درپی انتشار برخی مطالب توهین آمیز نسبت به مهدی کروبی در روزنامه کیهان روز چهارشنبه هفته گذشته و انتقاد از دفاع مهدی کروبی از حقوق کودکان زیر 18 سال، دبیر کل حزب اعتماد ملی با نگارش نامهای به مدیرمسئول روزنامه کیهان به آن انتقادات پاسخ داد. به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، متن کامل این نامه بدین شرح است
مدیرمسوول محترم روزنامه کیهان با سلام؛ وفق قانون مطبوعات این جوابیه را در روزنامه کیهان منتشر فرمایید
با تشکر
مهدی کروبی
(بسم الله الرحمن الرحیم و قل اعوذبک من همزات الشیاطین (مومنون، 97
آقای حسین شریعتمداری مدیرمسوول روزنامه کیهان
سلام علیکم
طبق عادت مالوف و سنت مسبوق آن جریده، در روزنامه روز چهارشنبه نهم اردیبهشت ماه 1388 با نگارش دو متن مستقل اما مرتبط، یکی به زبان لودگی و دیگری به زبان امنیتی این بار علیه اینجانب مهدی کروبی به تهمت و هتک حرمت روی آوردهاید و دوستان و یاران مرا هم بینصیب نساختهاید، بلکه در پردهدری، درهای تازه گشودهاید و همگان را نه در مقام روزنامه نویس که در جایگاه یک مقام امنیتی به وابستگی به رژیم صهیونیستی متهم کردهاید
وااسفا که در جمهوری اسلامی، این نظام برآمده از خون شهدا، قلم به دست کسی افتاده که در جایگاه نمایندگی رهبری در معظمترین موسسه مطبوعاتی حکومتی نه تنها از مشی رهبری پیروی نمیکند بلکه با سوءاستفاده از موقعیت شغلی خویش و جایگاهی که در مقام بهرهمندی از اموال عمومی دارد بنگاه دروغپراکنی راه انداخته و پس از عمری در پوستین خلق افتادن و نقش پراودای ایرانی را بازی کردن و هتک حرمت مراجع عظام تقلید و روشنفکران برجسته دینی و مدیران خادم ملت اکنون به سراغ فردی آمده که هرگز داعی دفاع از خویش نداشته و همواره کوشش کرده آبروی ریخته شده افراد و حق ناحق شده اشخاص را با وساطت و میانجیگری و میانداری و میانهروی و ریش سفیدی به آنان بازگرداند و همواره با این روش از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و راه امام پاسداری کرده است. اکنون اما نوبت به خود من رسیده است که از عنایات و کنایات کیهان بیبهره نمانم و بدانم که این بنگاه دروغ پراکنی از تحریف مواضع مهدی کروبی ناامید شده به توهین روی آورده است
”چارهای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است
. “
بارها از تحریف کیهان در عبارات و کلمات منسوب به خویش گذشت کردم چرا که تیغ کیهان در دریدن اعتماد مردم به اصلاحطلبان را کندتر از آن دیدم که نیازی به در افتادن با کیهان باشد اما اکنون که حد گذراندهاید و از آن بدتر افزون بر من، یارانم را نیز متهم ساختهاید چارهای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است
بارها از تحریف کیهان در عبارات و کلمات منسوب به خویش گذشت کردم چرا که تیغ کیهان در دریدن اعتماد مردم به اصلاحطلبان را کندتر از آن دیدم که نیازی به در افتادن با کیهان باشد اما اکنون که حد گذراندهاید و از آن بدتر افزون بر من، یارانم را نیز متهم ساختهاید چارهای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است
البته میدانم که در این دیار از سعیدی سیرجانی تا دوست حضرتعالی سعید امامی همه از هر نوع بشر در معرض نیش قلم و قربانی بهتان شما هستند. سخن گفتن از خویش در فرهنگ عرفانی و اخلاقی ایرانیان مذموم است اما اسوه ما امام علی(ع) است که در زمانه نامردانی میزیست که العیاذبالله اسلام و ایمان و نماز او را زیر سوال بردند و آن امام شرمسار از عصری شد که در آن او را با معاویه بن ابی سفیان قیاس میکردند. پس به فریاد درآمد و از سابقه خود در اسلام و یاری پیامبر اسلام و جنگاوری در جبهه حق گفت. امروز هم همان روز است که افرادی چون شما با بیانصافی تمام سوابق فرزندان ایران و یاران امام را زیر سوال میبرید و کسی را یارای هماوردی با شما نیست که اگر هست چون شمشیرعلی در نیام و چون زبان آن حضرت در کام است
من اما زبان در کام نمیگیرم و از یاد نمیبرم جفایی که شما در حق مراجع محترم تقلید و روشنفکران مسلمان و حتی دگراندیشان کردهاید
کیست که سابقه و رابطه مرا با برخی از فقها و مجتهدین نداند و از این واقعیت غافل باشد که در مرزبندی با آن بزرگان و ترجیح امام عزیز بر آن علما از سابقون بودم؛ اما آیا این مجوزی است که بر هتک حرمت ایشان از سوی کیهان سکوت کنم؟ کیست که فاصله مرا (بهخصوص در سالهای آغاز تاسیس جمهوری اسلامی) با برخی از روشنفکران ملی و مذهبی نداند و به یاد نیاورد که در ترجیح خط امام بر خطها و جناحهای دیگر لحظهای تردید نداشتم؛ اما آیا این دلیلی است که بر هتک حیثیت بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان – که در تدین او شکی نبود – چشم ببندم؟ آیا مکتب همان امام و میراث همان اسلام نباید سبب شود که این همه ظلم و جفا را نادیده نگیریم وقتی که مدیران کیهان همسو با تهیه کنندگان برنامههایی چون هویت به نویسندگان و روشنفکران این سرزمین چون مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب و مرحوم دکتر عباس زریاب خویی توهین میکردند؟ آیا امروز همان کلام امیرمومنان نباید سرلوحه ما باشد که اگر مسلمانی از خبر تعرض به زنی یهودی بمیرد، بر او حرجی نیست؟
آقای شریعتمداری؛ شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلامیه من درباره ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زیر 18 سال میشوید؟ شما در کدام مدرسه و مکتب و دانشکده درس فقه و حقوق و علم دین آموختهاید؟ مساله اعدام افراد زیر 18 سال مسالهای فقهی و حقوقی است که فقها و حقوقدانان باید درباره آن نظر دهند و البته هر نظری در این باره میتواند مورد نقد علمی هم قرار گیرد نه اینکه مایه لودگی و فحاشی به نام طنزپردازی شود. در فقه اسلامی هیچ تردیدی در اصل قصاص نفس در مورد قتل عمد وجود ندارد مگر آنکه صاحبان حق از آن بگذرند. اما بر مبنای همین فقه، کودکان از مجازات اعدام مستثنی هستند. تنها بحث و اختلاف نظر درباره افراد کم سن و سال که در اصطلاح
” شما چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چهکارهاید و چه جایگاهی دارید؟ “
فقهی و حقوقی غیرمکلفین، غیربالغین و یا «صبی» و کودک نامیده می شوند اختلاف از نظر میزان سن آنهاست. این مطلب مورد اتفاق همه فقهای اسلام است که «صبی» یعنی کودک در صورت ارتکاب قتل عمد محکوم به قصاص نفس و اعدام نمیشود، بلکه «عاقله» یعنی خویشاوند و خاندان وی دیه مقتول را میپردازند. لیکن چون اخبار و احادیث مربوط به این موضوع هم تعدادشان اندک و هم مضمونشان متفاوت است موجب اختلاف نظر در مفهوم و مصداق کودک و صبی گردیده است که آیا منظور از صبی و کودک کیست. برخی فقها با استناد به برخی از احادیث گفتهاند منظور از آن افراد زیر 15 سال است. برخی روایات به میزان رشد جسمی فرد مورد نظر اشاره و تاکید نمودهاند و نه به مقدار سن او و حتی قید وجب راجع به قد وی ذکر شده است. در برخی فتواها به نشانهها و علائمی از رشد جسمی و جنسی فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر دیگر این است که بلوغ و کمال فرد تابع شرایط اقلیمی و آب و هوایی است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبی و کودک علیالاغلب افراد زیر هجده سال است و نه پانزده سال. براساس این واقعیت است که قوه قضائیه کشور ما تحت ریاست فقیهی مطلق و مجتهدی کامل نیز بخشنامههایی را مبنی بر منع اعدام افراد زیر هجده به قضات فرستاده و اخیرا پیشنویس لایحهای را در این باره جهت تصویب تقدیم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان یک روحانی نظرم این است که در شرایط اقلیمی ما کودکان در سنین بالاتر از پانزده سال به بلوغ و رشد همهجانبه میرسند و مساله آغاز به انجام به اعمال عبادت با مسائل کیفری فرق دارد و لازم است که قانونی در اینباره تصویب و از اعدام افراد زیر هجده سال جلوگیری شود. آیا به نظر شما کیهاننشینان این دیدگاه امثال بنده و قوه قضائیه ارتباطی به صهیونیسم دارد و آیا شما طرفدار اعدام افراد زیر هجده سال هستید و معتقدید اگر کسی مانند شما فکر نکند از عوامل صهیونیسم است؟! آیا صهیونیستها از اینکه در ایران افراد زیر 18 سال را اعدام کنند و بتوانند علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنند راضیترند یا اینکه یک روحانی علاقهمند به نظام و یار امام خواستار لغو این مجازاتها شود؟ مگر خداوند متعال در قران مجید نفرموده است اگر فردی را بناحق بکشند مانند این است که همه انسانها را کشتهاند و اگر کسی را از مرگ ناحق نجات دهند مثل این است که همه انسانها را نجات دادهاند. ما کی میخواهیم به این آیات رحمت الهی عمل نموده و از خشونت دوری کنیم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چهکارهاید و چه جایگاهی دارید؟ در گذشته بسیاری از مسائل بوده که واجب یا حرام بوده ولی با تحقیقات جدید و فتوای علما غیرواجب و یا حلال شده است. مثل احکام بئر و کشیدن آب آلوده به نجاست چاه و نیز مانند ماهیهای خاویاری که
” آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بیراهه شما دور نیست؟ “
تا انقلاب حرام نبود بعد از انقلاب با فتوای امام و برخی دیگر از مراجع حلیت آن اعلام شد ونیز مانند مساله مهم حق رای زنان که قبل از انقلاب یکی از محورهای اعتراض علما بود ولی بعد از انقلاب، زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پیدا کردند. پس ماهیت متکامل فقه و پویایی آن هرگز با این بضاعت علمی شما نمیتواند مورد تردید باشد و در واقع دلیل بر آشفتگی شما از این اعلامیه نیست. آنچه علت پردهدری شماست ترس از انتخابات آینده است که شما در فرآیند این انتخابات کیهان را به ارگان نامزدی خاص بدل کردهاید و به نام انتشار اخبار دولت به تریبون رئیس دولت تبدیل شدهاید و آرزوی تمدید این دوره را در سر میپرورانید و برخلاف مشی رهبری، روزنامهای که از اموال عمومی است را به ارگان فردی تبدیل کردهاید و با مشاهده اقبال مردمی در صف مقابل آشفته خاطر میشوید و چنین بیتابانه عنان از کف میدهید و دشنام میدهید. شگفتا که در رژیم شاه اعضای سابق حزب توده، رستاخیزی و ساواکی میشدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی میپرداختند و پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی میپوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بیتالمال متکی هستند) به یاران امام و انقلاب توهین میکنند. روزی دگراندیشان و روشنفکران، دگر روز چهرههای ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جایی حتی بیت امام خمینی و نوه محترم وی را هتک حرمت میکنند. بدین ترتیب گویی کیهان به پایگاه ترویج خشونت و تفرقه و فرقهگرایی تبدیل شده است. شما با این شیوه، ریشه در کدام راه دارید؟ آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بیراهه شما دور نیست؟ آیا از آن زنان مومنهای که با نگارش اخبار کذب و مقالات دروغ در کیهان حریمشان را شکستهاید و در برخی پروندههای شبه قضایی برای ایشان پاپوش دوختهاید، حلالیت طلبیدهاید؟ آیا روی دیدار با ارواح طیبه علما و فقهایی که بدانها توهین کردهاید را دارید؟ انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 آزمون ملی ایرانیان است. هر کس که بتواند خدمتگزار ملت باشد از حق ثبت نام در این انتخابات برخوردار است و تاکنون نیز چهار نفر بیشتر اعلام آمادگی نکردهاند. قانون هم وظیفه همه نهادها را روشن کرده است. روزنامه کیهان به عنوان بخشی از بیتالمال باید طبق قانون تابع سنتی باشد که اموال عمومی تابع آناند و آن بیطرفی است. چرا کیهان هر روز علیه دو نامزد
” هم میخوانم و هم مینویسم به خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. “
انتخابات 22 خرداد – که هر دو یار امام بودهاند – پردهدری میکند و برای نامزد سوم سینهدرانی؟ روزنامه کیهان به چه حقی هر روز علیه مهندس میرحسین موسوی و اینجانب مقاله و خبر مینویسد و جعل میکند و تهدید میکند که مراجع صلاحیتدار به حسابم میرسند؟ مگر شما وکیل مدافع آن مراجع یا مامور مخفی آنها هستید که اینگونه از عالم غیب خبر میدهید؟ آقای شریعتمداری؛ درست است که در انتخابات سال 1384 حق خود را پایمال یافتم اما این شب انتخابات از آن شبها نیست که هنوز نیمه شب فرا نرسیده و صفحه روزنامه کیهان به ساعت 10 شب نرسیده و صندوق رای جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تیتر اول روز بعد خبر از رتبهبندی نامزدها بدهید و نفر اول و دوم و سوم را تعیین کنید و سودای سونامی احمدینژاد سر دهید. در این چهارساله که روزنامه اعتماد ملی را منتشر کردهام دقیقا میدانم که صفحه اول روزنامه چه زمان بسته میشود و اخبار غیبی چگونه به مدیرمسوول میرسد. مرا به بیسوادی متهم کردهاید. نمیدانم شما در کدام مدرسه و دانشکده و حوزه درس خواندهاید. اما از شما با آن آرشیو غنی اطلاعاتی و امنیتی در موسسه کیهان (که در آن ابعاد زندگی همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعید است که ندانید و نتوانید پوشه مربوط به اینجانب را بیابید تا بفهمید که مهدی کروبی دانشآموخته دانشگاه تهران پیش از انقلاب اسلامی بوده و افتخار کسب اجازات علمی و اجتهادی متعدد از مراجع معظم تقلید و اساتید کهن سال حوزه علمیه قم و تهران را در کارنامه خود دارد. مگر آنکه بگویید این مدارک را هم دیدهاید و برای آن اساتید نیز احترامی قائل نیستید و این البته خود عذر بدتر از گناه است که به مقام امامت امت و رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی اهانت میکنید که به فرد به زعم شما بیسوادی چون من این همه احکام متعدد دادهاند. یاران مرا نفوذی نام نهادهاید. در میان یاران من به جز افراد خدوم بسیاری از یاران و نزدیکان امام عزیز حاضرند. نمیدانم شما در عمر خویش اصلا امام را از نزدیک دیدهاید یا نه؟ برنامه شما تلاش برای اختلاف افکندن میان من و یارانم است تا با اتهامات واهی از قبیل اتصاف به صهیونیسم از پیگیری حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حکمرانی منصرف شویم. اما بدانید این اهداف نه انتخاباتی که ذاتی من در زندگی است و شهادت میدهم که هیچ حرفی را نمیزنم مگر آنکه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هیچ تصمیمی را نمیگیرم مگر آنکه مشورت کرده باشم. پس بدانید که هم میخوانم و هم مینویسم به خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. آقای شریعتمداری؛ در پایان به شما تذکر میدهم و نصیحت میکنم که به خود آیید و حد نگه دارید و اجازه دهید ملت از
حق انتخاب خود بدون تلقین و تخریب بهره ببرند. فاعتبروا یا اولوالالباب والسلام علی من اتبع الهدی مهدی کروبی 11/2/88
” شما چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چهکارهاید و چه جایگاهی دارید؟ “
فقهی و حقوقی غیرمکلفین، غیربالغین و یا «صبی» و کودک نامیده می شوند اختلاف از نظر میزان سن آنهاست. این مطلب مورد اتفاق همه فقهای اسلام است که «صبی» یعنی کودک در صورت ارتکاب قتل عمد محکوم به قصاص نفس و اعدام نمیشود، بلکه «عاقله» یعنی خویشاوند و خاندان وی دیه مقتول را میپردازند. لیکن چون اخبار و احادیث مربوط به این موضوع هم تعدادشان اندک و هم مضمونشان متفاوت است موجب اختلاف نظر در مفهوم و مصداق کودک و صبی گردیده است که آیا منظور از صبی و کودک کیست. برخی فقها با استناد به برخی از احادیث گفتهاند منظور از آن افراد زیر 15 سال است. برخی روایات به میزان رشد جسمی فرد مورد نظر اشاره و تاکید نمودهاند و نه به مقدار سن او و حتی قید وجب راجع به قد وی ذکر شده است. در برخی فتواها به نشانهها و علائمی از رشد جسمی و جنسی فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر دیگر این است که بلوغ و کمال فرد تابع شرایط اقلیمی و آب و هوایی است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبی و کودک علیالاغلب افراد زیر هجده سال است و نه پانزده سال. براساس این واقعیت است که قوه قضائیه کشور ما تحت ریاست فقیهی مطلق و مجتهدی کامل نیز بخشنامههایی را مبنی بر منع اعدام افراد زیر هجده به قضات فرستاده و اخیرا پیشنویس لایحهای را در این باره جهت تصویب تقدیم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان یک روحانی نظرم این است که در شرایط اقلیمی ما کودکان در سنین بالاتر از پانزده سال به بلوغ و رشد همهجانبه میرسند و مساله آغاز به انجام به اعمال عبادت با مسائل کیفری فرق دارد و لازم است که قانونی در اینباره تصویب و از اعدام افراد زیر هجده سال جلوگیری شود. آیا به نظر شما کیهاننشینان این دیدگاه امثال بنده و قوه قضائیه ارتباطی به صهیونیسم دارد و آیا شما طرفدار اعدام افراد زیر هجده سال هستید و معتقدید اگر کسی مانند شما فکر نکند از عوامل صهیونیسم است؟! آیا صهیونیستها از اینکه در ایران افراد زیر 18 سال را اعدام کنند و بتوانند علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنند راضیترند یا اینکه یک روحانی علاقهمند به نظام و یار امام خواستار لغو این مجازاتها شود؟ مگر خداوند متعال در قران مجید نفرموده است اگر فردی را بناحق بکشند مانند این است که همه انسانها را کشتهاند و اگر کسی را از مرگ ناحق نجات دهند مثل این است که همه انسانها را نجات دادهاند. ما کی میخواهیم به این آیات رحمت الهی عمل نموده و از خشونت دوری کنیم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چهکارهاید و چه جایگاهی دارید؟ در گذشته بسیاری از مسائل بوده که واجب یا حرام بوده ولی با تحقیقات جدید و فتوای علما غیرواجب و یا حلال شده است. مثل احکام بئر و کشیدن آب آلوده به نجاست چاه و نیز مانند ماهیهای خاویاری که
” آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بیراهه شما دور نیست؟ “
تا انقلاب حرام نبود بعد از انقلاب با فتوای امام و برخی دیگر از مراجع حلیت آن اعلام شد ونیز مانند مساله مهم حق رای زنان که قبل از انقلاب یکی از محورهای اعتراض علما بود ولی بعد از انقلاب، زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پیدا کردند. پس ماهیت متکامل فقه و پویایی آن هرگز با این بضاعت علمی شما نمیتواند مورد تردید باشد و در واقع دلیل بر آشفتگی شما از این اعلامیه نیست. آنچه علت پردهدری شماست ترس از انتخابات آینده است که شما در فرآیند این انتخابات کیهان را به ارگان نامزدی خاص بدل کردهاید و به نام انتشار اخبار دولت به تریبون رئیس دولت تبدیل شدهاید و آرزوی تمدید این دوره را در سر میپرورانید و برخلاف مشی رهبری، روزنامهای که از اموال عمومی است را به ارگان فردی تبدیل کردهاید و با مشاهده اقبال مردمی در صف مقابل آشفته خاطر میشوید و چنین بیتابانه عنان از کف میدهید و دشنام میدهید. شگفتا که در رژیم شاه اعضای سابق حزب توده، رستاخیزی و ساواکی میشدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی میپرداختند و پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی میپوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بیتالمال متکی هستند) به یاران امام و انقلاب توهین میکنند. روزی دگراندیشان و روشنفکران، دگر روز چهرههای ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جایی حتی بیت امام خمینی و نوه محترم وی را هتک حرمت میکنند. بدین ترتیب گویی کیهان به پایگاه ترویج خشونت و تفرقه و فرقهگرایی تبدیل شده است. شما با این شیوه، ریشه در کدام راه دارید؟ آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بیراهه شما دور نیست؟ آیا از آن زنان مومنهای که با نگارش اخبار کذب و مقالات دروغ در کیهان حریمشان را شکستهاید و در برخی پروندههای شبه قضایی برای ایشان پاپوش دوختهاید، حلالیت طلبیدهاید؟ آیا روی دیدار با ارواح طیبه علما و فقهایی که بدانها توهین کردهاید را دارید؟ انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 آزمون ملی ایرانیان است. هر کس که بتواند خدمتگزار ملت باشد از حق ثبت نام در این انتخابات برخوردار است و تاکنون نیز چهار نفر بیشتر اعلام آمادگی نکردهاند. قانون هم وظیفه همه نهادها را روشن کرده است. روزنامه کیهان به عنوان بخشی از بیتالمال باید طبق قانون تابع سنتی باشد که اموال عمومی تابع آناند و آن بیطرفی است. چرا کیهان هر روز علیه دو نامزد
” هم میخوانم و هم مینویسم به خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. “
انتخابات 22 خرداد – که هر دو یار امام بودهاند – پردهدری میکند و برای نامزد سوم سینهدرانی؟ روزنامه کیهان به چه حقی هر روز علیه مهندس میرحسین موسوی و اینجانب مقاله و خبر مینویسد و جعل میکند و تهدید میکند که مراجع صلاحیتدار به حسابم میرسند؟ مگر شما وکیل مدافع آن مراجع یا مامور مخفی آنها هستید که اینگونه از عالم غیب خبر میدهید؟ آقای شریعتمداری؛ درست است که در انتخابات سال 1384 حق خود را پایمال یافتم اما این شب انتخابات از آن شبها نیست که هنوز نیمه شب فرا نرسیده و صفحه روزنامه کیهان به ساعت 10 شب نرسیده و صندوق رای جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تیتر اول روز بعد خبر از رتبهبندی نامزدها بدهید و نفر اول و دوم و سوم را تعیین کنید و سودای سونامی احمدینژاد سر دهید. در این چهارساله که روزنامه اعتماد ملی را منتشر کردهام دقیقا میدانم که صفحه اول روزنامه چه زمان بسته میشود و اخبار غیبی چگونه به مدیرمسوول میرسد. مرا به بیسوادی متهم کردهاید. نمیدانم شما در کدام مدرسه و دانشکده و حوزه درس خواندهاید. اما از شما با آن آرشیو غنی اطلاعاتی و امنیتی در موسسه کیهان (که در آن ابعاد زندگی همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعید است که ندانید و نتوانید پوشه مربوط به اینجانب را بیابید تا بفهمید که مهدی کروبی دانشآموخته دانشگاه تهران پیش از انقلاب اسلامی بوده و افتخار کسب اجازات علمی و اجتهادی متعدد از مراجع معظم تقلید و اساتید کهن سال حوزه علمیه قم و تهران را در کارنامه خود دارد. مگر آنکه بگویید این مدارک را هم دیدهاید و برای آن اساتید نیز احترامی قائل نیستید و این البته خود عذر بدتر از گناه است که به مقام امامت امت و رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی اهانت میکنید که به فرد به زعم شما بیسوادی چون من این همه احکام متعدد دادهاند. یاران مرا نفوذی نام نهادهاید. در میان یاران من به جز افراد خدوم بسیاری از یاران و نزدیکان امام عزیز حاضرند. نمیدانم شما در عمر خویش اصلا امام را از نزدیک دیدهاید یا نه؟ برنامه شما تلاش برای اختلاف افکندن میان من و یارانم است تا با اتهامات واهی از قبیل اتصاف به صهیونیسم از پیگیری حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حکمرانی منصرف شویم. اما بدانید این اهداف نه انتخاباتی که ذاتی من در زندگی است و شهادت میدهم که هیچ حرفی را نمیزنم مگر آنکه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هیچ تصمیمی را نمیگیرم مگر آنکه مشورت کرده باشم. پس بدانید که هم میخوانم و هم مینویسم به خصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است. آقای شریعتمداری؛ در پایان به شما تذکر میدهم و نصیحت میکنم که به خود آیید و حد نگه دارید و اجازه دهید ملت از
No comments:
Post a Comment