Thursday 19 June 2008

ارتقاء مؤسسه آموزش عالی غیر دولتی و غیر انتفاعی ادیان و مذاهب به دانشگاه ادیان و مذاهب

تصویب دوره دکترای عرفان و تصوف در قم


عرض تبریک طلاب حوزه علمیه قم پیرو اسلام ناب محمدی به حجت الاسلام نواب

با عرض سلام و اعتذار از تصدیع اوقات شریف
تصویب سرفصل دوره دكتری "عرفان اسلامی و تصوف" در كمیته وزارت علوم در طول هفته گذشته، و خاصه خبر خوش تاسیس دانشگاه ادیان و مذاهب تحت مدیریت حضرتعالی را به حضرتعالی و همکاران محترم و پشتیبانان معرفت شناس سرکار تبریک گفته ؛ و گسترش فعالیتهای فرهنگی – معنوی آن مرکز مهم معرفتی – پژوهشی را در سراسر اقطار گیتی از خداوند منان و تحت توجهات امام زمان ارواحنا لمقدمه الفدا خواستاریم

جادارد دراین مراسله کوتاه، لمح بصری نیز به مواضع مخالفان این تحول عظیم بنماییم که نظریات آنها و جوابیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را در ضمیمه درج و ارسال کرده ایم
افتتاح دوره تصوف و عرفان و ارتقای سطح فعالیتهای موسسه آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی ادیان و مذاهب به مرتبه دانشگاه ادیان و مذاهب در فم که مورد توجه خاصه مسئولان عالیقدر نظام مقدس اسلامی است حائز اهمیت بسیار است
تلاشهای بیوقفه دولت خدوم جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد در تشخیص و طرد عرفانهای وارداتی و انحرافی، مسئولان علاقمند دولت را به این باور قاطع رسانده که پرداختن به معرفت شناسی عرفان و تصوف اسلامی نه فقط بهترین روش برای سد معبر جریانهای انحرافی و وارداتی تحت نام عرفان است؛ بلکه با استفاده از همین شیوه میتوان پرچم معلای دین مبین اسلام و مذهب تشیع اثنا عشری را در غرب و شرق عالم به اهتزاز درآورد و شعاعهای ِ تشعشعات ِ ضیاء ِ مضیئه آن را رهسپار صفحات آتیه تاریخ بشری نمود
پژوهشگران و اسلامشناسان و مستشرقانی امثال پرفسور چیتیک آمریکایی از جاده تصوف به شاهراه اسلام محمدی و تشیع علوی نایل شده اند
اگرچه علم رجال و روایات و اخبار هم به جای خود از زمره علوم شریفه و فضایل عظیمه و نافعه است اما همه ارکان دین به روایتها ختم نمیشود و درایت نیز اهمیت خاص خودرا دارد و درایت نیز مشمول بر فصول و شعب بسیار است که یک زمره از آن عرفان اسلامی است و شمّه ای از عرفان اسلامی ، شمیمهء نسیمی است که از ریاض ِ ارباب قلوب در بوستان خرد معارف شناسان میوزد، ارباب قلوبی که همانا صوفیان بزرگ جهان اسلام مانند شمس الدین تبریزی و عطار نیشابوری و محیی الدین عربی و جلال الدین رومی و سایرین میباشند، و تفکیک این ذخیره از حاملان آن امری عقلانی و وجدانی نیست
الحال عالمان علم رجال و واقفان به دقایق فصول روایات و اخبار و متکلمان و فقیهان عالیقدر و محدثان و اصولیون و فلاسفه مسلمان همیشه و بخصوص در ایام حیات درخشان جمهوری اسلامی مورد تجلیل قرار داشتند، آنچه باقی مانده بود تحقیقات دقیقه رقیقه انیقه در شیوه اهل تصوف در چهارچوب پژوهشهای دانشگاهی و علمی بود، که اکنون به فضل خداوند تبارک و تعالی این قدم هم برداشته شده است
تردیدی نباید داشت که فقیه مجاهد عارف نستوه حضرت امام مجاهد آیت الله روح الله الموسوی الخمینی رضوان الله علیه در عین خرده گیری بر تصوف بازاری، آنجا که وقت ارسال مراسلات به رهبران ماتریالیست دنیا است آنان را دعوت به تشخیص صحت و سقم روایات عامه و خاصه و تفضیل و رجحان آنان بر یکدیگر نمیکند، بلکه زمرهء متفکران آنان را به تفحص و غور پیرامون مباحث راجع به بقای نفس پس از مفارقت از جسد و حرکت جوهری، و تامل در سایر مقولات اسفار اربعهء صدرالدین شیرازی و حکمت اشراق یحیی سهرودری زنجانی مینماید که هردو از کبار عارفان صوفی مشربند. الحاصل، برای احتراز از اطاله کلام، با اقتصار براین بیت نغز به این مراسله خاتمه میدهیم که

جهان چون چشم و خال و خط و ابرو است
که هر چیزی به جای خویش نیکوست

خداوند یار و نگهدار شما و یاران شما باد

قم- طلاب حوزه علمیه قم پیرو اسلام ناب محمدی
پنجشنبه 30 خرداد 1387 - 15 جمادي الثاني 1429

ضمیمه : مطالب مرتبط

اول: جایگاه و چشم‌انداز "دانشگاه ادیان و مذاهب" در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین نواب

http://www.religions.ir/cont.php?newsid=377

1387/03/20
با تشكر از وقتی كه در اختیار ما گذاشتید، با توجه به ارتقاء مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب به دانشگاه ادیان و مذاهب، هدف شما از این توسعه آموزشی چه بوده است؟
نخست تصحیح كنم: مركز مطالعات ادیان همچنان به قوت خودش باقی هست به عنوان مركزی مستقل وابسته به دانشگاه ادیان و مذاهب، و معاونت پژوهشی دانشگاه ادیان با حفظ سمت، رییس مركز مطالعات ادیان خواهد بود و استقلال درونی خودش را حفظ خواهد کرد. آنچه كه به دانشگاه تبدیل شده، مؤسسه آموزش عالی غیر دولتی و غیر انتفاعی ادیان و مذاهب است.
اما راجع به هدف ما از ایجاد دانشگاه، بعد از بررسی‌هایی كه وزارت علوم در مورد مؤسسه به عمل آورد، به این نتیجه رسید كه با توجه ظرفیت كتابخانه و تعداد اعضای هیئت علمی كه بزرگترین شاخص را در بین مراكز غیرانتفاعی دارد، این مؤسسه لیاقت دانشگاه شدن را دارد. در حقیقت یك قوه‌ای بوده كه به فعلیت رسیده است.
در ضمن ما تعداد رشته‌های دانشگاه را نمی‌خواهیم افزایش بدهیم، بلكه بر همان سه تا دانشكده‌ای كه داریم، متمركز خواهیم ماند: دانشكده شیعه شناسی، دانشكده مذاهب اسلامی و دانشكده ادیان.

انگیزه انتخاب رشته‌های آموزشی موجود را توضیح دهید.
ما این رشته ها را نیاز داشتیم به دلیلی كه برای تداوم حیات پژوهشی در حوزه، به نیرو احتیاج داریم. و راه جذب این نیروها از طرف مراكز پژوهشی دیگر از طریق مدرك صورت می گیرد و جاذبه بیشتری هم خواهد داشت.

برای پرهیز از موازی‌كاری با مراكز آموزشی مشابه دیگر چه چاره‌ای اندیشیده‌اید؟ مراكزی مثل مؤسسه مذاهب اسلامی قم یا دانشگاه مذاهب اسلامی تهران یا مراكزی با رشته‌های ادیان و عرفان؛ آیا اقدام جدی‌تری در این‌جا قرار است صورت بگیرد یا این‌جا هم دانشگاهی است مثل بقیه دانشگاه‌های كشور؟
نخست: در مسئله آموزشی موازي‌کاري معنی ندارد! ما در دانشگاه تهران رشته حقوق داریم، همچنین در دانشگاه شهیدبهشتی و علامه طباطبایی و... رشته حقوق داریم، در عین این كه هيچ‌گونه موازي‌کاري احساس نمي‌شود؛ به دلیل این كه بالا رفتن آموزش از شاخصه‌های توسعه فرهنگی یك كشور است و زیاد شدن مراكز آموزشی نشانه بالا رفتن سطح توسعه فرهنگی آن كشور است.
دوم: به اذعان خود دست‌اندركاران آموزشی و پژوهشی از جمله آیت الله مصطفوی، رئیس وقت دانشكده الاهیات، بعد از بازدید از این‌جا اظهار داشتند: "كاری كه در هشتاد سال نكرده‌ایم شما بعد از چهارسال انجام داده‌اید." ما هفتاد اثر پژوهشی چاپ كرده‌ایم، كدام مركز پژوهشی چنین خروجی و تولیدی داشته است؟
سوم: تفاوت مقطع تحصیلی ماست با مراكز دیگر كه آنها بیشتر در مقطع كارشناسی فعالیت می‌كنند و ما در مقطع كارشناسی ارشد به بالا، آن‌هم در حد تحصیلات تكمیلی و تربیت استاد و پژوهش‌گر.
چهارم: تفاوت عمق كار پژوهشی و آموزشی ماست. در امر پژوهشی هفتاد اثری كه تا به‌حال عرضه كرده‌ایم و همچنان با همان كمیت و كیفیت در حال عرضه و چاپش هستیم، گواه ادعای ماست. در امر آموزش هم نوددرصد نیروهای ما طلبه و حداقل دارای سطح دو حوزه هستند كه اكنون بعد از ده سال تحصیل و قبولی در پایه 9 به عنوان مبتدی پذیرفته می‌شوند.
پنجم: كه نكته‌‌ای اساسی است، تعداد بالای هیئت علمی دانشگاه است در مقابل درصد دانشجویانی كه داریم. من قصد تخریب ندارم، اما مطلعم در كشور دانشگاهی داریم كه حتی پنج نفر عضو هیئت علمی ندارد! درحالی كه وزارت علوم معتقد است دانشگاه ادیان بزرگ‌ترین شاخص عضو هیئت علمی در ایران را دارد. یعنی هیچ جای كشور مثل دانشگاه ما 250دانشجو به همراه 50 نفر هیئت علمی ندارد. عضو هیئت علمی را همه به خاطر هزینه‌ی سنگینش از استخدام آن فرار می‌كنند. با این دلایل ثابت می‌شود این دانشگاه موازی با مركز آموزشی پژوهشی دیگری نیست.

آیا قصد راه اندازی دوره دكتری هم دارید؟
قطعاً‌ چنین تصمیمی داریم و با جدیت پیگیر آن هستیم. همین هفته‌ی پیش سرفصل دوره دكتری "عرفان اسلامی و تصوف" در كمیته وزارت علوم به تصویب رسید. بقیه رشته‌ها را هم به ترتیب و همراه با زمان‌بندی مشخص، راه‌اندازی خواهیم كرد.

نخستین دوره دكتری از چه زمانی آغاز به كار خواهد كرد؟
ان‌شاءالله از نیمه اول سال 87-88 حتماً‌ دوره دكتری خواهیم داشت.

از معاونت فرهنگی و دانشجویی چه انتظارات و توقعاتی هست؟
بعد از ارتقاء مركز به دانشگاه،‌ طبیعتاً‌ نظم مشخصی را كه وزارت علوم تصویب كرده است، در همه امور باید بپذیریم. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز شرح وظایفی را برای همه معاونت‌ها مدون و تعریف كرده است.

پس با این حساب نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه و... هم ایجاد می‌شود؟
هرچه كه وزارت علوم به ما ابلاغ كند راه اندازی خواهیم كرد. البته خود نهاد نمایندگی بر ایجاد دفتر در دانشگاه‌های هماهنگ مثل باقرالعوم و تربیت مدرس اصرار چندانی ندارد.

آیا برای فارغ التحصیلان سطوح مختلف این دانشگاه تدبیری اندیشیده‌اید؟
اولاً، این‌جا غیرانتفاعی هست و بخشی از دولت نیست. حتی دولت هم نسبت به رتبه‌‌های برتر دانشگاهی تعهدی برای جذب ندارد. این اشتباهی هست كه از ابتدای انقلاب به واسطه نهادها در ذهن افتاده است كه آنها آمدند برای خودشان دانشگاه درست كردند و شانس پذیرش را از دیگران گرفتند. ببینید،‌ آموزش یك وظیفه دارد و پذیرش و استخدام هم وظیفه‌ای دیگر كه این دو به اشتباه در ذهن‌ها گره خورده است.
ما می‌دانیم كه شانس پذیرش دانشجویان ما در دانشگاه‌های دیگر خیلی زیاد است؛ منتها اول وزارت علوم باید به دانشگاه‌ها فشار بیاورد كه نسبت خودشان را در هیئت علمی رعایت كنند. الان این استاندارد در هیچ جای كشور رعایت نمی‌شود. اگر این كار انجام بشود تا ده برابر آنچه ما تربیت می‌كنیم دانشگاه‌ها ظرفیت پذیرش دارند با توجه به این‌كه ما در حد تحصیلات تكمیلی نیرو تربیت می‌كنیم.
البته ما بهترین‌ فارغ‌التحصیلان را با توافق خودشان نخواهیم گذاشت كه بروند و جذبشان خواهیم كرد.

شما به تازگی دفتری را به نام "ادیان و حقوق بشر" تأسیس كرده‌اید. در این مورد چه ضرورتی وجود داشت؟ آیا به موازات این اقدام، مراكز دیگری داریم یا نه؟
ببینید! ما از پانزده سال قبل با جناب آقای متكی، وزیر محترم امور خارجه فعلی كه آن موقع معاون امور بین‌الملل وزارت خارجه بودند، در مورد حقوق بشر هم‌كاری شخصی داشتیم. بعداً هم ایشان با توجه به هم‌كاری و سوابقی كه با هم داشتیم، حقوق بشر را در وزارت خارجه فعال كردند. ما احساس كردیم حقوق بشر در جهان از این رنج می‌برد كه ما هنوز نتوانسته‌ایم به دنیا بفهمانیم كه ادیان یك حقوق و قوانین مورد تأیید خودشان را دارند؛ بنابراین نمی‌شود یك حقوق سكولار نوشت و به دنیا تحمیل كرد. بنده هم مسئول گروه ادیان و حقوق بشر را در آن كمیته - كمیته‌ی مفصلی هست و تمامی مسئولین و نمایندگان سابق ایران در سازمان ملل از اول تاریخ انقلاب تا به حال در آنجا هستند، همچنین اساتید برجسته حوزه و دانشگاه - بنده هم به ذهنم رسید دانشگاه می‌تواند بهترین پشتیبانی آن طرح باشد. البته اگر هم وزارت خارجه طرحی به ما نداد ما كار خودمان را ادامه می‌دهیم.
در هیچ كجا شبیه و موازی با دفتر ادیان و حقوق بشر وجود ندارد كه نگران كار تكراری یا موازی باشیم. ممكن است دفتری برای بررسی حقوق بشر وجود داشته باشد، اما با عنوان تخصصی "ادیان و حقوق بشر" در هیچ‌جا نبوده است. و ما در حقوق بشر تخصصی می‌خواهیم كار كنیم. وگرنه دفتر مطالعات حقوق بشر در قوه قضائیه هست یا سازمان حقوق بشر اسلامی هم داریم، همچنین در دانشگاه مفید... اما با این عنوان تخصصی ادیان و حقوق بشر نداشته‌ایم.
پس ما كار تكراری و موازی نكرده‌ایم و كاملاً تخصصی هست. و از این قبیل دفاتر تخصصی و موضوع‌محور در دانشگاه ادیان ادامه خواهد یافت. مثلاً شاید دفتری به نام ادیان و خانواده، ادیان و اخلاق، ادیان و اقتصاد،‌ ادیان و فرهنگ و... راه بیندازیم و این جزو انتظارات و تخصص این‌جاست.

به عنوان آخرین سؤال: دورنما و آینده دانشگاه ادیان را چطوری پیش‌بینی می‌كنید؟
من فكر می‌كنم این دانشگاه خلأیی را در كشور پر كرده است،‌ علی‌رغم آن‌چه شما در سوالتان مطرح كردید كه مراكز مشابه و هم‌عرضی هست، اما با اطلاعی كه من دارم هیچ مركز مشابهی در كشور نیست. یك لیسانس ادیانی در بعضی از دانشگاه‌های مرسوم هست، حتي ادیان تطبیقی، فلسفه غرب و دین‌شناسی و... هم شاید داشته باشیم،‌ اما مجموعه‌ای كامل كه همه ادیان را یك‌جا بررسی كند، نداریم.
این بررسی یكجای ادیان خیلی مسئله مهمی است، به طور مثال وقتی ما درباره عرفان اسلامی كار می‌كنیم، نمی‌توانیم از كنار عرفان بودا یا حتا عرفان یهود و... به راحتی بگذریم. این‌جا مركزی هست كه به همین دلیل مطالعات جامع، رشته‌ها همدیگر را تقویت می‌كنند و همچین چیزی در كشور نیست.
ثانیاً در همین چهارده سال كه از سال 73 شروع كردیم تا به الان، اقبال و استقبالی كه از ما شده،‌ نشان‌دهنده‌ی این است كه این‌جا چقدر جایش در كشور خالی بوده است. الان هیئت‌های خارجی كه مرتب به دیدن دانشگاه می‌آیند یا فرصت‌های مطالعاتی كه از ما درخواست می‌كنند –همین الان با تمام امكانات محدودی كه داریم، چند مهمان خارجی داریم كه از هند تشریف آورده‌اند- و نیز قراردادهایی كه با دانشگاه‌های مختلف منعقد كرده‌ایم،‌ این توقعی كه از حوزه‌ علمیه قم به عنوان یك مركز دینی و شیعی می‌رود –توقع دارند كه- نگاهی هم به دیگران داشته باشد. و این تنها راهی هست كه ایجاد شده است برای نگاه به دیگران. ما اگر بخواهیم دیگران به ما نگاه مثبت داشته باشند، ما هم باید به ایشان نگاه مثبت داشته باشیم. بنابراین به نظر من یكی از موفق‌ترین مراکزي كه آینده‌ای روشنی هم دارد در برخورد با بیرون از كشور ما و جزو رسالت‌های اصلی حوزه علمیه است، همين دانشگاه اديان و مذاهب است.
یادم هست شهید بهشتی در سال 1350 (37سال پیش) برای مدرسه حقانی برنامه‌ای را نوشته‌ بودند از برنامه‌ مطالعات ادیان هم نوشته‌بودند. امام موسی صدر را "مسیح لبنان" می‌نامند و یك نویسنده باهوش شیعی درباره ایشان نوشته‌بود: این موسی هم مثل موسی (كلیم الله) سخن می‌گوید! امام موسی صدر استاد راهنمای جناب اسقف سبوه سركیسیان، رئیس شورای خلیفه‌گری ارامنه تهران بوده است كه تزش در مورد امام حسین(ع) بوده است – منظورم تعامل علمای ادیان است- مرحوم علامه طباطبایی،‌ اوپانیشادها را می‌خوانده‌اند و مقام معظم رهبری می‌فرمایند:‌ هركس وداهای هندوها را بخواند، می‌فهمد كه این كلمات زمینی نیستند.
به نظر من این راهی هست كه آغاز شده است و اقبال از آن هم فراوان است. حتی كشورهای سنی كه خیلی برای گفت و گوی تمدن‌های و گفت و گوی ادیان بهایی قائل نبودند، مثل عربستان و قطر، رقابتی را در این زمینه آغاز كرده‌اند. همین چهارشنبه هم اولین اجلاس نحوه گفتگوی مسلمانان با ادیان در عربستان برگزار می‌شود كه از من هم دعوت كرده‌اند. می‌خواهم بگویم سعودی‌ها هم به این نتیجه پی برده‌اند كه این راه را بايد انتخاب و آغاز كنند

دوم: جایگاه عرفان و تصوف در فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور
به گزارش ايسنا، دكتر شهرام پازوكي در هم‌انديشي «جايگاه عرفان و تصوف در فعاليت‌هاي فرهنگي خارج از كشور با تأكيد بر عرفان امام‌ خميني (ره)» كه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برگزار شد درباره‌ «جايگاه تصوف و عرفان اسلامي در حفظ و اشاعه‌ فرهنگ ايراني - اسلامي» عنوان كرد: فهميدن تصوف از مشكلاتي است كه در ايران با آن روبه‌رو هستيم.
پازوكي به مقوله‌ هويت فرهنگي ايران اشاره كرد و گفت: اجزاي اين هويت از دو جزء اسلام و ايران تشكيل شده و اسلام داراي دو جزء اصلي تصوف و تشيع است. ايرانيان مغلوب اعراب نشدند؛ مغلوب اسلامي شدند كه حاصل فرهنگ ايراني - اسلامي بود. وي يادآور شد: تصوف يك مكتب سياسي نيست؛ بلكه جنبه‌هاي فرهنگي دارد و اين مشكلي ا‌ست كه ما گرفتارش هستيم و مسائل فرهنگي را با ديد سياسي - امنيتي نگاه مي‌كنيم. مثلا از نظر مسوولان، يك اجتماع صوفيانه عليه حكومت تلقي مي‌شود. در مقيد كردن نام تصوف و عرفان به مرحوم امام ‌خميني (ره)، اگر منظور اين است كه تصوف جعلي نباشد، خوب است و اگر مسأله همين همايش‌ها و فعاليت‌هاي فرهنگي باشد، آن وقت مشكل شروع مي‌شود؛ به‌طوري‌كه وظيفه‌ و كار رايزنان فرهنگي را با دشواري روبه‌رو مي‌كند؛ چون بايد قبول كنيم تصوف در كشورهاي مختلف اسلامي رنگ قوميت آن منطقه را مي‌گيرد

سوم : اعتراض رجا نیوز به همایش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

http://www.rajanews.com/News/?30088
نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم خرداد 1387ساعت 5 توسط گروه نویسندگان
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي كه مطابق اساسنامه آن باید فرهنگ و معارف اهل بيت(ع) و انديشه هاي امام(ره) و مقام معظم رهبري را در جهان ترويج كند، هفته گذشته به بهانه سالگرد ارتحال امام(ره) هم‌انديشي با موضوع "جايگاه عرفان و تصوف در فعاليت‌هاي فرهنگي خارج از كشور با تأكيد بر عرفان امام خميني(ره)" را برگزار کرد.
به گزارش رجانیوز، در حالیکه این هم‌انديشي به نام امام(ره) برگزار شد، زمان محدودی به سخنرانی درباره انديشه هاي عرفاني امام(ره) اختصاص يافت و تنها رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات درخصوص ابعاد عرفان امام(ره) مطالبی بیان کرد.
بنا بر این گزارش، در بخشی از هم‌انديشي، یکی از سخنرانان اقدام انقلابي مردم قم در تعطيلي خانقاه شريعت را که در اين شهر به مركز شيطنت و فساد عليه جمهوری اسلامی تبديل شده بود، زير سئوال برده و ادعا کرد اين اقدام به زيان جمهوري اسلامي تمام شده است.
همچنین در این نشست راه مبارزه با وهابييت، ترويج تصوف دانسته شده و برخی سخنرانان به كارشناسان و مديران سازمان توصيه کرده اند تنها راه تبليغ فرهنگ ايران كه حساسيت برانگيز هم نيست، تصوف است.
نحوه انتخاب کتاب های توزیع شده در این همایش نیز عجیب بوده و با وجود استفاده از نام امام(ره) در عنوان همایش اثری از ایشان توزیع نشده است.
این ادعاها در حالی مطرح شده است که فرق صوفي آشکارا از حمايت هاي غرب برخوردارند و به عنوان نمونه کمک های مالی حزب سوسیالیست فرانسه و شبكه ماهواره اي AFN دراختيار آنها قرار داده می شود. همچنین مراجع عظام تقليد به ويژه حضرات آيات مكارم شيرازي، نوري همداني و صافي گلپايگاني در مخالفت با عقايد باطل اين گروههاي منحرف تأکید فراوانی دارند.
به هر حال، دغدغه تبيين جايگاه تصوف در فعاليتهاي فرهنگي خارج از كشور از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات، خارج از اساسنامه و مأموریت های این سازمان می باشد و مسئولین جدید این سازمان که دارای سوابق دیپلماتیک و سیاسی می باشند، باید میان این سیاستگذاری ها با فعالیت در حوزه فرهنگ هوشیاری بیشتری نشان داده و در دام برخي چهره هاي موسوم به جریان اصلاح طلب كه در گذشته مسئوليتهاي سياسي نظير رياست ستاد انتخابات كشور را داشته و از دست اندركاران و ارائه كنندگان مقاله در همايش مزبور نیز بودند، گرفتار نشوند.
گفتنی است کارنامه سازمان فرهنگ و ارتباطات در انجام مأموریت های این سازمان چندان درخشان نیست و در حالیکه هرازچندگاهی مواردی مانند چاپ ترجمه های ناقص از قرآن و تحریف حقایق اسلام و تشیع در نقاط مختلف دنیا رخ می دهد، اغلب رایزنان فرهنگی توفیق چندانی در زمینه مقابله با این جنگ روانی غرب نداشته اند

چهارم: برهمین وزن و قافیه مطالبی نیز در وبلاگ خرقه پشمینه متعلق به ملاجوادمحرابی با امضای صابرقدسی روز جمعه بیست و چهارم خرداد 1387 ساعت 1:9 درج شده است
http://www.kherghe.blogfa.com/post-657.aspx
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در واكنش به انتشار خبر "ترويج تصوف در همایش سازمان فرهنگ و ارتباطات" جوابيه اي ارسال كرده است كه اين جوابيه به همراه پاسخ رجانيوز در ادامه آمده است
پنچم: جوابيه سازمان فرهنگ و ارتباطات
به گزارش رجانيوز، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در اين جوابيه خاطرنشان ساخته است
از مهم ترین اهداف و مأموریت های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، احیاء و گسترش تفکر و معارف اسلامی، ترویج معارف انسان ساز اهل بیت(ع) و اندیشه های روشنگر و بلند حضرت امام خمینی(ره) و خلف صالح او مقام معظم رهبری است.
بدون شک سیاست گذاری، برنامه ریزی وانجام فعالیت های کارآمد و مؤثر برای دست یابی به اهداف یاد شده، مستلزم مطالعه، بررسی و شناخت شیوه های مطلوب معرفی علوم، معارف، فرهنگ و تمدن اسلامی از یک سو و آگاهی و شناخت ادیان، فرق، فرهنگ ملل و جریان های فکری و فرهنگی جوامع مختلف و تعامل سازنده با آنان از سوی دیگر است. این مهم در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برعهده مرکز مطالعات فرهنگی- بین المللی نهاده شده است تا با همکاری و همراهی صاحب نظران، محققان و کارشناسان مسائل فرهنگی- بین المللی با انجام مطالعات و تحقیقات و برگزاری نشست های علمی مأموریت فوق را به انجام رساند.
با استقرار مدیریت جدید سازمان در چند ماه گذشته و تأکید رئیس جدید سازمان برای انجام مطالعات کاربردی و بهره گیری از نظرات علمی و پیشنهادات و توصیه های سیاستی صاحب نظران و کارشناسان داخل و خارج از کشور برای ارائه راهکارهای عملی مؤثر و مفید در فعالیت های فرهنگی خارج از کشور، مرکز مطالعات سازمان در سه ماه گذشته اقدام به نشست های علمی متعددی نمود که از جمله آنها می توان موارد زیر را برشمرد:
1- نشست علمی "اسلام هراسی در غرب"
2- نشست علمی "روابط فرهنگی ایران و چین با رویکردها و راهکارها"
3- نشست علمی "روابط فرهنگی ایران و آفریقا؛ با رویکردها و راهکارها"
4- نشست علمی "جایگاه عرفان و تصوف در فعالیت های فرهنگی در خارج با تأکید بر عرفان امام خمینی(ره)"
مهم ترین هدف از برگزاری این نشست ها، مطالعه و بررسی همه جانبه موضوعات فوق الذکر و دستیابی به توصیه های سیاستی و راهکارهای عملی برای بهره گیری در فرآیند برنامه ریزی سازمان در داخل و خارج از کشور می باشد و موضوعات این نشست ها نیز براساس نیازها و اولویت های رایزنی های فرهنگی در خارج از کشور تعیین می گردد.
آخرین نشست نیز که در ایام ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برگزار گردید از قاعده مستثنی نبوده است. کسی که کمترین آشنایی با مقوله فرهنگ بین المللی داشته باشد به خوبی می داند که موضوع عرفان و تصوف هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از اهمیت فراوانی در عرصه فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج برخوردار است.
به لحاظ تاریخی گسترش دین مبین اسلام و فرهنگ و معارف عالیه اهل بیت(ع) از دورترین مناطق مشرق اسلامی در اندونزی و مالزی تا اقصی نقاط مغرب اسلامی در مراکش و تونس امروزی تا حد زیادی مرهون تلاش ها و مجاهدات کسانی که بسیاری از آنان از عارفان و سالکان طریق هدایت و اولیاء الهی بوده اند که با انتساب خود به پیامبر رحمت و خاندان بزرگوارش حب به اهل بیت(ع) را در جای جای عالم اسلامی گسترده اند.
همه کسانی که در حوزه های گوناگون فرهنگ و تمدن اسلامی در مناطق مختلف جهان مطالعه ای هر چند گذرا داشته اند، به خوبی می دانند که امروز جمعیت های بزرگی از مسلمانان در نقاط مختلف جهان زندگی می کنند که خود را پیرو طریقت های مختلف عرفانی و تصوفی می دانند و از عاشقان دلباخته مکتب اهل بیت(ع) هستند و به همین دلیل است که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای گروهی از آنان را که موسوم به علویان هستند، به درستی ایتام آل محمد(ص) نامیده اند.
به لحاظ اجتماعی وجوه تمایز آشکاری بین گروه های صوفی در ایران و پیروان طریقت های عرفانی و تصوفی در بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد. در اکثر کشورها این طریقت نه تنها گوشه نشین و منفعل نیستند بلکه مصداق درستی از گفته استاد شهید مرتضی مطهری هستند و در قالب نهادها، جمعیت ها و مراکز فعال عمل می کنند و با نفود زیادی که در بین مردم دارند در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورشان نقش مؤثری ایفا می کنند و حتی در برخی کشورها در مقابل کفار و ملحدان دست به مبارزات مسلحانه زده اند.
البته مسلم است که در آموزه ها، رفتار و اعمال برخی طریقت های تصوفی در خارج نیز خطاها و انحرافاتی وجود دارد که از قضا یکی از اهداف سمینار برگزار شده مطالعه و بررسی کارشناسانه و شناخت این انحرافات و یافتن راهکارهای مناسب برای این خطاها و تلاش برای هدایت پیروان این طریقت ها به سرچشمه روشن معارف و آموزه های مکتب اهل البیت(ع) بوده است و عشق و محبت زائدالوصف آنان به خاندان پیامبراکرم(ص) از یک سو و مخالفت شدید آنها با فرقه های ضاله سلفی و وهابی از سوی دیگر فرصت مناسبی را برای تحقق این هدف فراهم آورده است.
هیچ یک از سخنرانان سمینار ادعا نکرده اند که تنها راه تبلیغ فرهنگ و اندیشه هدایت بخش اسلامی پرداختن به موضوع عرفان و تصوف است اما کسانی که اطلاع درستی از فرهنگ و مسائل فرهنگی در خارج از کشور دارند، از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که موظف به فعالیت های فرهنگی در خارج و بهره گیری از ظرفیت های موجود برای تبلیغ ارزش های اسلامی وایرانی است، توقع دارند که از خیل عظیمی از پیروان طریقت های عرفان و تصوف اسلامی که افتخار خود را انتساب به امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان پاک آن حضرت می دانند و بسیاری از آنان با زبان و ادبیات فارسی آشنایند و از علاقمندان به ایران اسلامی هستند، غفلت نکند و یا لااقل از برگزاری یک شنست علمی برای مطالعه و بررسی احوال آنان دریغ ننماید!

کسانی که در خارج از کشور حضور فرهنگی داشته اند به خوبی آگاهند که نمایندگان فرهنگی کشورمان عاشقانه در پی آنند تا همه افراد و گروه هایی را که کمترین اشتراک و مشابهتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی دارند، به سوی خود جذب کنند و آنان را با معارف و اندیشه اسلامی و مبانی انقلاب اسلامی بیشتر مأنوس نمایند.
مرکز مطالعات نام امام(ع) را به گزاف به نام برنامه خود اضافه نکرده بود. بلکه ما معتقدیم اندیشه های بلند امام دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که عرفان یکی از آنهاست. کتاب های عرفانی و دیوان اشعار ایشان کمترین شائبه ای را باقی نمی گذارد که ایشان به مفاهیم عرفانی توجه خاص داشته اند. براین اساس طبق هماهنگی هایی که به عمل آمده بود، قرار بود اولین سخنران نشست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر شیخ الاسلامی رئیس دانشکده ادبیات تهران باشد و به تفصیل درباره اندیشه های عرفانی امام(ره) سخن بگوید که متأسفانه تنها چند روز پیش از برگزاری برنامه نامبرده به دنبال یک دعوت رسمی عازم مکه مکرمه شدند. با این حال رئیس محترم سازمان، معاون پژوهیشی و آموزشی و رئیس مرکز مطالعات فرهنگی و استادان و سخنرانان همایش هر یک به نوبه خود اشاراتی به اندیشه های عرفانی حضرت امام(ره) و تأثیرات آن در خارج از کشور داشتند. همچنین کتاب "نامه های عرفانی امام(ره)" یکی از دو کتابی بود که در 208 صفحه در نشست توزیع شد و مورد استقبال گرم حاضران قرار گرفت و بی اطلاعی نویسنده محترم مطالب آن سایت از این امر شاید نشان از عدم حضور ایشان در نشست باشد.
به طور قطع رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که سابقه درخشان و طولانی در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند و به قول نویسنده محترم سمت مشاورت رئیس جمهور محترم اسلامی را نیز دارا می باشند، بیشتر از فردی که مطلبی را بدون نام و نشان منتشر کرده اند از دیدگاه های رئیس محترم جمهور اطلاع دارند و به آن پایبند می باشند.
در پایان مرکز مطالعات فرهنگی- بین المللی سازمان امید آن دارد که با استعانت از خداوند بزرگ بتواند با استمرار از نشست های علمی گوناگون در موضوعات مربوط به فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور گامی استوار و مفید برای کارآمدی و بهینه سازی برنامه های فرهنگی سازمان در خارج از کشور بردارند
.
ششم : پاسخ رجانيوز
جذابيت تشيع از تصوف كمتر است؟؛
http://www.rajanews.com/News/?30262
علي رغم آنكه جوابيه سازمان فرهنگ و ارتباطات درخصوص نكات كليدي خبر رجانيوز ساكت است و ترجيح داده از كنار حمله به تعطيلي خانقاه ضرار شريعت و دعوت از تئوريسين قطب فرقه گنابادي براي سخنراني در اين همايش بدون پاسخ بگذرد، نكات زير جهت تنوير موضوع قابل توجه است:
1- در این جوابيه سازمان فرهنگ و ارتباطات آمده است کسی که کمترین آشنایی با مقوله فرهنگ بین المللی داشته باشد، به خوبی می داند که موضوع عرفان و تصوف هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از اهمیت فراوانی در عرصه فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج برخوردار است.
در حاليكه اشکال مهم به این ادعا این است که در هیچ یک از مبانی دینی اصیل، نه تنها تصوف مورد تشویق قرار نگرفته است بلکه همیشه مورد ذم ائمه شیعه وبزرگان دینی بوده است.
ضمن اینکه مقوله عرفان از مقوله تصوف جدا می باشد. عرفان شیعی همیشه در این سیاست ها مورد غفلت قرار گرفته وآنچه تبلیغ می شود، آموزه ها وشخصیت هایی از متصوفه هستند که عقاید آنها به راحتی قابل نقد است.
مؤسس تصوف، عثمان بن شریک کوفی است که امام صادق علیه السلام در مورد وی می فرمایند "انه کان فاسد العقیده جدا وهوالذی ابتدع مذهبا یقال له التصوف وجعله مفرا لعقیدته الخبیثه"، یعنی همانا ابوهاشم انسان فاسد العقیده ای است و اوست که مذهبی را بدعت نهاد که تصوف نامیده می شود و آن را محل فراری برای عقیده خبیث خود قرار داد. (اثنی عشریه،شیخ حر عاملی ص 22)
در همین زمینه امام(ره) وعلامه طباطبائی دو عارف بزرگ قرن معاصر ضمن دفاع از عرفان و عارف به صوفی حمله نموده اند و این رویه در تاریخ تشیع وتاریخ ائمه شیعه به خوبی نمایان است.
حال چگونه سازمان فرهنگ و ارتباطات، ترویج تصوف را در دستور کار خود قرار داده است و چه محمل شرعی برای هزینه بیت المال مسلمين در این زمینه وجود دارد، خدا می داند.
2- در بخش دیگري از این جوابیه افزوده شده است به لحاظ تاریخی گسترش دین مبین اسلام و فرهنگ و معارف عالیه اهل بیت(ع) از دورترین مناطق مشرق اسلامی در اندونزی و مالزی تا اقصی نقاط مغرب اسلامی در مراکش و تونس امروزی تا حد زیادی مرهون تلاش ها و مجاهدات کسانی که بسیاری از آنان از عارفان و سالکان طریق هدایت و اولیاء الهی بوده اند که با انتساب خود به پیامبر رحمت و خاندان بزرگوارش حب به اهل بیت(ع) را در جای جای عالم اسلامی گسترده اند.
در حاليكه این ادعا به شدت مورد تردید است. اگر این ادعا را دلیل حقانیت این گروه بدانیم، کشورگشایی های برخی پادشاهان غیرشیعی را نیز باید کمک به اسلام وتشیع دانست و در دستور کار سازمان محترم برای همه اين پادشاهان مراسم تجلیل برگزار کرد چون کسانی همچون حاکمان عثمانی، نادر قلی افشار و... در گسترش اسلام به نقاط مختلف عالم نقش مهمی ایفا كرده اند. همچنين در ادامه اين توجيه، كشورگشايي خليفه دوم، دليل حقانيت او خواهد بود. اين در حاليست كه غصب ولايت اميرالمؤمنين و ناحق بودن اين خلفا جزء مسلمات و بديهيات شيعه است.
3- اين جوابيه همچنين مي افزايد: همه کسانی که در حوزه های گوناگون فرهنگ و تمدن اسلامی در مناطق مختلف جهان مطالعه ای هر چند گذرا داشته اند، به خوبی می دانند که امروز جمعیت های بزرگی از مسلمانان در نقاط مختلف جهان زندگی می کنند که خود را پیرو طریقت های مختلف عرفانی و تصوفی می دانند و از عاشقان دلباخته مکتب اهل بیت(ع) هستند و به همین دلیل است که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای گروهی از آنان را که موسوم به علویان هستند، به درستی ایتام آل محمد(ص) نامیده اند. جاي تعجب است كه جوابيه نويس سازمان فرهنگ و ارتباطات هنوز تفاوت ميان صوفیان و علویان را نمی داند.اين در حاليست كه مقصود رهبر انقلاب گروههای علوی موسوم به اهل حق هستند که اصالتاً با صوفیه تفاوت دارند و در تقسیم بندی کارشناسان فرق جزء متصوفه قرار نمی گیرند وتاریخ تشکیل آنها به قرون 6 و7 بر می گردد، در حالیکه تصوف در قرن دوم هجری تشکیل شد. وقتی هنوز کارشناسان آن سازمان این تفاوت مهم را تشخیص نمي دهند، چطور برای دنیای اسلام برنامه ریزی می کنند.
4- در ادامه جوابيه سازمان فرهنگ و ارتباطات آمده است کسانی که در خارج از کشور حضور فرهنگی داشته اند، به خوبی آگاهند که نمایندگان فرهنگی کشورمان عاشقانه در پی آنند تا همه افراد و گروه هایی را که کمترین اشتراک و مشابهتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی دارند، به سوی خود جذب کنند و آنان را با معارف و اندیشه اسلامی و مبانی انقلاب اسلامی بیشتر مأنوس نمایند.سازمان محترم در این سالها برای جذب شیعیان در نقاط مختلف دنیا چه کار مهمی انجام داده است؟ آیا تشیع جذابیتی ندارد که تصوف را باید ترویج نمود تا سدی برای مقابله با کفر و الحاد باشد؟ در کجای معارف دینی ما ترویج باطل در دستور کار ائمه قرار داشته است؟
آیا برگزاری مجالس رقص سماع توسط برخی رایزنی های فرهنگی جمهوری اسلامی در سالهای گذشته ترویج شعائر اهل بیت ومبانی تشیع واسلام ناب است؟
این ادعاها در حالی بيان مي شود که در سایت سازمان نيز آنچه به عنوان بخش عرفان است، نه تنها مربوط به معارف بزرگانی همچون امام وعلامه طباطبائی رحمهما الله نیست بلکه انحرافات اقطابی از صوفیه همچون جواد نوربخش کرمانی قطب فراری و تحت تعقیب فرقه نعمت الله مونس علیشاهی است و تعالیمی که در بخش عرفان سایت مطرح شده است، مبانی و معارف صوفیه است نه شیعه.
5- در اين جوابيه با اشاره به حكم مشاورت رئيس جمهور رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات تأكيد شده كه بر اين مبنا رئيس اين سازمان پايبندي بيشتري از نگارنده خبر رجانيوز دارد و احتمالاً بر همين مبنا هيچ كس نبايد در حوزه مسائل فكري خدشه اي بر اين سازمان وارد كند چون رئيس سازمان مشاور رئيس جمهور است و هرچه در اين سازمان انجام مي شود، با اطلاع كامل رئيس و هماهنگي با رئيس جمهور است.
در قسمتی از سایت مذکور از مخالفین ائمه همچون حسن بصری تجلیل شده وبزرگان زهد اسلامی را خلفای راشدین وحسن بصری معرفی نموده است.در بخش دیگري به نقش خانقاه در گسترش تصوف اشاره شده است و مطلب فراواني در تأیید آن نوشته شده است. این در حالیست که خانقاه نه تنها جایگاهی در اسلام ندارد بلکه رهبر انقلاب وسایر بزگان حضور در خانقاه های دراویش را جایز نمی دانند.
اين البته مغلطه آشكاري است كه جوابيه نويس سازمان فرهنگ و ارتباطات براي ساكت كردن منتقدين بكار گرفته و دور از شأن رئيس محترم سازمان مي باشد و احتمالاً وي هيچگاه چنين ادعايي نداشته است امام محض اطلاع جوابيه نويس محترم، حتي اگر اين سلسله مراتب محفوظ باشد -كه نيست و رئيس جمهور محترم و مشاور ايشان حتماً معتقد به تفكر شيعي ناب و احتراز از دغل بازي به نام دين و صوفي گري مي باشند-، ملاك امر به معروف و نهي از منكر و تشخيص معروف و منكر، قرآن كريم، سنت پيامبر و قول، فعل و تقرير معصومين عليهم السلام است، نه چيز ديگري.
به هر حال، امیدواريم سازمان محترم تحت مدیریت جدید با بازخوانی علمی مبانی شیعه وعرفان ناب شیعی بتواند جذابیت های تشیع وعارفان شیعی را مطرح نماید نه اینکه از شدت فقر مطالعاتی تحت تأثیر تبلیغات صوفیه به ترویج تصوف در دنيا همت گمارد.
متولیان محترم سازمان در مورد روایت های ائمه علیهم السلام نيز که همه صوفیه را مخالف خود می دانند وطریقه آنها را باطل پاسخی نداده اند.در پایان به دليل آنكه ترويج اين باطل از سوي سازمان فرهنگ و ارتباطات به امام(ره) منسوب و به بهانه ايام سالگرد ايشان انجام شده است، برخی دیدگاه های امام خمینی وعلامه طباطبائی در مورد تصوف نقل مي شود:
امام(ره) می فرمایند:
ازصوفیها صفا ندیدم هرگز/ زین طایفه من وفا ندیدم هرگز
زین مدعیان که فاش انالحق گویند/ با خود بینی فنا ندیدم هرگز
ودر جای دیگر با حمله به صوفیان می گوید:
جناب صدر المتالهین را که سرآمد اهل توحید است، زندیق می خوانیم و از هیچ گونه توهینی در باره او دریغ نمی کنیم. از تمام کتاب های آن بزرگوار مختصر میلی به مسلک تصوف ظاهر نشود - بلکه کتاب کسر اصنام الجاهلیه- فی الرد علی الصوفیه نوشته- (با این حال) او را صوفی بحت (محض) می خوانیم. ( و او را جزو) کسانیکه معلوم الحال هستند و به لسان خدا و رسول خدا، صلی الله علیه و آله، ملعون اند می گذاریم. کتاب چهل حدیث ، حدیث ۲۸ ، ص ۴۵۶ ، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ تابستان ۸۰۰
بیچاره ای که خود را مرشد و هادی خلایق می داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته از این دو حالش پست تر و غمزه اش بیشتر است. اصطلاحات این دو دسته عارف و حکیم را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره صاف و بی آلایش را به علما و سایر مردم بد بین نموده برای رواج بازار خود فهمیده و نافهمیده پاره ای از اصطلاحات جاذب مثل محبوب علیشاه ومجذوب علیشاه را به خورد عوام بیچاره داده گمان کرده به لفظ حال جذبه و حب دست میدهدای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد.۴۰ حدیث باب کبر حدیث چهارم
علامه طباطبايي نيز در وصف اين فرقه تأكيد مي كند:
صوفيه براى سير و سلوک، آداب و رسوم خاصى را که در شريعت وجود نداشت، به وجود آوردند و راه‌هاى جديدى را پيوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا اينکه به جايى رسيدند که شريعت را در يک طرف ديگر قرار دادند و کارشان به جايى رسيد که در محرمات غوطه‌ور شدند و و اجبات را ترک کردند و در آخر منتهى به تکدى و استعمال بنگ و افيون شدند که اين حالت، آخرين حالت تصوف است که مقام فنا ناميده مى‌شود. (محمدحسين طباطبايي، تفسيرالميزان، ج5، ص 282، قم‌:‌انتشارات موسسه نشر اسلامي، بى‌تا)
و در جای دیگري می فرمایند:
اما آن دسته ديگر فلاسفه كه متصوفه از آنهايند، بخاطر اشتغالشان به تفكر و سير در باطن خلقت و اعتنايشان به آيات انفسى و بى توجهيشان بعالم ظاهر و آيات آفاقى، بطور كلى باب تنزيل يعنى ظاهر قرآن را رها نموده، تنها به تأويل آن پرداختند و اين باعث شد كه مردم در تأويل آيات قرآنى، جرأت يافته، ديگر مرز و حدى براى آن نشناسند و هر كس هر چه دلش خواست بگويد و مطالب شعرى كه جز در عالم خيال موطنى ندارد، بر هم بافته آيات قرآنى را با آن معنا كنند و خلاصه به هر چيزى بر هر چيزى استدلال كنند و اين جنايت خود را به آنجا بكشانند كه آيات قرآنى را با حساب جمل و باصطلاح بازتر و بيشتر و حروف نورانى و ظلمانى تفسير كنند، حروفى را نورانى و حروفى ديگر را ظلمانى نام گذاشته، حروف هر كلمه از آيات را به اين دو قسم حروف تقسيم نموده، آنچه از احكام كه خودشان براى اين دو قسم حروف تراشيده اند، بر آن كلمه و آن آيه مترتب سازند. و پر واضح است كه قرآن كريم نازل نشد كه تنها اين صوفيان خيالباف را هدايت كند. (ترجمه تفسير الميزان جلد 1 صفحه: 12و۱۱)
خبر مرتبط

No comments: