Wednesday 19 January 2011

اما حقیقت اینست که هم اکنون، رژیم، بی سر شده است

اما حقیقت اینست که هم اکنون،

رژیم، بی سر شده است

جریان برخوردهای روز به روز در دولت تحت ولایت مطلقه نشان می دهد که دیگر دندانی در دهان خامنه ای باقی نمانده است و دیگر نمی تواند مانند سابق به این و آن، دندان نشان بدهم. ضعف «رهبر» به جایی رسیده است که دیگر حتی نمی تواند مسائل بیت خود را حل و فصل کند چه رسد به زمامداری کشور .

خامنه ای بر اثر ترتیب دادن کودتای ۲۲ خرداد ۸۸، با خود آن کرد که همه مستبدان تاریخ در روزهای آخر عمر با خود می کنند. او کار را به جایی رسانده است که حالا فکر می کند چاره ای جز «تا آخر رفتن» ندارد. پس چون هر مستبدی تا آخر می رود ولو به سقوط رژیم بیانجامد.

وضعیت سید علی خامنه ای به وضعیت محمد رضا شاه پهلوی در روزهای آخر سلطنت او می ماند. در آن روزها، کسی برای او تره هم خورد نمی کرد و در عین حال با برگزاری نمایش های تبلیغاتی می کوشید خود را قدر قدرت جلوه دهد. در روزهای آخر ولایت مطلقه خامنه ای که بنگریم، شباهت هایش را با روزهای آخر سلطنت شاه سابق، عیان می بینیم. سفرهای اخیر خامنه ای به قم و آن نمایش ها و وصل کردن خود به امام سجاد (ع) و همچنین امضای نامه ها، با «علی ابن الجواد» برای این که بگوید همان سید خراسانی است که گفته می شود در زمان ظهور امام زمان، سر و کله اش پیدا می شود و نمایش «قم الوداع» و جمع کردن هزاران بسیجی با نام «غدیر قم» (در قیاس با غدیر خم بدین معنی که مجتبی به جانشینی برگزیده شد) و حضور سید علی در آن برنامه و... همه برای این است که مبادا کسی احتمال بدهد خامنه ای دچار ضعف و فتور شده است.

وضعیت بنیادها و سه قوه مجریه و مقننه و قضائیه:

همانگونه که در بالا اشاره شد، در سرای قدرت، بلبشو است. هر کس به دنبال حفظ مقام و موقعیت خود و حذف دیگری است. خامنه ای نه تنها توان ایجاد ثبات در دولت را ندارد، بلکه خود در حال تبدیل شدن به مهره ای از مهره هایی است که در تلاش حفظ موقعیت خویشند.

در ایران، به دلیل نیاز به حفظ قدرت استبدادی، قانون اساسیی به ایرانیان تحمیل شد که در آن، اولا همه کاره «رهبر» است و ثانیا «رهبر» بر هر سه قوه حاکمیت دارد و ثالثا همه قوا و بنیادها باید همانگونه که «رهبر» می خواهد عمل کنند تا که او همچنان بر قدرت باقی بماند. «همآهنگ کردن سه قوه» کار او است. او این کار را در صورت لازم، با صدور حکم حکومتی، انجام می دهد. اما در وضعیت فعلی، دیگر حنای خامنه ای نزد سه قوه و بنیادها دیگر رنگ ندارد. در زیر، وضعیت برخی از بنیادها و سه قوه و اختلافات و تضادهای درونی آنها را بررسی می کنیم:

۱ - بنیاد (نهاد) رهبری و بیت خامنه ای

۲- مجلس خبرگان رهبری،

۳- مجمع تشخیص مصلحت،

۴- قوه مجریه،

۵- قوه مقننه،

۶- قوه قضائیه،

۷- نهادهای نظامی و امنیتی،

۸- نهاد مرجعیت و حوزه ها،

۱- نهاد رهبری و بیت خامنه ای:

روابط میان اعضای بیت رهبری با خود سید علی و همچنین روابط میان اعضای این بیت با سه قوه و بنیادها (نهادها)، تا قبل از بر سر کار آمدن سید محمد خاتمی، با وجود اختلافات، تقریبا هماهنگ بود و افراد این بیت و دیگران در کلیه جنایتها و خیانتها همسو عمل می کردند. از هنگام بر سر کار آمدن سید علی خامنه ای و افتادن اختیار کلیه سازمانهای امنیتی و نظامی و تروریستی در دست سید علی، - که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی او نیز شریک در اختیارات بود – اعضای بیت دستورات را هماهنگ اجرا می کردند.

با انتخاب سید محمد خاتمی، به تدریج، اختلافات در بیت رهبری و میان بیت با سازمانها و گروههای ذی قدرت بیرون از بیت، آغاز شدند. شکاف روز به روز بزرگ تر شد تا جایی که بیت خامنه ای برای حذف سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان، از کلیه بنیادها و سه قوه استفاده کرد. با تقلب در «انتخابات» ۸۴، محمود احمدی نژاد را بر سر کار آورد. بعد از انتصاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری به تدریج اختلافات میان اعضای بیت با سه قوه و سازمانها و گروههای خارج از بیت بیشتر شدند. این اختلافها، با برگزاری دهمین «انتخابات» ریاست جمهوری و انجام کودتا، علنی شدند.

سید علی خامنه ای که می کوشید (همچنان می کوشد) سید مجتبی را ولیعهد خود کند، برای رسیدن به مقصود، در سال ۸۸، مجبور شد که به آشکار ترین شکل دست به تقلب بزند تا مگر با بر سر کار آوردن مجدد محمود احمدی نژاد، و مقابل قرار دادن او با هاشمی رفسنجانی و حذف هاشمی، زمینه را برای جانشینی سید مجتبی آماده کند. هاشمی متوجه شده بود که خامنه ای می خواهد او را کنار بگذارد. این بود که گفت: هرگاه رهبر او را مرخص کند، به قم می رود و به طلبگی مشغول می شود. بتازگی، اطلاع حاصل شد که خامنه ای گفته است: هاشمی را نباید کنار گذاشت بلکه باید کاری کرد که او خود کنار بکشد. بمناسبت ۱۹ دی، روز قیام مردم قم، هاشمی رفسنجانی بیانیه ای صادر کرده و در آن، از مراجع قم که مورد حمله کیهان و دیگر ارگانهای تبلیغاتی رژیم مافیاهای نظامی – مالی قرار گرفته اند، دفاع کرده و خامنه ای را از حمله بی نصیب نگذاشته است. اشاره او صریح است:

«به رسم ایجاز، به تاریخ معاصر ایران، به عنوان ام القرای جهان اسلام می‌پردازم که سلطنت به شیوه اشراف مکه و مدینه در اندیشه شوم حکومت موروثی به شیوه دیکتاتوری و استبدادی داشت.»

سلطنت در ایران همواره موروثی بود، پس خطاب به خامنه ایست که می نویسد: «در اندیشه شوم حکومت موروثی، به شیوه دیکتاتوری و استبدادی داشت». خامنه ای، در جا، به او پاسخ داد: در حضور کسانی که بمناسبت ۱۹ دی نزد او رفته بودند، گفت: کسانی که شما آنها را سران فتنه می خوانید، بازیچه دشمن شدند. می بایست می فهمیدند و بازیچه نمی شدند. بعد هم که پرده از فتنه برداشته شد، می باید از کرده خود اظهار پشیمانی می کردند که نکردند. مرتکب گناه شدند!

«رهبر» به خوبی می داند تا زمانی که هاشمی بر سر کار و از قدرت برخوردار باشد، او نمی تواند به راحتی سید مجتبی را به مردم قالب کند. زیرا به هر حال هاشمی رفسنجانی حتی اگر در فکر جانشین خامنه ای شدن نیز نباشد، سید مجتبی را فردی دارای صلاحیت برای تصدی ولایت مطلقه فقیه، نمی داند. او اگر بتواند خود را رهبر می کند و اگر نتواند شورای رهبری را جانشین می کند و یا سید حسن خمینی را بعنوان آلت فعل خود، «رهبر» می کند.

به هنگام برگزاری آخرین دور «انتخابات» ریاست جمهوری، هاشمی که متوجه تلاش «رهبر» و باندهای پیرامون او برای تحمیل مجدد احمدی نژاد شده بود، با ارسال نامه ای سرگشاده، مخالفت خود با سید علی را آشکار کرد. این مخالفت را، بعد از آن، در سخنرانی ها – نماز جمعه – مصاحبه ها بیشتر آشکار کرد. تا آنجا که سپاه و واواک و نیروهای انتظامی، سازمان نمای «فتنه» را ترسیم و هاشمی را در رأس «ساختار فتنه» قرار دادند و این روزها، الهام، از نزدیکان احمدی نژاد، مرتب به او می تازد . در آخرین تاخت زبانی به او گفت: هاشمی ساکت نیست، مشغول رهبری جریان فتنه است. منابع خبری ایران نیز، بنابر دستوری، از انتشار تصویر و سخنان هاشمی رفسنجانی ممنوع شدند:

« بسمه تعالی

اداره کل اخبار داخلی، اداره کل اخبار خارجی و اداره کل اخبار استانها،

از این تاریخ، انتشار گزارش تصویری از برنامه های حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، ممنوع اعلام می گردد. بدیهی است مستثنیات این دستورالعمل صرفا از طریق معاونت خبری به واحد ذیربط ابلاغ خواهد شد.- عبدالرضا داوری»

اطلاعات حاکی از آنند که خامنه ای، برای قطعی کردن گزینش سید مجتبی به ولیعهدی، چاره خود را در حذف هاشمی رفسنجانی دیده است. زیرا تا زمانی که او در قید حیات و در قدرت باشد، خامنه ای نمی تواند به راحتی فرزند بی لیاقت خویش را ولیعهد خود کند.

این روزها نیز، برخورد کردن او با هاشمی به خوبی عیان هستند: سید علی خامنه ای، در سفرهای پی در پی به قم، زمینه سازی برای کنار رفتن هاشمی را در رأس دستور کار خود قرار داده است. با ایجاد گروهی برای حل و فصل مسائل سه قوه نیز، کاستن از اختیار هاشمی را هدف قرار داده است. از طریق احمدی نژاد و نزدیکان او هم او را زیر حمله گرفته است: وارد کردن اتهامات پی در پی در مورد فساد مالی به هاشمی و خانواده او، کاستن از نفوذ او در دانشگاه آزاد، همه و همه نشان می دهند که خامنه ای در کار مجبور کردن هاشمی به کناره گیری است. زیرا می داند اگر هاشمی حذف نشود، برخورد، با «سران فتنه»، از جمله موسوی و کروبی و خاتمی و سید حسن خمینی و... آسان نخواهد شد. در همین زمستان معلوم می شود فشارها مؤثر شده اند و هاشمی رفسنجانی خود را کنار خواهد کشید یا خیر. و اگر فشارها او را از میدان بدر نبرند، خامنه ای او را رئیس مجمع تشخیص مصلحت خواهد کرد یا خیر و اعضای مجلس خبرگان او را رئیس می کنند یانه؟.

زاکانی یکی از نمایندگان طیف حامی سید مجتبی خامنه ای و از منتقدان احمدی نژاد می گوید که فتنه ای بدتر از فتنه سال ۸۸ در راه است این مهره اطلاعاتی – نظامی به خوبی می داند که در آینده چاره ای به جز حذف هاشمی و جناح نزدیک به وی نیست. اما اگر چنین کنند «فتنه» ای بزرگتر به وجود خواهد آمد. اینست که از حالا در حال آماده سازی شرایط برای رویاروئی با آن «فتنه» هستند.

به هر حال بیت «رهبر»، در شرایط فعلی خود، با مشکل اختلاف میان اعضای خانواده و اشخاص مستقر در آن، روبرو است. این اختلافات چهار گروه بندی و چهار خط را پدید آورده اند:

۱ - خط سید علی خامنه ای: هر چند در بیشتر مواضع میان سید علی خامنه ای و دیگر اعضای خانواده هماهنگی وجود دارد، اما در مواردی نیز اختلافات عمیقی وجود دارند. سید علی با توجه به وضعیت آینده خود و فرزندش، به این امید رهبری کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ و ریاست بخشیدن به محمود احمدی نژاد را تصدی کرد که کودتا با حداقل مخالفت های مردمی روبرو می شود. اما بعد از تقلب در «انتخابات» و گسترش اعتراضات مردم و کشتار مردم معترض در خیابانها، اختلافاتی میان سید علی و سید مجتبی و سید مسعود به وجود آمدند که بر دیگر اعضای بیت «رهبر» نیز تسری یافتند.

خامنه ای که بر اساس اطلاعات ناصحیح فکر می کرد مردم در برابر کودتا از راه تقلب بزرگ، سکوت خواهند کرد، وقتی با اعتراض شدید مردم روبرو شد، سید مجتبی و عوامل اطلاعاتی را مسئول فریب خود دانست. اما کار را از کار گذشته می دانست و چاره خود را در رفتن تا آخر می دید. این شد که به حمایت از احمدی نژاد برخاست و پیش از آنکه شورای نگهبان نتیجه انتخابات را اعلام کند، بیانیه ای صادر کرد به این تصور که «فصل الخطاب» و مانع از برخاستن موج اعتراض می شود. از آن پس نیز، با تمامی پیشنهادهای مصالحه مخالفت کرد زیرا قبول هریک از آنها را شکست خود و از میان بردن امکان جانشین خود کردن مجتبی ارزیابی می کرد. از این رو، ناچار از حمایت از احمدی نژاد شد و ماند. اما در این مورد اختلافاتی با سید مجتبی دارد.

در کنار سید علی خامنه ای، افرادی در درون و بیرون بیت وجود دارند که حداقل با مسئول دفتر احمدی نژاد و تا حدی با خود وی در اختلاف هستند. از جمله آنها، احمد جنتی و محمد تقی مصباح یزدی و محمد یزدی و احمد خاتمی و حسن فیروزآبادی و عسگراولادی و بادامچیان و مرتضی نبوی و حقانی و حسین شریعتمداری و حداد عادل و میر حجازی و...

نزدیکان به خط سید علی خامنه ای معتقدند که باید از احمدی نژاد تا زمانی که هاشمی حذف نشده است، استفاده کرد. در عین حال باید با احمدی نژاد به گونه ای رفتار کرد که دچار توهم خودسری نشود و از مهار «رهبر» خارج نشود. اما استقامت احمدی نژاد در حمایت از رحیم مشایی و محمد رضا رحیمی و ... نشان می دهد که او، آنچنان که آنها فکر میکنند، نا آگاه از وضعیت نیست و با استفاده از وضعیت، تن به اطاعت محض از سید علی خامنه ای نمی دهد. باوجود رفتار احمدی نژاد و ناتوانی او و حکومتش، خامنه ای و نزدیکان او، چاره را در تحمل او می بینند. سید علی خامنه ای همواره از احمدی نژاد، در علن، حمایت می کند. اما در پس پرده، نزدیکترین کسان به خود را وادار به حمله به احمدی نژاد و یاران وی می کند. با نگاهی به برخوردهای افرادی مانند مصباح یزدی و احمد جنتی و محمد یزدی و احمد خاتمی و حسین شریعتمداری و عسگراولادی و مرتضی نبوی و بادامچیان و سلیمی نمین و... با رحیم مشائی و رحیمی و خود احمدی نژاد، می توان دست داشتن خامنه ای را در این مخالفت مشاهده کرد.

در این خط خامنه ای این گروهها هستند: هیات موتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین و جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه اسلامی دانشجویان و جامعه زینب و انصار حزب الله و... و نیز، مطبوعاتی چون روزنامه های کیهان و رسالت و جمهوری اسلامی را، با وجود اختلافاتی که با هم دارند، در خط سید علی خامنه ای هستند.

۲- خط سید مجتبی خامنه ای: سید مجتبی برای «رهبر» شدن، پدر بی کفایت را وادار به سرپرستی کودتا از راه تقلب در انتخابات کرد. بنا بر برآورد او، هر گاه تقلب بزرگ اعتراض برانگیزد، با زدن چند نفر و دستگیری چند تن دیگر، می توان اوضاع را آرام ساخت. همین «وضعیت سنجی» موجب خطای فاحش سید علی خامنه ای شد. وقتی مسئله بغرنج شد و او مجبور به صدور دستور کشتار مردم در خیابانها و دستگیری های گسترده و شکنجه و تجاوز و قتل در زیر شکنجه گشت، به آقا زاده اوقات تلخی شدید کرد. اما چاره ای به جز ادامه بیراهه ندید.

برغم اوقات تلخی، سید علی با نصب فرماندهانی که سید مجتبی معرفی کرد کشتار مردم را تشدید کرد. در همان حال، در پی نصب قضاتی از سوی سید مجتبی، دستگاه قضائی سرکوب اعتراض کنندگان، برعهده قوه قضائی گذاشته شد.

در خط سید مجتبی خامنه ای، برخی از نمایندگان حضور دارند که به شدت از وی حمایت می کنند اما در عین حال به گونه ای عمل می کنند که عنان احمدی نژاد را نیز در دست خود داشته باشند و رحیم مشایی و حامیان وی را بلکه حذف کنند. حال اینکه احمدی نژاد بیشتر از ۱۵ تن را روانه کرد تا جای آنها را به نزدیکان رحیم مشائی بسپارد.

افرادی چون حسین طائب و سروری و وحید جلیلی و دهقان و زاکانی و محمد رضا نقدی و مهدی طائب و... و نیز، گروه رهپویان انقلاب اسلامی از جمله حامیان اصلی این خط می باشند.

۳- خط سید مسعود خامنه ای: سید مسعود خامنه ای داماد آیت الله خرازی و شوهر خواهر صادق خرازی می باشد. سید مسعود همانند پدر همسر خود نسبت به اتفاقات بعد از انتخابات با پدر و برادر مشکل دار شده است. زیرا بعد از انتخابات و کشتار در خیابانها، آیت الله خرازی نسبت بر سر سرکوبهای ددمنشانه، با سید علی خامنه ای بگو مگو پیدا کرد. او سعی کرد که مانع از ادامه سرکوبگری بگردد اما نتوانست. باوجود این، توانست با تاثیر بر داماد خود، وی را از همسویی با سید علی و سید مجتبی، کم و بیش، باز دارد.

خط سید مسعود تا حدی به ریشهری و هاشمی نزدیک است و به طور کلی با سیاست های داخلی و خارجی محمود احمدی نژاد در تضاد می باشد. از حامیان این خط، به جز آیت الله خرازی می توان از صادق خرازی و کنعانی مقدم دبیر کل حزب سبز ایران و کمال خرازی نام برد. نشریه حزب الله نیز تا حدی در همین خط می باشد.

۴ - خط نیروهای بیت «رهبر»: به جز اختلافات موجود میان اعضای خانواده در بیت، در پی کودتا از راه تقلب در انتخابات در سال ۸۸ ، برخی از افراد مورد اعتماد رهبری نیز به تدریج یا دست به مخالفت زده یا سکوت اختیار و از همراهی با کودتاچیان خودداری کرده اند. افرادی چون ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی بیت «رهبر» که به شدت از سوی احمدی نژاد مورد حمله قرار گرفت و میر حجازی رئیس اجرایی بیت «رهبر» که جای خود را به وحید داد و همچنین محمد گلپایگانی رئیس حفاظت بیت «رهبر» و... در این خط هستند. اینان، این روزها، دیگر موقعیت قبلی خود را در بیت «رهبر» ندارند و به دلیل عدم همراهی تا حدی منزوی شده اند.

۲-مجلس خبرگان رهبری:

تا قبل از انجام کودتا، مجلس خبرگان رهبری سالی دو بار تشکیل می شد و همواره سید علی را مورد تایید قرار می داد و می گفت او بهترین فرد برای تصدی مقام رهبری است. اما بعد از کودتا، با توجه به مخالفت هاشمی رفسنجانی رئیس این مجلس با کودتا، این مجلس نیز گرفتار تنش گشته است. به گونه ای که وقتی حامیان کودتا دست به تلاش برای برکناری هاشمی و به ریاست رساندن دیگری زدند، مجلس خبرگان رهبری زیر بار نرفت و هاشمی رئیس مجلس باقی ماند. با توجه به ترکیب مجلس خبرگان، در صورت مرگ خامنه ای و ناتوانی مافیاهای نظامی – مالی از تحمیل نامزد خود به این مجلس، هاشمی می تواند رهبر نیز بشود. در صورت فشار از بیرون، او می تواند مجلس را به مقاومت برانگیزد.

در حال حاضر، اعضای این مجلس هم برگزیده های «رهبر» هستند و هم جیره خوار او، با وجود این، در مجلس خبرگان برخی نمایندگان مخالف اعمال رهبری هستند که معروفترین آنها، آیت الله دستغیب شیرازی می باشد که در علن با رهبری و شیوه حکومتداری وی مخالفت کرده است و هستند نمایندگانی که هم خط دستغیب می باشند اما جرأت ابراز مخالفت علنی را ندارند. باید منتظر جلسات آینده این مجلس بود و دید مجلس در برابر ماجرای حذف هاشمی رفسنجانی چه رویه ای را اتخاذ کرد. آیا اگر فشار از سوی خامنه ای بعمل آید، مقاومت می کند؟ کسانی که اعضای این مجلس را خوب می شناسند، در آنها توانائی مقاومت را نمی بینند. پس یا باید هاشمی رفسنجانی تسلیم شود و رئیس مجلس بماند و یا برود. شق سوم اینست که اعضای مجلس مرگ خامنه ای را نزدیک بینند و هاشمی دست بالا را پیدا کند.

۳- مجمع تشخیص مصلحت نظام:

این مجمع، یکی از دو مجلسی است که ریاست آن با هاشمی رفسنجانی است. خامنه ای، با کمک شورای نگهبان، در کار کاستن از اختیارات این مجمع است. اعضای تشکیل دهنده این مجلس عموما با سیاست های حکومت منصوب خامنه ای مخالف هستند. به همین علت نیز احمدی نژاد در جلسات آن شرکت نمی کند و وجودش را نادیده می گیرد.

انتصاب اعضای این مجمع یکی از پر تنش ترین انتصابها خواهد شد. زیرا در صورت برکناری هاشمی وضعیت به سمت بحران نهایی، یا به قول ذاکری، «فتنه بزرگ تر» پیش خواهد رفت و در صورت انتصاب مجدد هاشمی به این مقام ، به حساب عقب نشینی سید علی خامنه ای گذاشته خواهد شد. این انتصاب، یکی از دو معنی را بیشتر نخواهد داشت: مأیوس شدن خامنه ای از جانشین کردن مجتبی و یا تسلیم کامل شدن هاشمی رفسنجانی.

به هر حال این مجمع در حال حاضر کمتر در خط حمایت از حکومت کودتا می باشد و بیشتر جانب نمایندگان مجلس را گرفته است.

گرایشهائی که در سه قوه وجود دارند و در برابر یکدیگر قرار گرفته اند:

۱- قوه مجریه :

قوه ای که اصلی ترین حامی آن برخی از اعضای بیت «رهبر» و برخی چهره های شورای نگهبان و... می باشند، از هنگام بر سر کار آمدن احمدی نژاد، با کودتا از راه تقلب در انتخابات، تا به حال، نتوانسته است اعتبار کسب کند.

مردم بیشتر به رئیس حکومت به عنوان موضوع لطیفه می نگرند و هر از چند گاهی، برایش جوکی می سازند و به او و حکومت او می خندند. در زیر دو نمونه از آخرین لطیفه ها را نقل می کنیم که برای او و «رهبر» ساخته شده و از طریق پیام کوتاه موبایل در میان مردم پخش شده اند:

• استعفاءنامه شیطان:

پروردگار محترم از آنجا که جمهوری اسلامی در فریفتن بشر شایستگی بیشتری از این حقیر ابراز کرده است، لذا خواهشمند است با استعفای اینجانب موافقت فرمائید

جوابیه خدا:

جناب شیطان الرجیم به دلیل سلب شدن اختیار از اینجانب، توسط ولایت فقیه، توانائی رسیدگی به استعفاء نامه شما را ندارم. لذا درخواست خود را همراه با کپی کارت ملی و فرم های الف و ب به دفتر مقام معظم رهبری ارسال نمائید!

با تشکر. نماینده ولی فقیه در آسمان. پروردگار سابق.

• هفت صفت پیامبران که احمدی نژاد ضد آنها را دارد: پیامبر امی بود و او دل سیاه است. عیسی نماد اخلاق بود، او نماد بد اخلاقی است. موسی سحر ساحران را باطل کرد، او خود به جادوگری سپرده است. نوح از بدان تبری جست و او بدکاران را به گرد خویش گرد آورده است. سلیمان با حیوانات حرف می زد، او ادای میمون در می آورد. آدم میوه ممنوع را یکبار خورد و او همه روز می خورد و یوسف زیبا بود و او زشت است.

باری، در خود حکومت همانند دیگر بنیادها و دو قوه دیگر، اختلافاتی میان احمدی نژاد از یک سو و برخی یاران و همراهان او از سویی دیگر، خود را نشان می دهند. برکناری فله ای همکاران دلیل بی خدشه ایست بر وجود این اختلافها. همین اختلافات، در حکومت اول او، موجب شدند بیش از ۱۰ تن از وزرا و برخی از مشاوران، گرفتار لجاجت های احمدی نژاد شوند و از مقام خود بر کنار شوند.

در حکومت دوم احمدی نژاد و نزد حامیان او که عموما از رایحه خوش خدمت و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی هستند، خط و خطوط مختلفی مشاهده می شوند.

پیش از شرح خط های موجود در قوه مجریه، لازم به ذکر است که اختلافات موجود علاوه بر اعضای حکومت در میان حکومت با مجلس و حکومت با قوه قضاییه و حکومت با مجمع تشخیص مصلحت و حکومت با بیت «رهبر» و حکومت با نهادهای امنیتی و نظامی وجود دارند.

۱- خط رحیم مشایی: رحیم مشایی پدر عروس محمود احمدی نژاد در واقع مراد و «رابط احمدی نژاد با امام زمان» می باشد. به همین دلیل احمدی نژاد برای حفظ رحیم مشایی حاضر به فدا کردن همه یاران و نزدیکان خود شده است. بخاطر همین حمایت بود که در دور قبلی بسیاری از وزرا و حتی برادر خود و در روزهای اخیر بسیاری از همکاران خود را برکنار کرد.

احمدی نژاد اعتقاد خاصی به رحیم مشایی دارد. لذا با هر گونه انتقادی که از او بعمل آید، به شدت برخورد می کند. برای حفظ او در کنار خود، حتی در مقابل سید علی خامنه ای ایستاد. در خط رحیم مشایی افرادی چون حسین بهداد، معاون سیاسی او که قبلا به دلیل اختلاس از خبرگزاری برکنار گشت، قرار دارد. محمد رضا رحیمی از با سابقه ترین مفسدان اخلاقی و مالی از دیگر افراد این خط میباشد و در کنار آنها می توان از کسانی چون دانشجو از عوامل اصلی تقلب بزرگ در «انتخابات» و وزیر فعلی آموزش عالی و جوانفکر، مشاور رسانه ای احمدی نژاد و مسئول خبرگزاری ایرنا و حمید بقایی رئیس فعلی سازمان میراث فرهنگی و از جمله نمایندگان ویژه رئیس جمهور و محصولی از عوامل اصلی کودتای انتخاباتی و وزیر فعلی رفاه و علی سعید لو، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی و علی دارابی معاون صدا و سیما و از عوامل ارشد جمعیت ایثارگران و ابوالفضل زهره وند سفیر سابق ایران در ایتالیا و از معاونان ویژه رئیس جمهور و مجتهد زاده از مشاوران برجسته رئیس جمهور و شیخ الاسلامی از مشاوران سابق رئیس جمهور و وزیر کار و امور اجتماعی، نام برد.

۲- خط هاشمی ثمره: او از نزدیکترین دوستان و یاران محمود احمدی نژاد می باشد. اما تا حدی با خط رحیم مشایی اختلاف دارد. این اختلاف در علن بروز نمی شود. اعضای این گروه حامی احمدی نژاد هستند اما انتقاداتی نیز به برخی افراد دارند. از جمله افراد این گروه، می توان به پرویز فتاح وزیر سابق نیرو و معاون قرارگاه خاتم و سردار وحیدی وزیر فعلی دفاع و محمد نجار وزیر دفاع سابق و وزیر فعلی کشور و... اشاره کرد.

۳- خط داوود احمدی نژاد: برادر رئیس جمهور که در خط مقابل رحیم مشایی قرار گرفته است و به همین دلیل از پست ریاست بازرسی دفتر ریاست جمهوری برکنار شد و به حاشیه رفت. وی در حال حاضر، ریاست دفاع غیر عامل را بر عهده دارد. در کنار او می توان از افراد زیر نام برد. این افراد، به تدریج، از حکومت به حاشیه رانده شده اند. اما به دلیل حفظ موقعیت همچنان زائده حکومت احمدی نژاد می باشند. اسامی یکچند از آنها عبارتند از مهدی کلهر، مشاور مطبوعاتی و رسانه ای احمدی نژاد و غلامحسین الهام سخنگوی سابق حکومت و وزیر سابق دادگستری که فعلا مشاور است اما در جلسات حضور نمی یابد و مهرداد بذر پاش رئیس سازمان ملی جوانان سابق و علی احمدی وزیر آموزش و پرورش سابق و محمد علی رامین، معاون سابق وزیر ارشاد و علی اکبر ثمری از مشاوران سابق که خطبه عقد دختر مشایی و پسر احمدی نژاد را خواند و حاجی علی اکبری مشاور سابق رئیس جمهور و رئیس اسبق سازمان ملی جوانان و مرتضی آقا تهرانی استاد سابق اخلاق احمدی نژاد و حکومت او و نماینده فعلی مجلس. در میان گروههای وابسته به حکومت احمدی نژاد برخی به شدت از سوی برخی یاران سید علی خامنه ای و برخی نمایندگان مجلس مورد حمله قرار گرفته و برخی روابطی حسنه با بیت و نمایندگان مجلس دارند.

۲- قوه مقننه

مجلس مافیاهای نظامی - مالی یکی از سه قوه است که در آن، اختلافها خود را بی پرده تر نشان می دهند. این مجلس به اصطلاح اصولگرا که همگی «نمایندگانش»، با تایید شورای نگهبان رهبری به این محل آمده اند، در طول انتخابات و قبل از آن دچار تضادهایی با یکدیگر و با حکومت و با برخی نهادها گشتند. به گونه ای که این تضادها بعد از انتخابات کذائی، شدت بیشتری پیدا کرد. در حال حاضر، برخی نمایندگان مجلس دیگر مانند نمایندگان دوره های قبل اهمیت زیادی به احکام حکومتی رهبری نمی دهند و هر زمان که لازم می بینند، بر حکومت منصوب رهبری می تازند. البته ناگفته نماند که برخی از «نمایندگان» به دلیل ترس از عواقب مخالفت علنی، در بسیاری موارد جانب احتیاط را رعایت می کنند و مهر سکوت بر لب می زنند.

در حال حاضر مجلس به چند دسته مختلف تقسیم می شود:

۱- «نمایندگان» حامی «رهبر» به «نمایندگانی» گفته می شود که به شدت از «رهبر» حمایت می کنند و در برخی مواقع با اشاره «رهبر»، در برابر مصوبات مجلس یا در برابر حکومت قرار می گیرند.

۲ - «نمایندگان» حامی هاشمی رفسنجانی: این «نمایندگان» در مواقع خاص در برابر اتهامات دولتیان از هاشمی رفسنجانی حمایت کرده و حمله به او را محکوم می کنند.

۳- «نمایندگان» حامی اصلاح طلبان که حدود۵۰ نفر هستند و در مواقع خاص، با حضور در جلسه دیدار با هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و حتی موسوی و کروبی مخالفت خود را با کودتاچیان اظهار می کنند.

۴- «نمایندگان» حامی اصولگرایی به «نمایندگانی» گفته میشود که در برابر حکومت در کنار برخی «نمایندگان» دیگر قرار می گیرند و منتقد حکومت احمدی نژاد می شوند.

۵- «نمایندگان» حامی حکومت که تعداد آنها در ابتدای دوره حدود ۶۰ نفر بود. اما به تدریج از تعداد آنها کاسته شد. در حال حاضر، تقریبا در برخی موارد به حدود ۱۰ نفر کاهش می یابد. البته، بستگی به اهمیت مسئله یا طرح یا لایحه موضوع بحث دارد . عملکرد حکومت در برخی مواقع به گونه ای است که حامیان وی در مجلس عامل اصلی برخورد انتقادی با حکومت می شوند مانند برگزاری همایش ایرانیان خارج از کشور و انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران و بی برنامگی وزارت نفت – و....

در حال حاضر مجلس در برابر حکومت شمشیر را از رو بسته و تنها زمانی کوتاه می آید که از سوی بیت «رهبر» با «نمایندگان» تماس گرفته شود. یا در برخی موارد، از سوی سپاه یا بیت «رهبر»، با اعزام نیروهای چماقدار در برابر مجلس، دچار ترس شوند و دم فرو بندند. ولی در کل، قوه مقننه روابط خوبی با حکومت ندارد و بنا به اخبار، رئیس و معاون این قوه و نیز قوه قضائیه در روز انتخابات، تلفنی، به میر حسین موسوی، پیروزی وی را بر احمدی نژاد تبریک گفته اند.

رئیس این قوه با توجه به برنامه ستاد کودتای انتخاباتی، جزء اشخاصی است که باید تصفیه شوند. این موضوع موجب بروز اختلاف میان رئیس این قوه و برخی مقامات حامی حکومت شده است. علاوه بر آن قانون شکنی های رئیس حکومت و مقابله لاریجانی با وی بر تنش میان این دو قوه تاثیر گذاشته است. از قرار، این اختلاف و تضاد تا حذف یکی از این دو نفر همچنان ادامه می یابد.

۳ - قوه قضائیه:

یکی از سه قوه ای که در اختیار برادران لاریجانی قرار دارد، قوه قضائیه می باشد. این قوه، پیش از به ریاست رسیدن شیخ صادق لاریجانی، در اختیار محمود هاشمی شاهرودی بود. او آنچنان با حکومت درگیر نبود. اما از هنگام بر سر کار آمدن صادق اردشیر لاریجانی، اختلافات میان حکومت و قوه قضاییه تشدید شده است. یکی از عوامل مهم آن، دخالت برخی اعضای بیت «رهبر» در امور قضایی، بخاطر حمایت از حکومت و سرکوب مخالفان آن در درون رژیم است. جلوگیری از تعقیب قضائی، فساد برخی از اعضا و مشاوران حکومت از عوامل مهم اختلاف میباشد. این جلوگیری دارد کار را به جاهای باریک می کشاند. بسا یا «رهبر» باید دخالت کند یا اینکه برخی از مقامات حکومت باید در دادگاه پاسخگوی فساد خود بشوند.

هنگامی که صادق لاریجانی قصد گرفتن این مقام را داشت، قصد او با مخالفت آیت الله وحید خراسانی روبرو شد. ولی او به حرف پدر همسر خود گوش فرا نداد و گرفتار قوه ای شد که اختیار کامل آن در دست «رهبر» و اعضای بیت او است و اینها اجازه نمی دهند لاریجانی حتی اگر بخواهد کاری کند قادر به آن باشد. اختلافات در این قوه نیز به خوبی مشهود است و جریانات مختلفی در آن دخالت می کنند:

۱ - خط صادق لاریجانی : که تلاش دارد در حمایت از برادر خود مانع از خلافکاری های حکومت و همچنین دخالت برخی از اعضای وابسته به بیت رهبری در امور قضا شود که تا به حال نتوانسته موفق شود و شاید هم نشود. در کنار وی برادر دیگر یعنی محمد جواد لاریجانی قرار دارد که در تلاش توجیه جنایات نظام در مجامع جهانی میباشد. لاریجانی همانند شاهرودی در واقع ویترین این قوه می باشد و قضایای اصلی در رابطه با محاکمات و قضاوت در اختیار بازجویان و ماموران نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وابسته به بیت رهبری و سپاه پاسداران می باشد.

۲ - خط ابراهیم رئیسی: ابراهیم رئیسی از جنایتکاران به نام تاریخ انقلاب اسلامی می باشد. از ابتدای انقلاب بدین سو، او، با «احکام شرعی» خود، صدها نفر را به اعدام محکوم کرده است. او یکی از سه عضو اصلی کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷بوده است.

ابراهیم رئیسی، در حال حاضر، به عنوان معاون اول قوه قضائیه حرف شنوی مستقیمی از بیت رهبری و به خصوص سید مجتبی خامنه ای دارد و در بیشتر محاکمه ها و چند و چون احکام صادره دادگاههای کذائی در باره اعتراض کنندگان به تقلب بزرگ، در «انتخابات» ۲۲ خرداد ۸۸، کارگردان اصلی بوده است. دستگیری ها و محاکمات بعد از کودتا را او و حسین طائب و نقدی و... که پرونده ها را می ساختند و سید مجتبی خامنه ای که حامی آنها در جنایتها بود، کار محاکمات نمایشی و شکنجه و تجاوز به زندانیان را عهده دار بوده اند.ابراهیم رئیسی داماد علم الهدی، «روحانی» خشونت طلبی چون خود، و مقیم مشهد می باشد.

۳ - خط محسنی اژه ای: محسنی اژه ای نیز از شقی ترین قضات ایران می باشد که با احمدی نژاد در برخی موارد اختلافات اساسی دارد. بعد از کودتای انتخاباتی، هنگامی که وزیر واواک بود به شدت از سوی احمدی نژاد مورد انتقاد قرار گرفت و از کار برکنار شد. در حال حاضر، دادستان کل و حامی «رهبر» و در برخی موارد عامل کنترل حکومت می باشد. محسنی اژه ای کاری به برقراری عدالت در جامعه ندارد و تنها به حفظ نظام و خود می اندیشد و از هیچ خلافی برای حفظ موقعیت خود رویگردان نیست.

این قوه نیز مانند دو قوه دیگر، در خود و با برخی خطوط در قوه های دیگر و برخی بنیادها هماهنگی و با برخی اختلاف دارد. این قوه نیز به زودی شاهد بروز درگیری هایی هم در خود و هم در رابطه با دیگران خواهد شد. شایعاتی مبنی بر اینکه آیت الله وحید خراسانی به دختر خود اجازه نداده است با همسرش شیخ صادق لاریجانی در یک خانه بسر برد. شنیده می شوند: در سفری به قم، هنگامی که وی به خانه پدر همسر خود رفته آیت الله وحید خراسانی از دخترش پرسیده که مرجع تقلید شما چه کسی است و او پاسخ داده است: شما و پدر به دختر گفته است: اگر من هستم شما اجازه ندارید با این آقا در یک خانه زندگی کنید. منظور خانه صادق لاریجانی.

وضعیت در سپاه و واواک و در بنیاد مرجعیت:

۱ – وضعیت در سپاه و واواک و قوای انتظامی:

از سازمانهائی که به شدت دچار اختلاف و ناهمگنی هستند، سپاه و واواک و نیروهای انتظامی اند. چرا که در این سازمانها، نیز خط و خطوط گوناگونی وجود دارند که با یکدیگر به مقابله برخاسته اند:

درگیری سردار جعفری و احمدی نژاد که از سوی وب سایت ویکیلیکس افشا شده گوشه ای از یکی از این درگیری ها است. خبر این درگیری، پیش از آن که توسط ویکیلیکس منتشر شود، گزارش شده بود. در آن گزارش، صحبت از سیلی خوردن احمدی نژاد از جعفری نشده بود. وقوع این اتفاق را سپاه تکذیب می کند. حقیقت اینست که اختلاف وجود دارد. به خصوص بعد از اجرای برنامه هدفمندی یارانه ها، این اختلافات میان برخی مقامات حکومت با یکچند از سرداران و مسئولان واواک و اطلاعات سپاه گسترش یافته است.

دیدار مصباح یزدی با فرماندهان سپاه پاسداران و بعضی از مسئولان واواک و اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی و سخنان وی در نکوهش رحیم مشایی، منجر به بروز درگیری های آتی میان حکومت با نیروهای انتظامی و سپاه و واواک خواهد شد. شایعه تغییر مصلحی، «وزیر» واواک بر سر زبانها است. علاوه بر آن نگاه برخی از این مسئولان به سید مجتبی و احمدی نژاد، نگاهی متفاوت با «رهبر» می باشد. زیرا برخی از این سرداران و مسئولان حکومت را اصلا قانونی نمی دانند و بنابر حمایت از آن ندارند.

هفته های آینده در رابطه با مشکلات طرح هدفمندی یارانه ها که روز به روز حکومت در اجرای ان ناتوانی بیشتری از خود نشان می دهد. با نزدیک شدن تاریخ «انتخابات» مجلس و با وجود برخورد با هاشمی و سید حسن خمینی، اختلافها و برخوردها در این سازمانها بیشتر خواهند شد.

۲- بنیاد مرجعیت و حوزه ها:

از بنیادهای مهم در ایران، یکی بنیاد مرجعیت است. در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی، بیشترین ضربه ها از سوی حاکمان برآن وارد شده است. این ضربه ها سبب شدند که مراجع حمایت خود را از حکومت کاهش دهند و در برخی مواقع با آن مخالفت کنند و در برابر توقعاتش ایستادگی کنند.

تا قبل از کودتای ۲۲ خرداد ۸۸، از میان مراجع تقلید، تنها صدای مرحوم آیت الله منتظری، به گوش می رسید. ولی بعد از کودتا و جنایاتی که رژیم مرتکب شد، صدای مراجع تقلید بلند تر شد. علاوه بر آیت الله منتظری، صانعی و بیات زنجانی و موسوی اردبیلی و دستغیب شیرازی، و حتی شبیری زنجانی نسبت به شیوه مدیریت خامنه ای اعتراض کردند. تا جایی که آیت الله منتظری ولایت مطلقه را از مصادیق شرک دانست.

از آن زمان به بعد، اختلاف مراجع با خامنه ای همچنان ادامه یافت تا هنگامی که آیت الله منتظری به رحمت خدا رفت. سید علی و حامیان وی از این فرصت استفاده کرده و دیگر مراجع را تحت فشار قرار دادند تا مگر به سکوت وادارشان کنند. اما اعتراضها، ولو در شکل نق زدن و ایراد گرفتن، ادامه یافتند. سفرهای خامنه ای به قم نیز نتیجه منتظر را ببار نیاوردند. اخیرا˝ کیهان آنها را مورد انتقاد و تهدید قرار داد. وضعیت چنان شده است که مراجع حامی رژیم نیز خود را ناگزیر دیده اند دم فرو بندند.

در سفرها به قم، سید علی خامنه ای مراجع را، برای گرفتن تاییدیه برای خود و فرزندش و نیز مخالفت با هاشمی رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی، آچنان تحت فشار قرار داد که صدای برخی مراجع که تا به حال سکوت کرده بودند را هم در آورد. از آخرین نمونه ها، می توان به نمونه استفتاء از وحید خراسانی در رابطه با زندانیان سیاسی اشاره کرد. او فتوائی شبیه آیت الله منتظری داده است. دستگیریها و شکنجه زندانیان را خلاف شرع دانسته است. با توجه به نوع رفتار سید علی خامنه ای و حکومت محمود احمدی نژاد، باید به زودی شاهد برخورد مراجع دیگر با حاکمیت باشیم. ادامه این تنش ها می تواند ضربه ای مهلک به حاکمیت وارد سازد زیرا این مراجع مقلدانی برای خود دارند که در صورت مقابله مراجع با حاکمیت آنها به نظر مرجع تقلید خود عمل خواهند کرد.

۲۷,۱۰,۱۳۸۹

خامنه ای بیمار و در کار جانشین کردن مجتبی و نگرانی بابت بی ثباتی کشور در پی مرگ او – قالیباف آماده شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳ می شود و...:

گزارش از کنسول امریکا در استانبول به وزارت خارجه امریکا، به تاریخ ۱۹ نوامبر ۲۰۰۹ و دارای این نکات است:

*خلاصه گزارش:

• یک تاجر ترک که معاملات وسیعی با ایران دارد، به ما گفت: تنها راه برای تجارت و کار فرمائی در ایران اینست که با یک مقام عالی رتبه رژیم، اتصال داشته باشی. در آنچه به او مربوط می شود، شریک ایرانی او به مجتبی خامنه ای، فرزند خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، متصل است. او گفت دو بانک دولتی ترکیه، یکی هلک Halk و دیگری زراعت، در کار زمینه سنجی هستند برای گشودن شعبه در ایران تا که تاجران ترک بتوانند با بانک دیگری غیر از بانک ملت کار کنند. طرف تماس ما با شهرداری تهران، برای ایجاد فروشگاه، کار می کند. همین امر سبب ارتباط نزدیک او با دفتر قالیباف، شهردار تهران شده است. مخاطبان او به او گفته اند که قالیباف خود را آماده شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۳ میکند.

• طرف تماس با ما همچنین اصرار کرد که حکومت امریکا می باید تا زود است با ایران معامله کند. زیرا «زمان دارد از دست می رود» . بیماری خامنه ای نگرانی آور است و جانشین او شدن یک رهبر جدید یک دوره بی ثباتی بوجود می آورد و در آن دوره، معامله با ایران بسا مقدور نیست.

ارزیابی کنسول امریکا: ما نمی توانیم صحت قول طرف ترک خود، در این باره که شریک او متصل به مجتبی خمینی است را تأیید کنیم. اما قول شریک ایرانی او می تواند راست باشد. و باز ما، مبنائی در اختیار نداریم برای ارزیابی صحت قول او در باره بیماری خامنه ای رهبر رژیم. از دیگر طرفهای تماس خود نیز همین اطلاع را شنیده ایم. در عوض، قول طرف ترک خود بر این که شرکتهای خارجی برای پرداختن به تجارت و صنعت با ایران، می باید با یکی از مقامات بلند پایه رژیم اتصال پیدا کنند، را قویا˝ معتبر می دانیم.

* تفصیل گزارش:

• ما به تازگی، با کیهان اوزدمیر Ozdemir دیدار کردیم (خواهشمند است نام او محفوظ بماند). او مدیر شرکت پارس - اینوست، یک شرکت ترک است که در ایران، در ساختمان و انرژی و خرید و فروش ساختمان، فعالیت می کند. اوزدمیر میگوید شرکائ ایرانی دارد که با خانواده خامنه ای، رهبر، اتصال دارند. از جمله شرکای او، تاجری است که با مجتبی خامنه ای، فرزند رهبر ارتباط نزدیک دارد... او به ما گفت: برای این که یک شرکت خارجی بتواند در ایران کار کند، باید با یکی از مقامات ارشد رژیم ارتباط نزدیک داشته باشد و خود را تحت حمایت او قرار دهد. بهتر از همه، داشتن حمایت عضوی از خانواده رهبر و یا مقام ارشدی از سپاه پاسداران است. او پس از تأکید بر ضرورت داشتن حامی، توضیح داد که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۹، تجارت ترکیه با ایران، به ۳ علت، افت کرد. دو علت سیاسی و یک علت اقتصادی بودند:

۱ - بیشتر شرکتهای که در رژیم حامی نداشتند، بعد از انتخابات ماه ژوئن، بخاطر ترس از خطرهای سیاسی، سرمایه های خود را از ایران خارج کردند. این شرکتها نیازمند شرکائی چون TIBC بودند که نداشتند.

۲ – شرکتهائی که با امپراطوری صنعتی – تجارتی رئیس جمهوری پیشین، هاشمی رفسنجانی اتصال داشتند، از ماه ژوئن ببعد، توسط شرکتهای متعلق به سپاه پاسداران و بنیادهای وابسته به آن (بنیادهای خیریه که فعالیتهای بازرگانی می کنند) رانده شدند.

۳ – شرکتهای ترک که در قلمرو نفت و گاز سرمایه گذاری می کردند، در سال ۲۰۰۹، فعالیتهای خود را بسیار کاهش دادند. بنا بر ارزیابی اوزدمیر، مبادلات بازرگانی در بقیه سال ۲۰۰۹ و سال ۲۰۱۰، افزایش خواهند یافت. او می گوید به انجام معامله بزرگ خود که ایجاد بزرگ ترین فروشگاه در تهران باشد، خوش بین است. به زودی، موافقت شهرداری تهران را دریافت خواهد کرد. او به جهش اقتصادی ایران حتی در زمان سخت، خوش بین است.

• از دید اوزدمیر، بخشی از اقتصاد ایران که نقش کلیدی دارد، بخش بانک است. بدون همکاری نظامهای بانکی ایران و ترکیه، مبادلات با ایران نمی توانند توسعه بیابند. او به ما گفت: دو بانک دولتی ترکیه، یکی هالک و دیگری زراعت، در پی بدست آوردن موافقت دولتهای ترکیه و ایران برای تأسیس شعبه در ایران است... نخستین کار آنها اینست که به شرکتهای ترک خدمت دهند. به ترتیبی که آنها بتوانند به جای بانک ملت – که در ترکیه شعبه دارد- ، با شعبه های این دو بانک کار کنند. بنا بر قول اوزدمیر، حکومت ترکیه به این دو بانک توصیه کرده است «آرام پیش بروند» تا وقتی که روشن شود که دیپلماسی بین المللی موفق می شود و یا شکست می خورد و معلوم شود مجازاتهای بانکی کمتر می شود و یا بیشتر.

• بیشترین بخش معاملات اوزدمیر با ایران به یورو پرداخت می شود. ایرانیها یورو را بر لیره ترک ترجیح می دهند و ترکها نیز ریال را نمی خواهند.

• در باره خصوصی سازی در ایران، اوزدمیر می گوید: خصوصی سازی بعضی از بخشهای اقتصادی مورد توجه خامنه ایست و از تقدم برخوردار است. او نمی خواهد به دستگاه اداری (و نیز سپاه) زیاد فشار بیاورد. بنا بر قول اوزدمیر، خامنه ای می خواهد صنایع پترو شیمی و برق و توزیع و حمل و نقل و بعضی بانکها و بخشی از کشتی رانی و برخی از بنیادها را به اصطلاح خصوصی کند. اما اوزدمیر بر اینست که خامنه ای اصرار دارد بخشهای نفت و مخابرات در «دستهای مطمئن» قرارداده شوند.

اما بزرگ ترین مشکل اینست که مقامات تصمیمی گیرنده ایران نمی دانند خصوصی کردن یعنی چه. فروش یک بانک دولتی و یا شرکت مخابرات به شرکتی که خود در کنترل دولت است، خصوصی سازی نیست. اوزدمیر می گوید در میان مقامات ایرانی، قالیباف، شهردار تهران، تنها کسی است که درک غرب را از خصوصی کردن می داند و معتقد است که ایران نیازمند بخش خصوصی نیرومندی است.

* قالیباف دارد زمینه را بر نامزد ریاست جمهوری شدن در ۲۰۱۳ آماده می کند:

اوزدمیر می گوید: از گفتگو با مقامات شهرداری که در ارتباط مستقیم با قالیباف، شهردار تهران، هستند، دانسته است که قالیباف از هم اکنون در کار زمینه سازی برای نامزد ریاست جمهوری شدن در انتخابات ۲۰۱۳ است. او در پشت صحنه فعالانه کار می کند تا حمایت خامنه ای رهبر رژیم را بدست آورد. در حقیقت، اگر قالیباف در انتخابات ماه ژوئن (۲۲ خرداد ۸۸) شرکت نکرد، براساس یک تفاهم اظهار نشده بود که او این بار نامزد نشود تا که در انتخابات آینده، نامزد مرجح دستگاه رهبری باشد. بنابر قول اوزدمیر، قالیباف منافع حاصل از مقام خود را کنار می گذارد تا هزینه انتخابات ریاست جمهوری را تأمین کند. او مراقب است که جمع آوری پول سبب نشود که به اعتبار او بمثابه یک مدیر کارآمد و پاک و نیز مقامهای شهرداری را از انجام خدمات شهری و دیگر وظایف خویش باز دارد.

منبع – انقلاب اسلامی در هجرت - http://enghelabe-eslami.com

انقلاب اسلامی: گزارشی فوق ، از ایران است. این گزارش، گرایشهای موجود را در حکومت و مجلس و قوه قضائیه و سپاه، می شناساند. اما حقیقت اینست که هم اکنون، رژیم بی سر شده است

No comments: