Friday 30 November 2007

جناب اژه ای جان مولا دست نگهدار

جناب اژه ای جان مولا دست نگهدار
خبرگزاریها: حجت الاسلام کروبی گفت باید دست از سر درویشها برداشت

"محسنی" را گفت "کروبی" به طنز
در میان جمع "قوم و خویشها" ؛
کای دلاور مرد صاحب زلف و ریش
دست بردار از سر درویشها
بین مردم "اصل وحدت" بهتر است
یا تخاصم – همچو گرگ و میشها؟ ؛
"محسنی" با ریشخندی تلخ گفت
پیرمردا ! بس کن از این نیشها
صوفیان اصحاب کيش ديگرند
فتنه میخیزد ز صاحب کیشها
فتنه های انقلاب مخملی
کرده خاطرها پر از تشویشها
کز تبرزینهای "اصحاب سبیل"؛
چپ شود ارکان "صاحب ریشها" ؛

ماجراي حمله بروجرد به نقل از امام جماعت مسجد +اصلاحيه

حجت الاسلام بيرالوند در گفتگو با رجانيوز مطرح کرد
عين مطالبی که در سایت رجانیوز نقل شده

حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحیم بیرالوند امام جماعت مسجد النبی (ص) شهرستان بروجرد در گفتگو با رجانیوز، قرآن و سنت را دو شاخصه مهم مسلمانان برای دین شناسی دانست و اظهار داشت
اگر قرآن و سنت برای مسلمانان ملاک است، پس چرا صوفیان که مدعی اسلام گرایی هستند، بوسیدن زن نامحرم و یا عبادت در خانقاه را مشروع می دانند، با وجود آنکه 28 آیه در مورد مسجد و نمازگزاردن در آن وجود دارد ولی خانقاه در اواخر قرن دوم هجری توسط یک مسیحی احداث شد و از پشتوانه دینی برخوردار نیست
وی در خصوص چگونگی فعالیت صوفیه در بروجرد خاطرنشان کرد
اهل تصوف با بدعت گذاری در اسلام در زمان آیت الله بروجردی نیز پیروانی داشتند که آقای بروجردی به مخالفت سرسختانه با آنها پرداخت و در بسیاری از موارد نیز موفق شد ضربات سختی بر آنها وارد کند اما این گروه طی سالهای اخیر با تغذیه مستقیم و غیرمستقیم بیگانگان، دور جدیدی از فعالیت های خود را آغاز کرده اند.
وی در ادامه افزود:
مردم از شورای تأمین خواستند تا خانقاه صوفیان را تخریب کنند و اعضای شورای تأمین تصمیم به تخریب خانقاه گرفتند

اصلاحيه رجانیوز ؛
شوراي تأمين استان لرستان، وجود مصوبه اي مبني بر تخريب خانقاه دراويش را تأييد نكرد و خاطرنشان ساخت اين مصوبه درباره تخليه بوده است.

کجکول
چندپرسش از دادگاه ویژه روحانیت
.
دراینجا حجت الاسلام بیرالوند امام جمعه مسجدالنبی اعتراف میکند که اعضای شورای تامین استان تصمیم به تخریب خانقاه گنابادیها در بروجرد گرفتند و آنجارا خراب کردند.
بعد در اصلاحیه رجانیوز آمده که شورای تامین استان لرستان مصوبه ای که صادر کرد فقط مربوط به تخلیه خانقاه بود و نه مربوط به تخریب آنجا
اما دیدیم که خانقاه هم تخلیه شد و هم تخریب.
به دستور چه کسی؟
حالا دادگاه ويژه روحانيت حوزه اهواز اقدام به بازداشت حجت الاسلام بیرالوند و دو آخوند ديگر به اسم کشوری و بلبل زاده کرده و بنا به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی اين سه نفر باقرار بازداشت روانه زندان شده اند. آیا خانقاه به دستور اینها تخریب شده یا مقامات بالاتر.
آیا این سه نفر به اتهام نشراکاذیب و افترا زنی علیه دراویش زندانی شده اند یا به اتهام تضعیف نظام و تشویش اذهان عمومی و شکستن وحدت جامعه اسلامی و زیرپا گذاشتن دستور رهبری راجع به وحدت ملی و انسجام اسلامی ... یا به دلیل دیگر؟
چرا این حجت الاسلام بیرالوند میگوید که دراویش مستقیم و غیرمستقیم از بیگانگان تغذیه میشوند. آیا سندی دارد یاندارد؟ اگر ندارد چرا افترا میزند و اگر دارد سندش کدام است و ازکجا بدست آورده؟ او مامور اطلاعات است یا امام جمعه مسجد؟ آیا همه امام جمعه های مساجد ماموران وزارت اطلاعاتند یا حقیقتاً طالبان علوم دینی هستند که دوره های بسیار زیادی را در مدارس حوزه های علمیه به تحصیل علوم دينی و اخلاقی گذرانده اند؟
ارتباط "آقای بروجردی" داماد حاج آقا میرگراشی شیخ دبی با حجت الاسلام کشوری چيست و چرا سه چهارماه قبل از ماجراهای بروجرد پای آقای مشتاقعلی به میان کشیده شده بود و چرا آخوند کشوری از طریق داماد آقای میرمطلب گراشی مشتاقعلی از ایشان برای مناظره با آخوندهای بروجردی دعوت کرده بود؟
چرا آقای میرمطلب گراشی مشتاقعلی شیخ دبی برای خودداری از آمدن به ایران و رفتن به بروجرد برای مناظره با آخوندهای بروجردی راهی آمریکا و کانادا و اسپانیا شد و دوسه ماه در آن نواحی بسربرد؟
چرا آقای میرمطلب گراشی در مجلس شب جمعه کالیفرنیا نامه ای به امضای هفتادنفر آخوند بروجردی بیرون آورد و گفت این نامه را برای ایشان فرستاده اندو ازایشان دعوت به مناظره کرده اند.
آیا حجت الاسلام بیرالوند که اکنون توسط دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شده حاضر به اعتراف در مورد همه این مطالب و موارد هست یا نیست؟
اگر نیست فایده بازداشت ایشان چیست؟

دجال خرافه ها



حجت الاسلام ناطق نوری گفت باید جلوی خرافه را گرفت
خبرگزاریها گفتند یک شیئ عجیب به زمین افتاد


یک شیئ عجیب آسمانی
افتاد شبی میان مردم
گفتند عجیب اژدهائی است
قتال چو مار سرخ و کژدم
آغشته به دوده های مسموم
قيرينه سرو تن و دم و سم
غلطید و خزيد و رفت در چاه
وزچاه شرر جهید و قلزم
هرروز به گرد چاه اوهام
رفتند جماعتی زمردم
گفتند محققان عالم
با تکیه به رازهای انجم
کآن دیو غریب مردم آزار
دجال خرافه هاست از قم

Thursday 29 November 2007


به گزارش خبرگزاری انتخاب به تاریخ هشتم آذرماه ۱۳۸۶ محمود احمدي‌نژاد چهارشنبه شب در ديدار جمعي از ائمه جماعات مساجد استان تهران تاييد کرد: امروز مأموريتي جز دعوت به امام عصر(عج) به عنوان موعود و منجي انسان‌ها نداريم.
رئيس‌جمهوری با اشاره به اينکه بهترين روش ترويج دين، تبليغ چهره به چهره است، گفت
محور و کانون سازماندهي براي اداره جامعه در اسلام مسجد است، مساجد بايد کانون تحولات محله‌ها باشد و ائمه جماعات بايد به امور مردم رسيدگي کنند.
کجکول
آيا به دليل اهميت مساجد برای اداره جامعه در اسلام، حسينيه ها باِید تخريب بشوند؟آيا راننده های بولدوزرها از همين فرمايشات رهنمود های غلط ميگيرند يا آن که آياحقيقتاً رهنمود دولت برای تعظيم مساجد تخريب حسينيه هاست؟

تقاضای دردمندانه از مقام رياست جمهوری

آقای رئيس جمهور

تو را به سیاه و سفید دنیای دو رنگ قسم که دستور بدهی دست از سر درویشها تو ایران بردارند

Wednesday 28 November 2007

مرا به خير تو امید نيست شر مرسان- خطاب به دوستان نادان


اينترنت آبادی های عزيزم
سلام عليکم
آنچه کجکول ماهها پيش گفته همين است که الان اتفاق افتاده
کجکول از ماهها قبل هشدار ميداد که حملات گازانبری از داخل و خارج سلسله عليه جناب آقای مردانی برقرار است.
کجکول ميگفت چرا دشمن با اين ده پانزده تا شيخ سلسله کاری ندارد و چرا فقط به آقای مردانی گيرداده و جاسوس به منزل و حسينيه ايشان ميفرستد و دوربين مخفی کار ميگذارد و عکس تقلبی درست ميکند و پرونده سازی و شايعه پراکنی ميکند و طومار عليه ايشان جمع ميکند و اعلاميه عليه ايشان پخش ميکند. مگر آقای ميرگراشی و جذبی وواعظی و شریعت و غيره و غيره شيخ و ماذون نيستند چرا همه را ول کرده و به جناب آقای مردانی چسبیده اند
اینها به حسینیه قم حمله کردند و آنجارا خراب کردند اما آقای شریعت را خراب نکردند و به خود ایشان بی احترامی نکردند. اما حالا دارند پرسشنامه پر میکنند که نشان دهند که فقط خواسته شان خرابی حسینیه کرج نیستند. خواهان تبعید آقای مردانی هم از کرج هستند ... چرا
این همه فشار گازانبری از داخل سلسله و خارج سلسله توسط دوستان نادان و دشمنان دانا روی جناب آقای مردانی چرا وارد ميشد؟
اينترنت آبادی های عزيزم
کجکول همیشه هوار میزد که هرکسی با آقای مردانی سینه صاف ندارد آن طرف خط است. آقای مردانی خط قرمزی برای سلسله گنابادی به شمار میرود.
عزیزان آقای مردانی آخرين سنگر سلسله است. فتح کرج یعنی سقوط تهران. یعنی خوانده شدن فاتحه سلسله گنابادی در ایران. همین حالا که جناب آقای مردانی کاملاً با کرج خداحافظی نکرده اند نغمه شوم اخراج حضرت آقای مجذوبعليشاه به خارج از کشور توسط بلندگوهای شومی مانند خرقه پشمينه و همپالکی هایش بلند شده است.
خدا را بسر شاهد است دست از این همه دیر فهمی برداریم و سنگرهای خراب نشده سلسله را تحکیم کنیم و پشمک پزها را بفرستيم پشمکشان را بپزند
اينترنت آبادی های عزيزم
امروز آنچه کجکول بصورت هشدار ميگفت به صورت واقعيت اتفاق افتاده
کجکول ميگفت از اسکيموهای داخلی همانقدر باید ترسید که از دشمنان خارجی مثل سالوس و خرفه ودیگر سایتهای زنجیره ای ضد درویشی
امروز آنچه کجکول میگفت اتفاق افتاده
آن روز که کجکول هشدار میداد بحرانسازهای داخل سلسله گنابادی دارند سلسله گنابادی را داخل خودش به
طرف گرداب و مرداب مِبرند، همين بحرانسازها میگفتند لازم نيست کجکول زيادی غصه بخورد، حضرت آقا خودشان هروقت لازم بود با يک امداد غيبی همه چيز را عوض خواهند کرد همه چیز دست ولی وقت است....
حالا در بروجرد حسينيه درويشها خراب شد و در قم حسينيه ای که حالا الان تقريبا دوسال از خراب شدنش ميگذرد درست نشده. دشمن دارد برای کرج نقشه ميکشد و طومار جمع میکند، فعلا هم جناب آقای مردانی کرج را ترک کرده اند
جناب آقای دکتر تابنده هم در سخنرانی ها و مصاحبه های خودشان میگویند خدا اگر بخواهد کاری بکند به دست مردم میکند. درآسمان باز نمیشود تا راه حلی بیفند پائين. هوشمندی و زیرکی و پیش بینی اتفاقات لازم است.
اما این حرفها را که کجکول میگفت عده ای مانع شنیدنش میشدند.
یک عده هستند که با دیرفهميهايشان زحمت زیادی برای قطب سلسله درست میکنند. هر وقت که اوضاع بحرانی است اين آقايان به تعطیلات میروند، هروقت که اوضاع آرام شد برميگردند تا در درون سلسله بحران سازی کنند. کاشکی يک جو انصاف داشتند و حالا که هجوم بی امان دشمن را می بينند بعوض درست کردن دردسر اضافی، بروند دنبال پشمک پزی.
قربان يک جو فهم درست و انصاف درويشی
مخلص همه شما عزيزان خودم
عزت زياد

Tuesday 27 November 2007

حقايقی که کجکول برای اولين بار آشکار کرد



کودتا علیه جناب آقای مردانی
21 September 2007

اینجا یک اتفاقی افتاده که قابل مخفی کردن و ماستمالی کردن نیست.سالهای سال است که یک گازانبر دولبه از داخل و خارج برعلیه آقای مردانی کار میکرد
گرفتاری در اینجاست که در خارج سلسله همه هوارها برسر آقای مردانی دارد کشیده میشود تا حق صحبت کردن از ایشان گرفته شود.
توی سلسله هم که نگاه میکنیم میبینیم اسکیموها همه کارها را گذاشتند که مبادا کسی توی مجلس هفتگی نوار آقای مردانی را گوش بدهد. آیا این از غیب هدایت میشود یا از جای دیگر. آیا این تصادفی است یا برنامه ریزی دارد. اگر سلسله گنابادی از این اتفاقها ضرر میخورد پس منفعتش به چه کسی میرسد
فقط شما به وبلاگها و وبسایتهایی که علیه جناب آقای مردانی درست شده و الان بشدت مشغول بکار است نگاه کنید. وبلاگهای سالوس درویشان و سوفی و خرقه را ببینی
مثل اینکه این اشخاص هیچ کاری ندارند جز این که چوب لای چرخ کار آقای مردانی بگذارند.
آنهایی که با اصل درویشی مخالفند و بر ضد سلسله نقشه میکشند از این قضیه خوشحالند چون خودشان هم سالهاست خیلی سعی کردند جلوی فعالیتهای آقای مردانی را بگیرند. آقای مردانی را برای دوسال ممنوع از اقامت در کرج کرده بودند و ایشان آواره دور شهرهای ایران میچرخید. حالا هم تا توی خانه شان دست از سرشان برنمیدارند و با دوربین مخفی از ایشان عکس میگیرند که پرونده سازی کنند و هر روز یک بازی جدید راه بیندازند

و حالا بخوانيد و ببينيد که آنچه چند ماه قبل کجکول ميگفت که اتفاق خواهد افتاد، اتفاق افتاد
.
وبلاگ سالوس درویشان
مرادنی از ترس جانش فقرا را تنها گذاشت و فرار کرد
طبق اخبار دریافتی از منابع آگاه و تایید بنگاههای خبرپراکنی صوفیه مردانی شیخ دراویش کرج فرار کرد. فرار مردانی در پی اقدامات پیگیرانه امت حزب الله و مسئولین شهر کرج صورت گرفته است.
گفتنی است نتایج نظر سنجی وبلاگ در رابطه با نحوه برخورد با خانقاه دراویش کرج که اکثر شرکت کنندگان به تخریب کامل خانقاه کرج و تبعید مردانی رای داده اند
عنوان نظرسنجی: خانقاه دراویش کرج تاريخ شروع نظرسنجی: 1386/8/26
نتایج نظر سنجی وبلاگ تا تاریخ ۵/۹/۱۳۶۸
« نحوه ی برخورد با خانقاه دراویش در کرج »
نظر شما در رابطه با نحوه ی برخوردبا خانقاه دراویش در کرج چیست ؟
گزینه ها
1- تخریب کامل خانقاه
2- تعطیلی دائم خانقاه
3- تعطیلی موقت خانقاه
4- تخریب کامل و تبعید مردانی

Monday 26 November 2007

نامه کروبی اثر کرد؛


بازداشت 3 روحانی بروجردی
رجانیوز، دادگاه ویژه روحانیت
به گزارش رجانیوز، دادگاه ویژه روحانیت ، 3 تن از روحانیون بروجردی را که در برخورد با غائله فرقه دراویش بروجرد، نقش داشتند، احضار و بازداشت کرد
از سوی دیگر شب گذشته شبنامه توهین آمیزی علیه حجت الاسلام حسن ترابی امام جمعه بروجرد در سطح شهر

پخش شد. امام جمعه این شهر در نمازجمعه این هفته، به شدت از فرقه دراویش انتقاد کرده بود
.
غائله آبانماه بروجرد با کارگاه تصوف شناسی مسجدالنبی (ص) بروجرد آغاز گردید. پس از این اتفاق، مردم این خانقاه را تخریب کردند.
متعاقبا، حجت الاسلام مهدی کروبی در نامه ای به وزیر کشور، برخوردکنندگان با دراویش را متأثر از کمونیستها دانست

حجت الاسلام عبدالرحیم بیرالوند امام جماعت مسجدالنبی (ص) بروجرد، به همراه حجت الاسلام کشوری و بلبل زاده که شنبه شب از سوی دادگاه ویژه روحانیت منطقه احضار شده بودند، پس از بازجویی بازداشت شدند.

Sunday 25 November 2007

از کرج خبر مِرسد


کرج - خبرگزاریهای دولتی: وزیر آموزش و پرورش محمود فرشیدی در گفتگو با خبرنگارخبرگزاریهای دولتی در کرج اظهار داشت
رویکرد جدید معاونت پرورشی مبنی بر احیا هویت ایرانی است وقرار است بازيهای بومی در ايران تجديد حيات شود.

به گفته فرشيدی معروفترين اين بازيها که از ميان چهارهزار بازی بومی وملی شناسائی شده و قرار است در مقاطع راهنمائی و دبيرستان آموزش داده شود "اتل متل توتوله"، "يه قل دو قل"، "دوز بازی"، " علی ميگه زو" است. وی بااشاره به اهميت "الک دو لک" اظهار داشت قرار است تا برگزاری نشستهائی بزرگ از گارشناسان بين المللی دعوت کنيم که تا عمر و عمق اين "بازی کهن آريائی" را که بعدها رنگ خاص "اسلامی" گرفته روشن نمايند. وی گفت از پژوهش در قصه های عاميانه معلوم ميشود که بازی "ا لک دو لک" از دوران غارنشينی وجود داشته و بعد که جمله " علی ميگه زو" به ان اضافه شده کاملاً جنبه اسلامی يافته است

وی همچنين گفت

در رویکرد جدید پرورشی، کلاسها در قالب بازی با هدف تربیتی ایجاد می شود و علاوه بر احیا ورزشها و بازیهای بومی افزایش ساعات تربیت بدنی مدارس در مقاطع راهنمایی تصویب شده است و این مورد برای دیگر مقاطع نیز در حال بررسی است.مدیران مدارس باید این امکان را برای دانش آموزان در پایان ساعات آموزشی فراهم کنند تا این افراد بتوانند در کنار آموزش، تربیت را هم به صورت عملی در فضای مدرسه تجربه کنند.یکی از گامهای بلند در آموزش و پرورش احیاء معاونت پرورشی بود که انجام شد و انتخاب فعالیتهای پرورشی نیز همچون فعالیتهای دیگر بر حسب علاقه دانش آموزان انجام می گیرد. فعالیتهای پرورشی محدود به زمان و مکان نیست و هدف از اجرای این برنامه ها شکوفایی استعدادهای دانش آموزان است و آشکار است که بدون فعالیت پرورشی نمی شود تحول بنیادی مورد نظر رهبر معظم انقلاب را تحقق بخشید. در برنامه ریزی جدید، معاونین پرورشی دانش آموز محور عمل می کنند به نحوی که مربی از دور دانش آموز را هدایت می کنند.با حذف معاونت پرورشی در گذشته امکانات و اردوگاه های این معاونت بین بخشهای دیگر تقسیم و واگذاری شد که در صدد هستیم این امکانات را به بخش معاونت پرورشی وزارتخانه باز گردانیم.فعالیتهای تربیتی و پرورشی دیربازده است و مسئولان و دانش آموزان نباید انتظار داشته باشند که از روزی که قانون پرورشی تصویب شد یکباره چهره مدارس با حضور معاون پرورشی دگرگون شود ، بلکه ایجاد زیرساختها نیازمند زمان است.

ما هم مثل امام خمینی جام زهر مینوشیم


داودی معاون اول رياست جمهوري گفت
در جريان حق همواره افراد مثبت غربال مي شوند و در انقلاب اسلامي ايران هم در اين 29 سال ديده ايم كه غربال اسلامي كار مي كند. افراد ريز و سبكي كه به ظاهر سنگين و درشت بودند الك شده اند و سنگين ها و درشت هايي كه ريز و سبك به نظر مي رسيدند در صحنه مانده اند و به جريان حق تداوم بخشيده اند.
پاسخگويي ما به دشمنان نظام تنها اين نيست كه مشتمان را گره كرده و فرياد بر سر ضد ولايت فقيه سر دهيم، اگر لازم شد همانطور که امام خميني( ره) در سال 1367 جام زهر نوشيدند ما هم بايد بنوشيم
.

حمله به سنیهای بجنوردی ودرویشهای بروجردی

نوروز: سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب سلامی ایران، گفت: در سالی که عنوان «انسجام ملی و اتحاد اسلامی» نام گرفته و کشور با تهدیدها و خطرات بی‌سابقه‌ای روبروست، باید تلاش برای ایجاد رضایتمندی و رفع کدورت‌ها و بدبینی‌ها میان اقشار مختلف اجتماعی و دولت بیش از هرزمان دیگری احساس شود.
به گزارش كمیته رسانه‌های سازمان مجاهدین انقلاب سلامی ایران، محسن آرمین در تشریح مباحث مطرح شده در جلسه اخیر شورای سیاسی، ضمن اشاره به وقایع اخیر در شهر بروجرد كه منجر به حمله به حسینیه دراویش این شهر شد،‌ گفت: متاسفانه حادثه شهر بروجرد اولین و تنها حادثه از این نوع نیست. صورتی مشابه با این ماجرا را سال گذشته در حمله به حسینیه متعلق به دراویش در شهرستان قم شاهد بودیم. تکرار آن در شهر بروجرد با روشی کاملاً مشابه یعنی حمله گروهی به حسینیه مخصوص دراویش تحت عنوان حرکتی مردمی، حکایت از حرکتی سازمان یافته و طراحی شده دارد.
وی افزود: یک هفته پیش از آن نیز در شهرستان بجنورد شاهد حمله و اشغال مدرسه علمیه و مسجد برادران اهل سنت در این شهر از سوی افرادی مجهول تحت عنوان حرکتی مردمی بودیم. اندکی پیش‌تر خبرگزاری‌ها خبر دستگیری تعدادی از اعضای مکتب قرآن و طرفداران مرحوم مفتی‌زاده در شهرهای کردستان را منتشر کردند. تکرار و استمرار این حرکت‌های همسو مانع از آن می‌شود که آنها را اتفاقاتی پراکنده و فاقد ارتباط بدانیم.
آرمین با تصریح این مطلب كه حوادث مذکور حکایت از تسری اعمال سیاست اعلام نشده «یکسان‌سازی»، از حوزه قدرت و عرصه سیاست، اجتماع، عرصه فرهنگ و هنر به عرصه مذاهب و اعتقادات مذهبی دارد، ادامه داد: جالب اینکه این اقدامات در سالی که عنوان انسجام ملی و اتحاد اسلامی نام گرفته انجام شده و در شرایطی تشدید شده و اوج می‌گیرد که کشور با تهدیدها و خطرات بی‌سابقه‌ای روبروست و در نتیجه ضرورت تلاش برای ایجاد رضایت‌مندی و رفع کدورت‌ها و بدبینی‌ها میان اقشار مختلف اجتماعی و دولت بیش از هرزمان دیگری احساس می‌شود.
وی تاكید كرد: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حمله به حسینیه مرکز دراویش در شهرستان بروجرد و تحت فشار قرار گرفتن پیروان فرقه دراویش و نیز حمله به مدرسه علمیه وابسته به برادران اهل سنت را شدیداً محکوم می‌کند و این اقدامات مشکوک و خطرناک را در جهت نقض آزادی‌های مذهبی، مذاهب و فرقی ارزیابی می‌کند که در طول سال‌های دراز در کنار دیگر برادران مسلمان خود زندگی و همزیستی مسالمت آمیز و توام با محبت و احترام داشته اند.
آرمین اعلام كرد كه سازمان مجاهدین انقلاب ضمن درخواست شناسایی و محاکمه هرچه سریعتر عوامل پشت پرده این حرکت‌های مشکوک و خطرناک، خواستار پایان دادن هرچه سریعتر به سیاست‌های یکسان سازی در حوزه‌های مختلف به ویژه حوزه‌های مذهبی و اعتقادی است.
مرگ مشكوك دكتر زهراسخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب سلامی ایران از دیگر مباحث مورد بررسی قرار گرفته در این جلسه را، مرگ مشکوک دکتر زهرا. ب در بازداشتگاه بسیج یا ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان همدان عنوان كرد و افزود: متأسفانه تردیدها، ابهام‌ها و سئوال‌های مطرح در باره این حادثه تلخ و زشت همچنان برجاست و هنوز هیچ توضیح قانع کننده‌ای از سوی مسئولان مربوط، به جامعه داده نشده است. اطلاعات موجود در باره شخصیت و اعتقادات و موقعیت اجتماعی مرحومه دکتر زهرا. ب و خانواده او، بیانگر بی‌پایگی تمامی اتهامات زشت نظیر؛ رابطه نامشروع و ...است که در روزهای اولیه پس از این ماجرا از سوی برخی مسئولان همدان در باره وی مطرح شد.
آرمین خاطر نشان كرد: براساس قرائن و شواهد موجود اگر تمامی ابهامات مربوط به این حادثه را حمل بر صحت کنیم، در خوشبینانه‌ترین قضاوت ممکن، تنها می‌توان گفت که این حادثه نتیجه بی‌تفاوتی و نقض آشکار و بدون ترس از هرگونه نظارت و بازخواست نسبت به حقوق شهروندی در برخی بازداشتگاه‌ها است که با کمال تأسف به تدریج به امری معمول و شایع تبدیل می‌شود.
وی قتل یا مرگ چند تن در بازداشت و حبس طی یکی دو سال گذشته را، تأییدی بر این واقعیت تلخ دانست.
آرمین تصریح كرد: اگر در پیگیری پرونده قتل کسانی همچون مرحومان زهرا کاظمی و اكبر محمدی کوتاهی نمی‌شد و اگر هشدارها و انذارهای منتقدان اعمال خشونت‌ها و رفتارهای غیر قانونی که در اجرای طرح تأمین امنیت اجتماعی رخ داد، جدی گرفته می‌شد، امروز شاهد این فاجعه نبودیم. ما در همان زمان هشدار دادیم که بی تفاوتی نسبت به نقض حقوق شهروندی برخی افراد به بهانه‌هایی نظیر این که جزو اوباش هستند و یا ملتزم به موازین دینی نیستند عواقب خطرناکی دارد و در صورت عدم برخورد با رفتارهای خودسرانه و غیرقانونی، این گونه رفتارهای ناپسند به یک عرف تبدیل شده و نتایج زیانباری به بار خواهد آورد.
وی ادامه داد: دکتر زهرا. ب نه اوباش بود و نه بدحجاب و نه از خانواده‌ای غیر ملتزم و نه روزنامه‌نگار و نه عامل بیگانه و جاسوس و نه دارای تابعیت دوگانه، بلکه دختری بود دارای اعتقادات دینی و از خانواده‌ای مذهبی با استعدادی بالا و چنان متعهد و دلسوز نسبت به جامعه و کشور خود که کمک به روستاییان و مردم مناطق محروم را به محیط راحت خانواده ترجیح می‌دهد. دستگیری غیر قانونی و عدم رعایت حقوق ابتدائی قانونی او و بازداشت وی در یک بازداشتگاه غیر رسمی و به مدتی بیش از زمانی که قانون مجاز دانسته است، همگی حکایت از آن دارد که عاملان دستگیری و بازداشت وی کمترین اعتنایی به حقوق شهروندی نداشته و مطمئن از فقدان هرگونه نظارت یا حساسیت مسئولان بالا دست، خود را در برابر مردم فعال مایشاء می‌دانند.
آرمین، تأسف‌بارتر از اصل این حادثه را این دانست که، مانند موارد مشابه گذشته، یک مأمور جزء و فرد مباشر در این حادثه تلخ، به عنوان عامل اصلی و مجرم معرفی شود و مسئولان و تصمیم‌گیرانی که در برابر حوادث مشابه گذشته دست روی دست گذشته و کمترین حساسیتی را از خود نشان ندادند و هشدارها و انذارهای منتقدان را با اهانت، توهین و برچسب و ناسزا پاسخ دادند، همچنان از هرگونه مسئولیت و پاسخگویی و اتهامی مبرا باشند.
وی در پایان خبر از مکاتبه سازمان مجاهدین انقلاب با حزب اعتدال و توسعه ترکیه در این خصوص در آینده داد

Saturday 24 November 2007

نورعلی تابنده: به عمر خود جسارت به حسینیه ندیده‌ام

عکسی از اعضای نهضت آزادی گرد مرحوم مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت ایران.
آقای دکترنورعلی تابنده در قسمت راست پائين نشسته اند

مصاحبه ای با دکترنورعلی تابنده از راديو زمانه در تهران- چهارم آذر هشتادوشش
در پی تخریب حسینیه دراویش گنابادی بروجرد در آبان ماه امسال، رادیو زمانه در گفتگویی با نورعلی تابنده، قطب این طریقت، نظر وی را درباره این حادثه جویا شد.
نورعلی تابنده که دراویش نعمت‌اللهی وی را مجذوب علی شاه می‌خوانند درباره این حادثه گفت: "در مدت بیش از هشتاد سال که از عمرم می‌گذرد، جز جریان قم و بروجرد چنین جسارتی به حسینیه ندیده‌ام."
در بهمن ماه سال 1384 حسینیه شریعت در قم نیز که متعلق به دراویش نعمت‌اللهی بود پس از محاصره و درگیری‌های خونین تخریب شد.
نورعلی تابنده با اشاره به این که حسینیه شریعت قم یک عمارت وقفی بوده، یکی از انگیزه‌های تخریب حسینیه شریعت را حس "حسادت" ذکر می‌کند و می‌گوید پیش از ویرانی این عمارت توصیه کرده بود این حسینیه "مجلل" ساخته نشود که حسادت‌ دیگران را موجب نشود.
قطب دراویش گنابادی که نخستین بار است با یک رسانه گفتگو می‌‌کند در تشریح انگیزه‌های تخریب حسینیه‌های دراویش قم و بروجرد به رادیو زمانه گفت: "معمولا در وقایع اجتماعی یک انگیزه وجود ندارد؛ چندین مجموعه از انگیزه‌ها وجود دارد... یکی از این انگیزه‌ها ناشی از این است که تصور می‌شود در این حسینیه‌ها علیه شریعت و علیه آقایان علما تبلیغ می‌شود."
وی در ادامه با رد این ادعا گفت: "ما طبق آیات قرآن باید در اعمال، از فقیهی که (جامع الشرایط) باشد پیروی کنیم."
نورعلی تابنده با بیان این که تقلید از فقیه تنها به حوزه "عمل" محدود است و نه حوزه "اعتقاد"، با ذکر یک مثال گفت: "چگونگی بیان الله اکبر را باید تقلید کنیم اما معنای آن را باید خود بفهمیم."
نورعلی تابنده سپس با یادآوری مناقشه‌های تاریخی اهل شریعت و اهل طریقت درباره رویکرد دراویش نسبت به سیاست گفت: "درویشی و تصوف غیر از سیاست است و دخالتی در سیاست ندارد. اما صوفی یک انسان است و در انجام کارهایش مخیر است. صوفی‌ها چپی هستند و راستی هم هستند. اما آنها در شبِ درویشی کنار هم می‌نشینند و دست هم را می‌بوسند و بیرون، مبارزه سیاسی می‌کنند."
تابنده با بیان این که " اخیرا چون جمعیت (دراویش) زیاد شده، همه چیز نیز سیاسی شده است" اظهار داشت عده‌ای دخالت درویش در سیاست را با دخالت سلک درویشی در این حوزه اشتباه گرفته‌ و این دو را با یگدیگر خلط کرده‌اند و سعی دارند جلوی آن را بگیرند.
نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی دارای مدرک دکترای حقوق از فرانسه است و در وزارتخانه‌‌های خارجه و دادگستری در پیش از انقلاب سابقه فعالیت دارد. وی پس از همکاری با دولت بازرگان، در سال 1359 از سیاست کناره‌ گرفت. تابنده پس از مرگ محبوب علی شاه، در سال 1375 قطب دراویش نعمت‌اللهی گنابادی شد.
..........................

دشمنی عنان گسيخته "آقايان" با "نهضت آزادی" و با آزادی



حسين شريعتمداري


اين آقاولي نصر، مشاور جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا در امور مربوط به اسلام و مسلمانان و مخصوصاً شيعيان است. او فرزند سيدحسين نصر مشاور فرح پهلوي است كه با حمايت پدرش به كاخ سفيد راه يافته است. ولي نصر عضو شوراي روابط خارجي آمريكا نيز هست و در مدرسه عالي نيروي دريايي آمريكا هم به تدريس مشغول است. اين آقا به طور منظم در برخي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات مقاله مي نويسد و مصاحبه مي كند. اين روزنامه ها خود را مدافع آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و كروبي مي دانند و بر اين نكته اصرار مي ورزند كه در عرصه سياسي كشور، راه اين سه بزرگوار را دنبال مي كنند و...اين آقا، دبيركل يك گروه سياسي است. اين گروه را حضرت امام(ره) غيرقانوني اعلام كرده و درباره آن فرموده است «پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكاست و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است... به حسب اين پرونده قطور و نيز ملاقات هاي مكرر اعضاي نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها... و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري يا قضائي را ندارند و...»چند سال پيش، اواخر دهه 70، دبيركل اين گروه غيرقانوني در حالي كه احساس مي كرد، مدعيان اصلاحات، كار نظام را تمام كرده! و به آخرين مرحله از مأموريت خود نزديك شده اند، با صراحت اعلام كرد «دوران هاشمي رفسنجاني و مهدي كروبي تمام شده است»! آقاي دكتر يزدي دبيركل نهضت آزادي در آن هنگام هنوز مصلحت نمي ديد كه آنچه درباره آقاي خاتمي در نهانخانه خويش دارد برملا كند.امروزه همين آقاي دكتر يزدي و دار و دسته اش، رفيق گرمابه و گلستان گروه هاي مدعي اصلاحات هستند و در حمايت از آقايان هاشمي و خاتمي و كروبي چنان زبان در كام چرخانده و قلم بر كاغذ مي رانند كه انگار اين سه بزرگوار در ميان تمامي مردم ايران، مدافعي سينه چاك تر از آقاي دكتر يزدي و گروهش ندارند!اين آقا، از گردانندگان روزنامه هاي دوم خردادي است. مدعي اصلاحات و سينه چاك مدرنيته. آقاي «ع-ع». او در مصاحبه با يك مجله آلماني در پاسخ به اين سؤال كه اصلي ترين مانع اصلاحات در ايران چيست؟ گفته بود «مشكل اصلي ما اين است كه در ايران هنوز خدا نمرده است»! اين روزها آقاي «ع-ع» از مدعيان سينه چاك حمايت از آقايان هاشمي رفسنجاني، كروبي و خاتمي است.اين آقا، سردبير مجله ضد انقلابي كنكاش- چاپ خارج كشور- است. «مهرزاد بروجردي». او به دليل خوش خدمتي هاي فراوانش به گروه هاي ضد انقلاب و حفظ ارتباط با برخي از گروه هاي داخل كشور، از بنياد اشرف پهلوي جايزه بهترين پايان نامه ها را دريافت كرد. مهرزاد بروجردي روابط نزديك و شناخته شده اي با محافل صهيونيستي در آمريكا دارد. برخي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات كه ادعاي حمايت آنها از آقايان هاشمي و خاتمي و كروبي گوش فلك را كر مي كند مقاله هاي او را با آب و تاب پوشش مي دهند.اين آقا، كه برانگيخته برخي محافل سايه نشين است در وبلاگ شخصي خود از حمله آمريكا به عراق و افغانستان دفاع مي كند و مخالفان آمريكا را افرادي «مريض»، ديوانه و «روان پريش» معرفي مي كند. او به اتفاق چند تن ديگر از همفكرانش مسئوليت تهيه صفحه سياسي يكي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات را برعهده دارد.اين آقا، كه او نيز پياده نظام يك محفل سايه نشين مرتبط با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه است در يادداشتي از ضرورت تلاش براي براندازي جمهوري اسلامي سخن مي گويد و تصريح مي كند كه همه گروه هاي اپوزيسيون نظام بايستي براي براندازي جمهوري اسلامي ايران به كمك ها و حمايت هاي آمريكا تكيه كنند! و مي نويسد اگر گروه هاي اپوزيسيون براي براندازي نظام به نقش و موقعيت دولت آمريكا توجه نكنند، حركت آنها چيزي شبيه «آب در هاون كوبيدن» است. خب! اين آقا، كجاست؟ زياد به خودتان زحمت ندهيد. مسئوليت ايشان، تهيه و تدوين مقالات سياسي براي يكي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات است، روزنامه اي كه هر از چندگاه، با چاپ عكس هاي بزرگ از آقايان خاتمي، رفسنجاني و كروبي به دفاع از آنان مي پردازد و معتقد است - بخوانيد ادعا مي كند- كه طرفدار سينه چاك اين آقايان بزرگوار است!اين آقا، رامين جهانبگلو، با صراحت به همكاري خود با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل اعتراف كرده است و اگر اعتراف هم نمي كرد، اسناد غيرقابل انكاري از اين رابطه حكايت مي كرد. اسنادي كه كيهان 7 سال قبل آنها را منتشر كرده بود و به زودي رد پاي او را در جبهه اصلاحات با تكيه بر اسناد آشكار فاش خواهد كرد تا بر همگان آشكار شود آنهمه پلشتي كه در اين جبهه عليه اسلام و نظام و مردم وجود داشت از كجا سرچشمه مي گرفت. او بعد از بازداشت و پس از آزادي نيز براي برخي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات مقاله مي نويسد، مصاحبه مي كند و... يعني همان روزنامه ها كه ادعاي- دروغين- دفاع از هاشمي و خاتمي و كروبي از قلمشان نمي افتد و...اين آقا، «ع-س» از سردمداران گروه هاي به اصطلاح «ملي- مذهبي» است، گروه هايي كه بارها به هنگام دفاع از ميهن، نشان داده اند، «ملي» نيستند و در بحبوحه دفاع از دين، راه خود را به آن سوي دين كج كرده اند.او كه چند سال قبل با صراحت مي گفت و مي نوشت «حتي معصومين عليهم السلام خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولي در معرض انحراف هستند»! امروزه خود را در شمار مدافعان دلسوخته! آقايان كروبي، هاشمي و خاتمي مي داند.اين آقا، معتقد است «هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت هستند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند»! آن آقا اعلام مي كند «مظاهر ديني چون حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است»...اين آقا، آن آقا، اين خانم و... كه فهرست كردن سوابق آنها نيز به درازا مي كشد، امروزه از اعضاي اصلي برخي از گروه هاي جبهه اصلاحات هستند و در روزنامه هاي مدعي اصلاحات و محافل و همايش ها و ميتينگ هاي حزبي، از آقايان هاشمي رفسنجاني، كروبي و خاتمي به عنوان رهبران سياسي خود ياد مي كنند و در اين باره چه سخن ها كه نمي گويند و چه مقاله ها كه نمي نويسند!در اين جملات نيز دقت كنيد؛«بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه جامعه ما هنوز كه هنوز است متدين است و جامعه اي ديني است. جامعه اي كه هم به لحاظ عقيدتي، احساسي و عاطفي و هم به لحاظ عملي دلمشغول دين و مذهب است. از سوي ديگر وقتي قصد داريم تا موجودي را تعليم و تربيت كنيم و به مجراي خاص سوق دهيم بايد ميزان فهم و قبول مخاطب را در نظر بگيريم و چون مخاطبان ما مسلمان هستند طبعا بايد با آنها با ترمينولوژي ديني سخن گفت به همين دليل روشنفكري ديني از روشنفكري غيرديني موفق تر و تاثيرگذارتر خواهد بود. به حدي كه به نظرم مي آيد اگر كساني باطناً لائيك و غيرديني هستند بايد تا حد فراواني مثل روشنفكران ديني و با ترمينولوژي روشنفكران ديني سخن بگويند. و الا توفيق و كارآيي نخواهند داشت.»آيا مي دانيد اين آقا كه با صراحت- ماهنامه آفتاب.آذرماه 1380- به اعوان و انصار اصلاح طلب خود درس نفاق مي دهد كيست؟ راه دوري نرويد، ايشان آقاي «م-م» يكي از به اصطلاح نظريه پردازان جبهه اصلاحات است كه اين روزها در مطبوعات و همايش ها و ميتينگ هاي احزاب و گروه هاي مدعي حمايت از آقايان هاشمي و كروبي و خاتمي يقه چاك مي دهد و...اكنون روي سخن با حضرات آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و كروبي است و بيان اين نكته خطاب به آن عزيزان در ميان است؛ كه باور بفرمائيد طيف مورد اشاره نه فقط كمترين ارادتي به شما ندارند، بلكه بسياري از آنان- اگر نگوئيم همه- از شما بيزار نيز هستند و هرگاه احساس فرصت كرده اند از اعلام اين دشمني دريغ نكرده اند. بنابراين شايسته نيست در آستانه انتخابات، باز هم اين طيف آزمون داده و رفوزه شده، خود را ميدان دار حمايت از شما بزرگواران قلمداد كنند و در پوشش اين حمايت دروغين با قلم هاي ناشايسته و زبان هاي ياوه گوي خود به ارزش هاي اسلامي و انقلابي كه شما آقايان دغدغه آن را داريد بتازند.نگارنده بر اين باور است و براي باور خود نه فقط شواهد و قرائن، بلكه اسناد غيرقابل انكار فراواني دارد كه يكي از اهداف اين جماعت در ادعاي نزديكي به شما آقايان و لاف حمايت از شما بزرگواران، مخدوش كردن شخصيت اسلامي و انقلابي شماست و اين خسارتي بزرگ است، نه فقط براي شما عزيزان كه براي انقلاب و دوستداران واقعي شما.خدا بر درجات امام راحل ما (ره) بيفزايد كه صبح روز 12 بهمن ماه سال 1357 وقتي به اتفاق فرزندشان مرحوم حاج احمد آقا در اتومبيلي كه حامل ايشان از فرودگاه به بهشت زهرا (س) بود نشستند و متوجه حضور شخص ديگري از قماش طيف مورد اشاره در خودرو شدند با صراحت دستور دادند مشاراليه از خودرو پياده شود و درباره علت اين تصميم فرمودند: مسئله مي شود

کيهان-سوم آذر

يادداشت نويس روزنامه «اعتماد ملي» كه درمحافل مطبوعاتي خود را «جوجه اردك زشت» معرفي مي كند، به انگليس رفت. «م. ع» كه پيش از اين خبرنگار پارلماني يكي از روزنامه هاي زنجيره اي درمجلس هفتم بود، به سبب زيرپا گذاشتن شان حرفه اي روزنامه نگاري، از مجلس اخراج شد. وي اكنون در«حلقه ملكوت»!! به عنوان يكي از منابع اينترنتي راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) و راديو زمانه ( ارگان رسانه اي سرويس امنيت هلند) حضور دارد. اين حلقه، با بودجه مصوب پارلمان هلند براي جنگ نرم رسانه اي با ايرانيان و جمهوري اسلامي ايران، تاسيس شد و مهدي خلجي (مشاور ارشد در موسسه واشنگتن، لابي پژوهشي اسرائيل درآمريكا)، مهدي جامي (مدير راديو زمانه، ارگان سرويس اطلاعات و امنيت هلند) و عباس معروفي (روزنامه نگار فراري) آن را اداره مي كنند. «م. ع» همزمان با حضور در محافل مرتبط با سرويس هاي امنيتي اروپا و آمريكا، همچنان براي روزنامه اعتماد ملي نيز يادداشت هاي سياسي مي نويسد


خط نفوذ دشمنان در دانشگاه ها، مطبوعات و نهادهاي مدني كشور

پس از آن كه روزنامه كيهان در تاريخ 86.8.28 طي مقاله اي تحت عنوان «مگر دانستن حق مردم نيست؟» به قلم «دكتر عليرضا حيدري» موارد مستندي را از عملكرد و مواضع سياه حداقل 3 نفر از نويسندگان ثابت صفحه انديشه سياسي «روزنامه اعتماد» در ضديت با نظام، حمايت از تهاجم آمريكا و ارائه طرح براندازي جمهوري اسلامي، براساس آنچه كه در وبلاگ هاي آنان درج شده بود، را منتشر نمود. حداقل انتظار آن بود كه مسئولان روزنامه اعتماد در برابر رخنه آشكار دشمن در تحريريه خود، واكنشي صريح و شفاف نشان داده و ضمن اعلام برائت از همكاري با كساني كه صراحتاً طرح براندازي جمهوري اسلامي را روي ميز ضد انقلاب قرار مي دهند، عليه اركان نظام لجن پراكني مي كنند و در مقالات خود آمريكا را نجاتبخش ملت هاي منطقه مي خوانند]![ و... دست به اقدامي بزنند، اما نه فقط چنين انتظاري بي مورد بود بلكه روزنامه اعتماد دست به اقدام ناشيانه ديگري زد به اين ترتيب كه (ر-الف) نويسنده يكي از مقالات مذكور مطلبي را كه در تاريخ جمعه 85.6.10 ساعت 21:19 در وبلاگ خود قرار داده و در آن صراحتاً طرح براندازي جمهوري اسلامي را پيشنهاد كرده بود، پس از افشاگري كيهان بلافاصله مطلب مزبور را از وبلاگ حذف كرد. غافل از آن كه تمامي مستندات الكترونيكي آن مقاله در آرشيو روزنامه كيهان موجود مي باشد.همچنين (س-ق) نيز بلافاصله پس از افشاگري كيهان و به منظور ماله كشي بر اظهارات ضد ملي خود چند جمله به انتهاي مقاله اي كه در تاريخ پنجشنبه 86.3.3 منتشر و در آن حمله آمريكا به عراق را ستايش نموده بود اين جملات را اضافه كرده است: «دفاع از جنگ هاي افغانستان و عراق به عنوان جنگ هاي عادلانه، به معناي دفاع از حمله به ايران نيست]![. من هرگونه حمله به ايران، چه محدود و چه نامحدود را برخلاف منافع ملت ايران مي دانم]![»- مستندات الكترونيكي مطلب اوليه و مطلب اصلاح شده توسط «س-ق» نيز در كيهان موجود است- جالب تر آن كه (ر-الف) در واكنش به مقاله مندرج در روزنامه كيهان در مطلبي كه روز چهارشنبه مورخ 86.8.30 در وبلاگ خود تحت عنوان «اعتقاد جرم نيست» منتشر نموده، روزنامه كيهان را به پيگرد حقوقي و قضايي تهديد نموده است. كه در اين باره بايد گفت روزنامه كيهان اميدوار است كه نويسندگان روزنامه اعتماد با پيگيري اين اقدام خود فضاي مناسبي را در محضر دادگاه فراهم آورند. بديهي است مستندات بيشتر روزنامه كيهان در دادگاه مذكور در رابطه با خط نفوذ دشمنان در دانشگاه ها، مطبوعات و نهادهاي مدني كشور مطالب جديدتري براي اطلاع افكار عمومي ملت مسلمان ايران عرضه خواهد كرد.

ز "ارباب عمامه" معنی " فقر" مجو! کاین تاج بر هرتارکی نیست

مجاهدين انقلاب اسلامی به حمايت از دراویش برخاستند



درخواست سخنگوی مجاهدین انقلاب

:شناسایی و محاکمه عاملان حمله به حسینیه دراویش بروجرد

امروز: در سالي که عنوان "انسجام ملی و اتحاد اسلامی" نام گرفته و کشور با تهدیدها و خطرات بی‌سابقه‌ای روبروست، بايد تلاش برای ایجاد رضایتمندی و رفع کدورت‌ها و بدبینی‌ها میان اقشار مختلف اجتماعی و دولت بیش از هرزمان دیگری احساس شود. به گزارش سایت امروز به نقل ازپايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب محسن آرمين با بیان این مطلب به تشريح مباحث مطرح شده در جلسه اخير شوراي سياسي این تشکل پرداخت و اظهار داشت متاسفانه حادثه شهر بروجرد اولین و تنها حادثه از این نوع نیست. صورتی مشابه با این ماجرا را سال گذشته در حمله به حسینیه متعلق به دراویش در شهرستان قم شاهد بودیم. تکرار آن در شهر بروجرد با روشی کاملاً مشابه یعنی حمله گروهی به حسینیه مخصوص دراویش تحت عنوان حرکتی مردمی، حکایت از حرکتی سازمان یافته و طراحی شده دارد. وي افزود: یک هفته پیش از آن نيز در شهرستان بجنورد شاهد حمله و اشغال مدرسه علمیه و مسجد برادران اهل سنت در این شهر از سوی افرادی مجهول تحت عنوان حرکتی مردمی بودیم. اندکی پیش‌تر خبرگزاری‌ها خبر دستگیری تعدادی از اعضای مکتب قرآن و طرفداران مرحوم مفتی‌زاده در شهرهای کردستان را منتشر کردند. تکرار و استمرار این حرکت‌های همسو مانع از آن می‌شود که آنها را اتفاقاتی پراکنده و فاقد ارتباط بدانیم. آرمين با تصريح اين مطلب كه حوادث مذکور حکایت از تسري اعمال سیاست اعلام نشده " یکسان سازی "، از حوزه قدرت و عرصه سیاست، اجتماع ،عرصه فرهنگ و هنر به عرصه مذاهب و اعتقادات مذهبی دارد، ادامه داد: جالب این که این اقدامات در سالی که عنوان انسجام ملی و اتحاد اسلامی نام گرفته انجام شده و در شرایطی تشدید شده و اوج می‌گیرد که کشور با تهدیدها و خطرات بی‌سابقه‌ای روبروست و در نتیجه ضرورت تلاش برای ایجاد رضایتمندی و رفع کدورت‌ها و بدبینی‌ها میان اقشار مختلف اجتماعی و دولت بیش از هرزمان دیگری احساس می‌شود. وي تاكيد كرد: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حمله به حسینیه مرکز دراویش در شهرستان بروجرد و تحت فشار قرار گرفتن پیروان فرقه دراویش و نیز حمله به مدرسه علمیه وابسته به برادران اهل سنت را شدیداً محکوم می‌کند و این اقدامات مشکوک و خطرناک را در جهت نقض آزادی‌های مذهبی، مذاهب و فرقی ارزیابی می‌کند که در طول سال‌های دراز در کنار دیگر برادران مسلمان خود زندگی و همزیستی مسالمت آمیز و توام با محبت و احترام داشته اند. آرمين اعلام كرد كه سازمان ضمن درخواست شناسایی و محاکمه هرچه سریعتر عوامل پشت پرده این حرکت‌های مشکوک و خطرناک، خواستار پایان دادن هرچه سریعتر به سیاست‌های یکسان سازی در حوزه‌های مختلف به ویژه حوزه‌های مذهبی و اعتقادی است. سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب سلامي ايران از ديگر مباحث مورد بررسي قرار گرفته در اين جلسه را، مرگ مشکوک دکتر زهرا. ب در بازداشتگاه بسیج یا ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان همدان عنوان كرد و افزود: متأسفانه تردیدها، ابهام‌ها و سئوال‌های مطرح در باره این حادثه تلخ و زشت همچنان برجاست و هنوز هیچ توضیح قانع کننده‌ای از سوی مسئولان مربوط، به جامعه داده نشده است. اطلاعات موجود در باره شخصیت و اعتقادات و موقعیت اجتماعی مرحومه دکتر زهرا. ب و خانواده او، بیانگر بی‌پایگی تمامی اتهامات زشت نظیر؛ رابطه نامشروع و ...است که در روزهای اولیه پس از این ماجرا از سوی برخی مسئولان همدان در باره وی مطرح شد. آرمين خاطر نشان كرد: براساس قرائن و شواهد موجود اگر تمامی ابهامات مربوط به این حادثه را حمل بر صحت کنیم، در خوشبینانه ترین قضاوت ممکن، تنها می‌توان گفت که این حادثه نتیجه بی‌تفاوتی و نقض آشکار و بدون ترس از هرگونه نظارت و بازخواست نسبت به حقوق شهروندی در برخی بازداشتگاه‌ها است که با کمال تأسف به تدریج به امری معمول و شایع تبدیل می‌شود. وي قتل یا مرگ چند تن در بازداشت و حبس طی یکی دو سال گذشته را، تأییدی بر این واقعیت تلخ دانست. آرمين تصريح كرد: اگر در پیگیری پرونده قتل کسانی همچون مرحومان زهرا کاظمی و محمدی کوتاهی نمی‌شد و اگر هشدارها و انذارهای منتقدان اعمال خشونت‌ها و رفتارهای غیر قانونی که در اجرای طرح تأمین امنیت اجتماعی رخ داد، جدی گرفته می‌شد، امروز شاهد این فاجعه نبودیم. ما در همان زمان هشدار دادیم که بی تفاوتی نسبت به نقض حقوق شهروندی برخی افراد به بهانه‌هایی نظیر این که جزو اوباش هستند و یا ملتزم به موازین دینی نیستند عواقب خطرناکی دارد و در صورت عدم برخورد با رفتارهای خودسرانه و غیرقانونی، این گونه رفتارهای ناپسند به یک عرف تبدیل شده و نتایج زیانباری به بار خواهد آورد. وي ادامه داد: دکتر زهرا. ب نه اوباش بود و نه بدحجاب و نه از خانواده‌ای غیر ملتزم و نه روزنامه‌نگار و نه عامل بیگانه و جاسوس و نه دارای تابعیت دوگانه، بلکه دختری بود دارای اعتقادات دینی و از خانواده‌ای مذهبی با استعدادی بالا و چنان متعهد و دلسوز نسبت به جامعه و کشور خود که کمک به روستايیان و مردم مناطق محروم را به محیط راحت خانواده ترجیح می‌دهد. دستگیری غیر قانونی و عدم رعایت حقوق ابتدائی قانونی او و بازداشت وی در یک بازداشتگاه غیر رسمی و به مدتی بیش از زمانی که قانون مجاز دانسته است، همگی حکایت از آن دارد که عاملان دستگیری و بازداشت وی کمترین اعتنایی به حقوق شهروندی نداشته و مطمئن از فقدان هرگونه نظارت یا حساسیت مسئولان بالا دست، خود را در برابر مردم فعال مایشاء می‌دانند. آرمين، تأسف‌بارتر از اصل این حادثه را اين دانست که، مانند موارد مشابه گذشته، یک مأمور جزء و فرد مباشر در این حادثه تلخ، به عنوان عامل اصلی و مجرم معرفی شود و مسئولان و تصمیم‌گیرانی که در برابر حوادث مشابه گذشته دست روی دست گذشته و کمترین حساسیتی را از خود نشان ندادند و هشدارها و انذارهای منتقدان را با اهانت، توهین و برچسب و ناسزا پاسخ دادند، همچنان از هرگونه مسئولیت و پاسخگویی و اتهامی مبرا باشند. سخنرانی "شیمون پرز" در پارلمان ترکیه و اعطای دکترای افتخاری به وی از سوی یکی از دانشگاه‌های این کشور، از دیگر مسائلی بود که در جلسه گذشته شورای سیاسی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مطرح شد. آرمين در اين خصوص اظهار داشت: این اولین باری است که یک مقام بلند پایه رژیم صهیونیستی به پارلمان یک کشور مسلمان دعوت شده و در آن به سخنرانی می‌پردازد. وي افزود: تأسف‌بارتر این که در شرایطی این اتفاق می افتد که فلسطینيان تحت شدید‌ترین و غیر انسانی‌ترین فشارها از جمله محاصره کامل نوار غزه و قطع آب و برق و ممانعت از ورود آذوقه به این منطقه قرار گرفته‌اند. از این رو دعوت از شیمون پرز به پارلمان یک کشور مسلمان که اکثریت آن را حزب اسلامی اعتدال و توسعه در دست دارد، قابل انتقاد است. آرمين تصريح كرد: اقدامات و سیاست‌های خردمندانه حزب اعتدال و توسعه ترکیه و توفیقات این حزب در پیگیری سیاست‌های اصلاح‌‌طلبانه در این کشور و در نتیجه گسترش چشمگیر پایگاه اجتماعی آن البته موجب خوشحالی و تحسین تمام مسلمانان به ویژه احزاب اصلاح طلب در دیگر کشورهای مسلمان است. همچنین ما شرایط ویژه حزب اعتدال و توسعه را که در درون یک نظام لائیک با گرایش‌های منفی نسبت به حضور دین در عرصه عمومی و نیز محدودیت‌ها و حساسیت‌هایی را که این حزب در اداره و رهبری این کشور در سطح بین الملل با‌ آن مواجه است، به خوبی درک می‌کنیم اما معتقدیم این همه، نباید و نمی‌تواند موجب بی‌اعتنایی به واقعیاتی شود که وجدان مسلمانان جهان را آزرده می‌کند. سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، تاكيد كرد: بدون شک، عبور از حریم‌ها و خطوط قرمزی که تا کنون تمامی کشورهای مسلمان بدان ملتزم بوده‌اند آن هم توسط حزبی اسلام‌گرا در رأس حکومت یک کشور مسلمان، به نفع این حزب نیست. وي در پايان خبر از مکاتبه سازمان متبوع خود با حزب اعتدال و توسعه ترکیه در اين خصوص در آينده داد.
پايان خبر

Friday 23 November 2007

جوابیه پورمحمدی آکنده از دروغهای شاخدار است


حجت‌الاسلام والمسلمين مصطفي پورمحمدي، وزير كشور، به نامه حجت‌الاسلام والمسلمين مهدي كروبي كه چندي پيش در ارتباط با حوادث پيش‌آمده در بروجرد در مطبوعات منعكس شده بود، پاسخ داد.
به گزارش ايسنا به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني وزارت كشور، پاسخ وزير كشور به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين جناب آقاي كروبي
دبير كل محترم حزب اعتماد ملي
سلام عليكم
احتراما ضمن تشكر از ارسال نامه و تذكر در رابطه با يكي از مسائل جدي اجتماعي و سياسي و تقدير از احساس مسؤوليت، مطالبي را جهت اطلاع جنابعالي و همه شهروندان به خصوص هموطنان ساكن در استان لرستان و شهرستان بروجرد تقديم مي‌دارم:
1- دفاع از حقوق همه شهروندان در اقصي نقاط كشور در همه سطوح و از همه گروه‌ها و طبقات اجتماعي با باورها، گرايش‌ها و تمايلات گوناگون از اصلي‌ترين وظايف و رسالت‌هاي نظام جمهوري اسلامي است. وزارت كشور به عنوان يكي از متصديان اين حوزه پيوسته و مكرر بر اين اصل تأكيد داشته و در تثبيت، تقويت و تحقق آن كوشيده است و صحبت‌ها، مواضع، اقدامات و پيگيري‌هاي صورت گرفته در دوره مسؤوليت اينجانب سندي گويا و محكم بر اين مدعاست.
2- تقويت همبستگي ملي و ايجاد فضاي تفاهم، حسن ظن، اعتماد، اميد به آينده، دلبستگي و وابستگي به آرمان‌ها و منافع عمومي يك تكليف ديني و ضرورت ملي و انقلابي است كه رهبري هوشمند و معزز در طليعه سال جاري به عنوان وحدت ملي و انسجام اسلامي بيان فرمودند. در اين راه، وزارت كشور همه همت و كوشش خود را به كار گرفته است و آرامش نسبي موجود و كاهش كشمكش‌ها و برخوردها در نقاط مختلف كشور مرهون اين تلاش، مسؤوليت‌شناسي و پيگيري جدي و كارشناسانه است.
3- در رابطه با حادثه بروجرد اكثر ملاحظات و اصول پيش‌گفته لحاظ و اعمال شده و خوشبختانه به نحوي مناسب مديريت شده است و مطمئناً اگر جنابعالي از آنها اطلاع داشتيد پيام تقدير و خدا قوت ارسال مي‌نموديد.
4- بي شك تحركات فراواني در جهت ايجاد بدبيني ، تفرقه، تشديد اختلافات، گسست‌ها و ناآرامي اجتماعي، نافرماني مدني، تعصبات قومي، زباني، اعتقادي و ديني صورت مي‌گيرد كه همه آگاهان به امور كشور و جهان اسلام و جنابعالي به خوبي از آنها مطلعند و نسبت به آنها دغدغه و نگراني دارند .
اقدامات گسترده، حمايت‌هاي پيوسته آشكار و پنهان و بودجه فراوان شبكه‌هاي متنوع راديويي و تلويزيوني و سايت‌هاي اينترنتي، همه حكايت از اين برنامه و هدف كينه‌ورزانه، فتنه‌انگيزانه و بي‌محاباي دشمنان امت اسلامي و ملت بزرگ ايران دارد كه الزاماً هوشمندي، تيزبيني، اقدامات پيشگيرانه و خنثي‌كننده و برخوردهاي سازنده و هدايت‌گرانه در راستاي تعالي و توسعه و تحقق اهداف بلند نظام اسلامي و مردم شريف ايران را توسط مسؤولان، دست اندركاران، نخبگان، فرهيختگان، فعالان سياسي اجتماعي، صاحبان قلم و رسانه و همه دلسوزان طلب مي‌كند و خداوند متعال را سپاسگزاريم كه در اين جهت توفيقات فراواني نصيب ملت ايران كرده است؛ ولي متأسفانه جهان اسلام از اين منظر تحت فشار سخت‌ترين شرايط و وضعيت است و فرصت‌ها و منابع عظيم خود را مشغول و گرفتار اين مصيبت مي‌بيند و هزينه‌هاي انساني و مادي و معنوي بسياري بر او تحميل شده است.
5- بدون ترديد رفع شبهات و انحرافات فكري و اعتقادي با روشنگري، گفت‌وگوي سازنده و استدلال در فضاي تفاهم و حسن ظن صورت مي‌گيرد و آن چه قرآن كريم و اولياي اسلام و معارف و ادبيات ديني به آن هدايت و دعوت مي‌كنند اين روش است: "و جادلهم باللتي هي احسن" ، "ان هذاالقرآن يهدي للتي هي اقوم" .
روش و سياست جمهوري اسلامي پيوسته اين گونه بوده است هرچند با تندروي‌ها، برخوردهاي احساسي و بعضاً متعصبانه و نا آگاهانه روبرو هستيم كه بايد تلاش كنيم منطق عقلاني و صحيح و فضاي مباحثه سازنده و حق‌محور حاكم و تقويت شود.
6- در حادثه بروجرد به دنبال آسيب‌رسيدن به درب ورودي مكاني متعلق به دراويش، عده‌اي از اهالي مورد تعرض دراويش قرار گرفته و مضروب مي‌شوند و چند ساعتي نيز به گروگان درمي‌آيند كه با وساطت مسؤولان امنيتي رها مي‌گردند.
به دنبال اين ماجرا اهالي در مسجد محل تجمع نموده و اعتراض مي‌كنند و ضرب و شتم و هتك حرمت چند نفر از اهل مسجد و امام جماعت آن را بر نمي‌تابند و اصرار بر تعطيلي مكان موصوف و برخورد با متخلفان مي‌نمايند.
7- مسؤولان مربوطه از ابتداي حادثه با حضور فعال در بين دوطرف و گفت‌وگو با آنان طرفين را دعوت به آرامش و رسيدگي قانوني مي‌نمايند كه متأسفانه نتيجه‌بخش نبوده و بر تجمع مردم افزوده شده و به مسأله‌اي خبري و بزرگ و تحريك كننده تبديل مي‌گردد.
8- نكته قابل توجه اين كه به دنبال صحبت‌ها و مذاكراتي كه با دو طرف صورت مي‌گيرد قرار مي‌شود مجتمعين در مسجد و مكان موصوف متفرق و امنيت آنجا به مأموران انتظامي واگذار شود تا رسيدگي كامل از مجاري قانوني صورت گيرد كه عده‌اي هم محل را ترك مي‌نمايند ولي متأسفانه با تحريكات انجام شده به خصوص از مجاري بالاتر آن گروه افراد باقي‌مانده در آن مكان حاضر به ترك محل نشده و متفرقين نيز مجدداً مراجعت مي‌نمايند.
9- پس از اين شرايط دراويش موصوف اقدام به جمع‌آوري سنگ و چوب در محل خود نموده و جمعيت نيز در اطراف آنان و در محل مسجد تجمع مي‌نمايند كه متأسفانه با سنگ‌اندازي گسترده و برخورد طرفين حادثه اوج مي گيرد و منجر به زخمي شدن تعداد وسيعي از اهالي محل مي‌شود كه اين وضعيت منجر به حمله اهالي به مكان موصوف و تخريب و آتش‌گرفتن بخشي از آن مي‌گردد كه به دنبال اين امر مأموران نسبت به تأمين كامل محل و پاكسازي آن اقدام مي‌نمايند.
10- حضور، پيگيري و تصميمات مسؤولان شهرستاني و استاني به صورت پيوسته و با متانت همراه با راهنمايي و راه حل تفاهمي بوده است؛ به نحوي كه آقاي استاندار و برخي مسؤولين استاني و اعضاي شوراي تأمين شهرستان طي دو روز و در انتها از نيمه شب تا صبح در بين مردم و در جلسه تصميم‌گيري و مديريت صحنه بوده‌اند كه همين حضور مسؤولانه سبب كاهش برخورد و پيامدها و عوارض آن شده است.
11- بدنبال اين حادثه عوامل تحريك و زدوخورد از طرفين شناسايي و تعدادي دستگير و تحويل و يا معرفي به مقامات قضائي شده‌اند و فعالان و دلسوزان نيز در جهت ترميم و حل و فصل مناسب تنش‌ها تلاش مي‌نمايند كه اميدواريم به شكل مناسب التيام يافته و جبران شود.
12- چنان‌چه آگاهان مطلعند حوادث اجتماعي، پيچيده و متأثر از عوامل گوناگون و به سرعت متغير و داراي فراز و فرود و شدت و كاستي است و مديريت و كنترل آن‌ها به شكل منطقي، كم‌تنش و حتي‌الامكان غيرقهرآميز امري دشوار و دور از دسترس است كه در اغلب حوادث اتفاقي در مناطق مختلف جهان از پيامدهاي آن اطلاع داريم. دست‌اندركاران و كارشناسان امنيتي و اجتماعي و سياسي پيوسته در تلاش بوده و هستند اين گونه پديده‌ها با كمترين هزينه، كمترين زمان و كمترين تبعات مديريت و كنترل شود كه در بسياري از موارد به لطف خداوند متعال موفق بوده‌ايم.
در پايان به ملت شريف و همه دلسوزان اطمينان مي‌دهم با تمام توان، همت، دلسوزي و پيگيري و با اجراي دقيق مقررات و قوانين و نگاهي عالمانه و كارشناسانه نسبت به تأمين حقوق تك تك شهروندان حساس و مراقب بوده و خود را ملتزم و موظف مي‌دانيم. ضمناً يادآوري مي‌نمايم حال كه دشمنان ملت ايران در پي توطئه، فتنه‌انگيزي و بهانه‌جويي هستند و به دروغ و خلاف و با يك كلاغ چهل كلاغ كردن‌ها به دنبال سوژه و مستمسك هستند بهتر است تا ابراز حساسيت‌ها، تذكرها، بيان ضعف‌ها، ايراد انتقادها و هشدارها با هوشمندي و فراست و زمان‌شناسي همراه باشد و در جهت تقويت همبستگي ملي و كاهش تنش‌ها و انحرافات و افراط ها و تفريط ها باشد.
توفيقات بيشتر همه دلسوزان و خادمان ملت ايران و جنابعالي را خواستارم.
والسلام وعليكم

Wednesday 21 November 2007

بحارالانوار را باور کنیم یا درکوی صوفیان را؟

اینترنت آبادی های آبادی عزیزم
سلام علیکم
در سایت حضرت آیت الله العظما صافی گلپایگانی داستانی در مورد ارتباط میان حضرت رضاعلیه السلام و معروف کرخی عنوان شده. نویسنده این داستان مرحوم آخوند مجلسی صاحب کتاب بحارالانوار است. در سایت آیت الله صافی گلپایگانی پس از نقل داستان چنین نتیجه گرفته شده که معروف کرخی اول صوفی بوده. بعد که به دربانی حضرت رضا علیه السلام مفتخر شده ترک تصوف کرده و شیعه شده و صاحب کرامات گشته
.
اینترنت آبادی های گل خودم
جالب اینجاست که مطالب این سایت درست برخلاف مطالب کتاب در کوی صوفیان است که سه چهارسال قبل شاگردان آیت الله العظما صافی گلپایگانی در رد تصوف نوشتند و اصلا منکر شدند که معروف کرخی دربان حضرت رضاع بوده باشد. بعضی از شاگردان ایشان نوشتند که معروف کرخی اصلاً نبوده و برخی از شاگردان نوشتند که معروف کرخی دو نفر بوده نه یکنفر.
حالا خلاصه ما متحیر مانده ایم که این میان تکلیف شیعیان و مقلدان حضرت آیت الله گلپایگانی چیست . اینجا اول داستان آخوند مجلسی را از سایت آیت الله العظما صافی می نویسم بعد خلاصه دو صفحه از کتاب در کوی صوفیان را. خودتان بخوانید و ... نخندید، قضاوت
کنید
حکایتی به نقل از سایت اختصاصی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی
چند روز گذشت؛ اما دريا هنوز هم طوفاني بود. دريانوردان با ناراحتي نزد يكي از اصحاب امام رضا، عليه السلام، به نام معروف رفتند. آنها از اوضاع نابسامان دريا سخن گفتند، و از طوفان و آشوبي كه چند روزي است در دريا به پا شده و كاسبي آنها را كساد كرده شكايت كردند. معروف به آنها گفت: هر گاه دريا طوفاني شد او را به سر معروف قسم بدهيد آرام مي‌شود! دريانوردان به دستور او عمل كردند و بهره‌مند شدند.خبر اين ماجرا به امام رضا، عليه السلام، رسيد. ايشان روزي به معروف فرمود: اين مقام را از كجا آورده‌اي؟ معروف عرض كرد: مولاي من! سري كه عمري در آستانه ولايت شما فرود آمده است آيا در نزد خدا به اين اندازه قدر و ارزش نبايد داشته باشد؟! آري! معروف در ابتدا صوفي بود، اما به دست علي بن موسي الرضا، عليه السلام، هدايت شد و در ولايت پذيري و اطاعت از امام عليه السلام زبانزد شد بحار الانوار ج 49 ص262

اینترنت آبادی های عزيز
نويسنده "مستعارالاسم" کتاب "درکوی صوفيان" مدعی است که دو شخص در تاريخ اسلام و در تاريخ شيعه بودند که "معروف کرخی" اسم هردوی آنها بوده است. حالا توضيح مطلب را خودتان بخوانید و قضاوت کنيد که ما بايد فرمايش مرحوم حاج ملامحمدباقرمجلسی و بحارالانوار را باور کنيم يا فرمايش استادتقی واحدی را

ذهبی در "سیراعلام النبلاء" به موضوع حساسی اشاره کرده مینويسد " الرضا ع کان له حاجب اسمه معروف فوافق اسمه اسم زاهدالعراق." يعنی حضرت رضا علیه السلام پرده داری داشتند که نام او معروف بوده و همنام شخص زاهدی در عراق بوده است. در رجال شیعه چنین مطلبی هست و از وجود نازنین صحابه بزرگوار حضرت امام صادق علیه السلام يعنی شخصی به اسم "معروف بن خربوز کرخی" که به همراه "ابراهيم کرخی"از صحابه امام صادق ع و روات احاديث آن حضرت میباشند و با معروف بن فیروزان کرخی صوفی که در سه سالگی به دست امام رضا علیه السلام مسلمان شده فرق دارند. محقق خبیر آقای عبدالله احمد جبوری میگوید که معروف بن خربوز کرخی از رجال شیعه میباشد و صوفیه خلط بین این دو شخصیت کرده اند و نتیجه میگیرد که معروف بن خربوز کرخی که شیعه بوده غیراز معروف بن فیروز کرخی میباشد. خلاصه اینکه مساله اسلام آوردن و دربانی معروف کرخی به شکلی که صوفی برای تثبیت خود عنوان کرده اند از اختراعات دلسوزان صوفیه میباشد که برای سروسامان دادن این طایفه به کار گرفته اند

در قسمت بعد نویسنده کتاب در کوی صوفیان می نویسد
محدث ارموی در کتاب رهتوشه رهروان صفحه 91 نوشته است که "معروف کرخی مسلم نیست که به خدمت حضرت امام رضا ع رسیده باشد و اینکه میگویند دربان حضرت بوده است البته میباید غلط باشد زیرا که جمیع خدمتکاران و ملازمان آن حضرت را از سنی و شیعه در کتابهای رجال ما ضبط کرده اند و سنیان متعصبی که به ساحت حضرت رضا ع تردد داشته اند و روایت حدیث میکرده اند نامشان را ذکر میکرده اند اگر این مرد دربان آن
حضرت بود البته نقل میکرده اند
اما مهمترین قسمت تحقیق نویسنده آنجاست که به فیلم تلویزیونی ساخته شده درمورد حضرت رضا استناد میکند و
مینویسد
در سریال "ولایت عشق" نیز دیدیم که اسمی از معروف کرخی به نام دربان حضرت رضا علیه السلام نبود و هنرپیشگانی که چنین نقشی را به عهده داشت به نامهای اباصلت و هشام بشمار میرفتند" نقل به تلخیص کتاب درکوی صوفیان – صفحه 338و 339

حال اینترنت آبادی های عزیز باید حرف چه کسی را باور کنند
- فرمایش حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مستند به فرمودهء مرحوم مغفور آخوند ملامحمدباقر مجلس دوم را
- نظریه استاد محمدتقی واحدی نویسنده کتاب در کوی صوفیان مستند به فیلم تلویزیونی "سریال عشق" را

فتوای حضرت آیت الله العظمی جناب آقای حسینعلی منتظری

حضرت آیت الله العظمی منتظری دامت برکاته
سلام علیکم
در تاریخ 20 آبان 1386 حوالی ساعت 2 بعد از نیمه شب حسینیه دراویش گنابادی در شهرستان بروجرد مورد حمله عده ای متحجر قرار گرفت و آنجا را به آتش کشیدند و سپس تخریب نمودند و تعدادی از دراویش را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داده اند که حال عده ای از آنها وخیم می باشد . ومتأسفانه مجدداً فاجعه تخریب حسینیه شریعت قم تکرار شد . لذا از حضرتعالی تقاضای ابراز نظر صریح و صدور بیانیه در خصوص این فاجعه مورد استدعاست. زیرا این افراد که به این حسینیه حمله نموده اند مدعی می باشند که جهت حفظ اسلام و تشیع دست به این اقدامات می زنند .و مستمسک شرعی خودرا فتوای عده ای از مراجع تقلید علیه متصوفه می دانند.
با تشکر
بسمه تعالی
باسلام و تحیت
تخریب حسینیه بروجرد که اخیرا انجام شد همانند تخریب حسینیه قم که سال گذشته انجام شد کار بسیار زشت و غیرشرعی است. صرف انحرافی که دانستن بعضی عقائد یک دسته ازمسلمانان که جزو شیعیان و علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت ع نیز میباشند هرگز مجوز تخریب حسینیه آنان که محل عزاداری برای حضرت سیدالشهدا ع میباشد و نیزمجوز ضرب و جرح آنان نمیباشد. من نمیدانم آیا تصمیمگیرندگان اینگونه امور توجه به عواقب منفی و مضرآنها برای اسلام و نظام اسلامی ندارند؟ و آِیا اینگونه کارهای زشت و نامشروع فاصله مردم را باحاکمیت روز به روز بیشتر نمیکند؟ امیدوارم عقلای قوم هرچه زودتر بتوانند چلو این تندرویها واشتباهات را بگیرند.
انشا الله موفق باشید
والسلام علیکم و رحمت الله
حسینعلی منتظری
گروه شهرستان ها:
آيت الله نوري همداني ظهر امروز در ديدار با مسئولان موسسه انتظار نور دفتر تبليغات حوزه علميه قم گفت: دشمنان اسلام با حمايت از فرقه صوفيه و تقويت آنان قصد تضعيف اسلام را دارند.وي دراين ديدار با بيان اين كه فرقه صوفيه از زمان امام صادق''ع'' در فضاي جامعه ظاهر شد تصريح كرد: ائمه از اين فرقه انتقاد كردند اما سلاطين و جباران آن ها را تقويت كرده و كرامات فضائل و معجزاتي را كه براي ائمه قائل هستيم را به اين فرقه نسبت دهند و توجه مردم را به سوي آنان جلب كنند چرا كه اين فرقه هيچ گونه مزاحمتي براي سلاطين و حكومت هاي فاسد نداشتند. اسلام با قتال و مبارزه با ظلم و فساد توام است در حالي كه صوفيان تنها به بعد عبادي اسلام مي پردازند.بسياري از مردم تفاوت ميان صوفيه و اماميه اثني عشري را نمي دانند و اين دو را يكي مي دانند در حالي كه صوفيه هفتاد فرقه دارد.: بايد در حوزه علميه قم درس پرمحتوا،‌ پرشكوه و پررونق درباره مسائل كلامي ايجاد شود و به بررسي فرق مختلف بپردازد تا تفاوت ها آشكار و شناخته شود و تفاوت ميان عرفان و تصرف روشن گردد. اسلام، ديني پرخروش و جهاد گر است در حالي كه صوفيان اسلام را در فرقه، خانقاه،‌سبيل و ... محصور كرده اند.

آیت الله نوری همدانی گفت در اسلام جائی برای تصوف نیست


پاسخ آيت الله نوري همداني به جمعي از طلاب حوزه علميه
:در اسلام جايي براي تلاش فرقه صوفيه نيست
گروه شهرستان ها: آيت الله نوري همداني در پاسخ به سوال جمعي از طلاب حوزه علميه قم در خصوص اقدام فرقه صوفيه به تاسيس خانقاه و نفوذ در قشر جوان ،از صوفيگري به عنوان مسلكي باطل و منحرف ياد كرد.به گزارش خبرگزاي شبستان از قم، متن پاسخ به شرح ذيل است: اين موضوع براي همه مسلمانان ثابت و مسلم است كه حضرت رسول اكرم''ص'' قرآن مجيد و اهلبيت ''ع'' را هادي و راهنماي هميشگي مردم معرفي كردند و اهل بيت''ع''‌نيز از زماني كه فرقه اي به نام صوفي در فضاي جامعه اسلامي ظاهر شدند از اين فرقه بيزاري جستند و صوفيگري را مسلك باطل و منحرف معرفي نمودند و حضرت صادق''ع'' فرمودند: صوفيان دشمنان ما هستند و حتي كساني كه به آن ها متمايل باشند نيز جز دشمنان ما محسوب مي شوند .بايد توجه كنيم كه دشمنان اسلام چون هميشه سعي درتضعيف اسلام و مسلمانان دارند يكي از كارهاي آنها فرقه سازي است و در همين راستا در طول تاريخ فرقه شيخيه ،‌ اخباريه،‌صوفيه، بابيه و بهايه را ساخته اند.عملكرد فرقه هاي صوفيه كه تعداد آن ها تقريبا به 70 فرقه بالغ مي گردد اين است كه براي دور كردن مردم از اهل بيت''ع'' و از نواب عاليمقام حضرت صاحب العصر و الزمان ''عج'' با شخصيت سازي هاي گزاف براي خود قطبها و مرشد هاي خرقه پوش ساختند و براي آنها كرامتها و مقاماتي حق گاهي بالاتر از ائمه ''ع'' را بافتند و درست كردند.شما براي نمونه به كتاب تذكره الاولياي شيخ عطار كه در آن شخصيت سازي هاي گزاف و پرطمطراق براي حسن بصري ها، سقبان نوري ها، بايزيد بسطامي ها، جنيدبغدادي ها، فضيل عياض ها، ابراهيم ادهم ها،‌منصور حلاج ها بعمل آمده است مراجعه بفرماييد كه گفتيم روشنتر شود.متاسفانه فرقه صوفي دين اسلام را كه دين تحرك و خروش و جهاد است ر ادر ذكر خفي و ذكر جلي و چله نشيني و خرقه پوشي و ياهو كشيدن، سبيل گذاشتن و خانقاه سازي و ... كه هيچ يك از اينها جز اسلام نيست محصور كردند و با اين ترفند اسلام مبارز و متحرك و ستيزگر با ظالمان و استعمارگران را فلج و بي حركت كردند و در مواردي مرز بين عرفان اسلامي كه جايگاه بلندي و تصوف را به هم زدند و خود را عارف قلمداد كردند.و بالاخره زخمهاي فراواني ازاين فرقه درپيكر اسلام وجود دارد و يكي از آن ها اين است كه جباران و ستمگراني مانند هارون الرشيد و برخياز سلاطين صفويه براي اينها خانقاه مي ساختند و در شخصيت سازي براي آنها كوشيدند، آنوقت به ديدن آنها مي آمدند و در برابر اينها خضوع مي كردند و از اينها موعظه مي شنيدند و اشك تمساح مي ريختند و اين قطبهاي صوفي نيز چون هميشه دين را از سياست جدا مي دانند اين سلاطين را اولوالامر مي خواندند و مي ستودند و اين فرمانروايان ستمگر كه درفرهنگ اسلام و اهلبيت''ع'' جباراني هستند كه جهاد و مبارزه مسلمين با آنها لازم است با اين ترفند ها و عوام فريبي ها خود را درميان مردم مسلمان و متعهد قلمداد مي كردند و با تكيه به اين اقطاب به سلطنت و حكومت خود رامشروعيت و مقبوليت مي بخشيدند.بطورخلاصه يكي از گرفتاريهاي جوامع اسلامي درطول تاريخ همين صوفيها بوده اند و علماي بزرگ اسلام مانند علامه حلي و مقدس اردبيلي و شيخ بهايي و مجلسي ها و صدرالمتالهين شيرازي و وحيد بهبهاني وسيد بحرالعلوم و ميرزاري قمي و و آقا محمد علي كرمانشاهي ''ره'' با اين فرقه مبارزه كردند و درراه قلع و قمع آنها گامهايي برداشته اند و در بيداري مسلمين براي شناختن آنها كوشيده اند. ما فكر مي كنيم امروز كه الحمد الله چهره اسلام ناب در عرصه زندگي مسلمانان در نتيجه نهضت امام خميني''ره'' نمودار و حاكم گرديده است ديگر جايي براي اينگونه فرقه ها باقي نمانده است.

راز درون پرده اززبان علی فلاحیان

به گزارش خبرگزاري فارس ،فلاحيان 58 ساله متولد نجف آباد است و در مقطع خارج فقه و اصول به تحصيل حوزوي پرداخته است. وي در خصوص احتمال بازگشت به مسئوليت مي‌گويد كه «تا جان در بدن دارد بر خود واجب مي‌داند در راستاي تقويت نظام هر كمكي از دستش برمي‌آيد، انجام دهد». او كه براي كار كردن با هر دولتي آمادگي خود را اعلام مي‌دارد، در سوابق كاري خود مسئوليت‌هايي همچون حاكم شرع دادگاه‌هاي انقلاب اسلامي آبادان، كرمانشاه و مشهد، قائم مقام دادستاني كل انقلاب، مسئول كميته‌هاي انقلاب، معاون وزير اطلاعات، قائم‌مقام وزير اطلاعات، وزير اطلاعات، رئيس دفتر بازرسي فرمانده كل قوا و دادستان ويژه روحانيت را ثبت كرده است. نماينده استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبري كه دومين دوره نمايندگي خود در اين مجلس را سپري مي‌كند، در كنار آن موسسه فرهنگي «فلاح» را تاسيس كرده است. فلاحيان، سعيد امامي را «اطلاعاتي مظلوم»، هاشمي رفسنجاني را «مرد سازندگي»، خاتمي را «مرد حرف»، گنجي را «دروغگوي بزرگ» و حسين شريعتمداري را يك «ژورناليست اصولگرا» مي‌نامد. فضاي سنگين حاكم بر اين گفتگوي چند ساعته، دوران وزارت فلاحيان را در ذهن تداعي مي‌ساخت و عليرغم اظهارنظرهايي كه پيرامون فلاحيان در قضايايي چون قتل‌هاي زنجيره‌اي، حذف مخالفان و فعاليت‌هاي اقتصادي وزارت اطلاعات به گوش مي‌رسيد ولي همچنان به نظر بعضي او يكي از قوي‌ترين وزيراني بوده كه وزارت اطلاعات به خود ديده است. او گهگاهي در گفتگو با ما آن قدر آرام صحبت مي‌كرد كه بعضي وقت‌ها صدايش به گوش نمي‌رسيد و شايد لازمه كار اطلاعاتي‌اش بود، در عين حال شمرده و صريح سخن مي‌گويد. هاشمي رفسنجاني در پنجم شهريورماه 1368 در معرفي فلاحيان به مجلس او را مناسب‌ترين فرد براي احراز اين مسئوليت برشمرد و وي را فردي خواند كه «حاضر است براي دور كردن تهديدات از اسلام جان فدا كند»، فلاحيان نيز در دفاع از خود به نمايندگان وعده داد «در صورتي كه به عنوان وزير اطلاعات انتخاب شود كساني را كه انديشه‌هاي بلندي دارند بر سركار خواهد آورد و امنيت كشور را به دست آنها خواهد سپرد». در نهايت او دو روز بعد با كسب 158 راي موافق، 79 راي مخالف و 8 راي ممتنع وزير اطلاعات در كابينه اول هاشمي رفسنجاني شد. با وي در محل كارش گفتگويي سه ساعته داشتيم كه از نظر خوانندگان مي‌گذرد. * فارس: مهمترين چالش‌هاي امنيتي كشور در دوران وزارت شما چه مواردي بودند؟ - فلاحيان: چالش‌هاي امنيتي آن زمان مختلف است، هنوز دوران جنگ بود. * فارس: از چه سالي وارد وزارت اطلاعات شديد؟ - فلاحيان: سال 63، زمان مسئوليت من، تشكيل وزارت اطلاعات و مقارن با دوران جنگ بود، قبل از آن هم قائم مقام دادستان كل انقلاب بودم. مهمترين چالش‌هاي امنيتي آن زمان مسئله منافقين، جنگ و جاسوسي بود. ما در كميته‌هاي انقلاب توانسته بوديم با اجراي طرح مالك و مستاجر، استقرار منافقين را در داخل بهم بزنيم و بعد از اينكه اين استقرار بهم خورد آنها دستور خروج به عراق، تركيه و ساير كشورها را داده و تيم‌هاي خود را تشكيل دادند و به داخل كشور مي‌فرستادند. ابتداي تشكيل وزارت اطلاعات با تيم‌هاي وارداتي مواجه بوديم كه چون من مسئول امنيت بودم مهمترين موضوع آن دوران را مبارزه با اين افراد مي‌دانستم و بعد از اين هم مسئله جاسوسي در عراق خيلي مهم بود و خدماتي كه براي جنگ انجام داديم. * فارس: به نظر شما مخاطرات امنيتي كشور در حال حاضر با دوران شما تفاوتي داشته است يا خير؟ - فلاحيان: بله، يقيناً الان متفاوت است، آن موقع بيشتر تهديد از ناحيه عراق بود، يعني بحث مهم اين بود كه آنها مي‌خواستند با كودتا يا اشغال نظامي، گروهكها و فشار داخلي به اهدافشان برسند. خودشان مي‌گفتند اهدافشان براندازي نظام جمهوري اسلامي بود، ولي خوب شايد يك مقدار تضعيف را هم در نظر داشتند، ولي زمان متفاوت شد، الان زماني است كه آنها دنبال استحاله هستند و اين كه با تبليغات گسترده‌اي كه توسط رسانه‌ها و برخي در داخل دارند، گذشته و ارزش‌هاي انقلاب را زير سؤال ببرند و به اصطلاح فضايي بوجود آيد كه خود مردم حداقل نسبت به انقلاب بي‌تفاوت شوند. * فارس: بستر‌هاي ظهور و به قدرت رسيدن طيفي هاي جديد از عناصر تجديدنظر طلب و يا اصلاح‌طلب را در سال 76 چه مي‌دانيد؟ برخي معتقدند عملكرد دولت آقاي هاشمي در بخش‌هاي مختلف از جمله امنيتي باعث به قدرت رسيدن آنان شد، تحليل شما چيست؟ - فلاحيان: اين بحث خيلي مفصلي است كه چگونه در آن مقطع اصلاح‌طلبان بر اصولگرايان پيروز شدند، شايد 10 موضوع موثر بود، يكي از آنها هم شايد همين موضوع باشد كه شما بيان كرديد، زيرا ما دوران جنگ، بازسازي و كارهاي زيربنايي را براي يك حركت شتابان اقتصادي همزمان داشتيم، طبيعتاً در زمان بازسازي خرابي‌هاي جنگ يا ساخت زيربناها، فشارهايي به مردم وارد مي‌آمد، چرا كه بيشتر پول‌ها صرف كارهاي سازندگي مي‌شد. اين طبيعي است كه در آن زمان شعار "آزادي" آقاي خاتمي يك مقدار خواست مردم بود، مردم فكر مي‌كردند خيلي در فشار هستند و آزادي باشد، اتفاقي مي‌افتد. * فارس: يعني معتقديد كه شعار آزادي آقاي خاتمي در نظر مردم مفري از فضاي امنيتي حاكم شده بر كشور در آن ايام بود؟ - فلاحيان: فضا امنيتي نبود، حتي فضا در آن زمان راحت‌تر از زمان آقاي خاتمي بود، اما فشارهاي اقتصادي بود. * فارس: يعني تا آن زمان كه آقاي خاتمي شعار آزادي را مطرح كردند و گرايشها به طرف ايشان شد، اين بستر فراهم نشده بود؟ - فلاحيان: حال بايد كار جامعه شناختي روي اين موضوع انجام گيرد. يقيناً شعار آزادي و توسعه سياسي شعاري بود كه در آن زمان خيلي گرفت و شكي در اين نيست. گرچه بعداً براي كساني كه اين شعارها را مي‌دانند سودي حاصل نشد. كارهاي جامعه شناختي كه مي‌توان انجام داد اين است كه مثلاً نقش نسل سوم را بررسي كرد، چون آن شعارها و ادبياتي كه به كار مي‌رفت و ژست‌هايي كه گرفته مي‌شد مطابق ذوق و سليقه بود و آنها اصلاً دوران فشاري نديده بودند، يعني سن آنها قد نمي‌داد كه مثلاً نسل سوم فشارهاي جنگ را ديده باشد. من خودم وقت آن را نداشتم كه همه اين موضوعات را به دقت دنبال كنم، ولي به نظر من فضاي تبليغاتي، فضاي مناسب‌تري براي آقاي خاتمي بود تا براي آقاي ناطق. ادبياتي كه ايشان به كار مي‌‌برد و طرفداراني كه ايشان داشت بيشتر به قول خودش نيروهاي تجديدنظر طلب بودند و بهتر مي‌توانستند كار كنند. * فارس: شما خودتان در انتخابات سال 76 طرفدار كدام يك از كانديداها بود؟ - فلاحيان: من طرفدار آقاي ناطق بودم. * فارس: آقاي هاشمي هم طرفدار اقاي ناطق بودند؟ - فلاحيان: مي‌گويند آخرين سخنراني كه آقاي هاشمي كرد به نفع آقاي خاتمي تمام شد. ايشان علناً طرفداري خاصي از آقاي ناطق نمي‌كرد، ولي شايد فكر مي‌كرد به گونه‌اي حركت كند كه روابطش با هر كسي كه پيروز مي‌شود خوب باشد، يعني علني ما هم نمي‌ديديم كه موضع گيري كند. * فارس: غير علني چطور؟ - فلاحيان: در سخنراني آخر آقاي هاشمي كه كساني شايعه‌ درست كردند كه ايشان مي‌خواهند در انتخابات تقلب كنند، بعد ايشان آمد و اين را مطرح كرد، خود اين موضوع يكي از عواملي بود كه خيلي از مردم به آقاي خاتمي راي دادند. * فارس: آقاي فلاحيان برخي معتقدند كه عملكرد هاشمي به خصوص در فضاي امنيتي كشور باعث شد كه مردم گرايش به آقاي خاتمي پيدا كنند؟ - فلاحيان: بالعكس آن را هم مي‌گويند، مي‌گويند خيلي كارهايي كه آقاي خاتمي كرد به خاطر آزادي‌هايي بود كه در زمان آقاي هاشمي ايجاد شده بود. من به اين عقيده ندارم، اتفاقاً فضايي كه ما درست كرديم، فضاي گفتگو بود، بحث و چالش‌ در همه زمينه‌ها آزاد بود، دوران طلايي بود و از همه نظر، فشاري روي كسي نبود. اتفاقاً در مورد كارهاي زيربنايي كشور در حوزه‌هاي اقتصاد و فرهنگ خيلي بحث بود، شايد در دوره آقاي خاتمي يا الان هيچ وقت عناصر مخالف هم در صحنه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي حضور نداشته باشند. ما فضاي گفتگو درست كرده بوديم، ولي اين گفتگوها منجر به تنش‌هاي امنيتي نمي‌شد، يعني قدرتي براي كنترل داشتيم، اما بعدها هر حادثه‌اي پيش مي‌آمد فوري به يك چالش امنيتي شديد منجر مي‌شد.مثلاً ما هيچ وقت در دانشگاه 18 تير نداشتيم، زمان آقاي خاتمي بوجود آمد با اينكه شايد ده برابر اين برنامه‌هاي سياسي در دانشگاهها در زمان ما بود، تاريخ را نگاه كنيد كتابهاي زيادي در آن زمان نوشته شده است. * فارس: بايد باور داشت كه شرايط مديريت در وزارت اطلاعات مي‌تواند تابعي از فضاي سياسي كشور باشد مجموعه نيروهاي وزارت اطلاعات به لحاظ ضرورت‌هاي تخصصي آدم‌هاي محدودي هستند چطور مي‌شود اين نيروها با فضا و ساختار فكري شما در دولت سازندگي و در دوره بعدي با دوره اصلاحات آقاي يونسي و در دولت جديد با فضاي ذهني دولت اصولگرا هماهنگ باشند؟ اين در حالي است كه مثلاً آقاي خاتمي و احمدي‌نژاد با گذشت يكسال از دوران خود به شدت به تقويت وزارت اطلاعات فكر كردند؟ - فلاحيان: در رابطه با نيروهاي وزارت اطلاعات امام هم فرمود كه نيروهاي اطلاعاتي نبايد گرايش‌هاي سياسي داشته باشند، بايد كارشناس باشند. طبيعي است كه كارشناس اطلاعاتي هم نظر خود را اعلام مي‌كند. حال ممكن است دستگاههاي اجرايي يا دولت بپذيرند يا نپذيرند. اين موضوع مهمي است كه شما بدانيد يك عنصر اطلاعاتي همواره به دنبال اين است كه نظر كارشناسي خود را در مورد موضوع ارائه دهد، يعني اين مسئوليت بي‌‌هدف نيست. هدف يك عنصر اطلاعاتي در كل، تقويت اين دولت يا آن دولت يا تضعيف آنها نيست، بطور كلي او هدفش تقويت كيان جمهوري اسلامي است، چون اين رسالتي است كه امام برعهده آنها گذاشته است. موضوعاتي كه در اطلاعات مطرح مي‌شود، دولت تصويب مي‌كند. دولت آقاي هاشمي مثلاً مي‌گويد بايد وزارت اطلاعات بيشتر روي اين ده موضوع كار كند، دولت خاتمي مي‌گويد روي موضوعات ديگر و دولت احمدي‌نژاد هم مي‌گويد فلان موضوعات. تقريباً اول كار مدتي طول مي‌كشد تا كارشناس‌ها، برنامه‌هاي خود را تطبيق دهند. چون وزارت اطلاعات يك وظايف اساسي براي تامين امنيت و يكسري وظايف جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات براي سرويس دهي به دولت دارد. پس بايد آن موضوعات را دولت تصويب يا رئيس جمهور ابلاغ كند، چون دولت بدون اطلاعات نمي‌تواند مخصوصاً در موضوعات امنيتي، سياسي، اجتماعي تصميم‌گيري كند و حتماً وزارت اطلاعات بايد نظر دهد. بعد از اينكه دولتها موضوعاتشان را ابلاغ مي‌كنند به دنبال تقويت نهاد امنيتي و اطلاعاتي خود مي‌افتند كه زودتر جواب بگيرند. * فارس: در زمان وزارت شما چه موضوعاتي مورد تاكيد قرار داشت؟ - فلاحيان: در دوران ما تاكيد خاصي كه آقاي هاشمي داشت تقويت مديريت كشور و جمع آوري اطلاعات فني بود، يعني وزارت اطلاعات در آن دوران هم در مباحث اقتصادي يا حتي صنعتي كارهاي زيادي انجام داد و جمع آوري اطلاعات كرد و سرويس داد براي اينكه ما مي‌خواستيم به سرعت زيربناها ساخته و مديريت كشور در جهت سازندگي تقويت شود. از همه دستگاههاي اجرايي هم مي‌توانيد بپرسيد، فضايي كه ما درست كرده بوديم خيلي فضاي راحتي براي كار و فعاليت بود. آن وقت شما نگاه كنيد همان زمان ما براي اينكه سيستم كشور را متحول كنيم خود وزارت اطلاعات ابتداءاً تمام برنامه‌هاي آن زمان را كامپيوتري كرد و بعد ما خودمان گذرنامه يك روزه داديم، يعني مي‌خواستيم به عنوان يك كار سمبليك، دستگاه اداري كشور را فعال كنيم. اين ابتكار غير از مبارزه با گروهك‌ها و جاسوسي و مثلاً ناامني در سيستان و بلوچستان يا غرب كشور بود. نكته دوم كه خيلي به دنبال آن بوديم و هيچ وقت هيچ كسي بعد از ما هم به آن اندازه نتوانست كار كند مبارزه با فساد بود، منتهي بدون تبليغات كه خود مقام معظم رهبري به عنوان مجاهدت‌هاي خاموش از ما تشكر كردند، چون ما معتقد بوديم كه اگر بياييم و تبليغات كنيم يك فضاي منفي درست مي‌شود، شايد خيلي‌ها بترسند، دلسرد شوند و برداشت‌هاي نامناسب كنند. آن مقدار ريسكي كه ما داشتيم در دوران بعد از من هم نتوانستند به اندازه آن دوران كار كنند، ولي هيچ فضاي ناامني بوجود نياورديم. * فارس: مباحث مطرح شده در دوران اصلاح طلبان كه جنبه تخريبي داشت و در مجلس ششم عمده مباحث در بحثهاي امنيتي بود. برخورد با روشنفكرها اينها به حوزه شما برمي‌گشت. مشخصا مباحث مطرح شده را چقدر مربوط به حوزه عملكرد خود مي‌دانيد و چقدر نادرست؟ - فلاحيان: بر اساس تبليغات اصلاح طلبان فضاي دوران ما فضاي خفقان بود ، بعد خودشان در زمان خود فجيع‌ترين كارها را انجام دادند و تبليغ كردند كه اينها براي دوران آقاي هاشمي است. مثلاً خود من را متهم كردند و من گفتم آقا من يكسال و نيم است كه وزير نيستم، اين اتفاق الان افتاده ولي خيلي قشنگ تبليغات كردند كه اينها ريشه در زمان آقاي هاشمي دارد؛ خوب ديگه قلم دست دشمن است و مي‌نويسد الان هم در رسانه‌هاي دنيا تبليغات عليه ما مي‌شود. يكي از اهداف دشمن اين است كه كساني را كه وفادارند و در انقلاب موثرند (من) تخريب كنند، الان آقاي هاشمي هم چنين چهره‌اي است كه او را يك استوانه انقلابي مي‌دانند، حال بهانه‌هايي هم ممكن است پيدا كنند كسي نمي‌تواند منكر شود. اينكه بگردند تا اقوام و خويشان و كسي را به يك بهانه‌اي پيدا كنند اين خودش دليل خوبي آن طرف است، چون آنقدر خوب است كه راجع به خودش نمي‌توانند صحبت كنند و راجع به اقوام و خويشاوندانش صحبت مي‌كنند. آقاي هاشمي كه هر آنچه قبل از انقلاب داشت براي مبارزات مسلحانه و تبليغات هزينه كرد و حالا مثلاً براي مبالغي نامعلوم اين حرف را مي‌زنند، شرم آور است يعني مثلاً اگر آقاي هاشمي پولهايش را زمان قبل انقلاب نگه داشته بود صد برابر شده بود و حالا يكي از اقوامش را پيدا كردند كه يا كار خلافي كرده يا نكرده كه من به آن كاري ندارم. ناجوانمردانه است، ناجوانمردانه‌تر اينكه كاري كه يك سال و نيم بعد اتفاق افتاد به گردن من گذاشتند. در تبليغات اينگونه عمل مي‌كنند، تبليغات يك نوع جنگ رواني است. * فارس: تخريب‌ چهره‌هاي نظام به نظر شما حزبي، باندي و يا خارجي بود؟ - فلاحيان: خوب بخش عمده‌اش دستورات سرويس‌هاي خارجي است، منتهي سرويس‌هاي خارجي بر اختلافات داخلي سوار مي‌شوند. بالاخره در هر كشوري احزاب و گروههايي هستند كه در رقابت با همديگرند و مي‌خواهند در انتخابات پيروز شوند و تلاش مي‌كنند كه خودشان را خوب و رقيبشان را بد جلوه دهند، اين يك كار معمول است، البته به لحاظ تقواي سياسي خوب نيست كه اين كارها انجام گيرد. حالا طبيعتاً اين كار انجام مي‌شود و آن وقت آنها بر اين مسائل سوار مي‌شوند، يعني بر بستر داخلي تبليغات خارجي هم سوار مي‌شود. نمي‌توانيم بگوئيم كه مثلاً كساني كه در داخل هستند به سفارش خارجي‌ اين كار را مي‌كنند، ولي در نهايت يك وقت مي‌‌بينيم همه چيز به هم جور در مي‌آيد. مي‌توان گفت يك مقدارش حزبي بود، خيلي‌ها بودند مي‌خواستند آقاي هاشمي و خيلي از شخصيت‌ها را از صحنه خارج كنند.اساساً آنها حرفشان اين بود كه اصلاً ما حاكميت ديني را قبول نداريم، اگر ما حاكميت ديني را قبول كنيم بايد متوليان انقلاب را بپذيريم يا اگر ما سعي كنيم متوليان را بزنيم حاكميت ديني ديگر متولي نخواهد داشت و حاكميت دينداران مي‌شود، يعني همان چيزي كه بازرگان مي‌گفت. او مي‌گفت كه جمهوري دموكراسي اسلامي را حكومت دينداران مي‌گويند، پس اصلاح طلبي اين بود، ما به پيروي از امام مي‌گفتيم حكومت ما حكومت ديني است و مردم دين اسلام را مي‌خواهند و وقتي كه به احكام اسلام راي دادند، احكام نوراني اسلام را قبول داريم و راي هم به كسي مي‌دهند كه داراي اين شاخصه‌ها ‌باشد. آنها مي‌گويند؛ نه راي را آزاد بدهند و آن وقت هر كسي را مردم انتخاب كردند، حال اگر ديندار بودند كه خوب راي به دين بدهند، اگر هم بي‌دين بودند به بي‌ديني راي بدهند. *فارس: در زمان وزارت شما مساله‌ مهمي كه به نظر مي‌رسد اين كه در سطح معاونت‌ها هم معاون اصلاح طلب و هم معاون اصولگرا داشتيد؛ حتي زمينه ظهور برخي نخبگان امنيتي در زمان شما شكل گرفت ارزيابي خودتان چيست؟ - فلاحيان: اول هم اشاره كردم. در وزارت اطلاعات نبايد گرايش سياسي باشد، طبيعي است كه هر كسي خود يك گرايشي دارد، ولي اعمال كردن گرايشات سياسي معنايي ندارد. كسي كه در وزارت اطلاعات حضور دارد چشم نظام است و نمي‌تواند روي چشمهايش عينك بزند كه حالا كبود ببيند يا مثلاً عينك سفيد يا سبز بزند. خلاصه بايد بدون عينك شفاف ببنيد و انتقال دهد. وزارت اطلاعات كه تشكيل شد از نيروهاي كميته انقلاب، دادستاني و عمدتاً نيروهاي سپاه حضور داشتند، طبيعتاً در خود اينها هم گرايش‌هاي مختلفي بود، گرايش اصولگرايي و چپ گرايي هم بود، منتهي چون امام فرموده بود همه گرايش هايشان را كنار گذاشته بودند. ما در اين فضاهاي سياسي فكر نمي‌كرديم، البته خيلي‌ها بودند خدا رحمتش كند آقاي لاجوردي دادستان انقلاب به من مي‌گفت اين ديدي كه تو گرفتي و همه را جمع مي‌كني عاقبت ممكن است كار دستت بدهد، تعبير ايشان اين بود كه مار در آستين مي‌پروراني كه متاسفانه بعدها كه يك چند نفري دچار مشكل شدند، به ياد آن گفته آقاي لاجوردي افتادم. * فارس: منظورتان چه كساني هستند؟ - فلاحيان: حالا ديگر نمي‌خواهم راجع به ايشان صحبت كنم. افرادي بودند كه قبلاً اصولگرا بودند، بعداً با آرمان‌هاي امام خداحافظي كردند، البته اين طبيعي است و خيلي مهم نيست. *فارس: چرا در دوران به قدرت رسيدن جبهه دوم خرداد نوك پيكان حملات متوجه شخصيت هاشمي رفسنجاني و برخي مديران وي گرديد؟ و چرا طيف موثري از كارگزاران همچون مهاجراني مسير حمله به هاشمي را از طريق روزنامه‌ها و انتشار كتابها هموار مي‌كردند و گروهي ديگر مثل كرباسچي حمايت ضمني و يا حداقل در قبال اين روند سكوت مي‌كردند؟ - فلاحيان: خودشان الان معتقدند كه تحليل اشتباهي داشتند، تحليل آنها اين بود كه جامعه با ارزش‌هاي ديني فاصله گرفته و از شعارهاي انقلابي خسته شده، انقلاب به نسل سوم منتقل نشده، دوران پيري انقلاب است و از اين هجوياتي كه مي‌گفتند. اينها اين مطالب را باور كرده بودند حال يك شرايط خاصي پيش آمد آنها پيروز شدند و خيلي چيزها دست به دست هم داد،بسياري از كساني كه به آقاي خاتمي راي دادند اصلاً با ليبرايسم و اصلاح طلبي هيچ رابطه‌اي نداشتند. بالعكس چون خيلي متعصب ديني بودند به ايشان راي دادند، مثلاً من خيلي جاها سوال كردم مي‌گفتند ايشان چون روحاني و سيد بود، سادات را ترجيح مي‌دهند به هر روحاني غير سيدي. اين مسائل مطرح بود و نمي‌توان گفت يك عامل در آن دخيل بود، منتهي اينها تصور و برداشتشان از جامعه اين بود كه مردم خسته شدند و آْن شعارهاي امام ديگر نخ نما شده است. مشخصاً، آقاي مهاجراني كه خيلي روشن، آقاي كرباسچي هم حركتهايي كه در روزنامه‌اش از دگرانديشان در اين زمينه استفاده مي‌كرد. آقاي عبدالله نوري در روزنامه‌‌اش بيشترين تبليغات را مي‌كرد. در اين روزنامه‌ها علما و بزرگان و انقلابيون دنيا نبودند ولي هنرپيشه‌هاي هاليوود و كارگردانان مهم دنيا و روشنفكران بنام دنيا و گروههاي مرجع فرهنگ غرب بودند، يعني آنها خوراك فكري‌ تهيه مي‌كردند، گرايش يك روزنامه نشان مي‌دهد كه يك آدم از چه كسي نقل مي‌كند، اين را من چند بار گفتم و خيلي‌ها از اين مساله عبور مي‌كنند. مردم مي‌خواهند آزاد باشد، حالا هر كسي به هر كسي راي داد. اگر نمايندگان به دين راي دادند كه دادند، اگر به قانون ديني هم راي ندادند كه ندادند. انقلاب آمده بود براي اينكه قوانين اسلام را حاكم كند و سعادت در پرتو اينهاست. قوانين بشري اگر مخالف دين باشد به درد نمي‌خورد، اين شعار ما بود. اين برنامه را نحوه‌اي از فشار، ‌اختناق و زورگويي قلمداد مي‌كردند و مي‌گفتند كه بايد آزادي باشد و اينان بحث مسائل امنيتي نداشتند. بعضي مي‌گويند آزادي رهايي از همين قوانين و مقررات كه به مردم در پوشيدن لباس، غدا خوردنشان و نحوه معاشرتشان كه فشار وارد مي‌آورد باشد. بنابراين پس ما بايد به همين ساز برقصيم يعني اگر ساز ديگري بزنيم سازي است كه با حركت اجتماعي همنوايي ندارد. * فارس: عملكرد اين جريانات را در دوران وزارت خود چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ - فلاحيان: اصلاح طلبان دو سال بعد يا حتي فكر مي‌كنم 4 سال بعد اعلام موجوديت كردند. * فارس: واقعاً اينگونه بود كه اينها همنوايي داشته باشند و بعد از مباني فكري‌شان برگردند يا اينكه نشانه‌هايي در ايام قبل از پيروزي دوم خردادي‌ها وجود داشت؟ -فلاحيان: نه، آن دوران در دانشگاه فعال بودند. من كه گفتم بيشترين فضاها براي اين گفتگوها در زمان ما بود. بحث پست مدرنيسم از زمان خود ما شروع شد، بعدها شكلش را عوض كردند، ولي باز همان اصطلاح گفتگوي بين اديان را هم ما شروع كرديم. يكي از برنامه‌هاي ما گفتگوي بين اديان و مذاهب چه در داخل و چه در خارج بود كه بعدها اسم آن را گفتگوي تمدن‌ها عنوان كردند، مي‌خواستند به همين موضوع هم چهره لائيك دهند و بگويند تمدن‌ها، نگويند اديان و مذاهب، منتهي بحث ما گفتگوي بين اديان و مذاهب بود و ما در مورد تمدن‌ها نمي‌توانستيم گفتگو داشته باشيم. دعواي ما بر سر كتاب‌هايي بود كه آن زمان نوشته شد و نحله‌هاي مختلف پست مدرنيسم‌ها بود، در دولت آقاي هاشمي و آقاي خاتمي راجع به فرهنگ غرب و رابطه‌اش با توسعه بحث داشتيم. در روزنامه جمهوري اسلامي هشت مصاحبه مفصل دارم كه گفتگوهاي خود من با آقاي خاتمي است، او مي‌گفت توسعه، فرهنگ خود را مي‌خواهد و توسعه صنعتي بدون اين كه فرهنگ توسعه را داشته باشيد، حاصل نمي شود و او مي‌گفت فرهنگ توسعه همان فرهنگي است كه غرب دارد. ما مطلع بوديم، مي‌گفتيم حالا كه دوران مدرنيسم گذشته، الان دوران پست مدرنيسم است. ارزشهاي دوران مدرنيسم تمام شده حالا شما چرا داريد تبليغ آنرا مي‌كنيد و مي‌گوييد آن فرهنگ بايد باشد. همان‌هايي كه آن زمان اين شعارها را مي‌دادند امروز پشيمانند و ايشان تعبيري كه آقاي شايگان در كتاب زير آسمان داشت را عنوان كردند كه ما پنجاه سال در هاليدي تاريخي بوديم. * فارس: با آقاي خاتمي در هيئت دولت سر يك ميز مي‌نشستيد؟ - فلاحيان: بله، سر يك ميز، اتفاقاً در دولت هم اين بحث‌ها را داشتيم. * آقاي هاشمي چگونه برخورد مي‌كردند؟ - فلاحيان: ايشان يك ذهن خيلي باز دارند و در مباحث حالت تعصب گونه ندارد، به حرفها گوش مي‌داد و بعضي وقت‌ها هم طرف ما را مي‌گرفت. * فارس: يعني در كنار آقاي هاشمي بحث مي‌كرديد؟ - فلاحيان: بله، آن مباحث در محافل دولتي، دانشگاهي و رسانه‌ها خيلي جدي بود، منتهي آن وقت يك محتوا داشت، اما اين بار به رسانه‌اي و ژورناليستي شده بود گروهي كه پيروز شد، حالا داشت افكار خود را بي‌امان تبليغ مي‌كرد. *فارس: برخي از اصلاح طلبان در شرايط فعلي از آقاي هاشمي به عنوان ضلع سوم اصلاحات نام مي‌برند، اين رويكرد را چطور ارزيابي مي كنيد؟ - فلاحيان: اصلاح‌طلبان اشتباه مي‌كردند كه مردم از دين و روحانيت رويگردانند. بعد از شكست‌هايشان متوجه شدند كه تحليلشان دقيق نبوده؛ مردم جوياي يك وضع بهتري بودند، دنبال اين نبودند كه بي‌بند و باري گسترش پيدا كند يا مثلاً فرهنگ غرب در اينجا حاكم شود، چون آثار آن را در غرب و جاهاي ديگر مي‌ديدند. مردم مرتب مسافرت مي‌كنند و از احوالات مردم در دنيا و فرهنگشان آگاهند و از هر كدامش بپرسي كه آيا مي‌خواهي خانواده‌ات به لحاظ فرهتگي و روابط مثل يك خانواده فرانسوي باشد؟ مي‌گويند نه، آمريكايي‌اش را هم قبول ندارند. طبيعتاً هر گروهي وقتي شكست مي‌خورد براي تجديد حيات خود يار و ياور و اتكاء مي‌خواهد و اينان شروع كردند كه نيروهاشان را جمع آوري و ساماندهي كنند و در افكار گذشته شان، مثلاً تجديد نظر كنند. دوستان بيشتري پيدا كنند و از چهره‌ها استفاده كنند، اين طبيعي است و گروههاي اين طرف هم بايد اين كارها را انجام دهند. الان گروههاي اصولگرا هم بايد به خاطر مشكلاتي كه پيش آمده تلاش كنند. مردم سردرگم شدند كه چه كسي راست مي‌گويد. هر كسي بتواند بايد پاسخ‌هاي شفاف، روشن، دقيق بدهد مردم مي‌پذيرند. مردم ما حدود سي سال است كه با اين چالش‌ها بزرگ شدند، نسل سوم انقلاب هم آمد و پيام‌ها را گرفت حال كساني موفق مي شوند كه سابقه‌اي از خودشان نشان دهند كه مديران قوي بودند و اين سابقه را براي خود ثبت كردند كه آدم‌هاي نترس و شجاع و كارآمد و روشنند. توطئه‌هاي داخلي و خارجي را مي‌شناسند و دلشان به حال مردم مي‌سوزد؛ مردم ديگر ماوراي شعارها و مردان قوي را مي‌خواهند. طبيعي است كه اصلاح‌طلبان الان مي‌دانند، البته اصولگرايان هم بايد بداند كه مردم ما امروز به چهره‌ها راي مي‌دهند به آدم‌هايي كه ثابت كردند مدير قوي بودند، آدم‌هاي شجاعي بودند و در مقابل توطئه‌هاي داخلي و خارجي ايستادند. آقاي هاشمي توانست در دوراني كه پول نداشت و نفت 12 دلار بود بازسازي كند و زيربناها را بسازد، ديگران بيايند و بگويند به اندازه او چقدر كار كردند، لذا يك چنين چهره‌اي الان نقطه اتكايي براي هر گروهي است، چون او يك محبوبيت خاصي دارد. در انتخابات با تمام فضاهاي منفي با سوژه‌هايي كه در مورد فساد و خانواده‌اش و اشرافي‌گري ساختند 10 ميليون راي آورد؛ اين پشتوانه ملي بزركي است و كم نيست. * فارس: رويكرد كنوني آنها يك تاكتيك است؟ نظرتان را شفاف تر بيان كنيد؟ - فلاحيان: آنها كه از حرف خود برنگشتند. هر گروهي براي به قدرت رسيدن آراء مردم را مي‌خواهد. الان مي‌بينند آقاي هاشمي يك چهره ملي است، اين پشتوانه و اين همه راي دارد و اين مسئله را نمي‌توان دست كم گرفت. آن روز تخريب مي‌كردند كه وي از صحنه خارج شود و اكنون كه در صحنه است و مي‌شود از آن در تقابل‌هايي سياسي استفاده كرد دليلي ندارد كه از آن استفاده نكنند. *فارس: فكر مي‌كنيد آقاي هاشمي با اين موضوع چطور مواجه مي‌شوند؟ - فلاحيان: آقاي هاشمي هميشه يك حالت پدرانه دارد. خوب ايشان سال 40 انقلاب را شروع كرد و زندگي‌اش با انقلاب است و بايد همه نيروها را داشته باشد. رهبران واقعي حالت پدري دارند كه همه نيروها را با سليقه‌هاي مختلف نگهداري مي‌كنند و در حدي كه بتوانند اصلاح مسير مي‌كنند. * فارس: به مجموعه اصلاح‌طلبان اقبال نشان دادند و تفكيكي قائل نشدند؛ - فلاحيان: خيلي اصولگرايان هم با آقاي هاشمي مخالفت كردند. * فارس: از سر اينكه اصولگرايان با ايشان مخالفت كردند به اصلاح طلبان اقبال نشان دادند؟ - فلاحيان: نه، آقاي هاشمي به آن سمت نرفته است. آنها احساس مي‌كنند كه كل اصولگرايان بايد با آقاي هاشمي باشند. پس فكر مي‌كنند كه خوب ايشان پاي اصولگرايان ن ايستاده است يا احساس مي‌كنند كه اصولگرايان ايشان را نمي‌پسندند، بنابراين بايد از اين شخصيتي با اين پشتوانه ملي استفاده كنند. * فارس: به نظر مي رسد ايشان هم نسبت به اين قضيه اقبال نشان دادند. در ايام اخير به خصوص اتخاذ مواضع و سخنراني‌ها و ديدارهايي كه داشتند، حالا شايد بشود از اين زاويه به آن نگاه كرد كه اصولگراها به ايشان اقبال نكردند، اما ايشان هم بي‌ميل نيستند كه اصلاح‌طلب‌ها اين اظهار تمايلي كه به ايشان كردند را بدون پاسخ نگذارند، اين را به چه دليلي مي‌دانيد؟ - فلاحيان: حتماً، دليلش همان پدري ايشان است، ايشان بايد همه نيروها را البته نه همه اصلاح‌طلبان را داشته باشند. ايشان دلشان مي‌خواهد همه گروه‌هاي سياسي در صحنه باشند و بتواند روي آنها موثر باشد و هدايتشان كند. خوب ايشان جزو رهبران جمهوري اسلامي است. آقاي هاشمي مي‌خواهد همه نيروها را داشته باشد، چون هر كسي بتواند نيروهاي فعال سياسي را يا به اصطلاح نخبگان جامعه را يا به تعبير ديگر 2 درصدها را به هر ميزان داشته باشد مي‌تواند اهداف خود را پياده كند. يقيناً آقاي هاشمي خيلي آرزو و آرمان هنوز براي ملت ايران دارد كه دلش مي‌خواهد پياده شود، از اين بسترها حتماً استفاده مي‌كند، البته اين يك مبارزه است و ممكن است آنها بتوانند از آقاي هاشمي بيشتر استفاده كنند. ما در روزنامه‌هاي بعدي آنها ديديم كه تغيير اعتقادي پيدا نكردند، تغيير سياسي پيدا كردند، ولي هنوز هيچكدامشان نيامدند كه بگويد ما همان آرمان‌هاي امام را قبول داريم و پاي آنها سفت ايستاده‌ايم، هنوز حرف‌هاي ليبراليستي مي‌زنند. * فارس: در زمان آقاي هاشمي اين جريان انتقاداتي را به آقاي هاشمي در مورد عملكرد وزارت اطلاعات داشتند، چقدر اين اتهامات را وارد مي‌دانيد؟ - فلاحيان: بايد موردي بيان شود، يقيناً دولت آقاي هاشمي بي اشكال نبوده و اينگونه نيست كه بگوييم ما معصوم هستيم. در آن دولت ما با سياست تعديل مخالف بوديم. خود من جزو مخالفين آن بودم و با آن فضاهاي فرهنگي كه ايجاد شد مخالفت مي‌كرديم. خيلي از اصولگرايان مي‌گويند دوم خرداد و ...مولود كارهاي شماست، آزادي‌هايي است كه شما آن زمان ايجاد كرديد. در وزارت اطلاعات هم يقيناً انتقاداتي است و اينگونه نيست كه دستگاه اجرايي اشتباه نداشته باشند. *فارس: مصاحبه‌اي كه آقاي حسينيان با چراغ داشتند كه سر و صدا به پا كرد را چه ميزان قبول داريد؟ چقدر قبول داريد كه موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي برنامه‌ريزي شده بود؟ - فلاحيان: من اين اندازه‌اش را قبول دارم كه آنها خيلي خوب از اين استفاده كردند، به وظيفه ملي خود عمل نكردند. طبيعي است در دستگاه امنيتي يا انتظامي يك حادثه‌اي ممكن است اتفاق بيفتد و تخلفي رخ دهد، به اين نبايد جنبه سياسي و عمومي و ملي دهند و به بحران تبديل كنند، ولي آنها تعبيرشان اين بود كه يك لقمه چربي است و ما نبايد اين را زمين بگذاريم. اما اينكه خود آنها اين برنامه‌ريزي را كرده باشند من نتوانستم كدهاي روشني به دست بياورم. من به عنوان يك تخلف اين را ارزيابي مي‌كردم، البته يك احتمال ديگري هم مي‌دهم كه چون اطلاعات لازم به دستم نرسيده نمي‌توانم اعلام كنم، اما در هر صورت آنها با برنامه‌ريزي مفصل حاضر شدند منافع ملي را زير پا بگذارند و منافع گروهي‌شان را از اين راه تامين كنند. * فارس: حقايق پنهاني در دوران وزارتتان داريد كه بگوييد؟ فلاحيان: بله، ولي به شما نمي‌گويم، چون مي‌خواهم خاطرات را در كتابي بنويسم و منتشر كنم. * فارس: شما آقاي سعيد امامي را يك نخبه امنيتي مي‌دانيد؟ - فلاحيان: بله، بسيار آدم قوي بود و خيلي خدمت كرد. * فارس: آيا موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي به نتيجه‌اي رسيد؟ - فلاحيان: بله، چند نفر تخلف كردند و محاكمه‌شان كردند، حكم دادند و زنداني كردند. * فارس: استفاده تبليغاتي‌اش را هم تقريباً از دست داده؟ - فلاحيان: بله، همان موقع هم قرار بر اين بود افرادي كه متخلفند دادگاهي شوند حال ممكن است به حكم هم معترض باشند، اما در نهايت همين كار را آن وقت بدون سر و صدا هم مي‌توانستند انجام دهند. *فارس: اينكه اسم سعيد امامي، دانيال قوامي است درست است؟ - فلاحيان: نه، اينها را درست كردند. مي‌خواستند بگويند كه او را شكنجه كردند، به عنوان اينكه يهودي است. * فارس: اين كه مي‌گويند اگر گذر كسي به وزارت اطلاعات بيافتد بعد از خوردن يك شلاق هر كاري را كه نكرده هم قبول مي‌كند ... . - فلاحيان: نه اين بحث ديگري است. در وزارت اطلاعات اين كارها ممنوع است و اصلاً امكان ندارد، اين حتي در سازمان زندان‌ها هم انجام نشده و هر كسي از وقتي دستگير مي‌شود زير نظر قوه قضاييه است. * فارس: در آن دوره مي‌گفتند وزارت اطلاعات ايران عملكردش قوي بود و بعد در دولت آقاي خاتمي افول كرد، اين تحليل را چقدر قبول داريد؟ - فلاحيان: اين جملات شهره بود. ما ارتباطاتي با سرويس‌هاي ديگر مثلاً ك.گ.‌ب، سرويس اطلاعات آلمان، فرانسه، اسپانيا و كشورهاي اسلامي داشتيم و كارهايي براي صلح جهاني و تامين امنيت انجام داديم و بحث‌هايي در مورد نحوه برخورد ما با موضوعات مطرح بود كه اين احساس قدرت را در ما مي‌ديدند. * فارس: مي‌توانيد دوران وزارت خود را نقد كنيد؟ - فلاحيان: اشكالاتي در ذهنم است. الان نمي‌دانم كدامش را براي شما بيان كنم و بايد فكر كنم تا پخته‌تر بگويم. * فارس: ارزيابي شما از عملكرد دولت نهم چيست؟ - فلاحيان: خيلي مفصل است. * فارس: نقاط ضعف يا قوت؟ - فلاحيان: عملكرد دولت را نمي‌توان در پاسخ به يك سوال ارزيابي كرد. اما دولت نهم چند كار كرد كه شايد كارهاي بسيار خوبي است. اينكه توجه به استعدادهاي منطقه‌اي بيش از دولت قبلي بود؛ توجه كردن به استعدادهاي شهرهاي كوچك، اين خيلي خوب بود. اينكه پول داده‌اند دست مردم و قدرت خريد مردم را قدري افزايش داده‌اند كار مهمي بود. * فارس: اين را از دستاوردهاي دولت نهم مي‌دانيد؟ - فلاحيان: بله. البته اين در كنارش يك جنبه منفي داشت. براي اينكه اين باعث شد رشد نقدينگي حدوداً دو برابر شود. اينجا بانك مركزي به وظيفه خودش عمل نكرد چرا كه حفظ ارزش پول به عهده بانك مركزي است و اين وظيفه ذاتي بانك مركزي است. بانك مركزي بايد ارز را شناور مي‌كرد تا اينكه ارز را بخرند نه اينكه بانك مركزي اسكناس چاپ كند بدون اينكه ارز بفروشد. بانك مركزي با اين كار خود دولت را دچار مشكل كرد و تورم عجيب و غريبي به يكباره به وجود آمد. البته نمي‌خواهم بگويم همه اين افزايش تورم و رشد قيمت‌ها معلول افزايش نقدينگي بود. فرض كنيد قيمت ميلگرد يا تيرآهن كه بالا رفت متاثر از افزايش جهاني قيمت اين كالاها بود اما به طور كلي بانك مركزي ضعيف عمل كرد و خيلي از بانك‌هاي خصوصي و حتي بانك‌هاي دولتي با واسطه‌هايي پول‌هاي خود را به بازار زمين و مسكن آوردند و تقاضا را افزايش دادند. كنترل اين وضعيت از دست بانك مركزي خارج شده است و گراني در زمينه مسكن مربوط به حجم پوليست كه وارد اين بخش شده است. در زمان آقاي هاشمي هم سياست شناور شدن نرخ مورد انتقاد قرار گرفت اما ما نرخ ارز را شناور كرديم و همين الان نيز معتقدم اگر نرخ ارز را شناور كنند قيمت دلار به حدود 700 الي 800 تومان باز مي‌گردد و تورم موجود كاهش مي‌يابد. اين يك نكته خيلي مهمي است. از يك طرف اين پول باعث شد خيلي از خانواده‌ها كه كم درآمد بودند و بانك‌ها به آنها وام و امكانات نمي‌دادند تحت عناوين مختلف مثل وام خودرو يا وام مسكن يك پولي دستشان آمد و البته به دليل آنكه باعث شد تورم ايجاد شود تبعات منفي داشت. در رابطه با مسئله بنزين نيز اين مسئله خيلي مهم است. دولت نهم با مردم خيلي صحبت نمي‌كند ولي انجام آن اقدامي اساسي است. ببينيد توليد ناخالص داخلي كشور ما 250 ميليارد دلار است، به صورت ساده كه به آن نگاه كنيم 50 ميليارد دلار آن از توليد نفت است و اگر توليد گاز و سوبسيدهاي انرژي را حساب كنيم نزديك 100 ميليارد دلار مي‌شود؛ پس حوزه انرژي خيلي مهم است. الان مگر بازگشت سرمايه در دنيا چقدر است، نرخ بهره را چرا مي‌گويند شش درصد، براي اينكه مي‌گويند اصلا سرمايه در تمام دنيا از اول تا به حال بين صفر تا شش درصد بيشتر بازده نداشته است. شما بگوييد سرمايه براي ما 10 درصد سود داشته باشد؛ همه سود توليد ناخالص داخلي كشور مي‌شود 25 ميليارد دلار. ملت ايران بايد اين را بدانند بنزيني كه مصرف مي‌كنند 50 ميليارد دلار ارزش دارد كه معادل يك و نيم ميليون بشكه نفت به اضافه پنج يا شش ميليون بشكه واردات است. اگر ما بخواهيم روزي 80 ميليون ليتر بنزين مصرف كنيم چه مي‌شود؟! خوب تدبير ما چه بوده است و تدبير اين دولت چه بوده است. تدبير ما گازسوز كردن بود چرا كه كشور ما يك كشور گازي است. ما گفتيم هم صنايع با سرعت و شتاب كارها را بگذارند زمين و سيستم خود را گازسوز كنند و ماشين‌ها را نيز گازسوز كنيم. اين تدبير دولت آقاي هاشمي بود كه بعدها در دولت آقاي خاتمي با ضعف اين كار ادامه يافت. الان بايد همه كارها را كنار بگذاريم اين تدبير را تداوم دهيم. بالاخره ما بايد چه كنيم كه 50 ميليارد دلار پول در بياوريم. اگر خودروها و كارخانه‌هايمان را گازسوز كنيم اين 50 ميليارد دلار را در مي‌آوريم و به مردم هم فشار تورمي نمي‌آيد. اينها ديدند كه ديگر نمي‌توانند نه با آن سرعت گازسوز كردن را مي‌توانند پيش ببرند و نه كار ديگري توانستند بكنند. آمدند اين سهميه‌بندي بنزين را اجرا كردند. اين سهميه‌بندي تصميم دولت است ولي بالاخره كشوري كه مي‌خواهد توسعه داشته باشد نمي‌تواند سهميه‌بندي بنزين داشته باشد. اينها با هم در تضاد است و اصلا اگر بخواهيم توسعه داشته باشيم نمي‌توان سوخت را سهميه‌بندي كرد و اين كارها ايجاد مشكل مي‌كنند. دولت اين شوك را وارد كرد و شايد دولت‌هاي قبلي چنين شجاعتي نداشته باشند. دولت نهم شجاعانه آمد و انتحار سياسي كرد. الان هر جا برويد به اين دولت انتقاد مي‌كنند. ايشان مي‌گويد كه 85 درصد از مردم از سهميه‌بندي بنزين راضي هستند و 15 درصد ناراضي، ولي بالاخره راضي‌ها هم امروز مي‌گويند چرا بنزين اين جوري شده است و فردا كه بنزين‌شان تمام شود يك چيزي مي‌گويند و اين طور نيست كه چيزي نگويند. اين كار شجاعت مي‌خواست و اين شجاعت را كه بايد انسان تقدير كند و بي‌انصافي است كه يك دولتي حاضر باشد "پيه" اين حرف‌ها را به تن خود بمالد و حمايت نشود. * فارس: شما گفتيد كه سهميه‌بندي بنزين كاري بود كه انجام آن از روي ناچاري بود؟ - فلاحيان: نه من نگفتم چاره‌اي نبود، اگر من بودم اين كار را نمي‌كردم. * فارس: به نظرتان با وضعيت مصرفي كه ما داشتيم و تبعات آن كه خودتان هم به آن اشاره كرديد، مي‌شد كار ديگري كرد؟ - فلاحيان: من معتقد هستم دولت توان خود را براي اجراي پروژه‌هاي توليد گاز بگذارد. يك انتقادي به دولت هست كه شايد به خاطر همان هم وزير نفت را عوض كرده‌اند و آن اين كه ما بايد پروژه‌هايي كه توليد گاز ما را بالا مي‌برند در اولويت قرار دهيم و بعد با سرعت ساخت مخزن گاز خودرو و واردات آن، دوگانه‌سوز كردن و گازوئيل سوز كردن و اصلاح كيفيت گازوئيل توليدي را توسعه دهيم و جايگزين سوخت رايج كشور كنيم. البته يك چيزي را در دولت آقاي هاشمي من خيلي مي‌گفتم كه ما مدل اقتصادي نداريم و اين مطلوب نيست و آنها اين جمله آقاي طبيبيان كه آن موقع مغز متفكر اقتصادي بودند، قبول نداشتند. بالاخره بعد از فشارهاي زيادي كه ما آورديم آقاي «ميرزاده» رئيس وقت سازمان برنامه و بودجه حدود 82 مدل ريز اقتصادي ارائه داد ولي ما بايد يك مدل كامل داشته باشيم. ما وقتي مي‌گوييم مي‌خواهيم هر خانواده‌اي يك ماشين داشته باشد، آيا خيابان كافي براي راه رفتن اين همه ماشين را داريم و آيا بنزين كافي براي اين همه ماشين داريم؟ اينها بايد با هم ديده شده و براي آنها برنامه‌ريزي واحد شود، نه اينكه از اين طرف با تخصيص بودجه اجازه دهيم صنايع خودرو سازي توسعه يابد و از اين طرف فكر بنزين و خيابانش را نكنيم. اينها اگر هماهنگ جلو برود درست است. * فارس: شما عملكرد دولت در حوزه سياست خارجي، پيگيري پرونده هسته‌اي كشورمان و نگاه دولت نهم در روابط خارجي با كشورهاي اسلامي و شرقي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ - فلاحيان: در رابطه با مسئله هسته‌اي مسلما اگر يك ملتي اراده كند كه در فضا و جو فعلي دنيا هسته‌اي شود بايد از يك دوران فشاري عبور كند و من اين را قبلا هم گفته‌ام. ملت ما يا مي‌خواهد هسته‌اي شود يا نه. اگر بخواهد هسته‌اي شود يقينا فشار خيلي شديدي روي آن خواهد بود. دوراني كه ما در آن هستيم دوراني است كه آن دعواها و سر و صداهاي هر دو طرف فروكش كرده و جو آرام شده است. تداوم اين فضا بستگي به اين دارد كه اين مذاكرات جاري بين ايران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و ايران و آمريكا به چه نتايجي برسد، آن وقت مي‌توان گفت كه ما در اين بازي باختيم يا برديم. الان آمريكايي‌ها هم در عراق و افغانستان مشكلات و گرفتاري‌هايي دارند كه به ايران براي حل آنها احتياج دارند و هم رابطه آنها با هم به تبع دعواي آمريكا و روسيه شرايط از وضعيت نارنجي به وضعيت خاكستري تبديل شده است و مطلوب نيست؛ در دعواي آمريكا و روسيه اول اروپايي‌ها هستند كه گوشت دم توپ هستند و در اثر هر مشكلي با ناامني مواجه مي‌شوند و هم در مورد تامين انرژي و سوخت اروپايي‌ها به روسيه احتياج دارند و به سبب نزديكي با آمريكا اگر روسيه با آمريكا مشكل پيدا كند احتمالا وضعيت اروپايي‌ها هم بدتر مي‌شود. از سوي ديگر ما هم در دنيا مشكل پيدا كرديم. اما فشارهايي كه الان غربي‌ها روي ايران گذاشته‌اند فشارهاي كمي نيست و اينجا مردم هم بايد بدانند كه دولت چقدر تحت فشار است. * فارس: ايستادگي بر سر حق كشورمان؛ ايستادگي كه هم رهبر معظم انقلاب، هم رئيس جمهور و هم مردم در جريان ديدارهاي رئيس جمهور يا هر مقام ديگري با آنها بدون هيچ هماهنگي براي برخورداري كشورمان از فناوري صلح‌آميز هسته‌اي از خود نشان مي‌دهند، خودش نمي‌تواند داراي ارزش باشد. آيا اين مسئله در تقابل ما با آمريكايي‌ها بر سر مسئله هسته‌اي تاثيري ندارد؟ شما با توجه به لزوم اين ايستادگي در برابر زياده‌خواهي‌هاي دشمن آيا باز هم نمي‌توانيد موضع دولت را در حال حاضر ارزيابي كنيد؟ - فلاحيان: ببينيد، بالاخره دولت كار سختي را شروع كرده است. * فارس: در دهه 90 در فوتبال جهان تيم‌هايي كه جلوي تيم فوتبال "آث ميلان" ايتاليا بازي مي‌كردند، از قبل خود را بازنده مي‌دانستند و خيلي از بازيكنان و تيم‌هاي فوتبال فقط براي كسب افتخار بازي مقابل ستارگان بزرگ فوتبال دنيا كه در اين تيم جمع شده بودند مقابل "آث ميلان" فوتبال بازي مي‌كردند. ما امروز خودمان را در مقابل زياده‌خواهي‌هاي آمريكا كه خيلي‌ها به نحوي از آن مي‌ترسند از قبل بازنده نمي‌دانيم. در دولت قبل اين ديدگاه غالب بود كه ايستادگي ما در مقابل آمريكا بازي از قبل باخته است ولي امروز دولت نهم و مردم حتي صرف ايستادگي در برابر زورگويي آمريكا و سر تسليم فرود نياوردن را از آنجا كه دستور اسلامي است، برد مي‌دانند. - فلاحيان: نه ببينيد در رابطه با انرژي هسته‌اي نمي‌شود يك نظر قاطع داد. يك بحث اين است كه غربي‌ها اول كار مي‌گفتند ايران نبايد هيچ چيزي از فناوري هسته‌اي داشته باشد و حتي دانش آن را نداشته باشد. خوب ما امروز يقينا يك قدم جلو رفتيم و بازي را يك هيچ به نفع خودمان ادامه مي‌دهيم. ما دانش و فناوري هسته‌اي را تا حدود زيادي داريم. من اندازه آن را نمي‌دانم ولي خوب در دولت مي‌گويند كه ما در حد غني‌سازي از اين دانش بهره‌مند هستيم و غربي‌ها امروز دارند خودشان را با اين واقعيت تطبيق مي‌دهند. * فارس: حضور شما در انتخابات رياست جمهوري سال 1380 براي دوره هشتم چقدر براي رفع اتهام از خودتان بود؟ آيا واقعا اميدي به پيروزي در انتخابات داشتيد؟ - فلاحيان: نه. افكارسنجي‌ها نشان مي‌داد كه وضع من بد نيست، منتها بعدها حوادثي كه اتفاق افتاد و تبليغاتي كه كردند فضا را تغيير داد. * فارس: تبليغات عليه شما كه متعلق به خيلي قبل‌‌تر بود. - فلاحيان: خوب در آن ايام اوج گرفت. * فارس: اتفاقاً قبل از آن كه خيلي وضع بدتر بود و تبليغات عليه شما در سال‌هاي 77 و 78 خيلي شديدتر بود. - فلاحيان: نه، ديگر آتش آن تبليغات خاموش شده بود و من هم ديگر فكر نمي‌كردم دوباره شعله‌ور شود. * فارس: شما دقيقاً از چه زماني براي حضور در انتخابات تصميم قطعي گرفتيد؟ فلاحيان: يادم نيست دقيقاً چه زماني تصميم گرفتم حتماً در انتخابات شركت كنم. * فارس: زمان دقيق با روز و ساعت و دقيقه را نمي‌خواهم؟ سال 78 چنين تصميمي گرفتيد، سال 79 بود يا زماني ديگر؟ - فلاحيان: نه. فكر مي‌كنم حدود 5 الي 6 ماه قبل از انتخابات تصميم قطعي براي حضور در انتخابات گرفتم. * فارس: يعني اصلاً موضوع اينكه انتخابات را فرصتي براي حضور در يك عرصه مناسب جهت رفع اتهامات از خودتان بدانيد، در تصميم شما براي حضور در انتخابات مطرح نبود؟ - فلاحيان: نه، به هيچ وجه. اين را آنها تبليغ مي‌كردند كه فلاحيان براي تاييد صلاحيت خود در انتخابات حضور يافته است و لذا خيلي‌ها به من گفتند بيا حالا كه معلوم شده راي نمي‌آوري، استعفا بده. شما مي‌دانيد كه فيلم انتخاباتي ما را اجازه ندادند پخش شود. آقاي خاتمي واقعاً در انتخابات سال 80 چون انتخابات در دستش بود اعمال زور كرد و نگذاشت فيلم تبليغاتي من پخش شود و گفت كه اين به ضرر من است. اگر اين فيلم پخش مي‌شد نتيجه انتخابات چيز ديگري مي‌شد. * فارس: مگر در آن فيلم چه بود؟ - فلاحيان: در آن فيلم همه ابهامات و تبليغاتي كه عليه من انجام داده بودند را پاسخ داده بودم، قشنگ هم پاسخ داده بودم. * فارس: نمي‌توانستيد دوباره اين حرف‌ها را در تبليغات انتخاباتي خودتان بيان كنيد؟ - فلاحيان: ديگر اثري نداشت و ديگر وقتي نبود، آن هم از آن راديو و تلويزيون. بعضي مي‌گفتند اين فيلم بساط دوم خرداد را به هم مي‌پيچد اگر پخش شود. * فارس: در انتخابات بعدي رياست جمهوري چه شركت مي‌كنيد؟ - فلاحيان: هنوز تصميمي ندارم و فكري درباره‌اش نكرده‌ام. * فارس: در حال حاضر با دولت نهم ارتباطي داريد؟ - فلاحيان: من ارتباط كاري با دولت ندارم. * فارس: ديداري هم با وزرا، اعضاي هيئت دولت و ... نداريد؟ - فلاحيان: طبيعي است كه حالا خيلي به ندرت با بعضي از دولتي‌ها ديدارهايي دارم،ولي نه من كاري در اين دولت ندارم. * فارس: اگر از شما براي همكاري دعوت شود چه در اين دولت و چه در دولت بعدي آيا قبول مي‌كنيد؟ - فلاحيان: من در هر دولتي حتي در دولت آقاي خاتمي هم اعلام كردم كه حاضر به همكاري هستم. ديدگاه من دولتي نيست و يك طلبه هستم. * فارس: پس پيشنهادي نداشته‌ايد؟ - فلاحيان: نه. من يك طلبه‌اي هستم كه براي نظام جمهوري اسلامي و حاكميت انقلاب اسلامي و گسترش آن حاضر به همه نوع همكاري هستم. الان وضعيت ما در مقابل آمريكا و اروپا با گذشته خيلي متفاوت است. الان حوزه نفوذ ما در منطقه آسياي مركزي، افغانستان، لبنان، سوريه، مناطق مختلف جهان اسلام قدرت نفوذ عملياتي بسيار زيادي داريم. * فارس: آقاي هاشمي چندي قبل در ديدار از دانشگاه آزاد واحد رودهن براي چندمين بار شرايط كشور را «ويژه» توصيف كرده بودند و خواستار عملكرد مدبرانه‌تر دولت به خصوص در عرصه سياست خارجي شده بودند، اولاً آيا شرايط كشور را ويژه مي‌دانيد يا نه و چرا ايشان روي اين موضوع خيلي تاكيد دارند؟ ثانياً عملكرد دولت‌هاي آقايان هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدي‌نژاد در موضوع تنش‌زدايي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ - فلاحيان: نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه الان وضعيت ما با اوايل انقلاب خيلي متفاوت است. الان حوزه نفوذ سياسي، معنوي و اقتصادي‌مان خيلي زياد شده است. بالاخره بعد از مدت‌ها هزينه كردن و پشت سرگذاشتن همه بحران‌ها امروز وضعيت‌مان يك وضعيت استثنايي از نظر كيفي است و خيلي مطلوب‌تر از اوايل انقلاب است. اما به خاطر همين قدرت دو خطر ما را تهديد مي‌كند كه شايد نظر آقاي هاشمي هم به همين‌ها باشد. يك خطر از ناحيه دو جناح بي‌دينان و متحجران ما را تهديد مي‌كند و يك خطر كه از ناحيه متحجرين و وهابيون و تكفيري‌ها است كه تحت تاثير سرويس‌هاي جاسوسي بيگانه در حال فعاليت هستند و قطعاً اينها خيلي روي مسئله گسترش نفوذ شيعه حساس هستند و اين مسئله خيلي به آنها سنگين آمده است. يك خطر ديگر هم از ناحيه ناسيوناليست‌ها ما را تهديد مي‌كند و از ايرانيزه شدن مناطقي مثل عراق نگران هستند. لذا خيلي از ناامني‌هايي كه در عراق رخ مي‌دهد و توسط ائتلاف تكفيري‌ها، ناسيوناليست‌ها و بعثي‌هاي عرب و عراقي انجام مي‌شود ناشي از اين نگراني‌ است كه نكند در عراق يك حكومت شيعه كاملاً همسو با ايران تشكيل شود و بعد نوبت افغانستان مي‌‌رسد و بعد همين طور پيش مي‌رود و حكومتهاي شيعه در خاورميانه (هلال شيعي) شكل مي‌گيرد. اين است كه شرايط ما واقعاً خيلي ويژه است به دليل اينكه اينها خيلي نسبت به ما حساس شده‌اند و لذا پيچ سخت پرونده هسته‌اي در اين قضيه هم براي ما وجود دارد و تعامل سياسي در اين شرايط خيلي كار سختي است. الان توجيه كردن روشنفكران سياسي در كشورهاي عربي، مسافرت به كشورهاي منطقه و همسايگان و توجيه آنها مبني بر اينكه ايران واقعاً مامن صلح است، كار خيلي سختي است و شايد مقداري انتقادي كه به دولت نهم هست به اين است كه دولت نهم تحرك سياسي‌اش را بيشتر و اصلاً فوق‌العاده كند، چرا كه الان دو جناح تكفير‌ي‌ها و متحجرين با جناح بي‌دينان مثل بعثي‌ها با هم عليه ما همكاري مي‌كنند، بنابراين بايد كار سياسي و توجيه و حضور فعال در مجامع منطقه‌اي و جهاني خيلي فعال‌تر از قبل باشد. * فارس: عملكرد دولت نهم در حوزه سياست خارجي خيلي فعال ارزيابي مي شود. شما نظرتان چيست؟ - فلاحيان: خوب اين عرصه يك مبارزه است و با يك كار و دو كار پيروزي حاصل نمي‌شود. وقتي جنگ شد و جبهه مقابل هم قوي بود بايد با جان و دل كار كرد. * فارس: ببينيد علي‌رغم همه اين فعاليت‌هاي دولت نهم، برخي در تحليل‌هايشان شرايط را به گونه‌اي توصيف مي‌كنند كه انگار دولت غيرمدبرانه كشور را مي‌گرداند؟ مقام معظم رهبري بارها فرموده‌اند كه اگر منظور از شرايط ويژه كشور ما اين است كه بعد از انقلاب اسلامي دشمنان مثل آمريكا خيلي روي ما حساس شده‌اند،‌ خوب اين كه هميشه بوده و چيز جديدي نيست؟ - فلاحيان: اين همان حرفي است كه مقام معظم رهبري در همان شش ماهه اول دولت نهم در تذكراتي كه به دولت دادند روي حكمت خيلي پافشاري كردند. حكمت يعني آن عملي كه انجام آن به مصلحت است و مناسب‌ترين عملي است كه در موقعيت زماني و مكاني خاص بايد انجام شود. رسيدن به حكمت خيلي كار فكري مي‌خواهد. ما الان با اين دو جناح بي‌دينان و متحجرين مواجه هستيم و اروپا و آمريكا نيز با اين گروه‌ها در مقابله با جمهوري اسلامي هم موضع هستند و لذا حريف ما خيلي قدر است و مبارزه با آن خيلي تدبير مي‌خواهد. جنگ وقتي خيلي جالب مي‌شود كه ما از بهترين تاكتيك‌ها استفاده كنيم. * فارس: پس در نتيجه شما عملكرد دولت را غير منطقي و غير عقلاني مي‌دانيد يا نه؟ - فلاحيان: غيرعقلاني كه نه، مسلماً دولتمردان نهم نيز مي‌نشينند كار مي‌كنند ولي منظور آقاي هاشمي اين است كه بيشتر بايد فكر كنند. * فارس: ببينيد در رسانه‌هاي مخالف دولت خيلي تلاش شده و مي‌شود تا عملكرد دولت را غيركارشناسي معرفي كنند و برخي مواضع قطعاً اين موضع را تقويت مي‌كند. - فلاحيان: دولت براي اينكه اين حرف جا نيافتد بيايد نظير كاري را كه در نشست با اقتصاددانان كرد، در حوزه‌هاي ديگر هم انجام دهد، البته خيلي كار سختي است و وزرا و مسئولان خيلي زياد كار دارند. * فارس: آيا خودتان قصد بازگشت به مسئوليت داريد؟ - فلاحيان: من تا جان در بدن دارم بر خودم واجب مي‌دانم كه كمك كنم. امام (ره) فرمود «تقويت نظام از اوجب واجبات است» من خوشحالم از اينكه براي مسئوليتي سراغ من نمي‌آيند و الان آسوده‌تر هستم، اما كار براي نظام واجب است. برايم فرقي نمي‌كند كه در كدام دولت است يا مثلاً فلان وزير خودش معاون من بوده و حالا من بايد بروم زير دست او كار كنم. حالا شايد آنها مصلحتي در عدم ارائه پيشنهاد همكاري به من ديده‌اند، ولي هر كاري به من پيشنهاد شود من حاضر به همكاري هستم. * فارس: تحليل شما از براندازي نرم چيست؟ - فلاحيان: من اول مصاحبه هم گفتم كه الان مهم‌ترين چالش ما استحاله است. چون الان فضاي كشور ما باز است بايد محافل فرهنگي و سياسي قدرتمندي داشته باشيم كه براي مقابله با استحاله خوب به ميدان بيايند. الان دشمن به اميد استحاله جلوي ما صف‌آرايي كرده است. * فارس: نظرتان درباره كتاب شنود اشباح چيست؟ فكر مي‌كنيد چه شده است كه آن همه سند در اختيار نويسنده آن كتاب قرار گرفته است؟ - فلاحيان: شنود اشباح بيشتر حرف‌هاي ژورناليستي است كه نويسنده آنها را از روزنامه‌ها نقل كرده است. يعني هنر مولف كتاب اين بوده است كه اين تكه‌هاي روزنامه را به هم چسبانده و يك نتيجه خاص از آن گرفته است. مطالب بي‌خودي در آن است و آن دسته مطالب امنيتي هم كه دست او افتاده سنديت ندارد. * فارس: درباره عملكردتان نيز گفتيد بعداً مي‌گويم، نمي‌خواهيد چيزي بگوييد؟ - فلاحيان: خوب هنوز كه بعداً نشده است. فكر مي‌كنم و زمان ديگري مي‌گويم. * فارس: در پايان نظرتان را درباره افرادي كه اسم مي‌بريم در يك جمله بگوييد. هاشمي رفسنجاني: همين جمله‌اي كه همه مي‌گويند خوب است ديگر، مرد سازندگي. خاتمي: مرد حرف. احمدي‌نژاد: آقاي هاشمي خيلي به مردم اميد مي‌داد و آقاي خاتمي خيلي صحبت مي‌كرد و آقاي احمدي‌نژاد هر دو ويژگي را با هم به صورت ويژه دارد. گنجي: دروغگوي بزرگ. سعيد امامي: يك اطلاعاتي مظلوم. حسين شريعتمداري: واقعاً يك ژورناليست اصولگرا. گفتگو از زهرا خدري و وحيد عسگري