Wednesday 12 March 2008

متن اعتراضیه آخوندهای متحجر قم نسبت به فعالیتهای دکتر شهرام پازوکی

درویش یوسف مردانی- دکتر شهرام پازوکیقسمت دوم

درویش، درویش است. محافظه کار و تندرو ندارد
.

به گزارش رجانیوز، جمعی از طلاب و مدرسین حوزه علمیه قم به نام حجت الاسلام جواد محرابی، حجت الاسلام ابراهیم لشنی زند، حجت الاسلام سید رضا سجادی، حجت الاسلام وحید حاجی آقا زاده و حجت الاسلام علی گودرزی مقالات دکتر شهرام پازوکی در فصلنامه هفت آسمان ارگان حوزه قم وابسته به مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب را مورد حمله و نقد شدید قرار داده و مدعی شده اند که مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان ومذاهب قم به پایگاهی برای نشر افکار فرقه صوفی گنابادی تبدیل شده است. امضا کنندگان اعتراضیه مذکور به عملکرد حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب مدیر مرکز مطالعات ادیان و مذاهب وابسته به حوزه قم ایراد گرفته اند که چرا مدتهاست دکتر شهرام پازوکی را برای تدریس به این مرکز دعوت کرده و باعث شده که نظریات و عقاید انحرافی او در دفاع از ولایت مورد قبول صوفیان به کادرهای سیاسی-عقیداتی بسیج و سپاه پاسداران آموزش داده شود

نکته جالب در اینجا مشابهت بسیار زیاد بین آخوندهای قشری و متحجر حوزه قم و ملاهای وهابی است

از نظر وهابی ها فرقی بین شیعه خوب و بد وجود ندارد. به قرار فتوایی که بصورت مکتوب و صوتی اخیراً در سیستان و بلوچستان دست به دست میگردد ( کجکول روز دوشنبه بیستم اسفند) علمای وهابی همه شیعیان را بد میشمارند و شکستن حرمت و ریختن خون انان را حلال میدانند

آخوندهای متحجر و عقب مانده قم نیز فرقی بین درویش محافظه کار و درویش تندرو قائل نیستند. چرا که اصولاً درویشی را از ریشه و اساس بد میدانند و به صراحت به آنان برچسب مخالفت با جمهوری اسلامی میزنند و در صددند تا آن را از ایران ریشه کن کنند

مقصود از درویش تندرو و درویش محافظه کار چیست؟
در میان درویشها اشخاصی با علائق و سلائق فکری و نظری گوناگون پیدا میشوند. مثلاً درویش یوسف مردانی-صدقعلی شیخ دراویش گنابادی در کرج، سالهای دراز به عنوان یک درویش مخلص و خطیب تندرو و بی پروا شناخته میشد. برعکس دکتر شهرام پازوکی را عموماً به عنوان یک درویش محافظه کار و میانه رو میشناختند که همیشه میکوشید از هرافراط و تفریطی که سبب خشم و غضب آخوندها و ملاهای متحجر و عقب مانده شود احتراز کند و با رعایت جوانب علمی و دقت وسواسگونه قلم بزند. فعالیتهای او در زمینه ترجمه و نگارش مقاله ها و کتابها و سرپرستی تحقیق و پژوهش دانشجویان رشته های فلسفه و عرفان همه جنبه علمی محض داشت. وی عضو انجمن فلسفه و حکمت به ریاست دکتر اعوانی و انجمن فرهنگی صبا به ریاست مهندس سیدمیرحسین موسوی و عضو فعال مرکز غیر دولتی گفتگوی بین المللی ادیان و مذاهب به ریاست حجت الاسلام و احمد علی ابطحی و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره در قم به ریاست حجت الاسلام و المسلمین مصباح یزدی و عضو مرکز مطالعات مذاهب و ادیان به ریاست حجت الاسلام نواب و مرکز تقریب بین مذاهب به ریاست آیت الله تسخیری و آیت الله اراکی ... است و همه این کار ها و فعالیت ها را در کنار مشغولیتهای اصلی خود یعنی تدریس در دانشگاه تهران به عنوان استادیار فلسفه و مسئول انتشارات حقیقت و عضو فعال فصلنامه "عرفان ایران" انجام میدهد. بسیاری از کادرهای عالیرتبه نظام ملاها از شاگردان مستقیم آقای دکتر شهرام پازوکی هستند و بسیاری از آنها دوره های تخصص خود را زیر نظارت علمی ایشان طی کرده و به اخذ مدارک عالیه نائل شده اند. با این همه حمایت این کادرهای عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران و مقامات عالیرتبه نظام از شخص آقای دکتر پازوکی سپر دفاع قابل اطمینانی برای ایشان بشمار نرفته و ایشان به سختی مورد حمله آخوندهای عقب مانده و متحجر قم مانند حجت الاسلام علی گودرزی قرار گرفته است . این فرد هم در ماجرای قم و هم در ماجرای بروجرد جزء سردمداران صوفی ستیز بود، و اکنون هم به امید تخریب حسینیه گنابادیها در کرج لحظه شماری میکند و از طرف دستگاه های امنیتی و برخی از مراجع قلابی حمایت و تشویق میشود و مواجب دریافت میدارد
.
آنچه آخوندهای معترض به فعالیتهای دکتر شهرام پازوکی در قم نوشته اند به قرار زیر است

علاوه بر تدریس یکی فعالان وتئوریسین های فرقه صوفیه گنابادی در این مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم، فصلنامه هفت آسمان ارگان رسمی این مجموعه نیز به تریبونی برای نشر عقائد صوفیان گنابادی مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شده است. دکتر شهرام پازوکی از بزرگان فرقه صوفی گنابادی که نفوذ خود را در این مرکز- مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب قم- با نوشتن برخی مقالات آغاز کرد و سپس به عنوان استاد نیز به تدریس در این مجموعه در قم پرداخت. وی به تازگی به عضویت شورای علمی فصلنامه در آمده است. دکتر شهرام پازوکی در اکثر مقالات وگفتگوهای خود در فصلنامه هفت آسمان به صورت غیر علمی به منتقدین تصوف حمله می کند. وی در شماره 35 این فصلنامه در پاییز 86 در مورد نقدی که از جانب یکی از محققین حوزه تصوف بر مقاله او وارد شده، می نویسد: «درباره نقد اوّل اصولاً سخنی نمی گویم چون آن را نقد -به معنای دقیق لفظ نمی خوانم- بلکه یکی از آورده های سیل گل آلودی می دانم در مسیر تخریب بنیاد محکم تصوّف و عرفان که در بهترین حالت می خواهد آن را فقط در موزه تاریخ گذشته ایران اسلامی نگاه دارد و از دوره معاصر حذف کند. این سیل برآمده از طوفان هایی است که بادهای دبوری آن را ایجاد می کند و هر از گاهی به سمت نگارنده نیز هدایت می شود. به قول مولانا: فکر کان از مشرق آید آن صبا است *** و آنک از مغرب دبور با وبا است از دیگر آورده های گل آلود این سیل، چاپ سفارشی ده ها کتاب و مقاله بر ضد تصوّف است که با مضامین تکراری از نویسندگان و ناشران عمدتاً ناشناس روانه بازار کتاب و مطبوعات می شود.» نگاهی به آثار منتشر شده توسط پازوکی در انتشارات حقیقت که وی مدیر مسئول آن است، نشانگر سفارشی بودن چاپ کتابهای فرقه صوفیه گنابادی است. چاپ دهها کتاب ومقاله و تجدید کتب قدیمی این فرقه با طرح القاب وعناوینی عجیب برای اقطاب آن از همین مقوله است. در شماره یازدهم این فصلنامه مجموعه مکاتبات حجت الاسلام محمد مردانی و سلطان حسین تابنده یکی از اقطاب فرقه گنابادی منتشر شد. معمولاً در مورد مکاتبات رویه منصفانه این است که اجازه دهند بدون داوری و یکجانبه گرایی، مخاطب، خود به قضاوت درباره قوت وضعف دیدگاههای طرفین بپردازد. این در حالیست که در شماره چهاردهم این فصلنامه، دکتر پازوکی به نقد مکاتبات حجت الاسلام مردانی پرداخته واز اینکه القاب فرقه ای قطب در روی جلد فصلنامه چاپ نشده بر آشفته شده و می نویسد: «در نگاه اوّل، اگر شخص نداند که «سلطان حسین تابنده» کیست، خیال می کند، یک شخص عامّی و یکی از افرادِ بی هویّتِ اجتماعی است که احتمالا مکاتباتی با یکی از فضلای بنام، «حجّت الاسلام مردانی» کرده است، ولی وقتی به ص 151 نشریه مراجعه می کنیم، می بینیم که ایشان بزرگِ سلسله فقرای نعمت اللّهیِ گنابادی است که قدیمی ترین و -اکنون در ایران- بزرگترین و پرجمعیت ترین سلسله صوفیّه است. تعجّب خواننده هنگامی افزون می شود که می بیند، بنابر منابعِ مذکور در خودِ هفت آسمان درباره ایشان از جمله کتاب خورشید تابنده، جناب حاج سلطان حسین تابنده گنابادی علاوه بر جنبه عرفانی و مقام ارشاد طریقتی و قطبیّت سلسله، از علما و دارای چندین اجازه روایت و اجتهاد از جمله از جانب مرحوم آیت الله کاشف الغطاء هستند و تألیفات متعدّدی (حدود 20 جلد) در تفسیر، فقه، فلسفه، کلام و حتّی تاریخ و جغرافیا دارند و مثلا کتاب تجلّی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا را که تفسیر عمیق عرفانی بر فاجعه کربلاست، در سن 16 سالگی نوشته اند.[1]» وی سپس می افزاید: «ولی وقتی در عرف، این قبیل القابْ دلالتهای خاصِّ خود را دارد، حقّ آن بود که در روی جلد هفت آسمان این مطلب درخصوص جناب آقای حاج سلطان حسین تابنده رضاعلیشاه که لااقل فضل علمیِ ایشان، نزد اشخاص منصف و بی غرض، محرز است، نیز رعایت می شد. البتّه برخلاف روی جلد در داخل هفت آسمان در مقدّمه مندرج بر این مکاتبات، این مسأله رعایت شده و از این حیث باید از مسئولان نشریه تشکّر کرد که به انصاف و بدون پیش داوری عامیانه، رفتار کرده اند.» با این حال، این مسئله قابل داوری است که آیا این نوشته، مطلبی علمی است یا صرفاً تبلیغاتی برای فرقه گنابادی محسوب می شود. نکته جالب اینجاست که پاسخ آقای مردانی هیچ گاه منتشر نشد و دست اندرکاران فصلنامه مدعی شدند که مطالب را جهت مطالعه به آقای پازوکی داده اند! ایراد به مقام معنوی نواب اربعه پازوکی در گفتگویی با عنوان «نسبت دین و عرفان» نواب اربعه حضرت ولی عصر(عج) را مورد نقص وایراد غیر منصفانه قرار داده وسعی می کند بدون ارائه سند، نیابت عده ای از اهل سنت برای ائمه (ع) را اثبات نماید: «امّا نواب، به نظر بسیاری از مشایخ صوفیه، با این که اشخاص جلیل القدر و معتمد امام بودند اما مقام معنوی نداشتند، بلکه تنها واسطه ظاهری بودند و وکالت در اخذ هدایا یا وجوهات و از این قبیل داشتند. آنها حتی جنبه علمی و فقهی خاصی هم نداشتند و لذا از نظر نقل حدیث هم این مسئله مشهود است.»[2] ارائه دلائل و مدارک ضعیف و غیر علمی در اثبات قطبیت وی در پاسخ به سئوالی در اثبات سند قطبیت سران صوفیه واجازه آنها از ائمه به عنوان نائب می گوید:«اولا از کجا می دانیم که اجازه نگرفتند! چنان که خود بزرگان سلسله معروفیه می گویند که جانشینان شیخ معروف کرخی مورد تأیید امام زمان خودشان بوده اند. ثانیاً اساساً ما اطلاعات کمی از ائمه بعد از امام رضا(ع) در دست داریم. در مفاتیح الجنان در قسمت دعاهای ایام هفته و اینکه هر روز هفته متعلّق به امامان است، داستان مفصّل دشواری ملاقات یکی از شیعیان با امام هادی(ع) نقل شده که به وضوح حاکی از شدّت اختناق و عدم ارتباط ظاهری با ائمه اخیر است. در این مقطع زمانی، امکان ارتباط علنی تقریباً منتفی یا خیلی محدود بوده است؛ چنان که احادیث کمی از آن ائمه نقل شده است.»[3] این ادعا را سایر فرق صوفیه نیز دارند وبرخی از آنها خود را ادامه امامت وبرخی خود را نواب ائمه در عصر غیبت می دانند. در حالیکه روایات بسیار زیادی در رد صوفیه از ائمه بزرگوار شیعه نقل شده است. شیخ مفید (ره) روایتی طولانی از امام هادی علیه السلام در ذم صوفیه مطرح می نماید. در قسمتی از این روایت آمده است:در همان موقع یکی از اصحاب آن حضرت عرض کرد: «و إن کان معترفاًبحقوقکم؛ اگر چه آن کس به حقوق شما اقرار داشته باشد؟» حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود: «دَع ذا عنکَ مَنِ اعْتَرَف بحقوقنا لم یذهب فی عقوقنا أما تدری انّهم أخسّ طوائف الصّوفیة والصّوفیة کلّهم من مخالفینا و طریقتهم مُغایرة لطریقتنا وإن هم إلاّ نصاری و مجوس هذه الامّة اُولئک الّذین یجهدون فی إطفاء نور الله والله یُتمُّ نوره و لوکره الکافرون؛این سخن را ترک کن! [مگر نمی­دانی] هر کس حق ما را بشناسد، مخالفت امر ما نمی­کند؟ آیا نمی­دانی ایشان پست­ترین طوائف صوفیه می­باشند و تمام صوفیان مخالف ما هستند و طریقه آن­ها [باطل و] برخلاف طریقه ما است و این گروه، نصارا و مجوس این امّت هستند و آنان سعی در خاموش کردن نور خدا (محو اسلام) می­کنند و خداوند نور خود را تمام می­کند، هر چند کافران خوش ندارند»[4] تعریف شیعه به نقل از دکتر پازوکی از همه عجیب تر اینست که پازوکی برای شیعه نمودن سران صوفیه که اکثر آنها تا عصر صفویه از اهل سنت بوده اند، سعی می کند تعریف شیعه را عوض نماید. وی می گوید: «عرض کردم که اگر حقیقت تشیع را به معنای قبول ولایت بگیریم نه قبول مذاهب شیعی بعینه، شیعه کسی است که قائل به ولایت علی(ع) باشد. در این صورت اینها شیعه اند، اما در احکام فقهی ممکن است مثلا بنا بر تقیه در احکام به نحو دیگری رفتار کنند که به مذهب شافعی نزدیکتر باشد یا این که لااقل در مورد خودشان به اجتهاد رفتار کنند. پس نمی توان در طریقت و تصوّف کسی مثل مولوی را شافعی یا حنفی خواند; چون مقسم شافعی یا حنفی بودن فقه است نه تصوّف.»[5] اعتقاد به پلورالیسم متاسفانه وی با آزادی عملی که در این فصلنامه دارد، اندیشه صراطهای مستقیم را طرح نموده ومی گوید: «اما در این که بقیه ادیان در دوره خویش صراط مستقیم بودند و اکنون هم صراط هستند نمی توان تردید کرد. تا وقتی که یک دین ریشه در عالم قدس دارد، می تواند راه محسوب شود و نمی توان گفت که دیگر راهشان کاملا بسته شده است. و فروغی ندارند ولی مانند ستاره ای می مانند که عمرش به سر آمده و خاموش شده ولی هر از گاه سوسویی می کند.»[6] این ادعا در حالی مطرح می شود که قرآن به صراحت این نظریه را رد نموده و می فرماید: (ومن یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین )آل عمران /85 و (ان الدین عنداللّه الاسلام ) آل عمران /19 این مطالب انحرافی گوشه هایی از افکار واندیشه های آقای پازوکی است که در این مرکز منتشر می شود. بماند اینکه به یمن همین حضور برخی از نیروهای مرکز جذب آقای پازوکی شده وهمنوا با ایشان در فصلنامه عرفان ایران، ارگان رسمی فرقه گنابادی قلم می زنند! تطهیر متصوفه با انتساب برخی از علماء به نام تصوف دکتر پازوکی در نوشته های مختلف سعی دارد بزرگان شیعه همچون امام خمینی (ره) وعلامه طباطبایی وملاصدرا را صوفی ومدافع تصوف معرفی نماید. اما واقعیت چیست؟ علامه طباطبایی می فرماید: «صوفیه برای سیر و سلوک، آداب و رسوم خاصی را که در شریعت وجود نداشت، به وجود آوردند و راه‌های جدیدی را پیوسته به آن افزودند و شرع را کنار گذاشتند. تا این­که به جایی رسیدند که شریعت را در یک طرف دیگر قرار دادند و در محرمات غوطه‌ور شدند و واجبات را ترک کردند و در نهایت به تکدی­گری و استعمال بنگ و افیون روی آوردند. این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده می‌شود.»[7] امام خمینی عارف بی نظیر قرن معاصر پس از بحثی در مورد حکیم وعارف می فرمایند: «آن که خود را مرشد و هادی خلایق می داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته...... اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره صاف و بی­آلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره­ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا « محبوب علی شاه » حال جذبه و حب دست می­دهد.» امام(ره) در ادامه بیان خود می فرماید: «ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم! این کار تو هم این قدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله وکوچکی کله، گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده، و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبه­ای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق و هادی نجات امت و دارای سر شریعت دانسته؛ بلکه وقاحت را گاهی از حد گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.[8]» امام در مورد اتهام تصوف به جناب صدر المتالهین (ملا صدرا) هم می فرمایند: «جناب صدر المتالهین را که سرآمد اهل توحید است، زندیق می خوانیم و از هیچ گونه توهینی در باره او دریغ نمی کنیم. از تمام کتاب های آن بزرگوار، مختصر میلی به مسلک تصوف ظاهر نشود -بلکه کتاب کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیة نوشته- (با این حال) او را صوفی بحت (محض) می خوانیم. (و او را جزو) کسانیکه معلوم الحال هستند و به لسان خدا و رسول خدا، صلی الله علیه و آله، ملعون اند می گذاریم.» [9] در پایان این نقد تحلیلی با اشاره به وجود فیلمی از دکتر پازوکی در حال دست بوسی و پابوسی قطب فرقه، پژوهشگران حوزه تصوف وعرفان اظهار امیدواری کرده اند دست اندرکاران نشریه هفت آسمان به ویژه جناب حجت الاسلام نواب حداقل اصل بی طرفی را رعایت نموده واجازه ندهند مرکز ونشریه آنها در حد تریبون فرقه ای خاص تنزل پیدا کند. آن هم فرقه ای که دهها انحراف از قبیل تجسم صورت مرشد در عبادت، ادعای امامت اقطاب، بدعت عشریه به جای خمس وزکات و... در کارنامه آن به چشم می خورد

پی نوشت ها: [1] هفت آسمان. نقدی بر مکاتبات. شماره چهاردهم.تابستان 81 [2] هفت آسمان. نسبت دین وعرفان. شماره ششم.تابستان 79 [3] -همان [4] .اثنی عشریه ص 24 [5] نسبت دین وعرفان. شماره ششم.تابستان 79 [6] همان [7] تفسیرالمیزان، ج5، ص 282 [8] چهل حدیث، باب کبر، حدیث چهارم [9] چهل حدیث ، حدیث ۲۸، ص ۴۵۶، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چاپ تابستان ۸۰

No comments: