Monday 18 October 2010

نامه به مراجع تقلید قم



نامه به

مراجع تقلید قم


سید ابراهیم نبوی

تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۸۹,

حضرات آیات عظام!

سفر آیت الله خامنه ای به قم برای دیدار مراجع شیعه که در این شهر اقامت دارند، در پیش است و این سفر اگرچه برای رهبری کشور اهمیت ویژه ای دارد، اما برای مردم مسلمان و مراجع تقلید در ایران و شیعیان جهان اهمیت بیشتری دارد. چرا که آیت الله خامنه ای با رفتاری که در چند سال گذشته و بخصوص در یک سال گذشته از خود نشان داده است، مخالفت بخش وسیعی از مردم کشور را برانگیخته و کشور را با خطر مواجه کرده و چنانکه از اخبار تاسف بار آینده حدس زده می شود، هنوز وقایع بدتر و تلخ تری در راه است. لذا توجه مراجع بزرگ شیعه را به نکاتی چند جلب می کنم.

آیت الله خامنه ای، با دخالت در انتخابات ریاست جمهوری، و حمایت تلویحی و مشخص از آقای احمدی نژاد، بخش وسیعی از دلسوزان کشور را از صحنه سیاسی کشور حذف کرده و با گماردن شخصی ناتوان، بی مایه، بی ادب، ماجراجو، دروغگو به عنوان رئیس جمهور، عملا عدالت را که شرط اصلی رهبری است، زیر پا گذاشت. ایشان پیش از آنکه انتخابات از نظر قانونی به نتیجه برسد و شورای نگهبان منتخب خود ایشان انتخابات را تائید کند، پیروزی فردی را که هنوز آرایش شمرده نشده و صحت انتخابات تائید نشده بود، تبریک گفت. تنها به این دلیل که شخص مذکور، ثابت کرده بود که افکار خطرناک خود و موقعیت رهبر را به همه چیز، حتی ایران و اسلام و همه مردم ترجیح می دهد. از همین رو عامه مردم و بخش اعظم نخبگان و دانشمندان و اهل فرهنگ و سیاست کشور، به مخالفت با شیوه ناپسند رهبری پرداخته و اکنون بسیاری از آنان در زندانها شکنجه می بینند و در سلولهای انفرادی تاوان عشق به میهن و عقلانیت در روش و خدمت به مردم را می دهند.

آیت الله خامنه ای عدالت را که شرط اصلی ولایت است از دست داده است و روحانیون را بی منزلت و مردم را حقیر و ایران را با خطر مواجه کرده و تمام عالم اسلام را به سوی گسترش رابطه با آمریکا و اسرائیل سوق داده است، اکثر کشورهای مسلمان از ترس دخالت ایران در منطقه به آمریکا و اسرائیل پناه برده اند. ایشان نه صلاحیت علمی برای افتاء دارد، نه تقوای لازم برای رهبری مسلمانان. وقایع چند سال اخیر نیز ثابت کرده است، ایشان بینش سیاسی و اجتماعی ندارد، چرا که باعث دشمنی مردم با دین و دولت شده، موقعیت ایران را در جهان به عنوان کشوری تروریست و بی منزلت به ثبت رسانده و همین باعث شده است که تنها دوستان ایران در جهان، یا دزدان و کودتاچیان و دیکتاتورها باشند، یا دولت هایی که مسلمانان را می کشند و اخلاق را زیر پا می گذارند و به هیچ چیز جز قدرت پای بند نیستند. ایشان مدیریت و قدرت کافی برای رهبری را ندارد، چرا که، برای یک انتخابات گروهی از بدنام ترین افراد مثل آقای طائب و نقدی که از نظر قانونی بارها به عنوان مجرم خلاف شان ثابت شده، گمارده است تا بهترین فرزندان ایران، اعضای کابینه مرحوم آیت الله خمینی، وزرای زحمتکش دولت آقایان هاشمی و خاتمی را به زشت ترین و غیرعادلانه ترین شیوه ها مجازات کنند.

آیت الله خامنه ای هشتاد درصد وزرای سابق جمهوری اسلامی و هفتاد درصد وکلای هشت مجلس جمهوری اسلامی و شصت درصد علمای مهم و تقریبا همه متفکرین و نخبگان کشور را کنار گذاشت و از حکومت حذف کرد، برای اینکه آقای احمدی نژاد سه کار بکند؛ اول اینکه فقر را کاهش دهد، دوم اینکه جلوی رفتارهای ضد دینی را بگیرد، سوم اینکه در سطح جهان و منطقه ایران را به کشوری بزرگ تبدیل کند. نتیجه شش سال دولت نهم و دهم این شد که اولا ایران در بدترین وضع اقتصادی سی سال گذشته خود قرار گرفته و همه اقتصاددانان معتقدند این وضع جز به فروپاشی اقتصادی نمی انجامد و کار چنان از حد گذشته که تقریبا همه وزرای اقتصادی منسوب رئیس جمهور بعد از یکی دوسال از کابینه رفته و به انتقاد از وی پرداخته اند، و در حال حاضر میلیونها مردم فقیر روستاها و کارگران و معلمان زحمتکش و کم درآمد و کارکنان دولت و گروه زیادی از مزد و حقوق بگیران، ماههاست حقوق شان را نگرفته و دائما به این موضوع اعتراض می کنند و دولت جز اعمال خشونت پاسخی به آنان نمی دهد. شرکت های داخلی و تولید کنندگان بخاطر بی سیاستی دولت عملا کارشان متوقف شده و اگر طرح یارانه ها هم اجرا شود کشور در آستانه تورمی بزرگ و ویرانگر است. دولتی که قرار بود نان به سفره مردم بیاورد، جز فقر و بیکاری برایشان نیاورده است.

در ساده زیستی مسوولان دولتی همین بس که وزیر رفاه بزرگترین میلیاردر تاریخ ایران است که به وزارت رسیده و همسر سفیر آقای احمدی نژاد در فرانسه که در خانه لوئی شانزدهم زندگی می کند، در مصاحبه اش گفته است که خانه من در تهران 1500 متر است، در حالی که مردم با آبرو و عادی کشور بزحمت می توانند اجاره یک خانه شصت متری را بدهند. از سوی دیگر خود می دانید که این دولت که به این نمط قرآن می خواند، آبروی هرچه مسلمانی است برده است. فساد جنسی، مصرف مواد مخدر، رشد باندهای سرقت و جنایت و تجاوز به زنان چنان افزوده شده که در هیچ زمانی تا این حد نبوده. پلیس به جای اینکه جلوی فساد و جرم و دزدی را بگیرد، دانشجویان و مردمی که با دیکتاتوری و بی قانونی مخالفند زندانی می کند و شرم آور است که فرزند مسلمان مدیر مسلمان یک موسسه علمی توسط اراذل و اوباشی کتک می خورد و شکنجه می شود و کشته می شود که خودشان مجرمند.

وقتی سرکوب بهترین مردم توسط بدترین مردم باشد، چه چیزی از دین باقی می ماند. در دفاع آقایان از دین همین بس که مردم از ام القرای اسلام می گریزند تا ظالمانه کشته نشوند، بازجویان مسلمان مورد حمایت شخص رهبر زندانیان مسلمان نمازخوان را مورد تعرض قرار می دهند، با گاز اشک آور به محل نماز حمله می کنند و دولت مدعی اسلام از مجتهدی که از مردم دفاع می کند شکایت می کند. از سوی دیگر، آقای احمدی نژاد باعث شده است چهار بار تمام دولت های جهان با اتفاق نظر ایران را بخاطر برنامه هسته ای کم نتیجه و کم فایده اش محکوم کنند. رئیس جمهور هر سال به نیویورک می رود و برای صندلی های خالی سازمان ملل دعای فرج می خواند. و هر جا می رود مورد بی احترامی قرار می گیرد، جز آنجایی که پول بیت المال از گلوی مردم بریده می شود و به حامیان معدود دولت داده می شود. تنها دوستان دولت ایران هم کمونیست های سابقی هستند که مسلمانان خودشان را می کشند و با پول ایران تجارت می کنند. همه اینها به آن معناست که دولت احمدی نژاد در هر سه سیاستی که بخاطر آن گمارده شده، شکست خورده است، اما آقایان حاضر نیستند این شکست را بپذیرند و این موجود ناتوان و دروغگو را کنار بگذارند، تنها به این دلیل که قدرت را در انحصار خود می خواهند.

حضرات مراجع عظام

نیک می دانید که زمانی مرجعیت حریم امنی برای مظلومان بود و دولت در این چهارصد سال همیشه احترام مراجع را حفظ می کرد، حتی وقتی آیت الله خمینی با حکومت پهلوی علنا درگیر شد، کسی جرات نکرد به ایشان دست بزند. اما این بی احترامی به مراجع و روحانیون و حتی دراویشی که صدها سال در ایران بدون اذیت و آزار مردم زندگی کرده اند، تحفه این دولت است. خود می دانید که حمایت برخی روحانیون در سالهای بعد از انقلاب از رفتارهای درست و غلط دولت، عملا آنان را از محل رجوع بسیاری از عموم مردم دور کرد. مردم احساس می کردند به روحانیت نمی توانند اعتماد کنند و از آنان دل خوشی نداشتند. پس از دوران حجت الاسلام خاتمی و در جریان اعتراضات یک سال گذشته، مجددا روحانیت در کنار مردم قرار گرفت تا جایگاهی را که از دست داده بود به دست بیاورد. اینجانب مانند بسیاری از اهل قلم و نویسندگان، به عنوان کسی که جامعه ایران را می شناسد، به آن بزرگواران باید بگویم که جامعه ایران، چون پیکری زخم خورده، چون انسانی مورد اهانت واقع شده، چون مردمی رنجور و ناتوان از فرط فرود آمدن مصائب مختلف بر سر ایرانیان، به حکومت آیت الله خامنه ای و دولت وفادارش بی اعتماد است. ایشان می خواهد مشروعیتی را که در انتخابات از دست داد به دست آورد و تقریبا همه مجتهدین و مراجع جز چند نفری که با پول دولتی ارتزاق می کنند، هیچ کس حاضر به تائید جنایات آقایان نشد.

از شما انتظار داریم آبروی خود و روحانیت را به خطر نیاندازید. تائید شما بر دولتی که دست هایش به خون مردم آلوده است، به آن دولت مشروعیت نمی دهد، بلکه احترام شما را هم از بین می برد. بسیاری از مردمی که بیست سال با احترام از روحانیون حرف نزده بودند، حالا میان روحانی حامی ظلم و روحانی حامی حقوق ضعفا و مظلومین تفکیک قائل می شوند. شما در معرض امتحانی بزرگ هستید. امتحانی که یک سوی آن قدرت رو به زوال استبداد است و یک سوی آن مردمی که چشم امید به تغییر اوضاع دارند. مردمی که ایران و اسلام و فرهنگ و جامعه خود را دوست دارند، مردمی که آسایش و آرامش می خواهند. می خواهند روحانیت محترم باشد و دادرس مردم باشد نه توجیه کننده جنایت و خونریزی و سفاکی.

قرنهاست گفته اند علی بن ابیطالب قربانی ظلم شد و حسین بن علی برای عدالت و شرافت انسانی قیام کرد. نگذارید مردمی که چند سال است روحانیون را در موقعیتی جدا از مردم می بینند، با دین بکلی قهر کنند. آیت الله خامنه ای آبروی خود و جمهوری اسلامی و روحانیت و مرجعیت را برده است. نگذارید با سوء استفاده از نام شما مردم را سرکوب کنند و خون بریزند و زندان کنند و نان مردم را ببرند. شاید روز بزرگ امتحان علمای شیعه همین امروز باشد. شما می توانید با استقبال از ظالم و عمله و اکره اش چند سالی در وضع راحت زندگی کنید، اما نه فقط یک ملت، بلکه تمام تاریخ شیعه شما را جزو آنانی قرار خواهد داد که از حق مردم دفاع نکردید. آن هم مردمی که برای گرفتن حق قانونی خود، با مسالمت به خیابان آمدند، با الله اکبر و آوردن نام حسین اعتراض کردند و بسیاری از آنان در خیابان به گلوله بسته شدند و برخی نیز در زندان شکنجه شدند و در اثر شکنجه کشته شدند.

آقایان علما، مراجع محترم

در تاریخ معاصر ایران چندین گروه خواستند تا به نام دین، سیاست شان را پیش ببرند، برخی از آنان مانند گروه مجاهدین خلق بسیاری را به دام تشکیلات کشیدند و دینی دیگر ساختند. بعضی روشنفکران نیز تلاش کردند تا دین را تبدیل به ابزار انقلاب کنند و همین باعث شد تا برخی شاگردانشان به همان راهی بروند که بیراه بود و ربطی به دین نداشت. اکنون نیز آقای احمدی نژاد برخی روشهای پوسیده کمونیست ها را در اقتصاد ایران دنبال می کند، مثل همان کمونیست های پنجاه سال قبل قصد نابودی امپریالیسم را دارد و مثل همانها از مردم بدبخت و ضعیف همه جای دنیا سوء استفاده می کند. کشتی نوحی درست کرده اند از مسلمانان سابقا بعثی سوریه و عراق، اراذل و اوباش ساکن اروپا که فقط اسم شان مسلمان است و هر خلافی می کنند و عده ای فقیر و بیچاره در آمریکای لاتین که از آنان به عنوان گوشت دم توپ جنگ ایران و آمریکا استفاده شود.

این جانشینی ایران به جای کمونیست های سابق در سوق دادن مخالفت به سوی آمریکا و اسرائیل و دنیای غرب، عملی بسیار غیرعاقلانه و در نهایت دروغ است. چگونه می شود که دولت آقای احمدی نژاد شعار نابودی آمریکا را بدهد، ولی هفته ای یک نامه فدایت شوم برای رئیس جمهور آمریکا بنویسد که با این کشور رابطه برقرار کند. و حالا کار به جایی رسیده که این ما نیستیم که مخالف برقراری رابطه با آمریکا هستیم، بلکه این آمریکاست که حاضر نیست با دولتی که نماینده مردم اش نیست، رابطه برقرار کند. این دروغ بزرگ را تا کی می توان گفت؟ اگر به فرض آمریکا با ایران صلح کند، ما چه جوابی داریم به مسلمانانی که از احمدی نژاد پشتیبانی کردند بدهیم.

آیا ایشان همانطور که علنا موضوع " هاله نور" را که جلوی چشم آیت الله جوادی آملی اتفاق افتاده بود، تکذیب کرد، در مقابل همه مردم خواهد گفت، ما با آمریکا مخالف نبودیم و نیستیم؟ چگونه می شود که دولتی همه مخالفانش را بخاطر رابطه با آمریکا زندانی کند، ولی خودش بیشترین رابطه را با آمریکا برقرار کند؟ همه کارشناسان می گویند که در پنج سال گذشته دولت اسرائیل کمترین فشار را از سوی فلسطینی ها تحمل کرده است، چرا که دولت ایران اگر چه ظاهرا شعارهای تند ضد اسرائیلی می دهد، اما عملا به نفع آنان کار می کند.

گفتنی ها بسیار است و فرصت برای همه ایرانیان محدود. حکومت آیت الله خامنه ای هم خود را و هم ایران را و هم اسلام را و هم اتحاد مردم ایران را نابود خواهد کرد و ویرانه ای چون عراق و افغانستان از این کشور باقی می گذارد. حضرت آیت الله سیستانی با درایت و متانت باعث شد که کشور عراق تاکنون حفظ شود و نقش تاریخی خود را بازی کرد. امروز ملت ایران منتظرند تا ببینند مراجع تقلید قم با مردمی که چشم امید به آنان دارند چه می کنند. مجددا تکرار می کنم، این امتحان بزرگ نه امتحان مردم و دولت، بلکه آزمون بزرگ علما و مراجع است. نگذارید حکومتی که دهها برابر اسرائیل در پنج سال گذشته به اسلام و مسلمانان لطمه زده، از نام مراجع سوء استفاده کند و دست های جنایت کاران را با آبروی شما پاک کند. اگر چه این جنایت که آقایان کرده اند به آب زمزم و کوثر نیز نتوان شست



No comments: