حتی اختلاف عقیدتی را خیلی پر رنگ نکنیم
.
یکی از عوامل و عناصر حفظ وحدت امت اسلامی این است که به اختلافها دامن نزنیم
.
بهگزارش سرویس سیاسی آفتاب، آیتالله محمدرضا مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در گفتگوی اختصاصی درباره وحدت امت اسلامی و شبهات آن در پاسخ به سؤالات خبرنگار ویژه جامعه روحانیت مبارز توضیحاتی ارائه داده که مشروح آن در پی میآید
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری نظر شریف شما راجع به مساله مهم وحدت امت اسلامی و اختلافاتی که موجب شکنندگی آن شده است چیست؟
بنده نظرم در این موضوع این است که بین شیعه و سنی بالاخره اختلاف عقیدتی هست. اگر این اختلاف نبود که ما شیعه و سنی نمیشدیم. مساله غدیر به یک معنی همان منشا این اختلاف هم هست. یعنی ما بالاخره از غدیر یک برداشتی داریم آنها یک برداشت دیگری دارند. ولی همانطور که آقا فرمودند حرف در مساله اتحاد یا عدم اختلاف این نیست که ما بیاییم شیعه را سنی و سنی را شیعه کنیم بلکه این است که امتی که اعتقادات مشترکی دارند، قبلهشان یکی است، قرآنشان یکی است، پیامبرشان یکی است و دشمن واحدی هم دارند این را درک بکنند. در یک چنین موقعیتی با حفظ همان اختلاف مذهب بتوانند در برابر دشمن غدار خودشان بایستند و وحدتشان را در برابر دشمن حفظ کنند. البته یکی از عوامل و عناصر حفظ این وحدت این میشود که به اختلافها دامن نزنیم، حتی اختلاف عقیدتی را خیلی پر رنگ نکنیم. توهین کردن به همدیگر که بیان عقیده یا استدلال نیست. وقتی که مرحوم علامه امینی الغدیر را مینویسد عدهای از بزرگان سنیها هم بر آن تغریض مینویسند برای اینکه مؤدبانه مسائل را بیان میکند ممکن است آن سنی که تقریظ نوشته برداشت مرحوم امینی را از ماجرای غدیر نپذیرفته باشد ولی تایید میکند که یک تحقیقی انجام شده و یک مبانی دارد که قابل بررسی است. لذا من هم واقعا نظرم این است خارجیها شیعهها را به جان سنی، سنیها را به جان شیعهها، عراق را به جان ما، ما را به جان آنها یا عربهای دیگر میاندازند، واقعا اینها باید بیدار شوند. به خصوص علمایشان من نمیدانم توصیهام به دولتهایشان اثر دارد یا نه. ولی اقلا من به علمای کشورهای اسلامی عرض میکنم که شما که عقلای قوم هستید باید فکری بکنید مبادا این حرفهایی که بین ما منشا عقیدتی دارد، یک جنگ درست بکند. دشمن اگر این احساس را بکند از این جنگها سوء استفاده میکند و این مسلما به نفع مسلمانان نیست. قرآن نمیفرماید لاتختلفوا ولکن میفرماید: (وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لجََعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً * وَ لَا یَزَالُونَ مخُْتَلِفِینَ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَالِکَ خَلَقَهُم) هود 119 اصل اختلاف را قرآن قبول میکند اینها که طبیعی است بین انسانها و اختلاف ادامه دارد. رگ رگ است این آب شیرین، آب شور برخلائق میرود تا نفخ صور مهم این است که قرآن میفرماید لا تنازعوا نزاع غیر از اختلاف است؛ آنکه قرآن رویش تکیه کرد فرمود نزاع است نزاع از ماده نزع است یعنی برکندن، براندازی کردن، میفرماید در مقام براندازی نباشید اگر در مقام براندازی شدید طرف مقابل هم براندازی میکند دشمن هم در میان این آب گلآلود سوء استفاده میکند. (وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ رِیحُکمُْ وَ اصْبرُِواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابرِِینَ) انفال 46 نمیفرماید لا تختلفوا نزاع که کردید خواه ناخواه وهن و سستی پیش میآید بعد آن ابهتی که دارید در برابر دشمنانتان از بین میرود دشمن میفهمد که توخالی هستید. - چرا در بین مذاهب اسلامی اختلاف بین شیعه و سنی معروف شده است؟ مثلا اختلاف بین حنفی و مالکی یا مالکی و شافعی یا شافعی و حنبلی در طول تاریخ آنقدر مهم نبوده که اختلاف بین شیعه و سنی هست؟ خوب این میتواند دو وجه داشته باشد وجه سیاسی آن این است که شیعه همیشه برای خودش علاوه بر یک اعتقاد مذهبی یک اعتقاد سیاسی و حکومتی داشته است. مالکی نمیآمده بگوید من میخواهم یک حکومت جداگانه تشکیل بدهم شاید در کنار همان حکومت شافعی آن مالکی هم بوده ولی شیعه با اعتقاد به همان مساله امامت و ولایت ادعای حکومت داشتند. قهرا دولتها با آنها نمیتوانستند بسازند و این سبب میشد که اختلاف شیعه و سنی بوجود آید. ما اگر بگوییم در ایران میخواهیم حکومت اسلامی داشته باشیم معنایش این نیست که میخواهیم حکومت عربستان را از بین ببریم. در عراق دیدیم که شیعه و سنی آمدند یک حکومت تشکیل دادند ما مگر آمدیم گفتیم که این کار خلاف است، همیشه ما گفتهایم که اگر دولتی مورد قبول مردم عراق باشد مورد تایید نیز هست. هم مقام معظم رهبری فرمودند، هم مجلس ما گفتند هم علمای ما گفتند کدامیک از علمای ما گفته چون در آنجا حکومت شیعی تشکیل نشده ما اصلا حکومت را قبول نداریم. آیت ا... سیستانی هم در نجف از این حرفها نزده با اینکه اکثریت با شیعه است. در ایران اکثریت شیعه بودند خوب یک حکومت شیعه باید تشکیل بشود. آنجا اکثریت ممکن است به آن معنی نمود نداشته باشد آمدند یک حکومت ائتلافی به یک معنی درست کردند و ما هم تا حالا تایید کردهایم. بله خوب دلمان میخواست که اگر آنجا اکثریت مثل ایران بود شاید آنجا هم یک حکومت شیعه میشد اما حالا که نیست
شما محضر آیتا...العظمی بروجردی (ره) را درک کردهاید، ایشان در مورد شیعه و سنی عقائد خاصی داشتند
” آیتالله بروجردی، تربتهای که رویش اسم امام حسین (ع) یا عکس گنبد حرم امام حسین (ع) رویش بود، ایشان میگفت اینها را پاک کنید.... “
یک مساله تاریخی است و الان باید دنبال مرجعیت علمی اهل بیت باشیم؟ نه من این را از ایشان به این شکل نشنیدهام. ایشان میفرمودند که ما در مساله تشیع یا غدیر یا ولایت اهل بیت یک چیز مسلمی داریم که سنیها هم نمیتوانند آن را انکار بکنند فعلا این مسلم را بگیریم و آن این است که طبق روایات غدیر و ثقلین باید مرجعیت علمی مذهبی با اهل بیت (ع) باشد ایشان میفرماید وقتی سنیها خودشان روایت ثقلین و غدیر را نقل میکنند و همه هم میگویند قبول است، پس این چه معنایی دارد که میگویند اهل بیت هیچ فرقی با دیگران ندارند. ایشان همیشه میگفتند که ما این سؤال را که (انی تارک فیکم الثقلین ...) یعنی چه را از آنان میخواهیم. امام هم در وصیتنامهشان همین را اشاره کردند میفرماید وقتی که ما ثقلین را داریم و پیامبر فرموده که قرآن هست اهل بیت هم هست اهل بیت برای چی؟ یعنی که ما اهل بیت را دوستشان داریم؟ این را که پیغمبر (ص) نمیخواست بگوید. بنابراین آیتا...بروجردی همین را میگفت، منتها ایشان دو توصیه داشت به شیعهها یک توصیه داشتند میگفتند با اینکه ما میگوئیم مرجعیت علمی با شیعه است ولی حرفهایی نزنید که حتی این مرجعیتمان هم زیر سؤال برود یعنی شما یک کارهایی میکنید که بعد اصلا یک عدهای مخالفت کنند بگویند شیعه یعنی چه؟ اهل بیت یعنی چه؟ توصیه دومشان این بود که میگفتند شماها در مقام علم بیایید با سنیها یک قدری تفاهم کنید. یعنی مسائل، فقه، تفسیر شیعه و تفسیر اهل بیت را بیان کنید هی نگوئید یک چیزهایی ما داریم. لذا ایشان دارالتقریب مصر را تقویت کردند. مرحوم آشیخ محمد تقی قمی با تائید مرحوم آیتا...بروجردی و مرحوم شلتوت کاری کردند که یک کرسی فقه برای شیعه آنجا قرار دادند و این خودش خیلی مهم است که ما در جامع الازهر کرسی داشته باشیم و بگوئیم قال الصادق (ع) چیست؟ هی نگوئیم انی تارک فیکم الثقلین امام صادق (ع) چه فرموده؟ امام صادق (ع) فرمود کلام ما را خوب بیان کنید مردم خودشان گوش میدهند. البته خوب این کرسی را با فحش که نمیشود انجام داد اگر ما بخواهیم در جامع الازهر کرسی داشته باشیم آیا میتوانیم به مصریها فحش بدهیم و بگوئیم میخواهیم کرسی بگذاریم؟ نه نمیشود. قهرا باید یک تفاهمی داشته باشیم و لذا آقای بروجردی یک چنین برنامه ای داشت واقعا هم توانست عمل بکند. یک روز یادم میآید که میخواستیم ما مشرف بشویم به حرم حضرت معصومه (س)، مرحوم آیتا...بروجردی هم از حرم بیرون میآمدند. ایشان دیدند که یک کسی توی عتبه حرم افتاده و دارد کف زمین را میبوسد، ظاهرا سجده هم نمیکرد ولی شبیه سجده بود. من یادم است آقای بروجردی با آن عظمت و با آن اخلاق خیلی سنگینی که داشت عصایش را پشت گردن او گذاشت، خوب یادم است که گفت: «برخیز برخیز نکنید این کارها را که ما را بعد متهم کنند به بتپرستی (بتپرستی تعبیر من است) چرا این کارها را میکنید». خوب میگفت یک روشهای این جوری پیش نگیرید. تربتهای که رویش اسم امام حسین (ع) یا عکس گنبد حرم امام حسین (ع) رویش بود، ایشان میگفت اینها را پاک کنید. من یادم است که ایشان فتوی میداد البته حکم بود حکم میکرد که روی اینها سجده نکنید اشکال دارد. ما آن زمانها وقتی داشتیم، پاک میکردیم. مرجع به این بزرگی که بیدار بود برای اینکه بهانه دست مخالفین نیافتد، پس چرا ما بهانه بدهیم. این روش ایشان بود و آنهم منشش و آنهم کارهایی که انجام داد برای تقریب و واقعا تا زمانی که ایشان بود آن دارالتقریب کار خودش را میکرد رساله دارالتقریبی که آنوقت از مصر میآمد خیلی جالب بود الان هم موجود است فقهای شیعه بزرگان ما در مسائل مختلف حتی در عقائد بخصوص در مسایل فقهی کلامی مقاله داشتند چیز مینوشتند. خوب وقتی ما اینها را نوشتیم در دارالتقریب و نتیجهاش آن شد که مرحوم شلتوت آمد و آن فتوا را داد ابتدا آنها اصلا شیعه را در فقهشان قبول نداشتند. بعضیها میگویند که ما شیعه هستیم بلی ما شیعه هستیم و خیلی هم مهم هستیم ما اقلا باید توی دنیا خودمان را معرفی کنیم شلتوت به خاطر همین برخورد مرحوم آقای بروجردی کاری کرد که توانست در یک مرکز علمی اهل تسنن این رسمیت را بگیرد که آقا شیعه رسمیت دارد و حال آنکه قبلا این طوری نبود
بعضیها معتقدند که اختلاف شیعه و سنی اختلاف عقیدتی نبود، خلیفه اول و دوم خودشان حقانیت امیرالمؤمنین را میدانستند منتها فقط قدرت را میخواستند و وقتی به قدرت رسیدند، گفتند هرچه امیر المؤمنین میگوید تابعیم وحرفهای ایشان را گوش دادند آیا این نظر را قبول دارید که واقعا یک دعوای اعتقادی نبوده و یک در مقام مشورت دعوای قدرتطلبی بوده؟
آقای علامه سید جعفر مرتضی یک تاریخدان معتبر است ایشان میگفت که یک توافق نانوشتهای بین خلیفه اول و دوم بود که بر خلاف نظر امیرالمؤمنین کاری نکنند. (فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْبا) «نهج البلاغه خطبه 3»همانطور که در نهجالبلاغه آمده است، حضرت در مواقع مختلف مساله از بین بردن حقشان را ذکر کردهاند ایشان به این اکتفا نکردند که بگویند من بر حق بودم ولی با هم مسالمت کردیم. امیرالمؤمنین دیدند قدرت را گرفتند ولی مصلحت مسلمانها را این گونه دیدند. همانطور که در نهجالبلاغه هست. دیدند با عقل نزدیکتر است که دعوا نکنند. به همان معنایی که الان ما داریم میگوییم شیعه و سنی با هم اختلاف دارند ولی دشمن دیگری در بیرون منتظر است که حمله بکند و همه را هضم بکند. امیرالمؤمنین (ع) دیدند که مصلحت نیست جنگ راه بیاندازند. این را من هم قبول میکنم اما اینکه بگوئیم ضمنی با هم قرار داشتند قبول ندارم مشورت دلیل نمیشود که آنها حضرت را قبول داشتند و از او مشورت میگرفتند.
No comments:
Post a Comment