Monday 14 July 2008

حركت‌هاي محفلي تندرو در قم


تاريخ انتشار: - ۲۳ تير ۱۳۸۷

يك سايت مدعي حمايت از دولت كه تاكنون مطالب آن، هزينه‌هاي بسياري براي رئيس‌جمهور و دولت نهم ايجاد كرده، به تازگي در كشف بزرگي! مدعي تحريف بيانات امام راحل(ره) در «صحيفه امام» شده است
به گزارش خبرنگار «تابناك» اين سايت نوعا توسط جواناني كه آگاهي چنداني از دوران امام خميني ندارند، اداره مي‌شود،
عدم تطابق بيانات امام در صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد وقت با صحيفه‌هاي امام منتشره توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، تنها منحصر به جلد هشتم نبوده، بلكه مصاديق مكرر و متعددي از اين عدم تطابق‌ها در مجلدات صحيفه امام ديده مي‌شود
اين سايت پس از هجمه يكي از سايت‌هاي نزديك به خود به نوه امام و در شرايطي كه اين كار با محكوميت تمام بزرگان و جناح‌هاي گوناگون روبه‌رو شد، از برخورد با عوامل هجمه به نوه امام انتقاد كرد.برخي معتقدند اين حركت در راستاي حركت‌هاي محفلي تندرو در قم انجام مي‌شود كه يكي از اعضاي آن، سرحلقه حمله به بيت آيت‌الله منتظري در سال 76 است كه اقدامات عجيب آنها باعث مظلوم‌نمايي برخي هواداران آيت‌الله منتظري و گروه مهدي هاشمي شد.در همين زمينه، دكتر غلامعلي رجايي، دانش‌آموخته دانشگاه تربيت مدرس، به كنكاش علمي در اين زمينه پرداخته كه متن آن را مي‌توانيد بخوانيد
آيا آثار امام تحريف شده است؟
دكتر غلامعلي رجايي
كد خبر: ۱۳۶۳۶
تاريخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۲۰ تير ۱۳۸۷
تعداد بازديد: ۴۹۴۴
سايت‌گردي هم براي خودش عالمي دارد. به تازگي كه فرصت و فراغتي يافتم و به بعضي از سايت‌هاي معروف و غيرمعروف دولتي و غيردولتي سري زدم، نمي‌دانم چه شد كه سر از سايت منتسب به طرفداران دولت درآوردم و از آنجا كه از اولين حساسيت‌هاي من، يافتن و دانستن مطالبي درباره امام است، تيتر «فأين تذهبون» در اين سايت كه خطاب به قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، آقاي دكتر حميد انصاري بود، توجه مرا به خود جلب نمود. حميد انصاري يكي از اضلاع مربع انصاري‌هاست كه ضلع اول آن در زمان جنگ، با شهادتي خونين، خدايي شد و از آن پس مثلت انصاري‌ها محمدعلي، مجيد و حميد در خدمت به امام و حفظ و پاسداري از انديشه و آثار امام سنگ تمام گذاشتند. آن يكي در ساخت مرقد حضرت امام و ديگري در مؤسسه و سومي در مجمع تشخيص مصلحت و هر كجا كه انقلاب و امام و مردم سرباز و فداكاري بخواهند. در اين نوشتار، قصد ندارم به اتهامات و توهين‌ها و افتراهايي كه نويسنده مقاله، منصور رضواني ـ البته اگر نام حقيقي ايشان اين باشد ! ـ به مؤسسه و مسئول آن و بعضي ياران امام زده است، بپردازم. چه جاي جاي اين نوشته پر از توهين‌ها و جسارت‌ها و افتراهايي نظير بي‌صداقتي، تحريف مستقيم و آگاهانه و عامدانه بيانات امام، دشمني مرموزانه با خط امام، نفاق‌ورزي، خيانت، خيانت بزرگ، آلوده به چرب و شيرين دنيا، مغلوب هواهاي نفساني و اغراض سياسي و باندي، عدم كفايت و صلاحيت، غرض‌ورزي، تحريفات غيرمستقيم و معنوي، مصادره به مطلوب بيانات امام، بار بر انديشه امام، توليد شبهه‌هاي جديد درباره انديشه و آرمان‌هاي امام، سوء استفاده از رانت انتساب به دفتر امام و ... مي‌باشد. بلكه آنچه كه فارغ از رطب و يابس‌هايي كه در اين نوشتار ديده مي‌شود، به من انگيزه داد تا اين سطور قلمي شود، ايجاد شبهه توسط نويسنده در ميراث مستحكم امام يعني «صحيفه نور» يا نسخه كاملتر آن، «صحيفه امام» مي‌باشد كه حاوي كليه سخنراني‌ها، پيام‌ها، اعلاميه‌ها و اخبار مربوط و مرتبط با حضرت امام خميني است. اين امر باعث شد قصد كنم به نويسنده مقاله مزبور كه سعي كرده به خواننده القا نمايد از سر دلسوزي و در جهت دفاع از ميراث امام اين سطور را نوشته، پاسخي روشنگرانه بدهم. هر چند مطالعه نوشته وي به دليل آكنده بودن از فحش و اتهام و تهمت و بهتان بر من گران و گران آمد و افسوس خوردم كه چرا بايد عرصه و ساحت مطهر قلم كه خداوند در پاسداشت حرمتش به آن سوگند مي‌خورد، در يك عقده‌گشايي آشكار، اين‌گونه به بي‌انصافي‌هاي بعضي از سياست‌زدگان اهل قلم آلوده شود. نويسنده مقاله سايت مذكور، صرف نظر از فحش‌ها و اهانت‌هاي مكرر موجود در مقاله كه به نظر مي‌رسد قوه قضائيه به عنوان مدعي‌العموم نسبت به عوامل اين اتهام‌ها از مؤسسه امام دفاعي مشروع خواهد داشت، مدعي است كه مؤسسه در متن بيانات امام عامدانه و قاصدانه و با كمال وقاحت (با عرض پوزش از دوستان مؤسسه) دست برده و به نفع اغراض سياسي و خاصي آنها را تحريف نموده است. وي براي استناد سخنان خود مي‌نويسد: «دوست مطلعي بي‌آن‌كه بداند نويسنده مقاله در حال نوشتن چنين مطالبي است، وي را از خيانت جديد حضرات (مسئولان مؤسسه) مطلع نموده» و به طرح مسئله غيرواقعي تحريف بيانات امام توسط مؤسسه پرداخته است.در پاسخ به اين شبهه ـ كه به نظر مي‌رسد در راستاي همان اهانت چندي پيش به ساحت نوه محترم امام كه آن همه اعتراض مردمي را در پي داشت، در سطحي پايين‌تر، ولي در همان مسير مؤسسه تحت نظارت ايشان را هدف گرفته است ـ توجه خوانندگان گرامي را به نكات مهم زير جلب مي‌نمايم: 1ـ حسب تحقيقات و اطلاعات اينجانب، به دليل نبود ساختار و مركز مناسبي براي جمع آوري و نشر بيانات و مكتوبات حضرت امام، اين كار در سال‌هاي پس از پيروزي تا قبل از شهريور 67 توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام و با عنوان «صحيفه نور» در مجموعه‌اي 22 جلدي در دسترس علاقمندان قرار گرفت. در اين سال، يادگار امام در اين مورد با پدرشان مكاتبه‌اي داشته‌اند و از امام در مورد ضرورت جمع‌آوري و محافظت از آثارشان استفسار نموده‌اند كه در نهايت به تشكيل مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در زمان حيات امام منجر گرديد و مسئوليت تنظيم و انتشار كليه آثار و اسناد مربوط به امام با نظارت مرحوم حاج احمد آقا به آن سپرده شد. 2ـ پس از تشكيل مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد با وسواس و دقت خاصي و در گروه‌هاي گاه هجده‌نفره بررسي و با اصل بيانات امام مطابقت داده شد كه بنابه اظهار مسئولان مؤسسه، گاه در يك صفحه ده‌ها غلط ديده شد كه اغلاط موجود و متون بعضا غير مستند در صحيفه نور مشخص و عين عبارات امام از مكتوبات و نوارهاي سخنراني ايشان استخراج و در صحيفه امام جايگزين گرديد. نكته جالب توجه براي معتقدان به تحريف بيانات امام در صحيفه امام آن است كه برخلاف تصور اين دوستان، عدم تطابق بيانات امام در صحيفه‌هاي نور منتشره وزارت ارشاد وقت با صحيفه‌هاي امام منتشره توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام تنها منحصر به جلد هشتم نبوده بلكه مصاديق مكرر و متعددي از اين عدم تطابق‌ها در مجلدات صحيفه امام ديده مي‌شود كه اين عزيزان تنها توانسته‌اند يكي از آنها را كشف كنند و اين ميزان ذوق‌زده شده‌اند.3ـ متن كليه مجلدات موجود صحيفه امام با اصل نوارهاي سخنراني حضرت امام مطابقت قطعي دارد و به شهادت نوارهاي موجود، هيچ‌گونه دخل و تصرفي در آنها ديده نمي‌شود اين مجموعه پس از تأييد يادگار امام منتشر شده است. 4ـ به شهادت مكتوبات يادگار حضرت امام، مرحوم حاج احمد آقا، قائم مقام مؤسسه و برادرشان به دليل سال‌ها خدمت به حضرت امام و امانتداري از اسناد و آثار و انديشه امام، همواره مورد تأييد ايشان بوده‌اند و يادگار امام در مكاتبات خود با ايشان در پاي نامه‌هايشان، عنوان «برادرتان احمد خميني» را به كار مي‌برده‌اند. 5ـ بديهي‌ترين و اولين كار يك محقق كه در رويه تحقيقات خود به مشكل يا ابهامي در سندي برخورد مي‌كند آن است كه به مصادر منتشر كننده و مرتبط با سند مراجعه و كم و كيف مطلب و مشكل را از آنان استفسار نمايد كما اين‌كه اين كمترين نيز پس از مطالعه اين مقاله به مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني مراجعه و در مورد متن‌هاي مورد استناد نويسنده در باب سخنراني مورخه چهارم تير 58 امام كه در صحيفه نور، جلد هفتم، صفحه 201 و صحيفه امام جلد هشتم، صفحه 281 آمده، استفسار نمودم كه دوستان مؤسسه پس از توضيحاتي اصل نوار سخنراني امام در تاريخ فوق الذكر را براي صحت مطالب مندرج در صحيفه امام و بطلان ادعاهاي نويسنده بمن ارائه دادند. در اين قسمت براي اثبات عدم تطابق‌ها در صحيفه به نمونه‌اي از يك سخنراني كه در جلد هشتم صحيفه امام و جلد هفتم صحيفه نور وجود دارد اشاره مي‌شود.جلد هفتم صحيفه نور ص102 : پس حكم از آن قانون خداست و قانون خدا حكومت مي‌كند در مملكت اسلامي بايد قانون خدا حكومت كند و غير قانون خدا هيچ چيز حكومتي ندارد.جلد هشتم صحيفه امام ص 182 (متن اصلي منطبق با نوار سخنراني امام): پس حكم مال قانون است. قانون حكومت مي‌كند در مملكت اسلامي غير قانون هيچ حكومتي ندارد. با مقايسه دو متن بالا اين نكته آشكار است كه در «صحيفه نور» ده كلمه به بيانات امام اضافه شده است كه در «صحيفه امام» اين موارد وجود ندارد.گمان مي‌كنم تيمي كه انتساب آنان و دفاعشان از آقاياني كه نامشان در نوشته آمده است، خاستگاه فكري شان را مشخص مي‌كند و با صرف اوقات بسيار به دنبال پيداكردن نقطه يا نقاط ضعفي از مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام در جهت ويراني اين تنها كانون منتسب به امام مي‌باشند. هدفي كه با هوشياري نوه امام، دوستان مؤسسه هرگز به آن دست نخواهند يافت.مؤسسه‌اي كه تنها مركزي است كه در عصر حاضر از امام باقي مانده و پراكندن عطر نام و ياد و خاطرات آن عزيز را بر عهده دارد و اينگونه به خيانت متهم مي‌شود. بي‌آن‌كه ماجرا از اصل واقعيت داشته باشد و عجيب آنكه اين شبهه در بهمن ماه سال گذشته توسط يكي از همين معتقدان به تحريف در نامه‌اي به مؤسسه نوشته شده و پاسخ مستند مؤسسه را نيز دريافت كرده است. اما اين‌كه چرا پس از گذشت پنج ماه اين جمع حساس پيگير نقطه ضعف از مؤسسه!! با ناديده گرفتن آن همه استدلال روشن، باز به تدوين چنين مقاله‌اي دست يازيده‌اند، جاي هيچ تعجبي ندارد. اگر هدف و دغدغه نويسنده كشف حقيقت بوده است. چرا پيش از استفسار از مؤسسه و يا لااقل پس از شنيدن پاسخ مؤسسه يكطرفه به قاضي رفته و مسئله خطير تحريف بيانات امام را مطرح نموده است؟ آيا اين امر يك اتفاق است يا هدفي در پس اين نوشته نهفته است كه نويسنده و همفكران وي با القاي يك شبهه و مطلبي غيرواقع، عاجزانه به دنبال تحقق آن تلاشي بي‌نتيجه داشته‌اند كه خوشبختانه عكس آن را نتيجه داده است! انگار مظلوميت امام و ياران امام تمامي ندارد.

No comments: