Wednesday 11 March 2009

شکرفروشی و قندان شکنی

نامه رسیده به کجکول
عریضهء خواننده ای به امضای "طوطی شکرشکن" به آیت الله مکارم شیرازی
کجکول مسئول مندرجات این نوشته نیست
.


تظلم خواهی از سلطان مُلک شکر ناصر مکارم
'

حضرت آیت الله
من برادر یکی از مامورهایی هستم که نصف شب سی ام بهمن قبرهای اموات مسلمان و حسینیه درویشها را در تخت پولاد اصفهان خراب کرد. برادرم به من گفت که از قبل، از طرف وزارت اطلاعات به آنها گفته شده بود که حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی فتوا داده اند که باید خراب کرد. یک نفر ملای معمم هم از قم آمده بود و اعلامیه ای را پخش میکرد که مربوط به فتوای یکسال قبل حضرت عالی و راجع به دستور به خراب کردن حسینیه درویشهای بروجرد بود. روی آن ورقه با حروف درشت نوشته شده بود
انفجاری بزرگ با فتوای آیت الله مکارم شیرازی
زیر این جمله هم این مطالب نوشته شده بود

بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار واصله از شهرخوبان و پاکان (بروجرد) :؛
توزیع هزاران برگ فتوای کوبندهء عالم ِ عابد- دانشمند ِ صالح
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رد تصوف و تحریم معاملات آنان
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ علما
به گفته شاهدان عینی و به نقل از وبلاگ انگلیس 121 سیل کثیری از مردم بروجرد که پس از ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی به آیت الله مکارم رجوع کرده اند دیشب باشنیدن این فتوا موضع قطعی و مشخص خود را علیه فرقه های ضاله و درراس آنان دراویش گنابادی اعلام نمودند و این در حالی است که عموم مردم با خواهش از نمازگزاران مساجد از آنان برای مبارزه با دراویش دعوت مینمایند
از همه مهمتر شرکت نکردن دراویش گنابادی در مناظره ای که به پیشنهاد علمای بروجردی داده شده
گزارشات قطعی از بروجرد از شیوع ناراحتی های روحی بین دراویش خبر میدهد تا آنجا که مردم آنان را با الفاظ سگ سبیل- سبیلو- دسته جارو – و... به یکدیگر نشان میدهند ... در مجامع عمومی از آنان به بدی یاد میشود. گویا با فتوای آیت الله مکارم حجت بر مردم بروجرد تمام شده است
نوشته شده توسط امیرعلی بروجردی در یکشنبه پانزدهم مهر 1386؛

از شبی که برادرم ان کار را کرد و خبرش به من رسید من سردرگم شده ام. قبلاً عرض کنم که من درویش نیستم، اما با درویشها رفت و آمد دارم و میدانم که درویشها از مصرف کننده های کارخانه های قند و شکر شما هستند و همیشه در حسینیه های خود از مهمانانشان پیش از نماز و بعد از نماز با چای ِ قند پهلو، پذیرایی میکنند. پس چطور شما رضایت میدهید که کارمندان و کارکنان شما به این درویشها قند و شکر بفروشند و پول درویشها را بگیرند و آن را آکبند تقدیم دستگاه سرکارعالی نمایند، و در همانحال میفرمائید تا سفره آنها را برچینند و قندانهایشان بشکنند؟ این کار فقط خلاف جوانمردی نیست، مخالف عقل اقتصادی هم هست و به حساب اقتصادی هم در نظر بگیرید بی رویه است. این چندصدهزار درویشی که شبها دور هم جمع میشوند و نماز میخوانند اگر شبی دو استکان چای بخورند و با هرچای دو عدد حبه قند یا دو قاشق شکر مصرف کنند حساب بفرمایید که هفته ای چند میلیون حبه قند و چند خروار شکر از تولیدات کارخانه های قندوشکر شما به عنوان سلطان شکر ایران مصرف میشود. آن وقت شما به مصرف کنندگان خودتان چنین بیمهری میفرمائید؟ آیا مقلدان شما باید این طور درس جوانمردی یاد بگیرند؟ حالا اگر درویشها میرفتند و خدای نکرده قند و شکری را مصرف میکردند که توسط رقبای اقتصادی شما در بازار سیاه و بطور قاچاق وارد میشد، درآن صورت جا داشت که شما به خشم بیائید و دستور خراب کردن حسینیه ها و شکستن قندان و استکان – نعلبکی آنها را بدهید. اما تحقیقات عباس پالیزدار نشان میدهد که آنها فقط قند و شکر ساخت کارخانه های معظم حضرتعالی و شرکائتان را صرف میکنند و در این نباید شک کرد. همین مصرف زیاد قند و شکر و نبات توسط درویشان است که سبب شده کار و کسب شرکتهای متعلق به سرکار به این خوبی بگردد و به قراری که عباس پالیزدار و کمیسیون تحقیق فساد مالی مجلس معین کرده اند سودهای کلان با ارقام نجومی برای بیت سرکار و وابستگان به حضرت مستطاب عالی تولید کند. پس وقتی سلطنت شما بر مملکت قند و شکر تا حدی ناشی از حمایت درویشهای سربزیر و گوشه گیر و بی ادعا است، آیا باز هم شایسته است که اینگونه با آنها بیمهری بفرمائید؟؛
چرا سرکار اجازه میدهید که یک مشت نسناس خناس که "عقدهء مزمن بیریشی" دارند صبح و شب بین طلاب مدرسه سرکار پرسه بزنند و به سبیلهای کلفت دریشها ایراد بگیرند؟ با حضور خودشان آبروی محضر و مکتب حضرتعالی را بریزند؟ آیا باور ندارید که با این اهمالگریها، سوء ظن عوام نسبت به اطرافیان حضرتعالی شدت میگیرد و به مقام منیع خودتان لطمه وارد می آید

No comments: