده از آقازاده‌هاست.
طيف فتنه از گذشته پايگاهي در حوزه‌هاي علميه نداشت اما با برنامه‌ريزي سعي كردند كه در اين حوزه‌ها نفوذ كنند. در بخش‌هاي قابل توجهي با مشكل مواجه شدند اما در جاهايي با كمال تأسف با استفاده از آقازاده‌ها پايگاهي به دست آورده‌اند.در بكارگيري آقازاده‌ها ارتباط فاميلي و ... برنامه‌ريزي‌هايي شده و در موارد 8 واسطه را به دست آورده‌ايم.

مصلحي به بسط ارتباط با بيگانگان به عنوان استراتژي ديگري اشاره كرد و گفت: مجموعه‌اي كه كارشان ايده و نظريه‌پردازي براي سران فتنه است افرادي حضور دارند كه در خارج از كشور هستند.اعلام برائت از اكبر گنجي كار ساده‌اي است اما سران فتنه اين كار را نمي‌كنند. ارتباط با سفارتخانه‌هاي خارجي نيز از اقدامات قابل تأمل برخي نزديكان سران فتنه است.در فتنه روز عاشورا با اعترافات بازداشت‌شدگان دفاع مقدس را يادآوري مي‌كند. در دوران دفاع مقدس همه كشورها با هم همدست شده بودند كه در روز عاشورا نيز پيگيري‌هاي سفارتخانه‌ها قابل تأمل بود.
يكي از استراتژي‌هاي سران فتنه دامن زدن به اختلافات قومي، مذهبي، اقتصادي، سياسي، صنفي و‌ ... است. برخي دستگيرشدگان در اعترافات گفته‌اند جداي از اعتراضات خياباني برنامه‌هايي براي اخلال در مصالح اقتصادي برنامه‌ريزي شده تا نظام دچار چالش شود و اقداماتي را هم انجام داده‌اند كه مجموعه اطلاعاتي كشور بر اين حركت تسلط خوبي دارند.حضور عناصر با سابقه اطلاعاتي و نظامي در جريان فتنه و ايفاي نقش در روز عاشورا قابل توجه است. روز عاشورا وقتي از مانيتورها حركت ضد‌انقلاب و اغتشاشگران را مشاهده مي‌كردم به خوبي حركت اطلاعاتي و نظامي را فهميدم. جمعيت اغتشاشگران از جايي مديريت مي‌شد.
پيچيدگي فتنه‌ها اين است كه عناصري مرتبط با جريان فتنه در درون نظام حضور دارند و اين نكته ويژگي جنگ نرم است.
وظيفه سنگيني را در جنگ نرم بر عهده داريم‌. آموزش اطلاعاتي و ضد‌اطلاعاتي براي فتنه‌گران‌، توجيه امنيتي ستادها، كمك به شناسايي نيروهاي اطلاعاتي مقابله‌كننده در فتنه اخير قابل فهم است.
نكته قابل توجه در جنگ نرم بسيار مهم است پيگيري بحث انتخابات است.سران فتنه همچنان موضوع تقلب در انتخابات را دنبال مي‌كنند.
برخي سران فتنه كساني هستند كه خود برگزاركنندگان انتخابات در كشور بودند كه مي‌دانند وقوع تقلب در اين حد وسيع كه مدعي آن هستند امكان ندارد ولو اين كه خواص قابل توجهي حضور دارند نبايد از اين موضوع بترسند زيرا اين خواص در تاريخ اسلام بدترين ضربات را به اسلام زده‌اند.استناد اين افراد به تقلب با پيگيري‌هايي كه مي‌شود به جايي نخواهد رسيد.

وزير اطلاعات به كم هزينه‌ بودن جنگ نرم اشاره كرد و گفت: بايد ما نيز با كم‌ترين هزينه مقابله كنيم.دشمن با استفاده از شبكه‌هاي مجازي با كمترين هزينه اقدامات خود را انجام مي‌دهد كه ما نيز بايد با آنان مقابله كنيم.
وقتي پايگاه‌هاي بسيج در اين عرصه مي‌توانند فعال شوند و با شناسايي، تهديد و هشدار خانه‌هايي را كه با جنگ نرم همراهي مي‌كنند را شناسايي كنند.

يكي ديگر از اقدامات مي‌تواند فيلمبرداري از اقدامات اغتشاشگران باشد. اقدامي كه فتنه‌گران با استفاده از موبايل در عاشورا انجام مي‌دهند و با كم‌ترين هزينه در اينترنت منتشر مي‌كنند.
حكومت‌ها در جنگ نرم دچار ضعف معرفت، بينش و بصيرت مي‌شوند. بايد در اين زمينه سرمايه‌گذاري كنيم كه در اين زمينه‌ها ضعف بزرگ و جدي داريم.
منابع قدرت نرم سعي مي‌كنند حكومت را تقليل دهند و به دنبال جذب افراد هستند تا موجب ضعف در حكومت شوند. بايد راه‌هاي مقابله را بشناسيم. بسيج ادارات در اين زمينه بايد فعال‌تر شوند.

سران فتنه قانون و اخلاق را با شعار قانون و اخلاق نقض مي‌كنند.
يكي ديگر از راهبردهاي فتنه‌گران عدم همكاري نخبگان با حكومت است كه اين موضوع نيز بايد مورد توجه بسيج دانشجويي و بسيج اساتيد قرار گيرد.نظريه‌پردازان آمريكايي در بررسي چالش‌هاي پيش روي خود با دو چالش اساسي كه تكنولوژي و ايدئولوژي است مواجهند و در تحقيقات به اين دو چالش رسيده‌اند.
در بحث تكنولوژي آنان با توجه به روندي كه در دنيا و در مباحث اقتصادي وجود دارد به اين نتيجه رسيده‌اند كه با يك بحران بزرگ اقتصادي مواجهند و با كنترل فضاي رسانه‌اي سعي مي‌كنند تا در بحث چالش و بحران اقتصادي خبري درج نشود.
دستگاه‌هاي ارتباطي و استكباري در فضاي مجازي و ديگر رسانه‌ها به شدت كنترل مي‌شوند تا بحث بحران اقتصادي مطرح نشود.

وزير اطلاعات با اشاره به سخنان رئيس‌جمهور آمريكا در جمعي خاص گفت: اوباما در اين نشست اعتراف كرده كه نتوانستيم بحران اقتصادي را كنترل كنيم و اين بحران آمريكا را به چالش كشانده است.
استكبار به هيچ وجه اجازه نمي‌دهد تا اخبار و اطلاعات بحران اقتصادي در اختيار مردم قرار گيرد.چالش بعدي پيش روي آمريكايي‌ها ايدئولوژي است كه اسلام ناب تنها ايدئولوژي است كه مي‌تواند براي آمريكا و استكبار چالش اساسي ايجاد كند.
آن‌چه كه استكبار را به زبوني و خفت كشانده اسلام ناب محمدي است و انقلاب اسلامي نيز و انقلاب اسلامي نيز بر اساس اسلام ناب محمدي شكل گرفته است.مؤسسات مطالعاتي و تحقيقاتي فراواني در اروپا و آمريكا و رژيم صهيونيستي شكل گرفته‌اند تا براي شناسايي انقلاب انجام وظيفه كنند.
اين مؤسسات مطالعاتي مشكلاتي دارند و آن هم عدم فهم صحيح مقوله اسلام ناب محمدي است كه قصد دارند آن را با مطالعات علمي درك كنند.

اما اسلام ناب محمدي در تشيع خلاصه شده و بروز و ظهورش در انقلاب اسلامي است.
در باب ولايت است كه با دل، عشق و محبت سر و كار دارد و كسي كه در اين فضا نباشد با مطالعه نمي‌تواند چنين موضوعاتي را درك كند.اين كارشناسان وقتي مي‌بينند كه ولي فقيه به موضوعي اشاره مي‌كند كه دلدادگان سر از پا نمي‌شناسند، حيران مي‌شوند.
در مباحث علمي رويكردهاي مادي دنبال مي‌شود و اين مؤسسات نيز بر اين مبنا عمل مي‌كنند.
مؤسسات علمي غربي جنگ تحميلي را از بعد علمي بررسي مي‌كنند اما چون اين مطالعات با روش‌هاي علمي و مادي تحليل مي‌شود نتيجه در پي ندارد براي اين محققان روي مين رفتن جوانان قابل تحليل نيست.
در رابطه با اسلام ناب محمدي استكبار توطئه‌هاي مختلفي را طراحي كرده است و از روش‌هاي مختلفي نيز بهره‌ مي‌برند.
جنگ نرمي كه در جمهوري اسلامي و مقابله با انقلاب اسلامي طراحي شده تفاوت‌هاي قابل توجهي با جنگ نرم ديگر كشورها دارد.جنگ نرمي كه در ديگر كشورها به كار رفته در ايران جواب نمي‌دهد و دشمنان در هر كشوري با شرايط خاص جنگ نرم را طراحي مي‌كنند.جنگ نرمي براي اسلام ناب و انقلاب اسلامي طراحي شده كه مناسب با شرايط كشور باشد.
يكي از معضلات ما در مقابله با جنگ نرم عدم حضور دستگاه‌هاي فرهنگي در اين عرصه فقط دستگاه‌هاي امنيتي حضور دارند.
يكي از توطئه‌هاي سازمان‌هاي اطلاعاتي غربي اين است كه دانشمندان را تحت عناوين علمي جذب خود كرده و در اين پروسه چند 10 ساله به هدفشان مي‌رسند.
در جنگ نرم تلاش مي‌كنند تا جامعه بي‌طرف را جذب و همراه خود كنند. بايد برنامه‌اي در اين زمينه داشته باشيم.
يكي ديگر از ويژگي‌هاي جنگ نرم اين است كه حكومت‌ها را از ظرفيت‌هاي مقابله‌اي در جنگ نرم غافل مي‌كند.
يكي از معضلات ما در مقابله با جنگ نرم اين است كه فقط دستگاه‌هاي امنيت حضور فعال دارند و دستگاه‌هاي فرهنگي حضوري ندارند.چرا دستگاه هاي فرهنگي در اين عرصه به ميدان نمي‌آيند و طراحي لازم را انجام نمي‌دهند اين مشكل جدي ماست.

22 بهمن روز جمع كردن اساس فتنه‌گران است و اين راهپيمايي بايد فصل‌الخطابي براي همه باشد و مردم مي‌آيند تا پوزه استكبار به خاك ماليده شود

Saturday 6 February 2010

آیا مدعی حفاظت از امام (ره) جاسوس بود؟


اين روزها همزمان با سالروز پيروزي انقلاب اسلامي مصاحبه‌اي در سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي قرار گرفته و به تبع آن در رسانه‌هاي مختلف منتشر شد كه گفتگو با شخص مجهول الهويه مدعي همراهي امام در پرواز تاريخي انقلاب را در بر داشت. اما انتشار گسترده اين مصاحبه و فاش شدن هويت اين شخص زمينه ساز آن شد تا پشت پرده و شخصيت اصلي اين فرانسوي همراه امام علني شود. نكته جالب اينكه هويت اين همراه امام ساليان سال مخفي بوده و به يكباره چنين ادعا مي‌شود كه وي همان شخص مورد نظر آن هم ساكن ايران است!

به گزارش پرچم، اين مصاحبه كه در حال حاضر از سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي حذف شده است با توجه به تحقيقاتي كه صورت گرفته فرد مذكور مشكوك بوده و سابقه‌اي درخشان در ادعاهاي عجيب و غريب و كلاهبرداري‌هاي سياسي دارد.

در همين زمينه حميد دولت آبادي نويسنده معروف دفاع مقدس مي‌نويسد: «اوایل دی ماه 1381 یعنی 7 سال پیش، "شاهرخ سلطان احمدی" خواهر زاده "کاظم اخوان" - خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که 14 تیر ماه 1361 همراه "احمد متوسلیان"، "تقی رستگار" و "سید محسن موسوی" در لبنان توسط نیروهای فالانژیست مزدور رژیم اشغال گر قدس به اسارت درآمد – گفت که "سید رائد موسوی" فرزند سید محسن، شماره تلفن فردی فرانسوی را داده که مدعی است اطلاعات جدیدی درباره 4 گروگان ایرانی دارد. آن طور که معلوم بود، "سید حسین موسوی" برادر سید محسن، در طرحی نو، این فرد فرانسوی را معرفی کرده بود. آن گونه که شاهرخ می گفت، نام این فرد "رضا باتااوش" بود. شماره تلفن همراه او را گرفتم و پس از چند بار تماس، موفق شدم با او که فارسی را تقریبا خوب صحبت می کرد، گفت وگو کنم. قرار شد عصر همان روز همدیگر را ببینیم. محل قراری که او تعیین کرد، در طبقه دوم یکی از لاستیک فروشی های نزدیک میدان سپاه (عشرت آباد) بود. این که چرا چنین جایی را برای دیدار تعیین کرد، برای خودم هم عجیب بود.


ساعت 3 بعد از ظهر به محل قرار رفتم. میان لاستیک‌ها و بوی تند مواد نفتی، گوشه ای نشستیم و او شروع کرد به گفتن. او مدعی بود که در منطقه بیروت شرقی که تحت سلطه فالانژیست‌ها بوده، در زندانی که چند سلول داشته، تک تک گروگان های ایرانی را دیده است. او می گفت که فالانژها حاضر بودند در قبال یک کشتی نفت از سوی ایران، آنها را آزاد کنند. وقتی از او زمان ملاقاتش با گروگان‌ها را پرسیدم، گفت که سال 1375 بود و این درست زمانی بود که بر خلاف ادعای او، در آن زمان دیگر فالانژها آن قدرت گذشته را نداشته و زندان و پادگانی هم در اختیار نداشتند. وقتی که بیشتر سوال کردم، او که متوجه شد من کاملا بر اوضاع و احوال بیروت و لبنان تسلط دارم، گفت که با چشمان بسته به آن مکان منتقل شده و چیز دیگری به یاد نمی آورد.

رضا باتااوش که نام کامل خود را این گونه برایم نوشت "ژرارد ژان فابین باتااوش" (
gerard jean fabianbataouche ) گفت که حرفه اش خبرنگاری برای مطبوعات فرانسه بوده و هنگامی که امام خمینی در "نوفل لوشاتو" مستقر بوده، او نیز آن جا حضور داشته و حتی با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد، او هم به عنوان خبرنگار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است.

باتااوش گفت که زن ایرانی اش خانه و زندگی او را گرفته و در حال حاضر هر روز پهلوی کسی زندگی می کند. او مدعی شد که حاضر است در قبال تهیه یک خانه و از همه مهمتر پاسپورت و شناسنامه ایرانی، به اسراییل سفر کند و واسطه گری کند تا گروگان های ایرانی آزاد شوند.

چندی بعد "خسروی نژاد" از همرزمان حاج احمد متوسلیان، گفت که سید رائد موسوی آن فرد فرانسوی را برده پهلوی "نصرت کاشانی" ـ رئیس وقت سازمان جانبازان ـ از همرزمان حاج احمد، و این فرانسوی مخ او را زده است. به پیشنهاد خسروی نژاد، رفتیم پهلوی کاشانی.
همه ادعاهای باتااوش را گفتم و رد همه ادعاهای او را نیز اظهار کردم که کاشانی گفت:
- من خودم هم به او شک کرده بودم. برای همین به بچه های ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گفتم که رویش کار کنند.
جالب این بود که کاشانی پذیرفته بود در قبال واسطه گری باتااوش و آزادی حاج احمد، پیشاپیش یک خانه به نام او سند بزند و حتی یکی از مسئولین رده بالای انتظامی نیز قول داده بود که حاضر است مشکل پاسپورت و شناسنامه ایرانی برای او را حل کند. خلاصه با زیرآبی که بنده زدم، همه رشته های باتااوش پنبه شد.

چند روز بعد، بر حسب اتفاق کتاب خاطرات یکی از افرادی که روزهای اول پیروزی انقلاب چند صباحی در اطراف امام بوده و بعدها به خارج پناهنده شده بود، به دستم رسید. گذشته از مزخرفات بیشمار کتاب، قسمتی از آن برایم خیلی جالب آمد.
او در بخشی از ادعاهایش گفته بود که یک جاسوس از فرانسه تا تهران همراه امام در هواپیما بوده است. به گفته او، این جاسوس که مستقیما عامل سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" بوده، به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و همواره خود را دور و بر امام نشان می‌داده است.

سریع رفتم پهلوی نصرت کاشانی و ماجرای کتاب و خبرنگار جاسوسی را که با هواپیمای حامل امام از فرانسه به تهران آمده است، گفتم که او هم گفت:
- اتفاقا رفیقام بهم گفتند که به هیچ وجه دیگر با او ارتباط برقرار نکنم که او مشکل جاسوسی دارد .

جالبتر از همه این است که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سایت "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" در اقدامی نسنجیده، با "رضا باتااوش" که حالا مدعی شده جزو نیروهای محافظ فرانسه بوده، مصاحبه ای با عنوان "محافظ مخصوص حضرت امام (ره)" با او انجام داده و از همه بدتر وی مدعی شده که آن فردی که دست امام را گرفته و از پلکان هواپیما پایین می آید، و تا امروز گفته می شد که فوت کرده، خود اوست و شروع کرده به روضه خوانی. والبته این ادعا کذب محض است.

این که وی مدعی شده از طرف دولت فرانسه برای امام محافظ تعیین شده بود و درباره ارتباطش با امام داد سخن سر داده است، برای من که چندین جلسه با او به بحث و صحبت درباره فعالیت هایش پرداخته ام، بسیار عجیب آمد.
حالا خبری را که دی ماه 1381 در وبلاگ "کاظم اخوان" (یکی از وبلاگ های خودم) منتشر کردم، بخوانید. این مطلب را سال 1384 نیز در کتاب کمین جولای 82 (روزشمار گروگانگیری 4 دیپلمات ایرانی در لبنان) منتشر کرده ام.»

بنا بر اين گزارش، ژرارد که با پرواز انقلاب به عنوان خبرنگار به ایران آمد، به جهت داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مهندسی راه و به کمک ارتباطاتی که ایجاد کرده بود توانست در لایه‌هایی از نظام نفوذ کند.

این ارتباطات که از داشتن حکم از آیت‌الله خلخالی برای تحقیق و تفحص در امور خودروسازی تا توصیه نامه‌هايی برای مساعدت با ایشان در جهت فروش نفت خام سبک ایران و در نهایت مصوبه هیئت دولت سازندگی در تاریخ 1384/5/4 در زمینه اعطای وام 154 میلیون دلاری برای مثلا سرمایه گذاری خارجی ایشان در زمینه تولیدات لبنی می توان اشاره کرد. ژرارد ولی به جهت طلاق همسرش هر آنچه را که داشته از دست می دهد و برای نجات خود و کسب تابعیت ایرانی (پس از بیست سال حضور در ایران) دست به فعالیت‌ها و ارتباطات مشکوک و دروغ پردازی و کلاهبرداری می زند.

گفتني است كه اين مصاحبه در كمتر از يك روز از صفحه سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي حذف شد.


Thursday 4 February 2010

درویلای بادامچیان در لواسان


درویلای بادامچیان در لواسان


این خبر از طریق منابع قابل اعتماد لبنان، 3 شنبه شب گذشته، جهت انتشار در اختیار پیک نت قرار گرفت. طی روز گذشته، یعنی دیروز، ما توانستیم با منبع خبر ارتباط برقرار کرده و پس از آگاهی از جزئیات بیشتری که از انتشار آن معذوریم، درستی آن را تدقیق کنیم. متن خبر:

«صبح 23 ژانویه، در حوالی لواسانات واقع در شمال تهران، یک جلسه محرمانه که در آن بین 60 تا 70 تن نظامی و غیر نظامی بلند پایه شرکت داشته اند تشکیل شده است. 5 نظامی لبنانی که آنها نیز همگی لباس شخصی به تن داشته اند، با خودروهای مختلف و در یک فاصله زمانی 3 ساعته به این محل منتقل شدند. محل جلسه، ویلای بزرگ اسدالله بادامچیان عضو رهبری حزب موتلفه اسلامی و نماینده مجلس هشتم بوده و مذاکرات محرمانه آن در حدود 4 ساعت ادامه داشته است.

احمدی نژاد، رحیم مشاعی، مصلحی وزیر اطلاعات، سرتیپ نجار وزیر کشور و سرتیپ احمد وحیدی وزیر دفاع در این جلسه حضور داشته اند.

از جمله موضوعات مورد مذاکره اوضاع سیاسی داخلی ایران در 22 بهمن بوده است. طبق تحلیل اطلاعاتی- امنیتی ارائه شده، رویاروئی دولت ایران با مردم نمی تواند بیش از یکسال دوام بیاورد و به همین دلیل باید دولت سریعا وارد فاز سرکوب همه جانبه و بویژه حذف شود. روی پیشنهاد حذف، شرکت کنندگان لبنانی جلسه تاکید داشته اند.

مقامات ایرانی، در پاسخ به نگرانی های بیان شده از سوی لبنانی های حاضر در جلسه، به آنها مژده داده اند که نگران اوضاع داخلی ایران نباشند. در عین حال که برنامه اتمی ایران بزودی وارد مرحله اجرائی خواهد شد.»

پیک نت: با آنکه برای ما بسیار مهم بود بدانیم منظور از کلمه "حذف"، همان طرح به حرکت در آمدن ماشین ترور در ایران است یا نه؟ منبع خبری نتوانست تفسیر دقیقی از این کلمه که در جلسه مذکور بیان شده ارائه دهد. در عین حال که برای ما همچنان نا معلوم است که اگر منظور از حذف، ترور بوده، آیا تیم هائی از لبنانی ها قرار است در ایران دست به عملیات مشترک با تیم های ترور سپاه بزنند و یا هر کدام بصورت جداگانه دست به عملیات خواهند زد.

پیشنهاد مشخص ما به همه کسانی که از راه افتادن حمام خون در ایران نگران هستند، اینست که مستقیما درباره این جلسه از اسدالله بادامچیان در مجلس سئوال شود و ساعات حضور و غیبت افراد یاد شده در بالا در محل کارشان در روز 23 ژانویه نیز تحقیق شود

Wednesday 3 February 2010

جفاکاری به یک شیدا


مركز اسناد انقلاب اسلامي براي نخستين بار پس از سی و یک سال هويت فردي را كه در پلكان هواپيماي ايرفرانس در فرودگاه مهرآباد را گرفته است فاش كرد.
مركز اسناد انقلاب اسلامي گفتگويي را با اين شخص فرانسوي منتشر كرده است كه در ادامه مي‌خوانيد

چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ /

در اوّل آبان هشتادوهشت دوستي به نام آقاي ميرغضنفري تلفن زد و گفت: آيا شما از مهمانداري كه همراه امام در روز دوازده بهمن از پله‌هاي هواپيما پايين مي‌آيند خبر داري؟ گفتم: چطور؟ گفت: ايشان در تهران هستند و سرگردان. خيلي تعجب كردم و گفتم: مشتاقانه منتظر ديدار اين عزيز و شما در مركز اسناد انقلاب هستم. بنابراين در تاريخ دعم آبان امسال آقاي ميرغضنفري به همراه "ژرژان فابين باتااوش " محافظ مخصوص حضرت امام به مركز تشريف آوردند. البته آقاي باتااوش بدون لباس يونيفرم كه در دوازده بهمن سی و یک سال قبل بر تن داشت، آمده بود.
آقاي باتااوش خيلي روان فارسي صحبت مي‌كرد و خيلي هم پير شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقاي باتااوش گفتم: چطور در ايران ماندگار شدي؟ و سپس به ياد فيلمي افتادم كه چندين سال پيش آقاي داود رشيدي پيرامون اقامت امام در پاريس تهيه كرده و در آن فيلم با افراد بسياري صحبت شده بود. و گفته شد كه فردي كه همراه امام از پله‌هاي هواپيما پائين مي‌آيد نيز مرحوم شده است؟! "يار در خانه و ما گرد جهان مي‌گرديم. "سپس آقاي باتااوش ادامه داد و گفت: شصت و چهار سال دارم و اصالتاً اهل الجزاير هستم و به فرانسه مهاجرت كردم و در يك خانواده مسيحي بزرگ شده‌ام. بعد از تحصيلات دانشگاهي جذب پليس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم يك خانم ايراني به نام "بيتا آهي " شد و ثمره اين ازدواج هم دو فرزند است. يك دختر و يك پسر كه الان بين آمريكا و ايران تردد مي‌كنند.
از آقاي باتااوش پرسيدم چگونه به پير و مرشد و مراد ما روح‌الله الموسوي خميني وصل شدي؟ گفت: وقتي آقاي خميني به پاريس آمد. پليس فرانسه چند نفر را براي محافظت نزد او فرستاد اما آقاي خميني هيچ كدام را نپذيرفت تا اين كه قسمت من شد و در همان ديدار اوّل علقه‌اي ميان من و آقاي خميني برقرار شد و چون فارسي هم صحبت مي‌كردم مزيد بر علت شد. و در مدت صدوشانزده روز اقامت او در نوفل لوشاتو همواره با او بودم:
وقتي كه قرار شد آقاي خميني به ايران بيايد من هم همراه ايشان در آن پرواز تاريخي بودم و زماني كه هواپيما مي‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمين بنشيند. يونيفرم مخصوص پوشيدم و روی پله‌هاي هواپيما دست آقای خمینی را گرفتم و آقای خمینی هم دست مرا گرفت. و از پله‌ها پائين آمديم‌ـ. بعداً به احمد آقا گفتم مي‌خواهم در ايران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه براي شما مشكل درست نمي‌كند گفتم خير. خودم را بازنشسته مي‌كنم. بعد از موافقت احمد آقا و گرفتن حكم بازنشستگي به ايران آمدم و با نظر احمد آقا با مصطفی چمران و سپس مرحوم نظران همكاري‌هاي متعدد داشتم...
در كارهاي مختلف كمك مي‌كردم. حال هم كه پير شده‌ام و همسرم نيز از من جدا شده است و در غربت و بي‌كسي و آوارگي در تهران به سر مي‌برم تا اين كه بميرم و جنازه‌ام را آتش بزنند و در دريا بريزند تا به وسيله گردش آب به طبيعت برگردم.
قصه پرغصه‌ آقاي باتااوش خيلي مرا متأثر كرد و گفتم چگونه كسي كه به عشق آقای خمینی جلاي وطن نموده به ايران هجرت كرده، بايد چنين آواره و بي‌خانمان، و هر چند شب مهمان كسي باشد، به چند نفر از مسئولين هم مشكلات و گرفتاري‌هاي آقاي باتااوش را منتقل كردم: آنها هم پاسخي كه دادند: هم تعجب مي‌كردند كه اين آقا چطور تا به حال در ايران بوده و هيچ كس خبر ندارد و دوم آن كه شايد... گفتم ما كه از غيب خبر نداريم مي‌توانيد با چند سؤال مشكل اين شخص شیدا را حل كنيد و لااقل ايشان را از آوارگي نجات دهيد تا مبادا رسانه‌هاي ضد انقلاب كه كم هم نيستند از آقاي باتااوش بهره‌برداري سياسي نمايند.